مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تفاوت ساختاری زن و مرد

تمایلات جنسی:

مردان مدام به برقراری رابطه جنسی می اندیشند. این یکی از تصورات زنان نسبت به مردان است. بله این گفته کاملا واقعیت دارد اما زنان باید آگاه باشند که این یکی از خصوصیتهای

بیولوژیکی مردان است.در واقع مردان در طبیعت اینگونه طراحی گردیده اند و نباید به آنها به دید موجوداتی شیطانی نگریست. علت دیگر را میتوان در تبلیغات گسترده رسانه ها در فیلمها

و آگهی های تبلیغاتی جستجو کرد که مدام سکس و پورنوگرافی را ترویج میدهند.


انگیزش بصری نقش مهمی در تهییج جنسی مردان ایفا میکند. مردان از لحاظ جنسی موجوداتی بصری هستند اما زنان بیش از آنکه با نگاه کردن و یا لمس کردن از لحاظ جنسی

برانگیخته گردند، نسبت به کلام و واژه ها و لحن صدا از خود واکنش نشان داده و برانگیخته میگردند. عدم آگاهی نسبت به این تفاوت بارز میان دو جنس میتواند برای زنان و مردان مشکل

ساز باشد.

تخیلات نیز نقش بسیار قدرتمندی در تهییج جنسی مردان ایفا میکند.این بدان معناست که مردان بسیار در مورد رابطه جنسی خیالپردازی میکنند. یافته ها بیانگر آن است که مردان 3 برابر

زنان برقراری رابطه جنسی را در رویاهای خود میبینند.

مردان و زنان در سطح انرژی و تمایلات جنسی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. زنان معمولا یک باطری و یا منبع انرژی دارند که تمام کارهای خود را با آن انجام میدهند از قبیل کار، مراقبت و

رابطه جنسی. اما مردان یک باطری تعبیه شده یدک صرفا برای برقراری رابطه جنسی همواره در اختیار دارند. بدین مفهوم که یک مرد ممکن است مانند یک دونده ماراتون خسته و ناتوان

باشد اما کماکان انرژی کافی برای برقراری رابطه جنسی در اختیار خواهد داشت. اما این سناریو برای زنان هیچ مصداقی ندارد. اما تصور ''خیلی خسته برای برقراری رابطه جنسی''

بندرت به ذهن یک مرد خطور میکند. این مسئله به ساختار مغزی زن و مرد مربوط میگردد. میل جنسی زنان شدیدا به بخش احساسی و عاطفی مغزشان مرتبط است. میل جنسی

مردان کمتر به احساسات مقید است. این تفاوت نیز میتواند تنش جنسی بزرگی را میان زنان ومردان پدید آورد. اما این نیز یک تمایز بیولوژیکی میباشد.

زنان و مردان هر دو تحت تاثیر سیکل هورمونی قرار دارند. اکثر زنان سیکل 28 روزه ای داشته که بروی خلق و خو و تمایلات جنسی آنان تاثیر گذاراست. مردان نیز دارای سیکل

بیولوژیکی هستند. مردان دارای انباشت تستوسترون 3 روزه در بدن خود میباشند. یک مرد معمولی دارای سائق جنسی 3 روز در میان میباشد. یعنی تمایل دارد حداقل 3 روز در میان

رابطه جنسی داشته باشد. اما این سیکل نیز همچون سیکل زنان در افراد مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. البته این موضوع نباید توجیهی برای زیاده خواهی مردان باشد از آنجایی که این

تمایلات قابل کنترل میباشد.

خیانت جنسی برای مردان و خیانت احساسی (رابطه صمیمی) برای زنان غیر قابل تحمل است. بدین مفهوم که برای یک مرد حتی تصور خیانت جنسی همسرش میتواند واکنش شدیدی در وی ایجاد کند. اما در زنان بیشتر از این موضوع هراس دارند که نکند همسرشان آنها را رها کرده و عاشق زن دیگری شود.

پیک جنسی (اوج تمایلات جنسی) در مردان در سن 18 سالگی و در زنان در سنین 35 تا 40 سالگی میباشد. یکی دیگر از تفاوتهای فاحش.

شدت اورگاسم (اوج لذت جنسی) در زنان بیشتر از مردان میباشد.

مدت رسیدن به اوج لذت جنسی در مردان کمتر از 3 دقیقه و در زنان 10 تا 20 دقیقه(حداقل 12 دقیقه) بطول می انجامد.ی کی دیگر از تفاوتهای دردسر ساز.

کاهش تناوب روابط جنسی در مردان وزنان واکنشهای متفاوتی ایجاد میکند: در مردان میل جنسی افزایش یافته، سریعتر تحریک شده و آسانتر به اوج لذت جنسی میرسند اما در زنان

کاملا برعکس است بطوری که میل جنسی کاهش یافته، به سختی برانگیخته میگردند و رسیدن به اوج لذت جنسی بسیار دشوار میگردد. یکی دیگر از تفاوتهای مشکل آفرین.

2- روانشناختی:

* تفکر غالب در مردان: جدایی (استقلال)، موفقیت، شغل و در زنان: وابستگی(تعلق)، گفتگو و رابطه میباشد.

* زنان بیشتر از مردان نگران سلامتی خود هستند.

* زنان به پول به چشم ابزار مینگرند اما مردان به عنوان منبع قدرت.

* زنان بیشتر از مردان از دیگران در خواست کمک میکنند.

* مردان از لحاظ جنسی حسد میورزند زنان از لحاظ احساسی و رابطه صمیمی.

* وفاداری در زنان بیشتر از مردان است.

* مردان بیشتر به اشیاء و اهداف و زنان به افراد و احساسات علاقه مند میباشند.

*مردان هیچگاه در مورد مشکلاتشان صحبت نمی کنند مگر آنکه بخواهند نظر و اندرز یک کارشناس را جویا گردند. درخواست کمک از دیدگاه مردان ضعف تلقی میگردد.

*مردان پرخاشگر، جنگجو تر و سلطه جو تر از زنان میباشند.

* دغدغه فکری مردان وضعیت مالی و زنان جذابیت فیزیکی است.

* مردان بیشتر منطقی، تحلیل کننده و خرد گرا هستند زنان بیشتر خلاق، کل نگر و احساساتی.

*برخلاف تصور مردان بیشتر از زنان نسبت به پایان یافتن رابطه آسیب پذیر تر و وابسته تر میباشند و در صورت پایان یافتن یک رابطه خرد میگردند. زیرا مردان معمولا دوستان و پشتیبان احساسی کمتری نسبت به زنان دارند.

* مردان نصیحت زنان را به منزله عدم کفایت و شایستگی خود قلمداد میکنند.

* مردان برای دلداری دادن زنان آزرده راه حل برای مشکلاتشان ارائه میدهند اما این عمل از سوی زنان بی توجهی به احساساتشان تفسیر میگردد.

1- تک تک سلولهای مردها با سلولهای زنها تفاوت دارند. این تفاوت در ترکیب کروموزوم های داخل سلول تعیین کننده جنسیت یک انسان است.

2- زنها بطور متوسط عمر طولانی تری دارند. عمر متوسط زنها در غرب بین سه تا چهار سال بیشتر از مردهاست.

3- میزان سوخت و ساز در بدن مردها و زنها با هم فرق دارد. زنها معمولاً انرژی کمتری مصرف می کنند.

4- استخوان بندی زنها با مردها با هم فرق دارد. زنها دارای جمجمه کوتاهتر، چهره پهن تر، چانه کوتاه تر، پاهای کوتاه تر و بدن کشیده تری هستند. دندانهای مردها قوی تر است.

5- زنها دارای شکم، کلیه، کبد و آپاندیس بزرگتری هستند ولی ریه آنها از ریه مردها کوچکتر است.

6- برخی از کارآئی ها فقط ویژه زنهاست و در بدن مردها وجود ندارد، مثل: قاعدگی، حاملگی و تولید شیر. این فعالیتهای جسمی روی رفتار و احساس زنان تأثیر فراوان دارد.
عملکرد بعضی از غدد در مرد و زن متفاوت است. غده تیروئید زنها بزرگتر و فعال تر است ودر دوران قاعدگی و حاملگی بزرگتر هم می شود و استعداد گواتر در زنها، بالاتر از مردهاست و همچنین مقاومت زنها در مقابل، بالاتر بوده و از پوست نرم تری برخوردار هستند و بدنشان از مردها کم مو تر است. زیر پوست زنها لایه ای از چربی وجود دارد که در زیبایی آنها مؤثر است. بزرگی و فعالیت بیشتر غده تیروئید همچنین باعث عدم ثبات احساسی زنها می شود و در نتیجه میزان خنده و گریه در زنها بیشتر است.

7. خون زنها دارای آب بیشتر و 20% گلبول قرمز کمتر است، بنابر این اکسیژن کمتری در بدن زنها تولید می شود و آنها زودتر خسته می شوند و امکان غش کردنشان بیشتر است. در انگلستان ساعات کار را در روزهای گرم از 10 ساعت به 12 ساعت افزایش دادند و در نتیجه میزان حوادث بین زنهای کارگر 150% افزایش یافت، در حالی که در مردها ثابت ماند.

8. قدرت جسمی(زور) مردها 50% بیشتر از زنهاست.


9. قلب زنها تندتر می تپد(80 بار در دقیقه در مقابل 72 بار در مردها)، فشار خون زنها که بطور متوسط 10 درجه کمتر از مردهاست، مرتب در نوسان است، اما امکان مبتلا شدن به بیماری فشار خون در آنها کمتر از مردهاست(حداقل تا قبل از یائسگی).


10. گنجایش ریه های زنها کمتر است.


11. از آنجا که میزان سوخت و سوز بدن زنها کمتر از مردها در هوای گرم مختل می شود، زنها هوای گرم را بهتر تحمل می کنند




سایر فرقها


جنسهای مخالف افزون بر این همه تفاوتهای جسمی، از دیدگاه احساسی هم با هم فرقهای زیادی دارند. شوهر خردمند و متعهد، مردیست که به دنبال آگاهی از نیازهای روحی

همسرش بوده و برای بر آورده کردن آنها به خوبی بکوشد.


بطور خلاصه، در زنها عشق و اتکاء به نفس مثل حلقه های زنجیر به هم متصل هستند. داشتن لحظات رومانتیک با همسر، برای مردها خوش و به یاد ماندنی است، اما واجب نیست. در

صورتیکه این لحظات برای زنها مثل خون جاری در رگها، حیاتی است. اعتماد، اطمینان، میل جنسی و انگیزه ادامه زندگی در زنها اغلب رابطه مستقیمی با آن لحظاتی دارد که احساس

کنند عمیقاً مورد احترام همسرشان قرار گرفته اند.

برای همین است که هدیه های کوچکی مثل گل، شیرینی و یا یک یادداشت عاشقانه برای زنها بسیار مهمتر از مردهاست. و باز به همین دلیل است که معمولاً این خانمها هستند که

تلاش می کنند شوهرشان را از پای تلویزیون و یا پشت روزنامه به سوی خود متوجه کنند و یا به سالگردهای مختلف خیلی اهمیت بدهند و آنرا هیچوقت فراموش نکنند.


بعضی ها به اشتباه فکر می کنند که زنها زیادی رؤیایی هستند و از روی خودخواهی و یا دمدمی مزاجی به اینگونه رویدادها اهمیت زیادی می دهند. اما زن اینطور آفریده شده.


نکته دیگری که مردها باید بدانند این است که زنها بیشتر از مردها به خانه و وسایل آن اهمیت می دهند. شاید بشود این را با غریزه لانه سازی پرنده ها مقایسه کرد. من سالها شاهد این

توجه خاص جنس مؤنث به خانه و کاشانه بوده ام، البته بعضی زنها هم خانه خود را تمیز و مرتب نگاه نمی دارند، اما حتی در همین گروه از زنها هم این توجه خاص دیده می شود.

گاهی وقتها شوهرها اهمیت وجود این غریزه را در زنها به خوبی درک نمی کنند.



به حرفهای این خانم دقت کنید :


ما چند سال پیش یک کباب پز گازی خریدیم و یک لوله کش در زمانی که من و همسرم سر کار بودیم آمده و آنرا در حیاط خانه نصب کرد.

عصر که به خانه آمدیم، هر دو متوجه شدیم که کباب پز حدود 20 سانتی متر بلندتر از آنچه قرار بود، نصب شده بود. هر دو به کباب پز نگاه می کردیم و واکنشهای متفاوتی نشان دادیم:

من گفتم: " بله کار لوله کش خوب نبوده، یک کمی بلنده. خوب امشب شام چی داریم؟"

اما همسرم موضوع را جدی تر گرفته بود. " او گفت کباب پز رو توی هوا نصب کرده. باید برگرده و درستش کنه."

من می توانستم آن وضع را تحمل کنم. فقط کمی بلند بود. زیاد مهم نبود. اما برای همسرم خیلی هم مهم بود. چرا؟

چون دیدگاه ما نسبت به خانه با یکدیگر فرق دارد. در نهایت با لوله کش تماس گرفتیم و خواستیم که برگردد و آنرا درست کند.


من فقط به مردان توصیه نمی کنم که در اینگونه موارد خود را با خواسته های همسرشان هماهنگ کنند، بلکه از زنها هم می خواهم که به علایق و نظرات شوهرشان توجه نشان

بدهند.


برای مردها رعایت شدن خواسته هایشان از جانب همسر اهمیت زیاد دارد. نتیجه یک بررسی در این مورد که چه چیزی برای شوهرها از همه مهم تر است و توقع دارند که همسرشان

آن را درک کند، خیلی جالب بود. مردها دنبال مبلمان گرانقیمت، اتاق اختصاصی و از این قبیل چیزها نبودند. آنها خواهان آرامش در خانه بودند.

رقابت و فشار در محیط کار آنچنان سنگین است و جلب رضایت مدیران به قدری انرژی می برد که خانه باید مانند لنگرگاهی باشد که مرد بتواند در آن با آرامش ساکن شود.

یک زن عاقل همه سعی خود را انجام می دهد تا این خواسته مهم شوهرش را در محیط خانه برآورده کند.

امروزه خیلی از خانمها هم بیرون از خانه کار می کنند و آنها نیز نیازمند آرامش هستند و این مشکل اصلی در خانه هایی است که زن و شوهر هر دو شاغل هستند. و اما در خانه هایی

که پدر یا مادر مجرد است، مسئله از این هم پیچیده تر است. من راه حل ساده ای برای حل این مشکل ندارم. اما اطمینان دارم که زیستن در یک محیط " ناامن" می تواند باعث بی ثباتی

روحی و احساسی و حتی بیماری جسمی شود.

ترکیب خانواده به هر شکلی که باشد، باید به هر حال به ایجاد محیط امن و آرام اولویت بالایی بدهد.

هدف من از این مقاله کوتاه فقط بیان کردن ویژگیهایی متفاوت در جنسهای مختلف نیست. این را همه می دانند. من می خواهم همچنین عنوان کنم که خداوند زن و مرد را متفاوت آفریده

و ما باید به این تفاوتها احترام بگذاریم.

همین ویژگیهای منحصر به فرد است که به زندگی زن و مرد رنگ و تازگی می بخشد و آنها را به یکدیگر نیازمند می کند.

اگر زن و مرد مانند یکدیگر بودند، زندگی یکنواخت و خسته کننده می شد.

اگر خداوند آدم را خواب کرده، از دنده وسط او آدمی کاملاً مشابه اولی درست می کرد، کاری تکراری انجام داده بود. ولی او زنی آفرید و به آدم هدیه کرد.

خداوند آدم را سخت جان تر و خشن تر آفرید و در حوا لطافت و غریزه پروراندن را نهاد و آن دو را برای خواسته ها و نیازهای یکدیگر جور کرد، و رابطه بین آنها را به رابطه بین ایمانداران با

خودش یعنی عیسی تشبیه کرد، که مثال بسیار زیبایی است.

مــــــن همســــــــــر میخواهم نه مــــــــــادر!!!

«خسته شدم از بس که می‌خوای منو ترو خشک کنی، من بچه نیستم، می‌تونم کارامو خودم انجام بدم، این‌قدر باهوش هستم که بفهمم کی لباس گرم بپوشم کی لباس خنک، قرار ملاقات‌هام یادم نمیره، از تاریخ پرداخت قبض‌ها خبر دارم، کم‌کم دارم باور می‌کنم که یه پسر بچه ده ساله احمقم که اگه مامانم باهام نباشه عاجز و ناتوان می‌شم، خسته شدم از تو و مادری‌هات، من دلم همسر می‌خواد نه مادر!»

خدا می‌داند که چند وقت بود‌ می‌خواست این حرف‌ها را به همسرش بزند، همسری که زیادی مهربان است، خیلی نگران است، خیلی زحمت می‌کشد و آن‌قدر خوب است که هنوز این حرف‌ها از دهانش خارج نشده، احساس گناه تمام وجودش را می‌گیرد. آخر به چه کسی بگوید این آدم خیلی خوب، یک مادر همه چیز تمام است نه یک همسر.

این داستان زنانی است که وقتی ازدواج می‌کنند، به خیال این‌که توجه زیاد به شوهر، محبت را زیاد می‌کند، به جای همسر بودن، مادری کردن را انتخاب می‌کنند. برای همسرانی که مادرند می‌شود یک طومار از پیشنهادها و دلواپسی‌ها و مادرانه‌ای‌ها نوشت.

ـ شوهرجان، ناهارت رو خوردی؟
ـ شوهرجان، قبض برق رو پرداخت نکردی‌ها!
ـ دلت می‌خواد شام برات ماهی درست کنم؟ زرشک پلو چطور؟
ـ هوا سرده لباس گرم بپوش!
ـ حواست باشه بنزین ماشین تموم شده‌ها!
ـ ‌شوهرجان ...

غافل از این‌که این مرد همسر می‌خواهد نه مادر.
اگر یک «مادر دوم» می‌خواست اصلا چرا زن گرفت؟!

مادری کردن در حق مردان، شاید در ابتدا جواب دهد و پاداش‌های زیادی را نصیب خانم خانه کند، اما در درازمدت تمام این پاداش‌ها، یکی‌یکی‌ تلافی می‌شود زیرا مرد یک همراه می‌خواهد که شانه به شانه‌اش حرکت کند، نه یک همخانه که قرار است مدام بگوید چه چیزی برایش خوب است و چه چیزی بد.

مادری کردن در حق مردان، گاهی پایان غم‌انگیزی را رقم می‌زند. بسیاری از زنان به دلیل ذات مراقبت‌کننده‌ای که دارند به این‌سو کشیده می‌شوند، بعضی از زنان هم این الگوی رفتاری را از مادرانشان به ارث برده‌اند. اگر بعضی از این ویژگی‌ها در شما هم وجود دارد، این زنگ خطر را جدی بگیرید و هر چه زودتر دست به کار شوید:

زن خوب صرفا یک مادر خوب نیست

همه چیز از فکر شما آغاز می‌شود. تا زمانی که طرز تفکرتان را اصلاح نکنید، نمی‌توانید در رفتارهای بیرونی هم تغییری ایجاد کنید. اگر تصور شما از زن ایده‌آل کسی است که از همه ‌کس و همه‌ چیز مراقبت می‌کند، یعنی شما همه دنیا را فرزند خود می‌بینید. اگر گمان می‌کنید دیگران برای انجام کارها یا سختی کشیدن توانایی ندارند و در عوض شما می‌توانید آن کارها را انجام دهید یا شرایط سخت را تحمل کنید، دارید خودتان را قربانی این ذهنیت غلط می‌کنید.

مثل یک قاضی دوباره رفتارتان را قضاوت کنید

چند روزی را بدقت به کارها و رفتارهایتان دقت کنید و رفتارهای مادرانه را بازشناسی کنید؛ ببینید کدام یک از این رفتارها از شما انرژی و توان بیشتری می‌گیرد، دو یا سه تا از آنها را انتخاب کنید و به خودتان قول دهید که تکرارشان نکنید. یادتان باشد به محض این‌که این تصمیم را می‌گیرید اطرافیان بیش از پیش توقع انجام همان کارها را از شما خواهند داشت، صبور باشید و بر وسوسه مادری کردن لااقل در همین دو سه مورد غلبه کنید.

به همسرتان اعتماد کنید

وقتی شما برای مدتی طولانی همه چیز را کنترل کرده‌اید، اولین چیزی که به همسرتان تحمیل شده، حس ناتوانی و بی‌عرضگی است! بعضی از کارهایی را که قبلا خودتان انجام می‌داده‌اید به او بسپارید، مراقب باشید که وقتی یک مسئولیت را به او دادید مثل مادرها نپرسید «می‌تونی انجامش بدی؟ اگه سخته خودم برم دنبالش؛ مراقب باش فلان چیزش رو فراموش نکنی‌ها!» این همان مادری به سبک جدید است. به او اعتماد کنید و به خودتان یادآوری کنید که او مرد زندگی شماست. نگران نباشید لباس نازک در زمستان ممکن است سبب سرماخوردگی اش شود اما مادری‌های نا‌بجای شما سبب نابودی اعتماد به نفسش می شود.

به فعالیت‌های مورد علاقه‌تان بپردازید

وقتی سرویس دادن‌های ناتمام شما جمع می‌شود، شما می‌مانید و کلی وقت اضافه. حالا وقت آن می‌رسد که کمی به خودتان برسید. اگر قبلا از راه خدمت‌رسانی به دیگران مورد توجه قرار می‌گرفتید، بد نیست حالا یک کلاس جدید را تجربه کنید. به باشگاه بروید و ورزش کنید، کتاب بخوانید (بخصوص کتاب‌هایی که شما را در همین زمینه راهنمایی می‌کند)؛ وقتی خودتان را دوست داشته باشید و از توجه کردن به خودتان لذت ببرید، توجه کردن به دیگران مثل قبل مهم نخواهد بود.

مقاومت کردن دیگران شما را خسته نکند

طبیعی است که همسرتان در مقابل تغییرات شما کمی جبهه بگیرد یا قبول مسئولیت و تغییر رفتارتان برایش سخت باشد، بالاخره مادری کردن مزایایی هم برای مردان دارد، پس احتمال این‌که مدتی با لباس‌های نامرتب سرکار برود یا این‌که قرارهایش را فراموش کند، وجود دارد، اما بعد از مدتی یاد می‌گیرد ‌ شما را به چشم همسرش ببیند نه مادرش.

اهمیت تناسب اعتقادی در ازدواج

همه چیز از همان مراسم نامزدی شروع شد.

بارها به مادرم گفته بودم که احساس می کنم این دختر تناسب اعتقادی لازم را با من ندارد و قید و بند چندانی در امور مختلف ندارد اما مادرم اصرار داشت که این مسایل مهم نیست و بعد از ازدواج، زن از مرد تبعیت می کند و ..

تا اینکه زمان نامزدی رسید.

ناباورانه دیدم که در مراسم، تمام اقوام خانم بدون حجاب در جمع حضور یافتند و این خانم هم با لباسی بسیار نامناسب در جمع همه اقوام من و خودش حاضر شد.

بدتر از همه اینکه در مراسم نامزدی که از نظر من فقط فرصتی برای شناخت بزرگترهای فامیل است، رقصهای مختلط انها شروع شد و من دیگر نمی دانستم باید چه کارکنم. فقط از ابروریزی ترسیدم و الا همان لحظه مجلس را ترک می کردم.

مراسم که تمام شد سریع به خانه آمدیم و دیگر جواب هیچ تماسی را از طرف وی ندادم. فردا صبح بدون اینکه بخواهم از کسی اجازه بگیرم با دختر خانم تماس گرفتم و همه چیز را تمام کردم…

قطعا در مورد معیارهای گوناگون ازدواج زیاد شنیده اید که هر کدام هم در جایگاه خودشان از اهمیت زیادی برخوردار هستند، اما در میان همه این معیارها تشابه مذهبی دختر و پسر و خانواده های آنها برای ازدواج و شروع یک زندگی موفق، بالاترین اهمیت را در تداوم زندگی مشترک افراد دارد.

عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل می دهد که از شیوه زندگی و فعالیت های روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرت ها تحت تأثیر آن قرار می گیرد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهم ترین عامل تفاهم است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: ملاک شما در ازدواج زیبایی و ثروت نباشد، چرا که زیبایی و ثروت ممکن است از بین برود؛ بلکه ملاکتان دین و ایمان شخص باشد.

زیبایی صورت یا زیبایی سیرت، مساله این است!

زیبایی صورت یا زیبایی سیرت، مساله این است!قطعا منظور حضرت این نیست که شما به چهره ی همسر توجه نداشته باشید، بلکه منظور آن است که ملاک اولیه برای انتخاب همسر باید تنها دین و اعتقاداتش باشد، هر چند که زیبایی ظاهری و دل نشینی چهره هم به عنوان ملاک ثانویه باید مورد توجه قرار گیرد.

عقاید دینی و فرهنگی بخش مهمی از شخصیت و ذهنیت یک فرد را تشکیل می دهند که از شیوه زندگی و فعالیت های روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرت ها را تحت تأثیر قرار می دهند؛ بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهم ترین عامل تفاهم است.

گاه مشاهده می شود جاذبه های جوانی موجب می شود که دختر و پسر به هم گرایش پیداکرده و باهم ازدواج کنند ولی پس از مدتی جاذبه های جوانی کمرنگ و اعتقادات دینی پررنگ تر می شوند و اختلافات آغاز می شوند. این اختلافات در مورد انجام فرایض و مراسم دینی، مسافرت، گردش و مواردی مشابه آن دیده می شود. دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می کنند حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب، کاری نداشته باشند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینه های مختلف اختلاف نظر و احتمالاً ناسازگاری خواهند داشت.

باید توجه داشت که در هنگام خواستگاری و در زمان صحبت کردن درباره مسائل اعتقادی و در طول روند شناخت اعتقادات و سلایق فرهنگی، دو طرف باید از کلی گویی و شناخت های سرسری پرهیز کنند ؛ چراکه نه فقط خود اعتقادات، بلکه میزان و درجه اعتقادات افراد هم با هم متفاوت است و خود این تفاوت هم می تواند باعث مشکلات و اختلافات آتی گردد.

به امید تغییر ازدواج نکنید

آنچه ذکر ان بسیار مهم به نظر می رسد، پرهیز جدی از ازدواج به شرط و به امید تغییر است.

مرد یا زنی که به شرط یا به امید تغییر ازدواج می کنند، باید بدانند که این امید و این شرط می تواند بی پایه، واهی باشد و این گونه تغییرات اگر هم پیدا شود ممکن است زودگذر و یا موقتی باشد. لذا تا می توانید در مسائل اعتقادی و اصلا به امید و یا شرط تغییر باکسی ازدواج نکنید.

خانواده سالم خانواده ایست که زیر بنای آن بر اساس تناسب، درک متقابل و هم فکری و هم رأیی ساخته می شود نه با گمان و احتمال.

ایجاد خلل در تربیت فرزندان

دین قسمت مهم فرهنگ و ذهنیت و شیوه زندگی هر فرد است و روابط و معاشرت و بویژه تربیت فرزندان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می کنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری ندارند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینه های مختلف اختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت. تصور کنید در چنین خانواده ای پای یک کودک نیز به میان بیاید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینه های مهم برای ناسازگاری های دائم زن و شوهر خواهد بود.

به طور معمول، فرزندان چنین ازدواج هایی نه عقیده پدر را قبول می کنند و نه عقیده مادر، بلکه برخلاف قوانین جامعه و بشریت حرکت می کنند.

این فرزندان علاوه بر این که هرگز نمی توانند اعتقاد ثابت و درستی پیدا کنند از نظر شخصیتی هم دچار دوگانگی و تزلزل می شوند.

گستره اختلاف در سطح ایمان و اعتقاد دینی

شاید شگفت انگیز باشد اما تشابه مذهبی روی تک تک معیارهای افراد برای ازدواج سایه می اندازد و اعتقادات مذهبی هر فرد و خانواده اش، علایق، طرز فکر، آداب، سنت و حتی دیدگاه های افراد در مورد خانواده های یکدیگر و… را نیز شامل می شود.

مراسم و آداب و سنت ها در افراد مذهبی و غیرمذهبی یا به طور کلی در افرادی که تفاوت خیلی زیادی در سطح اعتقاد و مذهب با یکدیگر دارند، متفاوت است.

حد و مرزها و شوخی های افراد با یکدیگر، نحوه تعامل آقایان و خانم ها و حتی تعیین سن ازدواج و چگونگی ازدواج مثل سنتی یا مدرن بودن آن، در افراد با سطح فرهنگی و مذهبی مختلف، متفاوت است.

در مواردی ممکن است دو نفر به دلیل علاقه ای که بین آنها به وجود آمده، از این اختلاف فرهنگی و مذهبی چشم پوشی کنند و در ابتدا خود را با شرایط دیگری و خانواده او سازگار سازند یا حتی یکی به خاطر دیگری از خانواده خود به طور کامل طرد شود یا خود او از آنها کناره گیری کند، اما زمانی که کمی از شور و شوق اولیه زندگی مشترک کاسته می شود و زندگی به روال عادی خود برمی گردد، به طور معمول این افراد نمی توانند خود را همرنگ دیگری کنند و در مواردی هم که یک نفر از خانواده خود دور یا طرد شده است، دائم با دیدن کوچک ترین خطایی، طرف مقابل را به بی لیاقتی در برابر از خودگذشتی خود متهم می کند.

باثبات ترین ازدواج ها، بیشترین تشابهات و تناسبات را دارند و از تشابه مذهبی هم می توان به عنوان مهم ترین عامل تفاهم و درختی نام برد که شاخه ها و تبعات آن روی همه معیارهای دیگر سایه انداخته است.

چرا تناسب اعتقادی اهمیت دارد؟

به طور کلی زوج هایی که اعتقادات مذهبی دارند به دلیل پایبند بودن به اصول اخلاقی کمتر دچار تنش می شوند و روابط پایدارتری دارند.

عمل به آموزه های دینی مثل گذشت، وفاداری و تعهد، تلاش در حفظ حیثیت خانوادگی، اعتقاد به حلال و حرام در معاشرت ها و امور اقتصادی خانواده، احترام به یکدیگر و حفظ حریم ها موجب تحکیم رابطه زوج ها می شود.

هم خوانی عقاید مذهبی افراد در انتخاب همسر، هم کفو بودن، پاکی و عفت از مولفه های مهم در دوام زندگی مشترک محسوب می شود.

اما این بدان معنا نیست که مثلا اگر مردی اعتقادات مذهبی قوی ندارد در هنگام انتخاب همسر در صدد انتخاب زنی مقید باشد. چرا که همین عدم تناسب اعتقادی خود ایجاد کننده تنش های آتی است.

منظور ما از وجود تناسب اعتقادی این است که درجه اعتقادات و تقید زوجین نسبت به مسایل دینی و عقیدتی مشابه و بسیار نزدیک به هم باشد. مثلا اگر مردی مقید به نماز اول وقت، روزه، حلال و حرام و … است همسری با همین حد از اعتقادات را بیابد.

از طرف دیگر اگر مردی مقید به این اصول نیست و این دست مسایل هیچگاه از مسایل مطرح در زندگی وی نبوده است، همسری را برگزیند که افق فکری وی شبیه به خودش باشد.

بنابراین، تناسب اعتقادی مهم ترین تناسبی است که باید برای تشکیل خانواده مدنظر قرار گیرد و اصولا پیشوایان دینی آنجا که بحث تناسب و کفویت همسران را مطرح کرده اند، هم شانی و هماهنگی دینی را مد نظر قرار داده اند. اما با این وجود جوانانی هستند که ضمن درک اهمیت هم شانی دینی، به منظور هدایت و رشد و ارتقای سطح دینی طرف مقابل و یا ایجاد تعلق خاطر، می خواهند با فردی ازدواج کنند که از این نظر از آن ها به مراتب پایین تر است و از همین جاست که مشکلات آغاز می گردد.

مهریه سنگین: اثبات عشق یا اثبات حماقت

مهریه های سنگین نشان دهنده بی اعتمادی زن و شوهر به یکدیگر و سطح فکر پایین است. مهریه بالا می تواند به عنوان یک ابزار در دست دختران قرار بگیرد و پسران از این نظر همیشه تحت استرس و فشار باشند. بالا بودن مبلغ مهریه و نیز پایین بودن آن موجب دردسرهایی میگردد که بیشتر موارد مربوط به بالا بودن مبلغ “مهریه” می باشد که در ذیل به اختصار به چند مورد اشاره میگردد. ۱- بالا بودن میزان مهریه باعث افزایش طلاق میشود. شاید عوام براین باور باشند که بالا بودن مهریه باعث عدم طلاق از سوی مرد است اما چنین نیست زیرا با افزایش میزان مهریه زنان احساس میکنند که دارای پشتوانه محکمی هستند و برای حفظ زندگی زناشوئی از هنر زنانگی خود استفاده نکرده و آن را فراموش میکنند. لذا مردان در ضمیرناخوداگاه خویش احساس بردگی میکنند و برای رهایی از این بند به فکر چاره می افتند. و چون چاره ای پیدا نکنند بصورت ناخواسته عصبی وپرخاشگر شده و فشار وارده از سوی زن را با چندین برابر تقویت به سوی همان طرف مقابل برگشت میدهند این کنش و واکنش ها بطور مداوم تکرار شده و در اخر منجر به عدم سازش میگردد که اگر هر دو مقاومت کنند به خانواده ناهنجار مبدل میشود اما در بسیاری ازموارد زنها چون ازنظر عاطفی حساسند مقاومت خویش را از دست داده و با بخشیدن همان اهرم فشار (مهریه) خود را خلاص میکنند.یا در مواردی مردان به اصطلاح پی همه چیزرا بر تن خود مالیده و اقدام به جدایی مینمایند و تاوان اشتباه خود را با زندان و پرداخت اقساط بلند مدت میپردازند.


۲- بالا بودن میزان “مهریه” باعث فساد در جامعه میگردد. که این مورد به طرق مختلف انجام میشود که به اختصار به یک مورد اشاره میشود. برخی از زنان با داشتن اهرم فشار رو به عدم تبعییت نموده و به بی بندوباری روی میاورند. ۳- بالا بودن مهریه باعث افزایش توقعات میگردد. ۴- بالا بودن مهریه باعث افزایش سن ازدواج و حتی کاهش ازدواج میگردد. ۵- بالا بودن مهریه موجوب افسردگی و سردرگمی مرد میگردد. خانواده ها با شعار “کی داده کی گرفته” مبالغ سرسام آوری را برای مهریه در نظر میگیرند. اما این سوال مطرح است که اگر خانواده دختر راضی نشد چه باید کرد. به نظر صاحب نظران اگر توقع خانواده دختر از دارایی پسر بیشتر باشد پسر باید قید آن دختر را بزند چون با خانواده کاملاً غیر منطقی طرف است. از طرفی در قسمت دوم بحث حمایت از زنان مطرح می باشد مطمئناً مردان دوست دارند که زنانشان در فقدان ایشان حمایت گردد و هر چه در توان دارند برای این مهم مایه می گذارند.



تصورات غلط ۱- مهریه سنگین نشانه عشق پسر به دختر است. ۲- مهریه سنگین ضامن تداوم رابطه و خوشبختی دختر است. ۳- مهریه سنگین نشانه عزت، حرمت و شخصیت دختر است. ۴- مهریه سنگین موجب اعتماد بنفس دختر و مایه فخر و مباهات وی است.



چند نکته: ۱- یکی از آمارهای مربوط به جمعیت کیفری زندان‌ها متعلق به افرادی است که به علت عدم توانایی در پرداخت مهریه و شکایت همسران خود در زندان‌ها به سر می‌برند، بدون اینکه از نظر عناصر مربوط به ارتکاب جرم واقعاً مجرم باشند. ۲- بی‌سرپرست شدن خانواده، بیکار شدن یک نیرو در جامعه، گسترش ناامنی روانی و اخلاقی در جامعه و زندانیان غیر بزهکار از مهم‌ترین آسیب‌های این اقدام است. ۳- تعیین مهریه سنگین نمی‌تواند ضامن خوشبختی زندگی زناشویی یک زوج شود و اگر کسی خواهان زندگی باشد، با یک سکه هم می‌تواند زندگی کند. ۴- برخی موارد تعیین مهریه سنگین صرفاً به دلیل چشم و هم چشمی و رقابت با دختران دیگر فامیل یا فشار خود خانواده دختر صورت میگیرد که هیچکدام وجه عقلانی و منطقی ندارند ۵- گروهى از زنان که در فکر جمع اموال از راه ازدواج و طلاق هستند، در حین خواستگارى و امثال آن چهره خوب، فهیم، عاقل و … از خود ارائه مى‏دهند. پس از ازدواج و گرفتن مهریه، حیله‏گرى‏هاى زن شروع مى‏شود، بدسلیقگى در پذیرایى از مهمان، بدسلیقگى در چیدن اثاثیه منزل، بد اخلاقى و … چنان مى‏کند که مرد او را طلاق دهد تا مردى دیگر و زمانى دیگر. ۶- پیش از ازدواج چشمان خود را کاملاً باز کنید و با تقکر و قدرت سنجش و مشورت با دیگران آگانه انتخاب کنید و بعد از ازدواج مقداری چشمان خود را بسته نگاه دارید.

موارد مهم از همسرداری موفق

–        همیشه با رفتارت امنیت و آرامش را به همسرت عطا کن.

–    به او اعتماد  کن و تا زمانی  که دلیل قانع کننده ای  برای  سوء اطمینان به تو ثابت نشده به او مشکوک نباش و اجازه نده همسرت چنین حسی  داشته باشد.

–        هیچ زمانی به همسرت بی احترامی نکن حتی زمانی که از او عصبانی هستی.

–        حقیر کردن او در برابر روی فرزندان آفت خانواده است.

–        تو باید روشی را اتخاذ کنی  که فرزندتان به همسرت احترام بگذارد و همسرت باید به نوعی رفتار کند که فرزندتان به تو احترام بگذارد.

–        هرچه بیشتر همسرت را درک کنی با او صمیمی تر می شوی.

–        خانواده همسرت را عین  خانواده خودت بدان.

–        به همسرت ثابت کن  که به خاطر او حاضری عقیده و تصمیمت را تغییر دهی.

–        هم در لفظ و هم در عمل نشان بده که دوستش داری.

–    کادو حتما نباید از لحاظ قیمتی بالا باشد  یا به مناسبت خاصی  باشد. گاهی وقتها یک از خود گذشتگی  از اشتباه یا اختصاص موقعیت  غیرمنتظره به او از هر چیزی با ارزش تر است.

–     اغلب ما وقتی از کسی خشمگین می شویم فقط نکات منفی او را به یاد  می آوریم اما بهتر است خاطرمان  باشد که لحظات شادی را هم با او داشته ایم.

–        هنگامی علاقه همسرت را نسبت به خود زیادتر می کنی که قبول کنی شادی و مشکلات او، شادی و مشکلات تو هم هست.

–        اگربه  زندگیت علاقه  داری چیزی را به روی او نیاور که باعث آزارش شود.

–        دروغ گفتن به همسر می تواند مانند قدم برداشتن در میدان مین، شخصیت و اعتبار تو را از هم بپاشد.

–        از اعتماد، مهر و عطوفت او سوء استفاده نکن.

–        در مورد اختلاف ها و سوء تفاهم ها به گرمی با یکدیگر صحبت کنید.

–        لباس مورد علاقه او را به تن کن و از عطری که می پسندد  استفاده کن.

–        به علاقه مندی هایش دقت کن  و همیشه تلاش کن تا به آن ها برسد.

–        اگر از موضوعی ناراحت و دلخور است، تلاش  کن در آن زمان  کنارش باشی.

–        هیچ زمانی روبروی هم قرار نگیرید، همیشه در جوارهم و تکیه گاه هم باشید.

–        لجبازی با همسر، لجبازی با روح و روان، زندگی و آینده خود است.

–        بی علت از موارد مورد علاقه اش پیشگیری نکن.

–        با او به حالت دستوری صحبت نکن، استفاده از کلماتی مانند لطفا، خواهشا، هرچی تو بگی و … گناه و دردسری  ندارد!

–        هیچ گاه از میزان علاقه ات نسبت به او کم نکن، زیرا بی حد و حساب در ذهن او و زندگی تو تاثیر بد می گذارد.

–        هر کار خوبی که برای همسرت قصد انجام آن را داشتی و به دلایلی انجام  نشد بدون غل و غش برایش بازگو کن.

–    همیشه از محسنات  او سخن بگو، من این طرز تفکر را نمی پسندم  که با تمجید از همسر یا فرزندان آن ها را مغرور و سودجو می کنیم زیرا که  تعریف از خوبی های  دیگران باعث می شود تا او  متوجه شود  که کار خوبش برای اطرافیان مهم است و برایش ارزش قائلند و آن را می فهمند، همین علت  خوبی برای ادامه و ارتقای آن کار خوب می شود.

–        به همسرت در هر موقعیتی انرژی مثبت بده و علنا برای پیروزیش دعا کن.

–        برای احساساتش بیش از چیزهای دیگر ارزش قائل شو.

–        نزد دیگران مخصوصا خانواده هایتان او را حقیر نکن.

–        به سرعت در مورد او قضاوت نکن، با یکی دو بار نتیجه گیری نمی توان سریع  نظر قطعی داد  چون شرایط و موقعیت های متفاوت  و خیلی چیزهای دیگر در نوع برخورد و رفتار افراد در زمان های مختلف فرق  دارد  که برای رسیدن به کلیات آن زمان و بررسی های زیادی مورد نیاز  است.

–    هیچ وقت همسرت را بی علت آزمایش نکن، سعی کن صبور و منطقی باشی و با زیر نظر داشتن او در شرایط عادی و نرمال به آنچه که می خواهی دست پیدا کنی  زیرا در آزمایش های عمدی به این علت که او از تو انتظار چنین رفتار غیرمنتظره ای را نداشته امکان  دارد واکنشی  بر عکس  میل باطنی اش انجام دهد، با توجه به  اینکه از اطمینانش نسبت به تو به شدت کاسته می شود.

–    ترجیحا  هر چند وقت  یکبار در مورد رفتار و اعمال خود از همدیگر نظر بخواهید ، البته در صورتی که ازحجم ظرفیت انتقاد پذیری بالایی برخوردار هستید این کار را  انجام دهید و تحت هیچ شرایطی کار را به جرو بحث نکشانید.

–        تهدید او مانند پرتاب گلوله به مغزِ زندگی مشترکتان عمل می کند.

–        موقع  بروز سختیها امید دهنده باش نه امید گیرنده.

–        با هر مشکل ریزی  راه خودت را جدا نکن، صبور و پایدار باش تا پایه ای زندگیت قوی  باشد.

–        از نبخشیدن خطا احساس بزرگی نکن.

–        هیچ وقت نگذار کار به جایی برسد که او تو را فردی قدر نشناس و بدون آگاهی  بداند.

–        از خانواده همسرت در زمان  وقوع  مشکلات دلجویی  کن  و همراه رسان آن ها باش.