مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

موضوع گفتگو وقتی حرفی برای گفتن ندارید

چیزهای کمی در زندگی هست که انجامشان توام با استرس خواهد بود: اولین کارتان، گرفتن گواهینامه، فارغ‌التحصیل شدن و البته حرف زدن با عشقتان. اصلاً با عشق زندگی‌تان باید درباره چه حرف بزنید؟ مطمئناً دوست ندارید حرف زدنتان حوصله‌اش را سر ببرد ولی حتماً نمی‌خواهید که متوجه به هم خوردن عصبی دندان‌هایتان هم بشود. نگرانی‌هایتان را کنار بگذارید و عادت‌های عصبی‌تان را با این ۱۰ موضوع گفتگو به کلی کنار بگذارید.

۱. او

می‌دانید آدم‌ها دوست دارند همیشه و در هر شرایطی درمورد چه موضوعی صحبت کنند؟ خودشان! اینکار نه تنها به او نشان می‌دهد دوست دارید بیشتر درموردش بدانید، بلکه زمان زیادی او را مشغول حرف زدن می‌کند و شما لذت می‌برید. پس از خودش بعنوان یک موضوع استفاده کنید. با پرسیدن سوالات کلیشه‌ای مثل «امروز حالت چطوره؟» یا سوالات بزرگتری مثل «بزرگترین هدف زندگیت چیه؟» شروع کنید. صدها سوال وجود دارد که می‌توانید امتحانشان کنید.

۲. علایق مشترک

اگر بین شما دو نفر علاقه مشترکی وجود دارد می‌توانید درمورد این موضوع خاص صحبت کنید. مطمئناً بحث لذت‌بخشی هم خواهد بود. البته زمانی اینکار را بکنید که علاقه مشترکی بین‌تان وجود داشته باشد و اگر نمی‌دانید که علاقه مشترکی دارید یا نه آنوقت باید کمی درموردش تحقیق کنید. این شما را به موضوع شماره ۱ یعنی پرسیدن از علایقش می‌رساند.

۳. علایق او

خوب، تصور کنید که او عاشق موتورسواری است و این موضوع برای شما به هیچ عنوان جذاب نیست. هیچ اشکالی ندارد! باز هم می‌توانید از آن بعنوان یک موضوع گفتگو استفاده کنید. این کار شما به او نشان می‌دهد که بااینکه به آن موضوع علاقه‌مند نیستید باز هم برای علاقه‌مند شدن به آن و دانستن بیشتر درموردش تلاش می‌کنید.

۴. اتفاقات اخیر

وقتی هیچ موضوعی برای صحبت کردن ندارید، آسانترین کار چیست؟ البته اتفاقات روزمره. به یکی از جالب‌ترین اتفاقات اخیر در دنیا اشاره کنید. می‌تواند موضوعی جدی باشد که در اخبار شنیده‌اید یا موضوعی خنده دار که در یک شوی تلویزیونی دیده‌اید.

۵. آب و هوا

مطمئناً منظورمان این نیست که بپرسید، «بیرون هوا چطوره؟» به هیچ عنوان این کار را نکنید چون شبیه به یک فرد حوصله‌سربر به نظر خواهید رسید که هیچ حرفی برای گفتن ندارد. به جای گفتن حرف کلیشه‌ای مثل این، مثلاً اگر بیرون هوا خیلی گرم است هوشمندانه بگویید، «این گرما واقعاً مسخره است! واقعاً دلم یه بستنی میخواد!» که با گفتن این می‌توانیم امیدوار باشیم که با هم برای خوردن بستنی بیرون بروید یا حداقل مکالمه‌ای بین‌تان شروع شود.

۶. تجربیات زندگی

می‌توانید گفتگو را با تعریف کردن بعضی از جالب‌ترین و بامزه‌ترین خاطراتی که در زندگی داشته‌اید راه بیندازید و این احتمال هم وجود دارد که بعد از آن صحبت به اتفاقات مهمی که در طول زندگی‌تان رخ داده است برسید. در هر دو حالت، تعریف کردن تجربیات زندگی موضوع فوق‌العاده‌ای است چون هیچ انتهایی ندارد.

۷. تحسین و تمجید

شما از اینکه یک نفر ازتان تعریف کند خوشتان نمی‌آید؟ مطمئنم هیچکس وجود ندارد که بدش بیاید. تحسین دیگران نه‌تنها حس خوبی می‌دهد بلکه شروع‌کننده خوبی برای گفتگو است. می‌توانید با گفتن اینکه پیراهن جدیدش چقدر به او می‌آید شروع کنید و بعد بپرسید آن را از کجا خریده است و بعد بگویید که آنجا یکی از فروشگاه‌های محبوب شماست. می‌بینید؟ یک تعریف کردن ساده شما را به یک علاقه مشترک هدایت کرده و وارد یک مکالمه طولانی‌تان می‌کند. و مطمئن باشید کنار این احساسی فوق‌العاده به او داده‌اید!

۸. هر چیز خنده‌دار

شوخ‌طبعی یک ویژگی اخلاقی است که معمولاً همه از آن خوششان می‌آید. پس چطور است که با یک موضوع خنده‌دار به طرفتان نشان دهید که موجود جالب و بامزه‌ای هستید؟ می‌توانید با تعریف کردن یک جوک خنده‌دار که قبلاً شنیده‌اید شروع کنید یا یک موضوع خنده‌داری را مطرح کنید که چند وقت پیش در تلویزیون شنیده بودید. نکته اینجاست که او را بخندانید. مطمئناً او هم چیزهایی برای اضافه کردن به موضوعات خنده‌دار شما خواهد داشت و به همین ترتیب کل بعدازظهر را کنار هم خوش خواهید گذراند!

۹. کار/دانشگاه

اگر با هم همکار هستید یا به یک دانشگاه می‌روید، این موضوع خاص برایتان آسان‌ترین موضوع خواهد بود. می‌توانید درمورد محیط کارتان یا چیزهایی درمورد کارتان که از آن خوشتان یا بدتان می‌اید حرف بزنید. می‌توانید درمورد سخت بودن تکلیف هفته گذشته صحبت را شروع کنید، همین حرف ساده می‌تواند شما را به گفتگویی عالی درمورد اینکه تا ۵ سال آینده چه کارهایی می‌خواهید بکنید بکشاند.

۱۰. سوالات

از هر چه بگذریم بالاخره به سوال کردن‌ها می‌رسیم. شما از کسی خوشتان آمده است، پس احتمالاً چیزهای زیادی درمورد او نمی‌دانید. هیچ راهی برای شناختن یک نفر بهتر از این نیست که از خودش سوال بپرسید. علاوه بر اینکه ۹۹٪ از آدم‌ها جواب دادن به سوال درمورد خودش درمورد خودشان را دوست دارند. این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنند. از او بپرسید گروه موزیک موردعلاقه‌اش کدام است، شغل آرزوهایش چه بوده یا خیلی ساده، اینکه آخر هفته می‌خواهد چکار کند. این سوال‌ها بحث فوق‌العاده‌ای را بین‌تان شروع می‌کند.

شما چه موضوعاتی را برای حرف زدن با کسی که از او خوشتان آمده، پیشنهاد می‌کنید؟ با ما در میان بگذارید!

حقیقت دوست داشتن



۱. حقیقت اول: دوست داشتن صفر و یک نیست. نمیشود بگویید فلانی را دوست دارم فلانی را ندارم. دوست داشتن یک طیف است. باید گفت خواستگار اولم را از خواستگار دومم بیشتر دوست دارم. اهمیت این موضوع در انتخاب شریک است.


۲. حقیقت دوم: دوست داشتن در اختیار انسان نیست. شما نمیتوانید تصمیم بگیرید کسی را که دوست دارید، دوست نداشته باشید و برعکس. این موضوع در شروع و بخصوص پایان رابطه اهمیت دارد.


۳. حقیقت سوم: این باور که بعد از ازدواج علاقه و دوست داشتن به وجود میاد، غلط، بیپایه و خطرناک است.


۴. حقیقت چهارم: دوست داشتن بی انتظار دیگران از معدود لذتهای دنیاست که هم فوریست و هم تا دراز مدت باقی میماند. امتحانش کنید.


۵. حقیقت پنجم: دوست داشتن بیش از دوست داشته شدن حال آدم را خوب میکند. این در انتخاب شریک بسیار مهم است.


۶. حقیقت ششم: هیچوقت نمیشود که در یک رابطه دو نفر به یک اندازه هم را دوست داشته باشند. نگران این اختلاف نباشید، مگر اینکه زیاد باشد.


۷. حقیقت هفتم: به تعداد آدمهای دنیا، انواع دوست داشتن داریم. در ابتدای رابطه از خودتان و شریکتان بپرسید منظور من از دوستت دارم چیست؟

زنها عاشق این مردها نمی شوند

با همه چیز موافقید؟

درست است که زن ها تایید شدن را دوست دارند، اما آنها با مردهایی که هیچ عقیده ای ندارند و بدون چانه زدن همه حرف هایشان را قبول می کنند هم میانه ای ندارند. آنها دوست دارند در جریان صحبت کردن، به جای تکان دادن سر و بله گفتن، فعال باشید و با بیان عقاید تان،نشان دهید که در مورد موضوعاتی که دغدغه اوست، فکر کرده اید و نظری خاص دارید. قرار نیست با حرف های او مخالفت کنید، بلکه تنها نباید مثل یک عروسک کوکی، به جای مشارکت در بحث و بیان عقاید تان، سر خود را تکان دهید.شما در دورهنامزدی برای نشان دادن مواضع تان فرصت خواهید داشت و شاید بعد از شکل گیری ارتباط، ببینید که همسر آینده تان هم مواضعی شبیه شما دارد اما اگر بخواهید در همان جلسه اول، ریز تا درشت اعتقادات تان را برایش آشکار کنید، قطعا او را از دست می دهید

ظاهر تان کار دست تان می دهد؟

بی توجهی یا توجه بیش از حد به ظاهر، می تواند اولین قرار را به آخرین ملاقات تبدیل کند. لباس های کهنه، نامرتب و بیگانه با هم، درست به اندازه لباس هایی که بیش از اندازه و بدون توجه به موقعیت آراسته هستند، می توانند یک زن را از شما دور کنند. مهم نیست که لباس میلیونی به تن کرده باشید یا با هزینه کمی،برای این ملاقات سرنوشت ساز آماده شده باشید. تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که شرایط را درک کنید. با دختری که می خواهید از او خواستگاری کنید کجا قرار گذاشته اید؟ یک رستوران گران قیمت، یک کافی شاپ ساده؟ یا قرار است با او در حضور خانواده اش صحبت کنید؟ اگر شما می خواهید با همسر احتمالی آینده تان به کافی شاپ بروید،یک کت و شلوار مشکی با کفش های ورنی و پیراهن سفید، هرگز شما را دلنشین تر نمی کند و اگر می خواهید در حضور خانواده اش با او حرف بزنید، یک تی شرت و شلوار جین، حتی در گرمای تابستان هم لباس مناسبی برای تان نخواهد بود؛ پس به زمان و مکان توجه کنید و نه زیاد اشرافی باشید و نه زیاد خاکی.

زیاد حرف می زنید؟

این اشتباه، یکی از رایج ترین اشتباهات مردها در اولین ملاقات است. برخی از مردها گمان می کنند اگر بی وقفه در مورد خودشان توضیح دهند و درمورد شرایط و آرزوهای طرف مقابل شان سؤال کنند، او را زودتر می شناسند و زودتر به نتیجه می رسند. آنها بدون آنکه فرد مقابل شان بخواهد، ریز تا درشت زندگی شان را بیان می کنند و مثل بچه های رؤیایی،در مورد اینکه می خواهند زندگی آینده شان چطور باشد، حرف می زنند. اگر نمی خواهید یک زن را در اولین دیدار از خودتان برانید، اجازه دهید شرایطی که در آن قرار دارید، موضوع صحبت ها را ایجاد کند و بدون مکث کردن، کلمات تان را روی سرش آوار نکنید. مهم نیست حرف های شما چقدر جالب باشد، مهم این است که تنها کسی نباشید که در این قرار حرف می زند.

او را نمی بینید؟

بعضی مردها می گویند چون مثل دیگران رند و اهل حرف زدن نیستند، نمی توانند دل هیچ زنی را به دست بیاورند. آنها معتقدند به دلیل خوبی و حجب و حیای شان همیشه تنها می مانند. اما زن ها نظر دیگری درباره آنها دارند. زن ها با مردهای رند میانه خوبی ندارنداما خیلی زود عاشق مردهای اجتماعی ای می شوند که آداب برقراری ارتباط را خوب می دانند. اگر شما در اولین قرار، چشم های تان را به کفش تان می دوزید و با صدایی که به سختی شنیده می شود، جملات کوتاه تان را بیان می کنید، نباید انتظار داشته باشیدکه یک زن عاشق شما شود. یکی از اتفاقاتی که می تواند شما را از اولین ملاقات پیروز بیرون بیاورد، برقراری درست ارتباط کلامی است. همسر احتمالی آینده شما که در مقابل شما نشسته، باید توجه شما را احساس کند و نگاه، بهترین ابزار نشان دادن این توجه است.

دلتان نمی آید خداحافظی کنید؟

شاید از نظر شما او گزینه ایده آلی باشد اما حتی به این بهانه هم نباید قرار را از آنچه باید، طولانی تر کنید. یکی از قانون های مهم در قرار اول، مختصر و مفید بودن آن است. شما می توانید شام یا ناهار را با هم بخورید یا در یک کافی شاپعصرانه میل کنید، اما اگر بعد از این قرار هم از او دعوت کنید که با شما به سینما بیاید یا چند ساعت بیشتر برای تان وقت بگذارد، احتمالا این گزینه را هم از دست خواهید داد و باز هم مجرد خواهید ماند.

از تجربه های قبلی، زیاد حرف می زنید؟

شاید گمان کنید بیان تجربه های شکست خورده قبلی و ظلم هایی که در حق تان شده، می تواند شما را بهتر نشان دهد، اما واقعیت این است که زن ها دوست دارند تجربه های تلخ و شیرین قبلی تان را در یک چمدان بگذارید و از کوه پرتشان کنید. آنها می خواهند هیچ پیش زمینه خوب یا بد عاطفی ای در ذهن شما نباشد و با کسی وارد رابطه شوندکه ذهنش جای هیچ چیز دیگری نیست. حتی اگر پیش از این بارها به خواستگاری رفته اید یا تجربه نامزدی شکست خورده ای را در کارنامه دارید، صحبت از این موضوعات را به بعد موکول کنید و هیچ فرشته یا دیوی را در قرار اول معرفی نکنید و از او هم نخواهید در مورد تجربه های قبلی اش برای تان چیزی بگوید.

نمی دانید کجای کارید؟

یادتان نرود که قرار اول، تنها قرار اول است. حاصل این چند ساعت، تنها یک آشنایی اولیه و سطحی خواهد بود و اگر این روز را با موفقیت سپری کنید، در ماه های نامزدی فرصتی برای شناخت بیشتر پیدا خواهید کرد اما اگر زنی احساس کند از همان قرار اول، احساسات تان را درگیر کرده اید و روی این آشنایی بیشتر از آنچه باید حساب کرد ه اید،از شما فاصله خواهد گرفت. پس بیش از اندازه دست و دلباز نباشید و برای اولین ملاقات، رستوران های گران قیمت را انتخاب نکنید. هدیه دادن در اولین قرار، یکی از رایج ترین اشتباهاتی است که باعث تنهایی این دسته از مردها می شود. پس حتی خرید گل و شیرینی را هم به جلسه خواستگاری رسمی موکول کنید و در این ملاقات، تنها با روی خوش سراغش بروید.

زیاد خشک یا خیلی شوخ هستید؟

بیش از حد جدی بودن شما در قرار اول به اندازه صمیمیت بیش از حد و شوخ طبعی نابجا می تواند دردسرساز باشد. یادتان نرود که شما تنها یک خواستگار هستید و هیچ دوستی دیرینه یا رابطه صمیمانه ای با او ندارید. پس به حریم خصوصی اش وارد نشوید، با احترام حرف بزنیدو بیش از حد شوخی نکنید. زن ها، مردهای شادی که همیشه حرف بامزه ای برای گفتن دارند را دوست دارند، اما اگر بخواهید در شوخی کردن افراط کنید و مثل یک کمدین او را بخندانید، قطعا به هیچ نتیجه ای نمی رسید زیاد خشک یا خیلی شوخ نباشید.

یادم تو را فراموش...





فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست . با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن «خداحافظ» مشکل دارید. آسان نیست، اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد.
قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگــــــر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.

6 قدمی که برای فراموش کردن گذشته وجود دارد شامل موارد زیر است:

۱ - درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2 - با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

۳ - درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

۴ - احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

۵ - معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

۶ - برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.


فراموش کردن گذشته یعنی چه؟

فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید:

در مواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده، کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و مؤثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید:

فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دادید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید ، سعی کنید خودتان را ببخشید.

فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید:

اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید:

زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید:

لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید:

خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید.

فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید:

شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید:

فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

وقتی می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوء استفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه، عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.

اختلاف سن در ازدواج

بطور طبیعی تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.


اختلاف سن در ازدواج

خیلی وقت ها زوجینی را می بینیم که با اختلاف سنی خیلی زیاد در کنار هم خوشبخت هستند و گاهی وقت های اختلاف سنی زوجین باعث کشمکش و جدایی گشته است. پس به نظر می رسد سن یکی از فاکتور های مهم در زمان ازدواج است که باید به آن توجه ویژه کرد به همین مناسبت گفتگویی ترتیب داده با خانم دکتر فهیمه ملک زاده عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و از اساتید برجسته دانشگاه الزهرا تا به طور مبسوط این مسئله را مورد ارزیابی قرار دهیم.

فاصله سنی مناسب چه اهمیتی درموفقیت زندگی زناشویی دارد؟ و آیا نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کند؟
ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توأم با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تأثیرات را مذهب ، اعتقاد، عرف و دین دو طرف دارد.
موفقیت یک ازدواج به سطح بلوغ و تجربیات دو طرف بستگی دارد. واقعیت این است که وقتی پای عشق و ازدواج به میان می آید، فاصله سنی جادویی وجود ندارد.
نکته مهم این است که تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد غالبا آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.

میزان موفقیت ازدواج هایی که با اختلاف سنی بالا رخ میدهد چه قدر است ؟
بدیهی است زن و مرد هرقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.در این راستا معیارهای زیادی وجود دارد از جمله:
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن یکدیگر خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید حتی امکان از نظر فکری در یک سطح باشند. اگرچه تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.

در مورد فاصله سنی زوجین زمانی که خانم از آقا بزرگ تر است غالباً در جامعه دیدگاه منفی تر وجود دارد، آیا این گونه از ازدواج ها موفق خواهد بود؟
بطور طبیعی تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
لیکن انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار موثراست. گاهی افراد با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.

اگر چه بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این مسئله از یک جهت به خاطر این است که مدت باروری در خانمها محدود بوده و با آقایان متفاوت است. ونیز اینکه قدرت باروی در خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که لازم به توضیح است.

توضیح اینکه فرد باید بداند که ازدواج امر مقدسی است. وباید با آداب وشرایط خاص خود صورت گیرد. همسر انتخابی می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر فرد را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد. این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد چرا که معمولا نمی توان فردی را پیدا کرد که تمام معیارهای مورد نظر را داشته باشد، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد.
ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توأم با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تأثیرات را مذهب ، اعتقاد، عرف و دین دو طرف دارد

نکته مهم اینکه اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات، علاقمند به شیطنت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... است ، پسرکار و تفکر و مطالعه ، فیلم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

نکته مهم بعدی این است که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و پرانرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

آیا نوع نگرش خود همسران هم در این زمینه تاثیر گذار است؟
بطور کلی نحوه تفکر پسر و دختر، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن همسرش بیندیشد، او آمادگی دارد که بعدها با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ همسرش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدها هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این موضوع از آسیب پذیریها وبحرانهای چنین ازدواجهایی هست.

واکنش خانواده ها نسبت به این نوع ازدواج ها معمولا چگونه است؟ آیا دیدگاه خانواده می تواند باعث شکست و یا موفقیت در این نوع از ازدواج ها شود؟
نظر خانوادهای دو طرف هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود.
خانواده ها باید با این مسئله منطقی برخورد کرده وقبل از اینکه بررسی کنند واکنش منفی نشان ندهند گاهی این گونه ازدواجها نتایج خیلی خوبی داشته بلکه باید به آنان کمک کنند که بهترین تصمیم را بگیرند و توجه داشته باشند که سن یکی از معیارهای ازدواج است نه همه معیارها.اگردوطرف شرایطی خوبی برای زندگی مشترک دارند بهتر است با آنان همراه شد.

چه آسیب هایی ممکن است در کمین زوجی هایی باشد که در آن زن از همسرش بزرگ تر است؟
از آسیب هایی که ممکن است در صورت بزرگ تر بودن خانم پیش بیاید این است که:
ممکن است بجای نقش همسری نقش مادری به عهده بگیرید؛ یعنی زن با سن بالاتر از مرد چون خود را پخته‌تر، باتجربه‌تر و عاقل‌تر از مرد کم‌سن و سال می‌‌‌داند (که غالب اوقات می‌‌تواند نگاه درستی هم باشد) در طول زمان با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود می‌کند و در عین حال ممکن است یکی از این اتفاق‌ها بیفتد: گاهی زن دچار خستگی، درماندگی و استیصال می‌‌شود چون شوهر در حال مبارزه و حل مشکلاتی است که زن آن را قبل‌تر به نوعی تجربه کرده و برخی رفتارها، ناپختگی‌ها و حتی خطرکردن‌های معقول مرد برایش جذاب نیست و حتی او را به نوعی بی‌مسئولیت تصور می‌‌کند. در برخی موارد، مرد برای حفظ اقتدار مردانه، شروع به مقابله و ایستادگی در مقابل همسرش می‌کند طوری که حتی شاید نظرهای پخته و منطقی او را هم نپذیرد و محیط پرتنشی ایجاد کند.
همچنین اگر بر اساس توانایی مالی زن ازدواج انجام شده باشد.، چند حالت ممکن است پیش بیایید؛ زن احساس عشق واقعی از مرد نگیرد، زن به خاطر مسئولیت امور مالی، دچار فرسودگی جسمی‌‌ و روانی شود و رابطه به تعارض کشیده شود. البته بعضی از مردان بخصوص مردان وابسته که همیشه دنبال فرد حامی‌‌ در زندگی خود بوده‌اند یا از لحاظ مالی وضعیت چندان مطلوبی ندارند، این وضعیت را احتمالا با رضایت می‌پذیرند.

ونیز اگر ازدواج با تصور تغییر کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد؛ این اشتباه رایج وجود دارد که افراد، مخصوصا خانم‌ها فکر می‌‌کنند با تزریق عشق و محبت و علاقه می‌‌‌توانند طرف مقابل را تغییر دهند که به‌هیچ‌وجه درست نیست. در بیشتر موارد این رفتار باعث بروز تغییرات ماندگار و نهادینه در طرف مقابل نمی‌‌‌شود. از طرفی، دور شدن از خود واقعی و خود را مطلوب دیگری کردن، بالاخره به‌تدریج باعث نارضایتی از خود می‌شود و کم‌کم تنش و بحران با بازگشت به خود واقعی ایجاد خواهد شد.
در هر حال توصیه اکید می شود با اختلاف سن (بزرگتر بودن خانم)قبل از دادن جواب مثبت به یکدیگر حتما از یک مشاورمتخصص کمک بگیرند. اگرتصمیم گرفتید جواب مثبت بدهید دیگر مردد و حساس نباشید.

اگر زوجی برای مشاور به شما مراجعه کنند که دارای اختلاف سنی مناسبی نباشند چه توصیه هایی به آنها خواهید کرد؟
*مراقب باشید به همسری کنترل گر تبدیل نشوید، از آنجا که تفاوت سنی میان زوجین خصوصاً زمانی که مرد بزرگ تر است و دختر هم در سنین بسیار پایین به سر می برد می تواند زمینه ناهمسانی در اندیشه و افکار فردی و اجتماعی را میان همسران فراهم آورد، این احتمال وجود دارد که دچار بحران شوند.
در واقع بسیاری از افراد بزرگ تر در ازدواج های بافاصله سنی زیاد معتقدند مسئولیت «تربیت» همسر نوجوان شان به عهده آنها واگذار شده است در نتیجه ممکن است ناخواسته در مقام یک والد شروع به سخت گیری و کنترل خارج از عرف همسر نوجوان شان کنند.

*مسلما در ازدواج هایی با شکاف سنی بالا خصوصا زمانی که زوجین کم سن و سال هستند، فرد کوچک تر ممکن است به تفریحات، سرگرمی ها و رفتارهایی علاقه مند باشد که شاد و پرهیجان است اما از نگاه فرد بزرگ تر چندان پسندیده و مقتضی مقام و شان فرد متاهل نیست.لذا توصیه می شود در کناریکدیگر باشید نه در مقابل.
بسیاری از خانم هایی که در سنین پایین و در اوج نوجوانی زندگی مشترک را آغاز کرده اند ممکن است بعد از گذشت سال ها از زندگی شان به دنبال شکوفایی استعدادهایشان باشند.

در چنین شرایطی مرد ممکن است شاهد آزمون و خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی اش باشد. در واقع فرد کوچک تر با حرکت به سمت سنین رشد و پختگی، رفتارهایی را نشان می دهد که در واقع مقتضی سن اوست و بخشی از فرآیند طبیعی رشد محسوب میشود.
اینجا است که ممکن است شوهر (همسر بزرگ تر) که تاکنون همسرش را فردی صرفاً «تابع» می شناخته، ممکن است با ایجاد چنین تغییراتی به اشتباه بیندیشد که او مشغول سرکشی و طغیان است و باید در مقابل چنین تغییراتی ایستادگی کرد. در شرایط مذکور چنانچه زوجین از قدرت گفت وگوی منطقی و انعطاف بر سر تغییرات به وجود آمده برخوردار نباشند دیر یا زود شاهد جدایی عاطفی و روحی آنان از یکدیگر خواهند بود.لذا در این گونه موارد باید بتوانند بحران را مدیریت کنند.

ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توأم با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تأثیرات را مذهب ، اعتقاد، عرف و دین دو طرف دارد

بعضی با تمسک به ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه فاصله های سنی زیاد میان زوجین را توجیه میکنند آیا این یک استثناست یا میتواند الگو باشد؟

برخی باتمسک به ازدواج پیامبر (ص)با حضرت خدیجه(س)ازدواج با دختر سن بالاتر را توجیه می کنند باید عرض کنم ، اول اینکه ایکاش در تمام امور آن بزرگواران را الگو قرار می دادیم نه فقط مواردی راکه قصد داریم....
دیگر اینکه ازدواج چیزی نیست که ما از استثناها بهره بگیریم بلکه ازدواج در مورد هر فرد شرایط خاص خود را دارد و اهداف افراد در این مورد متفاوت است هر فرد باید در مورد مذکور شرایط ،خصوصیات واهداف خود را مد نظر قرار دهد .بله خیلی موارد داریم که علی رغم اختلاف سنی ازدواج های موفق و پایداری بوده اند بستگی به شرایط و اهداف طرفین داردکما اینکه ما بعنوان یک مسلمان وپیرو جضرت می توانیم زندگی آن بزرگواران را بعنوان زوج خوشبخت وموفق الگوقراردهیم.

در پایان لازم می دانم این نکته را یادآور شوم که در ازدواج سن نمی تواند مهمترین نقش را داشته باشد بلکه این ایمان، اخلاق، گذشت و محبت است که باعث استحکام پیوند زوجین می شود.