مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

موضوع گفتگو وقتی حرفی برای گفتن ندارید

چیزهای کمی در زندگی هست که انجامشان توام با استرس خواهد بود: اولین کارتان، گرفتن گواهینامه، فارغ‌التحصیل شدن و البته حرف زدن با عشقتان. اصلاً با عشق زندگی‌تان باید درباره چه حرف بزنید؟ مطمئناً دوست ندارید حرف زدنتان حوصله‌اش را سر ببرد ولی حتماً نمی‌خواهید که متوجه به هم خوردن عصبی دندان‌هایتان هم بشود. نگرانی‌هایتان را کنار بگذارید و عادت‌های عصبی‌تان را با این ۱۰ موضوع گفتگو به کلی کنار بگذارید.

۱. او

می‌دانید آدم‌ها دوست دارند همیشه و در هر شرایطی درمورد چه موضوعی صحبت کنند؟ خودشان! اینکار نه تنها به او نشان می‌دهد دوست دارید بیشتر درموردش بدانید، بلکه زمان زیادی او را مشغول حرف زدن می‌کند و شما لذت می‌برید. پس از خودش بعنوان یک موضوع استفاده کنید. با پرسیدن سوالات کلیشه‌ای مثل «امروز حالت چطوره؟» یا سوالات بزرگتری مثل «بزرگترین هدف زندگیت چیه؟» شروع کنید. صدها سوال وجود دارد که می‌توانید امتحانشان کنید.

۲. علایق مشترک

اگر بین شما دو نفر علاقه مشترکی وجود دارد می‌توانید درمورد این موضوع خاص صحبت کنید. مطمئناً بحث لذت‌بخشی هم خواهد بود. البته زمانی اینکار را بکنید که علاقه مشترکی بین‌تان وجود داشته باشد و اگر نمی‌دانید که علاقه مشترکی دارید یا نه آنوقت باید کمی درموردش تحقیق کنید. این شما را به موضوع شماره ۱ یعنی پرسیدن از علایقش می‌رساند.

۳. علایق او

خوب، تصور کنید که او عاشق موتورسواری است و این موضوع برای شما به هیچ عنوان جذاب نیست. هیچ اشکالی ندارد! باز هم می‌توانید از آن بعنوان یک موضوع گفتگو استفاده کنید. این کار شما به او نشان می‌دهد که بااینکه به آن موضوع علاقه‌مند نیستید باز هم برای علاقه‌مند شدن به آن و دانستن بیشتر درموردش تلاش می‌کنید.

۴. اتفاقات اخیر

وقتی هیچ موضوعی برای صحبت کردن ندارید، آسانترین کار چیست؟ البته اتفاقات روزمره. به یکی از جالب‌ترین اتفاقات اخیر در دنیا اشاره کنید. می‌تواند موضوعی جدی باشد که در اخبار شنیده‌اید یا موضوعی خنده دار که در یک شوی تلویزیونی دیده‌اید.

۵. آب و هوا

مطمئناً منظورمان این نیست که بپرسید، «بیرون هوا چطوره؟» به هیچ عنوان این کار را نکنید چون شبیه به یک فرد حوصله‌سربر به نظر خواهید رسید که هیچ حرفی برای گفتن ندارد. به جای گفتن حرف کلیشه‌ای مثل این، مثلاً اگر بیرون هوا خیلی گرم است هوشمندانه بگویید، «این گرما واقعاً مسخره است! واقعاً دلم یه بستنی میخواد!» که با گفتن این می‌توانیم امیدوار باشیم که با هم برای خوردن بستنی بیرون بروید یا حداقل مکالمه‌ای بین‌تان شروع شود.

۶. تجربیات زندگی

می‌توانید گفتگو را با تعریف کردن بعضی از جالب‌ترین و بامزه‌ترین خاطراتی که در زندگی داشته‌اید راه بیندازید و این احتمال هم وجود دارد که بعد از آن صحبت به اتفاقات مهمی که در طول زندگی‌تان رخ داده است برسید. در هر دو حالت، تعریف کردن تجربیات زندگی موضوع فوق‌العاده‌ای است چون هیچ انتهایی ندارد.

۷. تحسین و تمجید

شما از اینکه یک نفر ازتان تعریف کند خوشتان نمی‌آید؟ مطمئنم هیچکس وجود ندارد که بدش بیاید. تحسین دیگران نه‌تنها حس خوبی می‌دهد بلکه شروع‌کننده خوبی برای گفتگو است. می‌توانید با گفتن اینکه پیراهن جدیدش چقدر به او می‌آید شروع کنید و بعد بپرسید آن را از کجا خریده است و بعد بگویید که آنجا یکی از فروشگاه‌های محبوب شماست. می‌بینید؟ یک تعریف کردن ساده شما را به یک علاقه مشترک هدایت کرده و وارد یک مکالمه طولانی‌تان می‌کند. و مطمئن باشید کنار این احساسی فوق‌العاده به او داده‌اید!

۸. هر چیز خنده‌دار

شوخ‌طبعی یک ویژگی اخلاقی است که معمولاً همه از آن خوششان می‌آید. پس چطور است که با یک موضوع خنده‌دار به طرفتان نشان دهید که موجود جالب و بامزه‌ای هستید؟ می‌توانید با تعریف کردن یک جوک خنده‌دار که قبلاً شنیده‌اید شروع کنید یا یک موضوع خنده‌داری را مطرح کنید که چند وقت پیش در تلویزیون شنیده بودید. نکته اینجاست که او را بخندانید. مطمئناً او هم چیزهایی برای اضافه کردن به موضوعات خنده‌دار شما خواهد داشت و به همین ترتیب کل بعدازظهر را کنار هم خوش خواهید گذراند!

۹. کار/دانشگاه

اگر با هم همکار هستید یا به یک دانشگاه می‌روید، این موضوع خاص برایتان آسان‌ترین موضوع خواهد بود. می‌توانید درمورد محیط کارتان یا چیزهایی درمورد کارتان که از آن خوشتان یا بدتان می‌اید حرف بزنید. می‌توانید درمورد سخت بودن تکلیف هفته گذشته صحبت را شروع کنید، همین حرف ساده می‌تواند شما را به گفتگویی عالی درمورد اینکه تا ۵ سال آینده چه کارهایی می‌خواهید بکنید بکشاند.

۱۰. سوالات

از هر چه بگذریم بالاخره به سوال کردن‌ها می‌رسیم. شما از کسی خوشتان آمده است، پس احتمالاً چیزهای زیادی درمورد او نمی‌دانید. هیچ راهی برای شناختن یک نفر بهتر از این نیست که از خودش سوال بپرسید. علاوه بر اینکه ۹۹٪ از آدم‌ها جواب دادن به سوال درمورد خودش درمورد خودشان را دوست دارند. این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنند. از او بپرسید گروه موزیک موردعلاقه‌اش کدام است، شغل آرزوهایش چه بوده یا خیلی ساده، اینکه آخر هفته می‌خواهد چکار کند. این سوال‌ها بحث فوق‌العاده‌ای را بین‌تان شروع می‌کند.

شما چه موضوعاتی را برای حرف زدن با کسی که از او خوشتان آمده، پیشنهاد می‌کنید؟ با ما در میان بگذارید!

حقیقت دوست داشتن



۱. حقیقت اول: دوست داشتن صفر و یک نیست. نمیشود بگویید فلانی را دوست دارم فلانی را ندارم. دوست داشتن یک طیف است. باید گفت خواستگار اولم را از خواستگار دومم بیشتر دوست دارم. اهمیت این موضوع در انتخاب شریک است.


۲. حقیقت دوم: دوست داشتن در اختیار انسان نیست. شما نمیتوانید تصمیم بگیرید کسی را که دوست دارید، دوست نداشته باشید و برعکس. این موضوع در شروع و بخصوص پایان رابطه اهمیت دارد.


۳. حقیقت سوم: این باور که بعد از ازدواج علاقه و دوست داشتن به وجود میاد، غلط، بیپایه و خطرناک است.


۴. حقیقت چهارم: دوست داشتن بی انتظار دیگران از معدود لذتهای دنیاست که هم فوریست و هم تا دراز مدت باقی میماند. امتحانش کنید.


۵. حقیقت پنجم: دوست داشتن بیش از دوست داشته شدن حال آدم را خوب میکند. این در انتخاب شریک بسیار مهم است.


۶. حقیقت ششم: هیچوقت نمیشود که در یک رابطه دو نفر به یک اندازه هم را دوست داشته باشند. نگران این اختلاف نباشید، مگر اینکه زیاد باشد.


۷. حقیقت هفتم: به تعداد آدمهای دنیا، انواع دوست داشتن داریم. در ابتدای رابطه از خودتان و شریکتان بپرسید منظور من از دوستت دارم چیست؟

یادم تو را فراموش...





فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست . با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن «خداحافظ» مشکل دارید. آسان نیست، اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد.
قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگــــــر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.

6 قدمی که برای فراموش کردن گذشته وجود دارد شامل موارد زیر است:

۱ - درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2 - با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

۳ - درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

۴ - احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

۵ - معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

۶ - برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.


فراموش کردن گذشته یعنی چه؟

فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید:

در مواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده، کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و مؤثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید:

فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دادید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید ، سعی کنید خودتان را ببخشید.

فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید:

اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید:

زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید:

لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید:

خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید.

فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید:

شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید:

فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

وقتی می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوء استفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه، عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.

قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید

پژوهش ها نشان می دهد «پول» یکی از عوامل اصلی سوء تفاهم های زوج هاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالی صحبت کنید، ازدواج با دوامی خواهید داشت.

پول تعیین کننده ثروت است. اما در ایجاد مساوات، امنیت، عشق، قدرت و آزادی زوج ها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتر از میزان دارایی تان است
ادامه تحصیل مستلزم فداکاری همسران است. زیرا باید مخارج اضافی را برای تحصیل شما اختصاص داد. از طرفی در صورت ادامه تحصیل، شاید فرصت کافی برای کار کردن نداشته باشید.
طرح چنین مسائلی بسیار مشکل است. ولی باعث می شود حالا و پس از ازدواج خیالتان راحت باشد و تصمیم گیری تان بر اساس واقعیات موجود باشد نه رؤیاها و آرمان ها. اگر فرهنگ خانواده تان اجازه نمی دهد خودتان این مسائل را مطرح کنید، از والدین بخواهید آنها را بپرسند.

پرسش های زیر به شما کمک می کند تا تصویر روشن تری از وضعیت مالی آینده داشته باشید:

- درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟

- آیا کار کردن هر دوی شما لازم است؟

- اگر خانم کار نکند، آیا همسر، خانه داری را باارزش می داند؟

- برای گذران زندگی چقدر درآمد کافی است؟

- چگونه باید خرج کرد؟ چه هزینه هایی در اولویت است؟

- آیا با نحوه خرج کردن یکدیگر توافق دارید؟ با چه مواردی موافق و با چه مواردی مخالفید؟

- اگر هر دو کار می کنید، پولتان را با هم خرج می کنید یا جداگانه؟

- چه مبلغی (هر دو) در بانک دارید؟

- اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار از درآمدش را پس انداز یا سرمایه گذاری می کند و چه مقدار را خرج می کند؟

- چه کسی مسئولیت برنامه ریزی مالی را در درازمدت برعهده می گیرد؟

- برای داشتن احساس امنیت، چه مقدار پول کافی است؟

- چند درصد از درآمد را پس انداز می کنید؟ آیا نامزدتان با پس انداز در بانک موافق است؟

- چه کسی حساب دخل و خرج را دارد؟ چه کسی قبوض آب، برق، تلفن و گاز را می پردازد؟

- در صورت بیمه نبودن نامزدتان، آیا با بیمه اختیاری (خویش فرما) هر دو شما موافق است؟

- آیا نامزدتان باید خرج والدینش را بدهد؟ در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را به این کار اختصاص می دهد؟

- اگر خدای نخواسته ازدواج تان به طلاق منجر شود آیا می تواند مهریه را پرداخت کند؟

- آیا او با خرید وسایل اضافی برای منزل یا کادو برای دوست موافق است؟

- آیا نامزدتان می پذیرد که دارایی قبل از ازدواج مثلاً زمین، خانه و ماشین به اسم خودتان باشد؟

- آیا خواستگارتان بدهی ندارد و ورشکست نشده است؟ در صورتی که بدهی دارد تا چه مدت پس از ازدواج چه مبلغی باید پرداخت کند؟

- آیا می توانید حساب جداگانه ای برای هزینه های منزل داشته باشید؟ یا هر کسی بخشی از درآمد خود را برای آن اختصاص دهد؟

- آیا موافقید که حساب پس انداز جداگانه ای داشته باشید؟

- اگر پس از ازدواج با پول کار هر دو شما خانه یا ماشین خریداری شود، آیا موافقید که سند آن به نام هر دو باشد؟

- اگر پس از ازدواج با بحران مالی یا ورشکستگی روبه رو شوید چه می کنید؟

- آیا موافقید مبلغی را برای موارد غیره منتظره نظیر هزینه عمل جراحی یا بیمارستان پس انداز کنید؟

ارزش باهم بودن

ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ.