مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

این احساس را با عشق اشتباه نگیرید


عشق حسی بسیار زیرک است. خیلی چیزها هست که دقیقاَ حسی شبیه به عشق دارد اما خیلی از آن دور است.
عشق واقعی به زمان نیاز دارد و یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. در زیر به سه چیزی اشاره می‌کنیم که اکثر افراد آنها را با عشق اشتباه می‌گیرند.

شهوت
شهوت حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته می‌شود. حس شدید و ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را خوب نمی‌شناسید.
به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که جاذبه آن بسیار زیاد است.

احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد می‌شود، واقعی به نظر می‌رسد اما برمبنای خیال است. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید اما خیلی‌ها بااینکه برای هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت گرفتار می‌شوند. چیزی که در شهوت افراد را اسیر خود می‌کند، خیال این است که چه خواهد شد و فرد در آن هیجان گم می‌شود.

این افراد که شدیداً گرفتار جاذبه فیزیکی شده‌اند به هیچ وجه نمی‌توانند از هم دور شوند. مدام به هم فکر می‌کنند و همیشه درمورد هم حرف می‌زنند. شهوت احساسی شاد است که با شور و جاذبه همراه می‌شود. اگر درمورد اینگونه مسائل کم‌تجربه هستید، احتمال اینکه شهوت را با عشق اشتباه بگیرید بسیار زیاد است.

تفاوت عشق با شهوت دقیقاً مثل تفاوت روز و شب است. شهوت در مراحل اولیه یک رابطه اتفاق می‌افتد که افراد هنوز خوب همدیگر را نمی‌شناسند. شهوت برمبنای خیال پایه‌گذاری می‌شود و خیال و واقعیت هیچوقت با هم جور نمی‌آید.

بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفه‌های اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمی‌شود. اگر رابطه‌ای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان می‌برد و فقط نمی‌تواند بر پایه جذابیت فیزیکی باشد.

علاقه وسواسی
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که مردم معمولاً احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی می‌کنند.
آنها تصور می‌کنند که اگر فردی مدام در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن گمراه‌کننده‌تر و مخرب‌تر. بااینکه شهوت وقتی افراد کم‌کم با هم آشنا می‌شوند، محو شده و از بین می‌رود اما علاقه وسواسی همچنان می‌ماند.

هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس می‌شوند معمولاً تا جایی پیش می‌روند که کم‌کم خودشان را فراموش می‌کنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد می‌کند که باعث می‌شود فرد بیشتر و بیشتر به طرف‌مقابل خود وابسته شده و خود را نابود کند.

حتی عشق یکطرفه هم می‌تواند به علاقه وسواسی تخریب‌کننده تبدیل شود. وقتی فردی باور دارد در رابطه‌ای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف می‌کند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل می‌گیرد.

عشق واقعی به افراد کمک می‌کند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیف‌کننده است. اگر تصور می‌کنید خودتان را گم کرده‌اید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید درحالیکه او مثل شما رفتار نمی‌کند. و اگر می‌بینید که همه تصمیمات زندگی‌تان را براساس احساسات و نیازهای آن فرد می‌گیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شده‌اید.

روابط برگشتی
رابطه برگشتی رابطه‌ای است که خیلی زود بعد از تمام شدن یک رابطه دیگر شروع می‌شود.
چنین روابطی ندرتاً براساس عشق هستند و افراد برای از بین بردن حس تنهایی بعد از تمام شدن رابطه قبلی به سراغ آن می‌روند.

رابطه برگشتی به این دلیل حسی شبیه به عشق دارد که فردی که آن را تجربه می‌کند، دوست دارد عاشق باشد. آنها به امن بودن در یک رابطه عاشقانه عادت کرده‌اند و دوست دارند دوباره آن امنیت را احساس کنند. خودشان را متقاعد می‌کنند که عاشق هستند درحالیکه درواقعیت امنیت و راحتی رابطه قبلی را از دست داده‌اند.

اگر یک رابطه قدیمی مدام جلو پیشرفت یک رابطه جدید را می‌گیرد می‌تواند به این معنا باشد که آن رابطه درحال برگشتن است. وقتی کسی درگیر برگشت رابطه شده است، به طور کامل رابطه قبلی را تمام نکرده است. هنوز هم سعی در حل مسائل و مشکلات حل‌نشده رابطه قبلی دارد. روابط برگشتی حسی شبیه به عشق دارند اما هنوز تحت‌تاثیر احساسات ناراحت‌کننده رابطه قبلی است

نه تله فریبنده در انتخاب همسر


انتخاب همسر مناسب مهم‌ترین انتخاب زندگی است و یک اشتباه کوچک در این انتخاب می‌تواندبهشت رویاها را به جهنم تبدیل کند و جالب اینجاست که اکثر مردم درست زمانی که فکرمی‌کنند که بهترین تصمیم را گرفته‌اند مرتکب بزرگ‌ترین اشتباهشان می‌شوند.


بنابراین اگر می‌خواهید شریک زندگی‌تان را انتخاب کنید مراقب باشید که از حول حلیم با سر توی دیگ حلیم نیفتید و پایتان توی یکی از ده‌ها تله‌ای که در مرحله انتخاب ممکن است پیش پایتان پهن شده باشد گیر نکنید.



تله اول : زیبایی

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می‌شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب انتخابی بیشتر از حد معقول باشد، دردسرها شروع می‌شود. بهتراست قبل از این که کسی را به عنوان همسر انتخاب کنید، اولویت‌هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان اززیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چهمعیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود،بازهم او را انسان خوبی می‌دانستید؟ در این صورت می‌توانید فکر کنید که او همسرمناسبی برای شما خواهد بود.



تله دوم : موقعیت اجتماعی

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال اشتباه در انتخاب همسر را به شدت بالا می‌برد. عناوین و موقعیت‌های چشمگیر به راحتی می‌توانند سایر خصوصیات فرد راتحت تأثیر قرار دهد و چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما باموقعیت طرف مقابل ازدواج می‌کنیم، در حالی که با «خود» او زیر یک سقف می‌رویم –شما در داخل خانه مجبورید با یک آدم منهی شغل و عنوانش زندگی کرد.
در چنین شرایطی باید فکر کنید اگر طرف مقابل چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی‌های دیگر او شما را به خود جذب می‌کند؟



تله سوم : عشق بی‌اندازه

عشق یکی از لازمه‌های ازدواج است، اما برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می‌کنید، منتظرباشید که روزی به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک‌ترین شرایط انتخاب همسر زمانی است که «عاشق» می‌شوید. در اینحالت شما آن قدر تحت تأثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی‌توانید درست ببینید ودرست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است.اما واقعیت این است که مغز در حالت هیجان‌زدگی نمی‌تواند به طور طبیعی فعالیت کند.بنابراین خود عاشق جز خوبی چیزی نمی‌بیند.
در واقع چشم عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می‌بیند و از پشت این عینک همه چیز بهتر از آن چه که هست دیده می‌شود اما. فقط مشکل اینجاست که ما نمی‌توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می‌کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا تب در شمافروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده‌تان تصمیم بگیرید.


تله چهارم : احساس تنهایی

تنهایی‌های دوران مجردی گاهی تحمل‌ناپذیر می‌شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می‌شوند ممکن است ما به دلیل مجرد بودن نتوانیم در جمع‌شان باشیم. وقتی با جمعی ازبچه‌های فامیل به مسافرت می‌رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی‌گردند که همسرشان در انتظارشان است اما ما به خانه‌ای می‌رویم که در و دیوار منتظرمان است و همین جاست که زنگ‌های خطربه صدا درمی‌آید.
تنهایی مفرط ساده‌تر از آن چه فکرش را بکنید می‌تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تأسف می‌خورید، کسی پیدایش می‌شودفکر می‌کنید که می تواند شما را از تنهایی نجات دهد در حالی که بهتر است.


فکر کنم می‌شود تنهایی را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کرد و به فکر حل مساله از طریق ازدواج نیافتاد اما بعد از اینکه از عمق تنهایی کاسته شد، می‌شودتصمیمات بهتری گرفت.



تله پنجم : عجله

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه‌شان را ببینند. شما خواهر بزرگ‌تر هستید و ازدواج خواهر کوچک‌ترتان در گروازدواج شماست. یا اصلاً سن شما بالا رفته و احساس می‌کنید برای ازدواجتان دیر شدهاست. هیچ کدام از این موارد نباید باعث شود که شما عجولانه و نسنجیده تن به ازدواج بدهید.





در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می‌گیریم، امکان اشتباه کردن‌مان چندین برابر می‌شود پس اجازه ندهید آینده زندگی‌تان قربانی عجله شود.



تله ششم : شناخت ناقص

با کسی قرار ازدواج گذاشته‌اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط هستید، اما ارتباط شما محدود به کافی‌شاپ رفتن آخر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی است. بگذارید خیالتان را راحت کنیم: اگر 20 سال هم آخر هفته‌ها با این فردبیرون بروید و هر روز ساعت‌ها با او تلفنی صحبت کنید، باز هم شناخت شما نسبت به اوکاملا ناقص است!


وقتی با یک نفر ازدواج می‌کنیم، در واقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی‌اش،خانواده‌اش، گذشته‌اش، آینده‌اش، افکار و اخلاقش و هم‌چنین با جسم او ازدواج کرده‌ایم؛در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپی» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته‌اید،یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده‌اید واین هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی‌آید. ما زمانی می‌توانیم به شناخت کامل‌تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت‌های مختلف روبه رو شده باشیم.



تله هفتم : بحران روحی

در رابطه‌ای شکست خورده‌اید، هنوز زخم‌هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده‌ایدخوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی‌تان برنگشته‌اید : حال شما و نیاز شما به یک همدم قابل درک است، اما این حالت اصلا فرصت مناسبی برایتصمیم‌گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شدهباشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن مافعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می‌آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد وخودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کردیم.



تله هشتم : سرخوشی وهیجان

در عروسی دخترخاله‌تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده‌اید که انگاردقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می‌کنید شادی وصف‌ناپذیری را در خود احساس می‌کنید.احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه‌تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا درلبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته‌اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می‌دهد.اسم این حالت «جوزدگی» است. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می‌شویم و کارهایی می‌کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می‌گذرد،عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می‌افتد. اشتباه بزرگی است که به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددادرمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب‌های هیجانی بعد از مدتی از چشم‌مان می‌افتند.



تله نهم : چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی همیشه چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می‌بندد وامکان درست دیدن را از ما می‌گیرد. اگر احساس می‌کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی درزمینه ازدواج بردارید.
از کجا می‌فهمیم که تصمیم‌گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از این جا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودمان با مورد ازدواج کسی هستیم که حسادت ما رابرانگیخته و این خیال رهایمان نمی‌کند که ازدواج بافلان آدم چطور می‌تواند حال اورا بگیرد و دل شما را خنک کند.
توصیه می‌شود برای این جبران و رو کم کنی، راه‌های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید

!حرف‌هایی که نباید به شوهرتان بگویید

نه‌تنها یک جمله بلکه یک کلمه هم برای ویران کردن یک رابطه کافی است.مهم نیست که چند سال از عمر آن رابطه گذشته و مهم نیست که چقدر عمق دارد، گاهی کلمات می‌توانند آنقدر ویرانگر باشند که همه پل‌های پشت سر شما را خراب کنند و فرصت ترمیم کردن آن رابطه با جملات جادویی دیگر را هم از شما بگیرند امانگران نباشید!

ما جملات و عبارات ممنوعه‌ای را که ممکن است با به کار بردن‌شان زندگی مشترک‌تان را نابود کنید با شما در میان می‌گذاریم. اگر می‌خواهیدحس غرور مرد زندگی‌تان را حفظ کرده و انگیزه تلاش برای ساختن زندگی مشترک‌تان رادر او تقویت کنید، باید خیال به زبان آوردن این جمله‌ها را از سرتان بیرون بریزید.




چه‌کار می‌کنی؟


وقتی همسرتان روی مبل نشسته و با تلفن هوشمندش بازی می‌کند، ناخودآگاه این جمله را به زبان می‌آورید؟
می‌دانیم منظورتان از این کار تجسس کردن در کارهایش نیست اما جمله«چه کار می‌کنی؟» در ذهن همسرتان معنایی پیچیده‌تر از آنچه فکر می‌کنید، دارد.
اواین جمله را این‌طور می‌شنود: «چه‌کار می‌کنی؟ باز مشغول بازی با موبایلت هستی وبه جای اینکه با خانواده‌ات وقت بگذرانی مشغول بازی شده‌ای؟ چه‌کار می‌کنی؟

با غریبه‌ها وایبربازی می‌کنی و وارد روابطی شده‌ای که اگر من بو ببرم حسابت را می‌رسم؟و. . . »
باورتان می‌شود که یک مرد می‌تواند از جمله ساده همراه با کنجکاوی شما چنین کابوس‌هایی را درذهنش بسازد؟ اما بهتر است باور کنید ساختار ذهن مردها به همین اندازه پیچیده وگاهی منفی‌نگر است پس کنجکاوی کوچک‌تان را کنترل کنید و با چنین جمله بی‌اهمیتی یک دعوای اساسی به پا نکنید.


تو هم مثل اونایی




با خانواده همسرتان اختلاف دارید و از نظرتان بسیاری از رفتارهای‌شان ایراد دارد؟در چنین شرایطی بدترین جمله‌ای که می‌توانید در بحث‌های زن و شوهری به زبان بیاورید این است که بگویید «تو هم مثل اونایی!»

همسرتان دوست دارد در ذهن شما اسطوره‌ای باشد که هیچ‌کدام از اشتباه‌های دیگران را در رفتارهایش نشان نمی‌دهد. تنها خانواده همسرتان نیست که نبایدرفتارهای‌شان را به شریک زندگی‌تان نسبت دهید، حتی اگر رفتارهای اشتباه مردهایدیگر، نامزد سابق‌تان یا اشتباه‌های همسران دوستان‌تان را هم به او نسبت دهید، به همین اندازه می‌توانید دردسر درست کنید.

جالب است بدانید در میان همه اعضای خانواده همسرتان، او از اینکه با پدرش مقایسه شود بیشتر از هر چیزی نفرت دارد. درست است که روانشناس‌ها می‌گویند پسرها تااندازه زیادی شبیه پدرشان هستند و حتی اشتباه‌های پدر خود را در زندگی تکرار می‌کننداما کمتر پسری است که حاضر به پذیرفتن این واقعیت باشد. آنها دوست دارند همیشه یکسر و گردن از پدر خود جلوتر باشند و هیچ‌وقت نمی‌پذیرند اشتباه‌های پدرشان که ازکودکی آنها را آزار می‌داده را بعدها در زندگی خود تکرار ‌کنند.



شوهرخواهرم این کار رو خوب بلده






شوهرخواهرتان از همسرتان 10 سال بزرگ‌تر است و در کارهای فنی تخصص دارد؟ حتی چنین موضوعی نباید باعث شود که او را با همسرتان مقایسه کنید و از مرد زندگی‌تان بخواهید کاری را از او یاد بگیرد. همسر شما نیاز دارد احساس کند از مردهای دیگرتوانمند‌تر است و حتی اگر این‌طور نباشد، شما حق ندارید این حس را از او بگیرید.اگر می‌خواهید چیزی را از کسی یاد بگیرد، باید سراغ روش غیرمستقیم‌تری بروید.

گفتن این جمله به همسرتان این پیام را می‌رساند که «تو بی‌عرضه هستی! کاش من هممثل خواهرم شانس ازدواج با یک مرد توانمند را داشتم!» اگر نمی‌خواهیدرابطه همسرتان را با مردهای اطراف‌تان ویران کنید و همسرتان را نسبت به احترامی که برای مردهای دیگر قائلید حساس کنید، هرگز از او نخواهید که از یکی از مردهای فامیل‌تان چیزی را یاد بگیرد یا از یکی از رفتارهای‌شان الگوبرداری کند.



نه، اینجوری نه!




همسرتان می‌خواهد باری را از دوش‌تان بردارد و خانه را با کمک‌تان تمیز کند؟ اگرمی‌خواهید اولین دفعه کمک کردنش به شما آخرین دفعه‌اش باشد این جمله را به زبان بیاورید.

می‌دانیم منظوری ندارید و می‌خواهید با کمک تجربه‌های‌تان مهارت اودر انجام کارهای خانه را بالا ببرید اما برای مردهایی که یقین دارند به اندازه کافی باهوش هستند و از عهده هر کاری برمی‌آیند، این جمله این‌طور شنیده می‌شود که«بی عرضه هستی و مدام خرابکاری می‌کنی!»اگر تصمیم‌تان را برای کمک گرفتن از همسرتان گرفته‌اید، بهتر است بی‌خیال گفتن این جمله‌ها برای اصلاح کارهایش شوید و کمی خرابکاری‌اش را تحمل کنید تا آرام‌آرام مهارتش بیشتر شود. نگران نباشید! همه چیز به مرور بهتر می‌شود. چند سال قبل را به خاطر بیاورید. اولین باری که غذا درست کردید یا به خانه رسیدگی کردید چه دسته گل‌هایی به آب دادید؟



تو همیشه. . .

هیچ‌وقت، تاکید می‌کنیم، هیچ‌وقت از جملات کلی برای محکوم کردن همسرتان استفاده نکنید.
اگر می‌خواهیدزندگی‌تان را حفظ کنید و تنش بیهوده به رابطه‌تان وارد نکنید باید پرونده رفتارهای قبلی‌اش را ببندید و به‌خاطر هر اشتباهی در زمان رخ دادن آن، نه در ماه‌ها و سال‌هایبعد با همسرتان بحث کنید. گفتن جمله‌های کلی مثل «هیچ‌وقت» و «همیشه» به معنای ایناست که شما پرونده اشتباه‌های قبلی را نبسته اید، او را نبخشیده‌اید و از او می‌خواهید تاوان اشتباه‌های گذشته‌اش را دوباره پرداخت کند. به همسرتان با رفتار درست نشان دهید وقتی به او می‌گویید بخشیده شده، واقعا پرونده اشتباهش را در ذهن خود بسته‌ایدو هیچ‌وقت قرار نیست برای کاری که ادعا کرده‌اید فراموشش می‌کنید، او را دوباره بازخواست کنید.


خودم بلدم!





بر این گمانید که مردها عاشق زنی توانمند، بی‌نیاز و همه‌چیز تمام می‌شوند؟

شاید برخی از مردها آرزوی زندگی با یک ابرزن را داشته باشند اما به شما اطمینان می‌دهیم که شمار چنین مردهایی بیش از اندازه کم است. آقایان عاشق این هستند که قوی‌ترین زن جهان هم نیازمند آنها باشد. به همین دلیل حتی اگر مدیر شرکتی بزرگ باشید یا قوی‌ترین زن فامیل‌تان باشید، می‌توانید با کمک خواستن‌های بیهوده از همسرتان و گاهی ناتوان نشان دادن خود، او را به وجد بیاورید.

شاید یک زن همه چیز تمام، بسیاری از زحمت‌ها و خستگی‌های همسرش را کم کند اما چنین زنی لذت افتخار کردن به خود و سوپرمن بودن را هم از همسرش می‌گیرد؛ لذتی که اگر درزندگی مشترک وجود نداشته باشد، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.









گوش مردها کلمات را مثل شما نمی‌شنود






1. برای مردها یک جمله فقط یک جمله نیست! بلکه تفسیری است برای کل روزهایی که با هم بوده‌اید.

2.هیچ مردی طاقت مقایسه شدن را ندارد. پس حتی کم اهمیت‌ترین کار او رابا دیگران قیاس نکنید.

3. مردها از شنیدن جملات مبهم بیزارند. پس هیچ‌وقت دوپهلو با همسرتان صحبت نکنید.

4.اگر انتظار دارید او حرف‌های‌تان را رمزگشایی کند، برای‌تان متاسفیم.آنها ساده‌تر از این حرف‌ها هستند.

5. هیچ‌وقت از همسرتان به‌عنوان ابزاری برای لشکرکشی‌های‌تان در جنگ‌های عروس و مادرشوهری استفاده نکنید.

6. هرگز با حرف‌های‌تان استقلال همسر خود را زیر سوال نبرید حتی اگر واقعا استقلالی در کار نباشد.

7. مردها به اینکه قوی‌تر از آنچه هستند به نظر برسند نیاز دارند. این نیاز همسرتان را برآورده کنید.

8.از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شکست خورده‌تان برای شریک زندگی‌تان خودداری کنید.

9. برای قدرت دادن به او کافی است از هیچ مرد دیگری صحبت نکنید، نه اینکه از مردهای دیگر بد بگویید.
آیا رفتار هیجانی نتیجه می‌دهد؟







خسته‌ام کردی





فکر می‌کنید اگر در یک دعوای زن و شوهری به همسرتان بگویید از این زندگی خسته شده‌ایدیا اینکه او با فلان رفتارش شما را خسته کرده است، تنها عصبانیت لحظه‌ای‌تان رانشان داده‌اید و جنجال خاصی به پا نکرده‌اید؟

صددرصداشتباه می‌کنید! مردها این جمله ساده را کلی‌تر از آنچه شما تصور می‌کنید می‌بینند.

آنها با شنیدن چنین جمله‌ای تصور می‌کنند در تمام روزها، ماه‌ها و سال‌های با هم بودن‌تان راه را اشتباه رفته‌اند و هیچ‌وقت نتوانسته‌اند شما را راضی کنند.همسرتان وقتی این جمله را می‌شنود، با خود می‌گوید که «پس تمام تلاش‌هایم برایخوشحال کردنش بی‌فایده بوده! پس در تمام لحظه‌هایی که تصور می‌کردم از بودن درکنارم راضی و خوشحال است او از این زندگی بیزار بوده!» به همین دلیل است که همسرتان می‌تواند با شنیدن جمله ساده «خسته‌ام کردی!» از این رو به آن رو شود ودیگر برای ساختن یا مرمت زندگی مشترک‌تان هیچ قدمی برندارد. بله! گاهی مردها به همین سادگی ناامید می‌شوند!



این‌جوری بغلش نکن!





شما مادر نمونه و ماهری هستید که وقتی همسرتان می‌خواهد با فرزندش بازی کند یاکارهایش را انجام دهد، دل‌تان می‌لرزد و نمی‌توانید در برابر ترسی که از حرکات زمخت مردانه دارید مقاومت کنید و چیزی به پدر فرزندتان نگویید؟

اگرچنین است باید اعتراف کنیم که هم فاصله میان خود و همسرتان را هر روز بیشتر می‌کنیدو هم میل او به نمایش پدرانگی‌اش را هر روز کمتر می‌کنید.

اگر وقتی همسرتان تصمیم می‌گیرد لباس را تن نوزادتان کند، با نگاه سنگین و مضطربیا دخالت‌های‌تان کلافه‌اش می‌کنید و اگر وقتی به بچه غذا می‌دهد مدام نکات آموزشی در مورد نحوه غذا دادن به کودک‌تان را به او گوشزد می‌کنید، باید انتظار داشته باشید که گذشته از بر پا کردن یک دعوای مفصل زن و شوهری، از همسرتان مردی می‌سازیدکه میلی به وقت‌گذرانی با فرزندش ندارد .




دیدی؟ دیدی؟





با خانواده همسرتان دچار اختلاف شده‌اید و در خانه مدام برای همسرتان خط و نشان می‌کشید؟تا به حال به این فکر کرده‌اید که او مسئول رفتارهای دیگران نیست و قرار نیست مدام به آنها برای درست رفتار کردن آموزش دهد؟ مردها در بسیاری از مواقع به‌خاطر اشتباه‌هایخانواده‌شان شرمنده می‌شوند اما وقتی خط و نشان کشیدن‌های همسرشان را می‌بینند واحساس می‌کنند در دعواهای زن و شوهری مظلوم واقع شده‌اند، تصمیم به انکار اشتباه‌های خانواده خود و جبهه گرفتن در برابر حرف‌های همسرشان می‌گیرند.

آنها به این فکر نمی‌کنند که رفتار خانواده‌شان درست بوده یا نه، بلکه تنها می‌خواهنددر یک جنگ زن و شوهری بازنده نباشند. اگر نمی‌خواهید حمایت همسرتان را از دست دهید، شکایت‌های هر روزه‌تان از اشتباه‌های خانواده‌اش را بر سرش آوار نکنید و ازاو نخواهید پیغام‌ها و تهدیدهای‌تان را به گوش آنها برساند. یک توصیه مفید برای‌تان داریم. حساب خانواده همسرتان را از او جدا کنید و تا زمانی که اشتباه‌هایی را دررفتار شریک زندگی‌تان ندیده‌اید، به‌خاطر خطاهای دیگران او را مجازات نکنید.










تو مثل آن نامردها نیستی!





می‌خواهید به همسرتان احساس خاص بودن دهید به همین دلیل می‌گویید که از نامزد سابق یا خواستگارهای نامرد قبلی‌تان بهتر است؟

درست است که هدف‌تان تعریف کردن از اوست اما تا به حال به ذهن‌تان خطور کرده که این مرد جمله ساده شما را چطور تفسیر می‌کند؟ همسرتان با شنیدن این تعریف چند چیز را به ذهنش می‌آورد؛ اول اینکه شما درگیر روابط دیگری بوده‌اید و اوتنها مرد زندگی شما نیست.

شاید این یک واقعیت باشد اما هیچ مردی دوست ندارد که کسی این واقعیت را برایش به تصویر بکشد. دومین چیزی که به ذهن او راه پیدا می‌کند، این است که شما درگیر روابط شکست خورده و آزار‌دهنده‌ای بوده‌اید! پس احتمالا مهارت برقرار کردن رابطه درست وحتی لیاقتش را ندارید و اگر مشکلی در ارتباط شما و او ایجاد شود، شما مقصرش هستید.پس هیچ‌وقت سعی نکنید با چنین تعریفی به همسرتان احساس غرور تزریق کنید.




کاش باهاش صمیمی‌تر باشی





به همسرتان می‌گویید که فلان مرد آدم قابل ستایشی است و بهتر است دوستی‌اش را بااو بیشتر کند؟ به شما توصیه می‌کنیم هیچ وقت به این وضوح به چرخه دوستی‌های همسرتان وارد نشوید و برای کامل کردن این چرخه تلاشی نکنید. با چنین تلاشی به اومی‌گویید به اندازه فلان مرد توانمند و قابل ستایش نیست و در واقع به او می‌گوییدمردهای دیگری از نظر شما شایسته‌اند و همسرتان برای تبدیل شدن به مرد ایده‌آل شماباید از آنها الگو‌برداری کند. تکراری است اگر بگوییم مردها گاهی حسودند و تحمل کنار آمدن با این افکار را ندارند.


مرد باش!





رفتار کودکانه همسرتان در یک دعوای زن و شوهری کلافه‌تان کرده پس فکرتان را به زبان می‌آورید و به او می‌گویید بهتر است بچگی را کنار بگذارد و مثل یک مرد رفتارکند؟

شایدحق با شما باشد و درست مثل شما یا هر آدم دیگری که گاهی کودکانه و ناپخته عمل می‌کند،همسرتان هم رفتاری نابالغ را به نمایش گذاشته باشد اما همسرتان نمی‌تواند از تعمیم دادن این جمله به همه زندگی‌اش دست بردارد و با شنیدن چنین عبارتی تصور می‌کند که مردانگی‌اش به‌طور کامل زیر سوال رفته و به شخصیتی که سال‌ها برای ساختنش تلاشکرده حمله شده است. به شما می‌گوییم برای مردها هیچ چیز سنگین‌تر از این نیست که مردانگی‌شان زیر سوال برود.




به نظرت از من خوشگل‌تره؟





با همسرتان مشغول فیلم دیدن هستید و از او نظرش را در مورد یک بازیگر می‌پرسید؟انتظار دارید چه بشنوید؟ اینکه شما از یک ستاره سینمایی زیباترید؟ مطمئن باشید باپرسیدن این سوال در ‌مهمانی یا هنگام تلویزیون دیدن کاری جز مضطرب کردن مرد زندگی‌تان نکرده‌اید. او در چنین شرایطی دست و پایش را گم می‌کند نه می‌تواند شجاعانه واقعیت را با شما در میان بگذارد و نه توانایی این را دارد که خصلت مردانه‌اش را کناربگذارد و واقعیت را از شما پنهان کند.






از این دوستت خوشم نمیاد





از همسرتان می‌خواهید که با یکی از دوستان صمیمی‌اش به‌خاطر ویژگی‌ای که شما نمی‌پسندیدقطع رابطه کند؟

اگر نمی‌دانستید بدانید ارتباط با دوستان جزء محدوده‌های ممنوعه زندگی مردها تلقی می‌شود و نه همسر شما و نه هیچ مرد دیگری تحمل اینکه کسی به این حریم ممنوعه وارد شود و در موردش نظر بدهد را ندارد. از طرف دیگر مردها دوست ندارند کسی در تصمیم‌گیری‌های شخصی‌شان دخالت کند و به آنها راه و رسم درست زندگی کردن را یاد دهد. آنها بر این باورند که خوب و بد را می‌دانند و اگر کسی از دوستان‌شان رفتار نادرستی دارد، اجازه نمی‌دهند که این رفتار روی‌شان تاثیری بگذارد.


چند نکته طلایی

اگر می‌خواهید زندگی مشترک‌تان به سراشیبی نیفتد:
برای همسرتان تعیین تکلیف نکنید. این کار مردانگی‌اش را زیر سوال می‌برد. همیشه نیازی نیست بگویید با او مخالفید؛ گاهی عمل کردن به اندازه صحبت کردن در مورد کاری که قرار است بکنید دردناک نیست. می‌دانیم که می‌خواهید از او مرد بهتری بسازید امابدترین راه برای رسیدن به این هدف، نصیحت کردن اوست. برای ساختن یک زندگی خوب،کافی است با دقت بیشتری به اطراف‌تان نگاه کنید و اشتباه‌های ویرانگر دیگران را درخانه‌تان تکرار نکنید.
منبع:مجله سیب سبز

ورود شوخی های مجردی ممنوع



ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﮐﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻡ ! ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﻋﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻧﮑﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﯿﻨﺸﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﯾﺎ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻧﺪ ! ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﯾﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﻨﯿﻢ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﭘﺲ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ !


ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﻭ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﭘﺴﺮﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺭﺍﯾﺞ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﻗﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺷﻮﺧﯽ ﺍﺳﺖ :

* ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺗﻬﺪﯾﺪﯼ :


1. ﻃﻼﻕ : ﻣﺜﻼً ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ «ﺍﮔﻪ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟ » ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ : « ﺧﺐ ﻃﻼﻗﺖ ﻣﯿﺪﻡ«! ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻏﺶ ﻏﺶ ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ : « ﺑﺎﺑﺎ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ » ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ « ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪ » ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺷﻮﺧﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﺠﺎﻝ ! ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﻓﺮﺿﺎً ﺍﮔﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﺭﻭﺩ، ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ … ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻋﺎﺩﺗﺘﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﺗﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﯽﺯﻧﯿﺪ.


2. ﺯﻥ ﺩﻭﻡ : ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﯿﺪ، ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : « ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺖ ﺷﺐ؟ » ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ : «ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﻣﯽ«!!! ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ؟ ﯾﺎ ﻣﺜﻼً ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺯﻥ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ! ﻣﺜﻼً ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ : «ﺁﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﯾﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺑﯿﺎﺭﻡ«! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪٔ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ ! ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺗﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ، ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﺭﻭﺩ، ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﮑﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻥﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ !…


3. ﻣﺮﮒ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ : ﺁﻗﺎ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : «ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﻢ ﻭ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﯿﺎﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻭﺻﯿﺖ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﮑﻨﻢ .» ﯾﺎ ﻣﺜﻼً ﺯﯾﺎﺩ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : «ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ .» ﯾﺎ « ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺎﯼ ﻣﻼﻗﺎﺗﻢ ﻭ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺁﻧﺎﻧﺎﺱ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ«! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽﻫﺎ ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ ﻭ ﻫﯿﭻ ﭘﺎﯾﻪ ﻭ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻮﺧﯽ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻟﻄﻤﻪ ﺭﻭﺣﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ .

*
ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ


4. ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ : ﯾﮏ ﺳﺮﯼ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ، ﻣﺜﻼً ﺑﺎ ﺑﯿﻞ ﻣﯽﺯﻧﯿﻢ ﺗﻮﯼ ﺳﺮ ﺭﻓﯿﻘﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﻢ ! ﯾﺎ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻣﺘﺮ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ! ﺧﺐ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﺖ ! ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﺜﻼً ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺶ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﻣﯽﺯﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺭﺩﺁﻭﺭ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺻﻼً ﻧﮑﻨﯿﺪ. ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﯾﮏ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ، ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﺶ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ، ﻇﺎﻫﺮﺍً ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺑﺮﻗﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺑﺮﻕ ﭼﻨﺪﻭﻟﺖ ﺧﻔﯿﻒ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ، ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﻮﯾﺪ.


5. ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺣﺎﻭﯼ ﻓﺤﺶ : ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻧﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ ! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﻓﺤﺶ، ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻟﻔﺎﻅ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ – ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ – ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺟﺪﯾﺪﺍً ﺩﺭ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ – ﺑﺎ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ- ﻭﺍﮊﻩ « ﮐﺜﺎﻓﺖ » ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺜﻼً ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ «ﮐﺼﺎﻓﻂ » ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﮑﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﻟﻔﻈﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﻮﯾﺪ. ﯾﺎ ﻣﺜﻼً ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﺑﻌﻀﯽ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﮐﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﻣﺜﻞ « ﻻﻣﺼﺐ» « ﺑﺪﺑﺨﺖ » «ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ» ﻭ … ﭘﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻮﯾﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺯ ﻃﻼﻕ ﮐﺸﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻟﻔﺎﻅ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﯿﺪ.


* ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ

6. ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ :
ﻣﺜﻼً ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : «ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﻤﮑﻤﻮﻥ ﮐﻨﻪ» ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻗﺼﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ : «ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﻗﺴﻂ ﺟﻬﯿﺰﯾﻪﺍﺕ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻪ ﺣﺎﻻ«! ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﺎ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﻫﺎ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺮﺿﺎً ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﯾﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺷﻮﺧﯽ ﺍﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﺎﻥ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﺩ.


7. ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ :
ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ، ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﺪﺗﺮ ﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻤﮑﻦ ! ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ : «ﻧﺎﺑﻐﻪ ! ﺁﯼ ﮐﯿﻮ ! ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ«! ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﺪ، ﻫﯿﮑﻞ ﯾﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺪ ﻭ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ، ﻣﺜﻼً ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ : «ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺨﺘﯽ ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻣﺰﻩ ﭼﯽ ﻣﯿﺪﻩ؟ » ﻭ ﯾﺎ : « ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺟﻠﻮ ﮔﺮﺑﻪﻫﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻟﺐ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﯾﺎ ﻧﻪ


! ﻧﮑﺘﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﻟﻄﻔﺎً ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺗﻌﺎﺭﻓﯽ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ … ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻋﻼﻗﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺎﺷﯽ ﮔﺮﯼ ﻫﺎ ﻭ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ، ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻃﻼﻕ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﻟﻄﻔﺎً ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﮐﻨﯿﺪ.

ابراز مخالفت با نظر همسر بدون بحث و جدل

برای ابراز عقیده و نظر مخالفتان نیاز نیست با همسرتان دعوا راه بیندازید لازم نیست صدایتان را بالا ببرید و کارتان به مشاجره بکشد در این مقاله راه های مسالمت آمیز برای ابراز عقیده و نظر به همسر بدون بحث و جدل را به شما ارائه می دهیم. این که زندگی مشترک تان را رویایی تصور کنید و ادعا کنید هیچ گاه به خاطر اختلاف سلیقه ها، کارتان به جر و بحث نخواهد کشید غیر منطقی به نظر می رسد. بالاخره شما و همسرتان در دو خانواده متفاوت و با دو فرهنگ متفاوت بزرگ شده اید؛ بنابراین در بعضی زمینه ها با یکدیگر به توافق نمی رسید و حتی گاهی از دست یکدیگر عصبانی می شوید و کارتان به جر و بحث می کشد، جر و بحثی که به نتیجه هم نخواهد رسید. با این حال، این که چه طور دعوا کنید که پس فردا روی آن را داشته باشید تا از همسرتان عذرخواهی کنید، بسیار مهم است.جر و بحث های زن و شوهری با دعواهای خیابانی فرق دارد بنابراین مکالمه بین افراد هم در دعواهای مختلف فرق می کند و اگر شما با این اصول آشنا نباشید، پایداری زندگی مشترک تان به شدت تهدید می شود.

دنبال مقصر نباشید
در زندگی های امروزی که بیشتر ازدواج ها آگاهانه و با عشق به همدیگر، قبول تعهد و احترام زیاد به وجود می آید باز هم با گذر زمان و بروز مسائل مختلف، گاهی این زندگی ها به جدایی و گاهی هم به زندگی مشترکی بدون احساس و عشق به همدیگر منتهی می شود. یکی از مهم ترین دلایل بروز چنین اتفاقی در زندگی زوجین، نداشتن مدیریت جر و بحث ها و دعواهای زن و شوهری است. مهم ترین توصیه این است که زوجین در دعواها و جر و بحث هایشان به دنبال مقصر نباشند بلکه بکوشند سهم خود و دیگری را در حل مسئله مشخص کنند و در این مورد انعطاف پذیر و واقع گرا باشند.

خوبی های طرف مقابل تان را هم ببینید
هیچ وقت نباید زن و شوهر با هم قول و قرار بگذارند که« بیا هیچ وقت با هم دعوا نکنیم! »مگر می شود؟! زن و مرد در یک رابطه زناشویی باید این را بدانند که دعوا و مشاجره وجود دارد فقط باید رفتار درست در این مواقع را بشناسند! در غیر این صورت این درگیری وسعت پیدا می کند و حل هم نمی شود و فضای غمگینی در سطح خانواده ایجاد می شود و در پی آن خانواده دچار مشکلات عدیده ای می شود.در گام اول قانون اول را بپذیرید که هیچ فردی تمام رفتارهایش ناپسند نیست. همین نکته باعث می شود تا خوبی های طرف مقابل تان را هم ببینید و راحت تر بتوانید دعواها را مدیریت کنید.

بی اعتمادی به بار نیاورید
یکی از قوانین جر و بحث های زندگی مشترک، این است که به خانواده های هم توهین نکنید. زن و مرد با هم محرم هستند، این محرمیت معنای عمیقی دارد. این محرمیت است که باعث می شود همسر شما از اسرار خودش و خانواده اش به شما بگوید. پس حواستان باشد این اسرار در دعوا به ابزاری برای گروکشی تبدیل نشود. چیزی را که ربطی به موضوع دعوا ندارد صرفا به خاطر این که کم نیاورید، مطرح نکنید! زمانی که همسران در رابطه با خانواده شان با هم صحبت می کنند، یعنی همدیگر را محرم اسرار می دانند. پس در اوج درگیری وقتی حرفی برای گفتن پیدا نمی کنید به نقطه ضعف های طرف مقابل متوسل نشوید. این موضوع باعث می شود در اوج دعوا، همسرتان دو بار ضربه بخورد؛ یک بار به خاطر دعوا و بار دیگر به خاطر یادآوری موضوعی که نباید بیان می شد. در چنین شرایطی همسر شما فکر می کند آنقدرها هم که فکر می کرد شما محرم اسرارش نیستید.

از «همیشه »و «هیچ وقت» استفاده نکنید
استفاده از عباراتی مانند «تو همیشه» یا «تو هیچ وقت این کار را برای من انجام ندادی» و … در جر و بحث های زن و شوهری ممنوع است. به یاد داشته باشید خشم حتی در اوج هم باید نگهبان داشته باشد. قرار نیست اعتراض نکنید؛ اما صداقت را فراموش نکنید. بعضی وقت ها کافی است یک لیوان آب برای طرف مقابل بریزید و دستش بدهید تا دعوا خاتمه یابد. احترام ها در هر شرایطی حتی در اوج دعوا هم باید حفظ شود.

کمی صبور باشید
قرار نیست اصول مدیریت دعوا و مشاجره را از همان روز اول ازدواج یاد بگیرید. به طور طبیعی بعد از گذشت مدت زمانی از ازدواج به یک سری قوانین دعوا متناسب با سبک زندگی خودتان دست پیدا می کنید؛ بنابراین کمی صبور باشید.

کنترل تان را دست خودتان بدانید
فراتر از مهارت حل مسئله که یادگیری اش از نان شب واجب تر است، این است که زوج ها مهارت درگیری و دعوا را بلد باشند. در اوج درگیری هم باید حواستان به این موضوع باشد که با چه فردی دعوا می کنید. بعضی ها مشکل «غریب پنداری» دارند؛ یعنی یادشان می رود فرد مقابل، همسرشان است؛ بنابراین دوست دارند همسرشان را طوری مغلوب کنند که همیشه خودشان برنده دعوا باشند! چشم های تان را نبندید و بگویید من وقتی دعوا می کنم متوجه هیچ چیزی نمی شوم. در دعواها خودتان را این گونه تصور نکنید که کنترل تان دست خودتان نیست.

به هیچ وجه قهر نکنید
همه اعضای خانواده قبل و بعد از جر و بحث باید مثل قبل در کنار هم باشند و به وظایف شان عمل کنند یعنی مرد خانه باید خریدها را انجام دهد و زن خانه باید غذا را آماده کند. شما در اوج درگیری نباید اجازه دهید ریزترین پیوندها قطع شود. غذا را باید با هم بخورید. فقط بعد از دعوا چند ساعتی از هم فاصله بگیرید و با خودتان کنار بیایید تا فشار روانی کمتر شود. سپس با هم مکالمه کنید و مثل قبل به زندگی ادامه دهید. اگر زن یا شوهر خطایی کرده، باید طرف مقابل فقط همان بعد خطاکارش را درنظر بگیرد و کل زندگی اش را زیر سوال نبرد. صحبت کردن و ادامه رابطه در حین قهر و دعوا قرار نیست با روی خوش و گشاده باشد. شاید با اخم به هم سلام کنید؛ اما حتما به هم سلام بکنید. نگذارید نخ امتداد رابطه قطع شود چون اگر این نخ قطع شود، احیای رابطه سخت می شود. به قهر کردن عادت نکنید و مدام به عنوان ابزاری برای قدرت نمایی از آن استفاده نکنید.

اول شما پیش قدم آشتی شوید
لطفا این باور اشتباه را از ذهن تان پاک کنید که اگر زن یا شوهری برای آشتی پیش قدم شود، خودش را کوچک می کند و بازنده است چراکه این برداشت کاملا اشتباهی است. این را بدانید که گاهی کوتاه آمدن پاداش هم دارد و ابدا نشانه ضعف نیست. فارغ از این که گاهی همین دعواهای به ظاهر کوچک اگر حل نشود به جدایی هایی جبران ناپذیر منجر می شود