مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

علل دروغگویی در کودکان

دروغگویی نیز مثل سایر مسائل اخلاقی و عاطفی، خالی از علت نیست. علل و انگیزه‌ها هستند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار می‌دهند و یا برای سال‌های بعد و انحرافات عارضی در آنان، زمینه‌سازی می‌کنند. بعضی از والدین با امتناع یکی دو تا از غرایز خیال می‌کنند که کار تمام شده و از سایر مسائل غریزی کودکان غافل می‌مانند.

بچه ها به دلایل زیادی دروغ می گویند که بسته به شرایط و انگیزه شان متفاوت است. ان ها ممکن است برای پنهان کردن چیزی، پوشاندن اشتباهات و تقصیراتشان، اجتناب کردن از پیامد های عملی و یا پیشگیری از تنبیهی که در انتظارشان است، دروغ بگویند. اغراق کردن در مورد موضوعی و یا تحت تأثیر قرار دادن دیگران، مورد توجه قرار گرفتن، احساس فشار و ناراحتی و یا ضعف و ناتوانایی، حسادت و رقابت، خودنمایی و غرور، امیدها و آرزوهای تحقق نیافته، انتقام گیری از دیگران، بازی و یا تخیلات کودکانه و آزمودن والدین ، از دیگر علّت های دروغ گویی است. پی بردن به دلایل رفتاری که در پشت دروغ گویی پنهان است، در حل آن بسیار مؤثر خواهد بود.

یادگیری

به عقیده روان شناسان دروغ جنبه اجتماعی و یادگیری دارد، یعنی اینکه کودک از خانواده، اجتماع و کسانی که در اطرافش هستند دروغ را می آموزد، دروغگویی نیاز به فراگیری و تحمل تجربه های مختلف دارد. کودک به آسانی نمی تواند دروغ بگوید و به همین دلیل در موقع دروغ گفتن با دشواریها و اشکالاتی مواجه می شود که می توان به پریدگی رنگ چهره، ضربان شدید قلب، خشک شدن دهان، گرفتار شدن به به لکنت در حین سخن گفتن، بی سر و ته حرف زدن، پریشان گویی، عدم کنترل بر اعضا و … اشاره کرد. کسانی که جدیداً شروع به دروغگویی کرده اند این علائم واضح تر بوده و به تدریج که عادت کرده اند این علائم از بین می روند تا جایی که فرد در مواردی قادر است به مظلوم نمایی پرداخته و در حین دوغگویی گریه و زاری کند، خود را محقق بداند و چند سوگند دروغ هم بخورد.

ناتوانی

در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادی های او را ندانسته از دستش می‌گیرید و همراه خشونت هایی که از خود بروز می‌دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه‌ور می‌سازید ناچار است که از دست شما و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا می‌دارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.

مادر می‌گوید با “الف” بازی نکن زیرا “الف” کودک بی‌تربیتی است. اما کودک وقتی از منزل خارج می‌شود و در کوچه “الف” می‌بیند. بنابه نیازهای غریزی و عاطفی ، یا با او صحبت می‌کند. به بازی مشغول می‌شود و بعد که زمان برگشتن به منزل فرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر می‌پرسد: در کوچه با چه کسی بازی می‌کردی؟ جواب می دهد با “ج” زیرا اولا دلش می‌خواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنو نشان دهد. ثانیا دلش نمی‌خواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونت آمیزی دست بزند لذا به حربه‌ای که در نظر او راحت‌ترین و کارآترین حربه‌هاست یعنی به دروغ متوسل می‌شود.

ترس از والدین

بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند. به کوچکترین بهانه آنها را کتک می‌زنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می‌کنند به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. اینگونه خانواده‌ها علاوه بر اینکه نمی‌توانند کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند بلکه یا باعث می‌شوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.

یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق به دست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغ گردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را می‌پذیرد و در این فرمان‌پذیری هیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمی‌دهد پایه‌های اخلاقی سست و نااستواری خواهد داشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بوده انجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیده شده و به درجات پایین‌تر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدین برای انجام کاری که از فرزندشان می‌خواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوند میل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بین رود.

کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین، کم‌کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می‌کند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغ می‌گردد زیرا احساس می‌کند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد چوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.

خودنمایی

بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می‌شوند اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی‌گیرند، هر کاری می‌کنند کسی ، نیست که مشوقشان باشد و به حسابشان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری می‌کنند و چه می‌گویند و چه می‌خواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاری‌های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر اینکه در کار دیگران مداخله‌ای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات و محصولات ، کاری کودکان دیگر نداشند.

بالاخره خیال می‌کند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برای خودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنان شاخداری می‌گویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین می‌شود و گاه ، کارهایی را به دروغ به خود نسبت می‌دهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی می‌زند که با جثه و سن و سالش جور درنمی‌آید.

حسادت و رقابت

منشاء ‌برخی از دروغهای کودکان حسادت و یا رقابت است . او می بیند که برادر  یا خواهر کوچکش با شیرین زبانی های خود نظر پدر و مادر را جلب کرده و محبت آنها را  به صورت انحصاری در گرو خود در آورده است. او از طریق رقابت که  در حقیقت منشائی جز حسادت ندارد می خواهد جای پایی برای خود ایجاد کند و چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد تن به دروغ می دهد. زمانی هم دیده می شود که طفل  خردسال  را اذیت کرده و به گریه اش می اندازد و بعد منکر قضیه می شود .

تخیل کودکانه

منشاء ‌برخی از دروغهای کودکان حسادت و یا رقابت است. او می بیند که برادر  یا خواهر کوچکش با شیرین زبانی های خود نظر پدر و مادر را جلب کرده و محبت آنها را  به صورت انحصاری در گرو خود در آورده است. او از طریق رقابت که در حقیقت منشائی جز حسادت ندارد  می خواهد جای پایی برای خود ایجاد کند و چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد تن به دروغ می دهد. زمانی هم دیده می شود که طفل  خردسال  را اذیت کرده و به گریه اش می اندازد و بعد منکر قضیه می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.