مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

با شکست عشقی چگونه کنار بیاییم؟





تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد.
در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:


انکار:
باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.


ناامیدی و غم:

احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.



ترس:

تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.


عصبانیت:

خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.

مقصر کردن خود و احساس گناه:

ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.


حسادت:

ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.


سر در گمی:

بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد
.

آسودگی:

ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.



آیا خوب می شوم؟

اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.

برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.


هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است. اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:


از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند
.

به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.


برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.


در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.

نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید

ده دلیلی که باید به سرعت شغل خود را ترک کنید

جف هایدن در مجله تجاری «اینک» ده دلیل برای اینکه به سرعت شغل را ترک کنید نوشته است. این نوشته بر اساس اعتقادی که زندگی‌ کوتاه است و انسان نباید حتی یک دقیقه آن را هدر دهد و یا با ناراحتی‌ بگذراند نوشته شده است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین اگر درآمد کاری تان مورد قبول نیست، شانس موفقیت در کارهای دیگر دارید و یا کار بهتری سراغ دارید دلایل واضحی برای تغییر شغل است. بعضی‌ از کارمندان از محل کار خود راضی‌ نیستند و مطمئن نیستند دلایلی‌ که خود برای بیرون آمدن از کار دارند منطقی‌ و یا درست است. چندسال کار کردن در یک محل باعث دلسرد شدن از آنجا و خستگی‌ از آن کار می شود ولی اگر این ۱۰ مورد را در محل کار و شغل خود احساس می‌کنید باید آن جا را ترک کنید.

۱.رئیس خود توجهی‌ به نظر شما نمی کند یا ایده های شما را مورد تمسخر قرار می دهد.
۲.در مقابل دیگران مورد انتقاد های شدید قرار می‌گیرید.
۳.هیچوقت مورد تشویق و تمجید قرار نگرفتید.
۴.رئیس شان بیشتر به دیگران و کار رؤسای دیگر توجه می‌کند.
۵.حس می‌کنید در کارتان بی‌هدف هستید.
۶.اگر در آنجا کار نکنید جای خالی تان حس نمی‌شود و یا کارتان کمک شرکت نیست.
۷.ذوقی در کار کردن ندارید.
۸.آینده‌ا‌ی در کارتان نمی‌بینید.
۹.در خود توانایی‌ های دیگری می‌بینید.
۱۰.وجه مشترکی بین خود و همکاران خود احساس نمی‌کنید .

چگونه یک سخنرانی موفق و موثر داشته باشیم؟

“مهم‌ترین قسمت کار شروع آن است ” – افلاطون

دارلن پرایس رییس شرکت Well Said می‌گوید وقتی ما شروع به صحبت می‌کنیم، ۶۰ ثانیه زمان‌داریم تا توجه مخاطبمان را جلب کنیم، اعتبار و باورپذیری به وجود آوریم، مخاطب ها را در مورد موضوع خود توجیه کنیم، و آن‌ها را تشویق به ادامه ی گوش دادن کنیم.
اگر این ثانیه‌های آغازینِ ارزشمند را با یک لطیفه، دستور جلسه، عذرخواهی، جزئیات رسیدگی به امور جلسه، رشته‌ای از سپاسگزاری‌ها، حرف‌های نامربوط و بی‌معنی کردن پاراگراف با من‌من کردن، از دست بدهید ذهن‌ مخاطبان شما احتمال دارد منحرف شود و به سختی خواهید توانست دوباره ذهن آنها را به خودتان معطوف کنید. پرایس می گوید “شما نیاز دارید که هنر خود را در همان ابتدای سخنرانی به همه نشان دهید زیرا آغاز آن مهم ترین بخش کار است.”
برای اینکه بتوانید یک سخنرانی و یا همایش تاثیرگذاری داشته باشید, پرایس هفت مورد را پیشنهاد می دهد:






یک داستان شیفته کننده بگویید
پرایس می گوید “از بین همه ی شروع کننده هایی که در اختیار دارید، داستان گفتن از قدرتمندترین و بی شک موفق ترین آنهاست،” و ادامه می دهد “ما به عنوان انسان، برای لذت و یادگیری از داستان ها ساخته شده ایم. از داستان های زمان خواب و جمع شدن های خودمانی تا تئاترهای شهری – قهرمانان، آدم های بد، تضاد و ناسازگاری، طرح داستان ها، دیالوگ ها و درس های یاد گرفته شده ای که ما را درخود فرو می برند و زندگی های خودمان را به ما یادآوری می کنند. همه ی اینها به گونه ای داستان محسوب می شوند و بسیار هم مجذوب کننده هستند.
داستان می تواند شخصاً در مورد خود شما باشد که در وهله ی اول به مخاطب می گوید که چرا شما در مورد موضوع بحث سرمایه گذاری کرده و در مورد آن پرشور هستید یا اینکه می توانید داستانی درمورد شخص دیگری بگویید که مخاطبان می توانند از او یاد بگیرند. پرایس می گوید “یک گزینه ی دیگر این است که: یک حکایت، قصه ی فرزانگی، رویداد تاریخی، یا ضرب المثل بگویید،” و ادامه می دهد “نکته این است که، با یک روایت مختصر ۶۰ تا ۹۰ ثانیه ای شروع کنید که سخنرانی تان را راه بیاندازد و شنوندگان تان را شیفته ی گوش دادن کند و اطمینان حاصل کنید که این داستان نکات کلیدی پیام شما را بطور خلاصه می گوید.”






یک پرسش بی نیاز به پاسخ ولی محرک بپرسید
همانطور که شکسپیر در اثر خود “تاجر ونیز” می نویسد “اگر ما را با سوزنی بخراشی، از ما خون نمی رود؟ اگر به ما سم بدهی، نمی میریم؟ و اگر به ما زیان وارد کنی، ما انتقام نمی گیریم؟” پرایس می گوید “به عنوان یک سخنگو، شما پرسش های بی نیاز به پاسخ را برای اثر متقاعد کننده ی آن می پرسید و از مخاطب انتظار ندارید که با صدای بلند پاسخ دهد، بلکه به آرامی به خودشان جواب خواهند داد.”
هنگامی که پرسش های بی نیاز به پاسخ به خوبی سخنرانی و نطق شوند، مخاطب را در باور جایگاه و مقام سخنران تحت تأثیر قرار می دهند. “واضح است که، شایلاک، کاراکتر شکسپیر به منظور توجیه انتقامش علیه آنتونیو شنونده های خود را چهار بار به فکر کردن به جواب “بله” وادار می کند. از اینکه جواب مخاطب شما “بله” یا “خیر” باشد چه چیزی می خواهید؟”
او می گوید، علاوه بر پرسیدن سؤال های بله یا خیر، همچنین می توانیدکنجکاوی مخاطب خود را برانگیزانید و او را برای فکر کردن به جواب تحریک کنید.





یک آمار یا خبر مهم و تکان دهنده بیان کنید
پرایس می گوید نایب رییس فروش برای یک کمپانی سلامت در آمریکا, راه حل های نرم افزاری را با شروع ارائه ی خود به این گونه به بیمارستان ها می فروشد:
“طبق یک مطالعه ی جدید در ژورنال سلامت بیمار، درصد اشتباهات پزشکی که منجر به مرگ بیمار می شوند خیلی بیشتر از آن چیزی است که قبلا فکر می کردیم. رخدادهای مضری که قابل جلوگیری هم هستند, موجب به ۴۰۰۰۰۰ مرگ در سال برای بیمارانی می شوند که در بیمارستان به دنبال درمان می روند. این بدین معنی است که اشتباهات پزشکی سومین دلیل عمده ی مرگ بعد از بیماری قلبی و سرطان هستند. تصور ما به وجود آوردن جهانی خالی از اشتباهات پزشکی است و به کمک شما نیاز داریم.”
پرایس توضیح می دهد که “همانطور که در مثال دیدید, آمار، ادعای چشمگیر و یا خبر مهم, نیازمند این هستند که بطور مستقیم به مقصود اصلی ارائه ی شما مربوط باشند.”
“تأثیر آن طبعاً مخاطب را برای گوش دادن و پاسخ دادن به پیشنهاد شما و گام های بعدی بطور مثبتی ترغیب می کند.”



از یک نقل قول قوی استفاده کنید
پرایس می گوید “سخنان عاقلانه ی یک شخص معروف را بکار ببرید، به این دلیل که نام آن فرد به شما این امکان را می دهد که از اعتبار، مطلوب بودن و شهرت وی بهره برداری کنید.” نقل قول باید مفهوم داشته باشد و به مخاطب مربوط باشد.
تصور کنید که دارید یک گروه را برای رسیدن به یک تصمیم مشترک ترغیب می کنید, می توانید این گونه شروع کنید: زمانی مارک تواین گفت، اگر دو نفر راجع به هرچیزی موافق باشند پس خودبخود وجود یکی از آنها غیر ضروری می شود. اگرچه همه ی ما درمورد بعضی مسائل باهم نظر متفاوتی داریم ولی همه ی ما ملزم هستیم که به یک نتیجه واحد برسیم.




یک تصویر گیرا نشان دهید
پرایس می گوید “ارزش یک تصویر برابر با هزاران کلمه – یاحتی بیشتر – است”.
او پیشنهاد می کند ” اگر ممکن بود، به جای نوشته از تصویر استفاده کنید”. یک تصویر از طبیعت می تواند جاذبه ی هنری را اضافه کند، قدرت درک را افزایش دهد، قوه ی تخیل مخاطب را بکار گیرد و پیام را فراموش نشدنی تر کند.
پرایس مثال زیر را برای استفاده ی مؤثر از یک عکس پیشنهاد می کند:
رییس یک شرکت تجهیزات الکتریکی نیاز داشت که مدیران هزینه ها را کم کنند. به جای نشان دادن نمودارها، نقشه های هندسی و صفحه گسترده های معمولی و پیش پاافتاده، جلسه را با این پرسش آغاز کرد: “چه چیزی کشتی تایتانیک را غرق کرد؟” وقتی همه یک صدا پاسخ دادند “یک کوه یخ”، او یک تصویر با وضوح بالا و زیبا از یک کوه یخ را بر روی صفحه نمایش نشان داد: سر کوه یخ کاملا واضح در بالای آب نمایان بود ولی بخش اصلی آن زیر آب پنهان بود.
او ادامه داد “همین رویداد برای شرکت ما در حال پیش آمدن است”. “هزینه های مخفی – یعنی همان خطراتی که در زیر سطح آب هستند، در حال غرق کردن این شرکت هستند. من به کمک شما نیاز دارم.” پرایس می گوید، این تشبیه تصویری موجب یک جلسه ی خلاقانه و تبادل اندیشه ای سودبخش شد که موجب شد هر مدیر واحد تجارت با سخت کوشی به جستجوی چیزی که آنها آن را “کوه یخ” نامیدند، برود. نتیجه ی آن حفظ میلیون ها پول و در نهایت شرکت شان بود.







سخنرانی : از یک ابزار کمکی ابتکار آمیز استفاده کنید


از یک ابزار کمکی ابتکار آمیز استفاده کنید
پرایس می گوید “ابزار کمکی وسیله ای است که مخاطب شما را مجذوب می کند و باعث می شود آنها به نگاه کردن – یا گوش دادن ادامه دهند.” ابزار کمکی دیداری همچنین می توانند برای تأکید روی یک نکته کمک کنند.
پرایس از مثال یک نایب رییس فروش در یک شرکت بیمه ی بزرگ استفاده می کند. پرایس می گوید که او می خواست که در جلسات سالانه اش با موفقیت پروژه ها را نهایی و فعال کند, بنابراین “او با زیرکی با نشان دادن راکت تنیسش, برای تأکید روی بردن رقابت، جمع شدن کنار هم به عنوان یک تیم و به موفقیت کامل رسیدن از طریق سرویس رسانی بالا به مشتری استفاده کرد.”
“درباره ی این فکر کنید که چگونه می توانید از آیتم هایی مثل یک ساعت دیواری بزرگ، یک کیف هدیه ی رنگی، توپ های تردستی، یک دسته ورق بازی، یک دسته هویج یا وسیله ی دیگری برای معرفی موضوع مورد بحث خود، جلب کردن مخاطب، شوخ طبعی و تأکید روی پیام خود استفاده کنید.”




یک ویدیو کوتاه پخش کنید - بخصوص برای پایان نامه و رساله های دکتری در هنگام پرزنت

تصور کنید نهایی کردن یک جلسه ی مدیریت محصول یا یک مراسم خیریه برای گونه های در معرض خطر را با نمایش یک پلنگ وحشی که با بچه هایش در طبیعت بازی می کند، شروع کنید.
پرایس توضیح می دهد که “ویدیو ها باعث برانگیخته شدن واکنش های احساساتی می شوند.”
“برخلاف نوشته ها، شما می توانید افراد، تصاویر و صداها را برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، اضافه کردن هیجان و رساندن پیام اصلی تان به شنوندگان با هم تلفیق کنید.”
همانطور که والت دیسنی گفت “من ترجیح می دهم مردم را سرگرم کنم و امیدوار باشم که چیزی یاد گرفته باشند تا اینکه آنها را آموزش بدهم و امید داشته باشم که سرگرم شده اند.”

موانع ارامش همسرتان

مهمترین موانع آرامش همسران ....

برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در اینجا به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :

سخت گیری
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.

سخنان فتنه انگیز
یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا بجا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.

تعصب و بی اعتمادی
گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهدو شانه خالی می کند . پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.

ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و س************ خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.


ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.

اهانت

خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.


خودخواهی

گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.

چشم و هم چشمی

بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.


لجاجت

یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.

توقعات بی جا

زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.

انتقاد ناپذیری

اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.

نا سپاسی

طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی،
صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.

سوء تفاهم

در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.

خشم و عدم کنترل آن

تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و ... در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.


زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن

برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.

بیان گلایه ها

در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.


جر و بحث

یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.

تاثیر نفرت در زندگی

در سایت گروه متخصصین گرانقیمت درس زندگی به مطلب جالبی در زمینه تاثیر مخرب تنفر و انزجار در زندگی افراد روبرو شدم در این مطلب سیناتهرانی می نویسد
خانم دکتری با نام فرضی مانیسا ( به دلیل حفظ حریم خصوصی افراد از ذکر نام واقعی آنها معذوریم) که علاوه بر حرفه پزشکی، صاحب یک تجارت بزرگ نیز هست سال گذشته در کلاس خصوصی می گفت: ” آقای تهرانی! من به هر مردی که علاقه مند می شوم، با لذت تمام درباره دخترهایی که قبلاً با آنها دوست بوده حرف می زند و این باعث ایجاد نفرت و انزجار من نسبت به آن مرد می شود و بلافاصله او را کنار می گذارم؛ اما متأسفانه این ماجرا باز هم تکرار می شود. بطوریکه اکنون چند روزی است که با مردی آشنا شده ام اما او نیز در حین صحبت، به یکی از دوست دخترهای سابقش اشاره کرده و با آب و تاب فراوان در مورد وی سخن می گفت. جناب تهرانی! من دیگر از این وضعیت خسته شده ام و نمی دانم چرا باید مردانی را جذب کنم که همگی یک مشکل مشترک دارند؟
به آن خانم عرض کردم: ” مگر نشنیده اید که از قدیم گفته اند از هرچه بدت بیاید به سرت می آید. ” مانیسا خانم گفت : ” اینکه خرافه است، تصور نمی کردم شما هم به خرافات اعتقاد داشته باشید! ”

به ایشان گفتم: ” اتفاقاً علم سایکوسیبرنتیک که بر روی ذهن نیمه هوشیار متمرکز است، ثابت کرده است که این جمله و نظایر آن، دلیل علمی هم دارد؛ وقتی انسان نسبت به فرد یا چیزی نفرت می ورزد، تصویری روشن در ضمیر نیمه هوشیار خود پدید می آورد که در دنیای ما به واقعیت پیوسته و رخ می دهد. همین امر باعث می شود که تجربه های ناخوشایند در زندگی شما و بسیاری از مردم بارها و بارها تکرار شود و تنها راه زدودن این تصاویر، استفاده از تکنیک Non-resistance است. ”
سپس این تکنیک را به او آموختم تا نسبت به هرآنچه که نفرت دارد بکار ببرد.

از آن لحظه به بعد مانیسا مصمم شد تا از هنر Non-resistance برای حذف نفرت از زندگی اش بهره بگیرد؛ او می دانست که اگر اینکار را نکند با هرمردی که مواجه شود، انباری پر از روابط زنانه با خود به ارمغان خواهد آورد.

نکته حائز اهمیت دیگر در صحبتهای مانسیا این بود که او وقتی با یک تجربه تکراری دیگر مواجه می شد، بیشتر از گذشته برای دوستان و اطرافیانش از این تجربیات تلخش می گفت و این باعث می شد تا بارها و بارها همان تجربه را با مردی دیگر تکرار کند.

علم سایکوسیبرنتیک ثابت کرده است که هرچه شما برای دیگران از مشکل تان بگویید به همان نسبت به تشدید آن کمک می کنید. مانیسا به کمک تکنیک ذهنی Non-resistance موفق به مهار کردن تکرار آن تجربه تلخ شد. چندماه بعد مانیسا اعلام کرد که با مردی فوق العاده آشنا شده است اما با اینحال دوست دارد که من نیز به عنوان مشاوره خصوصی اش؛ آن مرد را مورد تحلیل رفتارشناسی قراردهم ، لذا با یک برنامه از قبل طراحی شده او مرد دلخواهش را به جلسات مشاوره آورد. بعد از چند جلسه بررسی دقیق به مانیسا گفتم او فرد مناسبی برای ازدواج است. خوشبختانه تغییر نگرش مانیسا و فراگیری مهارت های لازم برای موفقیت در بازی زندگی باعث شد تا وی با مرد دلخواهش ازدواج کند.

مانسیا معتقد است این نگرش جدید منجر به جهش بزرگی در زندگی شخصی و تجاری وی شده و آرامش را نیز به او بازگردانده است.