مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

کودکان خجالتی را در ایام عید تحت فشار نگذارید



یکی از مشکلات رفتاری کودکان، کمرویی است که بر خلاف سایر مشکلات ظاهراً رفتاری آزار دهنده نیست و نه برای خانواده نه محیط مدرسه مشکل ساز نیست و گاهی به عنوان یک حسن از آن یاد می شود، اما متأسفانه در استمرار یک اختلال رفتاری است که در بسیاری از مواقع مانعی برای شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت های کودک در آینده می شود.

در کمرویی، کودک فقط به خود توجه داشته و از مواجه شدن با دیگران دچار ترس و نگرانی می شود. این حالت گاهی به قطع ارتباط و گاهی به ارتباط ناقص تبدیل شده و موجب آزار فرد کمرو می شود و کم کم اعتماد به نفس او کاهش یافته و دچار مشکلات دیگر رفتاری هم خواهد شد. این روزها در دید و بازدید عید باید والدین مراقب نوع رفتار خود با کودکان کم رو باشند و نه آن ها را تحت فشار در روابط قرار دهند و نه برای ضعف آن ها در برقراری ارتباط تحقیرشان کنند.

پیشگیری، شناسایی و درمان کمرویی امری بسیار مهم است، چون این اختلال با گذشت زمان پیچیده تر و درمان آن مشکل تر می شود.لذا اگر شناسایی زودتر انجام گیرد، درمان سریع تر خواهد بود.

مسئله اصلی در مورد کودکان خجالتیعدم انعطاف‌پذیری آنها و مساله آنها دربرقراری ارتباط است. مهد کودک ها محل اولیه ارتباط جمعی کودکان با دیگران است. و در روند تاثیر پذیری آن ها به جهت خجالتی شدن می تواند بسیار مهم باشد.

مسئله اصلی در مورد کودکان خجالتی عدم انعطاف‌پذیری آنها و مساله آنها دربرقراری ارتباط است. این کودکان حتی در ابتدا هنگام ورود به جمع‌های خانوادگی هم مشکل دارند و ورودشان به محیط‌هایی مثل مهدکودک و مدرسه هم سخت است و گاهی حتی تا ۳ ماه طول می‌کشد تا با محیط جدید کنار بیایند. توصیه اصلی به مادر و مربیان آموزش برقراری ارتباط درست به کودک است. اگر کودک در محیط مهد و مدرسه، مربی خوش‌رو و خوش‌خلقی داشته باشد که روی رابطه با کودک کار ‌کند یخ این کودکان زودتر آب شده و سریع و بهتر‌ ارتباط برقرار می‌کنند.

در مورد تو سری خور بودن هم باید بگویم به خودی خود کودکان دیرجوش مشکل‌دار نیستند اما چون جسارت کمی دارند از حق خود دفاع نمی‌کنند. مثلا در مدرسه توانایی نه گفتن به هم‌کلاسی‌ همسن خود را ندارند و گاهی خوراکی و پولشان توسط دیگران برداشته می‌شود و اعتراضی نمی‌کنند. حتی این کودکان برای آنکه دوستی داشته باشند حاضرند پول یا مواد خوراکی‌شان را باج دهند. به واسطه آموزش‌ مهارت‌های اجتماعی که شامل آموزش جسارت‌ورزی، افزایش اعتمادبه‌نفس و مهارت‌های ارتباطی است می‌توانیم به کودک کم رو کمک کنیم ارتباط موثر و بهتری با همسالان خود برقرار کنند.

باید اعتماد به نفس این کودکان را تقویت کنیم. غیر از مهارت‌های اجتماعی- ارتباطی باید توانمندی‌های این کودکان را هم ارتقا ببخشیم چون کودکان دیرجوش از ورود به هر رقابتی اجتناب می‌کنند. رقابت‌پذیر نیستند و اگر وارد کلاس‌هایی شوند که در انتها باید مورد ارزیابی قرار بگیرند معمولا کلاس‌ها را ادامه نمی‌دهند و از حضور در محیط‌هایی که مورد قضاوت قرار می‌گیرند اجتناب می‌کنند. ثبت‌نام در کلاس‌های مختلف با توجه به علایق کودک و تشویق متناسب با پیشرفت کودک لازم است و به افزایش اعتمادبه‌نفس او کمک می‌کند.

اعتماد بنفس را در میان کودکان امری جدی تلقی کنیم و در افزایش آن بکوشیم هرچه اعتماد بنفس آن ها بیشتر باشد کم رویی در آن ها کاهش می یابد و راحت تر در محیط های جمعی حاضر می شوند.

فرزندان اولین قربانی خستگی مادران شاغل




رئیس انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران با هشدار نسبت به آثار روانی ناشی از حضور کمرنگ زنان شاغل بر فرزندان، مدیریت زمان و غنی‌سازی اوقاتی که مادران در خانه هستند را راهکار پیشگیری از صدمات جبران‌ناپذیر این مشکل دانست.
حمید یعقوبی در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به تغییر سبک زندگی زنان و اشتغال به فعالیت‌های اجتماعی گفت: زندگی صنعتی امروزه و کسب مدارج تحصیلی عالی سبک زندگی افراد به ویژه زنان را تغییر داده است و آن‌ها به طور همزمان در دو شغل خانه‌داری و سازمانی مشغول فعالیت هستند.
وی افزود: با اینکه در قوانین کشور، «خانه‌داری» شغل محسوب می‌شود، اما اکثر زنان شاغل فکر می‌کنند شغل فعالیتی بیرون از خانه است. یعقوبی اظهار داشت: وقتی مردی شاغل است، فقط یک شغل دارد، اما زنان شاغل با احتساب خانه‌داری در شرایط برابر شغلی نسبت به مردان دو شغله به حساب می‌آیند.
بنابراین اثر آسیب‌های احتمالی روانی ناشی از خستگی کار در زنان بیشتر است. یعقوبی درباره تأثیر اشتغال زنان در بیرون و داخل منزل بر فرزندان گفت: وقتی مادری شاغل است چون نمی‌‌تواند به اندازه کافی به خانه‌داری اعم از همسر و فرزندانش برسد نمی‌تواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد.
وی افزود: در این شرایط نحوه فرزندپروری، تنظیم وقت و مدیریت زمان مهم است. عضو سازمان نظام روانشناسی تصریح کرد: مادران شاغل باید نسبت به غنی‌سازی اوقاتی که با فرزندانشان هستند اقدام کنند. کیفیت اوقات با هم بودن را بالا برده تا کمبود وقت تا حدودی جبران شود.
وی گفت: بازی، نقاشی، داستان، فعالیت‌های هنری و گفت‌وگوی مستقیم با کودک، اقدامات مناسبی برای جبران خلاء نبود مادر در ساعت‌ها و روزهای دیگر است. یعقوبی خاطرنشان کرد: مادران منبعی عاطفی برای فرزندان هستند و خلاء این منبع صدمات جبران‌ناپذیری بر کودک خواهد داشت.

بـــــــــازی کـــودکــــان

۱ـ تاثیر جنس

۲ ـ تاثیر هوش

۳ ـ تاثیر سن

۴ ـ تاثیر محیط



۱ ـ تاثیر جنـــــس

جنسیت یکی از عوامل موثر در بازی است.یعنی می توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد.پسرها بیشتر از بازی هایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیت جسمانی دارد و دخترها اغلب بازی های ساکت، آرام و ظریف را ترجیح می دهند. می توان گفت بازی های متضمن فعالیت های بدنی در پسران بیشتر از دختران است و شدت و خشونت بازی در دختران به اندازه پسران نیست.


تا قبل از سن ۸ سالگی، معمولا کودکان اهمیت چندانی به جنس همبازی خود نمی دهند. اما در سنین ۸ تا ۱۰ سالگی اختلاف بازی بین دو جنس کاملا آشکار می گردد و کودکان اکثر اوقات ترجیح می دهند که با همجنس خود بازی کنند.



دخترها بازی با عروسک، شیر دادن، نوازش کردن و خواباندن عروسک را دوست دارند و حتی بیشتر اوقات با عروسک به خواب می روند.

پسرها فعالیت های بدنی را که نشانگر قدرت و نیروی عضلانی بیشتر آنهاست در بازی هایی نظیر توپ بازی، دویدن، کشتی گرفتن بروز می دهند.

برف بازی بازی مشترک بین دخترها و پسرها است.



به عقیده ی روان شناسان فرانسوی، بازی در نزد پسران بیشتر وسیله ای برایاثبات خود در برابر دیگران و برای دختران وسیله ای برای بودن با دیگران است.

در اوقات فراغت، دخترها بیشتر ترجیح می دهند دور هم گرد آیند و با یکدیگر درد دل کنند و پسران بیشتر ترجیح می دهند در پی یکدیگر بدوند و به جست و خیز بپردازند.

ویژگی رفتار دخترها اغلب خودداری از پرخاشگری، تلقین پذیری از اطرافیان و تاثیر پذیری از همبازی های خود است.در مواقعی که دخترها نسبت به هم پرخاشگری می کنند، حالت هیجانی آنان کمتر از پسران به حمله وری و تنبیه بدنی می انجامد.در حالی که پسران فعالیت های جسمی زیاد و جنبش های ماهیچه ای و عضوی، حرکات شدید، هیجان، رفتار تند و پرخاشگرانه را دوست دارند.آنها به ابداع و نوآوری در قوانین و آداب و رسوم بازی دس می زنند و اغلب از زیر بار رعایت قوانین و مقررات بازی شانه خالی می کنند.پسرها اکثرا می کوشند یا خود قانونگذار باشند و یا اینکه قوانین بازی را به نفع خود ندیده می گیرند تا بر رقیب خود پیروز شوند.از این رو، بازی، اغلب در نزد پسران به مرور تغییر چهره می دهد، و به صورت رفتاری نو با آداب و رسومی نو در محیط های مختلف جلوه گر می شود.

اما دختران بیشتر از پسران به قواعد و اصول بازی گردن می نهند و به رعایت اصول و نظم بازی مقید هستند.دخترها از شدت عمل در فعالیت های جسمی و حمله وری یا پرخاشگری بازی ها می کاهند و رقابت در بازی را به صورت ملایمتری در می آورند.




۲ ـ تاثیر هــــوش

هوش ممکن است در نحوه ی بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تاثیر بگذارد.


کودکان تیز هوش سعی می کنند وسایل و اسباب بازیهایی را انتخاب کنند که بتوانند با آنها به ابتکار و نوآوری دست بزنند و قوای ذهنی خود را بکار گیرند.


کودکان باهوشتر مدت کمتری به یک بازی مشغول می شوند، زیرا خواهان تنوع اند و از تنوع لذت می برند.کودکان باهوش در سنین بالاتر به بازیهایی که متضمن فعالیت های ذهنی و جسمی است می پردازند.مثلا جمع آوری اشیای مورد نظر ( کلکسیون ) برای آنان جذاب و لذتبخش تر می باشد.

کودکان تیزهوش به دلیل توانایی های بیشتر، به انجام بازیهای انفرادی تمایل نشان می دهند و معمولا نیروی بدنی را در حد زیادی صرف نمی کنند. به نظر می رسد کودکان عقب مانده نیز بیشتر به بازی های انفرادی می پردازند.یرا کودکان تیزهوش به علت توانایی زیاد و کودکان کم هوش به علت توانایی کم، معمولا به خوبی در گروه پذیرفته نمی شوند.

اگر یک ماشین اسباب بازی در اختیار کودک عقب مانده گذاشته شود ممکن است آن را به اطراف بکوبد یا متلاشی کند.ولی یک کودک تیزهوش سعی به انجام بازی رمزی می کند و حتی ممکن است آن را کنجکاوانه بررسی و از هم باز کند تا از محتویات آن آگاهی یابد.




۳ ـ تاثیر ســـن

کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد.نوزاد بیشتر دست و پا زدن را دوست دارد، و وقتی بزرگتر شد مثلا، از اینکه چشمانش را بگیرند و با او دالی بازی کنند لذت می برد.



در مرحله ی اول کودکی ( تولد تا ۳ سالگی ) بازی های کودکان بیشتر انفرادی و با هدف شناسایی اندامها و اشیاء و چگونگی کاربرد آنها صورت می گیرد.مثلا، بازی کودک ۶ ماهه را می توان در تولید صدا و هجاهای ظاهرا بی معنی، چرخاندن صدا در دهان، خنده کردن و بکار انداختن دستها برای گرفتن اسباب بازی مشاهده کرد.کودک در این سن پاهایش را با دست می گیرد و رها می کند و برای بدست آوردن اشیای دور تلاش می کند.



کودک ۸ ماهه، اشیا و اسباب بازیها را پیوسته به زمین می اندازد و برمیدارد و از این کار لذت می برد.

کودک ۱۰ ماهه با گذاشتن اشیا درون جعبه و بیرون اوردن مجدد آنها به بازی می پردازد.

کودک ۱۴ ماهه با پر کردن و خالی کردن یک ظرف از مایعات و بسته بندی کردن، به بازی مشغول می شود.

کودک ۱۸ ماهه به بازی های تقلیدی از رفتار والدین و بزرگترها علاقه دارد.

در ۲ سالگی فعالیت های کودکان بیشتر جنبه ی تمرین و ورزیدگی جسمی دارد و بیشتر بصورت انفرادی انجام می شود، تا آن حد که همه ی کودکان در کنار هم، ولی هر یک برای خود بازی می کنند.

در مرحله ی دوم کودکی ( ۳ تا ۷ سالگی )، کودکان علاوه بر بازی های فردی قادر به فعالیت های گروهی نیز می گردند و همانطور که ژان پیاژه مطرح می کند کودکان ۴ الی ۷ ساله در یک محل جمع می شوند، ولی هر کدام برای خود بازی می کنند و اگر یکی از آنها را از جمع خارج کنیم مخالفت و گریه می کنند، ولی هیچکدام حاضر به انجام بازی گروهی و مشترک نیستند.( بازی موازی )

در مرحله ی دوم کودکی، بازیها به تدریج به نسبت جنسیت یا سن از یکدیگر متمایز می شوند و دختران رفته رفته با دختران و پسران با پسران به بازی های دو سه نفری می پردازند.در اواخر این مرحله بازی ها به مرور از حالت انفرادی خارج می شوند و به صورت بازی های قراردادی که انجام آنها مستلزم رعایت اصول و مقرراتی است، در می آیند.از این به بعد اعمال منظم و با هدف جای بعضی از فعالیت های بازی، یعنی فعالیت های خود بخودی و بی هدف را می گیرند، با نزدیک شدن کودک به دوران بلوغ، تنوع بازی های او کم می گردد.

مطالعات نشان داده است که در حدود ۱۲ سالگی نه تنها تعداد فعالیت هایی که کودک در ان شرکت می کند کمتر می شود، بلکه در نوع فعالیت هایی که کودک از آنها لذت می برد نیز تغییراتی به وجود می آید. در این سن فعالیت های مورد علاقه ی کودک بازی ها و ورزش هایی اند که دقیقا سازمان داده شده اند و نیز مشغولیت انفرادی از قبیل سینما رفتن، تلویزیون تماشا کردن و مطالعه برای آنان لذتبخش می شود.



کودکان بزرگتر وقت کمی برای بازی دارند.انان برخی فعالیت ها را رها می سازند چون احساس می کنند که این فعالیت ها کودکانه و کسل کننده است.مثلا بچه های کودکستان بازی با مکعب های چوبی را رها می کنند، زیرا اشیایی از قبیل رنگ، گل رس، مداد رنگی، گچ، فعالیت های جالبتر و متنوع تری را به آنها عرضه می کنند.

زمای که کودک، دیگر نمی تواند خود را به جای شخصیت های گوناگون بگذارد،یازی های هیجان انگیز جذابیت خود را از دست می دهند.وقتی کودک دیگر نمی تواند اسباب بازی ها و عروسک های خود را جاندار فرض کند و اینکار به نظر همسالان او نیز کودکانه می آید،اسباب بازی ها و عروسک ها جذابیت خود را از دست می دهند.

کم شدن تعداد فعالیت های بازی ممکن است به علت نبودن همبازی نیز باشد.کودکانی که در جمع همسالان خود پذیرفته نمی شوند، مجبورند به تعداد محدودی بازی انفرادی اکتفا کنند.این بخصوص در مورد پسرها صدق می کند، زیرا بیشتر بازی های پسرانه به صورت دسته جمعی است.




۴ ـ تاثیر محیـــــط

کودکان سراسر دنیا، بازی می کنند و محیط فقط در نوع بازی آنها تاثیر می گذارد. کودک امریکایی بازی می کند، اما ممکن است از بازی کلـاغ پر چیزی نداند و لذتی هم نبرد.



فرهنگ هر جامعه در بازی تاثیر می گذارد و می توان گفت که بازی کودکان به نوعی نشان دهنده ی فرهنگ آن جامعه است.در مناطق محروم، به علت اینکه افراد از توانایی اقتصادی زیادی برای خرید وسایل و اسباب بازی برای کودکان برخوردار نیستند، آن دسته از بازی های سنتی را که نیاز چندانی به اسباب و ابزار ندارد به کودکان خود می آموزند.در این جوامع کودکان یاد می گیرند که برای خود اسباب بازی بسازند. این تولید و سازندگی بازی و فعالیت دلچسبی برای این قبیل کودکان می شود.


فضا و مکان و بطور کلی محیط بازی با نوع بازی تناسب دارد، بطوریکه فعالیت های بدنی معمولا در فضای باز و بازی های فکری در اتاق های منزل انجام می گیرد.




عوامل موثر در بازی بسیارند ؛ از جمله ی انها می توان به نقش همبازی، اسباب بازی، البسه بازی، زمان، آزادی عمل کودک، تشویق والدین و تغذیه کودک نیز اشاره کرد.

با فرزندان نوجوانمان چگونه صحبت کنیم

می گویند فرزند هر چقدر هم که بزرگ شود باز هم برای پدر و مادر کودک است . شاید به همین دلیل باشد که پدیده نوجوانی ، والدین را در برابر موقعیتی قرار می دهد که یا آن را نمی پذیرند و یا گمان می کنند که این واقعه مربوط به زمان حال نیست و بلوغ پدیده ای است که در آینده برای فرزند آنها اتفاق خواهد افتاد ...

به منظور پیشگیری از جدایی افکار ، احساسات و اندیشه های والدین و نوجوانان ، لازم است همزمان با تغییرات جسمی و روانی نوجوانان ، تغییراتی نیز در والدین رخ دهد تا بتوانند بپذیرند که فرزند نوجوانشان همان کودک خردسال دیروز نیست. چرا که انتقال از دوره کودکی به نوجوانی نیازمند حمایت اطرافیان ، خصوصاً والدین است . والدین فهیم و آگاه با برخوردهای متناسب و منطقی می توانند نقش مؤثری را در ایجاد هویت صحیح و سازگاری نوجوانشان با محیط داشته باشند .


دیدگاه نوجوانان نسبت به والدین
معمولاً نوجوانان نیز شکایت دارند که والدین و دیگر بزرگسالان " روحیه ما را درک نمی کنند ، به شخصیت ما احترام نمی گذارند ، عقاید خود را به ما تحمیل می کنند و ... " نوجوانان می گویند : آنها متعلق به نسل دیگری هستند و روحیه نسل جوان را درک نمی کنند ، دنیایی تفاوت بین عقاید و دیدگاه های ما با والدینمان وجود دارد و... آنها حتی سطح سواد و تحصیلات والدین خود را قبول ندارند ، چرا که در بسیاری از موارد نوجوانان تحصیلات خود را امروزی تر و کارآمدتر از والدین خود می دانند. این در حالی است که بزرگسالان نیز رفتارها و عقاید فرزندانشان را نمی پذیرند . پای صحبت هرکدام که می نشینی ، می شنوی : نوجوانان امروزی گستاخ شده اند ؛ احترام بزرگتر و کوچکتری معنی خود را از دست داده ؛ فکر می کنند قد کشیده اند عقل کل شده اند ؛ هنوز خوب و بد را از هم تشخیص نمی دهند ، حرف ، حرف خودشان است ؛ هر چه که بگویی انگار برای دیوار حرف می زنی و .... از همین رو خشک و مستبدانه رفتار می کنند و گاه نسبت به واکنش های فرزندان خود بی توجه می مانند.

گرچه نوجوان ، دیگر فرزند خردسالی نیست که تحت فرمان و تملک والدین باشد اما این بدان معنا نیست که او را در انجام هر عملی آزاد بگذاریم . ضرر آزادی بیش از حد ، به اندازه محدودیت های بی مورد و غیر منطقی است که به هر حال همچون زخمی چرکی ، زمانی سرباز خواهد کرد . اگر خانواده از ترس این که مبادا فرزندش اشتباهی مرتکب شود امکان هر تجربه ای را از او گرفته و همچون کودکی خردسال با نوجوان خود رفتار کند ، اعتماد به نفس را برای او معنی کرده است ؟ نوجوانی که همیشه با محدودیت رفتاری مواجه بوده و فرصتی برای رشد اجتماعی به دست نیاورده ، تنها متکی بودن را آموخته و نمی داند در صورت مواجه شدن با وضعیتی چون شکست یا عدم توفیق در کارها چه واکنشی از خود نشان دهد . زیرا تحت هیچ شرایطی تصمیم گیری و برخورد با مشکلات را تجربه نکرده است و طبیعی است که نه تنها در زمان حال بلکه در زمان آینده نیز به جای تجربه اندوزی و قرار گرفتن در جریان مواج زندگی ،‌به دنبال یک حامی ، یک نقطه اتکا و ساحلی امن و آرام باشد . چنین افرادی تغییر را به ندرت می پذیرند و همیشه سعی در حفظ وضعیت با ثبات دارند . آیا چنین کسی در دنیای سراسر تغییر و تحول امروزی که دگرگونی های کلی یا جزیی را سبب می شود جایی برای موفقیت و کامیابی خواهد داشت ؟

با ایجاد مقرراتی ، سلامت و سعادت خانواده را تضمین کنیم .

برخی از خانواده ها نوجوان را به بهانه به دست آوردن تجربه و آزادی به حال خود رها می کنند. اما آیا نوجوان توان تصمیم گیری صحیح و منطقی را در تمام شرایط زندگی دارد ؟ و اصلاً به دست آوردن تجربه به چه قیمتی ؟ گاهی به دست آمدن برخی تجربیات به قیمت اشتباهات جبران ناپذیری تمام می شود که سعادت و سلامت را برای نوجوان به آرزویی محال و دست نیافتنی تبدیل می کند . از آنجا که نوجوان تجربه لازم را برای زیستن در اجتماع بزرگ کسب نکرده و در بیشتر مواقع در تصمیم گیری ها تابع احساسات و عواطف درونی خود می باشد ، الزامی است که از سوی والدین به شیوه ای اصولی مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. نوجوان به دلیل خصوصیات خاص اخلاقی مثل زودباوری ، بسیار سریع تحت تأثیر رفتار ، سخنان و کردار دیگران قرار می گیرد و به سبب کم تجربگی به سرعت ، افکار دیگران را پذیرفته و به خواست های آنان تن می دهد. از آنجا که نوجوان سریع دست به عمل می زند و بیشتر اوقات به صورت احساسی عمل می کند تا آنکه عقل سلیم و منطق بر رفتارش حکمفرما باشد ، لذا منطقی است تا با وضع پاره ای از مقررات و محدودیت ها، سلامت ، سعادت و بقای خانواده و جامعه را تضمین کنیم . اما چه کنیم تا نوجوان در برابر این مقررات وضع شده واکنش عنادآمیزی از خود نشان نداده ، آنگونه رفتار کند که به صلاح و سعادت او کمک می کند ؟

پذیرفتن تفاوت های اساسی و ایجادرابطه دوستانه

اگر در تعامل های روزمره به فرزندمان فرصت اظهار نظر بدهیم و در مورد کارهای گوناگون با او به شور بنشینیم ، در عین کمک به استقلال شخصیت او ، حس مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس را نیز در وی تقویت کرده ایم . در سخنان پیشوای شیعیان آمده است که فرزند شما در هفت سال سوم زندگی ، مشاور شما در کارها باشد.

مشورت با نوجوانان چند مزیت دارد . اول اینکه به دنیای بزرگسالان راه می یابد و دوم به وسیله برخورد اندیشه های نوجوان و والدین ، کم کم نگرش صحیح در او شکل می گیرد و متوجه می شود که قوانین وضع شده تنها به جهت سعادت و تأمین آسایش او وضع شده اند و اگر اعتراضی به برخی مفاد این قوانین داشته باشد می تواند به وسیله بحث و گفتگو در مورد آن صحبت کرده و به تعادلی نسبی دست یابد . آنگونه که رضایت نوجوان و والدین ، هر دو جلب شود و در این میان رابطه محبت آمیز و دوستانه ای بین آنها شکل گیرد و هر دوی آنها از نیازها ، خواسته ها و توانایی های یکدیگر بیش از پیش آگاهی یابند . به این وسیله برخورد و عدم تفاهم بین آنها به پایین ترین درجه ی خود خواهد رسید ؛ زیرا مشاجره و عدم تفاهم ، بدان علت در روابط روز مره و بین افراد پیش می آید که از روحیات و خصوصیات طرف مقابل مطلع نیستند و نمی توانند از زاویه او به مسائل بنگرند . ما می اندیشیم دیگران نیز باید مثل ما فکر کنند چرا که هیچگاه از زاویه نقد به خود و کردارمان نمی نگریم . خصوصاً در مورد کسانی که دوستشان داریم . می خواهیم طوری رفتار کنند که ما می پسندیم و در این میان فرزندان جایگاه خاصی دارند .
بد نیست اگر والدین تفاوتی بین نوجوانی خود و نوجوانی فرزندشان در این روزها قائل باشند چرا که شرایط ، ویژگی ها و خصوصیات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، نگرشی و سطح توقع نوجوانان در آن روزها و امروزه تفاوت های اساسی کرده و اگر نتوانیم این تفاوت ها را بپذیریم هیچگاه نخواهیم توانست رابطه ای دوستانه و مبنی بر احترام متقابل با فرزندمان ایجاد کنیم . خوب است بپذیریم نوجوان حق دارد دیدگاه خاص خود را نسبت به مسائل داشته باشد . در بسیاری موارد گفتگوهای والدین و نوجوانان ، بدون نتیجه ای منطقی به انتها می رسد. چرا که هیچ یک از طرفین تلاشی در جهت پذیرش یکدیگر نمی کنند . بنابراین یا بحث با فریاد و تحکم والدین ، که فقط سعی کرده اند بدون دلیل قابل فهم نوجوان ، نظر خود را به او تحمیل کنند ، به پایان می رسد و یا با قهر نوجوان و مغلوب شدن والدین. توجه داشته باشید که در جمله قبلی عبارت " بدون دلایل قابل فهم نوجوان " را به کار بردیم ؛ زیرا در بسیاری موارد عقاید و اظهارنظرهای والدین به سود نوجوان بوده وادله ای منطقی و صحیح را به دنبال دارد. اما همین دلایل قابل فهم به گونه ای مطرح می شوند که برای نوجوان قابل درک و فهم نبوده و مورد پذیرش قرار نمی گیرد. پس بیایید به زبانی مشترک بیندیشیم . ببینیم برای تغییر نگرش در نوجوان چه نکاتی را رعایت کنیم تا مطلوب ترین نتیجه به دست آید.

در موقع شیر دادن به چشمان کودک نگاه کنید



شیر دادن به کودک آن هم بطور صحیح و با عشق باعث رشد بهتر در کودک میشود.اخیرا محققان به این نکته دست یافته اند که نگاه کردن به چشمان کودک در موقع شیر دادن باعث رشد بهتر نوزاد میشود.

بهترین روش برای تغذیه کودک این است که او را در انتخاب زمان غذا خوردن ‌آزاد بگذاریم. مادر باید موقع شیردهی به چشمان کودک نگاه کند،‌ او را نوازش کند و با کودک صحبت کند تا فرزندش علاوه بر تغذیه از نظر عاطفی نیز تأمین شود.

غلامرضا خاتمی در پاسخ به سؤال یکی از شهروندان درباره کم بودن وزن دختر 6 ماهه خود، اظهار داشت: افزایش وزن کودکان با اشتهای آنها مطابقت دارد کودکان معمولی با وزن 3.5 کیلو به دنیا می‌آیند و کودک 6 ماهه باید حدود 7 کیلوگرم وزن داشته باشد.

وی افزود: برخی از این کودکان وزن طبیعی خود را دارند اما مادران آنها دوست دارند که فرزندانشان چاق‌تر باشند.

این فوق تخصص گوارش اطفال تصریح کرد: علم اطفال چاقی کودک را نمی‌پسندد و ما سلامتی را در چاقی نمی‌بینیم و اگر ببینیم کودکی وزنش بیش از نرمال است با توصیه‌هایی از والدین او می‌خواهیم تا وزن کودک را کاهش دهند.

خاتمی ادامه داد: اگر وزن کودک از حد طبیعی کمتر باشد با دستورات تغذیه‌ای وزن او را به حالت طبیعی برمی‌گردانیم. اولین برنامه ما وزن کردن کودک است که اگر وزن او طبیعی باشد به والدین توضیح می‌دهیم که ممکن است اشتهای کودک برخی روزها تغییر کند و بر اساس آن کودک کمتر یا بیشتر شیر بخورد.

وی افزود: این موضوع موجب می‌شود تا پس از مراجعه از والدین بخواهیم تا کودک را یک ماه بعد برای وزن‌گیری مجدد بیاورد. علت انتخاب بازه یک ماهه این است که اگر کودک 4 روز کمتر شیر خورد بدن به طور فیزیولوژیک آن را جبران کند و وزن کودک به حالت طبیعی برگردد.

رئیس انجمن پزشکان کودکان اظهار داشت: وزن‌گیری در ماه مؤید سلامتی کودک است و معیار متخصصان اطفال در افزایش وزن کودک محسوب می‌شود.

وی تأکید کرد: بهترین روش برای تغذیه کودک این است که او را ‌آزاد بگذاریم تا هر وقت میل داشت غذا بخورد و نباید به او به زور غذا بدهید.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: گاهی مادران درباره اینکه کودک وزن کم یا زیاد دارد اشتباه می‌کنند. در مورد تغذیه کودک نیز بهتر است شیردهی را به زمان‌هایی که کودک تمایل به خوردن دارد موکول کنیم برخی مادران 3 نوبت به کودک خود شیر می‌دهند که این مناسب نیست زیرا کودک در روزهای اول تولد 10 نوبت شیر می‌خورد و بعد از آن نیز به خوردن حدود 6 نوبت در روز نیاز دارد.

وی افزود: نحوه شیردهی مادر نیز باید به گونه‌ای باشد که به چشمان کودک نگاه کرده و ضمن نوازش و صحبت کردن به او شیر دهد تا کودک از خوردن آن لذت ببرد زیرا کودک دوست دارد علاوه بر تغذیه از نظر عاطفی نیز تأمین شود.

این فوق تخصص گوارش اطفال خاطرنشان کرد: گاهی کودک شیر می‌خورد اما وزن نمی‌گیرد که در این صورت باید با انجام آزمایش‌های لازم بررسی شود تا اگر واقعاً کم وزن است تحت درمان قرار گیرد.