مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

این 8 راز را خانمها نمیخواهند، مردان بدانند!



آیا تابه حال به این فکر کرده اید که در ذهن خانم ها چه می گذرد؟ آیا می دانستید که گاهی اوقات منظور خانم ها آن چیزی نیست که بر زبان می آورند؟ آنها ممکن است چیزی به زبان بیاورند و منظورشان دقیقاً برعکس آن باشد. اما خانم ها واقعاً چه می خواهند؟ در این مقاله رازهایی را برایتان فاش می کنیم که خانم ها اصلاً دوست ندارند شما آنها را بدانید!


* بلوندها همیشه هم خنگ نیستند. اگر فکر می کردید که همه بلوندها خنگ هستند باید بگویم که کاملاً در اشتباهید. رنگ مو ارتباطی با هوش ندارد. آنها فقط خودشان را خنگ جلوه می دهند که جذاب تر و بانمک تر به نظر برسند و شما پول بیشتری خرجشان کنید. و اگر شما این کار را بکنید آنوقت باید بگوییم که خنگ شما هستید نه آنها!

* خانم ها به حد مرگ حسودند. شاید انکار کنند اما واقعیت این است که شدیداً حسادت می کنند اگر طرفشان با یک زن ناشناس یا حتی یک دوست حرف بزند. شاید طور دیگری خود را نشان دهد اما مطمئن باشید که شعله های حسادت درونش زبانه می کشد.
* من ************ی ترین زن دنیام. همه خانم ها چنین طرز تفکری دارند حتی اگر سعی کنند که انکارش کنند. تقریباً همه خانم ها دوست دارند احساس کنند که تنها ملکه زیبایی در دنیا هستند و هیچ چیز دیگری در دنیا با آنها برابری نمی کند.
* من چاقم؟ مطمئنم که این جمله تابه حال چندین و چند بار به گوشتان خورده است اما اجازه بدهید خیلی راحت قبول کنیم. خانم ها هرچقدر هم که لاغر باشند به هیچ وجه خودشان را لاغر نمی دانند. تقریباً همه خانم ها عادت دارند که هر لباسی که می پوشند قبلش بپرسند که چاق نشانشان می دهد یا نه.
* همیشه درمورد خریدهایشان دروغ می گویند. ممکن است برای خرید موادغذایی بیرون رفته باشند اما مطمئناً برای خودشان هم یک چیزی می خرند. بعد سعی می کنند یا آنرا پنهان کنند یا درمورد قیمت آن دروغ بگویند.
* هیچ رازی را با آنها درمیان نگذارید. تقریباً همه خانم ها هر رازی که به آنها بگویید را با دوستانشان هم درمیان می گذارند. اگر اینکار را نکنند آنوقت وقتی برای ناهار بیرون می روند یا برای خوردن چای دور هم جمع می شوند حرف کم می آورند. این مسئله حتی درمورد خصوصی ترین رازهایتان هم صدق می کند (امیدوارم متوجه شده باشید منظورم چه رازهایی است).
* چه کفش هایی پایتان است؟ بله واقعیت دارد، خانم ها مردها را از روی کفش هایشان می سنجند. پس بهتر است دفعه بعد که بیرون رفتید، کفش های شیک تر و تمیزتری بپوشید.

* وقتی خیانت کنید می فهمند. سیستم عاطفی و احساسی خانم ها آنقدر قوی است که وقتی خیانت کنید سریع به آنها انتقال می دهد. هرچقدر هم که در اینکار خبره باشید اما مطمئن باشید که از چشم او پوشیده نمی ماند

اتفاقاتی ویران‌گر یا سازنده در زندگی زن و شوهرها!


هنگامی که تازه با فردی آشنا می شوید و در ابتدای نامزدی یا ازدواج قرار دارید، همه چیز زیبا و خاطره انگیز است. هنگامی که خانواده های یکدیگر را برای نخستین بار ملاقات می کند، آنها شما را تحسین می کنند و شما احساس می کنید دوستشان دارید. همه رابطه ها در ابتدا بسیار خوب و دوست داشتنی هستند اما در میان همه آن خوبی ها، مسایلی هم وجود دارند که اصولا توسط زن یا مرد نادیده گرفته می شوند و زمانی به اهمیت آنها پی می برید که بسیار دیر است و کار از کار گذشته.

رویدادهای مهم ملاقات های اول اصولا تعیین کننده نوع رابطه دوران متاهلی زوج ها هستند. به همین منظور ما شش مورد را انتخاب کرده ایم که در شناخت این مسایل می تواند به شما کمک کند.


1. نخستین باری که اتفاق خجالت آوری در مقابل همسرتان روی می دهد
این مساله کاملا مشخص است و شاید برای هر کسی پیش آمده باشد، به طور مثال، در قرار اول چای یا قهوه روی لباستان می ریزد، در روز برفی زمین می خورید و لباستان پاره می شود و ... . یک خانم 30 ساله از این نوع رویداد خاطره ای دارد. او می گوید: وقتی برای اولین بار با همسرم در رستوران نشسته بودیم، هنگامی که او دستشویی رفت من خم شدن زیر میز تا آرایشم را تمدید کنم اما موهایم با شمع های روی میز سوخت و منظره زشتی برجا گذاشت. اما همسرم بسیار خوب برخورد کرد و هر دو در راه برگشت به خانه به این موضوع خندیدیم.

درس اخلاقی: باید ببینید همسر آینده شما با چنین اشتباه هایی چگونه برخورد می کند؟ وقتی یکی از دو طرف گاف بزرگی می دهد و کاری می کند که شاید باعث خجالت طرف مقابل است، باید ببینید او چه واکنشی نشان می دهد؟ آیا شما را آرام و مطمئنتان می کند که مساله مهمی نیست و همچون داستان بالا با خنده و شوخی آن را تمام و فراموش می کند؟


2. استرس های کاری بین شما به طور موقت فاصله می اندازند
اگر نامزدتان کار و کاهش استرس های کاری خود را به شما و با شما بودن ترجیح داد، چه می کنید؟ اگر متوجه شدید طرف مقابل شما معتاد کار است و از هر وقت و فرصتی برای پیشبرد کارهای خود استفاده می کند و حتی زمان با شما بودن را نیز به راحتی فدای انجام کارهای مربوط به شغلش می کند، چه می کنید؟

اگر این مساله واقعا برای شما ناراحت کننده و غیر قابل تحمل است، از همان ابتدا در این رابطه با همسر خود صحبت کنید و اجازه ندهید کار به جاهای باریک بکشد. فردی که بسیار کار می کند باید بداند از نظر روحی چه لطمه هایی به طرف مقابل خود وارد می کند.

شما پیش از پیوند دایمی زناشویی باید بدانید با چه کسی طرف هستید و اولویت های او را در زندگی تشخیص دهید. اگر نامزد شما برای کارش بیشتر اهمیت قائل است و این مساله برای شما قابل تحمل نیست، بهتر است او را رها کنید. برای روح و شخصیت و خواسته های خود احترام قایل باشید.



3. در همان روزهای نخست، حسادت ها بروز می کنند
شاید بسیاری از زنان و مردان به اطرافیان نامزد خود حسادت کنند. به طور مثال، اگز زن زیبارویی با مرد شما همکلام شود این می تواند موجب رنجش زن یا حتی عصبانیت او بشود. یا برعکس. شاید اگر همکار مرد یک زن با او صمیمی برخورد کند، نامزدش این مساله را نتواند تحمل کند. این مسایل و این حسادت ها در رابطه های کنونی بسیار زیاد شده اند. اما در صورت بروز آنها در همان ملاقات های اول، احتمالا رابطه به سمت دیگر هدایت خواهد شد.

وقتی چیزی موجب حسادت شما می شود، کنترل خود را از دست ندهید و همه چیز را خراب نکنید. طوری رفتار نکنید که طرف مقابل احساس کند حسادت می کنید و فقط او را متوجه کنید برخی از مسایل برایتان بسیار مهم هستند. برخی از موارد کاملا سوءتفاهم هستند و شما به جای حسادت های ناخوشایند و صحبت های نامربوط، می توانید بسیار واضح در مورد آنها از همسر خود سوال بپرسید و مسلما او پاسخ صریح و درستی به شما خواهد گفت. این صداقت حتی باعث مستحکم تر شدن روابط نیز می شود.


4. قرار گذاشتن بدون برنامه ریزی
قرار گذاشتن نیز دستور کار خود را دارد. آیا قرار است پیک‌نیک، سینما، رستوران بروید یا فقط قرار است در پارک با هم قدم و حرف بزنید؟ یا شاید می خواهید در خانه نامزد خود فیلم تماشا و با هم غذا درست کنید تا وقتتان پر شود؟

اهمیت این موضوع در این است که دو نفر که واقعا یکدیگر را دوست دارند، خیلی برایشان مهم نیست کجا بروند و چه کاری انجام دهند. همین قدر که در کنار هم هستند و وقتشان با هم سپری می شود برایشان عزیز و دوست داشتنی است.


5. واکنش طرفین در مقابل شرایط ناگوار یک طرف
اگر چند وقت پس از نامزدی، یکی از دو طرف دچار مشکل سختی همچون مرگ عزیزان یا بیماری‌ای شد که به جراحی نیاز داشت، باید ببینید طرف مقابل چگونه واکنش نشان می دهد. آیا در کنار نامزدش می ماند و سختی آن دوران را با هم پست سر می گذارند؟ آیا برای خوشحال کردن نامزد خود از جان و دل تلاش می کند؟

دو نفری که واقعا یکدیگر را دوست دارند، در شرایط سخت کنار هم می مانند، دردهای هم را آرام می کنند و برای هم تسلی خاطر هستند و هیچ گار از شرایط پیش آمده شکایت نمی کنند.

روشهایی برای کمک به کاهش استرس در دوران بارداری




* «اگر به همه کارهایی که برای هر روز برنامه ریزی کرده بودید نمی‌رسید، نگران نشوید. نوزاد شما هیچ‌وقت نمی‌فهمد که کارهای خانه انجام نشده اند»

* «اشکالی ندارد به همکارانتان بگویید که به هیچ کدام از توصیه هایشان علاقه‌ای ندارید. هر بارداری متفاوت است».


* «به یاد داشته باشید هر مشکلی راه حلی دارد و اعتماد کردن به کسی که به شما نزدیک است یا فکر می‌کنید که می‌تواند شما را یاری یا حمایت کند، قدمی رو به جلو است. از حرف زدن با همسر، پزشک یا ماما نترسید».


* «درباره وضعیت ظاهری خودتان مضطرب نباشید. شما دارید معجزه می‌کنید انسانی را درون خودتان پرورش می‌دهید و این دستاوردِ بزرگی است».


* «اگر به پزشکتان اعتماد دارید به او اجازه بدهید کار خودش را بکند و به توصیه هایش عمل کنید. اگر اعتماد ندارید، پزشک تازه‌ای پیدا کنید که مورد اعتمادتان باشد. هرگز نباید از تماس گرفتن با مراقب خود به خاطر مشکلات کوچک و بزرگ بترسید».


* «نگرانِ اوقات سختی که به همسرتان می‌گذرد نباشید. بچه آزمونِ رابطه‌ی زوجین است».


* «نگران چیزهایی مثل غذا یا وزن خود نباشید فقط معقول رفتار کنید. هیچ نیازی نیست که ناگهان از حجم بستنی که خورده‌اید وحشت کنید. این را پاداشی ببینید برای تمام چیزهایی که تا به حال طی حاملگی زحمتشان را کشیده‌اید و ادامه دهید».


* «اگر تمام توان خود را برای داشتن انتخاب‌های سالم به کار گرفته‌اید دیگر چندان نگران نباشید. زنها حتی قبل از زمانی که ما بدانیم چه کار کنیم و چه کار نکنیم، به سلامتی بچه‌دار می‌شدند».


* «مادرشوهرها از همه چیز خبر ندارند!»


* «زیاد نگران محیطی که ممکن است برای کودکتان مضر باشد مثل ایستادن نزدیک مایکرو ویو یا گاز تلمبه نباشید. به خاطر داشته باشید که اکثر بچه ها سالم به دنیا می‌آیند».


* «زیاد مضطربِ کار کردن نباشید. همینی که هست. فقط سعی کنید تصمیماتِ آگاهانه بگیرید. نفس عمیقی بکشید و شروع کنید. آنقدرها که فکر می‌کنید بد نیست».


* «نگران این که چه طور نوزادتان در رحم از خودش مراقبت می‌کند نباشید. آنجا قفس مدوری است که کودکتان در آن کاملا راحت است».


* «هر درد کوچک به معنی آن نیست که مشکلی در کار است».


* «اهمیتی ندارد که چه تصمیمی گرفته‌اید، همیشه کسی هست که مخالفت کند. نگذارید نظرات منفی شما را به هم بریزد و اگر واقعا نگران چیزی هستید، با دکتر یا دوست بی‌طرف خود درباره‌اش صحبت کنید».


* «چیزی به نام سوال احمقانه وجود ندارد، مخصوصا برای کسانی که بار اولشان است مادر می‌شوند. باردار بودن و به دنیا آوردن یک کودک تجربه‌های منحصر به فردی هستند و یک زن تا زمانی که آن را خودش تجربه نکند نخواهد فهمید».


* «اگر همه چیز را برای نوزادتان مهیا نکرده‌اید اشکالی ندارد. نوزادان در بدو ورود نیازی به چیز زیادی ندارند».


* «وقتی سوزش معده، درد پشت، بی خوابی،و بدخلقی را به عنوان بخشی عادی از حاملگی پذیرفتم، دیگر خیلی اذیتم نمی‌کردند».


* «اگر نگران این هستید که مادر خوبی می‌شوید یا نه، احتمالا جای نگرانی ندارید. شوهرم دایما به من می‌گوید که مادرهای بد اصلا نگران این که مادر خوبی می‌شوند یا نه نیستند».


* «هیچ وقت دور و ور بچه‌ها نمی‌پلکیدم و اشتباه می‌کردم اما تا وقتی که عاشق بچه تان هستید و به مسایل مهم توجه می‌کنید، با اشتباهات خود به او صدمه ای نمی‌زنید. خیلی زود به ماجرا عادت می‌کنید».


* «زیاد نگرانِ همه بایدهای زنهای حامله نباشید حمام داغ‌تر از آب ولرم هیچ فاجعه‌ای به بار نمی‌آورد. اگر اتفاقی پنیری خوردید که نمی‌دانید سالم بوده یا نه، نگران شدن درباره آن چندان فایده ‌ای ندارد. مادرهای ما قید و بندهای ما را نداشتند و ما را سالم به دنیا می‌آوردند».

زنان و هویت گمشده شان


آنچه قرار است در این مقاله عرض کنیم ، این است که : در یک زندگی سالم اسلامی ، "تمنا" از طرف مرد و "پذیرش" از طرف زن مطرح است و این ، کل یک زندگی اسلامی است . برای تشکیل کانون خانواده ، هر کدام از زن و مرد ، وجوهی از ابعاد شخصیت خود را در راستای احیاء خانواده از فردیت خارج می کنند و غرق جنبه اجتماعی خانواده می نمایند . و البته وجوهی از ابعاد شخصیت هر کس مربوط به خود اوست و ربطی به خانواده ندارد و در آن حالت هر کدام در درون خود خصلت های فردی خود را دارند . مثل من و شما که در مقابل هم دو نفر انسانیم با خصوصیات فردی مربوط به خود ، اما در مقابل خداوند هیچیم ، و همه فردیت خود را غرق ربوبیت او می کنیم .

اگر زن و مرد از آن جهت که باید نظر به خانواده داشته باشند و جنبه فردیت خود را در مقابل خانواده نفی کنند ، این کار را نکردند ، عملا کارشان به مقابله با همدیگر می انجامد ، دیگر نه کار زن پذیرش تمنای مرد خواهد بود و نه مرد نسبت به آن زن و خانواده احساس مسئولیت می کند ، و ناخواسته کانون ارتباط آن دو به عنوان اعضاء خانواده ویران می شود . ولی اگر زن هویت خود را قبول تمنای مرد و کمک به مرد برای رساندن خانواده به اهداف مورد نظر جستجو کرد ، مقصد بزرگی را دنبال کرده است . گاهی ما خودمان گم شده ایم و می خواهیم خود را پیدا کنیم ولی نمی دانیم خود گم شده خود را کجا پیدا کنیم ، در این مقاله می خواهیم عرض کنیم ، خود گمشده زن در قبول تمناهای همسرش پیدا می شود.اگر زن هویت گم شده خود را در پذیرش تمنای مرد پیدا کند و مرد را در این پذیرش تمنا کمک کند تا بتواند مسئولیت اداره خانواده را ، که کلش به عهده ی مرد است ، خوب انجام دهد ، این زن در این شرایط به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرده است.
وقتی انسان به جای خدا ، محور شد و «من» های زن و مرد به میدان آمد ، به جای تمنا از طرف مرد و پذیرش از طرف زن ، دو تمنا روبه روی هم قرار می گیرند . و در این حالت هیچ وقت کانون خانواده به طور واقعی شکل نمی گیرد . چون بالاخره یک نفر باید مسئولیت کلی خانواده را بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده است به عهده بگیرد و دیگری جهت موفقیت آن مدیریت ، باز بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده ، ظرائفی را که در توان دارد به کار بندد تا آن خانواده به عنوان یک واحد توحیدی شکل بگیرد و جلو رود . در راستای مسئولیت کلی مرد ، شریعت می فرماید : خروج زن از خانه به اذن و اجاره شوهرش باشد و زن هم به جهت بندگی خدا ، از شوهرش اجازه می گیرد ، نه به جهت فربه کردن "من" شوهر ، چون هر دو براساس اصول شریعت الهی عمل می کنند و در مقابل خدا هیچ اند .
بحث فربه کردن « من » مرد مطرح نیست ، بحث احترام به مسئولیتی است که خداوند به عهده مرد گذاشته است . توصیه ای که دین به زنان می کند این است که حرف همسران خود را بشنوید ولی برای خدا ، وقتی روشن شد به خاطر حکم خدا حرف او را می شنوید دیگر « من » همسرتان فربه نمی شود بلکه مسئولیت او بیشتر می گردد. در خانواده اگرخدا محور شد ، یکی تکلیفش می شود رهبری کلی خانواده برای رساندن آن خانواده به فضایی که اعضاء در یگانگی با همدیگر نظرها را به سوی حضرت احد بیندازند و دیگری تکلیفش می شود کمک کردن و پذیرفتن تمناهای مسئول خانواده برای این که خانواده به وحدت مطلوب برسد . در راستای چنین هدفی است که زن احساس می کند با تمام وجود در تحقیق آن هدف در صحنه است . اگر خدا محور شد یکی مثل ملوانی که می خواهد این کشتی را به ساحل برساند ، تکلیفش می شود دستور دادن ، و یکی تکلیفش می شود پذیرش دستورات ملوان ، تا در رساندن کشتی به ساحل سهیم باشد . وقتی هر کدام براساس اصول شرعی جایگاه و وظایف خود را تعریف کنند هیچ کدام منیتی ندارند .

زنان و تضاد با خود اگر در صحنه خانواده دو من پیدا شد و هر دو همسر خواستند رئیس باشند ، دو رقیب می شوند روبه روی هم . اگر زنان قبول و پذیرش را معنای واقعی خود ندانند ، جنگ میان دو تمنا آغاز می شود و این جنگ ، در عین ظاهری صلح گونه ، سراسر رقابت و تلاش یکی برای غلبه بر دیگری است . تضادی که بعد از مدتی زنان با خود پیدا می کنند ریشه اش در این است که از یک طرف فطرتا قبول تمناهای مرد را عامل نشاط و معنادار کردن زندگی خود می دانند و از طرف دیگر برای خود تقاضا و تمنایی مستقل قائل شده اند در مقابل تمنای مرد ، و عملا دو من در یک سرا به وجود آمده است . وقتی نفس اماره مزه این نوع من را چشید به آسانی نمی تواند از آن دست بردارد .از طرفی حس می کند که این من مستقل خودش نیست از طرفی نفس اماره سعی در حفظ آن من دارد . در نتیجه خودش با خودش تضاد پیدا می کند . حالا که یک من پیدا کرده در مقابل مرد ، برای خودش این سئوال پیش می آید که چرا مرد دستور بدهد ولی من دستور ندهم – تضادی بین زن خانه بودن با مسئولیت مردانه – این تضاد ، او را به عصیان بر خود و بر دیگران و نارضایتی از وضع موجود خود می کشاند . می بیند نه دیگر خودش ، خودش است و پذیرش تمناهای مرد به عنوان مسئول خانه ، و نه می تواند از نظر روحی و فطری یک من مستقل از مرد داشته باشد . یک منی شده در مقابل مرد ، به طوری که می خواهد بر مرد حاکم باشد ، تضاد بین غریزه ی غلبه برغیر از یک طرف و فطرت پذیرش تمنای مرد از طرف دیگر ، زن را به بی هویتی می کشاند ، نمی داند زن است یا مرد ، مادر است یا پدر ،قیافه مردان بگیرد و داد بزند ، یا صفات زنان داشته باشد و مسئولیت های اصلی خانه را به عهده مرد خانه بگذارد ؟ با خودش نمی تواند بسازد و تلاش می کند برای نجات از جنگ بین « خدمت » یا « قدرت» بر من بیفزاید و قدرت و استعلای بیشتری را طلب کند و لذا از خود اصیل خود دورتر می شود و در نتیجه نارضایتی بیشتر از خود ، و فربه کردن من همچنان ادامه می یابد .
مرد در چنین شرایطی در مقابل من فربه شده ی زن ، دیگر احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت خانواده ندارد و لذا من این مرد تبدیل به من می شود که زن را بیشتر شیئ می بیند که باید از آن تمتع بیابد ، در این حال ، نه زن دیگر پذیرش تمنای مرد را کار خود می داند و نه مرد ارتباط صحیح با زن و خانواه را مسئولیت خود می شمارد ، دو حیوانند که با محاسبه های دنیایی همدیگر را تحمل می کنند ، ولی نه این که با هم اند ، بلکه برهم اند . در عین تمتع از هم ،هر کدام در درون دیگری را رقیب خود احساس می کند ، هر کدام فکر می کند دیگری عامل خسرانش شده است . مثل تصور ما نسبت به مغازه داری که کالاهای مورد نیاز ما را دارد ، در عین این که به جهت آوردن آن کالاها از او تشکر می کنیم ، در درون خود همواره نگرانیم نکند کلاه سر ما بگذارد. عشق زن و مردهای غربی عموما نسبت به همدیگر همه چیز هست مگر عشق ، یک معامله ی محترمانه و مودبانه است که باید همواره به همدیگر القاء کنند که این عشق است ، مگر عشق بدون ایثار ممکن است ، و مگر ایثار با خودخواهی جمع می شود ، و مگر نفی خود با نظر به عالم قدس ممکن است ؟ باید برای هدفی متعالی و حضور در زندگی ابدی ،خود مادون دنیایی را زیر پا گذارد .

غر نزن، عشق من!!!!



نکته اینجاست که صدای خانم ها زیر می باشد و مانند صدای آژیر آمبولانس و یا ماشین پلیس، در عرض چند دقیقه اگر پشت سر هم شنیده شود، کافی است که طرف مقابل عصبانی شده و با یک داد و هوار بلند به این صدای آژیر خاتمه دهد.

-وای چقدر غُر می زنی؟
-بسه دیگه، این فدر غُر نزن، سرم را بردی...

شاید این گفتگویی باشد که میان اغلب زن و شوهر ها در بسیاری از مواقع شنیده می شود.

اکثر آقایان بر این عقیده اند که همسرانشان دائم در حال غُر زدن هستند، مخصوصا هنگامی که آنها روزنامه می خوانند و یا فوتبال می بینند، غُر زدن همسرانشان شدت می گیرد.اما خانمها می گویند که غُر نمی زنند و فقط در حال صحبت کردن و مطرح کردن خواسته های خود هستند.

تحقیقات نشان می دهد که زنان روزانه از شش هزار تا سی هزار کلمه حرف می زنند و با حرف زدن خستگی ها و نارضایتی های خود را تخلیه می کنند و آرام می شوند.


پس چرا مردان، حرف زدن زنان به غُر زدن تعبیر می کنند؟


نکته اینجاست که صدای خانم ها زیر می باشد( برخلاف صدای آقایان که بم است) و مانند صدای آژیر آمبولانس و یا ماشین پلیس، در عرض چند دقیقه اگر پشت سر هم شنیده شود ، کافی است که طرف مقابل عصبانی شده و با یک داد و هوار بلند به این صدای آژیر خاتمه دهد، و بعد از آن بانوی خانه ناراحت و اندوهگین می شود ، جو متشنج شده ، فرزندان با ناراحتی و استرس به پدر و مادر نگاه می کنند، شام با دلخوری و احتمالا غیبت یکی از طرفین خورده می شود و شبی که می توانست با شادی و آرامش همراه باشد، خراب شده و مطمئنا فردای آن روز هم تحت تاثیر جو متشنج دیشب قرار خواهد گرفت.

می توانیم از بروز این دلخوری ها که ناشی از عدم کنترل ذهنمان است ، به راحتی جلوگیری کنیم.

پس بهتر است ابتدا، خانمهای محترم، وقتی همسرتان در حال تماشای تلویزیون ، روزنامه خواندن و یا هر کار دیگری است، او را به حال خود گذاشته و به کارهای دیگرتان برسید و پس از اتمام کار همسرتان با او صحبت کنید.

خانمها باید توجه داشته باشند، مردان مثل آنها آنقدر هنرمند نیستند که بتوانند چند کار را باهم انجام دهند. زنان معمولا در هنگام آشپزی مثلا تا هنگامی که پیاز در حال سرخ شدن است ، خانه را جمع و جور می کنند ، سالاد درست کرده و بعد ماشین رختشویی را روشن می کنند ، در همین حین به فرزند خود دیکته می گویند و حواسشان به فرزند کوچکتر هم هست و کارهای تلفنی خود را نیز انجام می دهند.

اما آقایان در هنگامی که روزنامه می خوانند، تمام حواسشان به خواندن روزنامه است و حتی متوجه بوی سوخته غذا هم نمی شوند، چه برسد به این که به کلام همسرشان توجه کنند.

وقتی می خواهید با شوهرتان صحبت کنید، نترسید، اول تلویزیون را خاموش کنید و با یک ظرف میوه، چای و یا حداقل یک لیوان آب با رویی خوش و لبخند به سراغش بروید.این که چه چیزی می گویید مهم نیست ، چگونه گفتن مهم است.

به طور کلی رفتار انسان ها به دو گروه کلامی و غیر کلامی تقسیم می شود. یادمان باشد رفتار کلامی ، یعنی استفاده محض از کلمات ، کم نفوذ ترین راه ارتباط است.

اگر می خواهید همسرتان گوش دل به کلامتان بگذارد ، رفتار غیر کلامی خود را تقویت کنید. نحوه بیان یا چگونه ادا کردن کلمات بسیار مهم است ، کلام خود را ترکیبی و آهنگین نمایید و با زیر و بم کردن صدایتان توجه او را جلب نمایید. متنوع، کودکانه و ... این دیگر هنر خودتان است در ضمن آراستگی ظاهری و نظم و هماهنگی شما بسیار تاثیرگزار است.

روانشناسان بر این باورند که نحوه بیان آهنگین و ترکیبی 38%، تیپ و ظاهر 59 % و فصاحت و روانی کلام 3% تاثیر دارد.

آقایان هم در نظر داشته باشند ، در هنگام صحبت کردن با همسرشان، لطفا در چشمهایش نگاه کنند و تمام توجه خود را به او دهند ، مطمئن باشید، با روزانه چند دقیقه توجه به صحبت های همسرتان ، دیگر قر نمی شنوید، همسرتان غذای خوشمزه تری برایتان آماده خواهد کرد، فضای خانه بسیار شاد و دوستانه خواهد بودو مسما فرزندان موفق ، حاصل روابط خوب پدر و مادر و فضای آرام و شاد خانواده هستند، حالا می توانید با آرامش به دیدن فوتبال مورد علاقه تان بپردازید.