مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تفاوت در نوع نگاه به محیط مجازی


ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﮐﻤﻮ ﭼﮏ ﻣﻴﮑﺮﺩﻡ
ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ۵-۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﻣﺪ ﮔﻔﺖ ﻋﻤﻮ ﻳﻪ ﺍﺩﺍﻣﺲ ﻣﻴﺨﺮﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺮﺍﻡ ﭘﻮﻝ ﮐﻤﻪ ﻭﻟﯽ ﻣﻴﺨﺎﯼ ﺑﺸﻴﻦ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻣﻴﺎﺩ ﻣﻴﺨﺮﻡ …
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﺸﺴﺖ
ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺗﻲ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻴﮑﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻴﮕﺮﺩﻡ
ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﭼﻴﻪ ﻋﻤﻮ
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭﮎ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﯼ ۵ ۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﻪ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻤﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺟﺎﻳﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﯽ ﭼﻴﺰﯼ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﺗﻮ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﻴﺴﺎﺯﯼ
ﮔﻔﺖ ﻋﻤﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﻳﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻨﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮕﻪ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻋﻤﻮ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﺪﺍﻧﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﻟﻤﺴﺶ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺻﺒﺢ ﺳﺎﻋﺖ ۶ ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۱۰ ﻣﻴﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺨﺎﺑﻢ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺑﺒﻴﻨﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﻧﻮﻥ ﻣﻴﺮﻳﺰﻳﻢ ﺗﻮ ﺍﺏ ﻓﮏ ﻣﻴﮑﻨﻴﻢ ﺳﻮﭘﻪ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺳﻮﭖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﭼﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﻣﻴﮕﻦ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻨﺶ ﺳﺮ ﺟﺎﺷﻪ
ﻣﻦ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺸﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ
ﻣﮕﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻧﻴﺴﺖ ﻋﻤﻮ
ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻡ
ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﭼﻴﺰﯼ ﺑﮕﻢ .
ﻓﻘﻂ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺭﻩ ﻋﻤﻮ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﻣﻨﻪ

منبع :
..::: موفقیت برای شما :::..

سعی کنیم خوشبخت ترین “نباشیم” !


از همین امروز ، وقتی بچه هایمان به مدرسه می روند ،به ایشان می گوییم :
عزیزم ! من نمی خواهم تو بهترین باشی ، فقط می خواهم تو خوشحال و خوشبخت باشی .
اصلا مهم نیست که همیشه نمره ی ۲۰ بگیری ،جای ۲۰ می توانی ۱۶ بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر.
عزیزم :از “ترین” پرهیز کن ، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی.
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی .
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن.همین.
یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند “ترین” رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از ۱۹/۷۵ لذت نبردیم چون یکی ۲۰ شده بود.
از رانندگی با پرایدو … لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود.
از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود.
همچنین ، از خانه مان ، از شغلمان ، از درآمدمان ، از خانواده و دوستانمان و….
می خوام بگو یم تحت تاثیر آموزه های غلط ، بسیاری از ما فقط به “بهترین،بیشترین و بالاترین” چسبیدیم ، در نتیجه تبدیل به انسان هایی افسرده و همیشه نالان شدیم.
شاید لازم است یا بهتر بگویم وقت ان است که در آموزه های غلط تجدید نظر کنیم و تغییر جهت بد هیم ، تا حداقل اجازه ندهیم که نحسیِ “ترین” دامن بچه هایمان رو بگیرد

احترام به بزرگترها

جوانی با دوچرخه اش به مرد میانسال عصا به دستی برخوردکرد,
پسرک به جای اینکه ازاو عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جایش بلندشود،
شروع به خندیدن و مسخره کردن او نمود؛
و راهش راکشید و رفت؛
مرد میانسال صدایش زد و گفت: چیزی از شما به روی زمین افتاده است.
جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود؛
مرد میانسال به اوگفت:
زیاد نگرد؛
مروت و مردانگی ات به زمین افتاده و هرگز آنرا نخواهی یافت؛
زندگی اگر خالی از ادب , احساس , احترام به بزرگترها و اخلاق باشد، هیچ ارزشی نخواهد داشت.

داستان های زیبا و پند آموز

دختری از سختی های زندگی به پدرش گله می کرد. از مبارزه خسته بود. نمی دانست چه کند. بلافاصله پس از اینکه یک مشکل را حل شده می دید مشکل دیگری سر راهش آشکار می شد و قصد داشت خود را تسلیم زندگی کند. پدر که آشپز ماهری بود او را به آشپزخانه برد. سه قابلمه را پر از آب کرد و آنها را جوشاند. سپس در اولی تعدادی هویج، در دومی تعدادی تخم مرغ و در دیگری مقداری قهوه قرار داد و بدون اینکه حرفی بزند چند دقیقه منتظر ماند. دختر هم متعجب و بی صبرانه منتظر بود. تقریبا پس از 20 دقیقه، پدر اجاق گاز را خاموش کرد، هویج ها و تخم مرغها را در کاسه گذاشت و قهوه را در فنجانی ریخت. سپس رو به دختر کرد و پرسید: "عزیزم چه میبینی؟"
دختر هم در پاسخ گفت: "هویج تخم مرغ و قهوه."
پدر از دختر خواست هر کدام از آنها را لمس کند. هویجها نرم و لطیف بودند و تخم مرغها پس از شکستن و پوست کندن سخت شده بودند. در آخر پدر از او خواست قهوه را ببوید. دختر دلیل این کار را سوال کرد و پاسخ شنید:
"دخترم هر کدام از آنها در شرایط ناگوار یکسانی در آب جوش قرار گرفتند ولی از خود رفتارهای متفاوتی بروز دادند. هویج های سخت و محکم، ضعیف و نرم شدند. پوسته های نازک و مایع درون تخم مرغها سخت شدند ولی دانه های قهوه توانستند ماهیت اب را تغییر دهند."
سپس پدر از دخترش پرسید: "حالا تو دخترم وقتی در زندگی با مشکلی رو به رو می شوی مثل کدام یک رفتار می کنی؟
هویج، تخم مرغ یا قهوه؟"

پیامدهای اشتغال زنان درجامعه

در گذشته، افزون بر آنکه فرهنگ اقتصادی، گذران زندگی با هزینه‌ی کم را ممکن می‌کرد، فرزندان نیز در سن‌های پایین‌تری به بازار کار روی می‌آورده‌اند؛ اما امروزه به درازا کشیدن زمان تحصیل، فرزند را به مصرف‌کننده تبدیل کرد و خانواده‌ی پرجمعیت را به خطر انداخته است.




آثار فردی اشتغال زنان

الف)تحولات هویتی

میل روزافزون به اشتغال موجب تغییرات هویتی در زنان شدو نیز بر آنان اثرگذار بود. زنان شاغل به علت سنگینی ایفای نقش‌های متعدد و اغلب متعارض خانگی و اجتماعی، به الگوی تقسیم کار جنسیتی معترض شدند و مفهوم برابری به معنای تشابه نقش‌ها در ذهن آنان ارزشمند شد. از دیگر سو، دستیابی به درآمد مستقل،روحیه‌ی استقلال‌طلبی و فردگرایی را در زنان شکل داد و به مرور تقویت کرد. نتیجه‌ی تغییر نگرش‌ها و تمایلات زنان به مرور مرزهای جنسیتی را کم‌رنگ و آنچه در گذشته ارزش زنانه به‌شمار می‌آمد، جای خود را به ارزش‌های جدید داد.

تغییرات در شیوه‌ی زندگی، ناشی از تغییرات حاصل در نقش زنان در اجتماع و خانواده است و لذا با توسعه‌ی اشتغال زنان، آثار تحولات هویتی زنان، در حوزه‌ی فردی و روابط خانوادگی و اجتماعی آشکار می‌شود.1

ب) افزایش نگرانی‌های تربیتی

نگرانی روزافزون پدران و مادران از موفقیت فرزندان خویش به چند عامل برمی‌گردد:

1. مفاسد اجتماعی افزایش یافته است و احساس می‌شود و فرزندان در فضاهای ارتباطی جدید آسیب‌پذیر شده‌اند.

2. امر تربیت به دنبال پیچیدگی جوامع مدرن، پیچیده شده و در نتیجه والدین باید از مهارت کافی برای شناخت پدیده‌ها و رویارویی با مشکلات و معضلات جدید و نیازمندی‌های نوپدید در تربیت فرزندان برخوردار باشند.

3. پیدایش مرجعیت‌های جدید تربیتی مانند نظام آموزشی مدرن و رسانه‌ها، که به کنار زدن پدران و مادران و افزایش شکاف نسلی می‌انجامد، توانمندی تربیتی پدران و مادران را کاهش داده است.

از دیگر سو، مرجعیت یافتن جامعه‌ی کارشناسی مدرن مانند روان‌شناسان و مشاوران خانواده و کارشناسان علوم تربیتی، در کنار آثار مثبت، این پیامد را داشته که با شناساندن استانداردهای تربیتی، خواسته‌های خود را از خانواده افزایش داده و خودباوری آنان را در انجام دادن مأموریت تربیتی خویش کم کرده‌اند.

به دنبال پیچیدگی جوامع مدرن، امر تربیت پیچیده شده و در نتیجه والدین باید از مهارت کافی برای شناخت پدیده‌ها و رویارویی با مشکلات و معضلات جدید و نیازمندی‌های نوپدید در تربیت فرزندان برخوردار باشند. از طرفی پیدایش مرجعیت‌های جدید تربیتی مانند نظام آموزشی مدرن و رسانه‌ها به کنار زدن پدران و مادران و افزایش شکاف نسلی انجامیده است.




ج) تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان

در گذشته، افزون بر آنکه فرهنگ اقتصادی، گذران زندگی با هزینه‌ی کم را ممکن می‌کند، فرزندان نیز در سن‌های پایین‌تری به بازار کار روی می‌آورده‌اند و می‌توانستند نیروی کار و درآمدزا برای خانواده‌ی خویش باشند، اما امروزه به درازا کشیدن زمان تحصیل (که گاه تا سی سالگی فرد هم می‌رسد) همراه با زمان سربازی پسران، فرزند را به مصرف‌کننده‌ای هزینه‌بر تبدیل کرد و خانواده‌ی پرجمعیت را به خطر انداخته است.

از سوی دیگر، افزایش تمایل زنان به حضور در عرصه‌های اشتغال رسمی، که تا حد زیادی ناشی از ارزش‌های مادی و یا تمایل به درآمد، یا احساس عزتمندی و خودباوری است، به کم‌رنگ شدن ارزش‌های جنسیتی انجامید. پیامد اشتغال، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان، از الگوی خانواده‌محور و متناسب با ویژگی‌های جنسیتی به الگوی مردانه و رقابت‌طلبانه‌ی مادی خواهد بود؛ از این رو با آنکه حضور زنان در عرصه‌های فرهنگی از جمله فراگیری علم، و حضور در گروه‌های امدادی و حمایتی پیشینه‌ای طولانی دارد، اما در دهه‌های اخیر شاهد حضور زنان در عرصه‌هایی ناهماهنگ با روحیات و جسم آنان هستیم که این خود شاهد بر این مدعاست.

د) افزایش سن ازدواج

دختران، با احراز فرصت‌های شغلی، موقعیت اجتماعی جدیدی می‌یابند و شرایط سخت‌تری برای ازدواج خود در نظر خواهند گرفت. یک زن شاغل، با فردی که جویای کار یا دارای موقعیت شغلی پایین‌تر از خود باشد، ازدواج نمی‌کند. از دیگر سو، دغدغه‌ی حمایت اقتصادی، که خود از دلایل و انگیزه‌های ازدواج زنان است، در زنان با شغل ثابت و حمایت‌های بازنشستگی، کمتر است.

در این میان، احراز فرصت‌های شغلی کمتری توسط زنان، امکان اشتغال مردان را از سوی دیگر کاهش خواهد داد و فرصت‌های شغلی کمتری برای مردان باقی خواهد گذاشت. مردان بدون شغل و درآمد نیز تمایلی به ازدواج و تشکیل خانواده نخواهند داشت که این امر خود بر افزایش میانگین سن ازدواج اثرگذار خواهد بود.

ه) تحول در سیاست‌ها و قوانین

با گسترش اشتغال زنان، می‌توان انتظار داشت که تغییراتی در قوانین کار رخ دهد. با وجود اشتغال زنان و فراگیر شدن آن، اما همچنان سرپرستی خانواده به عهده‌ی مردان است. از دیگر سو، با رواج ایده‌ی برابری برای زن و مرد نیاز نظام سرمایه‌داری به فراخوان زنان به بازار کار و فشارهای احتمالی مردان برای کاهش تعهدات مالی، روند تحول قوانین به سوی مشارکت زنان در تأمین هزینه‌های خانواده و کاهش اقتدار سرپرست خانوار خواهد بود.

ملاحظه‌ی سیر تحول قوانین کار، هم در عرصه‌ی بین‌الملل و هم در عرصه‌ی داخلی، نشان‌دهنده‌ی تمایل به کم‌رنگ شدن مرزهای جنسیتی است. در ایران، دغدغه‌های خانواده‌گرایانه‌ی زنان و بخشی از حاکمیت، به تصویب قوانین حمایتی مختلفی همچون، قانون خدمت نیمه‌وقت بانوان، افزایش مرخصی زایمان و مرخصی شیردهی فرزندان انجامید.

این مقررات گرچه در بخش دولتی به دلیل کم کردن تعارض‌های شغلی و خانگی، کارگشایی‌هایی داشت. در بخش غیردولتی به کاهش انگیزه‌ی کارفرمایان به جذب زنان یا افزایش جذب غیرقانونی آنان بدون رعایت ضوابط قانونی انجامید.2

اثرات اجتماعی اشتغال زنان

الف) کاهش جمعیت

میان کاهش جمعیت و اشتغال زنان، ارتباط دوسویه وجود دارد. تمایل ورود به مشاغل رسمی و پر شدن اوقات فراغت، از انگیزه‌ی فرزندآوری می‌کاهد و کاهش شمار فرزندان، زمینه‌ی لازم برای اشتغال فرزندان را فراهم می‌کند. از آنجا که افزایش تمایل به اشتغال اغلب با کم‌ارج شدن خانه و فرزندآوری همراه است، این نگرانی وجود دارد که کاهش جمعیت روندی یک‌سویه و بازگشت‌ناپذیر باشد که این روند منجر به پیری جمعیت خواهد شد.

افزایش تمایل زنان به حضور در عرصه‌های اشتغال رسمی، که تا حد زیادی ناشی از ارزش‌های مادی یا تمایل به درآمد، یا احساس عزتمندی و خودباوری است، به کم‌رنگ شدن ارزش‌های جنسیتی انجامید. پیامد اشتغال، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان، از الگوی خانواده‌محور و متناسب با ویژگی‌های جنسیتی به الگوی مردانه و رقابت‌طلبانه‌ی مادی خواهد بود.




ب) افزایش آسیب‌های اجتماعی

در کشورهایی که فرصت‌های شغلی کمتر از میزان تقاضاست، فراخوان زنان به بازار کار را در پی خواهد داشت؛ در این صورت در برخی خانواده‌ها، چند شغل درآمدزا وجود دارد و شمار قابل‌توجهی از داشتن شغل محروم‌اند. افزایش بیکاران سرپرست خانوار به افزایش احتمال اعتیاد، سرقت و جرایم اجتماعی دیگر و نیز به افزایش طلاق منجر خواهد شد.

از سوی دیگر پسران جوانی که صرفاً به دلیل نداشتن شغل امکان تشکیل خانواده را از دست می‌دهند به مشکلاتی همچون ولگردی، مزاحمت برای نوامیس و فعالیت‌های ماجراجویانه‌ی دیگر روی می‌آورند. پیامد دیگر هجوم زنان به بازار کار، افزایش تقاضا و کاهش ارزش کار است که منفعت کارفرمایان و آسیب‌پذیری بیشتر کارگران را در پی دارد. از آنجا که در فرهنگ جامعه‌ِ ما، نان‌آوری وظیفه‌ی مردان است، پیامدهای ناشی از بیکاری مردان بیش از کشورهایی است که زنان هم در تأمین هزینه‌های زندگی سهیم‌اند، لذا توسعه‌ی اشتغال زنان به آسیب‌پذیری بیشتر مردان سرپرست خانوار می‌انجامد.

از دیگر سو، گسترش اشتغال زنان و کثرت حضور اجتماعی آنان و ارتباط با مردان، به افزایش احتمال تبرج زنان و کاهش محبوبیت آنان می‌انجامد که مهم‌ترین نتیجه‌ی آن افزایش آستانه‌ی رضایتمندی جنسی مردان، کاهش امنیت اجتماعی زنان و آسیب دیدن فضای معنوی جامعه‌ی اسلامی است.

آثار سیاسی اشتغال زنان

افزایش قدرت رقابت سرمایه‌داران در عرصه‌ی جهانی

افزایش حضور زنان در عرصه‌ی اشتغال، به معنای افزایش عرصه‌ی نیروی کار و در نتیجه کاهش ارزش کار خواهد بود. از مهم‌ترین پیامدهای این موضوع، افزایش خطر بیکاری و تن دادن کارگران به مزدهای کمتر است. این موضوع موجب می‌شود کارفرما محصولات خود را با قیمت کمتری تولید کند و امکان رقابت بیشتری برای او در عرصه‌ی داخلی یا بین‌المللی فراهم گردد. این موضوع با ملاحظه‌ی منافع کارگران نامطلوب است؛ اما باید به این نکته توجه داشت که در اقتصاد جهانی‌شده، کاهش تقاضای کار، که به افزایش قیمت تمام‌شده‌ی کالاها می‌انجامد، به معنای حذف از صحنه‌ی رقابت اقتصادی است و این می‌تواند آثاری چون بیکاری کارگران را هم در پی داشته باشد.