مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

عقد طولانی و مشکلات رایج آن




طولانی شدن دوران عقد در کنار همه خطراتی که دارد، یک زنگ خطر خیلی ویژه را برای زوج های جوان به صدا در می آورد. شما فکر می کنید نسبت به یکدیگر سرد شده اید و همین عامل قهر و آشتی های پی در پی می شود.
مشاوران ازدواج می گویند بهترین طول مدت دوران عقد شش ماه تا یک سال است. فلسفه دوران عقد آشنایی بیشتر زوجین با یکدیگر و رسیدن به این قطعیت است که: "ما می خواهیم با هم زندگی کنیم.” دوران عقد به دلیل یک جا زندگی نکردن زوجین، نداشتن حریم خصوصی و رفت و آمدهای همیشگی، دورانی پر از فشار روانی و تنش است. هرچه این دوره طولانی تر شود فشارهای خانواده ها و امکان ایجاد اختلاف و بحث و مشاجره بیشتر می شود. به طور معمول ۳ سال برای دوره عقد زمان زیادی است. ممکن است در این دوره، خانواده شما یا همسرتان کم کم خسته شوند و این خستگی را در قالب تغییر رفتارهایی نشان دهند که طبیعتا این فشارها از سوی شما یا همسرتان به دیگری منتقل و سبب کوک شدن ساز یک بحث و مشاجره می شود.
از سوی دیگر برخی تعامل های سازنده و اتفاق های مثبت، پس از ازدواج و فقط پس از انتقال به خانه جدید برای زوجین رخ می دهد. پس نوشداروی مشکل شما انتقال هرچه سریع تر به خانه خودتان است.اما تا زمانی که امکان این امر خیر میسر شود، توصیه های زیر به شما در بهبود روابط کمک می کند . از کلیدهای ارتباطی استفاده کنید نه از قفل ها! به این مثال توجه کنید:
قفل ها:
تو نسبت به من بی توجه شدی! تو دیگر مرا دوست نداری! تو بلد نیستی با یک خانم چه طور رفتار کنی!

کلید ها:
من به توجه تو نیاز داشتم و احساس کردم به من توجه نداری! من به محبت بیشتر تو نیاز دارم! من به این که به من بگویی دوستم داری نیاز دارم! دلم می خواهد با من این طوری صحبت کنی! من دوست دارم با من این طوری رفتار کنی! قفل ها و کلیدها هردو یک مطلب را بیان می کنند اما به شیوه ای متفاوت.
در واقع هر قفلی یک کلید دارد و هر کلیدی یک قفل که می توان شکل هرکدام را از دیگری دریافت. وقتی که شما درباره موضوعی از همسرتان انتقاد می کنید، وقتی قضاوت یا ادراک تان نسبت به وی را بیان می کنید، وقتی شما چیزی را به همسرتان گوشزد می کنید، شما در حال استفاده از قفل ها هستید و مطمئن باشید فضای گفت وگوی شما و همسرتان بسته و بسته تر خواهد شد و سرانجام به بحث و مشاجره خواهد انجامید.اما کلید ها فضای گفت وگو را، هرچند غمگین یا منفی باشد، به سوی باز شدن و یافتن راه حل پیش می برد.
وقتی شما از احساس و انتظارات تان صحبت و بیان می کنید به چه چیزهایی نیاز دارید، هم به خاطر بیان احساس تان سبک و راحت می شوید و هم به همسرتان نشان می دهید که چه کار باید بکند.
در صورتی که قفل ها به وی نمی گوید که چه کار باید بکند. هربار که شما از کلیدها استفاده کنید قدمی هم در راه صمیمی تر شدن برداشته اید.نکته مهم این که تغییر الگوی ارتباطی زن و مرد به راحتی و به سرعت امکان پذیر نیست.
زن و مرد بعد از مدتی به الگوی ارتباطی قبلی خود، چه مناسب باشد و چه نامناسب، عادت می کنند. تغییر الگوی ارتباطی و استفاده از کلید ها مستلزم کوشش و گذشت زمان است.

دنیایی بدون حضور زنان


دنیای بدون زنان، چنین دنیایی خواهد بود:
مردان نه خود را می شویند و نه صورت خود را اصلاح می کنند.
لباس خانگی ما بسیار ساده خواهد بود: پیراهن، عرق گیر،جوراب، حتی کفش های بیرون هم ساده خواهند بود.
نیازی به ظروف آشپزخانه و حتی غذا نیست؛ چند ظرف یک بار مصرف، چند تکه غذای سرد و پیتزا کافی است.
و برای خانه مان یک یخچال، جاروبرقی، تلویزیونی بزرگ و یک کنترل تلویزیون از راه دور کفایت می کند.
تنها برنامه های دو کانال تلویزیونی را تماشا می کنیم، شبکه خبری و ورزشی.
به همین دلیل می گویند مردان موجوداتی ساده هستند و اگر زنان در زندگی شان نباشند، زندگی ساده ای خواهند داشت.
اما شما زنان سلطان «جمع و جور کردن» هستید. پس از یک کار تمام وقت به خانه می روید و تازه کار تمام وقت منزل یعنی نقش همسر و مادر بودن شروع می شود. باید به همه امور رسیدگی کنید و اغلب این کارها را بدون کوچکترین کمک از سوی مردان انجام می دهید. بزرگترین تصمیمات خرید مربوط به شماست، نقش کلیدی در اجتماع دارید و گاهی برخی کارها را به منزل می آورید.

چگونه یک خانم تمام عیار باشید؟
به او نگویید، کجا دوست دارید بروید – به او نوع غذا و فضایی را که دوست دارید بگویید و بعد اجازه دهید محل آن را او انتخاب کند که فکر می کند مناسب شماست.

به او نگویید من خودم رانندگی می کنم – اجازه دهید او شما را به محل مورد نظر برساند.
به او نگویید که من صورتحساب را می پردازم – اجازه دهید خودش بپردازد.
سعی نکنید سینک ظرفشویی، ماشین یا هر چیز دیگری را خودتان تعمیر کنید – اجازه دهید او این کار را بکند، سطل زباله را بیرون نگذارید، خانه را نقاشی نکنید، چمن ها را کوتاه نکنید، تمامی اینها وظایف اوست.
جابجایی های سنگین را انجام ندهید – او با عضله ای قوی به دنیا آمده است تا کاناپه، تلویزیون، کتابخانه و امثال آن را جابجا کند.
از پختن یک غذا یا دو نوع غذا نترسید – آشپزخانه دوست شما و اوست. شما زنان قدرت دارید
در دانشکده بهترین هستید و نمراتتان بهتر از آقایان است و مدیریت مدارس و تربیت بچه ها به عهده شماست، در حقیقت تغذیه و حمایت از روح و ذهن ما به عهده شماست. ما مردان بیش از آنچه شما بدانید، قدردان این موضوع هستیم، فقط به دلیل مغرور بودن به زبان نمی آوریم. «استیو هاروی» در کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن» می نویسد: «در ذهن یک مرد، قدرتی که در یک زن نهفته است، وجود ندارد. به نظر ما، قدرت شما ناشی از یک چیز است، شما زن هستید. شما انگیزه بیدار شدن هر روزه ما هستید. مردان بیرون می روند و کار می کنند و پول به دست می آورند، فقط به خاطر زنان. به خاطر زنان، سوار ماشین های شیک می شوند. به خاطر زنان لباس شیک می پوشند، موهای شان را کوتاه می کنند و سعی می کنند که تمیز و براق جلوه کنند. همه این کارها برای این است که هر چه بیشتر شما را درگیر بازی خودمان کنیم و شما در واقع پاداش نهایی برای ما هستید.»

می دانم که برخی از شما به خاطر مسائلی که عنوان می کنم، آزرده خاطر می شوید و مثل این می ماند که قرص بزرگی را قورت داده اید اما ما مردان بازی های زیادی می کنیم، حقه های زیادی از کلاه مان بیرون می کشیم تا شما را مطمئن کنیم که خیلی برای مان مهم نیستید. به همین دلیل خیلی از زنان اینگونه این روزها بزرگ می شوند؛ آنان مرتبا از سوی مادر، خاله، مادربزرگ و دوستان خانم خود تشویق می شوند که درس بخوانید، شغل خوبی پیدا کنید تا زنانی مستقل باشید، بهای آن مهم نیست، فقط این کار را بکنید و یا اینکه مطبوعات مرتبا به شما یادآوری می کند به تکامل بخشیدن به خود بیندیشید. از مجله گرفته تا برنامه های تلویزیونی، پیام های بازرگانی و سایت ها و همه به شما می گویند که بایستی بهترین باشید تا بتوانید یک مرد خوب را به خود جلب کنید. ما مردان خوب می دانیم که شما به قدر کافی زیبایی خود را دارید و فلان زن هم زیبایی خودش را دارد و شما نمی توانید مثل او باشید. اگر شما خودتان پول به دست آورید، ماشین خودتان، خانه خودتان، سیستم ایمنی خودتان را داشته باشید، همه چیز فریاد می زند که دیگر نیازی به ما مردان ندارید تا از شما حمایت و نیازهایتان را برطرف کنیم. اگر همه این موارد را داشته باشید واقعا چه نیازی به ما مردان است؟»

آقایان محبت می خواهند
اشتباه نکنید. ما نگران داشتن این امکانات از جانب شما نیستیم. می توانید پول، خانه و ماشین خودتان را داشته باشید اما اگر مردی واقعا به دنبال محبت شما باشد و شما هرگز اجازه ابراز عشق از طریق حمایت کردن و تامین نیازها و خواسته های تان را به او ندهید، پس چگونه احساس کند که مرد است؟ امکاناتی که از نظر مالی به دست می آورید و از نظر تحصیلی به آن می رسید هرگز جایگزین رابطه با یک مرد نخواهد شد. دی ان ای او اجازه این کار را نمی دهد. ترجمه این جمله: «ما مردان به زنانی که مثل یک مرد با ما رفتار می کنند، احترام می گذاریم و دوستشان داریم» پس اجازه دهید که ما فکرکنیم شما به ما نیاز دارید، ما نیاز داریم که توسط شما مورد نیاز واقع بشویم تا ماهیت خود را به عنوان مرد بودن به نتیجه برسانیم.

استیو هاروی می گوید: «البته شنیده ام که زنان می گویند «آنقدر خودم را حقیر نمی کنم که او فکر کند مرد است؛ او می خواهد پول، موفقیت و استقلالم را از من بگیرد تا من تحت کنترلش باشم.» ما می فهمیم و می توانیم حتی زنان قدرتمند را نیز هدایت کنیم. در حقیقت، ما محصول زنان قوی هستیم که توانسته اند زندگی شان را هدایت کنند. این یک موضوع پنهان نیست. شما به ما مردان اجازه می دهید که خود را رأس خانواده بدانیم، در صورتی که تصمیمات کلیدی در خانه و در رابطه با بچه ها به عهده شماست. می دانیم که مهم نیست چه کسی بیشترین درآمد را دارد، مهم این است که شما مسائل مالی را حل و فصل می کنید و تعیین می کنید که پول در چه راهی و کجا خرج شود. می دانیم که اگر توافق می کنیم که درست عمل کنیم اما در نهایت برای حفظ آرامش، به کمک شما نیاز داریم. همه این موارد را می دانیم و مشکلی با آن نداریم اما اگر جملاتی بگویید که تاثیر ما را غیرضروری اعلام کنید و غرور ما را نادیده بگیرید، آن قوت دیگر به دنبال در کنار شما بودن نخواهیم بود. ما اینطور تصور می کنیم که اگر شما خودتان درآمد داشته باشید، یعنی به پول ما نیاز ندارید. اگر خود دست به کار شده و کارهایتان را انجام دهید، یعنی به حمایت ما نیاز ندارید. اگر نتوانیم از شما حمایت کنیم و خواسته هایتان را تامین کنیم، عشق ما به شما بی فایده خواهدبود. اگر اجازه ندهید، آنچه واقعا باید باشیم، باشیم، مطلقا نخواهیم گفت: «من مرد تو هستم.» پس چه اتفاقی می افتد؟ هیچ. خیلی زود از کنارتان دور می شویم. این حقیقت تلخی است اما واقعیت دارد. اگر زنان به آقایان بفهمانند که کمتر از یک شریک هستند، اتفاق های خوبی نمی افتد. پول و موفقیت شما او را می ترساند و تهدید می کند. بله، چون او را از نقش خود به عنوان یک مرد و یک تامین کننده دور می کند چون این انتظاری است که جامعه از او دارد و به آنان اینگونه یاد داده اند، که آنان باید مراقب و حامی شما باشند. البته وقتی مردی جوان است و تجربه زیادی ندارد، کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد؛ مثلا بیهوده پولش را خرج چیزهایی می کند که نیاز ندارد. به جای مغزش از بازویش استفاده می کند اما هر چه بزرگتر می شویم بیشتر می فهمیم که برای ابراز عشق به کشانی که دوستشان داریم، بایستی به عنوان یک مرد واقعی، تامین کننده خواسته های آنان باشیم. به یاد داشته باشید اگر زنی عادت بد به رخ کشیدن نقصان های یک مرد را داشته باشد، دیگر ان مرد سعی نمی کند که نیازهای او را تامین کند و برای خوشبختی آن زن هرگز کاری نمی کند.

چگونه باید از این موقعیت عبور کنیم؟
پول، شغل، تحصیل، غرور و افتخار ناشی از آن را رها نکنید. فقط یک خانم باشید، می دانم الان مثل ماشین و هلی کوپتر پلیس آژیر می کشید و عصبانی هستید اما این داغ کردن و ناراحتی، حقیقتی را که در مورد مردان می گویم، عوض نمی کند. برای آنها مهم نیست که چه موقعیت مالی، شرایط اجتماعی، درآمد و سابقه کاری داشته باشند، فقط می خواهند مراقب زن خود باشند.

می دانیم که شما به قدر کافی قوی هستید که تلویزیون را جابجا کنید اما اجازه بدهید او این کار را بکند و بگویید برای شما سنگین است و این یک کار مردانه است. می دانیم که پول زیاد دارید و می توانید پول شام را بپردازید اما همانجا بنشینید و اجازه دهید او پول شام را بپردازد. او وقتی با نامزدش یا همسرش بیرون می رود، وظیفه او انجام همین کارهاست. درست است، شما زن مستقلی هستید وبه او نیاز ندارید تا آشغال ها را بیرون ببرد یا قاب عکس را به دیوار آویزان کند یا به انبار برود و وسایل تعمیر سینک ظرفشویی را بیاورد اما اگر انگشت به دهان بگذارید و وانمود کنید که نمی توانید این کارها را بکنید و نیاز به مرد دارید تا آن را انجام دهد و با لبخند بر لب بگویید: «عزیزم، ممنونم که این کار را به خاطر من کردی، نمی دانستم بدون تو باید چه کار می کردم.» چه می شود؟

از همسرتان تعریف کنید
بسیاری از مردان، اگر بدانند که مورد نیاز هستند، مردان بهتری خواهند بود. در عصر جدید زنان این نقش های ضروری را از ما گرفته اند و ما آن را قبول کردیم اما در برخی موارد، شما می خواهید که بپذیرید زنانی قوی و تنها هستید یا اینکه می خواهید تنها یک خانم باشید. بنابراین وقتی می دانید که اگر یک خانم باشید، ما به شما آنچه را می خواهید و نیاز دارید می دهیم، چرا این کار را نمی کنید؟ خانم بودن به شما احساس آرامش و راحتی می دهد. چرا از فرصت آرام بودن استفاده نمی کنید؟ عزیزان، قول می دهم که خیلی سخت نیست، شما را نخواهد کشت و اگر کمی قدردانی به او نشان دهید، آنچه را نیاز دارید تامین خواهد کرد.

دوستی برای من تعریف می کرد: روزی نخواهد بود که ما «من و همسرم» از یکدیگر تعریف نکنیم. حداقل طی روز چندین مرتبه این کار را می کنیم اما یک روز، او مرا برای مراقبت از بچه ها در خانه تنها گذاشت تا کمی خرید و به کارهایش در بیرون از منزل رسیدگی کند. وقتی به خانه برگشت، مرا خسته و به هم ریخته از مراقبت بچه ها دید دنبال کردن بچه ها، کاری نیست که از عهده من بربیاید. منظورم این است که می توانم اما بسیار خسته کننده است. وقتی زنم وارد اتاق شد و صورت خسته مرا دید، گفت: «واقعا ممنونم که مراقب بچه ها بودی، تو پدر فوق العاده ای هستی!» پسر، نمی توانم بگویم چه احساس خوبی به من دست داد. کلماتی از دهانش خارج شد که انتظار آن را نداشتم. همین تعریف کار من را تمام کرد. برایم بسیار آزاردهنده بود که تمام روز در خانه بنشینم و مراقب بچه ها باشم، در حالی که می توانستم خیلی کارهای دیگری انجام بدهم، اما همین تعریف باعث شد به یاد بیاورم که چرا در بازی هستم قدردانی و سپاس از یک مرد، نه تنها اطمینان و اعتماد او را تضمین می کند، بلکه از شما نیز بهترین می سازد. بهترین راه برای قدردانی این است که یک خانم باقی بمانید و به او اجازه دهید که مرد خانه باشد.

امروزه مطمئنم خانم بودن، هنری است که به فراموشی سپرده شده و برخی خانم ها باید درس هایی در این زمینه بیاموزند. چند نکته به شما می گویم تا بیاموزید چگونه می توانید خانم باشید، به خصوص در مواردی که رو در روی شوهر و نامزدتان قرار می گیرد اگر از روزهای اول ازدواج اینگونه عمل کنید، شاید خیلی کم پیش بیاید تا در آینده دچار مشکلات زناشویی شوید.

بعضی از رازهای خطرناک قبل از ازدواج


در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است گفتنش هنگام ازدواج مشکل‌ساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی مسائل را بیان نمی‌کنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

بیماری‌های پنهان شده

مسئله‌ی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدم‌سلامتی خود بیان می‌کنند، می‌توانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئله‌ی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت.


خلق‌وخوی ناگفته

شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد.


جیب‌های خالی

گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانواده‌ی همسر آینده‌شان پنهان می‌کنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق می‌افتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند، سعی می‌کنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش می‌کنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار ‌شود، زندگی‌دچار مشکل خواهد شد.


ناگفته های خطرناک

مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است. ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و... از جمله‌ مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند.

خانه‌ای که بر پایه‌های دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئله‌ای‌ست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدم‌های صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئله‌ی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت.


مواردی که می توان نگفت

در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از:

اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد.

گناهانی که مرتکب شده اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است.

اختلافات و مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت.

ترمیم روابط تاریک شما و همسرتان با این روش ها


آیا رابطه شما و همسرتان تیره و تار است؟ آیا گاه‌گاهی فکر طلاق به ذهنتان خطور می کند؟ لطفا دست نگه دارید! قبل از هر چیز به این فکر کنید که چگونه می توانید ازدواجتان را حفظ کنید زیرا معمولا همه دوست دارند ازدواجشان دوام داشته باشد چه در روزهای سخت چه در روزهای خوش، چه در سلامتی چه در بیماری و ناخوشی ولی گاهی به دلایل مختلف زندگی دچار تلاطم می شود و ناگهان احساس می کنید که رفتار همسرتان عوض شده است و احساس غریبی می کنید.

به زبان آوردن کلمه طلاق شاید آسان ترین راه باشد ولی قبل از این که کاری انجام بدهید که بعدا به خاطر آن افسوس بخورید چرا سعی نکنید که ازدواجتان را از این مهلکه نجات دهید و به دوران خوش اول ازدواج بازگردید؟!
برداشتن چند قدم می تواند در این راه کمک بزرگی به شما بکند؛

قدم اول : رابطه با همسرتان را در کانون توجه قرار دهید
اولویت اول شما باید رسیدگی به ازدواجتان باشد، مسائل دیگر از ارزش کمتری برخوردارند مثلا به جای این که در کنار هم بودن شما به فواصلی در بین کارهای منزل، گرفتاری های کاری و مسائل بچه ها محدود شود از مسائل کم اهمیت تر صرف نظر کنید و زمان طولانی تری را به مصاحبت با همسرتان اختصاص دهید .

قدم دوم : برنده دعوا بودن را نوبتی کنید!
بحث و جدل وقتی بالا می گیرد که هیچ یک از دو طرف خود را مقصر نمی دانند و هر دو با ادامه دعوا قصد اثبات نظر خود و رسیدن به اهدافشان را دارند. به جای این که به این بحث های ناخوشایند و تمام نشدنی دامن بزنید تصمیم بگیرید که نوبت چه کسی است که حق با او باشد اگر نوبت همسرتان بود کوتاه بیایید و با او موافقت کنید مطمئن باشید که اگر بحث مجددی رخ بدهد همسرتان نیز این فداکاری را برای شما انجام می دهد.

قدم سوم : برای احساسات همسرتان اهمیت قائل شوید
شما باید بزرگ ترین طرفدار و محکم ترین پشتیبان او باشید، به وی اطمینان دهید که مهم نیست چه اتفاقی برای او افتاده، فقط کافی است به خانه و نزد شما بیاید و احساس بهتری داشته باشد. همیشه به خاطر داشته باشید حتی در حین بدترین دعوای زندگی مشترکتان از گفتن حرف یا انجام کاری که شخصیت و اعتماد به نفس او را خرد می کند اجتناب کنید.

قدم چهارم : به آینده نگاه کنید نه گذشته
از نگهداری فهرست اشتباهات همسرتان و دعواهای گذشته جدا خودداری کنید. همدیگر را ببخشید و از کنار این خاطرات ناخوشایند بگذرید. اگر دائم به جنگ و دعواهای گذشته رجوع کنید و از پیدا کردن نقطه ضعف های طرف مقابل لذت ببرید، هیچ وقت نمی توانید طعم شیرین زندگی مشترک را بچشید.

قدم پنجم : صادق باشید
برخی اوقات زن یا شوهر برای جلوگیری از دعوا از ابراز ترس یا نگرانی خود به همسرش خودداری و سکوت اختیار می کند. این دسته از افراد باید بدانند که اگر همسرشان متوجه ناراحتی آن ها نشود نمی تواند به آن ها کمک کند. اگر درباره احساسات خود صادق نباشید ممکن است به صورت دائمی دچار نفرتی خاموش از همسر و زندگی زناشویی خود شوید.

قدم ششم : از مشاور خانواده کمک بگیرید
اگر نمی توانید به تنهایی مشکلاتتان را حل کنید یک مشاور متعهد و متخصص می تواند به شما آموزش های مرتبط را بدهد مثلا این که چگونه با همسرتان گفت وگو کنید و یا این که با چه مهارت هایی می توان مشاجرات را به حداقل رساند. همان طور که شما تخصص و تجربه ویژه شغلتان را کسب کرده اید یک مشاور نیز در کمک به زوجین سال ها تجربه دارد و در همین زمینه آموزش دیده است.

نکات کمکی
_ اگر بچه دار هستید فکر نکنید که بها دادن و وقت گذاشتن برای ترمیم رابطه تان، شما را از فرزندانتان غافل می کند و اجحافی در حق آن هاست. ممکن است برای رسیدگی به آن ها وقت کمتری داشته باشید ولی در عوض به آن ها احساس امنیت بیشتری می دهید و آن ها را از احساس نگرانی ناشی از احتمال جدایی پدر و مادر و از هم پاشیدن خانواده نجات می دهید.

_این که بدون خاتمه دادن به یک دعوا به خواب بروید مشکلی ایجاد نخواهد کرد. چون اگر سعی کنید که بیدار بمانید و به بحث ادامه بدهید ممکن است به علت خستگی کاری کنید و یا حرفی بزنید که صبح روز بعد از آن پشیمان شده باشید ولی قادر به جبران نباشید لذا می توانید روی یک آتش بس توافق کنید، بخوابید و صبح روز بعد سعی کنید مشکل را حل کنید. ممکن است صبح روز بعد اصلا به خاطر نیاورید که حتی علت بحث شما چه بوده است.

این علائم نشان می دهد که نامزدتان دوستتان ندارد!


هر سنی که باشید یا هر سطح تجربه‌ای که داشته باشید، اینکه بدانید مردی به شما علاقه دارد یا نه کار دشواری است. خیلی از مردها ترجیح می‌دهند به صورت یک راز باقی بمانند، برای همه قسمت‌های زندگی‌شان حریم‌شخصی می‌خواهند تا زمانیکه برای یک تعهد آماده باشند. باید از مردانی که در همان قدم اول قصد و نیت‌شان را می‌گویند تشکر کنیم. اما برای بیشتر مردها باید از طریق اشارات ظریف متوجه نیت قلبی‌شان شویم. اگر نمی‌دانید طرفتان به شما علاقه‌مند است یا نه و مطمئن نیستید که باید از رابطه بیرون بیایید یا خیر، در زیر به ۱۴ علامتی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد مردتان چندان به شما علاقه‌مند نیست. اگر مردی که در زندگی‌تان است چند مورد از این خصوصیات را نشان می‌دهد، دیگر زمان آن رسیده است که به او بگویید می‌خواهید از رابطه بیرون بروید.


1 - ایمیل‌ها و پیامک‌های شما را پاسخ نمی‌دهد
در این عصر تکنولوژی هیچ چیز ساده‌تر از فرستادن یک ایمیل یا یک پیامک به کسی نیست. اگر طرف‌ موردنظرتان ساعت‌ها --یا حتی روزها-- بعد به این نوع پیام‌های شما پاسخ می‌دهد، وقت آن رسیده است که او را فراموش کنید. دلیل این رفتار فقط تنبلی نیست، بی‌ادبی و بی‌توجهی هم هست. شاید چندان اهل پیامک فرستادن نباشد اما حداقل باید بتواند به طریقی دیگر با شما تماس بگیرد.


2 - فاصله جسمی و احساسی خود را با شما حفظ می‌کند
آیا اغلب ارتباط چشمی خود با شما را قطع می‌کند، حتی وقتی تنهایید؟ یا هیچ چیزی درمورد جزئیات زندگی خود به شما نمی‌گوید؟ چنین مردی نمی‌خواهد با شما رابطه عمیقی ایجاد کند. البته دوستی با چنین کسی اشکالی ندارد اما نباید سرمایه‌گذاری احساسی روی او بکنید و بهتر است از او دور شوید.


3 - هیچوقت دنبالتان نمی آید
مردی که دوستتان داشته باشد همه تلاشش را می‌کند که به شما نشان دهد برای او خاص هستید. کسی که حتی تا دم خانه‌تان نمی‌آید، نباید انتظاری برای یک رابطه طولانی‌مدت از او داشته باشید.


4 - از لمس کردن شما در محفل‌های عمومی خودداری می‌کند. ( درمورد افراد متاهل)
اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید. یا نمی‌خواهد در یک رابطه نزدیک با شما دیده شود یا می‌ترسد زنان دیگری که در زندگی‌شان است شما را با او ببینند. از چنین مردی باید دوری کند.


5 - بی‌ادبانه ایده‌های شما را تحقیر می‌کند
ممکن است مردی با اینکه با نگرش شما مخالف است اما همچنان دوستتان داشته باشد و به شما احترام بگذارد. اما اگر بی‌ادبانه فقط قصد تحقیر نظریات شما را دارد، احتمالاً هیچ علاقه‌ای به شما ندارد. مطمئناً نباید با کسی بمانید که نمی‌تواند با شما درست رفتار کند.


6 - فقط نیمه شب به بعد شما را می‌بیند
اگر فکر می‌کنید که او شما را فقط برای خوشگذرانی آخر شب خود می‌خواهد، شاید قبولش برایتان سخت باشد. نباید توقع داشته باشید که چنین رابطه‌ای به جایی برسد. اگر انتظار بیشتری از طرف‌مقابلتان دارید بهتر است جای دیگری دنبال مرد رویاهایتان بگردید.


7 - اجازه نمی‌دهد چیزی از وسایلتان را در اتومبیل او بگذارید
اگر بیشتر وقت‌ها در کنارش هستید، مردی که دوستتان داشته باشد، خوشحال می‌شود که یکسری از وسایل ضروری‌تان را در اتومبیلش بگذارید. اما اگر طرف‌مقابلتان حتی اجازه نمی‌دهد لباستان در اتومبیلش بماند، یا یک آدم شدیداً وسواسی است و یا سعی دارد شما را از زنان دیگری که با آنها در ارتباط است مخفی کند. در هر دو حالت بهتر است از او دور بمانید.


8 - در مراسم‌های مهم بدون شما شرکت می‌کند
مهمانی دوستانش؟ شام سالگرد ازدواج خواهرش؟ شاید حتی تولد خودش؟ گاهی‌اوقات مردی می‌خواهد استقلال خود را حفظ کند و گاهی دیگر می‌خواهد مطمئن شود ممکن است دلیل این رفتارش این باشد که نمی‌خواهد خیلی شما را درگیر خانواده و دوستانش کند تا وقتی که خواست رابطه‌اش را راحت‌تر با شما بر هم بزند. در این صورت باید بدانید که خیلی برای او باارزش نیستید. شما هم راه‌های بهتری برای گذراندن وقتتان دارید -- با دوستان و خانواده خودتان که دوستتان دارند.


9 - از هرگونه برنامه‌ریزی برای آینده --چه کوتاه مدت و چه بلندمدت-- با شما خودداری می‌کند
آیا این مرد شما را در حاشیه‌های زندگی خود نگه می‌دارد؟ برای تعطیلات آخر هفته خود جدا از شما برنامه می‌گذارد؟ اگر فقط قرارهای لحظه‌آخری با شما می‌گذارد، و بیشتر وقت خود را با دوستانش برنامه‌ریزی می‌کند، آنقدرها به شما علاقه‌مند نیست. ببخشید ولی شما لیاقت بهتر از اینها را دارید.


10 - برنامه‌های شما را در لحظه آخر کنسل می‌کند
این هم یک نشانه مشخص دیگر است که یعنی ارزشی برای شما و وقتتان قائل نیست. برای کسی که ارزش شما را می‌داند جا بگذارید.


11 - درگیر زنی دیگر است
این مرد ممکن است بگوید دوستتان دارد اما اگر واقعاً درگیر زنی دیگر باشد، نمی‌تواند همه عشق خود را وقف شما کند. این مرد را باید با دیگری شریک شوید، چطور می‌توانید چنین چیزی را تحمل کنید؟ بدتر اینکه حتی اگر آن زن را بخاطر شما ترک کند، به آن زن دروغ گفته است. به شما هم دروغ خواهد گفت. مطمئناً شما هم خواستار این نیستید. پس قوی باشید و سراغ مرد دیگری بروید.


12 - چندان علاقه‌ای به ایجاد صمیمیت به شما نشان نمی‌دهد
اگر زندگی احساسی تان با این مرد ضعیف است، می‌خواهد به شما بگوید که بدون شما هم اموراتش می‌گذرد. این رفتار بسیار توهین‌آمیز، خسته‌کننده و کمی ناجوانمردانه است. شما به آن نیازی ندارید. هر کاری که فکر می‌کنید برای خودتان بکنید و مردی را پیدا کنید که باعث شود احساس جذابیت کنید.


13 - ناپدید می‌شود
وقتی مردی را روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها بدون هیچ توضیحی نمی‌بینید، یعنی آنقدرها به شما علاقه ندارد. ممکن است با کسان دیگری در ارتباط باشد یا نمی‌خواهد وقتش را با شما بگذراند. اگر شما به چشم آن مرد چندان جذاب نباشید، باید وقت گذاشته و کسی را پیدا کنید که تحسینتان کند. وقت، انرژی و عشق شما ارزشش را دارد.


14 - تشویقتان می‌کند با افراد دیگری قرار بگذارید
این یک علامت مطمئن است که نشان می‌دهد او می‌خواهد کاملاً آزاد باشد و اصلاً به فکر متعهد کردن خود نیست. احتمالاً شما هم نمی‌توانید او را تغییر دهید، پس چرا باید وقتتان را تلف کنید؟ هیچ مردی ارزشش را ندارد. شما لیاقت مردی را دارید که بخواهد با شما وقت بگذراند و طبق شان‌تان با شما رفتار می‌کند. کسانی هستند که با کمال عشق و احترام با شما رفتار خواهند کرد. اگر طرف‌مقابل شما خیلی از این رفتارها را از خود نشان دهد، باید این نشانه را گرفته و حتی یک دقیقه دیگرتان را هم برای او تلف نکنید. شما لیاقت بهترین‌ها را دارید. خوب بگردید تا کسی را پیدا کنید که واقعاً شایسته شما باشد.