مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

5 درصد کاهش ازدواج در کشور




معاون قوه قضائیه از کاهش 5 درصدی ازدواج و افزایش 6 درصدی طلاق در کشور خبرداد.



احمد توسرکانی در جمع خبرنگاران در حاشیه بازدید از نمایشگاه الکامپ گفت: در هفت ماهه سال جاری 467 هزار و 242 مورد ثبت واقعه ازدواج و 90 هزار و 653 مورد ثبت واقعه طلاق در کشور داشته ایم که مهمترین دلایل طلاق در کشور به شرح ذیل است:
7.6 ترک زندگی
6.5 اعتیاد یکی از زوجین
9 دهم دصد محکومیت حبس یکی از زوجین
3.1 ضرب و شتم
3 دهم درصد بیماری صعب العلاج یکی از زوجین
15.3 مححقق نشدن یکی از شروط ضمن عقد
4 درصد استنکاف زوج از پرداخت نفقه
1.2 ازدواج مجدد زوج
7 دهم درصد اختلالات جنسی
1.4 اختلالات روانی و افسردگی
4.1 فقر مالی
9 دهم درصد ارتباطات نا مشروع
15.5 دخالت خانواده ها

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در مورد اجرای طرح کاداستر در کشور اظهار داشت: مجلس طرح جامع کاداستر کشور را نهایی کرده و آماده ارائه در صحن علنی است و اگر تصویب شود مشکلات مربوط به کاداستر از نظر تامین منابع اعتباری برطرف می شود.
وی در پاسخ به خبرنگار مهر مبنی بر اینکه در سال گذشته بودجه این سازمان کاهش 20 درصدی داشته آیا این مشکل برای سال آینده برطرف می شود گفت: ما برای تامین زیرساختها، نگهداری از اسناد و مدارک و بانک اطلاعاتی، تامین سخت افزارها و اجرای طرح کاداستر نیازمند بودجه جهشی و ویژه است که بر اساس این خواسته ها نیازمند بودجه ای 500 میلیارد تومانی برای سال آینده هستیم.

توسرکانی در پاسخ به مهر در مورد سقف فعالیت سردفتران ازدواج و طلاق و اینکه سردفتران بعد از کهولت سن کار خود را به اقوام واگذار می کنند گفت: ثبت وقایع ازدواج و طلاق باید توسط شخص سردفتر انجام شود و افراد دیگر نمی توانند ثبت کنند.
همچنین پس از بررسی وضعیت سردفتران ازدواج و طلاق تعیین شد که سردفتران بالای 70 سال از لحاظ صلاحیت علمی و توانایی توسط پزشکی قانونی باید بررسی شوند که برای 40 درصد سردفتران پرونده تشکیل و به دادگاه انتظامی سردفتران ارسال شد تا صلب صلاحیت شوند.
وی افزود: در مورد سردفتران و دفتریاران هم در سال جاری چندین مورد تخلف دیده شده که 5 سردفتر صلب صلاحیت و 17 سردفتر به جزای نقدی محکوم و 29 سردفتر هم 6 ماه از خدمت منفصل شدند.

تو دیگر مجرد نیستی! بیدار شو!


وقتی صحبت از ازدواج به میان می آید شاید قند در دل هر جوان مجردی آب شود و این تجربه را بسیار خاص، شعف انگیز و منحصر به فرد تلقی کند.

البته اطلاق این ویژگی ها به یک ازدواج موفق اصلا دور از واقعیت نیست و وبه حق، اگر انتخابی آگاهانه و هوشمندانه صورت گیرد و از طرف دیگر هر دو طرف برای ورود به زندگی مشترک خود را آماده کرده و کسب مهارت کرده باشند، شروع و ادامه زندگی مشترک همیشه شاد و طراوت بخش است.

اما مساله اینجاست که شاید خیلی از افراد ندانند که ورود به زندگی مشترک خواهان یادگیری یک سری از ارزشها ومهارتهاست.

وقتی پا به زندگی مشترک گذاشتید دیگر آن جوان مجرد سابق نیستید که هر وقت خواستید بخوابید، هر وقت خواستید بیدار شوید، هر وقت دوست داشتید قرار تفریح با دوستان خود بگذارید، هرچه تمایل داشتید بخورید و یا حتی نخورید و ..

نباید فراموش کنید که در تمام جنبه های زندگی تان، دیگر این شما نیستید که تصمیم گیرنده اصلی هستید بلکه باید همواره ملاحظه طرف مقابل تان یعنی همسرتان را تا آخر عمر بکنید و حتی در بسیاری از مواقع وی را در اولویت اول قرار دهید.

به خاطر داشته باشید که یک زن و شوهر موفق در رابطه زناشویی رضایت بخش، رفتارهایی را انتخاب می کنند که احساس تعلق خاطر را در دیگری تقویت کند. آنها به جای اینکه مصالح خود را نادیده بگیرند رفتارهایی انجام می دهند که با اهداف مثبت آنان در زندگی زناشویی همسو باشد.

با چهار هدف مثبت می توانیم روابط زناشویی خوبی با همسرمان داشته باشیم. این چهار هدف عبارتند از:

1. مسئولیت پذیری
2. همکاری
3. سهم داشتن در رابطه
4. دلگرم کردن یکدیگر


چون شما تا به حال عادت نداشته اید که مهمترین شخص و اولویت اول زندگی خودتان نباشید، لذا حالا زمان تغییرات است و باید خانواده را در اولویت اول قرار دهید:

جستجو و تحقیق کنید. بفهمید چه چیزی همسر و فرزندتان را خوشحال می کند و چه چیزی را دوست ندارد. اگر می خواهید وارد مرحله اولویت یک دادن به خانواده تان شوید این اولین قدم است. بررسی کنید و ببینید چه جنبه ای از زندگی خانوادگی او را خوشحال می کند و واقعا از چه چیزی لذت نمی برد. شما ممکن است بتوانید پیشنهادهایی را مطرح کنید که خود همسرتان تاکنون پی به اهمیت آنها برای خودش نبرده است مانند اختصاص یک وقت ویژه برای با هم بودن خصوصی.

ببینید چه چیزی خودتان را خوشحال می کند. داشتن یک وقت خصوصی؟ با فرزندتان بودن؟ با همسرتان بودن؟ یا با همه آنها بودن؟ البته در این زمینه حتما از همسرتان(خصوصا خانمها) هم کمک بگیرید. ممکن است او بتواند به شما کمک کند زیرا او(خصوصا زنان) قادر است همیشه یک توصیف کامل و تازه از زندگی و شادی هایتان به شما ارائه دهد.

از یکدیگر کاملا حمایت کنید. از یکدیگر حمایت کنید و سعی کنید حمایت هایتان قابل اتکا باشد. یاد بگیرید قضاوت را کنار بگذارید و حتی وقتی همسرتان موقتا طبق میل شما عمل نمی کند از او حمایت کنید.

با یکدیگر راحت و صادقانه ارتباط برقرار کنید. علاوه بر اینکه به حرف همسرتان گوش می دهید، افکار و احساسات تان را نیز راحت و با کمال میل بیان کنید. هیچ فرصتی را برای رشد و آموختن از دست ندهید. برخی مقاطع برای تبادل نظر مناسب تر است. گاهی اوقات صلاح در این است که بحث و تبادل نظر را به تعویق بیندازید، البته به شرط آنکه قصد فرار از بحث را نداشته باشید.

با اختلافات کنار بیایید. زندگی زناشویی با اختلافات عجین است. در ازدواج سالم، زن و شوهر با اختلافات برخورد اثر بخشی دارند و آنها را خوب اداره می کنند. باور داشته باشید که با کمک یکدیگر می توانید مشکلات را رفع کنید. روی این کار وقت بگذارید و حتما از برنامه ریزی دقیق استفاده کنید.

یک برنامه ریزی برای حل مشکلات کنید. حال که به اطلاعات کم اما ذی قیمتی از زندگی خانوادگی تان دست یافته اید باید کمی هوشمندانه عمل کنید، نیازی نیست که برای انجام این کار زیرک باشید فقط کافی است که منطقی باشید. یک کارگروه در نظر بگیرید، درخواست کمک کردن از دیگران، علامت ضعف نیست. احتمالا شما به تنهایی نیز قادر به انجام این کار هستید اما اگر یک دوست یا همکار یا اقوامی موفق در زندگی زناشویی دارید، پرسش کردن از وی ابتکار خوبی است، چرا که ممکن است وی تجربیاتی داشته باشند که شما از آنها بی اطلاع باشید. همه اولویت ها را در نظر بگیرید. شما تصمیم گرفته اید که خانواده حرف اول را بزند اما آیا روش شما برای این کار درست است؟

اگر صاحب فرزند هستید، فرزندتان را هم در برخی تصمیم گیری ها دخالت دهید. اگر شرایط سنی آنها مناسب است و توانایی حرف زدن و فکر کردن دارند درباره اینکه آنها چه نظری دارند از آنها سوال کنید. بچه ها به طور باور نکردنی ذهن خلاق دارند که تحت تاثیر تمام قید و بندهایی که بزرگترها بر خود تحمیل می کنند نیستند. لابلای چیزهای به ظاهر نامعقولانه ای که ممکن است از بچه دیده شود ممکن است چیزهای ساده اما کاملا موثر پیشنهاد دهند.

مردها به چه دلیل نیازمند زنان هستند؟


روانشناسان می گویند مردها درست از همان لحظه ای که به دنیا وارد می شوند. به نگاه حمایت گر و مهربان زنان نیاز دارند اما احتیاج آنها به زنان، تنها به مهر مادری محدود نمی شود. کمتر مردی هست که بدون ساختن خانه ای مشترک در کنار یک زن، آرامش و شادی واقعی را تجربه کند و کمتر خانه ای است که با ورود فرزند دختر به آن، از طراوت و شادی لبریز نشود. راست می گویند! مردها همیشه به زنانی نیاز دارند که آنها را از لاک خشک مردانه شان بیرون بکشند و با دنیای جدید روبرو کنند. زنانی که یک مرد، از خانه گرفته تا محیط کار، به حضورشان نیاز دارد. هر قدر آقایان ادعا کنند به تنهایی از عهده همه کارها بر می آیند اما خودشان هم می دانند که حتماً به این پنج همراه در زندگی نیاز دارند. دکتر منیژه شهبازخان، روانشناس توضیح می دهد.

همراه اول: مادر


اگر بگوییم زندگی عاطفی یک مرد، از همان لحظه قرار گرفتنش در آغوش مادر آغاز می شود، بیراه نگفته ایم. این ارتباط نه تنها نیازهای فرزند را برطرف می کند، بلکه روی حالت های روانی و عاطفی او نیز اثر می گذارد. بررسی ها ثابت کرده اند رشد بهنجار جسمی و روانی مردها، به وجود مادر وابسته است تا مدتی طولانی مادر مهمترین نقش را در زندگی آنها بازی می کند.

روانشناسان معتقدند مادر نخستین وابطه بین یک پسر و زندگی اجتماعی اوست و به همین دلیل گفته می شود نقش تربیتی مادران در تربیت فرزند پسر، حیاتی تر از نقش پدران در پرورش اوست. از سوی دیگر، پسری که رابطه صمیمانه و کم تنشی را با مادر خود برقرار می کند، اعتماد به نفس بالاتری دارد و در تمام مراحل زندگی اش، به پشتوانه این اعتماد به نفس به موفقیت های بیشتری دست پیدا می کند اما نقش غیر قابل انکار مادران، به روزهای کودکی و سال های قبل از ازدواج محدود نمی شود. مادران بعد از ازدواج هم نقش تعدیل کننده ای در زندگی مردها دارند؛ چرا که در مقابل خواسته های غیر واقع بینانه عروس شان مقاومت نشان می دهند و با استفاده از جایگاه خود اجازه پرتوقعی به آنان نمی دهند. به همین دلیل معمولاً مردانی که قبل از ازدواج مادران شان را از دست داده اند، کمتر می توانند در مقابل انتظارهای نابجای همسرشان مقاومت کنند.

همراه دوم: همسر


اگر گمان می کنید مردهایی که همیشه به بی وفایی مشهور بوده اند، طاقت جدا شدن از همسرشان را دارند، اشتباه می کنید. روانشناسان معتقدند کمتر مردی هست که طاقت جدا شدن از همسرش را داشته باشد و دچار آسیب های جدی روحی نشود. پژوهش های اخیر نشان می دهند مردها از طلاق و حتی تنش های زندگی زناشویی، آسیب بیشتری می بینند. به همین دلیل روانشناسان معتقدند بیشتر مردها برای داشتن احساس امنیت و آرامش، به داشتن همسر نیازمندند و اگر موضوعی رابطه احساسی آنها را تهدید کند، بیشتر از زنان حساس به آن واکنش نشان می دهند. پژوهشگران معتقدند چون زنان در ارتباط با شوهران شان، عاطفی تر، صمیمی تر، تشویق کننده تر و در ابراز احساسات راحت تر هستند، هنگام طلاق برخلاف انتظار، مردها احساس سرخوردگی و فقدان بیشتری را تجربه می کنند.

همراه سوم: خواهر


داشتن خواهر بیشتر از داشتن برادر، افراد را از افسردگی دور می کند. دختران بیش از پسران از روی احساس و محبت سخن می گویند و وجود همین احساس خواهرانه است که صمیمیت را در خانواده بیشتر می کند. خواهرها برای برادران شان نقش محرم اسرار را بازی می کنند و وجود آنها باعث می شود مردها در روابط با همسران خود انعطاف بیشتری نشان دهند و کمتر دچار مشکل شوند. مردانی که خواهر دارند، با زنان دیگر هم رفتار مناسب تری دارند چون از همان کودکی متوجه تفاوت های رفتاری و احساسی خود با خواهران شان می شوند و حساسیت های آنان را بهتر درک می کنند. به همین دلیل است که این مردان قدرت همدلی و ظرافت های رفتاری بیشتری نسبت به همسر یا زنان دیگر از خود نشان می دهند و ریزه کاری هایی را که بسیاری از مردان از آن بی خبرند در روابط اجتماعی و عاطفی شان به کار می بندند. بررسی ها نشان می دهند هر چه تعداد اعضای زن خانواده بیشتر باشد، مردها سخاوتمندتر می شوند؛ حتی نوزادان دختر می تواند چنین تاثیری روی مردها بگذارند.

همراه چهارم: دختر


دختران به دلیل لطف خاص خود به پدران شان، همیشه نقش تعدیل کننده ای در ویژگی های رفتاری آنها دارند. پژوهشگران می گویند فرزندان دختر در ایجاد تعادل فکری و عملی در پدران شان بسیار تاثیرگذار هستند. از نظر آنها مردهایی که فرزند دختر دارند، حتی هنگامی که پای صندوق های رای می روند، میانه روتر عمل می کنند و آزاداندیشانه رای می دهند. از سوی دیگر، پژوهش ها نشان می دهند پدرانی که دختر دارند احساس خوشبختی بیشتری دارند. بعضی روانشناسان بر این باورند که روابط بین دختر و پدر نوعی تایید دو طرفه است که به طور ناخودآگاه برای هر دو نفر اهمیت خاصی دارد؛ یعنی همان طور که وجود پدر به اندازه مادر برای رشد روانی دختر مهم است و از نظر روانی سبب رشد او می شود، حضور و محبت دختر هم در تعدیل روحیه پدر تاثیرگذار است. با این اوصاف مردانی که ازدواج نکرده و طبیعتاً دختری ندارند، اگر خواهری نداشته و مادرشان را هم از دست داده باشند چه وضعیتی پیدا می کنند؟ این مردان در دوران میانسالی و کهولت به شدت دچار افسردگی می شوند و در دوران جوانی هم بداخلاق هستند.

همراه پنجم: همکاران زن


شاید مردان قبول نداشته باشند اما بررسی های اخیر نشان می دهند حضور زنان در محیط های کاری باعث می شود کارها با نظم بیشتری پیش بروند. از سوی دیگر، پژوهشگران دریافته اند زمانی که زنان ریاست بخشی از اداره را برعهده می گیرند، بیشتر کارکنان مرد را تشویق می کنند که از نظرها و پیشنهادهای دیگران استفاده کنند و دانش خود را در اختیار آنها قرار دهند. به همین دلیل پژوهشگران می گویند زمانی که زنان مدیریت کارگروه ها را به عهده می گیرند، خلاقیت، مشارکت و گفتگوی بیشتری روی محیط کار حاکم می شود.
خانم ها بدانند

قفل دل مردهای زندگی شان با این ۹ کلید باز می شود:


۱. به آنها ثابت کنید که مهم هستند و حضورشان در زندگی شما ضروری و انکارناپذیر است. مردها معمولاً عاشق همسرانی هستند که به آنها پروبال می دهند، از کارهای خوب شان تعریف کرده و خلاصه مهم فرض شان می کنند.

۲. اگر از مردهای زندگی تان به دلیل تلاش هایشان قدردانی کنید، آنها را برای همیشه در کنار خود نگه می دارید. مردان ترجیح می دهند تمام بار مالی و مسئولیت زندگی را به دوش بکشند اما همسران شان قدرشان را بدانند و آنها را به دلیل تلاش هایشان ستایش کنند.

۳. حتی اگر با همسری خشک و انعطاف ناپذیر طرف هستید، باز هم او را از عشق و محبت خود محروم نکنید. گمان نکنید که مردها به هیچ وجه معنای عشق را نمی فهمند و خلاصه محبت های شما را نمی بینند. مردها دوست دارند عاشق شوند و دوست داشته شوند؛ بنابراین بیان نکردن احساسات از طرف یک مرد را همیشه به حساب سردی اش نگذارید.

۴. مردها شیفته احترام و تکریم هستند. آنان دوست دارند در هر شرایطی، همسرشان به آنان احترام بگذارد. زنان با احترام گذاشتن به همسرشان، اعتماد به نفس او را افزایش می دهند اگر می خواهید لبخند را روی لب های شریک زندگی تان ببینید، در حضور دیگران از توانایی هایش تعریف کنید.

۵. شاید مردها تمرکز و سرعت زنان را نداشته باشند اما اگر مرد زندگی تان را به پیشرفت و تحرک تشویق کنید، قطعاً به نتیجه بهتری می رسید. مردها عاشق این هستند که قدم هایی را که به جلو بر می دارند ببینید و به دلیل تلاش هایشان، آنها را تشویق کنید.

۶. زمانی که یک مرد صحبت می کند، تصور می کند مهمترین سخنان روی زمین را به زبان می آورد. پس با حوصله به او گوش کنید و اگر با شما درد دل می کند، بدون بیان راه حل، نشان دهید که متوجه آنچه می گوید هستید و با او همدلی می کنید.

۷. دنیای مردها به اندازه کافی خشن و یکنواخت است. پس برای راضی نگه داشتن آنها، کمی لطافت، مهربانی و ظرافت را به زندگی شان بیاورید. تصور نکنید که این کار هیچ فایده ای ندارد چون شاید با دیدن احساسات شما، مرد زندگی تان هم یاد بگیرد درونیاتش را به زبان بیاورد.

۸. مردها دوست دارند همیشه اولین باشند. پس به شریک زندگی تان ثابت کنید که او اولویت زندگی شماست و هیچ چیز قبل از او قرار نمی گیرد و شما کاملاً حواس تان به این مسئله هست.

۹. روانشناسان توصیه می کنند هیچ وقت حرف ها و کارهای یک مرد را بر ضد خودش استفاده نکنید و درد دل هایش را به عنوان مدرک جرم جمع نکنید. مردها دوست دارند به آنها اعتماد کنید؛ پس این نکته را به خاطر بسپارید.

دعا کنید رئیس تان صاحب دختر شود چون...


از این به بعد خدا خدا کنید که رئیس تان دختر دار شود. اگر دوقلو باشند که چه بهتر، چرا؟ پژوهش های اخیر نشان داده اند مردانی که صاحب دختر می شوند، راحت تر با کارمندان کنار می آیند، با اخلاق بهتری با آنها رفتار کرده و حتی با درخواست اضافه حقوق شان موافقت می کنند.

90 هزار زوج ایرانی به این دلایل طلاق گرفته اند!





باز هم همان حکایت همیشگی؛ خانواده‌های ایرانی در جدایی زوج‌های جوان نقش دارند؛ آن هم اصلی‌ترین نقش را.
این رتبه از دل آمارهای سازمان ثبت اسناد کشور بیرون آمده که آن نیز منشعب از آمارهای دفاتر ازدواج و طلاق کشور است که از چند ماه قبل ملزم به ثبت دلایل طلاق شده‌اند.
بردیا صدرنوری، سرپرست دفتر توسعه فناوری و اطلاعات سازمان ثبت به جام جم می گوید: این اتفاق از یک سال قبل، یعنی زمانی که دفاتر به سامانه ثبت الکترونیک متصل شده است، رخ داده، اما از ماه مرداد است که این ثبت اجباری شده و حالا می توان به خروجی دفترخانه ها استناد کرد. طبق آمارهای سازمان ثبت، از فروردین تا مهر امسال یعنی فقط در هفت ماه، 90 هزار و 653 مورد طلاق در کشور ثبت شده که 15.5 درصد آنها به دخالت خانواده ها ربط داشته است. در واقع عاملی که یک ششم زوج ها را به سمت جدایی سوق داده، همان عامل سنتی طلاق در کشور است که سال هاست زوج های جوان را آزار می دهد. اما دلیل دوم وقوع طلاق در کشور که شانه به شانه دخالت خانواده ها پیش می رود، محقق نشدن یکی از شروط ضمن عقد است با فراگیری 15.3 درصد. طبق این آمار، یک ششم زوج ها که تصمیم به جدایی می گیرند از این گله دارند که همسرانشان به قول و قرارهای هنگام عقد پایبند نبوده اند و در مسیر زندگی برخلاف وعده های ابتدای آشنایی و ازدواج عمل کرده اند.

ترک زندگی، اعتیاد، فقر و چند چیز دیگر
زمستان سال گذشته، وزارت ورزش و جوانان دولت دهم نتایج پژوهشی را منتشر کرد که نشان می داد بی اخلاقی زوج ها اصلی ترین دلیل طلاق در ایران است. پیش از آن نیز اخباری منتشر می شد که طلاق را با قاطعیت به ارضا نشدن نیازهای جنسی زوج ها ربط می داد و میزان شیوع آن را 50 درصد اعلام می کرد اما حالا آمارهای رسمی سازمان ثبت که از خوداظهاری زوج هایی که برای ثبت طلاق به دفترخانه ها می روند به دست آمده، نشان می دهد که این دو عامل در رده های پایین فهرست دلایل طلاق قرار دارد.
در این فهرست، رتبه سوم به ترک زندگی مربوط می شود، با شیوع 7.6 درصد. رتبه چهارم نیز از آنِ اعتیاد است (6.5 درصد) که با توجه به وجود بیش از یک میلیون و 300 هزار معتاد رسمی و چند برابر این رقم، معتادان و مصرف کنندگان غیررسمی در کشور، رتبه چهارم جایگاه مناسبی برای تاثیر اعتیاد بر طلاق به نظر می رسد.

فقر مالی نیز علت 4.1 درصد از طلاق ها در هفت ماه گذشته بوده که این عامل را در رتبه پنجم دلایل جدایی قرار داده است. شانه به شانه فقر مالی، پرداخت نشدن نفقه از سوی مرد قرار دارد که چهار درصد طلاق ها به این مشکل مربوط می شود.
این در حالی است که ضرب و شتم (3.1 درصد)، اختلالات روانی و افسردگی (1.4 درصد) و ازدواج مجدد زوج (1.2 درصد) در رده های ششم تا نهم این فهرست قرار دارد. پس از اینها نیز محکومیت حبس یکی از زوجین (0.9 درصد)، ارتباط نامشروع (0.9 درصد)، اختلالات جنسی (0.7 درصد) و بیماری های صعب العلاج (0.3 درصد) چهار عاملی هستند که زوج ها البته به میزان کم برای طلاق به آنها متوسل می شوند.

فرار خانواده ها از واقعیت
خانواده که در غم و شادی کنار فرزند است و با لبخند او لبخند می زند و با گریه اش اشک می ریزد و خوشبختی اش را در گرو خوشبختی فرزند می داند، وقتی با موضوع ازدواج و زندگی مستقل فرزندان مواجه می شود، بعضی وقت ها آنی نیست که باید باشد. این را آمارهای طلاق در کشور و مرتبط بودن یک ششم طلاق ها با دخالت های نابجای خانواده ها نشان می دهد.
با این که بساط خانواده های گسترده در فرهنگ کشور دیگر تقریبا جمع شده و کمتر خانواده ای را می توان یافت که با اقوام دور و نزدیک در یک خانه زندگی کند، اما خانواده های هسته ای امروز (متشکل از زن، شوهر و فرزند) حتی سال ها پس از ازدواج،همچنان زیر نفوذ و تحت اظهارنظرهای خانواده های خود قرار دارند.
بیشتر خانواده ها به این دخالت ها، عنوان دلسوزی می دهند، اما با این حال سرک کشیدن ها در زندگی زوج های جوان آن طور که آمار ها نشان می دهد، نتیجه ای جز جدایی آنها از هم و فروپاشی خانواده نوپایشان ندارد. فروزنده جعفرزاده پور، مدیرگروه جوانان و مناسبات نسلی پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی نیز با این دید به خانواده های ایرانی نگاه می کند و به جام جم می گوید: با این که جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی رشد کرده، اما هنوز بیشترخانواده ها با تمایل زوج ها به فردگرایی و داشتن زندگی مستقل کنار نیامده اند.

این جامعه شناس توضیح می دهد که در جامعه در حال گذار ما جمع گرایی جای خودش را به فردگرایی و تمایل به استقلال فردی داده است و چون بیشتر خانواده ها هنوز خواهان جمع گرایی هستند، با زوج های جوان اصطکاک پیدا می کنند. او البته سطح تحمل زوج های امروزی را نیز پائین تر از حد تحمل زوج های قدیمی می داند و معتقد است جوان های امروز آستانه تحمل پائینی دارند و برخلاف گذشته ها که زوج ها هر شرایطی را تحمل می کردند، حاضر به پذیرش فشارهای غیرمنطقی نیستند.

این گفته ها نشان می دهد بیشتر جوانان که در خیل متاهلان قرار می گیرند، یاد نگرفته اند که رفتار و واکنش های درست که کمترین اختلاف را در زندگی ایجاد کند، کدام است و چون مهارت های زندگی را بلد نیستند در زمان وقوع بحران های کوچک یا بزرگ به جای حل مساله، مسیر آسان طلاق را انتخاب می کنند.

فروزنده جعفرزاده پور با این تحلیل موافق است، اما با این حال تاکید می کند این خانواده ها هستند که باید با جوان ها کنار بیایند، شرایط جامعه و زمان را در نظر بگیرند و به حریم فردی زوج ها احترام بگذارند. او البته توضیح می دهد که اگر بیشتر جوان های امروز آستانه تحمل کمی دارند نیز به این علت است که خانواده ها در زمان شکل گیری شخصیت فرزندان در دوره کودکی، نسبت به آموختن صبر و بالا بردن قدرت تحمل آنها بی توجه بوده اند و نمی دانستند این بی توجهی در دوره جوانی نمود پیدا می کند و باعث درگیر شدن خانواده می شود.
دانستن دلایل وقوع طلاق در کشور موضوع مهمی است، بویژه حالا که نقش خانواده ها در از هم پاشیدگی زندگی مشترک زوج ها، مسجل است. البته به عامل دومی که در هفت ماه گذشته باعث از هم پاشیده شدن زندگی های مشترک زیادی در کشور شده نیز نمی توان بی توجه بود، چون اگر زوج ها آموخته بودند که ازدواج، پیمانی مقدس است و برای رسیدن به وصال نباید به وعده های غیرواقعی و غیرعملی متوسل شد، حالا یک ششم از ازدواج ها که در هفت ماه گذشته به علت محقق نشدن یکی از شروط ضمن عقد به طلاق منجر شده، همچنان پابرجا بود.

تفاوت گفتاری زنها و مردها: من چی میگم، تو چی میگی!


بسیاری از بگو مگوهای همسران ریشه در عدم شناخت تفاوت های فردی و روحی زن و مرد دارد.

ویژگی های متفاوت و گاه متضاد همسران ، هر یک را به برداشت های عجیب و غریب از رفتار دیگری وا می دارد. تفاوت های زن و مرد در سخن گفتن ...


صحبت کردن

یکی از مهمترین بحثهای روانشناسی امروز، تفاوت های زن و مرد در سخن گفتن می باشد.توجه به تفاوت ها و عادت های کلامی زن و مرد ،باعث جلو گیری از ناراحتی و دل چرکینی های زن و شوهر می شود، چرا که بسیاری از بگو مگوهای همسران ریشه در عدم شناخت تفاوت های فردی و زوایای متفاوت روحی زن و مرد دارد. متاسفانه در دبیرستان و دانشگاه هیچ آموزشی در زمینه شناخت جنس مقابل داده نمی شود و کلاسهای آمادگی ازدواج هم فراوانی بسیار کمی دارند.

ویژگی های متفاوت و گاه متضاد همسران ، هر یک را به برداشت های عجیب و غریب از رفتار دیگری وا می دارد. مثلاً اگر زنی به خاطر حس تملک و تک طلبی، از سر ناآگاهی شوهرش را سین جین می کند، مرد نیز از سر ناآگاهی، این رفتار زن را به حساب بی اعتمادی وی می گذارد. در صورتی که اگر مرد به درستی و دقت حس زن را درمی یافت، می توانستدر این رفتار، نشانه های عشق همسر به خود را، به وضوح بیابد. این تفاوت ها در میان فرزندان دختر و فرزندان پسر نیز مشهود است. دختران به محض رسیدن به خانه تمام وقایع و اتفاقات مدرسه را بی آنکه مورد سوال قرار بگیرند بی کم و کاست تعریف می کنند؛ اما پسران حتی اگر مورد سوال نیز قرار بگیرند، کمتر حاضر به گزارش اتفاقات مدرسه می شوند.

پی بردن به این تفاوت ها یک مهارت است و داشتن چنین مهارتی، ضریب تحمل را افزایش و سوء تفاهم ها را کاهش می دهد. به طور مثال اگر زنی بداند آستانه تحمل شنوایی مردان اندک است، سعی خواهد کرد که در حد امکان، سخنش را کوتاه کند تا مطابق با ظرفیت شنوایی همسر خود عمل کرده باشد و همچنین اگر مرد بداند که زن هنگام سخن گفتن از او انتظار برقراری ارتباط چشمی دارد، با نگاه مستقیم به وی او را متوجه خوب گوش کردن خود می کند. همچنین اگر مرد بداند که غالباً سخن گفتن زن از طلاق و ابراز ندامت وی از ازدواج از روی احساسات ناپایدار زنانه است، مراقب خواهد بود که در تقابل با زن، چنین سخنانی بر زبان نیاورد. چرا که مرد آگاه می داند این گونه سخنان از سوی مرد و زن از دو فضای کاملاً متفاوت بر می خیزد و نه سخن زن مانند سخن مرد است و نه شنیدن او مانند شنیدن مرد.


به چند تفاوت گفتاری زن و مرد توجه کنید:

الف- غالباً خانم ها نسبت به آقایان از توانایی کلامی بیشتری برخوردار هستند. در واقع «حرف زدن» حق مادرزادی زنان و «سکوت کردن» از حقوق مادرزادی مردان است.

ب- اطاله کلام و پرداختن به جزییات از طبیعت زنان و کم حرفی و خلاصه و مفید سخن گفتن از ویژگی های مردان است.

ج- وقتی زن از لحاظ احساسی ناراحت است، موافقت کسی را نمی خواهد؛ تنها خواسته اش این است که همسرش به سخنان او گوش دهد، اما مرد ناراحت قصد دارد شنونده را با خواسته ی خود موافق کند تا مسئله و مشکل مورد نظر را اصلاح نماید.

د- زنان وقتی می خواهند حرف بزنند، منتظر نوبت خود می مانند و صبر می کنند تا اجازه حرف زدن به آن ها داده شود؛ اما مردان پایبند این امر نیستند و عقیده دارند اگر کسی بخواهد حرف بزند، می زند.

هـ- زن شکوه و شکایت می کند، چون می خواهد بهتر درک شود؛ اما مرد شکایت می کند تا با زن مساوی شود و به قول معروف کم نیاورد.

ز- زنان با درد دل کردن، بسیاری از ناراحتی های خود را از بین می برند؛ اما مردان با صحبت نکردن در مورد مسائل، این کار را انجام می دهند».

البته خصلت های بالا عمومیت ندارد، ولی نوعاً زنان و مردان این گونه رفتار می کنند، البته ممکن است مردی در این زمینه خصلت زنانه یا زنی خصلت مردانه داشته باشد.



به تو ثابت می کنم...

در چگونگی این گفتگو، سخن فراوان است. گاه زن و یا شوهر، مطلب حقی دارد که می خواهد با گفتگو آن را به دیگری ثابت کند؛ در اینجا دیگر گفتگو بر سر مشکلات نیست؛ بلکه گفتگو به منظور اثبات امری به دیگری است که در اصطلاح «جدل» گفته می شود. جدل بی اشکال است؛ اما باید مراقب باشیم که همراه با توهین، تحقیر، بی ادبی، بی حرمتی و خلاف گویی نباشد «جایی که مجبور به مخالفت با نظر همسر خود هستیم، با آرامش، ادب و محبت به تحلیل مسئله بپردازیم و سپس به کمک خود او به نتیجه ی صحیح برسیم.»


بحث های بی نتیجه!

در بسیاری از موارد، زوج ها بر سر مسائلی بگو مگو می کنند که اساساً بی فایده و بیهوده است. یعنی مطلب مورد بحث، کم اهمیت و یا حتی بسیار پر اهمیت است، اما بحث بر سر آن نتیجه ای نخواهد داشت! در اصطلاح به این نوع گفتگو «مراء» گفته می شود. در مراء که نوعی زورآزمایی کلامی است، هر یک از طرفین گفتگو می خواهد سخن خود را به کرسی بنشاند. در واقع مراء جدال بی حاصل است. مصداق زن و شوهری است که یک ساعت بگو مگو می کنند اما به جایی نمی رسند.

در آموزه های دینی، توصیه ی بسیار بر ترک مراء شده است؛ زیرا پیوندها را سست، شخصیت را خرد، کینه ها را پر رنگ و بالاخره زندگی را تخریب می کند.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «از فروتنی است که انسان مراء را ترک کند؛ هر چند حق با او باشد» همچنین در روایت دیگری آمده است که بعد از کفر، هیچ چیز به اندازه ی مراء باعث دلمردگی نمی شود. اگر زن و یا شوهر، به تجربه دریافته است که همسر وی در پذیرش مسئله ای مقاومت می کند، هرگز نباید بر سر آن بگومگو کند؛ چرا که جر و بحث ها، بگو و مگوهای بی حاصل و جدال های بی سرانجام، نشاط و مهر و محبت را در زندگی کم رنگ می کنند.