مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

نقش «مودّت» و «رحمت» در پایداری زندگی مشترک



اگر هر دو طناب مودّت و رحمت در زندگی با هم عمل کنند، زندگی دل چسب تر و شیرین تر جلو می رود؛ اما اگر تنها یکی از آن ها عمل کند، باز هم زندگی از هم نمی باشد.

دو عنصر «مودّت» و «رحمت» پایداری زندگی مشترک زن و شوهر را همین گونه محافظت می کنند. مودّت که از کار افتاد. باید طرف دیگر طناب رحمت را محکم نگه دارد تا مودّت آهسته آهسته باز گردد. یعنی همسر با استفاده از رحمتی که خدا در اختیار او گذاشته است. جبران ضعف محبت دیگری را بکند تا وجدان طرف مقابل بیدار شود و به خود آید. مثلاً گاهی فرد به اختلالات روحی- روانی دچار می شود و مشکلاتی پیدا می کند که رفتارهایش اصلاً دست خودش نیست؛ در اینجا طرف دیگر باید با او مدارا کند و سر طناب رحمت را محکم نگه دارد تا او به خود برگردد و جبران کند. اگر همسران بخواهند با کوچکترین مشکلی رحمت خود را نسبت به طرف مقابل فراموش کنند، زندگی از هم می پاشد.اصلا خدا رحمت را برای این قرار داده که در موقع بروز مشکل برای یک نفر ، طرف دیگر میدان را خالی نکند.

یکی از دوستان روانشناس مثال جالبی در این زمینه دارد، او از زن و شوهری که برای حل شدن مشکلشان به او مراجعه کرده بودند، پرسید: هر کدام چند درصد، در زندگی مشترکتان سهم دارید؟ هر دو پاسخ دادند: پنجاه درصد زن و پنجاه درصد مرد. روانشناس گفت: پس هر کدام یکی از پاهایتان را بالا بگیرید و در کنار هم راه بروید، آنها نتوانستند. دوست روانشناسم ادامه داد: هر کدام در زندگی مشترکتان صد در صد سهم دارید ، با هر دو پایتان در کنار هم راه بروید ، تنها در این صورت است که در هنگام بروز مشکلات حتی اگر همسری نتوانست راه برود ، می تواند به همسرش تکیه کند و یا حتی طرف مقابل می تواند او را به دوش انداخته و به زندگی ادامه دهند، پس سهم هر کس از زندگی مشترک صد در صد می باشد.

البته اگر هر دو طناب مودّت و رحمت در زندگی با هم عمل کنند. زندگی دل چسب تر و شیرین تر جلو می رود؛ اما اگر تنها یکی از آن ها عمل کند، باز هم زندگی از هم نمی باشد. بنابراین اگر در برخی از زندگی ها اختلال ایجاد می شود، نشانه ی آن است که هر دو طناب مودّت و رحمت در حال پوسیدن است و بی توجهی و ضعف از سوی هم زن و هم مرد می باشد و هر دو کم کاری کرده اند.

«گاهی محبت خانم بیشتر و گاهی محبت آقا بیشتر است. اگر شوهر در محبت کردن ضعیف است خانم میدان دار شود. البته از مرد توقع بیشتر است (الرجال قوامون علی النساء) [1]
حضرت رسول (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: «هر گاه بنده به چهره ی همسرش و همسرش به چهره ی او بنگرد، خداوند با نظر رحمت به آن دو می نگرد و هر گاه دست یکدیگر را بگیرند، گناهان آن دو از میان انگشتانشان فرو می ریزد

در مسائل معنوی هر کس محبت و ایمانش بیشتر است. لطف و رحمت خدا و همه ملائکه پشت سر اوست. انسان در مقابل محبت هر قدر هم قوی باشد زمین می خورد، خانم می تواند محبت کردن را به همسرش یاد دهد.» [2]

خداوند «مودّت» و «رحمت» را برای زن و شوهر جعل کرده است تا آرامش آن ها را ضمانت کند. حال اگر هر یک از ما، کانون این مودّت و رحمت باشیم و برای ظهور آن بر دیگری پیشی گیریم، خود را در جایگاه جعل الهی قرار داده ایم. چه مرد و چه زن، هر کدام رحمت و مودّت بیشتری را در زندگی نثار کنند، سهم بیشتری از مظهریت و تجلی الهی در این زمینه خواهند داشت.

حال متوجه می شویم که چرا در روایات، بر همسر دوستی تأکید فراوان شده است و از ویژگی اخلاق انبیاء محسوب می شود. [3] تا جایی که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «بنده هر چه ایمانش بیشتر می شود. محبتش نیز نسبت به زنان افزون می شود.» [4] و یا در بیانی دیگر می فرماید: «باور نمی کنم کسی در ایمان جلو رفته باشد مگر این که محبتش به زنان بیشتر شده باشد.» [5]اصولاً به دلیل خلقت متفاوت زن و مرد ظرف محبت آن دو نیز با یکدیگر متفاوت است. مثلاً موفقیت های اجتماعی و اقتصادی تا حد زیادی مرد را ارضاء می کند اما زن تا در محیط خانواده محبت نبیند، احساس خوشبختی نمی کند.

محبت به همسر
به همین دلیل امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «خدا مرد را از زمین خلق کرد و همت او را تصاحب زمین قرار داد؛ و زن را از مرد خلق کرد و همت او را تصاحب قلب مرد قرار داد؛ پس محبت خود را نثار زنان تان کنید» [6]

بنابراین آرامش زن در به دست آوردن قلب مرد است و هنگام دستیابی به این امر است که احساس خوشبختی می کند.

حضرت رسول (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: «هر گاه بنده به چهره ی همسرش و همسرش به چهره ی او بنگرد، خداوند با نظر رحمت به آن دو می نگرد و هر گاه دست یکدیگر را بگیرند، گناهان آن دو از میان انگشتانشان فرو می ریزد.» [7]

عوامل مثل کلام محبت آمیز، شناخت نیازها، برنامه ریزی، اخلاص در زندگی، همکاری و... انس و محبت در خانواده را افزون می کند. پس همان طور که ذکر شد، اصل اولیه در زندگی «آرامش» است که به هیچ بهانه و تحت هیچ شرایطی مجاز به بر هم زدن آن نیستیم.

ازدواج با چشمانی باز با این ده مهارت



انتخاب همسر امری حساس و نیازمند دقت است. دلایل و موقعیت هایی هم که برای ازدواج در نظر می گیرید باید با دقت و حساسیت انتخاب شود و به هر دلیل یا در هر موقعیتی نباید اقدام به ازدواج کنید. در این مطلب به 10 موقعیت و دلیلی پرداخته شده است که اگر در فرآیند ازدواج با آن مواجه شدید باید حساسیت بیشتری به خرج دهید و بی گدار به آب نزنید چرا که این دلایل، دلایل محکم و منطقی برای ازدواج نیستند.

مبهوت زیبایی خیره کننده نشوید

پایگاه تنظیم خانواده نوشت: شما دختر زیبایی هستید و انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد و یا شما پسر خوش تیپی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیش از حد معقول باشد، دردسرهای مان هم شروع می شود. بهتر است قبل از این که کسی را برای ازدواج انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با این که زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی وجود دارد که برای تان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟
چه معیارهایی را حاضر هستید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟ پس در این زمینه بیشتر دقت کنید.

مجذوب پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه نشوید
می گویند لازم نیست یک خانم نصف عمر را درس بخواند و زحمت بکشد تا بشود خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شود، همه او را «خانم دکتر» صدا می زنند! موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد.
عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند دیگر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهند و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی از موارد ببندند. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از این موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

شیفتگی و عشق بی اندازه شما را به دردسر می اندازد
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید! یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که خیلی زود «عاشق» می شوید.
در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مسئله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی طرف مقابل چیزی نمی بینیم. اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود. پس اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درباره زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

احساس تنهایی شدید، دلیل کافی برای ازدواج نیست
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم، یا وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ خطر به صدا درمی آید.

عجله نکنید
«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود»، آیا چنین ندایی را از درونتان می شنوید؟ شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند.
شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گروی ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی یا عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته است و احساس می کنید برای ازدواج دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردن چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید.

به سن ازدواج برسید

اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید. این را که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است نمی شود تعیین کرد، این مسئله در فرهنگ ها و برای افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی ازدواج سالم به بلوغ های چندگانه نیاز دارد که بسیاری از آن در سنین خیلی پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت های شان تغییرات زیادی می کند.
ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقل چیره است. درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: آیا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزینید و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

تا جایی که می توانید طرف مقابل را بیشتر بشناسید
وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او ،با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش ازدواج کرده ایم؛ احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی انجام نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

اول درمان روح، بعد ازدواج
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود؛ ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مسئله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

جوگیر نشوید
با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهای تان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب نادرست قرار گرفته اید! هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب نادرست قرار می دهد. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما با حالت عادی تفاوت می کند و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد.
اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم. در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و دوباره درباره این شخص فکر کنیم. در اغلب موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

چشم و هم چشمی ممنوع!
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیت ها می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل دارید از طریق ازدواج روی اطرافیانتان را کم کنید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.از کجا بفهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟
از این جا که مدام در حال مقایسه کردن هستید و این خیال شما را رها نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال کسی را که حسادت شما را بر انگیخته است، بگیرد و دل شما را خنک کند!چشم و هم چشمی به طور خاص درباره افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آن ها دوباره ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن، در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد.

مردان مریخی، زنان ونوسی و ادعاهایی که تآیید شد!




اسکن‌های جدید تفاوت واقعی در ساختاربندی مغز زنان و مردان برای انجام مسؤولیت‌های چندگانه و منفرد را به نمایش می‌گذارند.
دانشمندان دریافتند مغز زنان برای انجام چند مسؤولیت ساختاربندی شده و مغزهای مردان، برای انجام یک مسؤولیت منفرد پیچیده سیم‌کشی شده است، چه این مسؤولیت خواندن یک نقشه یا پختن غذا باشد.
محققان از مغز 949 زن و مرد جوان در بزرگ‌ترین تحقیق از این دست اسکن گرفتند و با استفاده از تصویربرداری ام آر آی انتشار های‌تک، از ارتباطات موجود بین بخش‌های مختلف مغز آن‌ها نقشه‌برداری کردند.
آن‌ها دریافتند زنان دارای اتصالات بسیار بهتری بین سمت راست و چپ مغزشان هستند، در حالی که مردان فعالیت شدیدتری را در درون بخش‌های منفرد مغز و به ویژه مخچه بروز می‌دهند. این بخش مهارت‌های حرکتی آن‌ها را کنترل می‌کند.

مردان همچنین دارای اتصالات بهتری بین بخش عقب و جلویی مغزشان هستند که این امر توانایی‌ بهتری به آن‌ها در درک سریع اطلاعات و استفاده فوری از آن برای عملی‌کردن چندین مسؤولیت را می‌دهد.
این بدین معناست که آن‌ها در انجام اعمالی مانند یادگرفتن، شناکردن و همچنین پارک‌کردن خودرو بهتر عمل می‌کنند. از سوی دیگر، زنان به طور مثال، در به خاطرآوردن یک چهره بهتر عمل می‌کنند و این به معنای وجود ارتباطات بهتر بین بخش‌های مختلف مغزشان است.
این مطالعه ادعای کتاب روانشناسی «مردان مریخی، زنان ونوسی» را تایید می‌کند که بر مبنای آن، زنان و مردان مانند نژادهای بیگانه متفاوت هستند. دکتر راگینی ورما، رهبر ارشد این مطالعه از دانشگاه پنسیلوانیا، و همکارانش 428 مرد و 521 زن بین سنین هشت و 22 سال را مطالعه کردند و دریافتند که مغزهای زنان در اتصال قطعات مختف اطلاعات به یکدیگر بهتر عمل می‌کند.
جزئیات این پژوهش در Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شد.

چند دلیل درست و غلط برای ازدواج


دلیل غلط ۱: جذابیت جنسی افراد
بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه می‌گیرند و این می‌تواند منجر به ازدواج‌های کوتاه‌مدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو می‌شود، اگر اعتماد متقابل و برنامه‌های مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی می‌دهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزش‌های مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.

دلیل درست ۱: خیلی خوب می‌توانید با تفاوت‌های هم کنار بیایید

تحقیقات نشان می‌دهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواج‌های موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوج‌هایی که می‌توانند درمورد تفاوت‌های خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشه‌یابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود. زوج‌هایی که فقط دچار خشم و ناراحتی می‌شوند و نمی‌توانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.

دلیل غلط ۲: فرار از خانواده
برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا می‌شود. وقتی فردی برای ازدواج پیش می‌آید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج می‌کنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرف‌مقابل می‌تواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راه‌های زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.

دلیل درست ۲: شریک شدن در علایق مشترک

اگر زوج‌ها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین می‌گویند زوج‌هایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود می‌توانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز می‌توانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک می‌تواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچه‌ها، علاقه به سفر، ورزش و امثال‌ آن باشد.

دلیل غلط ۳: سندرم شیفتگی
خیلی‌ها شیفتگی را با عشق اشتباه می‌گیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل می‌گیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که می‌تواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.

دلیل درست ۳: طرفتان نیازهایتان را پر می‌کند نه خواسته‌هایتان را
خیلی از افراد برای چیزهایی که می‌خواهند ازدواج می‌کنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتاب‌های داستان زیادی می‌خواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.

دلیل غلط ۴: تصور می‌کنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد

اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده می‌گیرند. آنها نشانه‌های رفتارهای مشکل‌دار را می‌بینند اما تصور می‌کنند که اگر ازدواج کنند درست می‌شود. اگر این رفتارهای مشکل‌دار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضی‌ها تصور می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کوچکی که کمی اذیتتان می‌کند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.

دلیل درست ۴: اهداف و برنامه‌های آینده‌تان هماهنگی دارند
صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راه‌های مطمئنی است که کمکتان می‌کند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوج‌ها درمورد اینکه می‌خواهند بچه‌دار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمی‌کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمی‌افتد. هرقدر بیشتر درمورد ایده‌هایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.

دلیل غلط ۵: از سر تا پا عاشق شده‌اید بعضی افراد وقتی عاشق می‌شوند کور می‌شوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرف‌مقابل خود نمی‌کنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه می‌دارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی می‌روم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی‌ زندگی‌تان را مشخص خواهد کرد.

دلیل درست ۵: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن می‌دهید
یکی از عوامل ازدواج‌های موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد می‌کنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانم‌ها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی می‌گوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجان‌انگیز کرده‌ای» یا برای طرف‌مقابل خود دسر محبوبش را درست می‌کند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.

4 نکته ای که دختران جوان باید مراقب آن باشند!


شما می توانید در مورد نحوه لـبـاس پـوشیـدن یـا اضافه وزن نامردتان صحبت کنید بـدون ایـنکه برای او دلخوری پیش بیاید و از شما دلگیـر شود امـا چـهار مـسئله وجـود دارد که پیش کشیدن هر یک تاثیر ناگواری در روحیه و غرور مردها برجای خواهد گذاشت.

پیش کشیدن این چـهار مـسئله اولاً باعث می‌گـردد که او خودش را با خصیصه‌های مـردان دیـگر مقایسه نموده و سرخورده شود. دوم اینکه تـغییر مسائل مذکور به دست خود آدم نبوده و جزء ویژگی‌های هر انسانی است.
پس دختران جوان باید حواس خود را جمع کرده و با به خاطر سپردن این چهار مورد، موجب افسردگی و نا‌امیدی او نشوید و از به خطر افتادن زندگی آینده خود جلوگیری کنید.

1 - بنیه مالی و پول
واضح است که داشتن پول بیشتر بهتر از داشتن مقدار کم آن می‌بـاشد. مـردان بـر این تصورند که میزان سـرمایه و قدرت مـالی آن‌ها منعکس کننده ارزش‌های درونیشان است. بنابراین گوشـه و کنـایه زدن در مـورد درآمـد یـک مـرد در حـقیـقت لـطمـه زدن بـه غـرور او محسوب می‌گردد.
وقتی به نامزد خود با سخنی نیشدار می‌گویید که مثلا « تلویزیونی که ما قصد داریم بخریم کوچک‌ترین تلویزیون دنیاست »، در وجود و ضمیر او آتشی برمیافروزیـد چون او را در برابر مردهای دیگری که می‌شناسید شرمنده و تحقیر نموده‌اید.
توجه داشته باشید تلویزیون بزرگ یعنی کیف پر از پول. درآمـد یـک مـرد چیزی نیست که بتواند آن را فورا تغییر دهد، مگر اینکه بخواهد بـه یک بانک دستبرد بزند. شـکاف، زمانی عمیق‌تر می‌شود که یـک زن، بی‌پولی، وسایل قدیمی، عدم خرید طلا و جواهر یا خـانه مـحـقر همسرش را مکرر به وی گوشزد می‌کند و نمی‌داند که با این کار هر بار تیشه به ریشه زندگی خود می‌زند چرا که این تحقیر‌ها نه تنها از عشق میان آن‌ها می‌کاهد بلکه به هیچ وجه باعث اقدامی برای بهتر شدن وضع زندگی نخواهد شد. شاید اگر به جای تحقیر شوهر خود او را تشویق به انجام کارهای موثرتری نمایید زود‌تر به خواسته خود برسید.

2 - موی سر
اگر مسئله‌ای وجـود داشته باشد که مــردان بـه آن حساس باشند، این مسئله موی سر آنهاست. هر مردی نگران این موضوع است که بالاخره موی سرش را از دست خواهد داد، چون مردان تصور می‌کنند کـه بـا ریختن موی سر، جذابیت آن‌ها در برابر همسرشان نیز از بین خواهد رفت.
یـکی از دوسـتـان مـن بـعد از اینکه نامزدش به او گفت : « موهای خوشرنگی داری ولی حیف که کـم پشته »، دچـار افـسردگی شـد. در حـقیقت او کار زیادی برای پرپشت کردن مـو‌هایش نمی‌توانست انجام دهد مگر اینکه به سـراغ داروهـای گـرانقـیـمـت رشد مو می‌رفت.

3 - اندازه قد
مرد‌ها کار زیادی در مورد کوتاهی قد خـود نمی‌توانند انجام دهند. قـد پدر و دو برادر من، هر سه ۱۹۷، و قد خود من ۱۷۰ سانت است. چند ماه پیش وقتی نامزدم با کنایه گفت « برادرات هر دو قـد بلندند، پـس قد تو به کی رفته؟ » حسابی دلگیر شده و تا چند وقت در فکرش بودم. با اینکه بسیاری مردان کوتاه قد و در عین حال قدرتمند و موفق، در اجتماع وجـود دارند، مطالعات نشان داده کـه مـردان بـلنـد قد جـدیتـر از مـردان کوتاه قد به نظر می‌آیند.

4 - مردانگی
مسخره نمودن مردانگی یک فرد، شکنجه آور‌ترین گوشه و کنایه برای وی به شمار می‌آید. یک زن باید بداند که هرگز نباید شوهر خود را به دلیل ناتوانی‌ها و ضعف‌های جنسی وی مورد سرزنش و استهزاء قرار دهد چرا که این مطلب می‌تـواند صـدمات و زیان‌های جبران ناپذیری در روحیه و زندگی او بگذارد.
نـکته این است که وقتی شما به شوهر خود این موضوع را گوشزد می‌کنید، در حقیـقـت او تصور می‌نماید که نسبت به مردان دیگر دارای ضعف و ناتوانی شدید است و همین امر باعث سرشکستگی و آزرده خاطری وی می‌شود.