مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

ازدواج هــای نا متعـارف

ازدواج از راه دور این‌گونه ازدواج‌ها بیشتر در مورد کسانی که به دلایل مختلف به خارج از کشور رفته‌اند و نمی‌توانند به وطن برگردند، دیده می‌شود. معمولا خانواده این افراد، همسری انتخاب و بعد از گرفتن عقد و مراسم، او را راهی و به اصطلاح «پست» می‌کنند. بدین ترتیب نادیده و ناشناخته زندگی آغاز می‌شود اما معمولا این زندگی‌ها دوام پیدا نمی‌کند و به اختلاف می‌کشد.
به روایت آمار 98 درصد ازدواج‌های پستی در 5 سال گذشته به طلاق منجر شده است. ریسک بالای طلاق در این‌گونه ازدواج‌ها به دلیل تغییرهای زیربنایی فرهنگی و عقیدتی و قوانین حاکم بر جوامع میزبان، تا آنجاست که بعضی از ازدواج‌ها به یک سال هم نمی‌رسد.
امروزه بسته پیشنهادی ازدواج از خارج شامل فیلم و عکس و صداست و اینها برای آغاز یک زندگی و ادامه آن کافی نیست. در کنار غربت و دوری از خانواده و مشکلات بی‌همزبانی باعث می‌شود او به انواع مشکلات و آزارهای جسمی و روانی تن دهد چرا که نه راه‌های قانونی را می‌شناسد و نه توان بازگشت به کشور را دارد. بسیاری از خانم‌ها یا آقایانی که تن به چنین ازدواجی می‌دهند و مهاجرت می‌کنند حتی از نظر تسلط به زبان انگلیسی هم (که زبان بین‌المللی است) مشکل دارند و این نقص باعث می‌شود پس از مهاجرت قادر نباشند با کسی ارتباط برقرار کنند، کار داشته باشند یا ادامه تحصیل دهند و خلاصه در اجتماع باشند و ناچارند کنج خانه بنشینند. این بیکاری و بی‌برنامگیو روزهای بلندی که باید در خانه تنها بمانند تا همسرشان برگردد واقعا آنها را آزار می‌دهد و همه اینها واقعیت‌هایی است که قبل از مهاجرت لمس نمی‌شوند و تلخی آن توصیف‌نشدنی است.

در میان اینگونه انتخاب‌ها و ازدواج‌ها فراموش می‌شود که اگر مردی‌، زندگی در یک کشور خارجی را پذیرفته چرا در شکل و شیوه انتخاب همسر مطابق فرهنگ کشور و محل اقامتش رفتار نمی‌کند‌؟ واقعیت آن است که بسیاری از آقایان ایرانی پس از تجربه سال‌ها زندگی در کشوری بیگانه، به آداب و رسوم و سنت‌های موطن خویش در مورد ازدواج پایبند‌تر می‌شوند، از این روست که مصمم می‌شوند از ایران همسر اختیار کنند.
این مردان‌، از همسر ایرانی فرستاده شده برای خود‌، انتظار دارند که زندگی با سبک و سنت ایرانی را برای شوهر به ارمغان بیاورد در حالی‌که عروس از ایران آمده با اشتیاق و سودای رسیدن به فرهنگ آن کشور خارجی است که چنین انتخاب و ازدواجی کرده است. تفاوت این 2 دیدگاه موجب بسیاری اختلافات، مشکلات و... ودر نهایت طلاق‌هاست.

ازدواج‌ اینترنتی
اینترنت به‌عنوان ابزار ارتباطی دارای امتیازهای مثبت و فراوانی است اما در مورد روابط عاطفی و آشنایی برای ازدواج این ابزار کارایی لازم را ندارد. اولین علت مخالفت با ازدواج‌های اینترنتی، گنگ بودن هویت کاربران هنگام آغاز آشنایی است یعنی فرد می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی خود و حتی جنسیتش را دروغ بگوید کما اینکه بارها اتفاق افتاده فردی مسن خود را جوان‌تر یا فردی بی‌سواد خود را دارای تحصیلات عالی معرفی کرده و بعد از ایجاد وابستگی در طرف مقابل، دروغ او آشکار شده است.
وقتی که دیگر برای قطع رابطه بدون آسیب روحی و اجتماعی دیدن دیر است. گاهی برخی دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده می‌کنند و این در حالی‌است که پسران بیشتر با هدف سرگرمی‌ وارد «چت‌روم‌ها» می‌شوند.
تجربه‌های به‌دست آمده در این زمینه نشان می‌دهد 90 درصد ازدواج‌های اینترنتی منجر به طلاق می‌شوند. در واقع نتیجه این تحقیق که در سال 89 و 90 انجام شد نشان داد اغلب ازدواج‌هایی که با زمینه آشنایی در اینترنت شکل گرفته، با شکست مواجه می‌شوند؛ تا جایی که 85 درصد ازدواج‌های پستی و اینترنتی در کمتر از 3 سال منجر به طلاق و جدایی می‌شود و عواقب آزاردهنده روانی و رفتاری آنها تا مدت‌ها با زوج باقی می‌ماند.

نتایج برخی از تحقیق‌ها نشان می‌دهد فعالیت در چت‌روم‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای کسانی که به این نحو با همسر خود آشنا شده‌اند، بعد از ازدواج هم ادامه پیدا می‌کند و این موضوع باعث ایجاد بی‌اعتمادی در طرفین می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود همسران در ازدواج‌های اینترنتی همواره در فضای تردید زندگی کنند و هیچگاه اعتماد کامل به یکدیگر پیدا نکنند.

ازدواج با دختران بزرگ‌تر
سومین گروه ازدواج‌های غیرمتعارف در عصر حاضر، ازدواج پسران با دختران بزرگ‌تر از خود است. معمولا اختلاف سنی برای ازدواج باید بین 4 تا 8 سال باشد و بزرگ‌تر بودن مرد از زن مورد قبول است. البته ازدواج خانمی که 3-2 سال بزرگ‌تر از مرد است هم مانعی ندارد و توصیه می‌شود والدین با این ازدواج‌ها مخالفتی نکنند اما اگر پسری با دختری که 8 تا 15 سال بزرگ‌تر از او است، ازدواج کند، گاهی اتفاق‌های تلخی در روابط عاطفی آنها خواهد افتاد و زندگی‌شان مانند زندگی مادر و پسر خواهد شد، نه زن و شوهر.
در چنین ازدواج‌هایی تبادل رفتاری به هم می‌ریزد و معمولا موازنه عاطفی در آن به نفع زن است. پسرانی که تمایل به ازدواج با دختران بزرگ‌تر از خود دارند، معمولا در خانواده‌های مادرسالار و تحت سلطه عاطفی و رفتاری مادر،میگناirبزرگ شده‌اند و بیشتر به مادر و سرپرست نیاز دارند تا همسر. در بیشتر این ازدواج‌ها زنان به همسران جوان خود علاقه‌‌ و وابستگی شدید و افراطی پیدا می‌کنند اما با گذشت زمان این حس کمرنگ می‌شود. مطالعه روی تعداد زیادی از پرونده‌های طلاق این واقعیت را نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین دلایل جدایی همسران از یکدیگر، بروز همین تفاوت سنی است زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما چندان پذیرفته شده نیست. از طرفی، در بسیاری از موارد علت اینگونه ازدواج‌ها، انگیزه‌های اقتصادی است. درواقع گروه اندکی از این افراد نیز به دلیل نیاز مالی، با دختران بزرگ‌تر از خود وصلت می‌کنند زیرا اینگونه دختران معمولا شاغل هستند و پس‌انداز، اتومبیل و احیانا خانه‌ای دارند.
در چنین شرایطی دیگر نیازی نیست مرد زحمت زیادی برای تهیه این ملزومات بکشد! متاسفانه پس از مدتی زن در می‌یابد که تنها دلیل مرد از تن دادن به چنین ازدواجی مسایل مادی است، بدون اینکه عشق و علاقه‌ای وجود داشته باشد. این گروه از ازدواج‌ها نیز معمولا به شکست منجر می‌شوند.

جبران کمبودهای کودکی با ازدواج و پیامدهای آن

روزگاری کودکی بودم. تا چشم باز کردم اطرافم پر بود از آدم هایی که در همهمه تکراری هر روز خود گم شده بودند. کمتر کسی مرا می دید. کجای قصه زندگی پدر و مادرم بودم، نمی دانم! نه تبسمی، نه نازی، نه کلام دلگشایی. من از جهان بی تفاوتی حرف ها و فکرها و احساس ها می آیم. بزرگ شدم؛ با قلبی مالامال از هجوم دردها و غم های حل نشده کودکی، ازدواج کردم.
همسری که امیدوار بودم هزار درجه متفاوت از خانواده ام باشد. کسی که بتوانم تمام امیدهای واخورده گذشته را در دست های مهربانش جست و جو کنم. اما چشم باز کردم و دیدم با یک نفر شبیه والدینم ازدواج کرده ام. حس می کردم به اندازه پدرم تحقیرم می کند و بی اعتناست و به اندازه مادرم سرزنش می کند و مقایسه. ملتمسانه خواهان توجه بیشتر او بودم و او همچون والدینم غرق بود در خودخواهی های خود! همسرم برعکس من در خانواده ای رشد کرده بود که حمایت افراطی آن ها، آزارش می داد. او در زندگی مشترکمان مصرانه به دنبال تجربه کردن آزادی بود و استقلال. او برایم پدر و مادرم را تداعی می کرد. زمانی که اختلافاتمان بالا می گرفت بارها و بارها این جمله را تکرار می کرد: مرا قضاوت نکن! تو فقط حالم را می دانی نه گذشته ام را؛ آن روز بود که فهمیدم ازدواج کردم تا خواسته های برآورده نشده از طرف خانواده ام را توسط همسرم برآورده کنم.
اینک با گذشت یک سال از جدایی مان آگاه شده ام که او چندان مقصر نبود. روح من سرگردان بود از آرزوهای عاصی که تحققشان را در ازدواج می دیدم. ای کاش می شد از میان خودهای خودخواهمان پیدا شویم...

***
سرگذشتی که خواندید، قصه زندگی تعداد زیادی از زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره است که یا در شرف طلاق هستند و سطح اختلافات و تنش های بین زن وشوهر بسیار بالاست یا طلاق گرفته اند. در واقع شما ممکن است با همسرتان طوری رفتار کنید که انگار او والدینتان یا فردی از گذشته شماست. فرضا ممکن است شما پدری سخت گیر یا مادری پرمشغله داشته باشید. در این صورت به احتمال زیاد در پی همسری خواهید بود که از نظر مالی تأمین باشد و احیاناً کمبودهای عاطفی را که در دوران کودکی و نوجوانی، احساس می کردید پر کند.

بسیاری از روان شناسان در گفت وگو با افراد جدا شده به این حقیقت می رسند که تعداد زیادی از این افراد با این تصور ازدواج می کنند که بتوانند آنچه را در رابطه با والدینشان دریافت نکرده اند در رابطه همسری دریافت کنند. بنابراین هر یک از زوجین با یک الگوی ارتباطی وارد زندگی زناشویی می شوند که ریشه اش به رابطه فرد با والدینش برمی گردد. حال زوجی را تصور کنید که هر دو در دوران کودکی آسیب دیده اند و به هیچ عنوان هم درباره آسیبی که خودشان و طرف مقابل در کودکی دیده است، آگاهی ندارند. آن ها به این امید با هم ازدواج می کنند که همسرشان بتواند کمبودهای گذشته را جبران کند. غافل از این که ... با این مقدمه به سراغ گام چهارم بازسازی زندگی پس از طلاق یعنی «خودشناسی» می رویم.
به خاطر داشته باشید لازمه موفقیت در تمام مراحل و شرایط حساس زندگی نظیر موقعیت های ذکر شده، رسیدن به مرحله «خودشناسی» است. دستیابی به «خودشناسی» مراحل مشخصی دارد و ما در اینجا تصمیم گرفتیم از «گذشته» شما شروع کنیم و به تاثیراتی که افراد مهم زندگی تان از جمله والدین به شکل غیرمستقیم بر زندگی زناشویی شما گذاشته اند، بپردازیم.
به خاطر داشته باشید که رسیدن به این مرحله مستلزم آن است که با خودتان صادق باشید و به رابطه بین خود و همسر سابق تان از نگاه یک شخص سوم بنگرید. کاملا بی طرف و عاری از هر گونه جبهه گیری.

خودشناسی لازمه موفقیت در زندگی
نتایج تحقیقات بسیاری از محققان نشان داده است که 50 درصد ازدواج های دوم نیز محکوم به شکست است. به راستی دلیل وقوع چنین اتفاقی چیست؟ تنها پاسخ منطقی به این سوال این است که بسیاری از افراد مطلقه بدون رسیدن به مرحله «خودشناسی» و طی کردن صحیح این مسیر، عجولانه اقدام به ازدواج مجدد می کنند. مکانیزمی که این افراد در ازدواج دومشان از آن سود می جویند این است که مصرانه در جست وجوی همسری هستند که فاقد ویژگی های شخصیتی و اخلاقی همسر سابقشان باشد و از طرفی کمبودهای والدین را نیز برای شان جبران کند غافل از این که ریشه مشکل در خود ماست و تا به شناخت صحیحی از خود نرسیم و به اصلاح همه جانبه خود نپردازیم، ازدواج دوم نیز همچون ازدواج اول به جدایی می انجامد.
با استفاده از راهکارهایی که در ادامه می خوانید، می توانید به بررسی عمیق رابطه خود با والدینتان بپردازید و دقت کنید که چگونه کودکی و نوجوانی شما و ارتباطتان با پدر و مادر روی رابطه شما با همسرسابق تان اثرگذار بوده و عامل محرکی در تشدید تعارضاتتان شده است.
یکی از مراحل «خودشناسی» آگاهی نسبت به گذشته ای است که به شکل کاملا ناخودآگاه در زندگی بزرگسالی ما خلل ایجاد می کند،پس اگر قصد ازدواج مجدد دارید، باید قبل از هر اقدامی از این مسئله مطمئن شوید که همسر آینده تان را برای کمبود و جبران خلاء های عاطفی دوران کودکی انتخاب نمی کنید،
برای این منظور باید ۴کار را انجام دهید:
1- فهرستی از دردناک ترین وقایع و تجربیاتی را که از زمان کودکی تا زمان ازدواج با آن دست و پنجه نرم کردید، تهیه کنید.
2- تا حد امکان آن دسته از رفتارهای همسر آینده تان را که شبیه رفتار والدینتان است، شناسایی کنید: یکی از آقایان مراجعه کننده به مرکز مشاوره در پاسخ به این سوال که«همسرسابق تان شما را به یاد چه کسی می انداخت» پاسخ داد: «او مشابه پدرم سرزنشگر، کنترل گر و تحقیرکننده بود.» با شناسایی دقیق اشتراکات شخصیتی و رفتاری همسر آینده با والدینتان می توانید به علت بسیاری از تعارضاتی که ممکن است ناخودآگاه بین شما و او ایجاد شود، واقف شوید و سعی در اصلاح و بازسازی آن ها کنید تا از وقوع مجدد این تعارضات در زندگی دوم تان پیشگیری کنید.

3- در گذشته شبیه به این احساس را نسبت به چه کسی داشتید: شاید مادرتان در کودکی مرتب شما را به خاطر این که نمی توانستید همه خواسته های معقول و نامعقولش را برآورده کنید، تحقیر می کرد. همسرآینده تان نیز به گونه ای مشابه مادرتان با شما برخورد می کند، پس به عقب برگردید و نام شخصی را که همسر آینده تان مشابه او رفتار می کند همراه با احساستان نسبت به آن فرد بنویسید.

4- زمانی که همسر سابق تان شبیه والدینتان رفتار می کرد، واکنش شما چه بود؟ مرجان هر زمان که از طرف همسرش علی به واسطه مشغله کاری زیاد، مورد بی توجهی قرار می گرفت به یاد مادر پرمشغله خود می افتاد. او در واکنش به این رفتار همسرش شروع به پرخاشگری همراه با اعتراض می کرد. مرجان می گوید در کودکی به دلیل شاغل بودن مادرم ساعت ها در خانه تنها می ماندم و بارها دوست داشتم با خشم و گریه به بی تفاوتی او اعتراض کنم. بسیاری از افراد سعی می کنند در برخورد با همسرشان نیز به همان طریقی واکنش نشان دهند که در کودکی شان پاسخ می دادند یا آرزو داشتند پاسخ دهند.

چه باید کرد؟
اما اگر به این مسئله پی بردید که ممکن است دوباره در همین دام بیفتید، بهتر است این راهکارها را مد نظر داشته باشید:
1- نحوه بیان احساسات و خواسته هایتان را نسبت به همسر آینده تغییر دهید: چنانچه رفتاری از همسرتان تداعی کننده بخشی از خاطرات نامطلوب شما از والدینتان است بهترین راهکار این است که نحوه بیان احساسات و خواسته هایتان را نسبت به او تغییر دهید.
2- همسر آینده تان را فردی مستقل از گذشته تان بدانید: فراموش نکنید که هر انسانی منحصر به فرد است و هیچ انسانی قابل مقایسه با دیگری نیست. همسرتان را متفاوت از والدینتان ببینید و با او بر اساس خصوصیات شخصیتی و اخلاقی خودش رفتار کنید.

3- خود را فردی مستقل از گذشته تعریف کنید: تعدادی از افراد مصرانه تلاش می کنند خاطرات گذشته را زنده کنند تا زخم های دوران کودکی شان در زمان حال درمان شود و همسرشان را تنها فردی می دانند که قادر به التیام بخشیدن این زخم هاست. تصمیم بگیرید جز تجربیات مثبت زندگی گذشته خود هر آنچه اتفاق افتاده را به بایگانی ذهن خود منتقل کنید و تجربیات نامطلوب را وارد زندگی دوم تان نکنید.

کدام یک؟ صحیح یا غلط بودن ازدواج موقت؟

ازدواج موقت و خواندن صیغه محرمیت، جزء قوانین سنّتی و دینی اسلام است که از سالهای پیش نیز در ایران رواج داشت. البته سنّی ها، این قانون را منع کرده اند، در حالی که در شیعه ها همچنان قابل اجراست.

برای مدّت پنج سال، آرایشگری به نام مریم، و کریم فروشنده لوازم خانگی، عاشق یکدیگر بودند. آنها مخفیانه در خانه ای که کریم با والدینش زندگی می کرد، همدیگر را می دیدند. در جامعه ی ما که متأسفانه دختر و پسر بدون اطلاع والدین خود و هیچ محرمیتی با یکدیگر در ارتباط هستند، آنها قانوناً زن و شوهر بودند، بله، ازدواج موقت.

ازدواج موقت و خواندن صیغه محرمیت، جزء قوانین سنّتی و دینی اسلام است که از سالهای پیش نیز در ایران رواج داشت. البته سنّی ها، این قانون را منع کرده اند، در حالی که در شیعه ها همچنان قابل اجراست. به نوعی که در تاریخ کهن، شیعیان نیز، این راه برای کسانی اعمال می شد که دوست داشتند با کسی "س ک س" کنند ولی گناه نکنند.

مریم و کریم به دلایلی منطقی دست به این کار زدند، برای مثال، "ما هم در ارتباطیم و نمی خواهیم به دردسر بیفتیم"، مریم که ۳۱ سال دارد می گوید:"شاید یکی از مهمترین دلایل ما این بود که اگر در خیابان برای ارتباط نامشروع دستگیر شویم، سندی مبنی بر محرم بودنمان داشته باشیم".

ازدواج آنها، بسیار ساده بود. آنها با دردست گرفتن عکس و مدارک خود به یکی از دفاتر ازدواج مراجعه و حتّی برای امضاء سند صیغه خود، مخفیانه و بدون اینکه به کسی بگویند، این کار را کردند. مریم در سنّ ۱۵ سالگی بالاجبار زن یک مرد معتاد و زن باز شده بود که بالاخره با وجود تمام سختی ها، بعد از ۹ سال طلاق گرفت. بنابراین برای ازدواج موقت، احتیاجی به اجازه ی پدر خود نداشت.

در ازدواج موقت، زوجین از مدتّی کوتاه تا ۹۹ سال می توانند محرم هم باشند، حتّی در این میان مقدار مهریه و ... را نیز تعیین می کنند، امّا آنها ترجیحاً، مدّت شش ماه را انتخاب کردند تا بعدها دوباره صیغه را تمدید کنند.

یکی از دلایلی که مریم تمایلی به صحبت با ما در مورد صیغه و فاش شدن آن نداشت، این است که درایران با وجود قانونی بودن این رویه، باز هم از قدیم تا کنون به صیغه به دید بدی نگاه می کنند، مخصوصاً اگر در مورد زنی که دختر نباشد و طلاق گرفته باشد، انجام گیرد، وی را عموماً به چشم یک فاحشه می بینند! در ایران طلاق یا دختر نبودن یک زن، گناه عرفیست! نه دینی! این درحالیست که با همین افکار غلط و واهی در اجتماع، خیلی ها ترجیح می دهند بدون انجام صیغه، مخفیانه با یکدیگر رابطه داشته باشند تا مورد اتّهام قرار نگیرند.

جالب است که امروزه حتّی برخی جمعیّت زنان و مسئولین مملکتی بارها و بارها در دستگاههای قانونی، موضوع رواج و جا افتادن فرهنگ ازدواج موقت را مطرح کرده اند، از آنجاییکه ۶۵% مردم ایران را جوانان تشکیل می دهند، از طرفی بیشتر آنها با وجود هجوم بیکاری و توّرم شدید اقتصادی و بحران جهانی، توانایی ازدواج دائم را ندارند، خود به عنوان راهی قانونی برای ارضای جنسی و عدم شیوع عواقب آن تحت بررسی قرار گرفته است.

شهلا شرکت، نویسنده ی ماهنامه زنان، می گوید: "اوّل اینکه با وجود ازدواج موقت، روابط مردها و زنان، راحت تر می شود، دوّم، آنها نیازهای جنسی خود را برآورده می کنند، سوّم، به ************ به عنوان گناه نگاه نمی کنند، چهارم، جوانان این همه انرژی بیهوده برای پرسه زدن در خیابان هدر نمی کنند و در آخر اینکه، سنّت نامعقول، باکره بودن تا حدی محود می شود".

از نظر برخی مسئولین، واقعاً ازدواج موقت نه تنها اشکالی ندارد، بلکه از روابط نامشروع نیز جلوگیری می کند، آنها معتقدند، این رابطه چیزی شبیه پارتنر بودن دختر و پسر در دیگر جوامع است، با این تفاوت که قانونی و شرعیست.
حتّی امروزه هواداران ازدواج موقت برآنند تا بتوانند راهی پیدا کنند تا بچّه ی نتیجه ی این نوع ازدواج، مثل ازدواج های معمولی، از ارث پدر، بهره مند شود.

البته به ندرت و تنها گاهی اوقات، صیغه ی محرمیت برای زن و مردی که مجبورند در یک خانه یا یک محلّ کار کنند (بدون انجام رابطه ی ************)، خوانده می شود. این درحالیست که کماکان، جامعه و عوّام هنوز دید منفی خود را نسبت به این مسئله حفظ کردند و به هیچ وجه از رواج این نوع ازدواج حمایتی نمی کنند.
طیّ مقاله ای بنام "امید جوان" در یک هفته نامه، هزاران نامه و تلفن های پشت سرهم در مورد اعتراض و یا نظردهی به این موضوع اعلام شد!

شرح آن به این صورت بود:"من جوانی ۲۳ ساله هستم"، (نام خود را ذکر نکرد)، "اگر من با یک خانم جوان صیغه محرمیت سه ساله بخوانم و ازدواج موقت کنم، آیا کسی بعد از من حاضر به ازدواج به وی خواهد شد؟، آیا بعد از من، مردها به دیده بد و حقارت برای آشنایی با این خانم نگاه می کنند؟"
یا تلفن دیگری به این شرح:"کسانی که از ازدواج موقت دفاع می کنند، نمی فهمند که با این کار هر مرد زن داری زنی را صیغه می کنند و فحشاء و بی بند و باری بنیاد خانوادگی را سست می کنند؟ چه کسی مسئول بچّه ی بدنیا آمده از این نوع ازدواج است؟ چه کسی حاضر است برای وی پدری کند؟"

نوسینده چنین گفت: "حقیقت این است که هر مرد و زن جوانی نیاز به ************ دارند. اگر در قالب و با رعایت احکام اسلامی این نیاز تأمین شود، جلوی فحشاء و فساد به نوعی گرفته می شود".
حتّی برخی آنها در مورد مشکل بچّه های حاصل از این ازدواج نظر دادند، بطور مثال، "می توان از روش های ضد بارداری استفاده کرد"

این بار اوّلی نیست که در ایران صحبت از ازدواج موقت می شود، در سال ۱۹۹۰ نیز این موضوع توسط مقامان مطرح و تا حدّی از آن طرفداری شد، چرا که با وجود بی بند و باری های موجود در کشورهای غربی، از آن به عنوان راهی برای جلوگیری و شیوع فحشاء در ایران مطرح شد.

یکی از مشکلاتی که مجلس با رواج این موضوع مطرح و با تصویب آن مخالفت کرد این بود که یک مرد می تواند چندین ازدواج موقت با چند نفر در یک زمان داشته باشد، در عین حال نیز مجاز است تا ۴ زن دائم داشته باشد و هر وقت که بخواهند هر کدام را رها کنند! این درحالیست که زن ها از هیچ کدام از این اختیارات برخوردار نیستند و این کار برای آنها عرفا" و شرعا" ممنوع است.

مسئولین بر این عقیده اند که اگر این موضوع بخواهد اجرا شود باید طی زمان، تمام عواقب آن را بررسی و برای هر کدام پاسخی منطقی و معقول ارائه گردد، مثل، خود رابطه ی نزدیکی، راههای جلوگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی، جلوگیری از لطمه های روحی و تفاهم در نوع روابط اعم از مذهبی، سنّتی و خانوادگی.

و حالا ادامه داستان مریم و کریم:
کریم در طی مدّت ازدواج موقت خود با مریم، تنها هر از چند گاهی خرید های کوچکی برای او می کرد و خرجی کمی به او می داد. امّا از هدیه ای که قول داده بود به مناسبت روز ازدواجشان به او بدهد، خبری نشد. روز اوّل به او گفته بود که او زیباترین زن برای اوست، ولی از آن روز به بعد دیگر این کلام را از دهان او نشنید! ، مریم گاهی اوقات خانه ی کریم را تمیز می کرد و برادرهای او را می دید و به دیدن مادر خودش می رفت که دوبار طلاق گرفته بود و بالاخره برای بار سوّم موفق به یک زندگی ثابت شده بود، این درحالیست که کماکان آنها ازدواج خود را حتّی از مادر مریم نیز مخفی کرده بودند. مریم می گفت: "درست است که مادرم از صیغه ی ما بی خبر بود، امّا فهمیده بود که یک مردی در زندگی من هست، و همیشه آرزو داشت که با او ازدواجی ثابت و دائم داشته باشم."

در حقیقت، مریم و کریم، در معنای واقعی رابطه ی زن و شوهری را نداشتند. مریم به درستی کار خود شک کرده بود و آنقدر ترسیده بود که حتّی حاضر به افشای نام های کوچک خود و همسرش نشد. ( این اسامی واقعی نیست )

در پنجمین سال رابطه، کریم دیگر کمتر به او زنگ می زد. مریم به یک فال گیر مراجعه کرد و او به مریم گفت که کریم ازدواج کرده است. مریم این موضوع را با وی مطرح کرد و متأسفانه کریم گفت که همه چیز تمام شده است و صیغه ی آنها باطل! او با یک دختر باکره ای که خانواده ی کریم برایش خواستگاری کردند، ازدواج کرد.
البته از اوّل، کریم به مریم گفته بود که به خاطر مطلقه بودن مریم، او هیچ وقت نمی تواند با او ازدواج دائم کند، ولی مریم با خود فکر کرد شاید با مهربانی و رفتارش، نظر وی را تغییر دهد.

مریم آنقدر به کریم وابسته بود که حاضر بود باز هم با وجود همسر دائمش، زن موقت او باقی بماند، امّا کریم قبول نکرد.
"شاید ازدواج موقت، خوب باشد ولی من دیگر حاضر به این کار نیستم و ترجیح می دهم هر چه سریعتر ازدواج دائم کنم"

چطور به نیت واقعی ازدواج طرف مقابل پی ببریم؟!

چطور به نیت واقعی طرف مقابل در جلسات آشنایی ازدواج پی ببریم؟! برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم که چراغ ها و نشانه ها را در ظلمات ببیند، گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد. و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است، سخن بگوییم .

آشنایی پیش از ازدواج چیست؟
شاید همه دختر وپسرهای در آستانه ازدواج کم و بیش درباره اهمیت شناخت و آشنایی پیش از ازدواج اطلاعاتی داشته باشند، اما آن چه اهمیت بررسی این موضوع را بیشتر می کند نحوه شکل گیری این آشنایی هاست، چرا که اگر آشنایی به درستی شکل نگیرد نه تنها باعث شناخت واقعی از فرد مقابل نمی شود بلکه حتی در صورت وقوع ازدواج به دلیل تاثیری که در انتخاب نادرست همسر داشته، منجر به شکست آن ازدواج خواهد شد.
حذف راهکارهای بومی و رواج سبک های امروزی در زمینه انتخاب همسر که با فرهنگ ملی و دینی جامعه ایرانی سازگاری ندارد و در اغلب موارد این گونه آشنایی ها و روابط قبل از ازدواج صرفا به بهانه شناخت بیشتر دختر و پسر از یکدیگر شکل می گیرد، ضرورت توجه به مهارت های قبل از ازدواج را دو چندان می کند.
به هر حال به جرأت می توان گفت، آموزش مهارت های پیش از ازدواج آن چنان که باید و شاید به جوانان ارائه نشده است چرا که دلیل بسیاری از طلاق ها، انتخاب نادرست و آشنا نبودن با مهارت ها و آموزش های پیش از ازدواج است، به طوری که فرد پس از مدت کوتاهی از آغاز زندگی خود به این باور می رسد که همسرش آن فردی نیست که انتظارش را داشته است.
میرمحمد صادقی در کتاب «آموزش پیش از ازدواج» توضیحاتی درباره اصول و شیوه آشنایی و همچنین فواید و محدودیت های آن ارائه کرده است. اما آن چه امروز به مدد مطالب این کتاب برای شما آماده کرده ایم، درباره ۲موضوع اساسی و مهم در دوره آشنایی است که اگر نسبت به آن بی توجه باشیم به طور قطع در انتخاب همسر آینده مان دچار مشکل خواهیم شد.

قصد طرف مقابل را بشناسید
آشنایی ارتباطی است که بعد از انجام خواستگاری به منظور شناخت بیشتر دختر و پسر از یکدیگر شکل می گیرد، تا این جای کار را همه می دانیم، ولی یکی از سوالات اساسی جوانان و به خصوص دخترخانم ها، این است که چطور بفهمیم قصد واقعی طرف مقابل ازدواج است؟ این که یک فرد واقعا قصد ازدواج دارد را عملا می توان با نشانه هایی که در ادامه ذکر می کنیم، تشخیص داد.
۱ - فردی که قصد ازدواج دارد در دوره آشنایی، تقاضاهای نامشروع نمی کند.
۲ - فردی که قصد ازدواج دارد، این ارتباط را از خانواده اش پنهان نمی کند.
۳ - فردی که قصد ازدواج دارد، زمان آشنایی را بیش از اندازه طولانی نمی کند.
۴ - فردی که قصد ازدواج دارد علاوه بر معرفی شخصیت خود، سعی می کند از طرف مقابل و خانواده اش شناخت پیدا کند و تنها به تبادل احساسات و بیان جملات عاشقانه و عاطفی بسنده نمی کند.
توجه به همین ۴اصل ساده که تشخیص آن ها خیلی هم سخت نیست، باعث می شود از سرابی که بسیاری از دختران جوان در آن گرفتار می شوند، فاصله بگیرید.

خداحافظی با آن هایی که قصد ازدواج ندارند
معمولا دخترها و پسرها یک تفاوت عمده در زمینه آشنایی پیش از ازدواج با یکدیگر دارند و آن، این که برخی پسران بدون قصد ازدواج وارد فرآیند آشنایی با یک دختر می شوند و حتی این مسئله را از او پنهان نمی کنند!
برخی از دختران فکر می کنند که اگر پسری از ابتدا بگوید که قصد ازدواج ندارد، ممکن است بعدا نظرش تغییر کند در حالی که پسران این مطلب را نشانه صداقت خود می دانند و هنگام پایان دادن به رابطه کمتر احساس گناه می کنند!دختران به اشتباه در تمام این مدت می کوشند تا با ابراز محبت بیشتر نظر طرف مقابل را تغییر دهند اما با وجود این، موفق نمی شوند و پس از شکست در رابطه، احساس می کنند که بازی خورده اند و حس حقارت، ناامیدی و نفرت پیدا می کنند. اگر شما نیز دل به پسری سپرده اید که از ازدواج می ترسد، یا به هر دلیلی می گوید که قصد ازدواج با شما را ندارد، در شرایطی مشابه قمار قرار دارید؛ یعنی هرچه فرد در بازی بیشتر می بازد بیشتر قمار می کند (بیشتر پیش می رود) تا بلکه بتواند همه باخت ها را در یک برد جبران کند. پس در چنین وضعیتی بهترین کار، پایان دادن به این رابطه است.

جذابیت و دیگر هیچ!
معمولا اولین عنصر محرک برای آشنایی با یک نفر «جذابیت» است و جذابیت ظاهری بیشترین تأثیر غیرمنطقی را بر بیشتر افراد دارد. در نگاه اول جذاب ترین افراد به احتمال زیاد افرادی خونگرم، با عاطفه، مهربان، زیبا و با کفایت هستند.
جذابیت ظاهری در فرآیند آشنایی برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است در حالی که برای زنان ویژگی های شخصیتی مهم تر است. به یاد داشته باشید که جذابیت ظاهری می تواند فرد را درگیر فرآیند آشنایی کند، اما لزوما ارتباطی طولانی مدت و شاد را به همراه نخواهد داشت. اما به جز جذابیت ظاهری و شخصیتی، جذابیت اجتماعی فرد نیز مهم است.
جذابیت اجتماعی شامل طبقه اجتماعی، تحصیلات، شغل و قومیت، زبان و فرهنگ است. اما دو منبع دیگر جذابیت که کمتر به آن ها پرداخته شده است، شباهت ها و تفاوت هاست. شباهت ها بیشتر درباره اندیشه ها، باورها و نگرش هاست. هرچه شباهت ها بین دو نفر بیشتر باشد، جذابیت بیشتری به وجود می آید و منبع دیگر جذابیت «تضاد و تفاوت هایی» است که افراد با یکدیگر دارند. تضادها و تفاوت ها به صفات و شرایطی اشاره دارد که ما تجربه نکرده ایم و دوست داریم که صاحب آن صفت یا ویژگی بشویم به عنوان مثال ممکن است یک فرد درونگرا یک انسان برونگرا را جذاب بداند.

با این حال اگر صرفا به دنبال همسری جذاب هستید، بد نیست به این نکته هم توجه داشته باشید که داشتن جذابیت ظاهری زیاد در عین حال که یک مزیت است، می تواند یک نقطه ضعف هم محسوب شود چرا که جامعه معیارهای سخت گیرانه تری نسبت به این افراد دارد. بنابراین زنان و مردانی که جذابیت بالایی دارند، ممکن است مجبور باشند دائم وفاداری خود را به همسری که جذابیت کمتری دارد اثبات کنند!

سـوالـات و حرف هـا در جلسـات خواستگـاری

قدیمی‌ها اعتقاد داشتند ازدواج، ارتباط زیادی به دختر و پسری که قرار است با هم ازدواج کنند ندارد بلکه به والدین و حتی طایفه دو نفر مربوط می‌شود. اگر در خاطرات پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های خود دقت کنید، درمی‌یابید که زوج‌های زیادی قبل از نشستن بر سر سفره عقد حتی همدیگر را نیز ندیده بودند.


برای داماد شدن همین‌قدر کافی بود که پسر بگوید می‌خواهد ازدواج کند و گاهی برای عروس شدن به همین اندازه هم نیاز نبود؛ اما دیگر نمی‌شود چنین نسخه‌ای برای نسل امروز پیچید؛ نسلی که قرار است در یک خانواده کوچک دو نفره فقط روی پای خودش بایستد بی‌تردید ملاک‌ها و معیارهای خاص خودش را نیز دارد.
برای این نسل جدید توصیه می‌شود دست‌کم یک جلسه گفت‌وگو پیش از خواستگاری برگزار شود تا در آن از دیدگاه‌های یکدیگر و خانواده‌هایشان مطلع شوند. حرف‌های این جلسه و جلسات خواستگاری و پس از آن باید از لاف و گزاف به دور باشد و دختر و پسر خود را همان‌گونه که هستند نشان دهند. بنابراین، سعی کنید به هنگام گفتگو از هرگونه کلی‌گویی، پراکنده‌گویی و ابهام‌گویی اجتناب کنید فکر نکنید این‌که نگذارید طرفتان به واقعیات پی ببرد زرنگی است.


من می خواهم
جوانی می‌گفت در جلسه پیش از خواستگاری دختری را که می‌خواستم با او ازدواج کنم فراری دادم. راز این فرار این بود که آن جوان هرچه را که می‌خواست به عنوان دیدگاه خود مطرح کند می‌گفت: من می‌خواهم که این‌طوری باشد. چون من دوست دارم که آن‌طوری باشد...
این‌که شما چیزی را می‌خواهید دلیل کافی برای اجرا شدن آن نیست اگر دلیل درست و حسابی دارید جای مطرح کردن آن در همین جلسه است.
اگر آرزویی، برنامه‌ای، هدفی و خواسته‌ای را دارید دلایل خودتان را کاملاً بیان کنید، مستدل و منطقی صحبت کردن دیگران را نیز به فکر فرو می‌برد تا بیشتر در مورد حرف‌های شما فکر کنند، اگر خواسته‌های منطقی دارید با منطق آنها را بیان کنید تا تصور نشود که شما خیلی متوقع هستید.

خیالباف‌ها شکست می‌خورند
زوج‌های زیادی به دلیل حرف‌های بی‌اساس و وعده‌ها و ادعاهای واهی و خیالی زندگی آینده خود را به هم ریخته‌اند. کاخی که بر دروغ و خیال بنا شود هرچقدر هم که بالا برود محکوم به سقوط است.
مردی می‌گفت به همسر آینده‌ام گفتم لیسانس دارم چون فکر می‌کردم آن سال دانشگاه قبول می‌شوم. دختری می‌گفت همیشه دلم می‌خواست خانواده‌مان پولدار باشند به خاطر همین نگفتم پدرم راننده شرکت است گفتم مدیر آنجاست... و من آنها را در دادگاه خانواده ملاقات کرده بودم، پس به هنگام گفتگو از واقعیت‌ها بگویید، از آمال و آرزوها و توهمات بی‌اساس و خیالی دوری کنید، از مسائل مهم صحبت کنید، به مسائلی بپردازید که نشانه رشد فکری و روحی و بلوغ شما باشد.

پسری دختری را ملاقات کرد، به دختر گفت دوست ندارم بدون من از خانه بیرون بروی، دختر پنداشت چقدر دوستم دارد! گمان کرد این حرف را از علاقه می‌گوید و حتما جدی نیست. پسر با دختر ازدواج کرد و نگذاشت تنها از خانه بیرون برود. بزودی همین در زندگی آنها مساله‌ای بزرگ شد... اگر بحث تشکیل یک زندگی است، پس لازم است که قاطع باشید و هرچیز را که ممکن است نپذیرید از همان اول مطرح کنید. هر گونه مسامحه یا سهل‌انگاری ممکن است فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته باشد.

اگر برای آینده خود برنامه‌هایی دارید، لازم است همه آنها را به هنگام گفتگو به روشنی هر چه تمام بر زبان آورید. درباره تمامی مسائل وضعیت فکری و روحی، وضعیت اقتصادی، سبک زندگی، برنامه‌های آینده، اعتقادات و ... بحث و تبادل‌نظر کنید، نگذارید مساله‌ای مبهم بماند
برنامه‌هایتان را به هم بگویید
دختر گفت:‌ من می‌خواستم تا مقطع دکترا تحصیل کنم. فکر نمی‌کردم تو مخالف باشی،‌ پسر گفت:‌ من می‌خواستم به شهرستان برگردم فکر می‌کردم تو خودت می‌دانی که نمی‌توانم دور از والدینم زندگی کنم...
اگر شما برنامه‌ای دارید چرا آن را پنهان می‌کنید. اگر همه چیز از اول مشخص نشود در آینده تضمینی برای کنار آمدن همسرتان در مورد آن برنامه نخواهد بود. فکر نکنید باید او را در مقابل کار انجام شده قرار دهید. او را از اول در مقابل برنامه‌های خود قرار دهید و بگذارید هر دو برای زندگی خود درست برنامه‌ریزی کنید.
اگر برای آینده خود برنامه‌هایی دارید، لازم است همه آنها را به هنگام گفتگو به روشنی هر چه تمام بر زبان آورید. درباره تمامی مسائل وضعیت فکری و روحی، وضعیت اقتصادی، سبک زندگی، برنامه‌های آینده، اعتقادات و ... بحث و تبادل‌نظر کنید، نگذارید مساله‌ای مبهم بماند، اگر در مورد مساله‌ای بحث کردید و به اختلاف رسیدید تا تکلیف آن را مشخص نکردید، آن را رها نکنید. در هنگام صحبت، خود را همان‌گونه که هستید عرضه دارید و همین دقت را در مورد طرف مقابلتان به کار ببرید.
هنگام تنظیم قرارداد ازدواج، همه درخواست‌های قلبی خود را که بالندگی و رشد و استقلال فردی را تضمین می‌کند با طرف دیگر در میان بگذارید و در صورت توافق آن را امضا کنید، باید خاطر نشان سازیم که انتظارات و توقعات شما از ازدواج باید کاملاً منطقی و معقول باشد.