مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

روابط با والدین همسر و حد و حدود آن

شاید با والدین او همانقدر راحت نباشید که با والدین خودتان هستید. این افراد تا مدتها در زندگی شما خواهند بود. از بین بردن همه تعارض ها شاید غیرممکن باشد، ولی همیشه راه هایی هست که بتوانید بعضی از مسائل را برای همیشه حل کنید.



شما قطعا می توانید اصطکاک را با والدین خودتان خیلی بهتر از والدین همسرتان حل کنید. زیرا با آنها راحت هستید، ولی با والدین همسرتان، هیچ وقت مطمئن نیستید که چه بگویید و احساستان را چطور بیان کنید. شاید چیز اشتباهی بگویید و به احساسات آنها صدمه بزنید. یا اینکه ساکت بمانید و حس بیزاری در شما بزرگ و بزرگتر شود.
و گذشته از همه اینها، شوهرتان خیلی از خودش مایه می گذارد تا آنها را راضی نگه دارد. مثلاً خانمی می گفت: «هر وقت صحبت از این می شود که والدین او کاری کرده اند که مرا آزار داده یا ناراحت کرده، شوهرم شروع می کند به دفاع کردن از آنها و برای آنها بهانه می تراشد.» یعنی درست موقعی که قرار است مسئله ای که مربوط به والدینتان بود را حل کنید، دعوای دیگری اضافه بر آن شروع می شود.

والدین همسرتان زیادی در کارهای شما دخالت می کنند؟
آنها در نزدیکی شما و یا در شهر شما زندگی می کنند، هر بار بیرون می روید می خواهند با شما بیایند؛ آنهایی که مسیرشان دور است حداقل در تعطیلات می خواهند با شما باشند. خانمی می گفت: «مادرشوهر و پدرشوهرم راهشان خیلی دور است و سالی یکبار می توانند به منزل ما بیایند، بنابراین انتظار دارند همه تعطیلاتمان را با آنها بگذرانیم.» خانم دیگری می گفت: «شوهرم برایش مهم نیست که همیشه در تعطیلات به دیدن خانواده اش برویم. این طرز فکر او مرا دیوانه می کند و هیچ وقت نمی توانیم مثل یک خانواده، خودمان تنهایی به مسافرت برویم.»
قبل از آنکه پای خانواده همسرتان را از زندگی خانوادگی خودتان ببرید، باید این موضوع را به شوهرتان بفهمانید. اینکه به عنوان یک خانواده مستقل برای تحکیم پیوند خانوادگی وقت داشته باشید هم مهم است. پس به شوهرتان بفهمانید که چه می خواهید و دوست دارید با هم وقت بگذرانید، نه اینکه والدین او را تنبیه کنید. بدین ترتیب او می فهمد که شما چه می گویید و از دید شما به مسائل می نگرد.
برای سازش آماده شوید
شاید مجبور شوید روابطتان با والدین خودتان را هم کم کنید. اگر شوهرتان ببیند که شما دارید بعضی چیزها را فدا می کنید، او هم همین کار را می کند. سپس باید تعطیلاتتان را طوری تنظیم کنید که بعضی از سفرهایتان بدون والدینتان باشد.
از شوهرتان بخواهید تا به بهترین شکل به والدینش اطلاع دهد که دیدار بعدی با آنها به این زودی ها نخواهد بود. اگر حاضر نبود این کار را بکند اصرار کنید، زیرا مناسب تر است که والدینش این حرف را از سوی او بشنوند. برای بهبود شرایط، می توانید کارهایی انجام دهید که والدینش فکر نکنند کاملاً بریده اید، مثلاً کاردستی بچه را اسکن کنید و برایشان ایمیل کنید و بچه هایتان را تشویق کنید که تلفنی با آنها حرف بزنند. آنها احتمالاً از این تغییر خوششان نخواهد آمد، ولی اگر همه چیز خوب پیش برود، بالاخره این موضوع را می پذیرند و برایشان عادی می شود.
در مورد والدینی که در نزدیکی شما زندگی می کنند، شاید موقعیتی که پیش می آید زیاد خوشایند نباشد، ولی بالاخره همه چیز درست می شود. اگر نمی خواهید در هر مناسبتی آنها زنگ خانه تان را بزنند، به آنها بگویید که می خواهید خانوادگی این مناسبت را بگذرانید. اگر بچه ها شما را لو دادند، توضیح دهید که قبلاً برنامه ریزی کرده اید، و اگر بعد از برنامه های شما مثلاً شب جمعه برای شام بیایند خوشحال می شوید. همیشه اگر گزینه دیگری ارائه دهید، همه چیز حل می شود.
اگر نمی دانید که والدین همسرتان دارند مرزگذاری می کنند یا درک نمی کنند که شما نیاز به کمک دارید، از آنها بپرسید که آیا دوست دارند در برنامه های زندگی شما گوشه ای از بار را بگیرند؟ اگر گفتند: «خیلی دوست داریم کمک کنیم، ولی الان امکانش را نداریم» دیگر درخواست نکنید. و اگر جوابشان "حتماً" بود، از آنها تشکر کنید


از پسرشان انتظار زیادی دارند؟
بسیاری از مادران از پسرشان انتظار دارند که وقتی در منزل نیستند، پسرشان کیلومترها تا منزل بیاید و به گلدان های آنها آّب بدهد. خانمی می گفت: «شوهرم بعد از ساعت کاری اش باید کیلومترها رانندگی کند و وقتی که به خانه می رسد بچه ها خواب هستند.»
مشکل اینجاست که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها احتمالاً زمانی که جوان بودند با چنین موقعیتی روبرو نشده بودند، بنابراین امروز استرس های خانواده را درک نمی کنند. یک راهش این است که به آنها بگویید که زندگی امروز به چه شکل است و این که آنچه آنها درخواست می کنند در شرایط امروزی انجامش دشوار است. وقتی این موضوع را درک کنند، همه چیز آسانتر می شود.
البته خانمی هم می گوید: «مسئله این نیست. بعضی از والدین از پسر متأهلشان کاری درخواست می کنند تا بدین ترتیب او را در زندگی خود نگه داشته و کنترلش کنند.» و پسری که در مقابل این درخواست های غیرمنطقی سر فرود می آورد – حتی با اینکه می داند برای خانواده اش سختی می آورد – باید یاد بگیرد که بتواند بگوید نه. اگر درخواست های والدینش ادامه پیدا کرد، باید راهی پیدا کنید که شوهرتان هم بتواند با آن کنار بیاید: مثلاً از یکی از همسایه ها بخواهید که هفته ای یک بار کمک کند. یا یکی از نوجوانان همسایه را استخدام کنید تا این کار را هفته ای یکی دوبار برایش انجام دهد. در هر صورت، شوهرتان به والدینش می فهماند که می خواهد به آنها کمک کند، ولی به شرطی که به زندگی خودش لطمه نخورد.
آنطور که دوست دارید کمکتان نمی کنند؟
این شرایط کمی پیچیده است، زیرا پدر مادر همسرتان درست مثل شما می توانند مرزهایشان را مشخص کنند. آنها شاید داوطلب نشوند، زیرا درک نمی کنند که چقدر به کمکشان احتیاج دارید. نیازهایتان را واضح بگویید.
اگر نمی دانید که والدین همسرتان دارند مرزگذاری می کنند یا درک نمی کنند که شما نیاز به کمک دارید، از آنها بپرسید که آیا دوست دارند در برنامه های زندگی شما گوشه ای از بار را بگیرند؟ اگر گفتند: «خیلی دوست داریم کمک کنیم، ولی الان امکانش را نداریم» دیگر درخواست نکنید. و اگر جوابشان "حتماً" بود، از آنها تشکر کنید.
نمی توانید همه مسائل را حل کنید، ولی روشن کردن بعضی چیزها خیلی کمک می کند، به خصوص برای فرزندانتان. بچه ها تنها کسانی هستند که وقتی اطرافیانشان با هم کنار می آیند بیشترین نفع را می برند.




دیپلماسی
کنار آمدن با بعضی از والدین خیلی سخت تر از دیگران است، و با بعضی دیگر به هیچ وجه نمی توان کنار آمد، ولی کارشناسان هم موافقند که اغلب روابط وقتی شکوفا می شوند که قوانین پایه ای اجرا شوند. اگر در مذاکره با والدین خودتان بیشتر مشکل دارید، این راهنمایی ها در مورد آنها هم صادق است:

فوراً مرزهای روشنی بگذارید. اگر نمی خواهید مرتباً به خانه شما بیایند یا مرتباً به شما پند و اندرز دهند، همین حالا باید آنها را متوقف کنید، قبل از آنکه این کار برایشان تبدیل به عادت شود. در غیر این صورت مجبور می شوید در بدترین لحظه ممکن این حرف را به آنها بزنید.
تصمیم خودتان را بگیرید که در مورد چه چیزهایی احساس بدی دارید و در مورد چه چیزهایی می توانید کوتاه بیایید. بخاطر آرامش خانواده، شاید باید بعضی چیزها را بی خیال شوید و بر روی بعضی چیزها پافشاری کنید. در مورد بعضی چیزهای کوچک که ضرر کمتری دارد اصرار نکنید. بدانید که چه زمانی باید زبانتان را نگه دارید. گاهی گفتن کل حقیقت غیرضروری و آسیب رسان است.

تاخیر ازدواج دختران و نقش والدین


امام رضا علیه السلام می فرمایند:« جبرئیل به محضر مبارک رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد (ص) پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: دختران شما همانند میوه های درخت می باشند. هرگاه میوه درخت رسید چاره ای جز چیدن آن نیست و اگر چیده نشود تابش خورشید آن را فاسد و باد مزه آن را از بین می برد. و همانا وقتی دختران به آن حدی رسیدند که زنان دیگر پیشترآن موقعیت را دریافته اند چاره ای جز اختیارکردن شوهر ندارند و اگر شوهری برای آن ها در نظر گرفته نشود، از فساد و تباهی در امان نیستند. رسول خدا (ص) به منبر تشریف بردند. در ضمن خطبه ای، پیام خداوند عزوجل را به حاضران ابلاغ فرمودند.»

در رابطه با فرمایش امام رضا(ع) باید گفت: منشاء تغییر اخلاق اجتماعی و خیلی از ناهنجاری ها را باید در رابطه با تاخیر ازدواج در جامعه مطرح کرد. ولی یکی از عوامل در تاخیر ازدواج دختران، پدران و مادران هستند و آن ها در این باره مقصرند چون غرایز جوانان سالم است و زود می تواند تحت قید و بند درآید ولی پدران محتاط و مادران سخت گیر نخست از درآمد خواستگار می پرسند. خرسندی برخی پدران در پول دار بودن خواستگار است، این درحالی است که این پدران فراموش می کنند و نمی دانند که جوانان ممکن است دلایلی داشته باشند که پیران از درک آن ناتوان باشند. این دسته از بزرگسالان اند که خیر نوع و اجتماع را در نظر نمی گیرند و به اوامر طبیعت بی اعتنا می مانند و در حقیقت خود مشوق سال های هرزه گردی و عیاشی جوانان می شوند.

نکاتی کمتر شنیده شده درباره «اضطراب»

عدم تطابق بین مغز قدیمی ما و محیط زیست جدید، تاثیر قابل توجهی در میزان استرس مزمن و اضطراب های ما گذاشته است. هزاران سال پیش، اضطراب برای انسان مفید محسوب می شد.
هفته نامه صدا - ترجمه سینا امینی سرابی: برای یک لحظه تصور کنید که شما زرافه ای هستید و شاد و خوشحالی در چمنزار دشت های آفریقا زندگی می کنید و گردنی به اندازه 7 فوت (معادل 2.1 متر) دارید. در حال حاضر و پس از آن، گروهی از انسان ها را می بینید که برای تفریح به آفریقا سفر کرده اند و از شما و دوستان تان عکس می گیرند. با این حال تفاوت شما با انسان ها فقط به داشتن یک گردن دراز یا دوربین عکس برداری ختم نمی شود. شاید بزرگ ترین تفاوت شما با انسان ها در سرعت پاسخ دهی به نیازهایتان باشد.

وقتی شما گرسنه هستید، به سمت نزدیک ترین درخت حرکت کرده و برگ های آن را می خورید.

وقتی طوفانی در دشت به پا شود، پناه می گیرید

وقتی که یک شیر قصد شکار شما و دوستان تان را دارد، فرار می کنید.

هر روز به عنوان یک زرافه انتخاب هایی در زندگی دارید. این انتخاب ها شامل مواردی چون غذا، محل خواب و جلوگیری از شکار شدن هستند و تاثیری فوری بر زندگی شما می گذارند. محققان به سبک زندگی شما «پاسخ برگشتی آنی محیط» می گویند. چون که بلافاصله از مزایای عملکرد خود بهره مند می شوید. زندگی شما به شدت در زمان حال قرار دارد.



پاسخ برگشت تاخیری محیط


حالا بیایید سناریو را عوض کنیم و شما به جای زرافه یکی از همان انسان هایی باشید که برای تعطیلات به آفریقا سفر کرده اند. برخلاف زرافه، انسان ها در وضعیتی زندگی می کنند که دانشمندان به آن «پاسخ برگشتی تاخیری محیط» می گویند. شما برخلاف زرافه بلافاصله از منافع عملکرد خود برخوردار نمی شوید. اگر شما وظیفه شغلی خود را به خوبی انجام دهید، چند هفته بعد چک حقوق خود را دریافت می کنید.

اگر پول خود را از حالا پس انداز کنید، سرمایه کافی در دوران بازنشستگی خواهید داشت. خیلی از مصادیقی که در جامعه مدرن ظهور کرده اند، براساس همین تاخیر در پاسخ محیط طراحی شده اند. ما پاداش خود را در آینده دریافت می کنیم و مشکل از همین جا شروع می شود. یک زرافه نگرانی ای بابت آینده ندارد اما بسیاری از نگرانی های افراد، مربوط به مشکلات آینده است.

به عنوان مثال، وقتی که در یک جیپ سواری مشغول تماشای دشت های آفریقا هستید، ممکن است به این فکر کنید: «سفر به آفریقا خیلی خوش می گذرد. خوش به حال افرادی که در پارک های جنگلی کار می کنند و هر روز می توانند زرافه ها را ببینند. آیا واقعا می خواهم شغلم را عوض کنم؟ بهتر نیست این کار را انجام دهم؟»

متاسفانه زندگی در وضعیت تاخیر در پاسخ محیط، منجر به استرس مزمن و نگرانی برای انسان می شود. چرا؟ چون ساختار مغز شما برای حل مشکلات با این شیوه تاخیری سازگار نیست.



تکامل مغز انسان

مغز انسان از زمانی که پاسخ آنی از محیط دریافت می کرد تا به امروز دست خوش توسعه و تکامل بوده است. آخرین بقایای به جا مانده از انسان خردمند دوران قدیم که به او «هومو ساپینس» می گویند، به بیش از 200 هزار سال قبل برمی گردد. این گونه انسانی، اولین نسلی از انسان است که مغزی مشابه مغز شما دارد.

در این برهه از زمان است که نئوکورتکس به عنوان یک بخش جدید به مغز اضافه شده و مسئولیت امور مهم تری مانند صحبت کردن را به عهده می گیرد. پس جامعه مدرن امروزی در مقایسه با سن 200 هزار ساله مغز به شدت جوان به حساب می آید. ضمن این که سیستم تاخیر در پاسخ محیط تنها 500 سال است که بر زندگی ما حاکم شده است. ما در دوره ای از زمان زندگی می کنیم که سرعت تغییر و تحولات نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده و یک روند رشد نمایی را طی می کند در 100 سال اخیر شاهد ظهور ماشین، هواپیما، تلویزیون، رایانه، اینترنت و فناوری های زیادی بوده ایم.

از منظر تکامل، 100 سال مدت زمان بسیار کوتاهی است. مغز انسان مدرن، چندصد هزار سال در حال تکامل بود (وضعیت پاسخ آن محیط) و در یک چشم به هم زدن 100 ساله دنیای او عوض شد. (وضعیت تاخیر در پاسخ) پس طبیعی است که مغز شما هنوز انتظار پاسخ آنی از محیط را داشته باشد.



تکامل اضطراب

عدم تطابق بین مغز قدیمی ما و محیط زیست جدید، تاثیر قابل توجهی در میزان استرس مزمن و اضطراب های ما گذاشته است. هزاران سال پیش، اضطراب برای انسان مفید محسوب می شد. چرا که مغزش همان ساختار دریافت پاسخ آنی را داشت و استرس و نگرانی به او کمک می کردند که در مواجهه با خطرها و مشکلات عکس العمل مناسب نشان دهد. برای مثال: یک شیر درنده در دشت مشغول گشت و گذار است> استرس شما را از مرگ نجات داده است. طوفانی غرنده از راه می رسد> نگرانی باعث می شود که به دنبال پناهگاه بروید> پناهگاه را پیدا می کنید> اضطراب شما را نجات داده است.

شما امروز اصلا آب ننوشیده اید> شما مضطرب و تشنه هستید> به دنبال آب می روید و تشنگی خود را برطرف می کنید> اضطراب شما را نجات داده است. درواقع، نگرانی و اضطراب یادگاری های دوران تکامل مغز هستند. در دوران گذشته استرس به شکل مزمن امروزی نبود، چرا که خود زمان هم مفهوم چندانی برای بشر نداشت. حیوانات وحشی به ندرت استرس مزمن را تجربه می کنند.

پروفسور «مارک لری» که استاد دانشگاه دوک است، عنوان می کند: «یک گوزن ممکن است با شنیدن صدای یک غرش در جنگل، متوجه خطر شده و خود را پنهان کند. اما بلافاصله که خطر رفع شد آرام می شود و به گشت خود ادامه می دهد. در حالی که در مورد بسیاری از انسان ها، این نوع واکنش دیده نمی شود و اضطراب او به راحتی از بین نخواهد رفت.»

وقتی شما در شرایط پاسخ آنی محیط زندگی می کنید، فقط در مواقع خطر احساس نگرانی دارید و به محض این که خطر رفع شود، ترس و اضطراب هم فروکش می کند. در زندگی امروز با مشکلات متنوعی روبرو هستیم. آیا برای فیض های ماه آینده پول کافی دارم؟ آیا ترفیع شغلی می گیرم یا در موقعیت فعلی ام باقی می مانم؟ آیا مشکل رابطه عاطفی ام حل خواهدشد؟ طبیعی است که در شرایط پاسخ تاخیری محیط، به ندرت صورت مسئله ای در آن واحد حل خواهدشد.



راهکار چیست؟

یکی از بزرگ ترین منابع اضطراب در وضعیت پاسخ تاخیری محیط، عدم قطعیت است. هیچ تضمینی وجود ندارد که بعد از به پایان رساندن دوران تحصیل، شغلی پیدا کنید. هیچ وعده ای نمی توان داد که سرمایه شما در آینده رشد کند. هیچ اطمینانی نیست که رابطه عاطفی شما سرانجام خوب و خوش داشته باشد. زندگی در وضعیت پاسخ تاخیری محیط به معنای این است که شما در لا به لای انبوهی از عدم قطعیت ها زندگی می کنید.

در چنین محیطی چطور می توانید رشد کنید؟

اولین کاری که می توانید انجام دهید «اندازه گیری» است. شما نمی توانید پس انداز دوران بازنشستگی خود را برآورد کنید اما می توانید بعضی از عدم قطعیت های زندگی خود را حذف کنید. برای مثال، شما می توانید میزان پس اندازه ماهانه خود را مشخص کنید. شما نمی توانید مطمئن شوید که بعد از فارغ التحصیلی حتما صاحب شغل خواهید شد، اما می توانید به عنوان کارآموز در شرکتی مشغول به کار شوید. اندازه گیری کمک می کند که ابهام مسائل برطرف شود. وقتی شرایط را سبک سنگین می کنید، به قطعیت های بیشتری خواهید رسید. قرار نیست که اندازه گیری، مشکلات شما را به شیوه جادویی حل کند اما شما را از بلاتکلیفی نجات خواهدداد.



نگرانی های خود را تغییر دهید

دومین موردی که می تواند استرس و نگرانی شما را برطرف کند، «تغییر دادن نگرانی ها» از حالت نگرانی های بلندمدت و به نگرانی های روزمره است. به جای این که نگران طول عمر زندگی خود باشید، نگران پیاده روی روزانه شوید. به جای این که نگران این باشید که آیا فرزندتان دانشگاه قبول می شود، نگران مدت زمان درس خواندنش در طول روز باشید. به جای نگرانی از چاق شدن، نگران میزان چربی وعده شام امشب خود باشید. این نوع نگرش باعث می شود که هم پاداش کارهای خود را سریع تر دریافت کنید (پاسخ آنی محیط) و هم مشکلات آینده (پاسخ تاخیری محیط) رفع شوند.

دوران عقد و رفت و آمدها

با وجود تمام ویژگی های مثبتی که ازدواج به موقع به همراه دارد، طولانی شدن دوران تحصیل، فقدان درآمد لازم برای تشکیل زندگی مشترک، انجام خدمت نظام وظیفه و مشکلاتی مشابه، ازدواج را برای جوانان مشکل ساخته است و به ناچار بسیاری از افراد، ناگزیرند تا تثبیت شرایط خود، ازدواج به موقع را به تعویق بیندازند.



بنابراین خیلی ها سعی می کنند دوران تحصیل خود را به پایان برسانند، خدمت سربازی را بگذرانند، یک شغل مناسب بیابند، پس انداز لازم را جمع آوری کنند،…و بعد برای ازدواج اقدام کنند. به تعویق افتادن ازدواج جوانان نه تنها آسیب‌های روحی فراوانی به همراه دارد بلکه باعث شکل گرفتن بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند دوستی های خیابانی، دوستی های اینترنتی و بسیاری از انحرافات اجتماعی دیگر می شود.
مسائلی که مطرح شد موجب می شود بسیاری از جوانان به خصوص پسران، بعد از 30 سالگی شرایط ایده آل ازدواج را کسب کنند و به تبع آن با ازدواج نکردن آنان، سن ازدواج دختران هم بالاتر می رود.
اگر در شرایطی هستید که مشکلات تحصیلی و شغلی و… دارید و از طرف دیگر نیاز به ازدواج را در خود احساس می کنید، با مشورت و صلاحدید والدین برای ازدواج اقدام کنید و تا زمان مهیا شدن شرایط لازم برای ازدواج، دوران عقد خود را طولانی تر از افراد دیگری که دارای شرایط کامل ازدواج هستند، قرار دهید. بااین حال اگر قرار است از این نسخه پیروی کنید، این نکات را به خاطر داشته باشید:
مدت زمان عقد چقدر باشد؟
طول مدت عقد بستگی به عوامل و شرایط بسیاری بستگی دارد، خدمت سربازی داماد و وضعیت شغلی او، رفتار اطرافیان، شرایط تحصیلی، فرهنگ جامعه و آداب و رسوم خانواده‌ها و شرایط روحی و روانی دختر و پسر و... همگی از عواملی هستند که لازم است برای تعیین زمان مطلوب دوران عقد در نظر گرفته شود. البته در میان این شرایط، توافق و تفاهم دختر و پسر، رفتار و نحوه‌ی برخورد آنان بسیار تأثیرگذار و تعیین‌کننده است.
در یک دوران عقد طولانی، ملاقات‌های مکرر و نامنظم، دختر و پسر، آمد و رفت‌های سرزده و بدون هماهنگی باعث می‌شود، این دوران شیرین و دوست‌داشتنی برای زوجین و خانواده‌های‌شان خسته کننده و توأم با نارضایتی شود. علاوه بر این بلاتکلیفی و اختلافاتی که به تدریج رنگ می‌گیرند و سرزنش‌ها و زخم‌زبان‌های اطرافیان نیز از عواملی است که با هوشمندی زوجین می‌تواند تقلیل یابد و کم‌تر به اختلافات عمیق و دنباله‌دار تبدیل شود. اما وقتی بنا به دلایلی دوران عقد کوتاه می‌شود (کم‌تر از شش‌ماه)، فرصت زن و مرد برای به دست آوردن شناخت کافی از آداب، فرهنگ و رسوم، رفتارها و اخلاق‌های خاص و بسیاری از نکات ریز دیگر کم می شود. بنابراین دختر و پسر می‌توانند با تمرکز بر به دست آوردن شناخت متقابل و کمی بیشتر رفت و آمد کردن خود را برای ورود به زندگی مشترک از یک سو و لذت بردن از دوران متمایز عقد از سوی دیگر مهیا کنند.

موازین دوران عقد
تعامل با خانواده همسر در دوران عقد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که اولین رابطه ها می‌تواند نقش تاثیر گذاری بر ادامه فرآیند روابط داشته باشد. در اولین رابطه ها، پایه ها و مبانی نگرش افراد نسبت به هم شکل می گیرد و از آن جا که در این دوران همسران بیشتر به فکر ارتباط با هم هستند، ممکن است از تعامل با خانواده یکدیگر غفلت کنند و یا به خانواده همسر توجه بیشتری از خود او داشته باشند هر کدام از این موارد می تواند باعث تنش و اختلاف شود و بی‌تجربگی در تعامل با خانواده همسر می تواند زوجین را با مشکلات زیادی روبه رو سازد.
تلاش شود که در ابتدای دوران عقد در زمینه وقت های ملاقات با هم توافق کنید. این امر مانع بروز چالش‌های بعدی می شود. مثلا پسر می تواند از همسر خود سوال کند که نظر خانواده شما درباره دفعات ملاقات چیست؟ و دختر هم پس از کسب نظر خانواده خود، نظر آن ها را بگوید و یا نظری را اعلام کند که حاصل توافق او با خانواده است


چرا مدیریت ملاقات مهم است؟
طبیعی است وقتی دختر و پسری به یکدیگر علاقه دارند و به عقد هم در می آیند، اشتیاق زیادی برای ملاقات یکدیگر دارند، اما باید در نظر داشت که اگر در ملاقات‌ها ناشیانه عمل شود و ضوابط خاصی برای آن ها در نظر گرفته نشود، قطعا می تواند به ادامه روند روابط سالم در دوران عقد لطمه بزند و زوجین جوان را در ادامه زندگی دچار مشکل و یا زندگی مشترک آینده آن ها را دستخوش مخاطره کند؛ بنابراین رعایت این نکات ضروری به نظر می رسد:

تلاش شود که در ابتدای دوران عقد در زمینه وقت های ملاقات با هم توافق کنید. این امر مانع بروز چالش‌های بعدی می شود. مثلا پسر می تواند از همسر خود سوال کند که نظر خانواده شما درباره دفعات ملاقات چیست؟ و دختر هم پس از کسب نظر خانواده خود، نظر آن ها را بگوید و یا نظری را اعلام کند که حاصل توافق او با خانواده است. در هر صورت خوب است با توافق داماد، عروس و خانواده ها، روز یا روزهای مشخصی برای دیدار معین شود. وجود چنین توافقی می تواند محاسنی را که در ادامه ذکر می کنیم به همراه داشته باشد:

1- تنظیم وقت ملاقات از قبل باعث می شود که کمتر احتمال اعتراض بین طرفین صورت گیرد؛ زیرا این برنامه ریزی با مشارکت انجام شده است.
2-به علت اطلاع خانواده عروس از زمان حضور داماد، تمهیدات لازم دراین باره به عمل می آید و لذا برای پذیرایی از وی آمادگی لازم را دارند.
3-حفظ احترام متقابل نیز حاصل توافق در وقت ملاقات است. مسلما شرایط پذیرایی و تکریم از مهمان دعوت شده و با قرار ملاقات، بسیار بهتر و مناسب تر از مهمان سرزده است.
4-به هم نخوردن دیگر برنامه های خانواده عروس، حسن دیگر برنامه ریزی زمان ملاقات است.



تمهیدات لازم برای ملاقات
برای آن که در دوران عقد دیداری موفق داشته باشید به این مطالب توجه کنید:




1- از رفت و آمدهای افراطی، وقت و بی وقت و برنامه ریزی نشده جدا خودداری کنید. طوری رفتار نکنید که هم خانواده شما و هم همسرتان از این همه رفت وآمد زبان به شکایت باز کنند.

2- به آراستن ظاهر خود توجه داشته باشید؛ یعنی هم مرد باید از لباسی مرتب و تمیز برای دیدار با همسر خود استفاده کند و هم زن به آرایش ظاهر، مو، چهره و لباس خود اهمیت دهد. گمان نکنید مثلا اگر دو سال از دوران عقد شما گذشته است این مسئله ضرورت ندارد.

3-قبل از دیدار، در صورت امکان به خانواده همسر خود خبر دهید؛ مثلا سوال کنید که آیا آمادگی لازم برای حضور شما را دارند یا خیر؟

4-بهتر است اوقاتی که با همسرتان ملاقات دارید، منظم باشد حتی اگر دوران عقد شما طولانی شده باشد. توجه به این مسئله در عقدهای طولانی مدت باعث حفظ احترام همه افراد می شود.

5-تهیه هدیه مناسب برای همسر در دوران عقد کاری است که باید هر از چند گاهی به آن توجه شود؛ به خصوص در مناسبت ها و اعیاد مختلف.

6- اگر قرار است با همسر خود به گردش برنامه ریزی شده بروید، حتما به اندازه کافی پول به همراه داشته باشید. اصلا درست نیست که در دوران عقد انتظار هزینه کردن و تامین مخارج گردش را از ناحیه خانم داشته باشید. اگر پول به اندازه کافی ندارید سفر یا گردش را به تعویق بیندازید و آن را به موقعی مناسب موکول کنید.

ازدواج با کسی که دارای فرزند ؟!

قبل از اینکه این تصمیم بزرگ را بگیرید و با کسی که بچه‌ دارد ازدواج کنید، چند نکته مهم را باید بدانید.
نسبت به بچه‌ها چه احساسی دارید؟
خیلی‌ها اصلاً بچه دوست ندارند و خوششان نمی‌آید بچه دوروبرشان باشد. اگر می‌دانید که همه عمرتان بچه دوست نداشته‌اید، این را به خودتان یادآور شوید و باز برای فکر بیشتر به خودتان وقت بدهید. اما اگر معمولاً از حضور بچه‌ها لذت می‌برید، مسئله‌ای که باید به آن فکر کنید این است که بچه‌های طرف‌مقابلتان را دوست دارید یا نه.
بچه نسبت به شما چه احساسی دارد؟
طلاق همیشه برای بچه‌ها سخت است اما ازدواج دوباره والدینشان می‌تواند سخت‌تر هم باشد. بیشتر بچه‌ها وقتی پدر یا مادرشان فردی جدید را پیدا می‌کند کمی حسودی می‌کنند و گاهی هم می‌ترسند که پدر یا مادرشان را از دست بدهند. گاهی اوقات فکر می‌کنند شما می‌خواهید جای پدر یا مادر واقعی‌اش را بگیرید. اینها احساساتی کاملاً طبیعی هستند که با ارتباط و گفتگوی درست می‌توان با آنها کنار آمد. واقعیت سخت‌تر این است که این بچه اعتراف کند که از همسرتان بدش می‌آید و ترجیح می‌دهد با آن یکی والدین خود زندگی کند. یکی دیگر از مشکلات می‌تواند این باشد که این بچه بطور مداوم شما و همسرتان را به جان هم بیندازد. برای کنار آمدن و برخورد با چنین موقعیت‌هایی یک توصیه سه کلمه‌ای داریم: گفتگو، گفتگو، گفتگو. بچه‌ها خراب‌کارهایی عالی هستند. اگر از قبل می‌دانید که می‌توانند مانعی بر سر راه شما باشند، می‌توانید پیش مشاور بروید و خیلی وقت‌ها هم البته این مشکلات قابل‌حل نیستند.

پدر یا مادرخوانده بودن چطور زندگی‌تان را تغییر می‌دهد؟
از شب‌ها بیرون رفتن و خوشگذرانی لذت می‌برید؟ بدانید که اینها و خیلی کارهای دیگر اگر نگوییم غیرممکن از این به بعد سخت خواهد شد. باید بفهمید که وضعیت نگهداری بچه بین همسر جدید شما و همسر سابق او به چه صورت خواهد بود. بعضی والدینی که از هم جدا شده‌اند بچه‌ها را به صورت نیمه‌وقت نگه می‌دارند و گاهی کلاً مسئولیت سرپرستی بچه به عهده یکی از آنها خواهد بود.
چه میزان مسئولیت خواهید داشت؟
بفهمید که همسرتان از شما بعنوان والدین جدید این کودک تا چه میزان توقع دارد. آیا انتظار دارد اگر بچه دل‌درد گرفت، بخاطر او نیمه شب از خواب بیدار شوید؟ آیا باید هر شب برای او غذای مخصوص درست کنید؟ برایش شب‌ها قصه بخوانید تا خوابش ببرد؟ اگر شیطنت کرد تنبیهش کنید؟ ممکن است همسرتان همه مسئولیت‌های پدر یا مادری را از شما توقع داشته باشد. اما اینکه هیچ مسئولیتی هم به شما در قبال آن بچه واگذار نکند به همین اندازه بد است.
آیا می‌توانید تحمل کنید همسرتان با همسر سابقش ارتباط داشته باشد؟
اینکه بدانید همسرتان قبل از شما همسر دیگری داشته است به اندازه کافی بد است چه برسد به اینکه مجبور باشید تحمل کنید این رابطه‌ بخاطر بچه‌ها همچنان ادامه داشته باشد. ببینید اگر همسر سابق او تلفن کند یا اگر بفهمید که با هم برای تفریح بچه، او را جایی برده‌اند چه احساسی پیدا می‌کنید؟ اینکه بطور مداوم همسرتان را متهم کنید که رابطه با همسر سابقش را از سر گرفته است یا بعد از جلسه اولیا و مربیان بچه که همراه همسر سابقش به مدرسه رفته بود چند روز با او حرف نزنید از نبایدهاست. به خاطر داشته باشید که این فرد الان به شما متعهد شده است!

آیا می‌توانید با این مسئله که همیشه نفر اول نیستید کنار بیایید؟
همه این فکر را دارند که حداقل چند سال اول زندگی برایشان مثل ماه‌عسل خواهد بود -- یعنی فقط شما دو نفر و عشقتان. وقتی همسرتان بچه داشته باشد، این دوره به محض اتمام ماه‌عسل تمام خواهد شد (تازه اگر تصور کنیم که قرار است آن را دو نفری بروید!) و بعد مجبورید به واقعیت زندگی برگردید. دیگر به جای اینکه همسرتان از پشت شمع روی میز شام به شما زل بزند، مشغول زور کردن بچه‌اش برای غذا خوردن است. وقتی دوست دارید برای تفریح به جزیره کیش بروید، همسرتان ممکن است بخاطر بچه‌ها پارک ارم را پیشنهاد کند. حتی ممکن است مجبور شود به جای گرفتن دست شما، دست دختر کوچولویش را بگیرد. برای اینکه با مشکل مواجه نشوید، باید انعطاف‌پذیر باشید و درک کنید که همسرتان تا چه اندازه دوستتان دارد--هر چقدر که بچه‌هایش را هم دوست دارد دیگر مهم نیست.
آیا همسرتان می‌خواهد بچه‌های بیشتری داشته باشد؟
همیشه این احتمال وجود دارد که همسرتان به اندازه‌ای که می‌خواسته بچه‌دار شده است. اگر شما هم قصد بچه‌دار شدن دارید، حتماً باید در این مورد با طرف‌مقابل صحبت کنید. ممکن است مجبور شوید آرزوی همیشگی داشتن ۲ یا ۳ بچه را به یک بچه تقلیل دهید اما اگر این فرد همانی باشد که همیشه می‌خواسته‌اید، ارزشش را دارد!