مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

کاربرد نقاشی به عنوان وسیله درمان



نقاشی به عنوان وسیله‌ای برای روان‌درمانی کودکان ناسازگار، نابهنجار و عقب‌مانده آموزشی …

نقاشی تنها وسیله تشخیص و ناسازگاری کودک نیست، بلکه وسیله درمان موثر هم محسوب می‌شود.

نقاشی به عنوان وسیله‌ای برای روان‌درمانی کودکان ناسازگار، نابهنجار و عقب‌مانده آموزشی مناسب است و نتیجه‌ای هم که از این کار حاصل می‌شود بسیار موثر است زیرا نقاشی به کودک امکان می‌دهد قدرت و قابلیت خلاقیت خود را بشناسد و در نتیجه حل مشکلات برایش آسان‌تر جلوه می‌کند.
نقاشی زبانی است که برای کودکان کمتر از ده ساله موثر‌تر از صحبت کردن است. زیرا ساختار زبان گفتاری چنان پیچیده است که کودک خردسال نمی‌تواند به چالاکی از آن صحبت کند.
او بویژه هنگامی که می‌خواهد با یک بزرگسال صحبت کند می‌کوشد به طریق صحیح و قابل فهمی مطالب خود را بیان دارد، ولی از آنجا که خیلی کم با اصطلاحات زبان گفتاری آشناست مجبور است ساکت بماند و چیزی نگوید در حالی که خیلی چیزها برای گفتن دارد، اما زبان رسم و نقاشی برای کودک متناسب‌تر و از نظر او دارای محتوای بیانی آگاهانه و ناآگاهانه بیشتری است. بنابراین نقاشی، وسیله بیانی ممتازی است و این دیگر بستگی به بزرگسالان دارد که بتوانند از آن به نحوی هوشمندانه استفاده کنند.

همچنین نقاشی‌های کودکان به ما نشان می‌دهد وی خود را چگونه می‌بیند، چگونه متحول می‌شود و چگونه با جهان پیرامون خود مرتبط می‌شود. قبل از هر چیز نقاشی کودکان را باید یک پیام بنیادی تلقی کنیم و اگر بتوانیم این پیام را که هر بار منحصر به فرد است از رمز درآوریم و درک کنیم، خواهیم توانست روابط خود را با کودک غنی سازیم و در راه حفظ تعادل عاطفی ـ روانی کودکمان بکوشیم.

آشکار شدن شخصیتتان با نقاشی ناخودآگاهتان

ترسیم نقاشی در هنگام استراحت و یا تفکر نشان دهنده "شخصیت" و روحیات افراد می باشد.




دکتر ابراهیم مقدم روانشناس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه رفتارهای بیرونی انسان آینه ای از حالت های درونی اوست، آدمی هر آنچه در ناخود آگاهش وجود دارد در رفتارهای بیرونی اش تجلی می کند، گفت: زمانی که در ناخود آگاه ما استرس و اضطراب وجود داشته باشد رفتارهای بیرونی به صورت خشک شدن دهان و اختلال در خواب خودش را نشان می دهد و بازتاب آن را در بیرون می بینیم.

وی در ادامه گفت: در حالت عادی همه افراد معمولا رفتارهای ناخود آگاهشان را در بیرون بروز می دهند که گاهی به دلیل نداشتن تعلیم و تربیت با کشیدن نقاشی و ترسیم خطوط احساسات و روحیات خود را نشان می دهند.
به گفته این روانشناس: گاهی این ترسیم کردن و نقاشی که هنگام استراحت و یا فرو رفتن در تفکر به عنوان نمونه زمان تلفن جواب دادن در جلسه خودش را نشان می دهد که فرد خود کار دست می گیرد و روی کاغذ اشکالی را ترسیم می کند منجر به تخلیه ی ذهن درگیر فرد و یا پیشگیری از اضطراب و پر خاشگری در طول روز می شود که گاهی مشکلات خواب را رفع می کند . به گفته وی به بیماران تحت مداوای روانشناس توصیه می شود که قبل از خواب این کار را انجام دهند تا به آرامش هنگام خواب دست پیدا کنند.

وی عنوان کرد: که این رفتارهای ناخود آگاه که از انسان سر می زند گاهی به صورت لغزش های کلامی به چشم می آید که فرد ناخود آگاه کلامی از دهانش خارج می شود که تمایل به گفتن آن ندارد که حالت تکرار به خودش می گیرد که نمونه ی دیگر از رفتارهای ناخود آگاه است.
به گفته ی این روانشناس نقاشی ها و ترسیم خطوط هر کدام معنای خاصی و تفسیر خصوصی به خودشان دارند که باید بررسی شود که نباید به راحتی از کنار این تصاویر ناخود آگاه عبور کنیم . وی با بیان اینکه این تصاویر بیشتر ذهنی هستند اظهار داشت: کسانی که تحت تاثیر تعلیم و تربیت نبودند یعنی اگه آموزش نقاشی ندیده اند رفتار ناخود آگاه در آنها بیشتر است و بالعکس کسانی که تحت تعلیم وتربیت بودند رفتار ناخود آگاه در آنها کمتر است و اغلب این رفتار را در خود پس می زنند .
وی به چند نمونه از تصاویر اشاره کرد: مانند کشیدن تصاویر بزرگ که نشان دهنده ی خود پنداری و بالای بودن اعتماد به نفس فرد و بر عکس آن تصاویر کوچک کمی اعتماد به نفس فرد را نشان می دهد.
وی افزود: کسانی که نقاشی را در وسط کاغذ می کشند افراد خود محور هستند و کسانی که در حاشیه نقاشی می کنند اغلب افرادی هستند که از مردم کناره گیری می کنند و ارتباطات اجتماعی کمی با اطرافیانشان دارند و خطوط منظم و ویژگی های وسواسی فرد را نشان می دهد.

نقش روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برند

در فصل پانزدهم کتاب "مباحث و موضوعات مدیریت بازاریابی با نگرش بازار ایران" که در حال حاضر چاپ چهارم آن در دسترس علاقه‌مندان و همراهان قرار دارد به موضوع "ارتباط مؤثر با مشتریان از طریق بسته‌بندی و رنگ مناسب" پرداخته شده است.

یادداشت امروز نیز ترجمه مطلبی پرمحتوا در حوزه روانشناسی رنگ در بازاریابی و برند است که نکات ارزشمندی را یادآور می‌شود.

روانشناسی رنگ یکی از جالب‌ترین و در عین حال بحث برانگیزترین جوانب بازاریابی است که نقش مهمی در متقاعدسازی مشتری برای خرید دارد.

دلیل این امر این است که امروزه اکثر مکالمات مربوط به رنگ و متقاعدسازی مشتری، شامل شواهد حدسی و گمانه‌زنی است. علاوه بر این، بعضی از بازاریابان اطلاعات اغراق‌آمیزی درباره‌ی "رنگ و ذهن" به منظور گمراه کردن به مشتری می‌دهند.

ما به منظور حذف این نوع طرز فکر و برخورداری از عامل واقعاً "جذاب" رفتار انسانی، می‌خواهیم مجموعه‌ای از قابل اعتمادترین تحقیقات در زمینه‌ی تئوری رنگ و فرایند متقاعدسازی مشتری را مورد بررسی قرار دهیم.

مفاهیم نادرست در باب روانشناسی رنگ

چرا با وجود اینکه موضوع روانشناسی رنگ بسیار بحث برانگیز است، اما اطلاعات حقیقیِ بسیار کمی برای حمایت از آن وجود دارد؟

طبق تحقیقات انجام شده، عواملی مانند تمایلات شخصی، تجربه، نحوه ی تربیت، و تفاوت فرهنگی، محیط و غیره بر تاثیر رنگ ها بر روی ما، موثر است. درنتیجه این نظر که رنگ زرد و بنفش احساسات افراد را برمی انگیزانند تقریبا درست است.

اطلاعات نادرست و بی روحی که روانشناسی رنگ را تنها در چند جمله خلاصه می کند، شرایط را بدتر می کند، برخی از این عبارت ها در ذیل آمده است:

- از لحاظ روانشناسی رنگ زرد شادترین رنگ موجود است.

- شخصیت کارتونی گرین لنترن (Green Lantern) از رنگ زرد می‌ترسید.

- 75 درصد از مدادهایی که در امریکا به فروش می رسد به رنگ زرد هستند.

حالا زمان آن است که به بررسی تحقیقاتی مبنی بر نقش مهم رنگ در متقاعدسازی مشتری بپردازیم.

اهمیت رنگ در برند

برند یکی از مهم ترین مباحث در زمینه مفهوم رنگ است و بسیاری از تحقیقات در این زمینه نادرست هستند.

تلاش‌های فراوانی جهت طبقه‌بندی واکنش مصرف‌کننده به رنگ‌های مختلف انجام شده است. اما حقیقت امر این است که رنگ به تجارب شخصی افراد بسیار وابسته است و انتقال احساس و برداشت خاص از یک رنگ به صورت جهانی دشوار است.

اما الگوهای پیامی بسیاری در مفهوم رنگ وجود دارد. به عنوان مثال رنگ‌ها نقش حیاتی در خرید و برند، بازی می‌کنند.

محققان بر اساس مقاله ای با عنوان " تاثیر رنگ در بازاریابی" یافته اند که بالغ بر 90درصد قضاوت هایی که از سوی مصرف کنندگان درباره محصولات می شود، تنها بر اساس رنگ است. (انتخاب نوع رنگ هم به محصول بستگی دارد.)

با توجه به نقش مهم رنگ در برند، نتایج حاصل شده از یک مطالعه با عنوان " تاثیرات متقابل رنگ" نشان می دهد که رابطه بین رنگ و برند بر پایه تناسب درکِ رنگی است که در برند خاصی استفاده می شود. ( به عبارت دیگر آیا رنگ با آنچه که فروخته می شود "تناسب" دارد یا نه)

مطالعه‌ای با عنوان "قرمزِ هیجان انگیز و آبی رقابتی" نیز تاثیر رنگ بر خرید را بر اساس چگونگی اثرگذاری مفهوم برند، تایید می‌کند. این بدان معنا است که رنگ باعث می شود مصرف کننده درباره "وبژگی" برند، قضاوت کند. (اگر موتورهای هارلی دیویدسان، حس خوب و قدرتمندی را به موتورسوار نمی دادند، دیگر چه کسی می خواست آنها را بخرد؟)

برخی دیگر از مطالعات نشان می‌دهند که مغز ما برندهای قابل شناسایی را ترجیح می دهد که باعث می شود رنگ اهمیت ویژه ای در ویژگی برند داشته باشد.حتی پیشنهاد شده که کسب‌و‌کارهای نوپا رنگی را برای لوگو انتخاب کنند که آنها را از سایر رقیبان خود متمایز سازد. (مثلا اگر کلیه رقیبان از رنگ آبی در برند خود در زمینه کسب و کارتان استفاده می کنند، شما رنگ بنفش را انتخاب کنید.)

بر اساس مطالعات محققان، زمانی که وقت انتخاب "صحیح ترین" رنگ می رسد، پیش بینی واکنش مصرف کننده به رنگ انتخابی که با محصول در تناسب باشد، بسیار مهم تر از خود رنگ است. بنابراین اگر مالکان کمپانی هارلی-دیویدسن (Harley-Davidson-migna.ir) می خواهند محصولی را تولید کنند که در مشتریان احساس قدرت کنند، باید پیش بینی کنند که محصولاتی با رنگ صورتی هرگز به فروش نخواهد رسید.

جنیفر آکر، استاد دانشگاه استنفورد، مطالعاتی را در زمینه‌ی وسعت ویژگی برند انجام داده و پنج اصلی را که نقش مهمی در شخصیت برند بازی می‌کند مورد بررسی قرار داده است. مطالعات دیگر نشان داده که واقعاً بین استفاده از رنگی خاص و برداشت مصرف‌کننده از ویژگی برند رابطه وجود دارد.

هر رنگ با ویژگی خاصی در ارتباط است. ( مثلاً رنگ قهوه ای با خشونت، بنفش با فرهیختگی، و رنگ قرمز با هیجان در ارتباط است). اما نکته قابل توجه در اکثر مطالعات دانشگاهی درباره رنگ و بازاریابی این است که به جای پرداختن به رنگ های کلیشه ای و مربوطه معمول، رنگ انتخابی تان باید با ویژگی دلخواهِ برندتان، تناسب داشته باشد.

به نادرست بودن این مفهوم کلی که رنگ سبز به معنی آرامش است توجه کنید. در صورت داشتن چنین عقیده ای از موضوع اصلی دور می مانیم؛ گاهی از رنگ سبز برای برندهای مربوط به امور زیست محیطی مانند Timberland’s G.R.E.E.N standard, استفاده می شود، اما رنگ سبز گاهی اوقات جنبه مالی را هم مانند mint.com ( سرویس مدیریتی امورمالی شخصی در آمریکا) در برمی گیرد.

این موضوع درباره‌ی سایر رنگ‌ها هم صدق می‌کند، مثلاً رنگ قهوه‌ای در یک حوزه به معنی خشونت و در جایی دیگر نشاندهنده‌ی صمیمت و احساس میزبانی (مانند مراسم شکرگزاری) و یا اشتها‌آور ( مانند آگهی تبلیغاتی شکلات) است.

اما این نکته را به خاطر داشته باشید که زمینه کاری شما مهم ترین نقش را بازی می کند. احساس و تصویر ذهنی که برند شما در متقاعد کردن مصرف کننده می گذارد، بسیار مهم است. رنگ انتخابی حتما باید با برند متناسب باشد.

یکی از بهترین مطالعات در این زمینه توسط جو هالوک انجام شده است. وی در مطالعه خود رنگ های موردعلاقه زن و مرد را مورد بررسی قرار داده است.

رنگ‌های مورد علاقه ی زنان و مردان

شایان ذکر است که محیط زندگی فردـ خصوصا مفاهیم فرهنگی نقش خیلی مهمی در علاقمندی افراد به رنگ های خاصی دارد. مثلا مقاله ای در مجله‌ی Smithsonian توضیح می‌دهد که چگونه آبی به رنگی برای پسرها و صورتی به رنگ دخترها تبدیل شده است.

مشاهدات هالوک در زمینه رنگ های مورد علاقه خانم ها و آقایان در زیر آمده است:




رنگ های مورد علاقه مردان




رنگ های مورد علاقه زنان



رنگ هایی که زنان دوست ندارند



رنگ هایی که مردان دوست ندارند


مهم ترین نکته ی قابل توجه در این تصاویر، علاقه ی هر دو جنس مرد و زن به رنگ آبی است. اما درباره رنگ بنفش هیچ شباهتی باهم ندارند. رنگ بنفش در صدر لیست رنگ های مورد علاقه ی خانم ها است. در رابطه با درک رنگ، مردان رنگ های تند را ترجیح می دهند، درصورتی که زنان رنگ های ملایم تری را دوست دارند.

بهتر است برای طراحی لوگوی خود این اطلاعات را در ذهن داشته باشید. چرا که در جذب مصرف کنندگان تأثیر به سزایی دارد.

هماهنگی رنگ ها و نرخ تبدیل

اخیرا انتخاب "بهترین" رنگ برای نرخ تبدیل در وب سایت ها به موضوع بسیار محبوبی تبدیل شده است. این وبسایت ها با توجه به این نکته که هیچ رنگی، بهترین رنگ برای نرخ تبدیل نیست، توانسته اند پیشرفت خوبی در این زمینه داشته باشند.

براساس قانون روان شناسی تحت عنوان "اثر جداسازی" (the Isolation Effect)، احتمال یادآوری آیتمی که "مانند انگشت شست نسبت به سایر انگشتان متمایز باشد، بیشتر است". تحقیقات به وضوح نشان می دهد زمانی که یک آیتم نسبت به آیتم های اطرافش برجسته تر است، افراد بیشتر به آن توجه کرده و آن را به خاطر می‌سپارند.


مثلاً در مثال بالا باکس Sign Up مانند یک جزیره قرمز در میان دریای آبی صفحه بیشتر خودنمایی می کند.

مطالعاتی تحت عنوان "پاسخ زیباشناختی به ترکیب رنگ" و "ترجیحات مصرف کننده درباره ی ترکیب رنگ" نشان می دهد در حالی که اکثریت مصرف کنندگان الگوهای رنگی با ته رنگ های مشابه را ترجیح می دهند، اما پالت هایی با رنگ های بسیار متضاد را می پسندند.

این عبارت از نظر هماهنگی رنگ به معنی ایجاد یک ساختار بصری متشکل از پایه رنگ های مشابه و متضاد کردن آنها با رنگ های مکمل تند است. از رنگ های ثانویه نیز می توانید استفاده کنید.

ممکن است پس از خواندن این مطلب احساس کنید یک دکوراتور داخلی هستید، اما درک درست این اطلاعات در درک نوسانات و بهینه سازی نرخ تبدیل از اهمیت بالایی برخوردار است.

در مثال زیر تغییر رنگِ کادر باعث افزایش نرخ تبدیل شد:



زمانی که رنگ باکس را از سبز به قرمز تغییر دادند، نرخ تبدیل 21 درصد افزایش یافت. اما این بدان معنا نیست که رنگ قرمز دارای قدرت جادویی است و مردم را جذب می کند.

بیشتر که به عکس توجه کنید متوجه می شوید که رنگ سبز با قسمت های دیگر صفحه هماهنگی بیشتری دارد. رنگ قرمز (که مکمل سبز است) تضاد بصری چشمگیری را به وجود آورده است.

چرا قهوه "موکا" دوست داریم اما از رنگ "قهوه ای" متنفریم.


اگرچه روش‌های درک رنگ‌های مختلف، متفاوت است، اما نام خود رنگ‌ها هم در علاقه‌ی ما به آنها بی‌تأثیر نیست.

در یک مطالعه از افراد خواستند تا محصولات را بر اساس نام‌های رنگی مختلفی ارزیابی کنند. نام‌های "شیک" بیشتر مورد استقبال افراد قرار گرفتند. به عنوان مثال، برند موکا از رنگش که قهوه‌ای بود، طرفداران بیشتری داشت. در صورتی که محققان رنگ های یکسانی را به آنها نشان داده بودند.

این تحقیق در طیف متنوعی از محصولات انجام گرفت و نتیجه ی همه ی آنها یکسان بود. به چشم مصرف کنندگان برندهایی که رنگی نوشته شده بودند جذاب تر بود.

ثابت شده که هرچه نام رنگ ها غیرمعمول تر و منحصربه فردتر باشد، نیت خرید مصرف کننده را بیشتر می کند. مثلا پاستیل هایی با نام "رازماتا" (Razzmatazz) فروش بیشتری از پاستیل هایی با نام "زرد لیمویی" داشتند. این موضوع درباره محصولات غیرغذایی هم صدق می کند.

پس به خاطر داشته باشید که انتخاب رنگ هم به اندازه‌ی انتخاب نام برند از اهمیت ویژه‌ای در جلب توجه مصرف‌کننده دارد.

روانشناسی رنگها (رنگ زرد)



● ذهن/ بدن
زردها درخشنده ترین، شادترین و کودکانه ترین شخصیت های طیف رنگی هستند. این ارواح آسان گیر به شدت اهل شوخی هستند. آنا دوست دارند بخندند و قادرند از همه چیز زندگی لذت ببرند. اگرچه ممکن است تمرکز حواس برایشان کاری دشوار باشد، اما از فواید ریلکسیشن، لذت خالص زندگی و زندگی خودانگیزانه آگاه هستند. آنان کسانی هستند که در کنار ما زندگی را سخت و جدی نمی گیرند و همیشه به سوی روشنی ها می نگرند. خوش بینی کلید قدرت آنهاست و این مطلب می تواند به راحتی به اطرافیان آنان سرایت کند.
زردها از تمام تفریح و خلاقیت ها لذت می برند و همیشه دوست دارند هوششان را بروز دهند. میزان آنها برای زندگی، شادی و سرور است و در پی شادی متعادل در زندگی و کار هستند.
زردها باهوش و درخشنده هستند. آنها به راحتی یاد می گیرند و اطلاعات را بدون نیاز به ارتباط عمیق تر یا دلیل بیشتر، می توانند پردازش نمایند. آنها دوست دارند با ذهنشان کار کنند و معمولاً خود را با فلسفه، ایده های ذهنی و اندیشه های روانشناسی پُر می کنند. آنها از مباحثه در تمام موارد زندگی از اقتصاد تا روحانیت، لذت می برند.
زردها نسبت به ایده های هنری و خلاقانه، خودانگیز و خود جوش هستند. به هرحال، آنها بیش از اتمام کار به لذت کار متمرکز هستند. آنها ابتکار را به خاطر نشاط و لذت انجام می دهند، نه به خاطر حصول یا رسیدن به اهداف رفیع. یادگیری زردها پویاست و از طریق عملکرد یاد می گیرند آنها سرشار از انرژی هستند که به آسانی از فعالیت جسمانی و ذهنی شان تشخیص داده می شود. برای آنان مشکل است که برای مدتی طولانی یک جا بشینند؛ آنها احتیاج دارند که دائماً دستهایشان را تکان دهند. ممکن است آنها را در حالی ببینند که ناخودآگاه مشغول بازی با چیزی هستند، یا شکلی فکاهی می سازند. سلامت برای آنها بسیار مهم است. اگر خسته یا منزجر شوند، نیاز به آرامش و تسکین انرژیهای بیش فعال شان از طریق کالبد جسمانی، یا ذهن هوشمند و پرانرژی شان، پیدا می کنند.
زردها در حالت تعادل، بسیار خلاق هستند. آنها از نوشتن و نقاشی کردن و کار با دستهاشان بسیار لذت می برند. آنها می دانند چگونه انرژیهای نشاطشان را از طریق واقعیت ذهنی و جسمانی شان با تمام دگرگونی های آن جاری سازند.
در حالت تعادل، زردها بسیار خوشحال و راضی هستند. آنها به طور ذاتی هرآنچه را که در زندگی شان پیش می آید، می پذیرند. زردها بازیگوش ترین شخصیت های طیف رنگی هستند و هیچ گاه نمی خواهند بزرگ شوند. در نتیجه، آنها معمولاً جوان تر از آنچه هستند، به نظر می رسند. آنها دوست دارند مسافرت کنند، تا دنیا را ببینند و در یک ساحل اعجاب انگیز استراحت نمایند، یا تمام شب را با شادی به رقص و پایکوبی بپردازند.
بدن های زردها بسیار حساس است. آنها همچون یک آنتن، احساس می کنند که دیگر افراد چه حسی دارند یا در یک اتاق چه نوع ارتعاشی را می تابانند. بدن و ذهن آنها حجم اطلاعات تولید شده، توسط تکنولوژی پیشرفته جامعه را آگاهانه دریافت می دارد. در نتیجه، آنها متمایلند تا از آن با سرعت زیادی استفاده وافر نمایند. آنها معمولاً نمی دانند چرا بدنشان به تأثیرات خارجی این قدر به شدت واکنش نشان می دهد. بیوسیستم جسمانی درونی آنها محرک ها را احساس می کند و سپس تلاش می کند، تا آنچه را اتفاق افتاده است، تغییر کند. دشواری آنها تشخیص این به اصطلاح علامت ها یا پیام و یکپارچه کردن آنها به صورتی است که آنها را راهنمایی نماید و به شکل مثبت و خلاق قابل بیان باشد.
شما فوراً می فهمید که چه موقع زرد خوشحال است یا چه موقع غمگین یا ناراحت، زیرا زبان بدن آنها قویاً احوال آنها را بیان می دارد. بدن زرد هیچ گاه دروغ نمی گوید و همیشه حقیقت را نشان می دهد. حساسیت و شهود آنها به خاطر بدن های فیزیکی و همچنین لامسه ی آنهاست.
بنابراین، زردها معمولاً در مشاغلی همچون درمان یا ماساژ مشغول به کارمی شوند. آنها دوست دارند با مردم باشند و از کمک به دیگران لذت می برند. آنها دست های شفا بخش و اندیشه ای روشن نسبت به زندگی دارند. تمام این ویژگی ها از آنها دکتر، تراپیست یا متخصص حاذق در تمام زمینه ها می سازد.
اگر زردها به انرژی جوشان درونی شان وصل نباشند، یا اگر نیاموخته باشند که چگونه این انرژی را به صورت مبتکرانه و مثبت جاری سازند، هیچ انگیزه ای نخواهند داشت و ممکن است مبتلا به اعتیادهای متفاوت شوند. زردها در صورتی که قوی نباشند، در زندگی تنبل و بی انگیزه می شوند و هیچ انرژی برای زندگی مبتکرانه و لذت بخش نخواهند داشت. آنها بالغ نمی شوند و دائماً از قبول مسؤولیت سر باز می زنند.
شخصیت های زرد ممکن است از خویشاوندی، تعهدات و الزامات بترسند و از آن فرار کنند، و به سادگی از آن غافل شوند. دائماً برای خودشان عذر تراشی می کنند و با خمودگی از یک موقعیت به موقعیت دیگر بروند. برخی از زردها خیلی وقت شناس نیستند.
بعضی زردها درد و حتی تجربه آن را دوست ندارند. آنها تقریباً هرکاری انجام می دهند تا از این مطلب پرهیز کرده باشند. زردها دوست دارند که حالت متعالی جسمانی یا وضعیت طرب و شادی ذهنی را تجربه کنند. اگر آنها روی فعالیت های مثبت متمرکز شوند، پرانرژی، مسرور و مبتکر باقی می مانند.
آنها احساس روشنی را با شرکت در فعالیت هایی همچون بودن در ساحل، شدن در مقابل آفتاب، دویدن، دوچرخه سواری، خلق هنر، نوشتن شعر یا عاشق شدن، دریافت می دارند. زردها از تحرک جنسی، ورزش و مبتکرانه لذت می برند.
زردها خارج - از- قدرت به وجوه منفی، همچون مواد مخدر، الکل، سیگار، کافئین، نیروبخش (مثل دوپینگ)، ************، فلسفه های غیرواقعی یا تشکل های افراطی و تندرو کشیده می شوند. در آغاز احساس تسکین می کنند، اما بعد از مدتی اضطراب، خمودگی، بی توجهی و سردرگمی به سراغشان می آید. برای شادابی، باید تمرکزشان را از عادت های منفی به سمت فعالیت ها و افکار مثبت تغییر دهند. از آنجا که بدن هایشان بسیار حساس و آگاه است، تأثیرات اعتیاد طولانی مدت را متوجه خواهند شد.
زردها درکی جسمانی و ذهنی از روحانیت دارند. آنها خدا را در همه چیز می بینند. آنها باید تأثیرات هوشمندانه ی خدائیشان را با قلبشان یکپارچه سازند. این به عمیق ترین تجربه ی روحی منتهی خواهد شد، جایی حداکثر لذت را خواهند داشت. شادی و عشق نشانه ی اتصال آنها با قدرت برترشان است. شخصیت های نارنجی از تفکرات فلسفی، اعتقادات و اندیشه های روحی لذت می برند. آنها دوست دارند یاد بگیرند و ذهنشان برانگیخته شود. آنها خواهان ادراک خدا به صورت کل هستند، اما به ندرت به مشی خاص یا سیستم اعتقادی برای مدت طولانی، متعهد باقی می ماند.

● زندگی اجتماعی


شخصیت های زرد، مخلوقاتی اجتماعی هستند. آنها علیرغم دوستان زیادی که دارند، باز دائماً چشم به راه دوست جدیدی هستند. آنها بی اندازه از دور هم بودن لذت می برند. آنها به هر جمعی خوانده می شوند، زیرا با نشاط، آسان گیر و معمولاً شوخ طبع هستند و به همان اندازه درخشش هوشمندانه ای نیز دارند. آنها دوست دارند در گروهها باشند، فرقی نمی کند در تشکل ها باشند یا به سادگی فقط با دوستان باشند. به هرحال، این که آنها دوستان زیادی دارند، به این مفهوم نیست که با همه آ نها الزاماً خودمانی و صمیمی هستند. تا جایی که بتوانند به طور کلی احساس راحتی با خود و دیگران کنند، با احساسات ناپایدار جمع دست و پنجه نرم می کنند.
زردها دوست دارند دائماً از طریق جسم و ذهنشان فعالیت داشته باشند و از این طریق از ارتباط و تعامل لذت ببرند. بسیاری از آنها دوست ندارند به حال خود رها شوند، زیرا به شدت از تنهایی می ترسند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که داشتن دوستان زیاد به این مفهوم نیست که احساس پوچی و تنهایی، انسان را رها می کند.
زردها به وقتی برای خود نیاز دارند، تا بتوانند خود درونی راستین شان را بیابند. با این کار آنها آرامش، اطمینان و حس عمیق خانه را، که مشتاقانه طالب آن بودند، در می یابند. فقط در همین لحظه است که آنها احساس انسجام می کنند.
شخص زرد به راحتی به خاطر خود انگیزگی، شوخ طبعی و پرجنب و جوشی اش قابل تشخیص است. آنها دوستانی خوب هستند، با گشادگی و راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند و دوست دارند دیگران را نیز گرد هم آورند. برای آنان، صحبت کردن راهی دیگر برای ابراز خلاقیت و کاری بسیار لذت بخش است. هرجا که شادی و طرب باشد، زرد را خواهید یافت.

● خویشاوندی و صمیمیت


زردها نیاز به خویشاوندی ندارند و می توانند با همراهانشان بسیار با احتیاط و آگاهانه برخورد کنند. آنها ترجیح می دهند با کسی مزدوج شوند که با آنها بخندد، آنها را حمایت و محافظت نماید، و مانع آزادی آنها نشود.
بسیاری از زردها ترس شدیدی از متعهد شدن دارند. آنها می خواهند مستقل و آزاد باشند تا از هر آنچه که زندگی به آنها می دهد لذت ببرند. در نتیجه، بسیاری از زردها به طور کامل وارد زندگی زناشویی نمی شوند. از یک طرف صمیمیت را می خواهند از طرفی دیگر ترس از آن دارند که پایبندی به یک زوج ممکن است آزادی و حق انتخاب را از آنان بگیرد.
زردها دوست دارند هوسرانی کنند، و از هیجان عشق جدید، تجدید قوای عاطفی می کنند. برای بسیاری، جنس مخالف یک راه اتصال به زندگی و همچنین جبران کمبودهای شخصی است. آنها نیاز دارند تفاوت های بین مستقل بودن، عاشق و پایبند بودن و خویشاوندی را بر خودشان ببینند و بفهمند.
آنها بسیار جنسی هستند. آنها مقدمات جنسی را بسیار حساس و سرزنده انجام می دهند. جنسیت برای آنها لذت بخش و نوعی آرامش جسمانی و یک تجربه ی کلی جسمی است. احساس جنسی و ارضاء می تواند رضایتی برای آنان ایجاد کند که با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست.
زمانی که آنها این حس را تجربه می کنند، چیزی که یک حس "جنسی برتر" است، ممکن است زیاده خواه شوند. آنها نیاز دارند که روابطشان را با صمیمیت جنسی و عاطفی مستحکم سازند. ************ با هدف برتر، در مدت طولانی آنها را خرسند نخواهد ساخت. از آنجا که زردها از یک زندگی جنسی فعال لذت می برند، دوست دارند با قرمزها، نارنجی ها و دیگر زردها باشند. بنفش ها می توانند بصیرتی شگرف به آنان ببخشند. آبی ها عاطفی هستند و نیاز به تعهد در ارتباط دارند. ارغوانی ها و سفیدها معمولاً در کنار زردها مسرورند، زیرا هر دوی آنها از مباحث روحانی و فلسفی لذت می برند. قرمزهای پررنگ و سبزهای پررنگ ممکن است برای زردهایی که زندگی را روشن، سرزنده و بدون تعهدات می خواهند، کمی بیش از اندازه غضبناک باشند.

● امور مالی و شغلی


زردها بسیار پیشگام هستند. آنها برای پروژه های جهشی، بسیار عالی هستند. پول برای آنها مساله ی برتر نیست. آنها به راحتی پول به دست می آورند، زیرا از کار سخت نمی هراسند، به هرحال، پول آنها به همان سرعت که به دست می آید، به همان سرعت نیز خرج می شود.
زردها مشکلات را با چاره اندیشی حل می کنند. آنها قادرند راه حل های جدید، علمی و بدیع خلق کنند. آنها همچنین در اتمام پروژه ها نیز مشکلاتی دارند. زردها در آغاز کار و همچنین مشتاق نگه داشتن دیگران، بسیار خوب هستند. اگر تصمیم به حرکت بگیرند، راه حل هایی نو خواهند یافت، اما ممکن است کار را به اتمام و سرانجام نرسانند.
زردها در تیم، اعضای خوبی هستند و دیگران را نیز هدایت می کنند. آنها با نشان دادن و نمایش به دیگران نشان می دهد که کار چگونه است و چگونه انجام می شود. آنها از انگیزه شان بهره می گیرند. زردها بیش از تمام افراد در کارشان نشاط دارند.
▪ برخی مشاغل زردها عبارت است از:
پهلوان، کمدین، موسیقی دان، نقاش، هنرمند، دانش پذیر، فیلسوف، گارسون، مکانیک، آشپز، راهنمای سفر یا مهماندار.

● سلامت بهبود و رشد


زردها دقیقاً می دانند مفهوم اتصال بدن / ذهن چیست. مشکل آنها این است که چگونه عواطفشان را با جنبه های فیزیکی و ذهنی متصل سازند. اگر یاد بگیرند به قلبشان گوش فرا دهند، بسیار سالم تر خواهند بود.
زردها نیاز دارند بفهمند که تعهدات در روابط، می تواند به رسیدن به سطوح عمیق تر صمیمیت و خودآگاهی شان کمک کند. این فهم و درک می تواند آزادی واقعی را در تمام جنبه های زندگی به ارمغان آورد. برای حل مسأله نباید صورت مسأله را پاک کرد؛ آنها می توانند راه حل های موفقی را با توجه به تمام موقعیت ها خلق کنند و در این راه از نظرات مثبت و سرشت آسان گیرشان کمک بگیرند.
فعالیت هایی همچون دوچرخه سواری، تنیس، رقص و دویدن برای آنها شادی بخش است و می تواند احساس تازگی و سرزندگی حاصل از تماس با کالبدهایشان را در آنها ایجاد کند.
مدیتیشن حرکتی و فعال همچون چی کنگ یا تایی چی تأثیرات مثبتی دارد، زیرا ذهن آنها متمرکز می شود و به بدنشان و جریان انرژی کیهانی متصل می شود.
زردها برای حصول هماهنگی در زندگی، نیاز به راههای مبتکرانه و بانشاط برای ابراز خود دارند. بیان فعالانه انرژیهای فیزیکی، ذهنی و عاطفی به آنان اجازه می دهد، تا متعادل، شاد و مسرور زندگی کنند. تمرین های جسمانی، نشاط سالم جنسی، مدیتیشن و نیایش، نقش اساسی در هماهنگی آنها با شهود و رهنمودهای درونی دارد و می تواند زردها را قادر سازد، تا به حداکثر آگاهی شان برسند. یکپارچگی بدن، ذهن، قلب و روح، توانایی و قدرت شخصی آنان است.

یا موسیقی غمگین، شاد شوید!


مطالعات جدید دانشمندان نشان می دهد ذهن انسان به شدت گرایش به سمت فکر کردن به اتفاقات ناخوشایند دارد و به همین دلیل افراد بیشتر به سمت رفتارهای غمگین گرایش دارند.



موسیقی غمگین باعث "وحدت حسی" میان انسان و اطرافیانش می شود و افراد با شنیدن "موسیقی غمگین" بیشتر احساس همدردی می کنند و اتفاقات اجتماعی را برای خود تجزیه و تحلیل می کنند.
بررسی ها نشان می دهند، وقتی افراد حال روانی شان بسیار خوب است بیشتر با موسیقی ارتباط برقرار کرده و کمتر به کلام آن توجه می کنند اما وقتی حال روانی شان خوب نیست بیشتر به کلام آن توجه می کنند.

گفتنی است، موسیقی باعث ایجاد روحیه مثبت شده اما روان شناسان توصیه می کنند این گوش دادن به موسیقی نباید بیش از حد باشد زیرا سبب افسرده شدن می شود.

نتایج مطالعات نشان می دهند دانشمندان با انجام آزمایشاتی دریافتند هنگامی که افراد به صورت دسته جمعی به موسیقی گوش می کنند مهر و محبت در بینشان افزایش می یابد و صمیمیت در آن ها بیشتر می شود اما این میزان نباید در حدی باشد که موجب افسردگی و "تنش روحی" در انسان ها شود.