مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

فرهنگسازی برای سن معکوس ازدواج

هر روز بیشتر از دیروز ( گفتگو با برخی دخترانی که با پسرانی کوچکتر از خودشان ازدواج کرده اند ) گفتگو با برخی دخترانی که با پسرانی کوچکتر از خودشان ازدواج کرده اند ! آیا راضی اند ؟

در سالهای نه چندان دور اگر پسر فلانی با دختری بزرگتر از خودش ازدواج کرده است ، این اتفاق تا مدتها ورد زبان فامیل و دست و اشنا می شد و همه در هر جا که بودند، سخن از این اختلاف معکوس سن عروس و داماد حرف می زدند اما این روزها دیگر از این خبرها نیست و همه ما در میان اعضای خانواده و فامیل دوست و اشنا بسیار داریم پسرهایی که با دختران بزرگتر از خود ازدواج کرده اند. براساس آخرین آمارهای ثبت ازدواج در کشور، در سال 91 براساس آمار واصله 829 هزار و 968 مورد ازدواج صورت گرفته است که در 3/89 درصد از این ازدواج‌ها زوج بزرگ‌تر از زوجه یا همسن بوده‌اند و در 7/10 درصد معادل 89 هزار و 59 مورد زوجه بزرگ‌تر از زوج بوده است. در ماجرای روند معکوس سن ازدواج اما نظرهای مختلفی مطرح می شود و برخی این اتفاق را مثبت و باعث افزایش ازدواج و تشکیل خانواده می دانند و برخی دیگر ازدواج با دختر بزرگتر را پدیده ناهنجاری می دانند که به مشکلات و پیامدهای نامطلوب می انجامد. در میان این اظهار نظرهای متفاوت اما تجربه های کسانی که خود تجربه این سبک از ازدواج را داشته اند، بیشتر می تواند وصف الحال این پدیده نو را بیان کند.
از ازدواج با اختلاف سنی معکوس راضی ام
نازنین 32 سال دارد و دو سال پیش با امیر که سه سال از او کوچکتر است ، ازدواج کرده ، وقتی از نازنین درباره تجربه زندگی مشترک با مردی که از او کوچکتر است می پرسیم، می گوید: من پیش از آشنایی با همسرم خواستگارهای زیادی داشتم که همه از من بزرگ تر بودند اما هیچ کدامشان نتوانستند، احساس امینتی که انتظارش را داشتم را به من بدهند. سالها از پس هم گذشت تا اینکه با همسرم آشنا شدم. نازنین ادامه می دهد: شاید باورتان نشود امیر با اینکه از نظر سنی سه سال از من کوچکتر بود، اما رفتارش و منشش به اندازه ای جا افتاده بود که من احساس می کردم از من بزرگتر است. او به دلیل نوع تربیت خانوادگی ، جا افتاده و بزرگتر از سنش به نظر می رسید و به همین دلیل هم بود که پیشنهاد ازدواجش را پذیرفتم و با اینکه دو سال از زندگی مشترکمان می گذرد، به هیچ عنوان از انتخابم پیشمان نیستم.

وی ادامه اظهار می کند: الان که به خواستگارهای پیشینم نگاه می کنم، می بینم که اگر قرار بود تنها به دلیل اختلاف سنی با امیر ازدواج نکنم ، مجبور می شدم با مردی که از همه نظر با او تفاهم دارم ازدواج نکرده و درعوض با مردی که شاید معایب بسیاری از نظر من داشت و تنها از لحاظ سنی با از من برگتر بود را به عنوان همسر انتخاب می کردم.
شاید باورتان نشود امیر با اینکه از نظر سنی سه سال از من کوچکتر بود، اما رفتارش و منشش به اندازه ای جا افتاده بود که من احساس می کردم از من بزرگتر است. او به دلیل نوع تربیت خانوادگی ، جا افتاده و بزرگتر از سنش به نظر می رسید و به همین دلیل هم بود که پیشنهاد ازدواجش را پذیرفتم و با اینکه دو سال از زندگی مشترکمان می گذرد، به هیچ عنوان از انتخابم پیشمان نیستم
بزرگی به رفتار است نه به سن
مریم . ب 29 ساله هخم ازدیگر دخترانی است که با پسری که 4 سال از او کوچکتر ازدواج کرده است. زمانی که از دلیل این انتخابش می پرسیم می گوید: خب با بالا رفتن سن ، تعداد خواستگارهای من هم کم شد و به تبع گزینه های مناسب هم در میانشان کم تر می شد تا اینکه با با پیشنهاد ازدواج همسرم روبرو شدم او با اینکه چهار سال از من کوچکتر بود اما خیلی بزرگتر از سنش به نظر می رسید چه در ظاهر و چه در رفتارهایش.
مریم ادامه می هد: خانواده ام زمانی که با این اختلاف سنی موجه شدند در ابتدا موضع گرفتند و با این ازدواج مخالفت کردند اما زمانی که با رفتار و خلقیات همسرم اشنا شدند، آنها هم به انتخاب هم احترام گذاشتند و در نهایت ما پای سفره عقد نشستیم.
وی در خصوص اینکه ازدواج با پسر کوچکتر موفقیت آمیز است یا نه تاکید می کند: این نوع ازدواج ها نیاز به دقت و توجه بیشتری دارد و مشاوران خانواده و ازدواج در این زمینه می تواند کمک های زیادی به زوجین کنند، خود ما پیش از ازدواج به دفتر مشاوره ازدواج مراجعه کردیم و در جلسات مشاوره متوجه شدیم که شباهت هایمان بسیار بیشتر از اختالافاتمان است و می توانیم زندگی مشترک موفقی را آغاز کنیم، خود مشاور پس از جلسات به ما گفت شباهت هایتان به اندازه ای است که حتی اگر همسرم هشت سال هم از من بزرگتر بود، اشکالی نداشت.
خانواده شوهرم هنوز هم بزرگتر بودن مرا هضم نکرده اند
لیلا . ک 36 ساله هم از دیگر دخترانی است که با پسری پنج سال بزرگ تر از خودش ازدواج کرده است زمانی که از تجربه ازدواج می پرسم می گوید: من و همسرم با علاقه با هم ازدواج کردیم و هیچ کداممان مشکلی بر سر مسئله سنی سوالمان نداشتیم اما خانواده او از همان ابتدا با ازدواج ما مخالف بودند اما ما به رغم مخالفت خانواده همسرم با هم ازدواج کردیم.
لیلا ادامه می دهد: با اینکه سالها از ازدواجمان می گذرد و خودمان هیچ مشکلی در زندگیمان نداریم اما هنوز هم که هنوز است خانواده شوهرم از اینکه من از پسرشان بزرگ تر هستم ناراحتند و این ناراحتی را ابراز می کنند.
براساس آخرین آمارهای ثبت ازدواج در کشور، در سال 91 براساس آمار واصله 829 هزار و 968 مورد ازدواج صورت گرفته است که در 3/89 درصد از این ازدواج‌ها زوج بزرگ‌تر از زوجه یا همسن بوده‌اند و در 7/10 درصد معادل 89 هزار و 59 مورد زوجه بزرگ‌تر از زوج بوده است. در ماجرای روند معکوس سن ازدواج اما نظرهای مختلفی مطرح می شود و برخی این اتفاق را مثبت و باعث افزایش ازدواج و تشکیل خانواده می دانند و برخی دیگر ازدواج با دختر بزرگتر را پدیده ناهنجاری می دانند که به مشکلات و پیامدهای نامطلوب می انجامد

رسانه ها برای سن معکوس ازدواج فرهنگسازی کنند
با توجه به اظهارنظرهای مخالفی که از سوی برخی از رواشناسان و کارشناسان خانواده در خصوص رابطه معکوس سن ازدواج بیان می شود اما آمارها نشان از افزایش روز افزون این پدیده اجتماعی دارد و از طرف دیگر با در نظر گرفتن اینکه برخی اوقات دختران میان تجرد قطعی و ازدواج با پسری که از آنها کوچکتر است مجبور به انتخاب می شوند، ازدواج با پسر کوچکتر شاید مناسب تر از تا همیشه مجرد ماندن به نظر برسد. در این میان رسانه ها و نهاد های سیاست گذار با فرهنگ سازی برای قبول چنین ازدوج هایی در میان خاواده های ایرانی هم می تواند باعث افزایش تعداد ازدواج ها شوند و هم زندگی زوج هایی را که رابطه سنی معکوس دارند در میان خانواده ها و اذهان عمومی مردم آسان تر کنند.

طلاق و تاثیر آن در آسیب های اجتماعی




بیکاری ، اعتیاد به مواد مخدر ، فقر اقتصادی ، مهاجرت ، اختلافات طبقاتی و رویای به دست آوردن زندگی بهتر از عواملی است که فشارهای روانی زیادی را بر زندگی مشترک زن و مرد وارد می کنند.
در بسیاری از این موارد، به دلیل سستی پایه های زندگی و نبود تفاهم و شناخت زوج ها از یکدیگر ، زندگی مشترک زن و مرد حتی با داشتن فرزند و زندگی مناسب به جدایی می انجامد که این مساله نیز بر آسیب های اجتماعی می افزاید. اگر بپذیریم که بین مرد و زن تفاوت های فیزیکی و روحی بسیاری وجود دارد، آنگاه زن و مرد با شناخت بیشتر می توانند به تفاهم و درک متقابل در زندگی مشترک برسند. بهجت رحمانی مشاور استاندار همدان می گوید: گرایش و رویکرد خانواده ها از سنتی به مدرن ، موجب بروز نابسامانیهای مختلف در جامعه شده است. زنان ما بعضا دارای خواسته های خاص خود هستند که این خواسته ها در تناقض با فرهنگ سنتی خانواده ها قرار گرفته و تنش بین اعضای خانواده ها را افزایش می دهد. نابسامانی در خانواده ها و کم اعتنایی به حقوق زنان باعث بالا رفتن آمار طلاق ، اعتیاد، خودکشی، افزایش کودکان خیابانی و سستی پایه های نظام خانواده می شود. ایرج ندیمی نماینده مردم لاهیجان در مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که بیکاری نه تنها به افزایش «طلاق در کشور انجامیده ، بلکه باعث شده تا معضلات دیگری چون ، افسردگی و بیماری های روانی ، تنش های اجتماعی ، فعالیت های ضد امنیتی و افزایش تعداد زندانیان ، روندی صعودی پیدا کنند.» به عقیده کارشناسان مسائل اجتماعی میزان نیاز جنسی زن و مرد نیز مانند آتش زیر خاکستر است و امروزه مسائل جنسی ، تفاهم جنسی و آشنایی و شناخت درست آن ، یکی از مقوله های بنیادی در تداوم زندگی مشترک سناخته شده است . محمد رضا راه چمنی رئیس سازمان بهزیستی کشور می گوید: طبق بررسی های ۲۰ درصد از ازدواج ها در تهران به طلاق می انجامد. وی یکی از آسیب های خانواده ها را وضعیت بد اقتصادی آنان می داند و می افزاید : افزایش فقر در جامعه این آسیب ها را افزایش می دهد. وی عواملی مثل بیکاری ، اعتیاد ، فقر ، زندانی شدن سرپرست خانواده و طلاق را جز و پنج مورد عمده آسیب پذیری خانواده ها می داند. به گفته وی ۲۵ نوع آسیب در کشور وجود دارد که مادر همه آنها «اعتیاد» است. حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی وزیر اطلاعات نیز ریشه همه نابسامانیها و تخلفات مانند قاچاق ، طلاق، سرقت و جنایت را فقر و بیکاری می داند. متأسفانه وضعیت موجود با معیارهای دین مبین اسلام در حفظ قداست خانواده همخوانی ندارد، به طور میانگین از هر هفت ازدواج در جامعه ما، یکی منجر به طلاق می شود. نتایج تحقیقات دیگر نشان می دهد که در بین ۲۵ درصد خانواده های تهرانی ، «طلاق » رواج دارد و به همین خاطر استان تهران بالاترین آمار طلاق را به خود اختصاص داده است. استان تهران سال گذشته در قبال هر ۵/۸ مورد ازدواج ، یک واقعه طلاق را به ثبت رساند، در حالی که در شهر تهران در قبال هر پنج مورد ازدواج ، یک مورد طلاق رخ داده است. در قانونی مدتی حق طلاق به مرد واگذار شده است ، اما چنانچه در عقد نامه به صورت شرط ضمن عقد قید شده باشد، زن نیز می تواند درخواست طلاق کند. البته طلاق توافقی نیز وجود دارد که با توافق، زن و مرد از یکدیگر جدا می شوند. اما آمارها نشان می دهد، علاوه بر طلاق شرعی در خانواده های ایرانی طلاق عاطفی و اخلاقی تشدید شده و زوجین زیادی فقط همدیگر را تحمل می کنند و به همین دلیل بیگانگی در بین اعضای خانواده ها افزایش یافته است. حاصل این نوع زندگی در جامعه امروز ما وجود ۲۰۰ هزار کودک خیابانی در کشور است که اغلب نتیجه طلاق است. سید عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور می گوید: حدود ۹۰ درصد کودکان خیابانی نتیجه گسست خانواده و طلاق هستند که متاسفانه آمار این پدیده در برخی از نقاط کشور رو به رشد است و زنگ خطری است که برای هشدار به جامعه به صدا درآمده است. یکی از موارد آسیب پذیری جامعه از طریق ایجاد بحران در خانواده است که می تواند تهدیدی جدی برای جامعه محسوب شود.

اخبار و گزارش های رسیده از استان های کشور نشانگری آن است که : طلاق در سال ۸۰ نسبت به سال ۷۹ در بسیاری از شهرها افزایش یافته است . استان سیستان و بلوچستان ۳/۲۷ درصد، یزد ۵۶ درصد، اصفهان ۴/۹۲ درصد، کرمانشاه ۳/۹۶ درصد، هرمزگان ۱۶ درصد، لرستان ۱۲ درصد و سمنان ۷۷/۱۸ درصد در سال ۸۰ افزایش طلاق داشته اند. آمار افزایش طلاق در کرج ۲۶/۷ درصد، گناوه ۴۹ درصد، بروجرد ۱۷ درصد، شاهرود هفت درصد،خمین ۴۴ درصد و کاشان ۲۰ درصد در سال گذشته ثبت شد. آمارهای منتشره نشان می دهد ۸۲ درصد مراجعان طلاق را زنان تشکیل می دهند که ۸۰ درصد آنها در گروه سنی ۱۴ تا ۲۸ سال قرار دارند. در میان زنانه درخواست کننده طلاق ، سهم زنان شاغل بیش از دو برابر سهم زنان خانه دار است که بیانگر خواست آنان برای بدست آوردن حقوق اجتماعی و اتکا به خود به دلیل استقلال و کسب درآمد است. گزارش ها نشان می دهد که میزان ازدواج در بسیاری از شهرهای کشور رو به کاهش است که این امر نیز معضلات اجتماعی به دنبال خواهد داشت.
در چنین شرایطی عقیده بر این است که ایجاد مراکز مشاوره خانواده در مراکز استانها و شهرهای بزرگ و حتی روستاها می تواند در کاهش طلاق موثر باشد و کمک حال زوجهای جوانی شود که می خواهند زندگی مشترک خود را شروع کنند. به یقین استفاده از تیم های تخصصی در بخش های روانپزشکی ، روانشناسی ، مددکاری اجتماعی و مشاور حقوقی در این مراکز می تواند حداقل تا ۵۰ درصد از طلاق ها جلوگیری کند. گزارش رسیده از آذربایجان غربی در این خصوص حاکی است که از چهارده هزار مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده که قصد اطلاق داشتند، ۶۵ درصد آنا از قصد خود منصرف شده اند.
مشکلات خانوادگی، زناشویی، برخورد با فرزندان، بیکاری و اعتیاد از جمله مشکلات مراجعه کنندگان به این مراکز مشاوره ای بوده است.
آمارهای به دست آمده نشان می دهد، اکثر مراجعه کنندگان به این مراکز و دادگاه برای گرفتن طلاق را زنان تشکیل می دهند. بزرگترین گروه سنی در مردانی که به این مرکز مراجعه کننده ۲۴ تا ۲۹ سال و برای زنان مراجعه کننده ۱۸ تا ۲۲ سال بوده است. در کنار ایجاد مراکز مشاوره و مبارزه با عوامل افزایش طلاق در جامعه تشکیل خانواده ، آموزش جوانان و آماده سازی آنها برای ازدواج ، اهتمام ورزید. بررسیهای انجام شده از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره نشان می دهد چون برخی از ازدواج ها پایه و اساس محکمی ندارد و فرد براساس علائق زودگذر و سطحی و بدون شناخت همسر آینده ، تن به ازدواج داده ، در نهایت به «طلاق » منجر شده است. کارشناسان مسایل اجتماعی می گویند: مراجعه به مراکز مشاوره ای ازدواج ، مشورت جوانان با خانواده های راهکارهای مناسب برای جلوگیری از افزایش طلاق در کشور است. اگرچه با ایجاد مراکز مشاوره و دخالت کارشناسان ، این مراکز خانواده ها شوند، اما تا ریشه های آسیب های اجتماعی در کشور خشکانده نشود، نمی توان انتظار داشت معضل بزرگی چون طلاق حل شود. اگر مسئولان ، کارشناسان فرهنگی و اجتماعی و برنامه ریزان به سرعت و نه به صورت مقطعی ، چاره ای برای معضل افزایش طلاق پیدا نکنند ، در آینده ای نه چندان دور و با توجه به نگاه جامعه به زنان مطلقه ، جامعه با بحرانی عظیم روبه رو خواهد شد و چاره اندیشی برای آن به مراتب دشوارتر خواهد شد.

دلایل شک همسرتان به شما چیست؟


کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید.


آیا همسرتان به شما شک دارد؟ چه کمکی می‌توانید به خودتان و او بکنید؟

چه چیزی باعث می‌شود که همسرتان به شما شک کند؟ آیا شما می‌توانید این شکاکیت را از بین ببرید؟
دلایل زیادی وجود دارند که باعث می‌شوند شریک زندگی تان به شما شک کند. احساس عدم امنیت، بدبینی، سوءتفاهم، حسادت و بی‌اعتمادی انگیزه‌های همسرتان را برای سوءظن بیشتر می‌کنند. زندگی ترسناکی است اگر هر روز احساس کنید یک نفر شما را زیر نظر دارد، به هر کاری که می‌کنید حساس است و اجازه نمی‌دهد هرجایی بروید. شما حق دارید از همسرتان عصبانی شوید که شماره‌های تماس، پیامک‌ها و ایمیل‌هایتان را بدون اجازه شما کنترل کند بدون اینکه هرگز در طول رابطه زناشویی تان خطایی از شما سر زده باشد. دفاع از خودتان در برابر این سو ظن و پافشاری برای اینکه ثابت کنید کاری نکرده‌اید بی‌فایده است. همسرتان باید بفهمد که اشتباه می‌کند و از شما بخواهد تا کمکش کنید از شکاکیت رها شود.


چگونه رفتار کنید؟

کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید. بعضی از واکنش‌های خاص مثل داد و بیداد و قهر کردن در برابر پرسش‌های همسرتان مثل اینکه «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا تلفنت رو جواب ندادی؟ چرا این عطر خاص رو استفاده کردی؟» بسیار ناشیانه و بی‌فایده هستند. پس اگر احساس می‌کنید همسرتان شکاک است باید به دنبال راهکارهای مفیدتری باشید:


مشکل از شما نیست

پیش از هر واکنشی مطمئن شوید همسرتان تا چه اندازه شکاک است. او ممکن است تمام روز مشغول کنترل کردن شما باشد. ایمیل‌هایتان را چک کند و با نام کاربری شما در اینترنت فعالیت کند تا از روابط شما سر دربیاورد. اما این مشکل شما نیست و فقط بخاطر بی‌اعتمادی همسرتان است. واکنش‌های آنی و دفاع از خودتان کمکی به وضعیتی که در آن هستید نمی‌کند. شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمی‌دانید. این نکته را به راحتی می‌توانید بفهمید؛ آیا شما هم مثل همسرتان بدبین و شکاک هستید و علاقه‌ای به دخالت در امور شخصی همسرتان دارید؟


تحت تأثیر قرار نگیرید

زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگی تان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند.


نیازی نیست از خودتان دفاع کنید

می‌توانید تمام روز را با همسرتان به بحث درباره اینکه چه کسی را و کجا و در چه ساعتی دیده‌اید و یا اینکه مغازه دار به شما چه گفته است و چه پوشیده‌اید تلف کنید و یا فقط شنونده ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌های همسرتان باشید.


شنونده باشید

به جای انتقاد یا واکنش‌های تند کمی به حرف‌ها و نگرانی‌های همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی می‌کند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترس‌ها و نگرانی‌هایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بی‌اعتمادی اش برداشته است. او می‌گوید: «نپوش، نرو، نیا، نگاه نکن» و وقتی شما پاسخ می‌دهید «به تو ربطی نداره» همه چیز در یک تنش تمام می‌شود. اما اگر بپرسید «چرا؟ از چی می‌ترسی؟ چی شد که این ترس‌ها به سراغت اومد؟ برام توضیح بده چه اتفاقی می‌افته اگه من با یه غریبه تلفنی حرف بزنم؟» همسرتان شروع به واکاوی احساساتش می‌کند و شما خوب می‌دانید که همه ما نیاز به یک شنونده بی‌طرف داریم!


روی رفتارتان کار کنید
بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شک‌برانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.


با هم صحبت کنید
اگر از تلاش برای ایجاد اعتماد در همسرتان خسته شدید باید با همسرتان درباره احساساتتان حرف بزنید. به او بفهمانید که رفتارش چه احساس ناراحت‌کننده‌ای در شما ایجاد می‌کند.
با این حال اگر بعد از تمام تلاش‌های شما برای اعتماد سازی در همسرتان ناکام ماند هنوز یک فرصت مهم دیگر دارید. این تنها راه باقی مانده کمک از متخصصان است. یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها می‌تواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه می‌تواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد.گاهی رفتارهای حسادت‌آمیز همسرتان صرفا بخاطر احساس ناامنی نیست بلکه ممکن است همسرتان شخصیت ناسازگاری داشته باشد و تربیت غلط ذهنیت او را نسبت به روابط تخریب کرده باشد و این مساله‌ای نیست که شما خودتان بدون کمک از یک متخصص آن را حل کنید.

آمار کم طلاق در ازدواج‌ سنتی


«پژوهش‌ها و آمارها نشان می‌دهد ازدواج‌های سنتی کم‌تر از ازدواج‌های مدرن منجر به طلاق می‌شود اما زوج‌هایی که این گونه ازدواج کرده‌اند از زندگی خود احساس رضایت نمی‌کنند.»
شهین زاهد‌ی‌فر، روانشناس و رییس یک مرکز مشاوره در تهران که در انجمن جامعه‌شناسان دربارهء روابط پیش از ازدواج و آثار آن بر زندگی زنان سخن می‌گفت با توجه به تبصره‌های عینی و آمارهای موجود این را می‌گوید.
طبق آمارهای اعلام شده از هر چهار ازدواج یکی به طلاق می‌انجامد و بیش‌تر جوانانی طلاق می‌گیرند که پنج سال اول زندگی مشترک خود را سپری می‌کنند و بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن دارند: به اعتقاد زاهدی با آن که ازدواج یک تصمیم‌گیری شخصی است ولی شیوه و سرانجام آن در اجتماع اثرگذار است و نوع و شیوهء ازدواج بخشی از ویژگی‌های جامعه را نشان می‌دهد: «کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق، تجرد و ارتباطات خارج از ازدواج مسایلی است که جامعهء ایران در حال حاضر با آن مواجه است.»
او به هنجارهایی که در شیوهء سنتی ازدواج وجود داشت و اکنون تغییر کرده اشاره می‌کند: «مهم‌ترین این تغییرات وجود روابط پیش از ازدواج است ولی این واقعیت با این پرسش همراه است: آیا جوانان این هنجار را پذیرفته‌اند و بعد از درونی شدن، این رفتار را انجام می‌دهند؟»
او برای تحلیل این موضوع و پاسخ دادن به این پرسش ازدواج ایرانی را به عنوان یک فرآیند از مرحلهء آشنایی تا تبادل اطلاعات، خواستگاری، نامزدی و ازدواج بررسی می‌کند: «طبق مراحل رشد روانی - اجتماعی که اریکسون مطرح می‌کند، مرحلهء بلوغ و آغاز نوجوانی در دختران از سن ۱۱ سال و پسران ۱۳ سال به بعد است، در این مرحله مسالهء هویت‌یابی مطرح می‌شود که ارتباط مستقیمی با شیوهء ازدواج پیدا می‌کند.»
«نوجوانانی که هویت‌یابی از پیش تعیین شده دارند و دربارهء رشتهء تحصیلی و شغل خود از پدر و مادر خود پیروی می‌کنند; ازدواج‌های سنتی را ترجیح می‌دهند با پدر و مادر خود به خواستگاری می‌روند و با توجه به نظر و رای آن‌ها ازدواج می‌کنند.»
زاهدی‌فر با اشاره به این مطلب از نارضایتی، این گونه زوج‌ها می‌گوید: «بعد از ازدواج متوجه می‌شوند جذابیت که مهم‌ترین عامل برای ادامهء زندگی است وجود ندارد و از زندگی خود راضی نیستند; البته این زوج‌ها به خاطر فرزندانشان به زندگی خود ادامه می‌دهند.»
اما اتفاقی که در نسل اخیر رخ داده شیوهء هویت‌یابی است; نسل جدید در نوجوانی گروه‌های مرجع دیگری به جز پدر و مادر را برای خود الگو قرار می‌دهد. نوجوانان می‌دانند که پدر و مادرشان انسان‌های آرمانی نیستند و این مقدمه‌ای برای بروز چالش با خانواده، جامعه و اعتقادات نسل‌های گذشته می‌شود.
زاهدی‌فر تاکید می‌کند: «فرزندانی که خوداتکا بوده‌اند و برای زندگی خود تصمیم گرفته‌اند ازدواج سنتی را نمی‌پذیرند، جوانان خود به شکل فعالانه همسریابی می‌کنند و با وجود عامل مجاورت و هم‌مکانی یا هم‌زمانی با هم آشنا می‌شوند، به تبادل اطلاعات می‌پردازند و با توجه به پنج جذابیت ظاهری، شخصیتی، اجتماعی، شباهتی و تفاوتی دست به انتخاب می‌زنند.» زاهدی‌فر هم‌عقیده مشابهی با دیگر سخنران این جلسه اصغر افشار نادری که زیبایی را ملاک انتخاب بیش‌تر پسران می‌داند بر اولویت جذابیت ظاهری در بین جوانان تاکید می‌کند: «زیبایی نسبی است و هر کس با توجه به فیزیک خود شخص مطلوب خود را انتخاب می‌کند.»
البته افشار نادری به اشتیاق دختران برای زیباتر شدن اشاره می‌کند: «دختران نسل جدید بیش‌ترین سختی‌ها را تحمل می‌کنند تا زیباتر شوند، بخشی از این تفکر به واسطهء مشکل هویتی زنان است چرا که زنان نمی‌توانند مطابق هنجارهای سنتی و یا الگوهای مدرن، رفتار کنند، موظف‌اند فعالیت اقتصادی داشته باشند و کار کنند یا به فکر تهیهء غذای خوب برای همسرشان باشند.»
افشار نادری از نسل گذشته می‌گوید که با فرهنگی یک دست روبه‌رو بود برخلاف جوانان امروزی که در معرض فرهنگ‌های گوناگون قرار دارند و رسانه‌ها حق انتخاب را به جوانان می‌دهند تا ارزش‌ها و هنجارهایی متفاوت با خانوادهء خود را برگزینند.
او این سوال را مطرح می‌کند: «آیا این هنجارشکنی به نفع جوانان است؟ و این هنجارشکنی تا چه حد برای جامعه قابل تحمل است؟» افشار نادری به مشکلات هویتی دختران و وابستگی اقتصادی پسران به خانواده‌های خود اشاره می‌کند: «سلطهء نهاد اقتصاد بر دیگر نهادها، ازدواج در ایران را دستخوش دگرگونی کرده است.»
شهلا اعزازی، جامعه‌شناس نیز در ادامهء صحبت‌های افشار نادری از ترویج سنت‌ها توسط نهاد آموزشی در رسانه‌های رسمی کشور می‌گوید: «شرایط جامعهء شهرنشین در ایران باعث شده دختران و پسران به شیوه‌های مدرن تربیت شوند و با جامعه ارتباط برقرار کنند اما در مورد ازدواج، خانواده را مسوول این نهاد می‌کند. بنابراین خانواده به روش‌های سنتی پناه می‌برد; علت آن هم این است که برای حفظ زنان از پیامدهای منفی ازدواج به مهریه‌های سنگین و مراسم پرخرج متوسل می‌شوند.»
«دختران با این شیوهء سنتی ازدواج می‌کنند اما می‌خواهند مدرن زندگی کنند; توقع دارند مردی که مبلغ زیادی مهر آن‌ها کرده پا به پای‌شان در کارهای خانه کمک کند این‌جاست که معلوم نیست نقش خانه‌دار و نان‌آور را چه کسی باید ایفا کند.»
اعزازی به این نکات اشاره می‌کند و افشار نادری به مهریه به عنوان یک عنصر فاقد کارکرد برای ضمانت و حفاظت از حقوق زن نام می‌برد: «طبق قوانین مرد به راحتی می‌تواند از بار مهریه شانه خالی کند و آن را نپردازد.»
اما زاهدی‌فر، روانشناس به معضلات و مشکلات پیش از ازدواج مثل تقابل ارزش‌های سنتی و مدرن و معیارهای انتخاب همسر و کلیشه‌های جنسیتی اشاره می‌کند: «در دههء ۶۰ غرب با انقلاب جنسی مواجه بود، انقلابی که معتقد بود باید تمام محدودیت‌های جنسی برداشته شود و برای هویت‌یابی زنان لازم است تا آن‌ها نیاز جنسی خود را بشناسند اما در دههء ۷۰ این دیدگاه مورد نقد قرار گرفت چرا که نه تنها زنان به هویت‌یابی نرسیدند بلکه به یک شیء جنسی بدل شدند.»
زاهدی‌فر نتیجه می‌گیرد: «کم‌رنگ شدن محدودیت‌ها نتوانست زنان را به مرحله‌ای برساند که از برقراری صرف ارتباط جنسی احساس رضایت کنند. در اصل زنان زمانی از رابطهء جنسی خود احساس لذت و آرامش می‌کنند که از نظر اجتماعی و سیاسی عملی ناقض عرف، موازین خانوادگی و حافظهء جمعی نباشند.»
در اصل تا زمانی که شرایط اجتماعی نسبت به زنان انعطاف‌پذیر نباشد زن‌ها دچار ریسک می‌شوند. زاهدی‌فر این نتیجه را قضاوت جامعه نسبت به زنان می‌داند: «چه در غرب و چه در ایران جامعه با زن به شکل حمایتی برخورد می‌کند. در حالی که مردان را به میدان می‌فرستد تا با مشکلات روبه‌رو شوند و آنان را از سر راه بردارند.»
او رابطهء پیش از ازدواج را به ضرر زنان می‌داند: «مذکرهای جامعهء ایران برخلاف اصول مدرنیته پایبند سنت هستند و هر چند در ابتدا تمایل دارند که مدرن ازدواج کنند اما در مرحلهء تصمیم‌گیری نهایی سنتی فکر می‌کنند.»
به همین دلیل دختران به واسطهء این روابط دچار سرخوردگی می‌شوند و به واسطهء بی‌عدالتی اجتماعی و قضاوت‌های نابرابر اجتماعی نسبت به آن‌ها سرشکسته می‌شوند، چرا که جامعه با دیدهء اغماض به روابط پیش از ازدواج مردان می‌نگرد.

ریشه اختلافات زوج‌های جوان در این اشتباهات رایج

معمولا بین زوج هایی که به خاطر هر مسئله کوچکی با هم جر و بحث می کنند، اشتباهات مشترکی وجود دارد. اشتباهاتی که باعث می شود فاصله بین زوج ها بیشتر و بیشتر شود. زمانی که فاصله بین زن و مردی در زندگی مشترک زیاد شود، آن ها حرف یکدیگر را نمی فهمند و گاهی تا مرز جدایی پیش می روند و از هم جدا می شوند.

دکتر هادی صدری، روان شناس و مشاور خانواده در گفت و گو با خراسان گفت: «فرض کنید که شما در یک اتاقی هستید که به جز نیم متر آن، بقیه اتاق کاملا کثیف است. هر انسان عاقلی برای تمیز کردن این اتاق، قطعا از نیم متر تمیز آن شروع می کند و بعد از آن همه اتاق را تمیز می کند. چه قدر زیباست که اگر زن یا مردی اشتباه کرد ابتدا نکات مثبت شخصیت او و کارهای مفیدی را که انجام داده است یادآوری کنیم و سپس نکات منفی را به او بگوییم. بالاخره باید قبول کنیم که همه ما انسانیم و ممکن است اشتباه کنیم اما در بین زوج های جوان معمولا 4 عادت اشتباه وجود دارد که ریشه بسیاری از اختلاف های آنان است در ادامه با این 4 اشتباه آشنا می شوید و راه های جایگزین آن ها را خواهید خواند.



اشتباه اول: فقط دنبال مقصر هستند
بعضی زوج ها مدام به هم ایراد می گیرند و از هم انتقاد می کنند. در زندگی این زوج ها هر اتفاق ناگواری با گفتن جملاتی مانند «چرا کاری کردی که این اتفاق بیفتد؟» همراه می شود. دلیل گفته شدن چنین جملاتی هم این است که این زوج ها فقط به دنبال مقصر هستند و نمی خواهند برای حل مشکل به وجود آمده فکری کنند. در ایرادگیری معمولا زوج ها فقط نقاط منفی یکدیگر را می بینند که باعث می شود یکی از زوجین در موضع قدرت قرار بگیرد و آن قدر به خودش حق دهد تا جز در زمان به کرسی نشستن حرف خودش، راضی نشود. این افراد احساس می کنند که همیشه طرف مقابل شان اشتباه می کند و آن ها هیچ گاه اشتباه نمی کنند و با ایرادگیری به نوعی دنبال تایید خودشان هم هستند.


راه درست: لطفا با دقت گوش کنید
زوج ها بهتر است به جای این که مدام از هم ایراد بگیرند، مهارت گوش کردن را در خودشان بالا ببرند. بعضی مواقع به دلیل این که زن یا مرد به درستی به حرف های همسرش گوش نمی دهد، ممکن است از جمله ای برداشت اشتباه کند و همین عاملی برای جر و بحث شود. گاهی هم ممکن است قصد زن یا مرد از گفتن جمله ای ایرادگیری نباشد ولی چون طرف مقابل به درستی گوش نمی کند، برداشت اشتباهی داشته باشد. بهترین حالت گوش دادن این است که هر فردی فعالانه گوش کند یعنی علاوه بر معنی جمله طرف مقابل، احساسات او را هم درک کند تا منظور او را بهتر بفهمد.


اشتباه دوم: مسئولیت پذیر نیستند
زوج هایی که مدام یکدیگر را مقصر می دانند، به سرزنش طرف مقابل روی می آورند. عادت بد سرزنش کردن زوجین از این ناشی می شود که یکی از آن ها مهارت مسئولیت پذیری را فرانگرفته است. افرادی که مسئولیت پذیر هستند، مسئولیت شکست یا اشتباه را بر عهده می گیرند و در صدد جبران آن بر می آیند.


راه درست: از شخصیت همسرتان حمایت کنید
در مقابل سرزنش کردن، حمایت کردن وجود دارد. وقتی زن یا مردی در زندگی زناشویی اشتباه کوچکی داشته باشد و به جای سرزنش شدن، مورد حمایت همسرش قرار گیرد با همه وجود احساس می کند که همسرش دوستش دارد. وقتی یکی از زوجین از دیگری حمایت می کند، این به این معنی نیست که او دارد از رفتار او حمایت می کند بلکه بدین معناست که از شخصیت طرف مقابل حمایت شده است. حالا اگر شخصیت فردی مورد حمایت قرار گیرد، باعث می شود که فرد رفتار اشتباهش را تکرار نکند.


اشتباه سوم: اشتباهات گذشته را یادآوری می کنند
بعضی زوج ها در زندگی شان از همه جا و از همه افراد شاکی هستند. زمانی که فردی مدام مورد شکایت مستقیم قرار می گیرد ناخودآگاه شخصیتش تخریب می شود. وقتی نکات منفی و اشتباهات گذشته همسرتان را هر روز به او یادآوری کنید، علاوه بر این که احساسات منفی را به او منتقل می کنید، بعد از مدتی خودتان هم خسته می شوید و احساس می کنید که همسرتان درک تان نمی کند.


راه درست: همسرتان را بپذیرید
زوج ها بهتر است به جای شکایت کردن، همدیگر را تشویق کنند. برای تشویق کردن هم می توانید نکات مثبت همسرتان را به او یادآوری کنید. به جای برخورد یا گفتن جملات تند، به او احترام بگذارید و بدانید هیچ چیز به اندازه مورد احترام قرار گرفتن عزت نفس یک انسان را بالا نمی برد. زمانی که همسرتان اشتباه می کند، او را مورد پذیرش قرار دهید. این پذیرش باعث می شود او در زندگی احساس آرامش کند و برای حفظ این آرامش رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد.


اشتباه چهارم: زندگی را با بازار اشتباه گرفته اند
بعضی زوج ها زندگی شان را مانند بازار می دانند و در آن گروکشی می کنند. زنی که به همسرش می گوید: «اگر فلان لباس را برای من بخری، من هم برایت شام درست می کنم» تصمیم گرفته است با تبر ریشه زندگی اش را از جا بکند! گفتن جملاتی که بیشتر در بازار استفاده می شود، برای بقای یک زندگی مشترک سم است.


راه درست: گفت و گوی همدلانه داشته باشید
به جای رشوه گرفتن از همسرتان، با او گفت و گو کنید. گفت و گوی همیشگی بر سر اختلافات اگر با رابطه همدلانه و منطقی باشد، تاثیر بسیار زیادی در افزایش محبت بین زوج ها دارد. بهتر است زوج ها برای بیشتر نیازها و درخواست های شان با هم صحبت کنند تا بهترین تصمیمات را برای پیشرفت در زندگی شان بگیرند.