مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آزار جنسی کودکان شامل چه مصادیقی می باشد!



الهام شیرازی، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: غفلت اعم از عاطفی و فیزیکی 60 تا 70 درصد سوء رفتار با کودکان را تشکیل می‌دهد. خشونت فیزیکی 20 درصد و سوء رفتار جنسی نیز 10 درصد آمار کودک آزاری‌ها را به خود اختصاص می‌دهند.
وی گفت: سوءرفتار همان کودک آزاری است که می‌تواند به صورت غفلت، سوء رفتار فیزیکی، سوء رفتار عاطفی و سوء رفتار جنسی بروز پیدا کند.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: نادیده گرفتن یا غفلت از کودک می‌تواند خود دارای دو جنبه فیزیکی و عاطفی باشد.
عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران تصریح کرد: نیازهای کودک اعم از لباس و پوشاک مناسب، غذا و خوراک، محل زندگی امن، مدرسه، آموزش و پرورش از جمله جنبه‌های فیزیکی است که اگر برآورده نشود می‌توان گفت غفلت فیزیکی رخ داده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران ادامه داد: نیاز به حمایت روانی، محبت؛ همچنین پرورش اخلاقی و روانی کودک از جمله نیازهای عاطفی کودک است که اگر این نیازها و حمایت ها انجام نشود به غفلت روانی از کودک منجر می‌شود.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات بهداشت و روان تصریح کرد: سوء رفتار فیزیکی با کودک می‌تواند با مسائلی همچون کتک، لگد، هل دادن، نیشگون و سوزاندن بدن عنوان شود و به طور کلی هر چیز دردناک بدنی یا آسیب‌زا می‌‌تواند سوء رفتار جسمی یا فیزیکی محسوب شود.
وی ادامه داد: همچنین اگر کودک را در شرایطی قرار دهیم که آسیب ببیند مثلاً کودک را در ارتفاع بلند قرار بدهیم که احتمال افتادنش باشد یا اینکه ظرف داغی را پیش کودک بگذاریم که احتمال سوزاندن کودک باشد این موارد نیز مصداق سوء رفتار فیزیکی هستند.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: همچنین اگر شاهد باشیم که کودک در معرض آسیب است و وی را نجات ندهیم این نمونه هم مصداق سوء رفتار فیزیکی است.
متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: سوء رفتار عاطفی نیز می‌‌تواند در مسائلی چون توهین، تحقیر، فحش و ناسزا و حرف‌هایی از جنس تهدید و ترس بروز پیدا کند؛ همچنین اگر دست و پای کودک را ببندیم که تکان نخورد این نمونه هم یک نوع سوء رفتار عاطفی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران اظهار داشت: اگر کودک در معرض خشونت قرار بگیرد یا اینکه صحنه‌های خشن فیلم‌ها، مراسم اعدام، دعواهای خیابانی و صحنه‌های ناراحت کننده و ترس آور را ببیند این نمونه‌ها نیز سوء رفتار عاطفی به شمار می‌آیند.
وی افزود: دعواهای پدر و مادر و نزدیکان با هم نیز مصداق سوء رفتار عاطفی‌اند.
عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکان کودک و نوجوان ایران تصریح کرد: سوء رفتار جنسی می‌تواند اعم از نگاه جنسی، لمس، دست کشیدن تا هرگونه رفتار جنسی توسط یک فرد بزرگتر با کودک باشد.
وی افزود: ممکن است هیچ گونه رفتار جنسی با کودک انجام نشود اما کودک در معرض رفتارهای جنسی باشد یعنی یا شاهد این رفتارها باشد یا اینکه فیلم و عکس رفتارهای جنسی را ببیند که در محدوده سنی کودک نیست که این نمونه‌ها نیز مصداق سوء رفتار جنسی هستند.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان ادامه داد: سوء رفتار جنسی می‌‌تواند بین دو کودک که هر دو زیر 18 سال هستند و یکی از آنها حداقل 4 سال بزرگتر باشد انجام پذیرد.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات بهداشت و روان تصریح کرد: غفلت اعم از عاطفی و فیزیکی 60 تا 70 درصد سوء رفتار با کودکان را تشکیل می‌دهد و سوء رفتار فیزیکی 20 درصد و سوء رفتار جنسی نیز 10 درصد آمار کلی را به خود اختصاص می‌دهند.
شیرازی ادامه داد: ممکن است کودک در معرض همه این سوء‌رفتارها و کودک آزاری‌ها قرار بگیرد چرا که اگر پدر و مادر با هم دعوا کنند کودک دچار سوء رفتار عاطفی می‌شود و در ادامه چون والدین عصبانی هستند کودک را کتک می‌زنند یا به او ناسزا می‌گویند یا به مسائل روحی و روانی کودک توجه نمی‌کنند و غفلت و سوء رفتار فیزیکی نیز در مورد کودک اعمال می‌شود.
متخصص اعصاب و روان ادامه داد: در خانواده‌های پر جمعیت و خانواده‌هایی که بیش از 3 فرزند دارند انواع اختلال‌های روانی و سوء رفتار با کودکان دیده می‌شود که در این بین خانواده‌های کم فرزند کمترین سوء رفتار را با کودک دارند.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان افزود: بیشترین موارد سوء رفتار با کودکان را مراقبان اصلی کودک اعم از پدر و مادر یا جانشین والد یا نزدیکان انجام می‌دهند و 10 تا 20 درصد سوء رفتارها را غریبه‌ها انجام می‌دهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تصریح کرد: بیشتر کودکانی که در معرض سوء رفتار هستند از اختلال‌های جسمی و روانی رنج می‌برند؛ همچنین هرگونه اختلال جسمی یا روانی والدین به همراه فقر و بیکاری و عدم شناخت نیازهای سنی کودک و بلد نبودن مهارت فرزند پروری در خانواده‌های دارای سه فرزند به بالا می‌تواند زمینه سوء رفتار با کودکان را بیش از پیش ایجاد کند.

آشنایی با مراحل رشد عاطفی کودک



تولد تا یک سالگی

حس اعتماد کردن یا نکردن از طریق تعامل با مراقبان رشد می کند.

به چند مراقب دلبستگی پیدا می کند.

عواطف خود را از طریق تکان دادن تمام بدن،‌ لگد زدن، حرکات دست ها،‌ و نیز در قیافه خود نشان می دهد.

با حضور دائمی یک مراقب اصلی در محیط،‌ به دلیل وجود پایگاهی امن،‌بیشتر به کاوش در پیرامون خود می پردازد.

در 7 تا 8 ماهگی غریبی کردن و اضطراب جدایی نمایان می شود.

علایم ترس را بروز می دهد.

به افراد آشنا محبت نشان می دهد.

*********************

یک تا دو سالگی

تمایلات خود را اظهار می کند.

از مراقبان اصلی به سختی جدا می شود.

علاقه دارد که به او توجه شود.

در بازی قایم باشک با صدای بلند می خندد.

در خندیدن و جهیدن به اطراف زیاده روی می کند.


*********************


دو تا سه سالگی

تاخیر در برآورده شدن نیازها را می پذیرد.

با مشاهده توانمندی هایش هیجان زده می شود.

به سرعت دست از کاری بر می دارد و ناامید می شود.

تکانشی است و به طور ناگهانی فعالیت ها را تغییر می دهد

*********************


سه تا چهار سالگی

آرام، سازگار و اجتماعی است، به کمک کردن به دیگران علاقه دارد.

تمایل زیادی به تقلید از والدینش دارد و از دستورات آنها پیروی می کند تا تحسین و ستایش و محبت دریافت کند.

احساسات و عواطفی مانند شادی، غم، عصبانیت و ترس را تجربه می کند.

احساس ترس آغاز می شود که ممکن است تا 5 سالگی ادامه یابد ( ترس از موجودات خاص، صدای بلند مثل رعدو برق و تاریکی)

احساسات و عواطفش را با کلام بیان می کند و مهارت های زبانی اش به طور فوق العاده و شگرفی گسترش می یابد.

قادر است با دیگران همدردی کند.

ترجیح می دهد با یک یا دو کودک خاص بازی کند ولی ممکن است در طول روز چندین بار با آنها قهر و آشتی کند.


*********************

چهار تا پنج سالگی
اگر آسیب ببیند گریه را سر می دهد و هنوز نیاز به دلداری و حمایت دارد.

به والدینش با تمام وجود عشق می ورزد و این عشق را با در آغوش گرفتن، بوسیدن و گفتن جملاتی مثل " به اندازه دنیا دوستت دارم" نشان می دهد.

نسبت به 3 سالگی، تحمل بیشتری برای انتظار کشیدن دارد اما هنوز نیازهایش بسیار فوری است. اگر به او بگویید بعد از غذا به پارک می رویم ، گاهی با شکیبایی منتظر می ماند و گاهی شروع به مخالفت می کند و از شما می خواهد هر چه سریع تر او را به آنجا ببرید.

در این سن، هنوز نمی تواند به آسانی تخیل را از واقعیت تشخیص دهد و به همین دلیل از خیلی چیزها می ترسد.

نقاشی کردن از فعالیت های مهم او محسوب می شود و از این طریق افکار واحساسات خود را بیان می کند.

حسادت در او بروز می کند و گاهی آن را به شکل فتارهای منفی با دیگران، به خصوص خواهر یا برادرش، نشان می دهد زیرا تحمل سهیم شدن محبت و توجه شما را با دیگران ندارد.

خشم یکی دیگر از احساساتی است که ممکن است در این سن به صورت های مختلف بروز کند. او ممکن است خشمش را با پرخاشگری و استفاده از الفاظ و کلمات نامناسب بیان کند.

در پایان این دوره، کم کم ترس های مختلف در او کاهش می یابد و به تدریج می تواند بر اضطراب خود غلبه کند.

صلب مهارت نه گفتن از کودکان با تحقیرشان!

یک روان شناس درخراسان شمالی گفت: تحقیر کودکان مهارت نه گفتن را از آنان می‌گیرد.


پروین همت افزا بیان کرد: مهارت نه گفتن یکی از زیر شاخه‌های مهارت افزایش جرأت است‌.


وی توضیح داد: مهارت افزایش جرات یعنی مهارت برخورد منطقی با دیگران و داشتن مهارت نه گفتن در برابر خواسته‌های آنان‌.

همت افزا ادامه داد: اگر از ابتدای کودکی در خانواده برخورد اعضای خانواده، بخصوص برخورد والدین با کودک همراه با تحقیر و سرزنش باشد، اعتماد به نفس فرد کاهش پیدا می‌کند.


وی گفت: این گونه افراد که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند، در مقابل خواسته‌های دیگران جرآت نه گفتن را از دست می‌دهند.

وی بیان کرد: برای آنکه کودکان جرات نه گفتن را از دست ندهند، باید والدین زمینه موفقیت‌های کوچک را در خانواده ایجاد کنند.

همت افزا با بیان اینکه مهارت نه گفتن بصورت الگویی و یادگیری نیز است، خاطرنشان کرد: عدم وجود مهارت نه گفتن در فرزندان نیز تاثیر‌گذار است.

این روان‌شناس بیان کرد: کسانی که مهارت نه گفتن را ندارند، ابتدا باید به یک خودشناسی برسند و متوجه شود که ایراد در نه گفتن را دارد.

همت افزا اظهار کرد پس از اینکه فرد به نداشتن مهارت نه گفتن پی برد، نیاز به تغییر رفتار دارد.

‌وی توضیح داد: با مراجعه به روان شناس و آموزش برنامه تغییر رفتار‌ یا شرکت در آموزش مهارت زندگی می‌توان این مهارت را آموخت.

بدبینی ناشی از رابطه نامناسب کودک و مادر است



حجت الله فراهانی، روانشناس با اشاره به بدبینی به عنوان نوعی اختلال، ریشه بدبینی را به تجارب دوران کودکی و رابطه کودک و مادر دانست که بر اساس آن دنیا تهدیدکننده و افراد تهدید محسوب می‌شوند.
وی اظهار داشت: بدبینی اصطلاحی کلی است و طبقه‌بندی مختلفی دارد گاهی بدبینی اختلال شخصیت است که از ابتدای کودکی نشانه‌هایی از بدبینی در فرد دیده می‌شود و بعد از 18 سالگی نیز قابل تشخیص است.
وی افزود: هذیان بدبینی با اختلال شخصیت بدگمان نیز فرق می‌کند به این صورت که فرد قبلاً سالم بوده اما بر اثر ضربه‌ای دلخراش و به صورت ناگهانی دچار هذیان و آسیب شده است.
این متخصص بهداشت روان ادامه داذ: به طور کلی بدبینی بر اساس تجارب دوران کودکی و دلبستگی‌های این دوران به وجود می‌آید. اگر رابطه کودک و مادر، نزدیک و همراه با دلبستگی نباشد او دنیا را تهدیدکننده می‌بیند و بعد‌ها نیز این نگاه را به سایر ارتباطات اجتماعی‌اش گسترش می‌دهد در واقع بدبینی‌های کودک با افزایش سن کلی‌تر می‌شود.
فراهانی تصریح کرد:گاهی فرد در دوران نوجوانی آسیب می‌بیند و نسبت به افراد جامعه بد بین می‌شود در برخی موارد نیز بدبینی در بزرگسالی اتفاق می‌افتد و ریشه در برخی اتفاقات مانند معاملات اقتصادی ناموفق دارد.
وی افزود: هسته اصلی بدبینی این است که فرد دنیای بیرون را تهدید کننده بداند نه فرصتی برای تعامل. بنابراین در باید در تعاملات با افراد جامعه آنها را فرصت تلقی کنیم نه تهدید.
این متخصص بهداشت و روان گفت: نتیجه بدبینی این است که اگر دنیا را تهدید کننده بدانیم بدبین می‌شویم و بدبینی استرس زیادی به ما می‌دهد و ما را دست به عصا می‌کند.
فراهانی گفت: آدم وقتی بدبین می‌شود شروع به فرضیه سازی می‌کند گاهی افراد می‌گویند اگر خوش‌بین نبودم این بلاها سرم نمی‌آمد ممکن است این افراد در برخورد با یک درصد جامعه دچار مشکل شوند اما آن را به تمام افراد جامعه تعمیم می‌دهند. این افراد در قضاوت‌های عادی هم بدبین هستند.
این متخصص بهداشت و روان گفت: نگاه افراد بدبین سیاه و سفید است و قادر نیستند تا نگرش نسبی داشته باشند.
وی افزود: درمان این اختلال شناختی است و باید روی افکار افراد بدبین کار شود.باید به آنها یاد داد که برخی افراد قابل قبول هستند، از برخی باید فاصله گرفت و با برخی باید مماس حرکت کرد.آنها باید نگاه صفر و یک خود را در ارتباط با افراد ترک کنند همچنین باید مهارت‌های ارتباطی را یاد گرفته تا بداند با دیگران چگونه ارتباط برقرار کند.
فراهانی تصریح کرد: متأسفانه گاهی اوقات افراد بدبین حریم خصوصی خود را رعایت نمی‌کنند و همه چیز را به دیگران می‌گویند اینها افرادی هستند که مهارت‌های ارتباطی را یاد نگرفتند.
وی ادامه داد: این به خاطر ناامنی دنیا نیست بلکه نحوه ارتباط آنها نادرست است افراد باید فرق همکار دوست، همسر و غیره را بدانند و اینکه آیا زمان برای اعتماد لازم است یا خیر.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران پزشکی گفت: هر کس در زندگی نقش خاصی دارد و نباید نقش ها جابجا شود گفتن اسرار به همکار مناسب نیست باید آرام آرام به او نزدیک شد او را شناخت و بعد بخشی از حریم شخصی را با او در ارتباط گذاشت.
فراهانی تصریح کرد: در خصوص این افراد نیز باید ارزش ‌های فکری و تگرش‌ها را تغییر داد و به آنها نشان داد که دنیا هم آدمهای خوب دارد و هم بد و مهارت‌های ارتباطی ضعیف ما موجب این مشکل شده است.

شادی و کینه ها در رنگها




رنگ‏ها یک محتوای عاطفی- هیجانی دارند. به عبارتی بین رنگ در نقاشی کودکان و زندگی عاطفی آنها رابطه وجود دارد. به همین دلیل کودکانی که از مشکلات عاطفی رنج می‏برند از رنگ‏ها به صورت ضد و نقیض استفاده می‏کنند...
کودکان در سنین پایین از رنگ‏های زنده‏تر و شادتری استفاده می‏کنند زیرا هنوز به سنی نرسیده‏اند که بتوان شاهد اختلالات روانی مختلف در آنها بود.

برخی از کودکان که در علم روان‌شناسی روان‏گسیخته هستند از هیچ رنگی در نقاشی خود استفاده نمی‏کنند یا اگر هم رنگی به کار ببرند معمولا سیاه، قهوه‏ای یا بنفش است. این کار نشان‌دهنده خلاء عاطفی در آنهاست. البته برخی کودکان هم به دلیل مشکلات عاطفی فقط از رنگ‏های سرد استفاده می‏کنند. اگر هم رنگ گرمی در نقاشی‏شان به کار رفته باشد بسیار کمرنگ و بی‏روح است. در عوض رنگ‏های خاکستری و قهوه‏ای در نقاشی آنها زیاد دیده می‏شود.

معمولا در نقاشی کودکان سازگار ۶-۵ رنگ زنده و شاد می‏بینیم. آنها به دلیل حس خوب عاطفی و روانی در زندگی‏شان از تعداد رنگ‏های زیادی استفاده می‏کنند. این کودکان از حس امنیت بالایی برخوردارند در حالی که کودکان منزوی و گوشه‏گیر از میان تعداد زیادی مداد رنگی که در اختیارشان قرار دارد فقط از ۲ یا ۳ رنگ استفاده می‏کنند که معمولا یکی از این رنگ‏ها بنفش است.
کودکان خشمگین و کینه‏‏توز رنگ‏های زنده و تند را با هم مخلوط می‏کنند. مثلا رنگ قرمز و سیاه را روی همدیگر می‏کشند یا از رنگ‏های ضد و نقیض و بسیار تند زیاد استفاده می‏کنند. درهم آمیختن رنگ قرمز و سیاه نشانه خشونت و اضطراب، زرد و قرمز، اجتماعی خواهی و قرمز و سبز، دوسوگرایی و خشم است.
باید توجه داشت نقاشی کودکان همیشه تابع این قوانین نیست و اگر کودکتان در یکی از نقاشی‏هایش از یک رنگ خاص استفاده کرد، نگران نشوید. به هر حال کودکان هم مانند بزرگسالان حالات روحی مختلفی دارند که در زمان‏های مختلف متغیر است بنابراین دیدن یک نقاشی به تنهایی بیانگر حالت کلی کودک نیست.