رنگها یک محتوای عاطفی- هیجانی دارند. به عبارتی بین رنگ در
نقاشی کودکان و زندگی عاطفی آنها رابطه وجود دارد. به همین دلیل کودکانی
که از مشکلات عاطفی رنج میبرند از رنگها به صورت ضد و نقیض استفاده
میکنند...
کودکان در سنین پایین از رنگهای زندهتر و شادتری استفاده میکنند زیرا
هنوز به سنی نرسیدهاند که بتوان شاهد اختلالات روانی مختلف در آنها بود.
برخی از کودکان که در علم روانشناسی روانگسیخته هستند از هیچ رنگی در
نقاشی خود استفاده نمیکنند یا اگر هم رنگی به کار ببرند معمولا سیاه،
قهوهای یا بنفش است. این کار نشاندهنده خلاء عاطفی در آنهاست. البته
برخی کودکان هم به دلیل مشکلات عاطفی فقط از رنگهای سرد استفاده میکنند.
اگر هم رنگ گرمی در نقاشیشان به کار رفته باشد بسیار کمرنگ و بیروح
است. در عوض رنگهای خاکستری و قهوهای در نقاشی آنها زیاد دیده میشود.
معمولا در نقاشی کودکان سازگار ۶-۵ رنگ زنده و شاد میبینیم. آنها به دلیل
حس خوب عاطفی و روانی در زندگیشان از تعداد رنگهای زیادی استفاده
میکنند. این کودکان از حس امنیت بالایی برخوردارند در حالی که کودکان
منزوی و گوشهگیر از میان تعداد زیادی مداد رنگی که در اختیارشان قرار
دارد فقط از ۲ یا ۳ رنگ استفاده میکنند که معمولا یکی از این رنگها بنفش
است.
کودکان خشمگین و کینهتوز رنگهای زنده و تند را با هم مخلوط میکنند.
مثلا رنگ قرمز و سیاه را روی همدیگر میکشند یا از رنگهای ضد و نقیض و
بسیار تند زیاد استفاده میکنند. درهم آمیختن رنگ قرمز و سیاه نشانه خشونت
و اضطراب، زرد و قرمز، اجتماعی خواهی و قرمز و سبز، دوسوگرایی و خشم است.
باید توجه داشت نقاشی کودکان همیشه تابع این قوانین نیست و اگر کودکتان در
یکی از نقاشیهایش از یک رنگ خاص استفاده کرد، نگران نشوید. به هر حال
کودکان هم مانند بزرگسالان حالات روحی مختلفی دارند که در زمانهای مختلف
متغیر است بنابراین دیدن یک نقاشی به تنهایی بیانگر حالت کلی کودک نیست.