مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

نکاتی برای اسباب کشی

وسایل منزل حائز اهمیت هستند را برای شما آماده کرده ایم ، اگر این نکات اسباب کشی را به درستی رعایت کنید در اسباب کشی دچار هیچگونه اعصاب خوردی و جنگ اعصاب نمی شوید و بارهای شما طبق برنامه پیشرفت می کنند.
اول از هر چیزی که در اسباب کشی مهم است خانه ای که قصد جابجایی را دارید آن خانه را تمیز کنید و اگر دیوار های آن احتیاج به رنگ کردن دارند و خراش برداشته اند بهتر است قبل از جابجایی وسایل آنها ها ترمیم کنید و اگر موکت های اتاق خواب ها احتیاج به شستشو دارند و یا اینکه احتیاج به عوض کردن دارند بهتر است این کار ها را انجام دهید.
وقتی که بسته بندی وسایل منزل را انجام می دهید وسایل ضروری را در یک کارتن و وسایل غیر ضروری را در کارتن دیگر قرار دهید یعنی جای اینگونه وسایل باهم فرق داشته باشند و سعی کنید اول وسایل که به آنها احتیاج دارید بسته بندی کنید و بعدا وسایل غیر ضروری را در یک کارتن بگزارید.
پیش از بسته بندی وسایل بهتر است اگر احتیاج به شسشتو دارند آنها را بشوید و اگر احتیاج به تمیز کردن دارند آنها را با دستمال نمناک تمیز کنید. بسته بندی نمایید.
نکته ای که در اسباب کشی قابل اهمیت فراوانی است این است وقتی وسیله ای را در کارتنی می گذارید بهتر است نام آن وسیله را بر روی کارتن بنویسد تا در باز کردن آنها در خانه جدیدتان دچار مشکل نشوید.
ظروف آشپرخانه و وسایل داخل ویترین را وقتی بسته بندی می کنید با روزنامه های باطله یا کاغد و یا بارچه را در لای آنها قرار دهید تا در حین جابجایی دچار آسیبی نشوند
نکته ای که بسیار حائز اهمیت است این است که وقتی وسایل را می خواهید در کارتن بگزاید از محکم بودن آن کارتن و لایه های آن اطمینان پیدا کنید.هر چه بیشتر در بسته بندی وسایل دقت کنید در خانه جدیدتان وسایل را به صورت سالم تری تحویل می گیرید.
بهتر است وسایلی که در کارتن ها جای می دهید سبک باشند تا در حین حمل و نقل دچار آسیب دیده گی نشوند برای مکم تر کردن وسایل از چسپ های نواری پهن استفاده کنید.
جعبه هایی که بزرگ هستند آنها را با کتاب و وسایل سنگین پر نکنید زیرا در حمل اثاثیه برای باربران مشکل ایجاد می شود.
وقتی که بسته بندی انجام شد بهتر است با ماژیک نام هر وسیله ای که در آن کارتن جای گرفته را بر روی آن بنویسید این کار برای در آوردن وسایل در کارتن ها به شما بسیار کمک شایانی می کند.

انتخاب باربری مطمن برای اسباب کشی یکی از نکات مهمی است که باید آن را رعایت کرد .

کارهایی که هیچوقت بعد از دعوا با همسر تان نباید انجام دهید

دعوا کردن با همسرتان کاملاً طبیعی و سالم است. شما دو آدم کاملاً جدا از هم هستید و گاهی اوقات ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشید. اما چیزی که شاید متوجه آن نشوید این است که چیزهایی که بعد از دعوا به زبان می‌آورید، به همان اندازه حرف‌هایی که در لحظات داغ و آتشین عشق‌بازی می‌زنید، اهمیت دارند. اینجا ۱۰ واکنشی را عنوان می‌کنیم که بعد از دعوا به هیچ عنوان نباید از شما سر بزند، چه مشکلتان را حل کرده باشید و چه در حین و بین بخشش و گذشت باشید.




۱. سرد برخورد نکنید. اگر بعد از دعوا به کمی زمان و فضا نیاز دارید، هیچ اشکالی ندارد؛ فقط باید به او بگویید. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد بعد از دعوا مرتکب می‌شوند این است که زبانشان را می‌دوزند. اگر بعد از دعوا او را نادیده بگیرید، ممکن است تصور کند که می‌خواهید مجازاتش کنید و این باعث می‌شود دفعه بعد او هم احساسش را با شما در میان نگذارد. درعوض بگویید، «عصبانیت من به اندازه تو زود از بین نمی‌رود، ۲۴ ساعت به من زمان بده، مطمئن باش خوب می‌شوم. اگر بهتر نشدم آنوقت درموردش حرف می‌زنیم.»




۲. حرف‌هایش را در مغزتان نگه ندارید. همه حرف‌هایی که همسرتان در طول دعوا می‌زند باید همانجا بماند. اگر در طول دعوا چیزی می‌گوید که اذیتتان می‌کند، به او بگویید که حرف‌هایش ناراحتتان می‌کند. اگر روز بعد هم حرف‌هایش هنوز اذیتتان می‌کرد، به خودتان کمی فضا بدهید و خیلی زود به او نزدیک نشوید.




۳. اگر هنوز ناراحت است، به یک «متاسفم» بسنده نکنید. یک «معذرت می‌خواهم» یا «متاسفم» خشک و خالی وقتی هنوز از دستتان ناراحت است، برای او کافی نیست. باید توضیح دهید که چرا عذر می‌خواهید. پس بهتر است بگویید، «متاسفم که…» یا «معذرت می‌خواهم که ….» و در ادامه آن هم باید بگویید، «در آینده سعی می‌کنم…» و در جای خالی توضیح دهید که چطور آن اشتباه را دوباره مرتکب نخواهید شد.




۴. برای دعوا کردنتان بهانه نیاورید. دعوا کردنتان را می‌توانید گردن میلیون‌ها چیز بینذازید: اینکه روز کاری بدی داشته‌اید، سردرد داشته‌اید، شب خوب نخوابیده‌اید و … درواقع، زوج‌هایی که خواب خوب و کافی ندارند، بیشتر با هم دعوا می‌کنند. باوجود این‌ها، انداختن تقصیر به گردن چیزهای دیگر، در حق خودتان و همسرتان عادلانه نیست. دلیل دعوا اطلاعات است. اگر عصبانی یا ناراحت هستید، اینها اطلاعاتی است که همسرتان باید بداند. دفعه بعدی که روز بدی سر کار داشتید، قبل از اینکه به خانه برسید، به همسرتان اطلاع دهید. با این روش او می‌فهمد که احتمالاً آسیب‌پذیرتر از روزهای عادی خواهید بود.




۵. اگر دوباره موضوع دعوا را به میان کشید، بی‌تفاوت نباشید. اگر فقط چند دقیقه از دعوایتان گذشته است، به همسرتان بگویید بعد از اینکه فکرهایش را کرد، هر سوال یا حرفی دارد می‌شنوید. اگر بعد از چند روز خواست دوباره موضوع دعوا را به میان بیاورد، پشتتان را به او نکنید. ارتباط غیرکلامی خیلی وقت ها بدتر از فریاد کشیدن است. اگر متوجه شده‌اید که به او بی‌محلی کرده و نادیده‌اش گرفته‌اید، برگردید، از او عذرخواهی کرده و به حرف‌هایش گوش دهید.




۶. به نیش زدن ادامه ندهید. اگر هنوز از او ناراحتید، به شما این اجازه را نمی‌دهد که حرف‌های نیش‌دار بزنید. هیچوقت به او توهین نکنید. فراموش کردن توهین‌ها کار خیلی سختی است. درعوض وقتی آرام بودید، از او بخواهید به حرف‌هایتان گوش کند و برایش توضیح دهید که چرا هنوز ناراحتید.




۷. اگر دوست ندارید، به زور رابطه‌جنسی برقرار نکنید. هر دو شما عذرخواهی کرده‌اید و این عذرخواهی واقعاً از ته دلتان بوده است اما حالا همسرتان می‌خواهد رابطه‌جنسی داشته باشید و شما واقعاً باورتان نمی‌شود. دلیل آن این نیست که او نمی‌فهمد همین الان دعوا داشته‌اید. خیلی افراد از رابطه‌جنسی برای نزدیک‌تر شدن استفاده می‌کنند. اگر اصلاً تمایلی به چنین ارتباطی در آن زمان ندارید، لازم نیست به زور این کار را بکنید. از او بخاطر تلاش برای نزدیک‌تر شدن تشکر کنید و برایش توضیح دهید که الان روحیه آن کار را ندارید. می‌توانید بغلش کنید و به او بگویید شاید فردا وقت بهتری برای ************ باشد. فقط یادتان باشد پشتتان را به او نکنید و درخواستش را نادیده نگیرید زیرا احساساتش را جریحه‌دار خواهد کرد.




۸. روی اینکه چه چیز باعث آن دعوا شده است متمرکز نشوید. بهتر است انرژی‌تان را روی راهکارهایی برای آن مشکل متمرکز کنید. به جای اینکه علت دعوا را در ذهنتان مدام مرور کنید، سعی کنید شب خوبی را بگذرانید. فرق بین یک دعوای خوب و یک دعوای بد در این است که به راه‌حل رسیده باشید یا نه.




۹. نگویید، «منظوری نداشتم». گفتن این مثل این است که بخواهید نوشته‌ یک خودکار را با پاک‌کن پاک کنید. فقط اوضاع را بدتر می‌کند و همسرتان هم در پاسخ خواهد گفت، «چرا منظور داشتی». اینکه مدام چیزهایی که گفتید یا نگفتید را مرور کنید، ببینید منظوری داشته‌اید یا نداشته‌اید، باعث می‌شود همه تمرکزتان روی گذشته باشد تااینکه بخواهید راه‌حلی برای آن وضعیت پیدا کنید. اگر او به شما گفت که منظوری نداشته است، شما در پاسخ بگویید، «شاید منظوری نداشته‌ای اما من اینطور حس کردم. پس لطفاً در آینده این کار را تکرار نکن.»




۱۰. بخاطر اینکه دعوا کرده‌اید خودخوری نکنید. دعوا کردن نشانه این است که هر دو شما هنوز روی رابطه‌تان کار می‌کنید و رابطه‌تان برایتان مهم است و این خیلی مثبت است. ممکن است خیلی زوج‌ها را ببینید که می‌گویند قبلاً خیلی دعوا می‌کردند اما الان آسان‌گیرتر شده‌اند. این اصلاً نشانه خوبی نیست! معنی آن این است که می‌خواهند آن رابطه، هرطور که هست، پیش رود، و این دقیقاً چیزی است که قبل از جدایی یا خیانت اتفاق می‌افتد. پس ازاینکه با هم دعوایتان می‌شود و هنوز خیلی چیزها در رابطه برایتان اهمیت دارد، خوشحال باشید، نه ناراحت!

نحوه برخورد با فحاشی و انتقاد بیجا





وقتی کسی به ما بی‌ادبی می‌کند، اولین واکنش ما محافظت از خودمان است. ناراحت می‌شویم و با چیزی مثل این پاسخش را می‌دهیم: «چطور جرات می‌کنی با من اینطور حرف بزنی؟» «سر من داد نزن!» با این روش، ما این فرد عصبانی را به مشکل خودمان تبدیل می‌کنیم. چرا باید اجازه دهید فرد دیگری مشخص کند چه احساسی داشته باشید؟ عصبانی شدن به آن فرد کمک می‌کند روی وضعیت احساسی شما کنترل پیدا کند. این قدرت زیادی است که می‌توانید به آن فرد بدهید، مخصوصاً به کسی که به شما توهین و بی‌ادبی کرده است.

اگر دربرابر میل اولیه‌تان برای دفاع از خود مقاومت کنید، از اتفاقی که خواهد افتاد غافلگیر خواهید شد. به جای «چرا با من اینطور رفتار می‌کنی؟» سعی کنید بگویید، «به نظر میاد روز سختی داشتی.» به جای «من کاری نکردم. با من اینطوری حرف نزن!» بگویید، «به نظر میاد ناراحت شدی.» مشکل او را به مشکل خودتان تبدیل نکنید. مشکل خودش است، نه مشکل شما. به محض اینکه کلمه «من» را استفاده کنید، دینامیک روانشناختی به طور قابل‌توجهی تغییر می‌کند. آنوقت آن مسئله به چیزی بین شما و او تبدیل می‌شود. با استفاده از کلمه «تو» یا «شما» توپ را در زمین آن فرد نگه می‌دارید و مشکل فقط متوجه خود او خواهد بود.


این مسئله ارتباطی با شما پیدا نمی‌کند البته به شرط اینکه سعی نکنید آن را به خودتان ارتباط دهید.
متوجه خواهید شد که وقتی با حالت دفاعی به او واکنش نمی‌دهید، دیگر ناراحت نخواهید شد. تا زمانیکه خودتان نخواهید خودتان را وارد آن موضوع کنید، آن موضوع هیچ ربطی به شما نخواهد داشت.
گاهی‌اوقات انتقاد به شکل توصیه‌هایی با بسته‌بندی زیبا ارائه می‌شوند. در چنین مواردی از آن فرد تشکر کرده و بعد تصمیم بگیرید که حرف او اعتباری داشته است یا خیر. گاهی‌اوقات سخت می‌توانید آن پیام را از پیام‌رسان آن جدا کنید، ولی وقتی این کار را کردید، ممکن است متوجه شوید که توصیه خوبی بوده است.
حتی اگر انتقاد او مسخره یا خودخواهانه هم بود باز از او تشکر کنید. اگر فهمیدید که آن توصیه بیشتر از اینکه سازنده باشد قصد تحقیر شما را داشته است، احتمالاً آن فرد ناراحتی داشته است و برای اینکه خودش احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند مجبور شده اینکار را بکند. برای او دلسوزی کنید و حرفش را به خودتان نگیرید. اگر عصبانی یا ناراحت شوید، مثل این است که بخواهید مرد ۹۰ ساله‌ای که قصد دعوا با شما را داشته است، کتک بزنید. اول اینکه هر اتفاقی هم که بیفتد، نمی‌توانید برنده شوید. دوم اینکه، چکار دارید می‌کنید؟ حالت دفاعی به خودتان نگیرید. فقط بگویید، «خیلی ممنون. به حرفت فکر می‌کنم.»
اگر دوست داشتید، می‌توانید بدون داشتن لحن تمسخرآمیز از خودش سوال کنید که چطور توانسته تا این حد موفق و توانمند باشد!


نظر: «می‌دونی، تو اون جلسه واقعاً از موضوع پرت بودی!» پاسخ: «جدی؟ باید بعداً یه نگاهی بهش بکنم. چه جالب که تو حواست به من بوده! جلسه برای تو چطور بود؟»


نظر: «می‌دونی این لباس خیلی بهت نمیاد!»
پاسخ: «مرسی که بهم گفتی. خیلی‌ها همچنین چیزی به آدم نمیگن چون ممکنه ناراحت بشم. تو واقعاً فوق‌العاده‌ای! این سلیقه تو مُد و لباس رو از کجا آوردی؟»


نظر: «فکر می‌کردم میخوای وزنت رو پایین بیاری. فکر میکنی درسته اینو بخوری؟»
پاسخ: «واقعاً مرسی که بهم یادآوری کردی تو رژیمم. ممنون. به نظر میاد خودت اراده خیلی خوبی داری. لطفاً بگو چطوری اینقدر بااراده شدی.»
این فرد به این دلیل به شما بی احترامی می‌کند که دوست دارد خودش احترام جلب کند. با تشکر از او بخاطر نظری که داده، چیزی که می‌خواسته را به او می‌دهید و جنگ را تمام می‌کنید.
البته، همه انتقادها از آدم‌های مشکل‌دار نیست. و فقط به این دلیل که آن انتقاد با لحن محبت‌آمیز بیان نشده به این معنی نیست که آن فرد برای شما ارزشی قائل نیست. فقط ممکن است که نتوانسته باشد به طور موثر و بامحبتی انتقادش را به زبان بیاورد.
همیشه باید به خاطر داشته باشیم که تا می‌توانیم جلو زبانمان را بگیریم. بنابراین دفعه بعدی که خواست با انتقادش عصبانی و ناراحتتان کند، یادتان باشد اگر به او جواب ندهید هیچ چیز را از دست نمی‌دهید.

موضوع گفتگو وقتی حرفی برای گفتن ندارید

چیزهای کمی در زندگی هست که انجامشان توام با استرس خواهد بود: اولین کارتان، گرفتن گواهینامه، فارغ‌التحصیل شدن و البته حرف زدن با عشقتان. اصلاً با عشق زندگی‌تان باید درباره چه حرف بزنید؟ مطمئناً دوست ندارید حرف زدنتان حوصله‌اش را سر ببرد ولی حتماً نمی‌خواهید که متوجه به هم خوردن عصبی دندان‌هایتان هم بشود. نگرانی‌هایتان را کنار بگذارید و عادت‌های عصبی‌تان را با این ۱۰ موضوع گفتگو به کلی کنار بگذارید.

۱. او

می‌دانید آدم‌ها دوست دارند همیشه و در هر شرایطی درمورد چه موضوعی صحبت کنند؟ خودشان! اینکار نه تنها به او نشان می‌دهد دوست دارید بیشتر درموردش بدانید، بلکه زمان زیادی او را مشغول حرف زدن می‌کند و شما لذت می‌برید. پس از خودش بعنوان یک موضوع استفاده کنید. با پرسیدن سوالات کلیشه‌ای مثل «امروز حالت چطوره؟» یا سوالات بزرگتری مثل «بزرگترین هدف زندگیت چیه؟» شروع کنید. صدها سوال وجود دارد که می‌توانید امتحانشان کنید.

۲. علایق مشترک

اگر بین شما دو نفر علاقه مشترکی وجود دارد می‌توانید درمورد این موضوع خاص صحبت کنید. مطمئناً بحث لذت‌بخشی هم خواهد بود. البته زمانی اینکار را بکنید که علاقه مشترکی بین‌تان وجود داشته باشد و اگر نمی‌دانید که علاقه مشترکی دارید یا نه آنوقت باید کمی درموردش تحقیق کنید. این شما را به موضوع شماره ۱ یعنی پرسیدن از علایقش می‌رساند.

۳. علایق او

خوب، تصور کنید که او عاشق موتورسواری است و این موضوع برای شما به هیچ عنوان جذاب نیست. هیچ اشکالی ندارد! باز هم می‌توانید از آن بعنوان یک موضوع گفتگو استفاده کنید. این کار شما به او نشان می‌دهد که بااینکه به آن موضوع علاقه‌مند نیستید باز هم برای علاقه‌مند شدن به آن و دانستن بیشتر درموردش تلاش می‌کنید.

۴. اتفاقات اخیر

وقتی هیچ موضوعی برای صحبت کردن ندارید، آسانترین کار چیست؟ البته اتفاقات روزمره. به یکی از جالب‌ترین اتفاقات اخیر در دنیا اشاره کنید. می‌تواند موضوعی جدی باشد که در اخبار شنیده‌اید یا موضوعی خنده دار که در یک شوی تلویزیونی دیده‌اید.

۵. آب و هوا

مطمئناً منظورمان این نیست که بپرسید، «بیرون هوا چطوره؟» به هیچ عنوان این کار را نکنید چون شبیه به یک فرد حوصله‌سربر به نظر خواهید رسید که هیچ حرفی برای گفتن ندارد. به جای گفتن حرف کلیشه‌ای مثل این، مثلاً اگر بیرون هوا خیلی گرم است هوشمندانه بگویید، «این گرما واقعاً مسخره است! واقعاً دلم یه بستنی میخواد!» که با گفتن این می‌توانیم امیدوار باشیم که با هم برای خوردن بستنی بیرون بروید یا حداقل مکالمه‌ای بین‌تان شروع شود.

۶. تجربیات زندگی

می‌توانید گفتگو را با تعریف کردن بعضی از جالب‌ترین و بامزه‌ترین خاطراتی که در زندگی داشته‌اید راه بیندازید و این احتمال هم وجود دارد که بعد از آن صحبت به اتفاقات مهمی که در طول زندگی‌تان رخ داده است برسید. در هر دو حالت، تعریف کردن تجربیات زندگی موضوع فوق‌العاده‌ای است چون هیچ انتهایی ندارد.

۷. تحسین و تمجید

شما از اینکه یک نفر ازتان تعریف کند خوشتان نمی‌آید؟ مطمئنم هیچکس وجود ندارد که بدش بیاید. تحسین دیگران نه‌تنها حس خوبی می‌دهد بلکه شروع‌کننده خوبی برای گفتگو است. می‌توانید با گفتن اینکه پیراهن جدیدش چقدر به او می‌آید شروع کنید و بعد بپرسید آن را از کجا خریده است و بعد بگویید که آنجا یکی از فروشگاه‌های محبوب شماست. می‌بینید؟ یک تعریف کردن ساده شما را به یک علاقه مشترک هدایت کرده و وارد یک مکالمه طولانی‌تان می‌کند. و مطمئن باشید کنار این احساسی فوق‌العاده به او داده‌اید!

۸. هر چیز خنده‌دار

شوخ‌طبعی یک ویژگی اخلاقی است که معمولاً همه از آن خوششان می‌آید. پس چطور است که با یک موضوع خنده‌دار به طرفتان نشان دهید که موجود جالب و بامزه‌ای هستید؟ می‌توانید با تعریف کردن یک جوک خنده‌دار که قبلاً شنیده‌اید شروع کنید یا یک موضوع خنده‌داری را مطرح کنید که چند وقت پیش در تلویزیون شنیده بودید. نکته اینجاست که او را بخندانید. مطمئناً او هم چیزهایی برای اضافه کردن به موضوعات خنده‌دار شما خواهد داشت و به همین ترتیب کل بعدازظهر را کنار هم خوش خواهید گذراند!

۹. کار/دانشگاه

اگر با هم همکار هستید یا به یک دانشگاه می‌روید، این موضوع خاص برایتان آسان‌ترین موضوع خواهد بود. می‌توانید درمورد محیط کارتان یا چیزهایی درمورد کارتان که از آن خوشتان یا بدتان می‌اید حرف بزنید. می‌توانید درمورد سخت بودن تکلیف هفته گذشته صحبت را شروع کنید، همین حرف ساده می‌تواند شما را به گفتگویی عالی درمورد اینکه تا ۵ سال آینده چه کارهایی می‌خواهید بکنید بکشاند.

۱۰. سوالات

از هر چه بگذریم بالاخره به سوال کردن‌ها می‌رسیم. شما از کسی خوشتان آمده است، پس احتمالاً چیزهای زیادی درمورد او نمی‌دانید. هیچ راهی برای شناختن یک نفر بهتر از این نیست که از خودش سوال بپرسید. علاوه بر اینکه ۹۹٪ از آدم‌ها جواب دادن به سوال درمورد خودش درمورد خودشان را دوست دارند. این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنند. از او بپرسید گروه موزیک موردعلاقه‌اش کدام است، شغل آرزوهایش چه بوده یا خیلی ساده، اینکه آخر هفته می‌خواهد چکار کند. این سوال‌ها بحث فوق‌العاده‌ای را بین‌تان شروع می‌کند.

شما چه موضوعاتی را برای حرف زدن با کسی که از او خوشتان آمده، پیشنهاد می‌کنید؟ با ما در میان بگذارید!

حقیقت دوست داشتن



۱. حقیقت اول: دوست داشتن صفر و یک نیست. نمیشود بگویید فلانی را دوست دارم فلانی را ندارم. دوست داشتن یک طیف است. باید گفت خواستگار اولم را از خواستگار دومم بیشتر دوست دارم. اهمیت این موضوع در انتخاب شریک است.


۲. حقیقت دوم: دوست داشتن در اختیار انسان نیست. شما نمیتوانید تصمیم بگیرید کسی را که دوست دارید، دوست نداشته باشید و برعکس. این موضوع در شروع و بخصوص پایان رابطه اهمیت دارد.


۳. حقیقت سوم: این باور که بعد از ازدواج علاقه و دوست داشتن به وجود میاد، غلط، بیپایه و خطرناک است.


۴. حقیقت چهارم: دوست داشتن بی انتظار دیگران از معدود لذتهای دنیاست که هم فوریست و هم تا دراز مدت باقی میماند. امتحانش کنید.


۵. حقیقت پنجم: دوست داشتن بیش از دوست داشته شدن حال آدم را خوب میکند. این در انتخاب شریک بسیار مهم است.


۶. حقیقت ششم: هیچوقت نمیشود که در یک رابطه دو نفر به یک اندازه هم را دوست داشته باشند. نگران این اختلاف نباشید، مگر اینکه زیاد باشد.


۷. حقیقت هفتم: به تعداد آدمهای دنیا، انواع دوست داشتن داریم. در ابتدای رابطه از خودتان و شریکتان بپرسید منظور من از دوستت دارم چیست؟