مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

رازداری در زندگی زناشوئی

یه نکته ای که خیلی از مردها بدشون میاد اینه که خانمشون رازهای خونه رو به بیرون از خونه ببره .

هیچ وقت عیب های شوهرتون یا مشکلات بینتون رو پیش خانواده خودتون یا همسر تون مثلا مادر شوهرتون نبرین.

بدتر از بردن مشکلات پیش اونها اینه که از اونا بخواین نکته ای رو به شوهرتون تذکر بدن ...

خیلی بستگی به شرایطتون داره ولی اصلش اینه که این چیزها رو نباید فامیل ها بخصوص فامیل های نزدیک بدونن .

چون روی احترام خود شما و دیدشون نسبت به شما تاثیر داره...

دقت کنید، مردی که ابهت و احترامش بشکنه دیگه چیزی برای از دست دادن نداره

پس با ظرافت و لطافت زنانه خودتون اونها رو مطیع خودتون کنید نه با خشونت و

زمختی که در این صورت آسیب خواهید دید.

ممکنه تو یه مورد شما به نتیجه دلخواه برسید اما تو دراز مدت نتیجه عکس میده و ضرر میکنید...

قورباقه آرام پز ، یا زنده پخته شده

با عنایت به این که یکی از پیامدهای مثبت آگاهی از آیت های الهی، توفیق در تصمیم سازی و تصمیم گیری است؛ شناختِ محیط یکی از مولفه های تصمیم سازی است. انسان ها جدا از محیط، شرایط و زمان زندگی نمی کنند. دوره ی زمانی که امروز انسان ها در آن زندگی می کنند، محیط و مکانی که در آن قرار دارند، موقعیتی که در آن زیست می کنند، جایگاه ویژه ای دارد و آن ها نمی تواند منتزع (کنده شده، رها شده) از این ها زندگی کند و شرایط را نبیند. بنابراین نکته کلیدی این است که تصمیم سازی انسان هم متاثر از محیط، اقلیم، زمان و شرایط است.

زمانی که انسان در محیط در تنگنا قرار می گیرد، باید نسبت به محیط تصمیم گیری کند و عنصر محیط را در تصمیم خود در نظر بگیرد. غربی ها از این مدل بسیار استفاده می کنند.در این راستا در این مجال آیت قورباغه مورد مطالعه قرار می گیرد که رفتارش در نسبت با محیط تعریف می شود.





قورباغه جانوری حرام گوشت و خون سرد، از تیره ی دو زیستان است. این حیوان پاهای بلند عقب برای پریدن و زبان بلند چسبناک برای گرفتن طعمه دارد. معمولا قورباغه‌ بدنی نرم و مرطوب دارد و در نزدیکی آب‌ها زندگی می‌کند و وزغ پوستی خشک و زگیل مانند دارد و عمدتاً روی خشکی زندگی می‌کند.در برخی کشورهای غیر اسلامی مانند فرانسه، نوعی غذا از گوشت این حیوان درست می شود که برای تلخ نشدن گوشت آن، این حیوان را متاسفانه به طور زنده آب پز می کنند. (البته طرفداران حقوق حیوانات با این قضیه مخالفند.)




اما چگونه این اتفاق می افتد؟ وقتی که فرانسوی ها قورباغه را درون قابلمه روی اجاق گاز قرار می دهند، آب داخل قابلمه آرام آرام گرم می شود، بدن قورباغه سعی می کند خود را با دما انطباق دهد. هر قدر دما بالاتر می رود، قورباغه باز سعی می کند که انطباق حاصل کند و از این تغییر آهسته دمای اطرافش احساس خطر نمی کند. این کار ادامه پیدا می کند تا جایی که دیگر اعصاب بدن قورباغه تحمل گرما را ندارد و حیوان در حال پخته شدن بدون این که بفهمد، می میرد.

از این روش طبخ قورباغه، غربی ها “استراتژی قورباغه” را طرح می کنند؛ بدین صورت که نه به دشمن و نه به استراتژی وی حمله می شود، بلکه محیط اطرافش را مورد هجوم قرار می دهند. در توضیح بیشتر دو نوع اول باید گفت که در حالت اول خود دشمن را مورد حمله قرار می دهند و از بین می برند و در حالت دوم استراتژی او را خنثی می کنند، یعنی تصمیمی که دشمن گرفته بود را ناکار آمد می کنند و وقتی تصمیم دشمن از اثر بیفتد، گویی به خود او حمله شده است. به طور مثال، شیطان به خود آدم و حوا حمله نکرد، شیطان به استراتژی خدا حمله کرد. استراتژی خدا این بود که آن دو در آن باغ زیست کنند، از همه میوه ها بخورند، حیات مناسبی داشته باشند، فقط به آن درخت نزدیک نشوند.

اما در تشریح نوع سوم حمله، یعنی استراتژی قورباغه، و در نتیجه نابود کردن دشمن، محیط را برای او نامناسب و نا مساعد می کنند تا ناآگاهانه و به تدریج از بین برود.

مواجهه ی قرآن با این استراتژی چیست؟ قرآن می فرماید که اگر محیط، محیط نا مناسبی بود، هجرت کنید. پس انسان یک بار مهاجراست و یک بار در سطح بالاتر، هاجر. لذا می فرماید «مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ». مهاجر کسی است که مثلا از سیئات که خداوند حرام کرده است، (مَا حَرَّمَ اللَّهُ) عبور و هجرت می کند. انسان گاهی در جامعه ای زندگی می کند که در این جامعه محیط برایش ناامن است. فساد، فسق، فجور و معصیت فراوان است. همین که انسان از سر این گناهان عبور می کند، مهاجراست. مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ، یعنی به سوی خدا هجرت می کند. در جای دیگر انسان در کل هاجراست و اصل حرکتش در زندگی به طور عمومی هجرت است. انسان برای رسیدن به هجرت باید بصیرت داشته باشد که بتواند محیط نا امن را بشناسد. نکته بعد این است که انسان یاد بگیرد اگرمحیط اطرافش نا امن شد، بتواند جست بزند و از آن خارج شود. پس هجرت و بصیرت ممزوج یکدیگرند یعنی کسی می تواند هجرت کند که بصیرت داشته باشد.

لذا اگر محیط و جامعه، محیط غفلت و معصیت، و در نتیجه فلاکت و نابودی بود، می بایست انسان از آن عبور کند که این استنباط هجرت در قرآن می شود؛ در واقع آیتی که در این مجال بررسی می شود همان آیت هجرت است.





شایسته است انسان برای تصمیم سازی بیاموزد که اگر محیط اطرافش شرایط هلاکت باری را برایش رقم زد، بتواند خود دیگر افراد جامعه را از آن محیط نجات دهد. لذا باید مراقب کوچکترین تغییرات هلاکت بار باشد. همانگونه که وقتی قورباغه در آب روی شعله قرار دارد، محیط برایش نا امن است، انسان هم اگر به عنوان نمونه در جایی زندگی کند که در آنجا اکثر افراد آلوده به مواد مخدر هستند، محیط برایش خطرناک و نابود کننده است. اما نکته کلیدی این است که انسان باید از محیطش شناخت و ادراک صحیحی داشته باشد. در نتیجه عبرت اصلی این آیت این است که انسان در زندگی همیشه باید مراقب تغییرات خزنده و نامحسوس محیطی باشد که غافل گیر نشود و همان طور که شاعر می گوید: «هر آن غافل زیَد، غافل خورد تیر» زندگی در غفلت نتیجه ای جز هلاکت ندارد.

تأثیر دروغ های کوچک در زندگی بزرگ

دروغگویی می‌تواند تبدیل به یک عادت شود و شما را در موقعیتی قرار می‌دهد که بی‌دلیل دروغ بگویید‎

بعضی‌ها به سادگی دروغ می‌گویند، دروغ‌هایی کوچک که ظاهرا آسیبی به کسی نمی‌زنند و حتی برای پیشگیری از ناراحتی خیلی هم خوب و مفید هستند اما دروغ‌های کوچک یا پنهان کردن بخشی از حقیقت به این دلیل که شاید بیان حقیقت باعث ناراحتی شریک زندگی‌تان شود کاری منطقی و اخلاقی نیست.





دروغگویی می‌تواند تبدیل به یک عادت شود و شما را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که بی‌دلیل و ناخواسته نیز دروغ بگویید. اما این بیشتر از آنچه درباره‌اش دروغ گفته اید برای رابطه صمیمی خطرناک است، زیرا دروغ گفتن، همراه با انکار دیگری و ارتباط متقابل است، چون همیشه چیزی وجود دارد که نباید بیانش کرد و دیگری نباید بداند این یعنی؛ وارونه کردن حقیقت هرچند خوب یا بد. پنهانکاری، انکار و نادیده‌گرفتن یک مشکل است و هیچ چیز را بهبود نمی‌دهد.

برای چه دروغ می‌گویید
برخی از افراد دروغ‌‌های کوچکی می‌گویند، چون به این ترتیب می‌توانند خود را از خطر درامان نگه دارند. این یعنی طرف مقابل شما ظرفیت پذیرش حقیقت را ندارد و با شنیدن واقعیت‌ها یا از کوره درمی‌رود یا اظهار ناراحتی شدید و افسردگی می‌کند یا اینکه اگر مساله به خود شما ربط داشته باشد ممکن است او با خشونت یا رفتاری آسیب زننده با شما برخورد کند.

متاسفانه شما نمی‌توانید با پنهانکاری یا دروغ خودتان را در امان نگه دارید یا شرایط را عوض کنید. حقیقت‌ها وجود دارند و این طرف مقابل شماست که باید آنها را بپذیرد بدون اینکه به خودش یا دیگران آسیب بزند. پنهانکاری همواره با ترس آشکار شدن همراه است. پس در واقع شما هرگز در امان نیستید. اگر مساله‌ای خارج از تحمل شریک شماست این مشکل شخصی اوست و راه‌حل آن بدون شک پنهانکاری، دروغ و وارونه کردن واقعیت‌ها نخواهد بود.

شما باید بدانید که اگر راستگویی شما به دیگری جراحتی وارد کند بازهم ارزشمند است. در سال‌های اول درک و شناخت ناقص از هم باعث می شود که افراد نسبت به هم اعتماد نداشته باشند و هر از چندگاهی چیزهایی از گذشته یا حال را پنهان کنند. اما یک رابطه خوب با هیچ آدمی با دروغگویی بهتر نمی‌شود. شما هرگز نمی‌توانید با یک دروغ در خودتان یا دیگری احساس مثبت ایجاد کنید. اگر نمی‌توانید راست بگویید حداقل سکوت کنید.

آیا اعتماد ویران می‌شود؟
بله. شما بالاخره یک جای این بازی اشتباه پیش می‌روید و چیزی که از دست می‌دهید اعتماد در رابطه است. برای بازسازی رابطه‌ در این شرایط شما نیاز به زمان زیادی دارید. شما مجبور می‌شوید برای بازسازی این اعتماد همه چیز را دوباره توضیح بدهید. این غیر ممکن نیست اما بسیار دشوار است.

اگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد تمرین کنید تا این عادت را از سرتان بیندازید. اگر دلیلی برای دروغگویی وجود دارد به جای کار کردن روی دروغ‌های بهتر و موثرتر روی حل مشکل کار کنید.

عشق پدر به فرزند

مادر به عشقی که به فرزندانش دارد، شهره است. اما پدر هم به شیوه‌ی خود این عشق و احساس را ابراز می‌کند. البته همان گونه که همه‌‌ی مادران از این احساس زیبای الهی بهره نبرده‌اند، همه پدران نیز برای همیشه دل در گروی محبت فرزندان خود نبسته و چه بسی نیمه راه، خانه و خانواده‌ی خود را ترک می‌کنند.





اما بسیاری دیگر در این عشق، ثابت قدم هستند. آنها می‌آموزند تا بهتر و بهتر شوند، حمایت می‌کنند و عشق می‌ورزند. گرمای دست آنها هنگام غم و ناراحتی وجود کودکان را سرشار از حس اطمینان کرده و لبخندهای‌شان، موفقیت‌های آنها را تشویق می‌کند. اما از همه مهم‌تر، آن رابطه‌ی خاص و ستایش شده‌ای است که تنها یک پدر قادر به ایجاد آن است.








شاید شما هم این سخن را شنیده باشید که یک پدر برای دخترش نخستین عشق است و برای پسرش اولین قهرمان. کودکان بر این حضور، آرزوهای خود را بنا می‌کنند. در مصائب و مشکلات زندگی بر آن تکیه کرده و در غم‌های‌شان به آن پناه می‌برند.









روز ۱۹ ماه ژوئن به عنوان روز جهانی پدر نام گذاری شده است. و این تصاویر با این مناسبت ارایه شده است.

















































































امیدوارم شما نیز از تماشای این تصاویر و همراهی با من لذت برده باشید.

نسخه ای برای رهایی از استرس ها و نگرانی ها


متأسفانه دنیای امروز برای خیلی از ما آدم ها، جوان هایی که باید با نشاط و سرحال زندگی کنند شده پراز استرس و تشویش و مقدار بسیار زیادی از این استرس ها هم به واقع ناشی از نوع نگرش و سبک زندگی هایمان است.


حرف های زیادی از بهترین روان شناسان غرب و شرق در رابطه با رسیدن به آرامش، رهایی از نگرانی ها و ...شنیده و خوانده ایم اما باید این نکته را نیز توجه داشته باشیم، آن چه روان شناسان در بسیاری از گفته ها و کتاب های خود مطرح می کنند، بیشتر به جنبه های علل و اسباب مادی تکیه دارند و از هدف آفرینش و آفرینندۀ آن غافل هستند و این امر باعث شده که روان شناسی، علی رغم پیشرفت آن چنانی خود، هنوز در حل مشکلات جدی بشر ناتوان باشد. لذا در سال های اخیر شاهد این هستیم که برخی از آنها به سوی درمان با معنویت و خدا روی آورده اند.

اما غافل از این که بهترین تعالیم روان شناسی را دین مبین اسلام سال ها قبل به صورت درست و واقعی بیان نموده است.
در حدیثی به نقل از حذیفه منقول است که: «کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله) اذا حزبه أمر فزع إلی الصلا »
حضرت فرمود هر گاه امری بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله) سخت می آمد به نماز می ایستاد

امروزه نیز برخی از دانشمندان و روان شناسان به این عقیده رسیده اند که کسی که واقعا معتقد به مذهب است هرگز گرفتار امراض عصبی نخواهد شد [رویکردی انتقادی به خواستگاه دین از نگاه فروید، غلام حسین توکلی] و خود از مبلّغان معنویت گشته اند. اما باید توجه داشت که آنها ما را از آن جهت به دینداری تشویق نمی کنند که به خدا ایمان آورده، موحد شویم و به حساب و کتاب آخرت اعتقاد پیدا کنیم و از آتش جهنم آن دنیا رهائی یابیم، بلکه برای نجات از آتش جهنم این دنیا (یعنی جهنم بیماری های روان تنی مثل زخم معده و اختلال های عصبی و روانی و جنون) است که گرویدن به معنویت را سفارش می نمایند.

ویلیام جیمز، پدر روان شناسی علمی، در نامه ای به یکی از دوستانش نوشته که: «هر چه بیشتر از سال های عمرم می گذرد کمترمی توانم بدون اعتقاد به معنا و دین زندگی کنم». وی در جائی دیگر چنین می نویسد: «ایمان یکی از نیروهائی است که بشر به مدد آن زندگی می کند و فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است.» [آئین زندگی، دیل کارنگی]

چرا ایمان به دین تا این درجه آرامش و خونسردی و شکیبائی به ما می بخشد؟

راه کارهایی برای کنار آمدن با استرس

همیشه پیشگیری بهتر از درمان است؛ بهترین راه پیشگیری که قرآن بیان می کند، تغییر در نگرش و رویت انسان به هستی و خود است. وقتی انسان نگرشی صحیح در این حوزه ها داشته باشد، به طور طبیعی هیچ عاملی نمی تواند او را دچار اندوه و اضطراب کند.

راه های کنار آمدن با استرس به شما کمک می کند تا احساس بهتر و شفاف تری نسبت به خودتان و اطراف تان داشته باشید. مخصوصا زمانی که شغل پر استرسی دارید و فشارهای دو چندانی در زندگی تحمل می کنید. پایین آمدن سطح استرس می تواند به پایین آوردن میزان فشار خون و قند خون شما نیز کمک کند و اتفاقا راه کنار آمدن با آن چندان سخت نیست. فقط کافی است زمانی که ذهنتان دچار استرس می شود (و البته چه بهتر و شایسته اینکه همیشه)، این نکات را به خاطر بیاورید...
خدا را بسیار یاد کنید

یکی از راه های درمان سریع و اورژانسی اندوه و اضطراب این است که دل فارغ و تهی شده را به سرعت با یاد و ذکر الهی پر کنیم؛ زیرا وقتی چیزی از ما گرفته می شود، به همان میزان یک منطقه فراغ و خالی در دل ما ایجاد می شود، که می بایست آن را پر کرد.
از نظر قرآن بهترین چیزی که می تواند به سرعت آن منطقه فراغ و خالی را پر کند، یاد خدا و ذکر الهی است که آرامش بخش است.
خداوند در آیه 10 سوره قصص می فرماید که دل مادر موسی (علیه السلام) فارغ و تهی شد و همین مساله موجب تلاطم روحی و روانی اش شده به گونه ای که اگر خداوند نبود ممکن بود که مساله مادر شدن را افشا کند و اسرار را هویدا سازد. اما خداوند این کشتی طوفان زده و تهی و فارغ شده از موسی (علیه السلام) را با طناب و لنگر وحی و ذکر محکم و استوار ساخت و اجازه نداد آن اندوهی که بر جانش آمده و اضطرابی که بدان گرفتار شده باقی بماند بلکه آن را بر طرف کرد.

بنابر این یکی از مهم ترین قواعدی که می تواند آدمی را بر اضطراب ها و استرس های زندگی فائق آورد و بر آن پیروز کند؛ بله درسته! یاد خدا را عامل آرامش روانی است: "ألَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبِ؛ با یاد خدا دل ها آرامش می یابد".[رعد، آیه 28]

درمان اضطراب و استرس بدون دارو
یکی از مهم ترین قواعدی که می تواند آدمی را بر اضطراب ها و استرس های زندگی فائق آورد و بر آن پیروز کند؛ بله درسته! یاد خدا را عامل آرامش روانی است: "ألَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبِ؛ با یاد خدا دل ها آرامش می یابد".[رعد، آیه 28]

همیشه پیشگیری بهتر از درمان است؛ بهترین راه پیشگیری که قرآن بیان می کند، تغییر در نگرش و رویت انسان به هستی و خود است. وقتی انسان نگرشی صحیح در این حوزه ها داشته باشد، به طور طبیعی هیچ عاملی نمی تواند او را دچار اندوه و اضطراب کند.
اگر انسان ها بدانند که موجودی فقیر در ذات هستند (فاطر، آیه 15) و هیچ چیز در وجودشان یا بیرون از وجودشان مال آن ها نیست، بلکه خودشان و همه هستی مال خداوند است؛ در این صورت دیگر برای خودشان، هیچ دارایی را فرض نمی کنند که بدان دلبسته و علاقمند شوند و یا از دست دادن آن را امری غیر طبیعی بشمارند و سپس دل نگران شده و یا مضطرب از دست دادن باشند و یا آن که از دست دادن آن موجب اندوه ایشان شود؛ چرا که اینان وجود خودشان و همه دارایی های خودشان را از آن خداوند می دانند و خود را امانت داری بیش نمی دانند که پس از مدتی می بایست آن را به صاحب مال بازگردانند و امانت را ادا نمایند. (فاتحه الکتاب، آیه 3، نساء، آیه 58؛ و آیات دیگر)
اما وقتی انسان خود را مالک جان و چیزهای دیگر بداند و یا به دارایی که در اختیارش به عنوان امانت است، دلبسته و علاقه مند شود، هنگامی که آن امانت گرفته شود، این تعلقات و دلبستگی ها او را همان طور که شاد کرده وقتی از دست می رود اندوهگین می سازد.
نماز نقش مهمی در آرامش دارد

خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» [بقره/277]
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند و نماز برپا داشته و زکات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

در حدیثی به نقل از حذیفه منقول است که: «کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله) اذا حزبه أمر فزع إلی الصلاه» حضرت فرمود هرگاه امری بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله) سخت می آمد به نماز می ایستاد. [تفسیر قرآن عظیم (ابن کثیر) و ایشان به نقل از طبری ج 1، ص 298]
به امید آنکه با در نظر داشتن نسخه های الهی و اهل بیت علیهم السلام، زندگی هایی سرشار از آرامش و سعادتمندی داشته باشیم.