مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

ابتدا درباره حجاب با همسرمان صحبت کنیم

از ابتدا درباره حجاب با همسرمان صحبت کنیم

حجاب و عقاید مختلف و متفاوت در این باره ،از آن دسته از مسائلی است که همواره باعث ایجاد اختلافات زن و شوهر می شود. گرفتن تصمیمات احساساتی در انتخاب همسر و امید به تغییر وی در طول زندگی باعث می شود تا جوانان انتخاب غلط داشته و در انتخاب خود آن دقت لازم را انجام ندهند.

باید خاطر نشان کرد که بسیاری از مراجعین به مراکز مشاوره از نوع پوشش زنان خود می نالند و آن را دلیلی بر اختلاف خود می دانند اما باید این سوال را از آنان پرسید که در زمان خواستگاری چرا به اینگونه مسائل توجه ندارند! مگر آنان همسر خود را انتخاب نکرده و به تفاهم نرسیده اند؟!

بنابراین نباید به همسران خود در آن زمینه ایراد بگیرند البته بوده اند مواردی که حجاب آنان در طول زندگی عوض شده و موجب بروز مشکلاتی شده است که توصیه اکید مشاوران به این دست از بانوان این است که اگر می خواهند زندگی خود را ادامه دهند و در زندگی موفق و خوشبخت باشند باید این تصمیمات را فراموش کرده و در اینباره با همسران خود صحبت کنند.

line-separator

در غیر این صورت این خود مردان هستند که همسران خود را بدین گونه انتخاب کرده اند بنابراین نباید به آنان ایرادی را وارد کنند.

بنابراین پسرانی که دوست دارید همسر با حجاب و متدین داشته و یا کسانی که به این مسئله اهمیت نمی دهید در انتخاب همسر خود دقت کرده و کسی را انتخاب کنید که به معیارها و ملاک های خانم ایده آل شما نزدیک باشد.


 مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مرکز مشاوره ازدواج

153پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. امیر
    امیرمیگه:

    با سلام ، پسری هستم ۳۰ ساله دارای مدرک مهندسی عمران ولی با توجه به اینکه شغل مناسبی مرتبط با رشته تحصیلی پیدا نکردم الان به کار آزاد مشغول هستم ، اخیرا” با دختر خانمی آشنا شدم که ایشون مدرک لیسانس داره و تو بیمارستان ( قسمت آزمایشگاه ) مشغول به فعالیت میباشد . میترسم که ازشون خواستگاری کنم چون ایشون کار دائم دارند و من آزاد بعدا” به مشکل بخوریم . و سوال دیگر اینکه با شاغل بودن همسر در ساعت های طولانی در طول روز مخالفم ،نهایتا” میگم کاری باشه که زمانی بیشتر از ۱ -۲ ساعت از وقتشون رو نگیره ولی متاسفانه تا الان موفق نشدم . کسانی هم که خانه داری رو ترجیح میدهند تحصیلات دانشگاهی ندارند ، منم دوست دارم همسرم تحصیلات دانشگاهی داشته باشند . ممنون میشم کمکم کنید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام دوست عزبز در مورد مساله اول که فرمودید تفاوت لین شغل ازاد و دولتی خب طبیعتا شما هم تحصیل کرده هستید و تمایل داشتید که شغل دولتی داشته باشید ولی متاسفانه جو جامعه به صورتی است که داشتن شغل دولتی واقعا سخت است و در رشته شما کار شرکت و ..سرمابه عظیمی می خواهد .
      به هر حال چون شما در مورد دوم دنبال فردی تحصیل کرده با کار نینه وقت هستید بهتره دنبال چنین فردی باشید امروزه اکثر خانم ها تحصیل کروه هستند و بسیاری از انها اصلا شغل ندارند و خب بهتره به مادرتون و یا هر واسطه ای در این مورد بسپارید .طببعی است که وقتی تمایل به شغل تمام وقت برای همسرتون ندارید سراغ فرد کارمتد اگر رفتید بهتره صحبت کنید شاید به هر حال ایشون بپذیرند که شغلی نداشته باشند .در مورد اینکه فرد شما را با شغل ازاد بپذیرید اگر فردی تز شخصیت و اخلاق و خانواده شما خوشش بیاد این کار رو می کنه کما اینکه از این موارد در جامعه زیاد اتفاف می افتد .
      به هر حال تصمیم با خود شماست گاهی باید جسارت داشت و خواسته را مطرح کرد و شرایط خودتون رو صادقانه بفرمایید به هر حال پاسح طرف مقابل از دوحالت خارج نخواهد بود .امیدوارم خوشبخت باشید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  2. .......
    .......میگه:

    با سلام.دختری بیست ساله هستم .دو سال است با پسری در دانشگا آشنا شدم وخوانواده هایمان این را میدانند و ب قصد ازدواج رابطه مان را ادامه میدهیم . من در شهری کوچک و او در پایتخت بزرگ شده
    اما بخاطر خانواده تقریبا مذهبی اهل دوستی با دختری نبوده . من هم دختر محدودی نبودم بااینحال با کسی دوستی خاصی نداشتم .گذشته مان خیلی شبیه هم است هردو اکیپ مختلف داشتیم و با جنس مخالف راحت بودیم اما زمانی ک وارد رابطه شدیم ب هم متعهد شدیم و با بقیه اکیپ ها قطع رابطه کردیم.حال ک او فارغ الحصیل و ب شهر خود بازگشته مدام از اکیپ دوستانش و محل کار انها ک پر ازدختر است میگوید. طرف مقابل من کاملا قابل اعتماد است و کسی نیست ک ب دخترها رو بدهد و ازین بابت نگرانی ای ندارم.میخواهم بدانم میتوانم به او بگویم ک میتواند آزاد باشد و وارد اکیپ هایشان شود و بگردد و خوش باشد و حس نکند در بند من است؟ میخواهم ب او این احساس را بدهم ک با وجود من دست و پایش بسته نیست.اگر مرا میخواهد ب من خیانت نمیکند و اگر خیانت کرد و کسی دیگر را خواست بهتر است قبل از ازدواجمان این اتفاق بیوفتد تا من تکلیف خودم را بدانم.میخواهم ایم چیزها را خووی تجربه کند تا بعد از ازدواج ب دلش نماند.. نظر شما چیست ایا عقیده من درست و بجاست؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام دوست عزیز خیر عقیده شما درست نیست کسی که اکنون با اجازه شما وارد ارتباطاتی شود و بخواهد شرایطی را تجربه کند خب طبیعتا بعدا هم نمی توان ایشان را متقاعد کرد که اشتباه کرده چون شما به او اجازه دادید با این شرایط که دوست نداشتید حس کند در بند شماست ؟به هر حال ایشون بدون این ارتباطات و به محک تجربه گذاشتن شرایط هم می توانند قطعی اعلام کنند که شما را برای ازدواج انتخاب کردند یا خیر و اگر پاسخ مثبت است باید متعهد باشند و باید بپذیرند که خب خیانتی نباید در کار باشد البته حق دارید قبل از ازدواج این مساله را بدانید و منطقی است ولی به هر حال ایشون اگر قصدش ازدواج است یعنی نخواسته ارتباطات جدایی باشد و خواسته محدودیت ها و چهارچوبی با ازدواج برای خودش تعیین کند باز بسته به شناختی که خودتون از ایشون دارید اگر فکر می کنید ممکنه بسته به روابظ خدای ناکزده خیانت یا هر چیزی اتفاق بیفتد دیگر چرا منتظر ایشون و نظر و رفتارشون باشید خیلی راحت اقدام کنید و هم اکنون مساله را تمام شده فرض کنید ..و البته بدونید شخصیت و ذات ادم ها گاها بعد از ازدواج مشخص تر می شود به هر حال این افرادی که امروز خیانت می کنند همه متاهل هستند والا خیانت در دوستی ها و تجرد مطرح نیست چون اصلا افراد تعهدی به هم ندارند و نمی شود انتظار داشت به یک فرد پایبند بمانند .در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و موفق باشید و بهتره حتما از مشاوره پیش از ازواج استفاده کنید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  3. یک سوال داشتم
    یک سوال داشتممیگه:

    سلام من بیست و دو سالمه و دو ساله که با فردی جهت ازدواج در رابطه ام. ما اکثر اوقات بر سر حجاب مشکل داریم و هردفه بخاطر این سزی موضوعات کات میکنیم و باز بخاطر علاقه و دلبستگی بینمون با هم کنار میایم . امروز هم مثل دفعه های قبل من گفتم حجابو قبول ندارم و اون گفت من زن باحجاب میخوام و باز کات کردیم . کات هامون هم ب یک روز نمیکشه ..وقتی پیشم است با حرفهایش مرا قانع میکند و من قبول میکنم ولی وقتی دور است از حجاب متنفرم و لجم میگیرد من انقدر محدودم ب خیلی چیزها ک واقعا موهایم را اسیب ب جایی یا کسی نمیبینم ن ارتباطی با پسرهای دیگر ن رابطه های مجازی و ن حتی کوچکترین مخفس کاری یا دروغ بینمان نیست… میخواستم بپرسم آیا قطع کزدن یک رابطه ک با تمام روحیات هم اشنایی داریم و ب هم میخوریم از همه لحاظ روحی ظاهری باطنی و فقط بخاطر یک تار مو مشکل داریم کار عاقلآنه ایست؟ شاید کیس بعدی هم از نظر خیلی شرایط خوب باشد و خانواده راضی باشند و او هم بگوید حجاب . من نمیتوانم ریسک کنم . من او را با تمام وجود دوس دارم او خیلی وقتها ک باهمیم مرا ازاد میگذارد و من موهایم را بیرون میگذارم اما وقتی نیست میگوید موهایت را بپوشان ..میترسم میدهد بعد از ازدواج تا اخر عمرمان بر سر مو بحث داشته باشیم . من تجربه ای در این باره ندارم ک بعد ازدواج این تفاوت نظر ب کجا ختم میشود
    درضمن خیلی حس استبدادی دارد. دوست دارد من حرفهایش رو مو ب مو انجام بدهم ک این اصلا معقولانه نیست. نگاه او جنسیتی است مث تمام ایرانیان . میگوید من پسرم .تو دختری نباید فلان کنی اما خودش همانکار را انجام میدهد .منظورم از فلان کار چیزهای ریزی است ک با هم یک تفکر را میسازد مثلا دختر نباید فالور مرد داشته باشد اما پسر میتواند فالور زن داشته باشد.دختر نباید با پسر های کلاسش بخند ولی پسر میتواند .دختر نباید با پسری دست دهد اما پسر میتواند با دختران دست دهد…. اگر من این عقاید او را قبول نداشته باشم چکار باید بکنم .ایا میشود ب او فهماند در اشتباه است؟
    لطفا راهنماییم کنید مرسی

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز در مورد بحث حجاب واقعا مساله مهمی است که خیلی از اوقات نادیده گرفته می شود و مشکلاتی را ایجاد می کند .همین که فکر می کنیم همینکه فردی رو دوست داشتیم خیلی از مسائل جانبی حل می شود و اصلا مسال ایجاد نمی کند و متاسفانه بعد از ازدواج اتفاقا همان مسائل به شدت مشکل ساز می شود و بسیاری جر و بحث ها سر همین مسال است اگر برای ایشون پوشش مهمه و شما می تونید منعطف باشید و بپذیرید که مسال ای نیست ولی اگر شما فردی نیستید که بخواهید این شرایط رو قبول کنید به هیچ وجه ادامه ندهید البته اگر ایشون واقها سر مساله حجاب حساس هستند و اینکه بسته به شخصیت شما دارد در مو رد اینکه می فرمایید فرد مستیدی است و دوست دارد حرفش را به کرسی بنشاند خوب بعدا در زندگی هم که مدام بخواهد بگوید فقط حرف خودش درست است این شما هستید که اذیت می شوید .این ها همه مواردی هستند که در زندگی مشترک شما را با مشکلاتی مواجه خواهند کرد در هر حال تصمیم گیری با خود شماست که قبول کنید که با یک فردی با این خصوصیات که خیلی از موارد را برای شما مشکل دار می بیند و برای خودش نه زندگی کنید یا نه داشتن حریم ها و حد و مرزها ربطی به دختر و پسر بودن ندارد .مخصوصا بعد از ازدواج افراد نسبت به هم حس تعلق خاط بیشتری می کنند و خوب وقتی می بینند که از طرف مقابل حمایت هایی نمی شوند و او روابط ازادی دارد هر چند خود فرد فرد ازادی باشد ازار می بیند مثلا فردا که همسر شما شدند با دختر ها دست بدهند به هر حال شرایط امروز را نبینید بهتره واقعا اینده را در نظر بگیرید چون واقعا مهم است که ایشون تا چه حد با معیارها و ملاک های شما هم خوانی دارند خب اکنون شرایط دلبستگی فراهم است پس طبیعی است که بخواهید همیشه کنار ایشون باشید ولی برای ازدواج دوست داشتم فقط مهم نیست و عاقلانه دیدن و بررسی کردن نقش بسیار مهمی دارد در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

  4. ساناز
    سانازمیگه:

    سلام من ۳۰ سال و‌خواستگارم از اقوام و ۳۱ سالشه و‌ هر دو لیسانسیم. البته من سوالمو مطرح کردم ولی پاسخ دریافت نکردم به همین جهت مجددا سوالمو مطرح میکنم. ایشون آقایی مذهبی هستن و من معمولی به هر جهت من راضی ب قبول شرایط ایشون هستم ولی بعد از دو جلسه خواستگاری ایشون جواب منفی دادن ک روحیمون با هم متناسب نیست اکنون با توجه به علاقه ای که در من نسبت ب ایشون ب وجود اومده میخواستم ببینم آیا صحیح هست ک من مجدد تماس بگیرم برای جلسات بیشتر البته من شماره موبایلشون رو وقتی ک جواب منفی ب من دادن رو دارم.م منون میشم راهنمایی کنید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز متناسب با سوال شما پاسخ داده شد البته شاید شما دنبال این پاسخ نبودید .شاید بهتر باشد در ان رابطه که واقعا سوال دارید دوباره طرح سوال کنید .شما می فرمایید ایشون مذهبی هستند .و شرایط ایشون رو قبول کردید که متناسب با اعتقادات ایشون رفتار کنید احتمالا در سطح حجاب و سایر مسائل ولی ایشون فرمودند که به دلیل تفاوت روحیه ادامه ندهید بهتر است و جواب منفی رو ایشون دادند ؟و شما چون علاقه مند هستید مایل هستید مجدد تماس بگیرید خب اگر این طرز برداشت بنده درست باشد باید بدانید وقتی مردی پاسخ رد می دهد و مذهبی است به تماس شما پاسخ نخواهد داد و شاید برداشت منفی هم نسبت به این مساله داشته باشد که شما پیش دستی کنید و خواهان صحبت بیشتر و تجدید نظر در تصمیم گیری ایشون باشید .منتهی اگر با شناختی که دارید فکر می کنیدبهتره شانس خودتون رو امتحان کنید و سریع مساله را فراموش نکنید و خودتون تماس مجدد بگیرید شاید بهتر باشد خوب اقدام کنید .بنده با توجه شرایط مطرح شده و شناخت نسبی نسبت به افراد مذهبی و ا توجه به اینکه ایشون جواب رد دادند گفتم بهتر است از طرف شما تماسی نباشد ولی اگر متوجه صحبت بنده نشدید و یا بنده منظور شما را متوجه نشدم بهتر است ان طور که فکر می کنید درست است اقدام کنید و امیدوارم خوشبت باشید و مشکلی پیش نیاید که در روحیه شما اثر سوئی داشته باشد

      • sanaz
        sanazمیگه:

        ممنون . سپاس از شما به خاطر کمک های بدون توقع. اجرتون با خدا

        • بهمن
          بهمنمیگه:

          به نظر من با ایشون صحبت کنید، و بهشون اطمینان بدید که شرایطشون رو میتونید انجام بدید. چه زن و چه شوهر باید به همدیگر برای رسیدن به یک نظر واحد برای ازدواج کمک کنند، شما باید عمل خودتون رو ببینید، شاید کارهایی که انجام دادید متناسب با قولی که به ایشون دادید نبوده، و ببینید میخواید مذهبی بشید و اعتقاداتتون رو بالا ببرید؟ اگر اینطور هست به ایشون بگید که میخواید با کمکش سطح اعتقادی خودتون رو بالا ببرید و مسائل مذهبی رو در زندگیتون رعایت کنید. مشکل زمانی به وجود میاد که شما نخواید اعتقاداتتون رو بهتر کنید و این سد ایجاد میکنه. شوهر شما باید به شما اطمینان داشته باشه، شاید از شما خوشش اومده ولی هنوز اطمینانی از شما بابت مسئله اعتقادیتون نداره. انتخاب معمولا سخت هست و هیچ کسی دوست نداره با فردی ازدواج کنه که بعدا پشیمان بشه. همانطور که شما از یک فرد مذهبی خوشتون میاد، مسلما ایشون هم از رعایت حدود دینی از طرف شما خشنود میشه و محبت بین شما بیشتر و بیشتر میشه. راز زندگی موفق همینه. چه بسا موقعیتی فراهم شده که زندگی شخصیتون رو تغییر بدید و درونیاتتون رو تغییر بدید، نه برای همسرتون بلکه برای خودتون. شاید چیزی که تا الان بهش رسیدید درست نبوده. به هر صورت به نظر من باهاش صحبت کنید و خودتون تمام مطالبی که شبهه ایجاد کرده در ذهنش رو توضیح بدید و بگید برنامتون چیه و تصمیم قطعی گرفتید که به چه شکل رفتار کنید و بهش بگید به کمکش نیاز دارید برای تغییر. وقتی مردی زنی رو دوست داره بهش کمک میکنه. با صحبت کردن از طرف شما، شما کوچیک نمیشید، اگر ایشون به شما محبت دارن به حرفتون گوش میدن و باهاتون صحبت میکنن. یک فرد مذهبی، در کارهاش رضایت خداوند رو در نظر میگیره و مسلما رفتار بدی با شما نمیکنه. بنابراین باهاش صحبت کنید البته بذارید خانواده شما در جریان نباشند و خودتون این تصمیم گیری رو بکنید و اجرا کنید، افراد دیگه با شما نمیخوان زندگی کنن و این مسائلی که شما میخواید در زندگی شخصیتون ایجاد کنید، توسط خود شماست و مسئولیت زندگیتون بر عهده شماست. بنابراین بدون ترس و با توکل به خدا، باهاشون صحبت کنید. به این فکر کنید که شما و ایشون با هم قبلا صحبت کردید و اصلا عیب نیست. من هم مذهبی هستم و چیزی که یک مرد رو تو زندگی خوشحال میکنه، اینه که ببینه زنش اول خدا رو در زندگیش مدنظر داره و بعد شوهرش رو. وقتی شما مظهر خوبی و زیبایی رو دوست داشته باشید ایشون هم عاشق شما میشه. به خاطر خدا زندگی کنید و اگر میخواید توکلتون به خدا باشه، دستورات خداوند رو در زندگی رعایت کنید. موفق باشید.

          • مشاور
            مشاورمیگه:

            ازدواج کردن مثل هر کار بزرگ و مهم دیگری، نیاز به آماده شدن دارد. اگر نتوانید از ابتدا خود را برای یک انتخاب مهم آماده کنید و توانایی پذیرفتن مسئولیت ها را نداشته باشید، هیچ وقت ازدواج موفقی را تجربه نخواهید کرد. به یاد داشته باشید که هدف اصلی ازدواج، رسیدن به آرامش است.

            گاهی سختگیری بی جا، منجر به مجرد ماندن طولانی مدت می شود اما کسانی هم که مواردی مثل جذابیت، خصوصیت های فرهنگی و اجتماعی، تعهد و قابلیت های طرف مقابل را در نظر نمی گیرند، در آینده امنیت لازم را در زندگی زناشویی شان احساس نخواهند کرد و در نهایت پایه های سست این زندگی روزی فرو خواهد ریخت. دکتر آذین، مشاور خانواده و سلامت جنسی می گوید با وجودی که مهم ترین رکن هر جامعه ای خانواده است اما به یاد داشته باشید که هدف اصلی ازدواج، رسیدن به آرامش است. اگر روز به روز آمار طلاق در جامعه بالا می رود، به این علت است که در بسیاری از ازدواج ها ملاحظات لازم در نظر گرفته نمی شود.

            ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است

            دختر و پسری که قصد ازدواج دارند در وهله اول باید بدانند که قرار نیست فقط یک “آدم خوب” پیدا کنند. چرا فقط خوب بودن کافی نیست؟ بگذارید موضوع را با مثالی روشن کنیم؛ مثلا در مشاوره پیش از ازدواج وقتی از دخترخانم سوال می شود که اگر پسری به خواستگاری شما بیاید که پاک باشد، خانواده دار باشد، با اخلاق باشد، متعهد باشد یا هر ویژگی را که مد نظر شما هست داشته باشد ولی این آقا یک ویژگی دیگر هم دارد؛ اینکه او فوق العاده خسیس است، آیا باز هم با او ازدواج می کنید؟ پاسخ اغلب دخترخانم ها منفی است یا مثلا به آقاپسری بگویند دختر خانمی هست پاکدامن، محترم، دارای خانواده خوب و همه ملاک های شما برای ازدواج را دارد ولی بدبین است و اگر چند دقیقه دیر به منزل برسید باید به او جواب پس بدهید، آیا شما می توانید با این فرد زیر یک سقف زندگی کنید؟

            مسلما اکثر افراد نمی پذیرند. مگر اینکه عاشق باشند و چشم هایشان را روی خیلی از مسائل ببندند؛ مثلا یکی از مواردی که زوج ها حتما باید راجع به آن صحبت کنند دیدگاه هایشان در خصوص زندگی جنسی است. این روزها تامین خواسته های جنسی بیش از گذشته برای افراد اهمیت پیدا کرده است و برای برخی حتی از جمله ملاک های مهم ازدواج محسوب می شود. پس تنها پیدا کردن یک آدم خوب کافی نیست؛ اگرچه ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است ولی در ادامه به بررسی ملاکهای اصلی ازدواج که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد، می پردازیم:

            جذابیت
            برای یک ازدواج موفق دو طرف باید در خصوصیاتی ۷۰ ،۸۰ درصد اشتراک داشته باشند و برای مدیریت این ۲۰ تا ۳۰درصد اختلاف نظر یا خصوصیاتی که کاملا مدنظر دیگری نیست که حتی در بهترین انتخاب ها هم وجود دارد (همچنین ناملایمات غیرقابل گریز زندگی پیچیده امروزی)، لازم است زوج ها ضمن داشتن مهارت های ارتباط موثر از روش های مناسب حل مساله هم استفاده کنند اما الزامات برای شروع یک زندگی مشترک چه باید باشد؟ در درجه اول برای دو فردی که می خواهند زیر یک سقف بروند جذابیت مهم است. اینکه از هم خوششان بیاید. گاهی اصلا مشخص نیست دو نفر چطور جذب هم می شوند و از چه چیز هم خوششان می آید! البته جنبه های جنسی حتما در آن دخیل هستند.

            برخی اوقات هم جنبه های رفتاری و اخلاقی باعث جذب آدم ها به هم می شود اما این موضوع بیشتر به سلیقه های شخصی افراد بر می گردد. البته ۸۰،۷۰ درصد خصوصیاتی که برای شما مهم است حتما باید وجود داشته باشد تا احساس خوبی داشته باشید از اینکه این فرد در کنار شما راه می رود، صبح که از خواب بیدار می شوید چهره او را می بینید و …

            خصوصیت های شخصیتی
            نباید به دیگران برچسب باشخصیت یا بی شخصیت بزنیم. اتفاقی که متاسفانه در جامعه بسیار رایج است؛ مثلا یک نفر بر اساس خصوصیت های شخصیتی اش می تواند بازاریاب خوبی شود یا فردی ممکن است معلم یا هنرپیشه موفقی شود. در واقع رگه های شخصیتی (نه اختلال شخصیتی) کارکرد خودشان را دارند. بسیار مهم است کسی که یک عمر قرار است با او زیر یک سقف زندگی کنید به لحاظ شخصیتی چه خصوصیاتی دارد. حتما باید به خصوصیات شخصیتی طرف مقابلتان فکر کنید. تشخیص اختلالات شخصیتی به عهده متخصصین امر است اما رگه های شخصیتی را با تعاملات روزمره هم می توان تا حدودی شناخت.

            هر فردی رگه های شخصیتی متفاوتی دارد؛ مثلا ممکن است فردی بسیار دقیق باشد و از ماه ها قبل برای همه اقداماتش از جمله یک سفر برنامه ریزی کند و در شغل خود هم بسیار منظم و موفق باشد؛ اما همین فرد نمی تواند با خانمی که عاشق اتفاقات و گردش های بدون برنامه و پیش بینی نشده است به تعامل برسد. این دو نمی توانند توقعات هم را برآورده کنند اما هر یک از این دو نفر می تواند با فرد دیگری زندگی سازگار و دلچسبی داشته باشد. پس تناسب خصوصیت های شخصیتی و نه الزاما یکسان بودن رگه های شخصیتی، بسیار مهم است.

            خصوصیت های فرهنگی
            باز هم نمی توان برچسب بی فرهنگی به کسی زد. در هر جامعه ای خانواده های مختلف با خصوصیات و رسم و رسوم متفاوتی وجود دارند. انتخاب ها باید سنخیت و شباهت داشته باشند. اینکه ما همدیگر را دوست داریم و پسندیده ایم و اگر تشابهی هم نداریم با هم کنار می آییم، گاهی فقط در حد حرف است! حتما یک سری از ویژگی های فرهنگی آن خانواده وارد زندگی زناشویی شما می شود. بالاخره آن دختر یا پسر در همان خانواده بزرگ شده اند. بدون قضاوت سعی کنید به شناخت درستی نسبت به فردی که پسندیده اید برسید. قرار نیست آدم ها در طول زندگی تغییر خارق العاده ای داشته باشند. اصلا وظیفه زن و شوهرها تغییر دادن یکدیگر نیست. ممکن است آدم ها در کنار هم تغییرات مثبتی داشته باشند و ممکن است اینگونه هم نباشد.

            پس با همین آدمی که هست و می بینید، قرار است ازدواج کنید. البته قطعا در ادامه زندگی تغییراتی حتی در خصوصیت های شخصیتی، الگو و سبک زندگی پیش می آید. زن و شوهرها به هم نزدیک می شوند اما این اتفاق الزامی نیست. اگر به فکر تغییر طرف مقابل تان هستید باید بدانید که چنین تضمینی وجود ندارد؛ بنابراین به احتمال زیاد در آینده حتما دچار تنش و تعارض خواهید بود. پس باید به خصوصیت های فرهنگی خود فرد و خانواده طرف مقابل توجه شود و در مجموع پذیرش نسبی وجود داشته باشد؛ مثلا اگر پسری از یک خانواده مذهبی به خواستگاری خانمی از خانواده ا ی می رود که به اصول مذهبی اعتقادی ندارد، از الان مسائلی را که بعدها برایش پیش می آید باید پیش بینی کند.

            تعهد و مسوولیت پذیری
            ازدواج پیمانی است که بحث تعهد و مسوولیت پذیری در آن بسیار مهم است. فقط هم به این معنا نیست که دو طرف خدای ناکرده به هم خیانت نکنند بلکه باید بدانند در ازدواج تعهدات و مسوولیت های متفاوتی تعریف می شود. این را درک کنید که دیگر همان فرد دوران مجردی نیستید و در مقابل فرد و زندگی دیگری مسوول هستید. بسیاری از زندگی هایی که دچار فروپاشی می شوند به این دلیل است که زن یا شوهر یا هر دو این مساله را درک نکرده اند. فرد باید این قابلیت را داشته باشد و این مفهوم را درک بکند که قالب زندگی اش از حالت مجردی خارج شده است؛ بنابراین در همان تعاملات پیش از ازدواج باید میزان مسوولیت پذیری طرف مقابل را بررسی کنید.

            شایستگی ها و قابلیت های طرف مقابل
            این هم موردی نیست که برایش یک نسخه واحد بپیچیم. از نظر هر کسی درآمد، تحصیلات، تمکن مالی، جایگاه اجتماعی و. . . ارزش های متفاوتی دارند. شاید فردی دوست داشته باشد همسرش موقعیت اجتماعی بالایی داشته باشد و در مقابل فردی دیگر به دنبال همسری باشد که در عرف جامعه جایگاه اجتماعی بالایی ندارد اما مستقل یا دارای خصوصیات ویژه ای مثل مهارت ها یا هنر خاصی است. پس مهم است فردی که بررسی می کنید چقدر از ویژگی هایی را که همیشه برای همسر آینده تان در ذهن داشته اید دارد. این مسائل به ظاهر ساده ممکن است در آینده گرفتاری های زیادی را برای شما ایجاد کند.

            توجه به خصوصیات ظاهری همسر آینده
            دیگر با طرز فکر برخی افراد درگذشته نمی توان به این مساله نگاه کرد که عشق بعدها ایجاد می شود و جذابیت در زندگی مشترک شکل می گیرد یا حتی اینکه قدیم ها دخترخانم تا شب عروسی شوهرش را نمی دید یا. . . این نسخه هایی که بعضا در گذشته از سوی برخی بزرگترها تجویز می شد حداقل در زندگی امروز جوابگو نیست. اگر برای پسری یک سری از خصوصیات در همسر آینده اش، حتی ویژگی های ظاهری مهم است و این خصوصیات به دور از واقع بینی هم نیست، نباید از آن بگذرد. قطعا توجه به این خصوصیات ضریب دارد و توجه بیش از حد به این موضوع مورد تایید نیست. چون ممکن است کسی در ایده آل های ذهنی اش بسیار افراط کند؛ بنابراین در هنگام انتخاب نباید حتی به سلایق جنسی تان بی توجه باشید. فرد در همان جلسه اول آشنایی هم باید برخی جذابیت ها را برای شما داشته باشد.

            تا زمانی که یک نفر برخی “آمادگی ها” را در خود رشد و پرورش نداده باشد، لزوماً با یافتن فردی که دارای تمام ملاک های مورد نظرش است، نمی تواند ارتباط پایداری داشته باشد. وقتی این آمادگی ها نباشند، کم کم تنش ها شروع خواهد شد، دو طرف حرف هم را نخواهند فهمید، درگیری ها بیشتر خواهد شد و روزبه روز طرفین از هم دور خواهند شد.

            اشتراک پذیری
            ازدواج یعنی پذیرش همیشگی فردی که کاملا از شما متفاوت است. روحیات متفاوتی دارد، علایقش فرق می کند و شرایط رشد و پرورش متفاوتی دارد. بنابراین اگر فردیت تان خیلی پررنگ است یا عادت ندارید، سازهای مخالف را بشنوید، هنوز آماده ازدواج نیستید.

            افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه “من و تو باید ما شویم” یا “من و تو یک روح هستیم در دو بدن” به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند، در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند، بلکه می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه “فردیت” خود را به نفع “رابطه” کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند.

            در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آن ها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید. ارتباط عاطفی طولانی مدت، نیازمند “سازگاری” و “پذیرش” ویژگی های متفاوت دیگری است. شما قرار است مدتی طولانی با فردی که کاملاً متفاوت با شماست، زندگی کنید، پس به جای جنگ برای تغییر دیگری، پذیرش تان را بالا ببرید.

            مهارت سازگاری
            هیچ وقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه مهارت سازگاری و تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان ها و شرایط سخت، آدم ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می دهند: یا خودخواه می شوند و فقط به خودشان فکر می کنند و یا ازخودگذشته می شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده اید.

            مستقل شدن از خانواده
            انسان ها غیر از اینکه “بند ناف جسمانی” دارند، “بند ناف روانی” هم دارند. جنین تا زمانی که در رحم مادر است، نیاز به بند نافی دارد که تمام زندگی اش را از آن می گیرد و درست بعد از تولد، همان چیزی که تمام زندگی اش بود، قطع می شود تا بتواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند و به گونه ای دیگر زندگی کند. تا یک جایی از رشد، انسان ها نیاز به حمایت روانی خانواده نیز دارند، این همان “بند ناف روانی” است که ما برای رشد به آن نیازمندیم، حمایت همه جانبه. ولی درست مثل “بند ناف جسمانی”، از یک جایی به بعد باید “بند ناف روانی” را هم قطع کرد، چراکه برای رشد روانی، نیاز به استقلال از خانواده داریم. مخصوصاً برای برقراری ارتباط عاطفی، به نظر می رسد که برخی وابستگی ها به خانواده باید برطرف شده باشد، وابستگی های مالی، وابستگی های عاطفی و وابستگی های حمایتی. پس قبل از برقراری ارتباط عاطفی با دیگری، مطمئن شده باشید که از خانواده مستقل شده اید.

            لذت بردن از زندگی
            شاید شعاری به نظر برسد؛ اما واقعیت محض است. اگر شما در دوران مجردی احساس شادی نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خوشبختی و خوشحالی واقعی چیزی است که از درون به وجود می آید و اتفاق ها و افراد بیرونی لزوماً نمی توانند شما را شاد کنند. اگر شما در دوران مجردی و تنهایی به اندازه کافی نیرومند هستید که با مشکلات و اتفاق ها کنار بیایید، از زندگی لذت ببرید و با ویژگی های خودتان کنار بیایید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز می توانید این کار را بکنید.

            حریم دو نفره
            در این تردیدی نیست که “حریم خصوصی” مهم است، ولی باید این آمادگی را داشته باشید که اجازه دهید دیگری در زندگی روزمره شما وارد شود و برای او زمان بگذارید. در واقع “ارتباط عاطفی” پلی بین زندگی های طرفین است. وقتی افراد به جای کشیدن پل، “دیوار” بین زندگی های شخصی طرفین بکشند، احتمالاً باید منتظر تنش های جدید باشند.

            قدرت اعتماد کردن
            اعتماد یکی از ضروری تری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی ها فکر می کنند که نمی توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه ای بدون اعتماد باقی نمی ماند.در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
            ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
            موفق باشید

        • حسین
          حسینمیگه:

          ساناز برو باهاش صحبت کن، و باید بهش اطمینان بدی که میتونی برخلاف گذشتت رفتار کنی، مردهای مذهبی خدا رو در نظر دارن و اصلا به این فکر نکن که کوچیک میشی، اون شما رو دوست داشته و باید به تفاهم فکری برسید، باید خودت رو نشون بدی تا اون بتونه درست تصمیم گیری کنه. اون از درون شما چیزی نمیدونه و باید هم حق بدید اگر وضع حجابتون نامناسب بوده، اون ممکنه به این فکر کرده باشه که شاید بعدا از تصمیمتون تو زندگی برگردید. بنابراین باهاش صحبت کنید. بذارید کاملا حرفهای همدیگر رو بشنوید بعد تصمیم بگیرید با هم بمونید یا جدا بشید. موفق باشی.

          • مشاور
            مشاورمیگه:

            با سلام ممنون که با صحبت ها و استفاده از تجربیات باعث دلگرمی دیگر دوستان می شوید منتهی تا وارد زندگی و شرایط فردی نشویم نمی توانیم قضاوتی داشته باشیم حتی در موردافراد مذهبی برخی صرفا ظاهری از مذهب دارند و اخلاقیات درستی ندارند و بالعکس در هر حال بهتره شرایط و جوانب امر را در نظر بگیرید .همه دوستانی که قصد ازدواج دارند باید بدانند ایا می توانند متناسب با خواسته های طرف مقابل رفتار کنند یا خیر ؟و این مساله بسیار مهمی است که اگر چنین شرایطی وجود ندارد خوب بهتره باعث ازار هم نباشند و رک و صریح از ادامه صحبت ها انصراف دهند چون زندگی شوخی نیست که روزی بخواهیم و روزی کنار بگذاریم .

      • نرگس
        نرگسمیگه:

        سلام من بیست و دو سالمه و دو ساله که با فردی جهت ازدواج در رابطه ام. ما اکثر اوقات بر سر حجاب مشکل داریم و هردفه بخاطر این سزی موضوعات کات میکنیم و باز بخاطر علاقه و دلبستگی بینمون با هم کنار میایم . امروز هم مثل دفعه های قبل من گفتم حجابو قبول ندارم و اون گفت من زن باحجاب میخوام و باز کات کردیم . کات هامون هم ب یک روز نمیکشه ..وقتی پیشم است با حرفهایش مرا قانع میکند و من قبول میکنم ولی وقتی دور است از حجاب متنفرم و لجم میگیرد من انقدر محدودم ب خیلی چیزها ک واقعا موهایم را اسیب ب جایی یا کسی نمیبینم ن ارتباطی با پسرهای دیگر ن رابطه های مجازی و ن حتی کوچکترین مخفس کاری یا دروغ بینمان نیست… میخواستم بپرسم آیا قطع کزدن یک رابطه ک با تمام روحیات هم اشنایی داریم و ب هم میخوریم از همه لحاظ روحی ظاهری باطنی و فقط بخاطر یک تار مو مشکل داریم کار عاقلآنه ایست؟ شاید کیس بعدی هم از نظر خیلی شرایط خوب باشد و خانواده راضی باشند و او هم بگوید حجاب . من نمیتوانم ریسک کنم . من او را با تمام وجود دوس دارم او خیلی وقتها ک باهمیم مرا ازاد میگذارد و من موهایم را بیرون میگذارم اما وقتی نیست میگوید موهایت را بپوشان ..میترسم بعد از ازدواج تا اخر عمرمان بر سر مو بحث داشته باشیم . من تجربه ای در این باره ندارم ک بعد ازدواج این تفاوت نظر ب کجا ختم میشود لطفا راهمماییم کنید مرسی

        • مشاور
          مشاورمیگه:

          با سلام دوست عزیز اختلافات مذهبی و عقیدهدای خودش می تونه منشا مشکلاتی باشد همین که ایشون با حجاب شما مشکل دارند هنوز که ازدواج نکردید هر دفعه به این خاطر کات می کنید و دقیقا نکتهوای که خوتدن می فرمایید وابستگی عاطفی باعث می شود باز ادامهودهید یعنی منطقی تصمیم نمی گیرید .باید دقت داشته باشید که به هر حال شما واقعا اعتقادی ندارید و حتی حالت انزجار دارید پس اینکه فقط دلبستگی بخواهد روند ادامه داشته باشد اشتباه است و ایشون موضعشون مشخصه بعدا که ازدواج کنید و به شما متعهد شوند قطعا سخت گیری بیشتری دارند پس توجه داشته باشید کهدبهتره هم اکنون تکلیفتون رو مشخص کنید یا حجاب رو قبول دارید یا نه و اگر نه ادامه دادن با فردی که سر این مساله کوتاه نمی اید کاملا اشتباه است .پس دقت داشت۶دباشد که بهتره همه جوانب را بسنجید و بعد اقدام کنید .و بهتره به یک عمر زندگی فکر کنید ر هم فکر می کنید می توانید تا حدی انعطاف به خرج دهید که مساله ای نیست و بهتره هم اکنون تغییر مورد نظر رو داشته باشید ولی اگر نه ادامه دادن به صلاح نیست در نهایت امیدوارم خوشبخت باشید
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
          ,موفق باشید

    • asal
      asalمیگه:

      با سلام.دختری بیست ساله هستم .دو سال است با پسری در دانشگا آشنا شدم وخوانواده هایمان این را میدانند و ب قصد ازدواج رابطه مان را ادامه میدهیم . من در شهری کوچک و او در پایتخت بزرگ شده
      اما بخاطر خانواده تقریبا مذهبی اهل دوستی با دختری نبوده . من هم دختر محدودی نبودم بااینحال با کسی دوستی خاصی نداشتم .گذشته مان خیلی شبیه هم است هردو اکیپ مختلف داشتیم و با جنس مخالف راحت بودیم اما زمانی ک وارد رابطه شدیم ب هم متعهد شدیم و با بقیه اکیپ ها قطع رابطه کردیم.حال ک او فارغ الحصیل و ب شهر خود بازگشته مدام از اکیپ دوستانش و محل کار انها ک پر ازدختر است میگوید. طرف مقابل من کاملا قابل اعتماد است و کسی نیست ک ب دخترها رو بدهد و ازین بابت نگرانی ای ندارم.میخواهم بدانم میتوانم به او بگویم ک میتواند آزاد باشد و وارد اکیپ هایشان شود و بگردد و خوش باشد و حس نکند در بند من است؟ میخواهم ب او این احساس را بدهم ک با وجود من دست و پایش بسته نیست.اگر مرا میخواهد ب من خیانت نمیکند و اگر خیانت کرد و کسی دیگر را خواست بهتر است قبل از ازدواجمان این اتفاق بیوفتد تا من تکلیف خودم را بدانم.میخواهم ایم چیزها را خووی تجربه کند تا بعد از ازدواج ب دلش نماند.. نظر شما چیست ایا عقیده من درست و بجاست؟

      • مشاور
        مشاورمیگه:

        با سلام
        دوست عزیز فکر می کنید اگر فردی قبل از ازدواج روابطی داشته باشد مثلا با ازدواج متعهد می شود و به دلش نمی ماند .وقتی فردی خیانت کندو اصلا چنین شخصیتی داشته باشد قبل و بعد ازدواج مهم نیست به طور کل فردی است که تعهد خاصی نخواهد داشت و اصلا این مساله برایش اهمیت ندارد که بخواهد خودش را به فردی ملزم کند .پس دقت داشته باشید درسته که اکنون ایشون و شما رابطه ای جز دوستی ندارید و خوب هر دو ازاد هستید هر طور ی خواهید رفتار کنید ولی اگر فردی که برای ازدواج انتخاب کردید فردی بود که چهارچوب ها را رعایت نکرد و درگیری های عاطفی داشت و در محیط های مختلط احساس راحتی بیشتری می کند .خوب نمی توانید بعد از ازدواج هم اعتماد کنید مگر اینکه اصلا برایتان مهم نباشد و خودتان هم مشکلی با این رفتارها نداشته باشید .خوب مساله ای نیست و می توانید ایشون رو راحت بگذارید .در ازدواج مساله مسئولیت نسبت به فرد مقابل است و مساله اصلی بحث این است که افراد هر چند بهم اعتماد داشته باشند باز یکدیگر را جز حریم خصوصی هم محسوب می کنند وداصلا دوست ندارند ارتباطاتی خارج از عرف وجود داشته باشد گاهی وقتی فردی قبل از ازدواج برخی رفتارها را تجربه می کند و برایش لذت بخش است بعد از ازدواج هم حفظ تعهد برایش طبیعتا سخت می شود .در هر حال تصمی گیرنده خود شا هستید و امیدوارم خوشبختب باشید

        در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
        ۴۴۰۳۴۴۹۰

        موفق باشید

  5. asal
    asalمیگه:

    با سلام من دو سال است رابطه ای رو شروع کردم ک تا چن وقت دیگه ازدواج میکنیم .قبل از این رابطه من در گروهی بودم ک با پسری فقط دوست بودم و او ب من علاقه ی زیادی داشت …او تلاش زیادی برای داشتنم کرد اما من نامزد فعلیم را ترجیح دادم و راضیم ..منتها از آنجا ک من بسیار دختر حساسی هستم و خوابهایم ب شدت درست در میایند چند وقت است خوابش را میبینم ..یا در خیابان حس میکنم او را میبینم با اینکه نیست.او هر از گاهی با شماره ای ب من پیام میدهد و من جواب نمیدهم..حس میکنم خیلی ناراحت است و عذاب وجدان دارم ..انقدر درموردش ناراحتم ک انگار او مرا رها کرده و من شکست خورده ام…مشاور عزیز میخاهم بدانم این چه حسیست؟ چرا من اینگونه ام؟ باید چکار کنم؟با او حرف بزنم؟ایا اگر پر خیابان یا جایی او را دیدم با او گفتگو کنم ؟خیانت محسوب نمیشود؟ خوابهایم ب من چه میخاهند بگویند؟ در خوابهایم پیشم است …نامزدم در موردش میداند اما نمیداند ک با شماره هایی ب من پیام میدهد … از نامزدم نیز شرمنده ام بخاطر این افکارم:'(

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست گرامی این افکار می تواند کاملا طبیعی به دلیل علاقه ای باشد که هنوز وجود دارد و چون ناهشیار است شما می فرمایید فرد جدید شرایط بهتری دارد در صورتی که هنوز با یاد نفر قبل زندگی می کنید بحث خواب یا هر چیزی دیگر صرفا احتمال است و نباید جدی بگیرید ولی اینکه شما به خاطر حس درونی و خواب و هر چیز دیگری می فرمایید صحبت کنید و….خب قطعا خیانت محسوب می شود و اگر نامزد شما بدانند قطعا واکنش خوشایندی نخواهند داشت .و اگر ایشون به شما پیام هم می دهند شما نباید پاسخ بدهید .اینکه بخواهید با او حرف بزنید خب مگر ممکن است حسی شکل نگیرد شما بهتره حتما حضوری مراجعه کنید چون از حدود رابطه با این نفر اطلاعی نداریم و قطعا مساله ای است که شما تا این حد درگیری ذهنی دارید با وجود اینکه اذعان دارید نفر جدید شرایط مطلوبی دارد و اگر این درگیری ها وسوسه ها وجود داشته باشد می تواند منجر به رفتاری می شود که شاید مطلوب نباشد در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و یتوانید این شرایط جدید را مدیریت کنید.

  6. سحر
    سحرمیگه:

    با سلام
    من ۳۱ سالمه مدت ۳ سال هست که با پسری که ۴ سال از خودم کوچکتره و سودای سفر به خارج از کشور داره برای ازدواج آشنا شدم، من چون از دوستم بزرگترم ، ۱۰۰% خانواده اش مخالف هستن به همین دلیل قرارشد من شناسنامه ام را ۵ سال کوچکتر کنم که فعلا دنبال راه و چاره واسه کوچکتر کردم شناسنامه ام هستیم. بنا به گفته دوستم چون شرایط مالی وسربازی اش جور شده و اگه قضیه شناسنامه هم حل بشه تا چند ماه آینده میتونه بیاد خواستگاریم و چون میخواد خارج زندگی کنه قراره در ایران هیچگونه هزینه جهیزیه و … نکنیم تا بتوانیم برای زندگی به خارج از ایران برویم… که درحالت کلی من از ریسک کردن میترسم .
    ولی مساله ای که اکنون پیش اومده اینه که یکی از اقوام به خواستگاری ام اومده که شرایط اخلاقی و مالی مناسبی داره و از من هم بزرگتره و خانواده اش هم با این وصلت موافق هستند و خانواده من هم موافق هستند و ۲ جلسه با هم صحبت کرده ایم و همه چی خوب بوده …حالا من مانده ام که چطور این مساله را حل کنم؟ اگر اقوامم را رد کنم که مورد غضب خانوده ام قرار میگیرم و اگر دوستم را قبول کنم شاید بنا به دلایلی مثه حل نشدن قضیه شناسنامه و یا مخالفت خانواده دوستم و … ایشون نتونه بیاد خواستگاریم. میخوام نظر شما رو بدونم که کدوم برای ازدواج با من مناسب تره دوستم مناسبتره یا فامیلمون ؟ حال اگه من اقوامم رو برای ازدواج انتخاب کنم چطور با دوستم تموم کنم که کمترین آسیب بهش برسه و این وسط من بده نشم؟؟؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز چقدر این مقایسه معقولانه است .شما کار غیر قانونی را انجام دهید با فرض اینکه انجام شود و در صد تا زمینه دیگر خودتون رو دچار مشکل کنیدبه این امیدو که فردی قرار است به خارج از کشور برود از شما کوچکتر است خانواده ها مخالفن و ظاهرا صرفا یک احساس بدون پشتوانه است و معقولیتی وجود ندارد .این اقا کارشون چیست چقدر از مهاجرت و ..مطمئن هستید و اینکه شمت احتیاج به حمایت عاطفی دارید و قطعا چون مردان دیرتر به بلوغ فکری می رسند .و به لحاظ عاطفی شاید شما تامین نشوید .دوست داشته باشید طرف مقابل حمایتگر باشد ولی چنین اتفاقی نیفتد .خب همه این ها بعدا مساله ساز خواهد شد و باید توجه داشته باشید .شما اکنون خواستگاری دارید که هم شرایط مناسبی دارد هم سنی با شما تناسب دارد خودتون با صحبت رضایت خاطر دارید و خانواده رضایت دارند و هر دو خانواده در جریانند همیشه از این فرصت ها نخواهید داشت پی در ابتدا تکلیف دوستتون رو مشخص کنید که مطلع باشند دیگر تمایلی به ادامه دادن ندارید و ضمن اینکه بدون دروغ و عوض کردن شرایطی و کاهش سن و سایر مسائل مشکل ساز وارد زندگی شوید .و بدانید زندگی که از ابتدا با دروغ به خانواده ها با سودای خارج رفتن اغاز شود انتهای خوبی هم نخواهد داشت ضمن اینکه زندگی در خارح از کشور شرایط اسانی نخواهد بود برخلاف تبلیغ ها و الزامات خاص خود را می خواهد تازه مشخص نیست این فرد چقدر در تصمیمش مصمم است ولی ان چیزی که معقول و مشخص است را انجام دهید امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و خوشبخت باشید

      • سحر
        سحرمیگه:

        ممنون از پاسخ سریع
        راستش در این ۳ سال تا حد توانش حمایت های عاطفی و مالی از من کرده و از لحاظ روحی وعقیدتی مشابه هم هستیم و در تصمیمش مبنی سفربه خارج مصمم هست چرا که تو این ۳ سال با رفتن به کلاس های زبان کاملا به زبان انگلیسی مسلط شده و به سفارتخانه ها وافراد زیادی مراجعه کرده ولی با تماماین اوصاف با راهنمایی هایی که به من کردید متوجه شدم که ازدواج با اقوام برای من مناسب تره
        ولی مشکلم اینه که احساس میکنم با جواب رد دادن به دوستم دارم بهش خیانت میکنم و رفیق نیمه راه شدم و اینکه از نفرین و ناله های که ممکنه بعدا بکنه میترسم چرا که قرارگذاشتیم با هم ازدواج کنیم و با اینکار اسیب بهش می زنم .چطور قانعش کنم که به دردهم نمیخوریم .. عذاب وجدان دارم چکارکنم
        لطفا راهنماییم کنید که بهش چی بگم

  7. حسین
    حسینمیگه:

    سلام، پسری هستم ۲۳ ساله، ۲سالونیم است که با دختری دوست بودم که بعد از چند ماه از آغاز دوستی تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما اتفاقات عجیب سرراهمان قرار گرفت، مادرش سرطان گرفت و فوت کرد، از مشهد به بیرجند نقل مکان کردند چون بقیه خونوادشون اونجا بودن، از همان راه دور دائم ۲۴ساعت باهم درارتباط بودیم، کاملا یک نفر شده بودیم، اما نمیدونم به خاطر شرایط دوری بود یا نه خیلی رو حجاب حساسیتم بیشتر شد و همین موضوعات سبب شد که ۶ماه بعد از اینکه بیرجند رفتند کات کنیم، اما بعد ۸ماه بهم زنگ زد و دیدیم حسمان مثل گذشته قوی و حتی شدیدتر هم هست و احساس کردیم پس واقعا عشق بوده نه هوس بچگانه، ولی در اون ۸ ماه داداش هایش دفترچه خاطراتشو خونده بودن و همه جزییات روابطمان را نوشته بوده، حالا که میخواهم جلو بروم برا خواستگاری مخالفند و فکر میکنند از اون پسرهای لات هستم که با چنتا دختر دوست بودن در صورتی که اصلا همچین شخصیتی ندارم و بسیار به من بدبین هستند، جدا از این ها خودش چند بار برای جزییات حجاب که حساس هستم مثلا خط چشم یا شال سفید پوشیدن برا بازار و خیابون قول داده که عمل میکند ولی هرچند وقت یا عمل نمیکند یا با اکراه و اجبار انجام میدهد، چند مشاور گفتند این رابطه بهتره تموم بشه چون زندگی آیندتون جالب نمیشه، خودمون هم به این پی بردیم که تفاوتای بیسیک فکری داریم، ولی خیلی وابسته ایم ، هرکار میکنیم نمیشه جدا بشیم، خودم هم هی دو دل میشم ، چیکار کنم؟ راه درست چیه؟
    مرسی

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .دوست عزیز اینکه خود شما متوجه اختلاف ها هستید ولی نمی توانید جدا شوید کاملا طبیعی است له هر حال دو ۹نس مخالف در اوج احساسات درگیر روابط عاطفی شدید .و دل کندن دشوار است ولی بحث ازدواج صرف این دوستی ها نیست .شماا باید به لحاظ عقیده ای هم مشابعت داشته باشید ضمن این ه خانواده ایشون از ارتباط شما دو نفر مطلع شدند و همین مساله شرایط را سخت تر می کند .و خب شما را به فرض درست شدن این ازدواج به چشم دیگری خواهند دید .در نهایت امید وارم برای رفع شرایط روحی مراجعه حضوری داشته باشید و امید وارم خوشبخت باشید.و مشکلات مرتفع شود و واقع بینانه و منطقی تصمیم بگیرید

      • رهایی
        رهاییمیگه:

        باسلام .دوسال ایت با پسری ب قصد ازدوتج آشنا شدیم و خانواده ها درجریان قرار گرفتند
        من از سیگاری و ماذی جوانا و قلیون ایشان باخبر و بشدت متاثر شدم.خودش میخوید معناد نیست.میگوبد ببین چهار ماه نکشیدم پس معتاد نیسم ولی هر از گاهی خواستم بکشم جلوی تو نمیکشم..نمیگذارم بفهمی یا دهانم بو بدهد.یعنی حتی حاضر ب ترک نیس.از انجا ک ما سختی زیادی کشیده ایم و این تنها مشکل زندگی ماست واقعا نمیدانم چ کنم.من واقعا از فرد سیگاری یا معتاد ب هرچیزی متنفرم .پدرم سیگاری بود و بشدت بااو مخالف بودم .از انجا ک رابطمان الکی شکل نگرفته و نمیشود الکی فرو پاشید راه حل پیشنهادی شما چیست. ضمنا هیچکس جز من نمیداند ک او اهل دود است.بارهای خواستم ب خواهرش بگویم ولی نگفتم ک قبح کارش در خانواده اش از بین برود بنظر شما من چکار کنم.

        • مشاور
          مشاورمیگه:

          با سلام
          دوست عزیز شما پذیرشی به سیگار و ..ندارید حالا یا به خاطر شرایط خانوادگی خودتون و یا هر مسئله دیگر که می فرمایید .خب در این شرایط به نظرتون اینکه شما مخفی کاری کنید یا اصلا توجه نکنید که ایشون سیگاری هستند و به قول خودتون حتی به خانوادش نگید درسته ؟وقتی شما باید سالها با ایشون زندگی کنید می توانید خودتون رو گول بزنید بدانید همه افرادی که معتاد شدند به قولی تفریحی استفاده کردند و فکر کردند روزی می توانند ترک کنند و هیچ مشکلی پیش نمی اید ایشون مقابل شما نکشند و حتی بوی بد دهان رو کنترل کنند عوارض رفتاری و مغزی اعتیاد را می توانند مقابله کنند یا خید؟بهتره منطقی باشید می فرمایید ارتباط الکی شکل نگرفته بتده توصیه می کنم برای یک عمر زندگی منطقی شرایط را بررسی کنید شما وارد زندگی نشدید اگر ازدواج می کردید شاید رفتار پنهان کاری منطقی بود وتلاش می کردید همسرتون در مقابل بقیه با مشکل مواجه نشود و احترامش فرو نپاشد ولی اکنون چه ؟شما باید از این به بعد با فرض دانستن مساله مدام نگران رفتارهای طرف مقابل باشید .وقتی راجب ایشون فکر کنید که مطمئن شوید اصلا اهل دود و . نیستند نه موقتی .امیدوارم منطقی تصمیم بگیرید و خوشبخت باشید

  8. رها
    رهامیگه:

    باسلام
    تقریبا دو سال است با پسری آشنا شدم ک هردو ۲۲ساالمان است ‌.رابطه ی تقریبا سالمی را در پیش گرفتیم و جهت آشنایی و با هدف ازدواج رابطه مان را ادامه دادیم
    ب دلیل بدشانسی های زندگیش و اتفاقات و بی کاری فعلی بااینکه تازه فارغ التحصیل شده است و سربازی هم معاف است و بدبینی ب اینده خود انقدر افسرده شده ک مدام درگیری ذهنی دارد و از انجا ک خانواده من هم سختگیرند و کاری مناسب مد نظر دارند برای انتخاب داماد و سختگیری هایی ک خودم برای پیدا کردن شغل خوب کردم نمیتواند فعلا اقدام کند اصلا ب پدر خود نیز نمیتواند بگوید کسی را دوست دارد .ولی مادر و خواهرهایش درجریانند و تلفنی صحبت کرده ایم. او چند روز پیش ب من گفت انقدر کلافه است و فشار زندگی وبیکاری را ب دوش دارد ک نمیخواهد ب ازدواج فکر کند .فکر ب ازدواج عذابش میدهد و مشکلاتش را دو چندان کرده . گفتم پس بیا دوست معمولی باشیم و او گفت ینی میشود؟و تصمیم گرفتم سرد رفتار کنم ولی او در روز بعد انقدر با من صمیمانه و عاجزانه رفتار کرد ک من رفتارم مثل قبل شد ولی دیگر تصمیم ب ازدواج نداریم.خیلی خنثی ام.سعی میکنم حالم بد نباشه .. حس کم بودن دارم حس بیچارگی ..چند روز گریه کردم میدونم دیگه ب هم نمیرسیم.شهر دیگه ای هم هست و بخاطر فاصله مان بعد از فارغ التحصیلی دیگه همدیگرو نمیبینیم.ولی او گفته تو هنوز مال منی و بیا ب هم تعهد داشته باشیم و کاری نکنیم همدیگه رو ناراحت کنیم.ینی ک باکسی دوست نشوم یا کارهایی از سر بی فکری انجام ندهم .حتی از اسم دوست معمولی هم پیشمان شد و کلی قربان صدقه ک بدون تو نمیتونم و کاش همه مشکلات تمام میشد و ما سر خانه زندگیمان بودیم… میدانم شما حتما میگویید این رابطه غلط است.من اهل دوستی باکسی نیستم و اگر قطع رابطه کنم نمیدانم چ بلای روحی سرم میاید خیلی احساسی هستم‌.میخواهم تا پیدا شدن کیس مناسب بااو در ارتباط باشم. چون او مرا از تمام بدی هاو گمراهی ها حفظ میکند .راستش بااو پیشرفت کردم .درسم بهتر شد و اهداف بالایی برای خود ساختم و ب او مدیونم بخاطر تمام کمکهایش ‌.با بودنش با حلقه ای ک بهم داده میتوانم از خودم درمقابل کرکس صفتها جلوگیری کنم.لطفا کمکم کنید و بگویید راه درست برای دختر احساساتی مثل من چیست.ببخشید اگه طولانی شد

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام ممنونم از توضیحات مبسوط جنابعالی حال روحی شما و وابستگی ایجاد شده کاملا طبیعی است و قابل درک .ولی خودتون قضاوت کنید می دانید این ازدواج اتفاق نمی افتر ولی تمایل به حفظ دوستی دارید .بالاخره شما قرار است ازدواج کنید اینکه مدت ها با فرد دیگری باشید عاطفه به خرج بدهید و دوستش داشته باشید نمی شود با فرد جدید هم همانطور باشید مانند فردی می مانید که عشقش را از او گرفتند و حالامجبور است لا فرد دیگری سپری کند و این زندگی اینده شما را دچار مشکل می کند .صدها دختر وجود دارند که مجردند و خوب اوضاع جامعه برای همه یکسان است تا وقتی فردی برای ازدواج بیابند .و خوب از خودشان محافظت می کنند و مشکلی هم ایجاد نمی شود .پس صبور باشید سرنوشت رو بپذیرید و دوستی به هر شکلی را ادامه ندهید چون راحت دل کندن صورت نمی گیرد و ممکنه عرصت های اینده را از دست بدهید موفق و سلامت باشید .

  9. مژده
    مژدهمیگه:

    سلام و خسته نباشید
    من با فردی اشنا شدم ک همدیگر را دوست داریم .خانواده هایمان در جریان است و مشکلی نداریم
    تهنا مشکل این است ک ایشان ب اندازه کافی برایم وقت نمیگذارد .بااینکه فاصله مان از هم دور است و سه ماه است ندیدمش .مشغول ب کار اسه و اگر سر کار نباشد میگوید با بچه های فامیل هستیم .یا میگوید خسته ام .بااینکه من دوس دارم ازش خبر داشته باشم باهم حرف بزنیم از اتفاقای روز براش بگم و کلی شوخی کنیم و حرف جدی بزنیم ولی چون اهل گوشی و مجازی نیست و مشغول ب کار است نمیتواند . و من کل روز نگاهم ب گوشی خشک میشود تا پیامکم را جواب دهد یا پیامی دهد در روز شاید ده الی پانزده پیام بدهیم . ما طی دوسالس ک باهم بودیم ن خیانت کرده ایم و ن دروغ گفته ایم ب هم وکاملا ب هم اطمینان داریم .ایشان خیلی مصرن ما رابطه مان سالم باشد و هیچ دروغ و ناپاکی بینمان نباشد .یک روز از شدت دلخوری من با یک پسر در مجازی چت کردم. و این کارم را ب او گفتم .بااینکه کلی راه امده بود ب شهر ما ک مرا ببیند اما بااین کار من حس میکند خیانتی ب او کردم و واقعا قصدم برانگیختن احساسش بود چون بارها خواهش و درخواست کرده بودم ک برایم وقت بگذارد و بهم توجه کند.اما او کلی قسم میخورد ک سرش بسیار شلوغ است و جبران میکند. حالا دیگر نمیخواهد مرا ببیند . ب من گفت ارزشی برایش ندارم دیگر .دوستم ندارد دیگر و خیانتکاری و ….
    آیا باید بگذارم رابطه تمام شود؟ ب خانواده ام بگویم چرا تمام شد؟آیا این رابطه تمام شده ؟با توهین هایی ک شنیدم و کوچک شدم بااینکه من قربانی ماجرا هستم چ کنم؟ باز خواهش کنم برگردد؟خودش برمیگردد؟
    من کسیو برا درددل ندارم و واس مشورت .واس همین ازشما کمک میخام ممنون میشم جواب کامل بدین

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .دوست عزبر شما از ایشون به عنوان خانم انتظاراتی داشتید که براورده نشده و شما وارد رابطه هر چند موقتی با فردی شدید و به ایشون اطلاع دادید .به این فکر کردید چقدر از ابن علاقه منطقی است .اگر بعدا در زندگی اینده که افراد تمایل دارند وقت بیشتری با هم سپری کنند به خاطر این تفاوت روحیات دچار مشکل شوید چقدر راه برگشت وجود خواهد داشت .به هر حال شما فردی عاطفی و ابرازگر هستید و تمایل داری طرف مقابل چنین باشد ولی ایشون بیشتر درگیر کار هستند اگر چه قطعا ویژگی های مثبتی وجود دارد .ولی خب وقتی حرف هایی زدند که درست نبوده و با این شدت برخورد کردند صحیح نیست شما وارد عمل شوید و بخو اهید برگردند .هر دو شناخت به هم داشتید و شما به هر دلیلی که داشتید جریان چت رو مطرح کردید در صورتی که می توانستید نگویید .پس اگر کار شما اشتباه بوده ایشون هم باید در جاهایی از زندگی گذشت داشته باشند با توجه به شناختی که از شما داشتند .بهتره اگر چه شرایط روحی سختی است ولی اجازه بدید ایشون اگر تمایل به ادامه دارند جلو بیایند .امیدوارم ان چیزی که به صلاح شماست اتفاق بیفتد ولی تفاوت روحیات را جدی بگیرید مخصوصا در بحث یک عمر زندگی مشترک .موفق باشید در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  10. آزاده
    آزادهمیگه:

    با سلام.بیست سالمه و یک ساله با پسری در دانشگاه آشنا شدم.خوانواده ها کم و بیش در جریانند. خوانواده بسیار عالی دارند.ایشان یک سال ازمن بزرگتر هستش و امسال فارغ التحصیل شده در زشته مهندسی و ب دنبال شغل. خیلی علاقه ب شغل آزاد دارد.میگوید برای پیشرفت باید از یک شهرکوچک شروع کنم. اما من شغل آزاد رو ی جورایی در شان خودم نمیبینم ..همیشه دوس داشتم شوهرم دکتر یا مهندس باشد .خودم هم از بچگی ب مهندسی علاقه داشتم و درسش رو هم دارم میخونم تمام خواستگار هایی ک تاالان داشتم هم دکتر و مهندس بودند ولی ب دلایلی از جمله زود بودن ازدواج یرایم بهشون فکر نکردم .خیلی به این اقا میگم یک کار مهندسی پیدا کن ولی خب واقع گرایانه ک نگاه کنیم کار در مهندسی خیلی نیست و حقوقش هم مثل یک شغل آزاد نیست . از عرضه و پشتکار و زرنگی این اقا هم هم دیده ام هم شنیده ام. خونواده من هم چون در اطرافمان و همه فامیل شوهرهایی با شغل های خیلی خوب دارند شک دارم این وصلت را قبول کنند کما اینکه پدرم ب مادرم گفته همشهریمان نیستند و راهشان دور است و دخترمان چ انتخابی کرده است…..
    سوالم این است آیا ماندن ب پای همچین پسری ک سن و سالش مثل خودم است .درسش تمام شده و از سربازی معاف است و ب قول خودش از همسن و سالهای خودش جلوتر است .بسیار عاقل است و مثل پسرهای جلف امروزی فکر نمیکند. سالم است . روحیاتمام خیلی ب هم شبیه است .خانواده بسیار خوبی دارد و اهل کار است و مطمینا زود پیشرفت میکند اما شغل دولتی ندارد و میخواهد کسب و کار آزاد مثل شیرینی فروشی یا کافی شاپ راه بیاندازد درست است؟ شاید فکر کنید بااینهمه آب و تاب دادن سوال پرسیدنم چ هست‌.اما مشکل اینجاست ک آنقدر شغل ازاد را پایین میبینم ک او را خیلی اذیت کرده ام و حالا او برای خودش یقین دارد من عاشقش نیستم و فقط اسم و کلاس کار برایم مهم است ‌.ب نظر شما باید چگونه رفتار کنم ؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .دوست عزیز شما تجربه زندگی مشترک را ندارید اینکه به خاطر جو و شرایط خانوادگی و رشته تحصیلی خودتون دنبال فردی باشید که صرفا اسم و کار و پرستیژ اجتماعی داشته باشد درست نیست .البته منظورم این نیست که حتما به فرد مورد تظر پاسخ مثبت دهید خیر ؟چون در مورد ایشون هم خانواده باید رضایت داشته باشند هم خودتان بیشتر بررسی کنید و شرایط را در نظر بگیرید .ولی داشتن ملاک های واقع بینانه مهم تر است و اینکه هیچ وقت یک سری ظواهر که بیشتر برای رضایت خاطر دیگران است تا خودما ملاکی برای خوشبختی نخواهد بود .درون زندگی شخصی پر از تنش ها و شرایط دشوار است .باید فردی همرا ه باشد یک سری ظواهر در ابتدای زندگی دلچسب است و به مرور مشکلاتی را ایجاد می کند .موفق و خوشبخت باشید و تصمیم منطقی بگیرید .

  11. دختر آسمونی
    دختر آسمونیمیگه:

    سلام.به نظر شما یه خانوم وقتی میخواد ازدواج کنه آیا باید تو نوع پوشش و رفتار و ارتباطاتش تغییرایی بده یا باید کسیو انتخاب کنه که عین خودش باشه و همونجوری بپذیرتش؟ آیا همچین چیزی امکان داره که مسیو پیدا کنیم که از ما نخواد هیچ تغییری کنیم؟ اکه باید تغییر کنیم به نظر شما تا چه حد طبیعیه و عمومی و قابل تحمله؟ بیشتر پوشش مد نظر منه..

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .تغییرا مثبت و منفی داریم همسو یا غیر همسو با اعتقادات داریم .گاهی شما بسته به شرایط خود مسائلی را می پذیرید و مشکلی پیش نخواهد امد و گاهی ممکنه این مساله و پذیرش مشکل ساز شود .ولی بهتر است هر فردی را همان طور که هست بپذیرید نه به امید تغییر .بلکه باید اکنون افرتد را ببینیم .زندگی با فردی که ویژگی های مثبت داشته باشد خوب تا حدی هم انعطاف را می طلبد و هر زندگی زناشویی شامل چنین شرایطی خواهد بود .پس باید قبول کنید که مشکلاتی وجود دارد در همه زندگی ها که از قبل باید اماده پذیرفتن را داشته باشید .امیدوارم خوشبخت و موفق باشید و انتخاب درستی داشته باشید .

  12. ناشناس
    ناشناسمیگه:

    سلام . دختر و پسری هستیم ک ۲سال هست داخل دانشگاه همکلاسی هستیم و یک سال است ک باهم در ارتباطیم و از همون اول قرارمون ازدواج بوده و من باب اشنایی باهم یه اشنایی نسبت بهم پیدا کردیم .
    خیلی از خصوصیات خونوادگی و سطح مالیمون شبیه هم هستش .
    خونوادشون مانتویی هستن و راحت و ما چادری هستن همگی ولی خشک مذهبی نیستن به هیچ عنوان .
    موهای دخترخانوم پیداس ولی بقیه حجابشون درسته .
    ازشون درخواست کردم ک موهاشون پیدا نباشه بخاطر من ، و این اعتقاد رو پیدا کنن . چون نماز و روزشون سرجاش درسته و مامانش هم چادری هستن .
    دخترخانوم قبول نمیکنن و میگن شما منو اینجوری خواستین و با فکر تغییر اومدین جلو و من اینجوری راحتم .
    ولی خودم دوست دارم موهای خانوممو نامخرم نبینه .
    نظر شما چیه ؟
    ممنون و معذرت برای طولانی شدن

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام منطق حرف دختر خانم درست است که می فرمایند شما مت رو همین طور دیدید و انتخاب کردید .معیار شما معیار درستی است ولی اینکه بخواهید این فرد رو تغییر بدهید درست نیست .اگر هم ایشون تمایل داشتند به خاطر شما حجاب داشته باشند باز معلوم نیست تا اخر همین طور بمانند .پس هررفردی رو خواستید برای ازدواج انتخاب کنید همان طور که هست بپذیرید و اگر هم فکر می کنید معیارهای شما براورده نشده خب به جای فکر تغییر بهتره دیگر ادامه ندهید .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و انتخاب درستی داشته باشید

  13. baran.goli
    baran.goliمیگه:

    با سلام .من یک سال و خورده ایست با کسی از طریق دانشگاه آشنا شدم .خانواده هایمان آگاه هستن ‌.ما همه ی اخلاق و خصلتهای همدیگرو دوس داریم و دوتامون اهل تلاش و موفقتیم. ب زودی رابطه مان رسمی میشود.ایشان ب حجاب مو خیلی حساسند . میگویند همیشه باید موهایت را بپوشانی .درصورتی ک من اصلا لازم نمیبینم مو پوشیده باشم ولی بااینحال در دانشگاه رعایت کردم اما وقتی دوریم رعایت نمیکنم..او خیلی مواقع میگذاشت بدون حجاب کامل پیشش بروم ولی هروقت ک او اجازه میداد ‌اینگونه بود و من احساس راحتی میکردم. سوال من اینست ک آیا همچین فردی را میشود گفت در آینده شل میشود و خیلی سخت نمیگیرد؟چون اگر خیلی سختگیر بود هیچوقت نمیگذاشت موهایم بیرون باشد. یا اینکه آیا من اذیت نمیشوم بااین موضوع؟واقعا خوشم نمیاید از حجاب ولی باتعریف و ها و خوشزبانی من حجاب را میپذیرم… لطفا کمکم کنید .اگر خیلی لطف کنید ی من ایمیل بزنید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست گرامی طرف مقابل رو همان طوری ببینید که خودش را به شما معرفی می کند .نه به امید اینکه در اینده تغییر کند البته درست می فرمایید خب امکان اینکه ایشون تغییر کنند هم وجوددارد وشاید اکنون به خاطر جو خانواده این سخت گیری رو به شما دارند و در زندگی مشترک مشکلی با حجاب شما نداشته باشند ولی اگر می بینید خیلی حساس هستند و شما نمی پذیرید که همیشه حجاب داشته باشید به نظرم باید بیشتر فکر کنید خیلی از موارد اختلافی در حال حاضر به خاطر همین مباحثی است که افراد فکر می کنند بعدا در طی زندگی حل می شود و کاملا احساسی قضاوت می کنند .امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید

  14. سمانه
    سمانهمیگه:

    سلام همکارم ب خواستگاریم اومد علاقه شدید ب هم پیدا کردیم منتها اختلاف فرهنگی داریم حجاب برای اونها باارزشه ولی برای خانواده من خیر، به خاطر علاقم بهش قبول کردم و مشکلی ندارم اما اطرافیان دخالت میکنند و میگویند جلو شوهرخواهرم روسری نپوشم،گیر کردم بین علاقه ام و دخالت دیگران تو این موضوع، خواستیم تموش کنیم اما برای هردومان سخت است، چندبار تا الان با خانواده اش ب منزلمان اماده، خانواده بسیار خوبی هستن،خود آقا هم مرد کاملی است ،بین خواست او و خانواده ام کدام راانتخاب کنم؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      برای شما چه چیزی مهم و ارزش است .اگر واقعا ایشون و خانوادشون مورد قبول شما هستند و فکر می کنید حرف دیگران برای شما اهمیتی ندارد خب بهتره به ایشون پاسخ مثب بدهید مگر اینکه خوب اونقدر تفاوت خانواده ها زیاد باشد که بعدا هر دو در خانواده هم پذیرشی نسبت بهتون نباشه شاید بهتره ادامه ندهید .امیدوارم متوجه صحبت بنده باشید فرض اینکه اون اقا وقتی حجاب براشون مهمه ممکنه ایده ال های دیگری هم داشته باشند و به لحاظ مذهبی و اعتقادی خیلی از مسائل براشون مهم باشه .ممکنه در فضای خانواده شما نخواهند مراعات هایی داشته باشند .و ایشون هم تمایل نداشته باشد رفت و امدهایی داشته باشید .به هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید .ولی بهتره برای رفع دو دلی به مشاوره پیش از ازدواج هم مراجعه کنید امیدوارم خوشبخت باشید .

  15. مص
    مصمیگه:

    سلام من اولین جلسه آشنایی با آقایی به قصد ازدواج داشتم طی صحبت هایی که کردیم بهدطور کلی از هم خوشمان آمد اما چیزی که نگرانم میکند اینه که ایشون شرط گذاشتن در صورتی که من چادری بشم ایشون سیگار رو ترک میکنند وشدیدا به پوشش چادر اصرار دارن در صورتی که زیاد مذهبی نیستن ،پوشش من نیز مانتوست.نمیدونم قبول کنم این شرطو یا نه؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      بهتره در این مورد عجله نکنید شما فقط قدم اول و برداشتید … و تا شناخت پیدا نکنید نمیتونید اعتماد هم بکنید
      خیلی از این مسایل ریشه در اعتقادات و یا بدبینی افراد داره . یعنی فرد بخاطر رفتارهایی که در گذشته داشته دوست نداره شریک زندگیش شبیه همان موارد تجربه کرده باشه
      به همین خاطر بهتره در بیان قاطع درخواستها و انتظاراتتون صریح و روشن باشید … مگر اینکه قصد داشته باشید ایشون رو به هر قیمتی نگهدارید که در این مورد راه شما مشخص خواهد بود

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .فکر نمی کنم این حرف خیلی منطق داشته باشد اسیبی که سیگار به ایشون وارد می کنه و اینکه ممکنه سیگار خودش منجر به مصرف چیز دیگری هم بشود .ولی خب اینکه شما بپذیرید چادری شوید .ولی قلبا ناراضی باشید و بعد از مدتی مانتویی پوشیده باشید مشکل چندانی ایجاد نخواهد ورد به هر حال ه دوی شما باید بیینید می توانید چنین شرط هایی را بپذیرید یا خیر؟فقط احساسی قضاوت نکنید و درست تصمیم بگیرید .تغییر افراد ان طو که مایل هستیم مخصوصا در سنین خاصی دشوار است .امیدوارم درست تصمیم بگیرید.

  16. فاطی
    فاطیمیگه:

    سلام
    دختری ۲۵ساله هستم خواستگاری خوبی دارم واز نطر خانوادگی وفرهنگ ومالی شبیهه هم هستیم فقط من چادری هستم اما خواستگارم ملاکشون اینه همسرشان مانتویی باشن ولی نه مانتویی که بد حجابی عنوان بشه میخواستم بدونم کاردرستی که من بخاطر ایشون مانتویی بشم به شرط ینکه توافق کنه یه سری جاها باهمون چادر حضور پیدا کنم؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      اولا حجاب با مانتو مشکلی نداره که چنین اشکالی رو گرفتید تا در مرحله خواستگاری هستید در موردش صحبت کنید
      ولی دوست عزیز تا دوران نامزدی بدون خواندن عقد و وارد کردن در شناسنامه رو نگذرونید و خانواده ها با هم رفت و آمد نکن شما نمیتونید هیچ شناختی از ایشون پیدا کنید

  17. سمیرا
    سمیرامیگه:

    با سلام
    من مدت ۳ سال هست که با همکارم آشنا شدم و از همون موقع بحث ازدواجمون مطرح بوده و هست ولی مشکلی که همچنان هست اختلاف سنی۴ سال من با همکارم هست که من از همکارم بزرگترم همکارم با این موضوع مشکلی ندارد ولی به صورت غیر مستقیم نظر خانواده اس را جویا شد که خانواده اش شدیدا با این موضوع مشکل دارند و به همین خاطر همکارم از اینکه موضوع ازدواجش با من را مطرح کند و یا اینکه من را معرفی کند میترسد در این مدت هم من خواستگارانی داشته ام که به خاطر همکارم اونها رو رد کردم. الان میخوام بدونم نقش خانواده و مخالف آنها در ازدواج چقد میتونه تو زندگی تاثیر داره از طرفی همکارم از مادرش خیلی میترسه. اصلا من رابطمو با همکارم بیش از ۳ سال ادامه بدم یا نه …. چون سنم داره میره بالا الان ۳۱ سالمه نمیدونم اگه ادامه بدم اصلا ازدواجمون سر میگیره یا نه !!! از طرفی هم قول ازدواج به هم دادیم ؟؟؟ خودم هم خسته شدم
    هرچند همکارم ۲ سال از این ۳ سال رو سرباز بوده و فقط چند ماهه که مشغول به کار شده و تا الان هم اقدامی نکرده حتی در جهت معرفی من به خانوادش. نمیدونم طبیعیه این کاراش یا نه.
    ممنون میشم اگه پاسخ بدید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      ببینید دوست عزیز خودتون با منطق زیر بنایی دارید پاسخ خودتون رو می دهید .شما خواستگاران رو به خاطر فردی رد می کنید که از شما کوچکتر است این مساله برای خانوادشون قابل پذیرش نیست خانوادشون شما رو احتمالا نمی پذیرند .و اینکه اصلا این اقا شما رو معرفی نکردند تا لااقل نظرات رو بدونند .و سه سال شما عمرو وقتتون رو گذاشتید و قول ازدواج دادید در صورتی که خب هیچ پشتوانه ای وجود ندارد .نگرانی شما طبیعی است و با توجه به شرایط سنی شما ممکنه موقعیت های اینده رو از دست بدهید .و ادامه دادن درست نیست ایشون اگر می خواستند اقدام کنند تا الان اقدام کرده بودند ضمن اینکه ۴ سال رو جدی بگیرید و شاید در درک نیازها و شرایط با هم متفاوت باشید البته که ۳ سال اشنایی وابستگی های عاطفی رو ایجاد می کنه و خب شرایط رو سخت می کند ولی در هر حال نباید احساسی قضاوت کرد بهتره به مورد های ازدواجتون فکر کنید و بدونید که داشتن حمایت خانواده بسیار اهمیت دارد و در اینده نمی تونید بگید نظر اونها مهم نیست چون به هر حال فرزندشون رو رها نخواهند کرد و وقتی به اجبار تن به درخواست ازدواج بدهند بعدا به خاطر هر مشکلی قطعا شما را بازخواست خواهند کرد و مشکلات ببیشتری برای شما ایجاد می کنند و شاید تحمل کردن شرایط برای شما سخت شود .

      • سمیرا
        سمیرامیگه:

        با تشکر فراوان

        • مشاور
          مشاورمیگه:

          موفق باشید

  18. مینا
    مینامیگه:

    وقتتون بخیر.من دختری ۲۲ ساله هستم و با پسری ۲۶ساله بیش از ۱سال ارتباط دارم و علاقه ی زیادی بین ما وجود داره.مشکل اختلاف فرهنگی خانواده هاست.من و اون آقا از خیلی جنبه ها بهم شبیهیم و اختلاف های خیلی سطحی داریم.مشکل اینجاس که خانواده ی این آقا به شدت مذهبی هستن در حدی که آهنگ رو حرام میدونن و خود پسرشون عقاید خانواده ش رو نمیپذیره از طرفی شرط خانواده ش برای موافقت با ازدواج ما حجاب چادر برای منه و اون آقا از من خواستن تنها جلوی خانواده ش چادر داشته باشم.من تیپ امروزی دارم و به حجاب مو هم اعتقادی ندارم.سوال من اینه خانواده ش در آینده برای زندگی ما مشکلی درست نمیکنن؟(با این اطلاع که من فقط به احترام اونا چادر دارم)از طرفی این تفاوت فرهنگی بین خانواده ها باعث مشکل نمیشه؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز توجه داشته باشید که اختلافات فرهنگی و مذهبی امر بسیار مهمی است و نمی شود راحت از ان گذشت .درسته شما بهم علاقه دارید ولی همین که بخواهید به خاطر اونها چادر بپوشید و یا شاید وعده اینکه بعد از ازدواج و درست شدن قضایا راحت باشید و به سلیقه خودتون زندگی کنید مساله ای است که خب باید توجه کنید .نمی شود در مورد افراد این طور گفت که فقط محبت و علاقه اهمیت دارد و نظر خود فرد مهم است که با خانواده موافق نیست .قطعا حمایت خانواده مهم است اینکه بعدا شما می خواهید با این خانواده رفت و امد داشته باشید نمی توانید ان ها را انکار کنید البته اگر شما بپذیرید قلبا متناسب با عقاید انها حجاب داشته باشیدورعایت کنید شاید مشکلات کمتر شود ولی در نهایت به تفاوت ها اهمیت بدهید .و راحت از این مسائل نگذرید بازهم می توانید برای اطمینان از تصمیم گیری با روانشناس صحبت کنید .و هر دو به مشاوره بروید .ولی در مورد مسائل این طور حساس باشید .امیدوارم موفق باشیدو خوشبخت باشید

  19. لیندا
    لیندامیگه:

    مردایی که حجاب دوست دارن اگه حجاب و روسری برای خودشون واجب بشه ایا قبول میکنن که خودشون حجاب داشته باشن؟ایا چیزی که برای دیگرا میپسندن برای خودشون هم میپسندن؟فکر نکنم .چون مردای ایرانی زیر بار زور نمیرن .اما زنای ما متاسفانه زور پذیر هستند و تازه به این ذلت خودشون هم افتخار میکنن!!!!!

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام دوست عزیز منطق صحبت شما دقیقا در چه بخشی است .حجاب مساله ای است که درسته اثرات اجتماعی دارد ولی در هر حال وقتی فردی می پذیرید که بتواند ان را رعایت کند .اگر فکر می کنید شما یا هر فرد دیگری این مساله رو نمی پذیرید خب الزامی ب رعایت ان وجود ندارد .اگر بعضی از اقایان این مساله را مهم می دانند به هر حال چهارچوب فکر ی و اعتقاد انهاست و قطعا برای انها ارزشمند است .و نمی شود در این موارد بحث مقابله را بیان کرد .به هر حال مساله ای است که رعایت ان در کل جامعه امنیت ایجاد می کند .و نمی شود صرف اینکه فردی ان را قبول ندارد به کل تعیم داد و بحث ذلت و …مطرح نیست .بهتره به عقاید هم

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام دوست عزیز منطق صحبت شما دقیقا در چه بخشی است .حجاب مساله ای است که درسته اثرات اجتماعی دارد ولی در هر حال وقتی فردی می پذیرید که بتواند ان را رعایت کند .اگر فکر می کنید شما یا هر فرد دیگری این مساله رو نمی پذیرید خب الزامی ب رعایت ان وجود ندارد .اگر بعضی از اقایان این مساله را مهم می دانند به هر حال چهارچوب فکر ی و اعتقاد انهاست و قطعا برای انها ارزشمند است .و نمی شود در این موارد بحث مقابله را بیان کرد .به هر حال مساله ای است که رعایت ان در کل جامعه امنیت ایجاد می کند .و نمی شود صرف اینکه فردی ان را قبول ندارد به کل تعیم داد و بحث ذلت و …مطرح نیست .بهتره به عقاید هم احترام بگذاریم و فلسفه هر مساله ای را مد نظر قرار دهیم .موفق باشید

  20. padma
    padmaمیگه:

    وقتتون بخیر
    سوالم در مورد خواسته غیر منطقی خواستگارم از من هس.ایشون در مورد حجاب و پوشش من که مانتویی هستم مشکلی نداره ولی نسبت به معاشرت با محارم سختگیر هست.مثلا در خانواده من بوسیدن یا بغل گرفتن پدر و فرزندی یا خواهر و برادری یه چیز روتین و عادیه و معمولی هست ولی ایشون از من میخاد که به جز پدرم حتی برادرم رو نبوسم یا مثلا جلو عمو و دایی که حلال هستن روسری بپوشم .از نظرتون طرز فکر ایشون مشکل داره یا رفتار من؟ لطفا راهنمایی کنید که رفتار مناسب چیه؟

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      اینکه در برابر محارم هم حجا ب داشته باشید شاید در جامعه امروزی قابل پذیرش نباشد ولی نمی شود به ایشون هم برچسب غیر منطقی بودن را زد .باید دید شما چقدر نسبت به مساله پذیرش دارید و می توانید این شرایط را تحمل کنید .اگر شما واقعا این را نوعی افراط می دانید خب باید راحت مطرح کنید و بفرمایید که این مساله را قبول ندارید .اگر مشکلی با این نوع رفتار ندارید که خب مشکلی وجود نخواهد داشت ..ولی توجه داشته باشید که در مساله ازدواج باید منطقی فکر کنید و هر توقعی را نمی توانید براورده کنید و نمی پذیرید خیلی راحت مطرح کنید چون بعدا اگر اجرایی نشود ممکن است کدورت هایی شکل بگیرد .بهتره در ازدواج هر فردی را همان طوری که هیت بپذیریم امید داشتن به تغییر فرد فقط مشکلات را افزایش می دهد .
      موفق باشید

« دیدگاه های قدیمی تر
ارسال نظر

رابطه جنسی بعد از حاملگی | زمان مناسب و تمارین جنسی

رابطه جنسی بعد از حاملگی | زمان مناسب و تمارین جنسی

پس از حدود ۹ ماه از کاهش فعالیت جنین در طی رشد جنین، ممکن است زوج پس از بارداری برای شروع رابطه جنسی آماده شوند.

در چه مرحله پس از زایمان، ایمن بودن برای ادامه رابطه جنسی برقرار می شود؟

به طور کلی توصیه می شود که در طی ۴ تا ۶ هفته اول پس از زایمان واژینال یا سزارین از مقاربت جنسی اجتناب شود.

با این حال، قبل از شروع مجدد جنسیت، با ارائه دهنده خدمات درمانی خود صحبت کنید.

اغلب موارد، به خصوص در موارد سزارین، اشکال پریدگی یا اپیزیوتومی، توصیه می شود تا زمانی که بازدید ۶ هفته ای از پس از زایمان برای تأیید شدن از یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی، برای از سرگیری فعالیت جنسی، صبر کنید.

بعد از زایمان، بدن شما در یک فاز بهبودی قرار دارد که در آن خونریزی متوقف می شود، اشک در حال جوش است و دهانه رحم بسته می شود.

داشتن رابطه زناشویی خیلی زود، به ویژه در دو هفته اول، به دلیل خطر خونریزی پس از زایمان یا عفونت رحمی توصیه نمی شود.

رابطه جنسی بعد از حاملگی زمان مناسب و تمارین جنسی

عوامل آمادگی رابطه جنسی بعد از حاملگی

عوامل متعددی بر آمادگی برای از بین رفتن رابطه جنسی پس از تولد نوزاد تاثیر می گذارند، از جمله:

  • سطوح درد
  • خستگی
  • فشار
  • درایو جنسی
  • ترس از رابطه جنسی یا حاملگی
  • خشکی واژن
  • افسردگی پس از زایمان
  • پس از زایمان جنس چه احساسی دارد؟
  • جنس پس از بارداری

زنان ممکن است بدانند زمانی که آنها پس از زایمان می توانند با خیال راحت رابطه جنسی داشته باشند.

با توجه به تغییرات هورمونی در دوران پس از زایمان، بسیاری از زنان احساس خشکی واژن را تجربه می کنند که ممکن است در صورت شستن شیر مادر، دوره زمانی معمول ۴ تا ۶ هفته ادامه پیدا کند.

این به خاطر سطوح پایین استروژن در گردش است .

تغذیه با شیر مادر همچنین می تواند باعث کاهش میل جنسی شما شود. علاوه بر سطح پایین تر هورمون های گردش، جنس دردناک ممکن است از پری پرینه یا اپیزیوتومی همراه باشد و چند ماه بعد از تولد یک نوزاد ادامه یابد.

کاهش درد رابطه جنسی بعد از حاملگی

مراحل که می تواند درد در هنگام رابطه جنسی پس از بارداری را کاهش دهد عبارتند از:

  1. کنترل عمق نفوذ با موقعیت های مختلف جنسی
  2. افزایش روانکاری واژینال
  3. مصرف دارو درد
  4. تخلیه مثانه
  5. گرفتن حمام گرم

روانکاری واژن

روانکاری واژن، مانند کرم یا ژل بدون نسخه (OTC) ممکن است در از بین بردن علائم خشکی واژن مفید باشد.

اگر از کنترل تولد کنترل مانع استفاده می کنید، برای جلوگیری از تضعیف لاتکس از یک روان کننده آب استفاده می شود.

در عوض، تحریک دهانی و یا دستی ممکن است در طول روند بهبودی باشد.

برای بعضی از افراد ممکن است برای ارزیابی و درمان زخم های دردناک بعد از زایمان توصیه هایی برای متخصص توانبخشی در لگن توصیه شود.

جنس پس از زایمان ممکن است متفاوت باشد. این به دلیل کاهش تنه عضلات واژن و ظرفیت کشش است.

با این حال، این کمخونی در حالت واژنی اغلب موقت است و تحت تاثیر عوامل متعددی از قبیل ژنتیک، اندازه نوزاد، تعداد زایمان قبلی و استفاده از تمرینات Kegel است.

هورمون ها می توانند انواع گوناگونی از علائم و گاه ناخوشایند ایجاد کنند.

به عنوان مثال، در طول مقاربت جنسی، سینه های شما ممکن است به علت پاسخ هورمونی به ارگاسم شیر را از بین ببرد. قبل از رابطه جنسی سعی کنید این علامت را کاهش دهید.

هورمون ها می توانند انواع علائم غیر معمول ایجاد کنند.

به عنوان مثال، سینه های شما ممکن است در هنگام مقاربت جنسی، شیر را از بین ببرند، زیرا هورمون ها به ارگاسم پاسخ می دهند. قبل از داشتن رابطه جنسی برای جلوگیری یا کاهش این علامت سعی کنید پمپ کنید.

تمرین جنسی عضلات لگن

تمرینات کگل از عضلات کف لگن می تواند به شما کمک کند تا بعد از تحویل نوزاد، قدرت و ثبات را در ناحیه واژن ایجاد کنید.

آنها ساده هستند و می توانند تقریبا در هر کجا اجرا شوند.

گام اول این است که عضلات کف لگن را پیدا کنید. این موارد می تواند به راحتی با متوقف کردن جریان ادرار بار دیگر به حمام برسد.

نقاطی که شما احساس می کنید فشار عضلات کف لگن است.

تمرین جنسی عضلات لگن - زن باردار

انجام تمرینات زناشویی کگل

برای انجام درست کگل به این مراحل مراجعه کنید:

  1. عضلات را در قفسه سینه، شکم، ران و باسن بکشید.
  2. عضلات لگن را به همان شیوه ای که عضلات در اولین بار یافت می شوند، فشار دهید. سعی کنید یک جریان خیالی اواخر جریان را متوقف کنید.
  3. این را برای ۵ تا ۱۰ ثانیه نگه دارید.
  4. شما باید بتوانید احساس سفتی و حرکت رو به بالا آنا، مثانه یا واژن را احساس کنید. این بدان معنی است که شما با موفقیت Kegel را تکمیل کردید.
  5. شکستن ۵ تا ۱۰ ثانیه و ۱۰ بار تکرار کنید.
  6. این را ۳ بار در روز تکرار کنید.
  7. شما باید بتوانید طول مدت هر فشار و تعداد مجموعه ها را افزایش دهید تا عضلات کف لگن قوی تر شوند.
  8. با گذشت زمان، این باید باعث شود که رابطه جنسی کمتر دردناک و لذت بخش تر باشد.
  9. گزینه های کنترل تولد پس از زایمان

کنترل بارداری پس از حاملگی

کاندوم یک شکل مؤثر کنترل تولد پس از بارداری است.

داشتن یک روش قابل اطمینان کنترل زایمان پس از زایمان برای جلوگیری از بارداری ناخواسته مهم است.

اگر شما علاقه مند به پیشگیری از بارداری هستید، گزینه های مانع از قبیل کاندوم یا پیشگیرانه های ضد بارداری پروژستین مانند Depo-Provera یا مینی قرص را در نظر بگیرید.

زمان بندی برای دستگاه هورمونی مس یا داخل رحمی و یا استفاده از یک روش مانع از پیشگیری از بارداری مانند دیافراگم یا کلاه سرویکس باید با ارائه دهنده خدمات بهداشتی شما مورد بحث قرار گیرد.

کنترل بارداری پس از حاملگی زن

اگر شما علاقه مند به روش های کنترل تولد ترکیبی شامل استروژن و پروژسترون مانند قرص ها یا حلقه واژنی هستید، با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود، به این نکته توجه کنید که آیا این گزینه برای شما مناسب است یا خیر.

زمان بازنشستگی جنس پس از تولد یک کودک در نهایت تصمیم شخصی است.

زنان باید با همکاران و تیم مراقبت های بهداشتی خود در مورد هر نگرانی که ممکن است حضور داشته باشند با هم صحبت کنند.

احساس گناه در زندگی می کنم چه کنم؟

احساس گناه در زندگی

گناه و در کل مرتکب یک گناه شدن می تواند عواقب خیلی بدی برای فرد داشته باشد  و احساساتی همچون پشیمانی و عذاب وجدان را به همراه دارد. به خصوص اگر فرد با زندگی دیگران بازی کرده و یا در مباحث و مسائل جنسی مرتکب گناه شده باشد. اینجور افراد زندگی خوبی نداشته و همواره فکر گناهانشان آنان را مورد آزار قرار می دهد. درست است که از یک جایی به بعد ارتکاب گناه برای آنان عادی می شود اما فکر و عذاب وجدان هیچ گاه آنان را آسوده نخواهد گذاشت.

line-separator

این افراد برای مقابله با این افکار یا خود را غرق در گناه می کنند و یا از راه خود بازگشته و پشیمان می شوند. بهترین راه برای آنان مشورت با کارشناسان و روانشناس ها است اما یک نکته حیاتی برای این افراد عدم چشیدن طعم خوشبختی در زندگی اینده خودشان است. آنان ازدواج کرده و حتی بچه دار می شوند اما این فکر که فردی گناه کار هستند و گذشته ای بد دارند آنها را مورد اذیت قرار می دهد. تا جایی که توان مقابله نداشته و دست به کارهای افراطی میزنند.

line-separator

توصیه مشاوران به این افراد این است که از هرکجا که می توانندجلوی گناه خود را بگیرند سپس با مشورت و کارشناسی دقیق ازدواج کرده و گدشته خود را با همسرشان قبل از ازدواج در میان بگذارند در این صورت می توانند از عذاب وجدان راحت شده و بسیاری از مشکلات خود را حل نمایند. اما باید بدانند که وقتی ازدواج کرده اند متعهد هستند و دیگر باید به زندگی خود پایبند بوده و برای خوشبختی همسر و فرزندانشان تلاش نمایند.

 مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مرکز مشاوره ازدواج

 

173پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. ناشناس
    ناشناسمیگه:

    سلام و عرض ادب به شما من متاهل هستم یازده سال از عروسی میگذرد واقعا من هیچ همسر مو از اول ازدواجمم دوست نداشتم هیچ برام اهمیت نداشت ادم خوبی من در سن سیزده سالگس ازدواج کردم که هیچ نمفهمیدم ازدواج چی هست نمفهمیدم زندگی چی هست از ما بزرگ ها مون برامون تصمیم میگرن و اینکه من حالا چهار فرزند دارم واقعا باکسی تلفنی صحبت میکردم اما اولا بخاطر استوار نگداشتن زندگی اونا میدونید دختر عموم همیشه به من میگفت به شوهرم اینو بگو اونو بگو بخاطر همون هیچ نفهمیدم که چرا من بهش علاقه پیدا کردم و بریش به ارسال پیام بهش گفتم که من دوستش دارم و اون برام گفت نگو این حرف ها رو بعد این حرفا خوبیت نداره بعد دیگه نگوفتم تا که خود اون اقا برام ابراض علاقه کرد گفت یه چیزی بگم ناراحت نمشی گفتم نه بگو گفت من تو رو دوست دارم واقعا دوستت دارم بیا هر دوتو مون همرای این هر دو زندگی مونو تموم میکنیم گفتم باشه من خیلی از این چیزا بعدم میومد ولی شوهرم شکاک من براش مگفتم من پاکم ولی باور نداشت منم گفتم باشه وقتی شوهرم هیچ باوری ندار سرم دیگه مخوام چی کار از سیزده سالگی من همراش زندگی میکنم یه پچه بودام دنبال بازی کودکانه خودم مهمون که میومد خونه مرفتم چای میزاشتم پیش مهمون بعد میومدم دنبال بازی خودم خیلی کوچیک بودام واقعا من دلم بر خودام مسوزه الان الان بیست بیست شش سالم بچه اولیم بخاطریکه زیاد کوچک بودام مورد تو شکمم الان پسر بزرگم ده سالش واقعا خیلی ناراحت کننده است که خودت طفل باشی و باید از طفل خودت مواظبت کنی خیلی ها منو درک نمکونن بخاطریکه هیچ شاید با این سوژه اصلا رو به رو نشوده باشن واقعا زندگی بعدی رو سپری کردام بعدان من و این اقا تصمیم جدی گرفتیم که من از شوهرم و اون از خانمش جدا میشه بعد من پیش قدم شودام به شوهرم گفتم من میخوام ازت جدا بشم منو جدی نگرفت و تا اینکه به پدرم گفتم پدرم خیلی ناراحت شود بعد علتشو پرسید من گفتم علت خیلی داره میدونی پدر جان منو تو توی خونت فقط سیزده سال گذاشتی بمونم فقط سیزده سال نموندی درس بخونم و یک ادم باشم که به درد جامعم بخورم اره تو که به من اینجور کار تهملی رو کردی حالا من ابروی همه تونو میبرم من دیگه نمخوام تو این زندگی باشم که دوران کودکیمو با بچه های خودام سپری کردم دیگه پدرم اشکاش ریخت گفت دخترم هر تصمیمی بگیری من باهتم داداشام گفت همه مون باهاتیم پدرم گفت که دیگه هیچی نمیگم فقط لطفا به بچه هات فکر کن تا فردا صبح فردا بازم برام بگووبعد من واقعا طرف بچه هام میدیم و به این نتیجه رسیدم که کار من بخاطر خودام اشتباه نیست اما بخاطر طفلای معصومم اشتباه است بعد به اون اقا زنگ زدم و گفتم میدونی من میخوام با همسرم زندگی کنم اگه یه ادم شکاک اگه به خودش نمیرسه اگه واقعا تهمت بچه خودشو به من زد که این بچه مال من نیست ب هش گفتم بیا بریم معاینه دی ان اه کنیم گفت نه این معلوم که پسر خودام حاضر نشود بعدام به این اقام گفتم نه هر چی که باشه من بیام با تو زندگی کنم تو هیچ وقت سر من اعتبار میکونی نه نمکونی من هیچ وقت بعد نبودام و واقعا بر خودام متاسفم که چرا خداوند منو تنها گذاشت و حالا میدونم که دوباره خداوند حواسش بهم شوده نمیزاره تا لب پرتگاه رفتم اما پایین ننداخت منو خدا منو کمک کرد که دیگه واقعا یه مادر خوبی باشم بر فرزندام اشکای پدرم منو به خودتم اورد گفتم خدایا من چی میکنم اشک پدرم در اوردم خدایا کمکم کن ولی العان هیچ رابطه ای تلفنی ندارم هیچی اما عذاب وجدان اصلا نمیزاره زندگی کنم خیلی عذاب وجدان دارم در حالی که اون اقا خیلی ادم خوبی بود اصلا حرف های بعد بهم نمگوفت فقط فقط یک بار بهم گفت واقعا دوسست دارم و برام گفت بیا منو تو یه زندگی عالی درست کنیم فقط همنقدر بع اون اقام گفتم که من واقعا دارم عذاب میکشم نمیدونم که منو خدا میبخشه یا نه اما من نمیخوام دیگه همرای تو حرف بزنم نیخوام دیگه همرای نامحرم صحبت کنم لطفا تو تا اینکه به من بگی دوستت دارم برو به زنت بگو اون برات حلال نه من منم همینطورم تا که بیام به تو بگم میرم به شوهرم حلال زندگیم میگم لطفا بیا تموم کنیم گفت باشه تو خیلی یه زن خوب هستی خیلی پاک دامنی گفتم ای کاش قلبم تا همیشه پاک میموند ای کاش هیچ وقت به تو حرف دلمو نمگوفتم واقعا بعد من شوهر دارم خدایا کمکم کن خدایا درد دلمو تو بشنو خداوندا من میخوام منو فراموش نکونی اگه حالا نگذاشتی تنها پس هیچ وقت نمیزاره بازم خداوند را شکر میکنم که حتی دست نامحرم بهم نخورده اما فقط تلفن صحبت کردام دروغ نمیگم بدون خدا هیچ شاهدی ندارم ولی میدونه که من راست میگم لطفا راهنمایم کنید چی کنم به شوهرم بگم کاری که کردام یا نه من نمیتونم تو چشمای شوهرم ببینم خدا کمکم کن لطفا شما هم کمکم کنید دعا کنید برام لطفا نمخوام بعد باشم

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز کاملا شرایطی که توصیف می کنید قابل درک است کاملا مشخص است که وقتی دختری در اوج دنیای کودکی مسئولیت بزرگ زندگی را به عهده می گیرد چقدر سخت است چقدر فراز و نشیب های زندگی او را ازار می دهد و اینکه حالا کودکانی داشته باشد که شاید اختلاف سنی چندانی با مادر خود نداشته باشند بله همه مواردی که می فرمایید درست است ولی اگر شما فرد با انگیزه ای باشید برای ادامه تحصیل برای نشان دادن خودتون در زندگی برای اینکه به دیگران بفهمانید حق زندگی کردن دارید هیچ وقت دیر نیست بچه های معصوم شما گناهی ندارند به هر حال اونها که نخواستند به دنیا بیان و شما و همسرتون مسئول اونها هستید اینکه به خاطر مسائل بین شما و همسرتون و شرایط عاطفی که داشتید بخواهید به فرد دیگری وابسته شوید شاید غیر طبیعی نباشد چون شما سنی ندارید تازه در سن شما افراد ممکنه به فکر ازدواج باشند ولی به این مساله فکر کنید که خوب شما شاید نسبت به هم سن های خود پخته تر هستید فرزندانی دارید که می توانید در سنین جوانی شاهد موفقیت و ازدواج اونها باشید و از زندگی لذت ببرید .خوشبختی انها را ببینید .و اینکه مدتی تلفنی در ارتباط بودید و ایشون هم از اقوام بودند خوب همین که متوجه شدید اشتباه بوده کفایت می کند .به هیچ وجه نباید مساله بازگو شود مخصوصا به همسرتون که شکاک هستند و ایشون هم از فامیل هستند و درگیری زیادی ایجاد خواهد شد به هر حال شما تصمیم عاقلانه گرفتید و ترجیخ دادید کنار فرزندان خود باشید سختی ها رو به جان بخرید ولی خیانت نکنید و ارتباط نداشته باشید این خودش کافیست و اصلا جایی برای عاب وجدان ندارد همه ممکن است بنا به شرایط روزی دچار خطا شوند .ببنید یادتان باشد که همسر شما حتما کنار نقاط منفی نقاط مثبتی هم دارد و در این ۱۱ سال زندگی می توانید ان نقاط مثبت را با سیاست های زنانه خود تقویت کنید ایشون رو به زندگی دلگرم کنید و خودتون هم رضایت بیشتری داشته باشید .به هر حال در هر زندگی سختی هایی وجود دارد ولی انسان های مقاوم همیشه پیروز هستند بهتره اگر امکان مراجعه حضوری دارید خوب حضورا مراجعه داشته باشید .اصلا نگران نباشید مهم برگشت شما به زندگی است و امیدوارم از این به بعد کمی سازگار تر رفتار کنید و همسرتون رو به سمت خودتون جذب کنید و تلاش کنید شرایط رضایت بخشی را فراهم کنید قطعا فردی که در این سن مسئولیت فرزندانی است از عهده چنین مسئولیتی بر می اید به شرطی که بخواهد

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  2. امیر
    امیرمیگه:

    سلام . من یک ماهو خرده ایه که با دختری دوست شدم. دوستی ما نیتش برای ازدواجه و الان برای آشنایی با هم دوستیم تا بهتر همو بشناسیم.حتمن تعجب میکنین تو این زمان کم چطور همچین تصمیمی گرفتین!, ولی نه من و نه اون احساسی تصمیم نگرفتیم. و به خودمون مطمئنیم که به درک و بلوغ عقلی رسیدیم و حتی الانشم حاظریم تصمیم های منطقی ای بگیریم که نتیجه اش باعث تموم شدن رابطمون بشه. خیلی دلم میخواد که وقتی حرف های منو میخونید درکم کنید چون من احساس میکنم که شرایط منو دوستم خیلی خیلی فرق داره با بقیه یرابطه ها.اول یکم اطلاعات در اختیارتون میزارم:دوستم ۱۸ سالشه و منم ۱۹ سالمه. تصمیمون واسه ازدواج برای آیندست و الان بهم متعهدیم و داریم بیشتر با هم آشنا میشیم. اون دختر هفت ساله که کانادا زندگی میکنه(الان بعد هفت سال برگشته و برای مدتی ایرانه و قراره بزودی برگرده).و کاملا شخصیتش اونجا و با اون فرهنگ شکل گرفته. من هم پسری هستم که خودم متوجهم که افکار سنتی ندارم و با خیلی چیزها کنار میام و از این بابت به خودم اطمینان کامل دارم. دوستمم همینطور و از این بابت خیلی تفاهم داریم. مثلا یه مورد رو بگم, نه من و نه دوستم با رابطه ی جنسی قبل از ازدواج مشکلی نداریم.یه چیز مهمی که هست اینه که ما احساس میکنیم واقعا انگار نیمه ی گمشده ی همیم. واقعا هر دو طرف احساس مکمل هم بودنو داریم. واقعا میگم, هیچ هیچ هیچ دروغی تا حالا گفته نشده بینمون و حتی حرفهایی از گذشته زده شده که اگر تو هر رابطه ی دیگه زده شده بود حتمن به جدایی میکشید,هیچ تظاهری نداریم و پیش هم کاملا خودمون هستیم ,همو واقعا دوست داریم,درک به معنای واقعی داریم از هم, باورتون نمیشه تو این یک ماه چقدر بهم نزدیک شدیم و من اسمشو سرنوشت میزارم. انگار قرار بود بهم برسیم. حتی اینقدر بهم نزدیکیم که من اعتقاد دارم دوستم منو بیشتر از خانوادم میشناسه. هردومون منطقی هستیم و هیچوقت هیچوقت نخواستیم احساساتی حرفی یا تصمیمی بگیریم. این حرفهامو خواهشا باور کنید, واقعا از روی احساسات نیست و کورکورانه نمیگم.باورتون نمیشه حتی ما خودمون هم تعجب میکنیم که چطور ممکنه دو نفر اینقدر بهم نزدیک شن تو یک مدت نچندان زیاد.واسه هردومون مشخصه که به بلوغ فکری و اخلاقی رسیدیم و وجه مشترکمون اینه که هردومون به خاطر مسائل شخصیه خانوادگی(مشکلات پدر و مادر) و درگیر شدن مون توسط خانواده با اون مشکلات, خیلی زود بزرگ شدیم و این برای همه ی اطرافیانمون مشخصه که خیلی بیشتر از سنمون میفهمیم. نه من و نه اون رفتار های جاهلانه نداریم. یعنی من توی تصمیم هام و رفتارهام مثل یک مرد بالغ عمل میکنم و دغدغه هام خیلی بیشتر از کساییه که هم دوره ی منن و دوستم هم همینطوره. با این حرفهام فقط خواستن واستون ثابت کنم که رابطه ی ما یکمی فرق داره و خودمون احساس میکنیم که قراره نتیجه ای داشته باشه و یه رابطه ی بیهوده و بی هدفی نیست. خواهش میکنم حرفهامو باور کنین.میدونم شرایط ما خیلی سخته ولی قبول کردیم برای هم و باهم تلاش کنیم. قرار شد من هم درسامو با تلاش جدی تر بخونم و برم کانادا. نه اینکه به خاطر شرایط الانم اینکارو کنم, نه. قبل از دوستیم هم تصمیمم برای رفتن بود والان جدی تر شده و به کانادا فکر میکنم. راستش هدف من از این نامه چیز جدی تریه. اگه میشه یه کمک اساسی بهم کنید. ولی فقط میخوام بهتون بگم که من اصلا تفکرات سنتی ندارم. من تا الان هیچ رابطه دوستی با دختری نداشتم, هیچ رابطه ی جنسی ای هم پس نداشتم. اما دوستم چرا. به خاطر فرهنگ اونجا دوستم هم رابطه ی دوستی داشته و هم رابطه ی جنسی.زیاد هم داشته. یک بار حتی ناخواسته باردار شده و جنین رو توی دوماهگی سقط کرده. باور کنین من تا اینجا مشکلی ندارم.اما یه چیزی هست که میخوام بگم. وقتی دوستم به ایران برگشت. پدرش که ۵ سال بوده از مادرش جدا شده و برگشته بوده ایران وقتی متوجه برگشت دخترش میشه یک ایمیل ۲۰ صفحه ای میزنه و تو کل این ۲۰ صفحه همش به دوستم توهین شده. یعنی پدرش تمام مشکلات خانوادگیرو گردن مادر و دخترش که اون موقع ها تنها ۱۰،۱۱ سالش بوده, گذاشت.درصورتی که مشکل اصلی پدرش بوده چون از لحاظ روحی و روانی بیمار بوده. خب به خاطر این ایمیل و اون حرفهای سنگین کلی فشار روی دوستم ایجاد میشه. سنگینی و حجم اون فشار رو واقعا کسی نمیتونه درک کنه چون واقعا چیز کمی نبوده. دوستم میشکنه و و زیر این همه فشار روحی له میشه. واقعا برای یک مدت خودشو گم میکنه و در نتیجه خودشو میبازه. خواهش میکنم که شرایط و فشار سنگینشو تا جایی که میتونید حس کنید تا متوجه حرفهام بشید. دوستم دست به کاری میزنه که الان واسش پشیمونی اورده. منم به خاطر همی قضیه کمی درگیریه ذهنی واسم ایجاد شده. دوستم فکر کرد که اگه با پسری رابطه دوستی داشته باشه شاید میتونیه این فشار سنگینو از رو دوشش برداره. همین اتفاق هم میوفته و وارد یک رابطه ی دوستی میشه. دوستی شون کلا یک هفته و نیم بوده. ولی یک اتفاق مهمی میوفته. دوستم با اون پسره و دوست اون پسره رابطه ی جنسی انجام میده(رابطه ی سه نفره). واقعا شاید الان کلی فکر و قضاوت کنید ولی خواهش میکنم منو کمک کنید. این دوستم بعد از اون کارش که واقعا هیچ احساس عاطفه ای براش نداشته و فقط خواست یجورایی از خودش و پدرش انتفام گرفته باشه اینکارو میکنه و اصلا اون آدمی نیست که شما الان شاید فکر کنید. بعد از اون اتفاق ,دوستم تصمیم گرفته بود که همه چیزو تموم کنه با طرف مقابلش. در کنار این ها, یک روز اتفاقی میاد مغازه ای که من توش کار میکردم(یک کافی شاپ و فست فود و رستوران باهم).میاد منو اونجا میبینه و عاشق شخصیت من میشه. بدون اینکه من اصلا صحبتی کنم و هیچ کار و نگاه منظور داری داشته باشم و فقط کار خودم که گارسونی بود رو انجام دادم. واقعا تو یک نگاه عاشقم میشه و من هم متوجه نگاه های غیر عادی وپر از برقش شدم. حالا دوستم بخاطر حسی که بهم پیدا کرده بود خیلی خیلی جدی نر از قبل خواست که هر چیزی که قبل از آشنایی با من رو داشته بود رو تموم کنه. و اینکارو هم قبل از دوستی با من کرد. چندین بار اومد مغازه و من هم کم کم بهش حس علاقه پیدا کردم. و یک روز بالاخره تصمیمو گرفتم و بهش پیشنهاد دوستی دادم و نتیجه این شد که تا الان باهم دوستیم. تو یک هفته اول آشناییمون خیلی بهم نزدیک شده بودیم و کلی شناخت پیدا کرده بودیم از هم.و من بین حرفهام به دوست گفتم که من خیلی از دروغ بدم میاد و تمام تلاشم تو زندگی اینه که هیچوقت به کسی و به ویژه به شریکم دروغ نگم. به هیچ وجه! راستش این حرفم تو دهنش ریشه کرد و بخاطر علاقه و عشقش به من حاظر شد تمام گذشتشو بهم بگه .من هیچ اصرای از این کار نداشتم و دوستم تو این کار پیش قدم شد. چون من یک باوری دارم و اون اینه که اگه قرار باشه تعهدی بین دو نفر باشه برای از الان به بعده و نه گذشته. و گذشته ی کسی جز خودش به کس دیگه ای ربطی نداره. حتی با اینکه میدونست ممکنه که منو از دست بده ولی باور کنید تا الان هیچ دروغی بهم نگفته و همه چی از گذشتشو به من گفته. و این خیلی خیلی برای من ارزشمنده. حتمن میگید که یک سری چیزها نباید گفته شه توی روابط ولی خب این نصیحت برای شرایط ما یکم دیره . باور کنید دوستم کاملا پشیمونه و از وقنی با من آشنا و دوست شده کلی تغییر کرده. چون من با حرفهام و یاد آوریه ارزش هاش دارم بهش کمک میکنم که به این باور برسه که ادم با ارزشیه و خیلی تو این کار موفق شدم. و همیشه از من به عنوان یک نعمت تو زندگیش یاد میکنه و منو باعث تغییرات بزرگ تو زندگیش میدونه. باورتون نمیشه ,دوستم این حرفها و این اتفاق هارو حتی برای دوست صمیمش که نزدیک ۱۵،۱۶ سال باهم بزرگ شدن و خیلی بهم نزدیکن نگفته ولی تو یک هفته اونقدر ها به من احساس نزدیکی پیدا کرده که تونست این حرف هارو با من درمیون بزاره. میخوام که باور کنید که دوستم اون ادمی که فکر میکنید نیست و فقط بخاطر شرایط سنگینش خودشو باخته و تصمیم های اشتباهی گرفته بود. چون من هم باورش دارم. اگه میشه کمک کنید منو. چون یکم دارم اذیت میشم ولی بدونید که ادمی هستم که با کمی تمرین با این چیزها کنار بیام ولی میخوام نظر و پیشنهاد شمارو هم بدونم. در حقم وخواهری برادری کنید. نیاز دارم واقعا بهتون.

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام دوست عزیز توضیحات مفصل شما رو مطالعه کردم و ممنون که صادقانه مسائل را درمیان گذاشتید در ابتدا فکر می کنم اگر خودتون تمایل داشته باشید بهتره حضوری مراجعه فرمایید چون قطعا مسائل بهتر پیگیری خواهد شد.در مورد مساله شما درست است که به قول خودتون فرد سنتی نیستید و ایکه هر دو صادقانه مسائل را با هم در میان گذاشتید و راحت صحبت کردید و مشکلات خانوادگی در مورد هر دو وجود داشته و نیازی به تکرار نبود به هر حال پختگی شخصیت ربطی به سن و سال ندارد بعضی ها زودتر بزرگ می شوند زودتر به بلوغ فکر می می رسند و خب شما خم یکی از انها ولی در این مورد درسته که اگر فردی اشتباه کرده نباید تا اخر عمر محکوم به شکست باشد ولی بحث تفاوت فرهنگی و محل زندگی و شناخت شما از زندگی این دختر خانم است .رابطه جنسی سه نفره تبعاتی برای ایشان داشته و اگر در این سن این رابطه را داشتند خب طبیعی است که دچار مشکلات روحی قبل بودند و بعد از ان دچر اشفتگی هایی بشوند و اینکه ایشون می خواهند برگردند کانادا شما چه شرایطی دارید چقدر می توانید همراهی کنید شما تجربه زندگی در خارج از کشور و درگیر شدن با مشکلات احتمالی را داشتید ایا فردا که ایشون رو به عنوان همسر بپذیرید در رابطه جنسی دچار مشکل نخواهید شد وقتی اطلاعاتی دارید ایا به ایشون بدبین نخواهید شد و با هر عملی دچار شک نمی شوید که شاید باز رفتارهایی ادامه داشته باشد ایشون چقدر تعادل روحی دارندد ؟اگر مشکل روحی باشد که هر چند وقت یک بار چنین رفتارهایی اتفاق بیفتد شما چگونه با همه ایده ال ها و ارزوهایی که در این سن دارید با ان برخورد می کنید .ببینید شما هنوز سن کمی دارند به لحاظ تجربه در زندگی خوب اینکه عاشق هم شدید و ایشون دلبسته یعنی احساسات البته که منطقی هم داشته باشد به هر حال بعدا شما مادر ی برای فرزند خود می خواهید و همسری که وفادار باشد و متعهد باشد بهتر است کمی بهم زمان بدهید برای شناخت بیشتر و اینکه جریان سفرشما چگونه خواهد شد خانواده ها چقدر می پذیرند .همه و همه مسائلی است که بهتر است حضوری بررسی شود چون انتخاب بسیار دشواری است در عین حال امیدوارم تصمیم منطقی گرفته شود و خوشبخت باشید

  3. رحیل اسماعیلی
    رحیل اسماعیلیمیگه:

    با سلام و خسته نباشید، ممنون از این کار انسان دوستانه تون، من متاهل هستم و صاحب یک فرزند پسر هشت ماهه هستم. معماری خوندم کارشناسی، متاسفانه تو رشته خودم کار دائم گیرم نیومد با اینکه آدم موفقی تو رشته خودم بودم. الان برای یک شرکت دخانی کار نی کنم(پخش سیگار) ، کار ما قانونیه ولی من خیلی دچار عذاب وجدان هستم چون محصولی که پخش می کنیم و به دست مردم میرسونیم آسیب زاست. لطفا راهنمایی کنید به درآمد کارم نیاز دارم و ولی عذاب وجدانم رو نمی دونم چکار کنم، در ضمن تو معاری هم به خاطر اینکه به طبیعت با ساخت و ساز آسیب می رسید، عذاب وجدان داشتم یکی از دلایلی که کار معماری رو ول کردم همین بود، لطفا راهنماییم کنید، راستی من عاشق ثوتمند شدنم به خاطر همین بین پول دراوردن و عذاب وجدانم گیر کردم.ببخشید طولانی شد ممنون.

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .دوست عزیز امروزه هر شغلی را که بخواهید داشته باشید ممکنه چنین مسئله ای داشته باشد .به هر حال ما روزان۶ تبلیغات زیادی برای عدم مصرف سیگار داریم ولی این کارخانه فعالیت قانونی دارد .و خب نمی شود بر اساس صرف عذاب وجدان فعالیت کرد به هر حال همان طور که توجه دارید احتمالا می دانید اگر به این مساله توجه کنیم .هیچ کاری را نمی شود انجام داد .در مورد معماری هم همین طور فکر می کنم له خاطر وسواس فکری در این مورد باید مراجعه داشته باشید به هر حال در هر کاری اگر مطابق با شرایط کاری درست کار کنیم ارزشمند است و همه اتفاقات را نمی توانیم جلوگیری کنیم و مسائلی که دست ما نیست مسئولیتش با ما نیست .شما در کارخانه ای کار می کنید اینکه چه می کنند مسئولین باید پاسخ گو باشند چون همه کسانی که مثل شما کار می کنند به عنوان منبع درامد است و به این درامد نیاز دارند .موفق باشید

  4. نازنین
    نازنینمیگه:

    سلام من ٩ ماهه با پسری دوستم که خیلی هم دوست داریم قصدش ازدواج اولش خیلی ردش کردم حتی گفتم یکی دیگر دوس دارم ولی اون پشیمون نشد ولی یه بار بهم گفت اینکه گفتی یکیو دوس داری برام هضم نشده گفتم بهش که دروغ بود حتی بهم میگفت که خیلی پاکی با حرفش خشک شدم الانم همش تو ذهنم خیلی پسر خوبیه ولی چند بار ازم عکس خواست اولش نمی دادم بعدش فکر کردم اون همسرم میشه دیگه قبول کردم ولی حسه عذاب وجدان دارم اینکه دوسم داره مطمئنم ولی خیلی با خودم ناراحتم هم اینکه میترسم بهم بی اعتماد باشه دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ولی اینکاری که کردم تو خوابم نمی دیدم میترسم اینارو بگم بهش ناراحت شه نمی دونم باید چیکار کنم

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      بهتره تکلیفتون رو روشن کنید … ایا میخوایت به چنین رابطه ای ادامه بدید ؟ اگر قصدتون همینه ایشون برای خواستگاری اقدام کنه
      در ضمن دوست داشتن شما ربطی به رد و بدل کردن عکس نداره … کسی که خواهان یک دختر باشه برای رسیدن به دختر اقدام خواهد کرد و گرنه یا دخترو دوست نداره و یا شرایط ازدواج رو نداره که در هر دو صورت تکلیف چنین رابطه ای مشخصه و باید کات بشه
      شمام بهتره کمی صبر کنید و ببینید در چه موقعیتی هستید و اگر کاری میکنید بهتره عواقب رو در نظر بگیرید
      توصیه خاصی رفتار شما نداره چون وابستگی چنان طرفینو کور میکنه که توصیه ای رو قبول نمیکنن

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام
      دوست عزیز درسته در تصورتون این بوده که این فرد قابل اعتماد است و خب بعدا همسرتون خواهد شد ولی قطعی نیست .ممکنه این رفتار شما توقعی ایجاد کند برای ارتباطات بعد که در این مسائل هیچ تعهدی وجود ندارد .طبیعی است که ایشون اگر صحبتی کنید ناراحت شوند .و خوب چون در دنیای دوستی هیچ تعهد و مسئولیت پذیری متاسفانه نیست ولی توقعات و انتظارات بسیار است .اگر قصدتون ازدواج است راحت مطرح کنید که چه حد و حدودی دارید .خط قرمزهای شما چیست و چون چیزی قطعی نیست نمی توانید ارتباط را تا حدی بیشتر ادامه بدهید .اگر قرار باشد شناختی صورت بگیرید بهتر است در چهارچوب و با اطلاع خانواده باشد که بعدا اگر به ازدواج ختم نشد دچار اسیب نشوید .امیدوارم خوشبخت باشید و متوجه شرایط باشید

  5. Nili
    Niliمیگه:

    سلام من دختری ۱۷ ساله هستم نزدیک به یک ماهه که با یه پسر همسن خودم دوست شدم البته از قبل همو میشناختیم و اون الان به من ابراز علاقه کرده و کادو های مختلف برام میخره من اولین رابطه ایه که با یه پسر دارم و نمیدونم که باید بهش اعتماد کنم و دوستیمونو ادامه بدم یا نه و با اینکه هیچ اتفاق خاصی نیفتاده اما شدیدا احساس عذاب وجدان میکنم و در حال خودخوری هستم چون احساس میکنم دارم به پدر و مادرم و همسر آیندم خیانت میکنم اگه ممکنه منو راهنمایی کنید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام اینکه شما شرایط اینده را در نظر می گیرید بسیار مطلوب است و نشان رشد عقلی است .باید بدونید در دوستی های ابنچنینی هر چند ابراز محبت وجود داشته باشد و هر چندافراد برای هم کادو تهیه کنند و هر چیزی جزاصلی زندگی که تعهد است را ندارد.پس دقت داشته باشید شما فعلا ۱۷ سال دارید و خب طبیعی است که بعد از مدتی ایده ال ها ملاک ها و شرایط شما تغییر کند و ادامه دادن با تین فرد شاید به قیمت از دست رفتن اعتماد خانواده و مشکلات در زندگی اینده تمام شو د مخصوصا اگر ارتباطاتی شکل بگیرد که گریز ناپذیر باشد .امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      موفق باشید

  6. سوم
    سوممیگه:

    سلام من یه دختر ۱۹ساله هستم خیلی مثبت و مذهبی چهار سال پیش یه پسر بهم زنگ زد و از عشقش به من گغت ابراز علاقه کرد که منو واسه ازدواج می خواد

    • مشاور
      مشاورمیگه:

      با سلام .دوست عزیز مساله اصلی چیست ؟این قضیه که مربوط به ۴ سال پیش است .باید توجه داشته باشید .که مشکلتون رو برای دادن راه حل واضح بنویسید .ممنونم

درمان شایع ترین نوع ریزش مو در مردان

درمان شایع ترین نوع ریزش مو در مردان

ریزش موی مردان، یا آلوپسی آندروژنتیک، شایع ترین نوع ریزش مو در مردان است.

به نظر می رسد عوامل هورمونی نقش مهمی داشته و به ویژه هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون  (DHT) معروف است.

هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون همچنین با ریزش مو در زنان مرتبط است، اما این مقاله بر روی طاسی مردان تمرکز دارد.

درمان شایع ترین نوع ریزش مو در مردان

حقایق کلی در مورد دی هیدروتستوسترون

در اینجا برخی از نکات کلیدی در مورد دی هیدروتستوسترون (DHT) وجود دارد.

DHT آندروژن است و به ویژگی های مردانه کمک می کند.

گمان می رود DHT باعث تبدیل فولیکول های مو به مینیاتوری می شود، و این باعث می شود که ریزش مو مردانه شود.

در سن ۵۰ سالگی، بیش از نیمی از مردان در ایالات متحده احتمالا موهای ریزش مو توسط DHT را تجربه خواهند کرد.

درمان هایی که دی هیدروتستوسترون را متوقف می کند ممکن است به جلوگیری از ریزش مو کمک کند.

هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون؟

طاسی الگوی مردانه حدود نیمی از مردان بالای ۵۰ سال در ایران را تحت تاثیر قرار می دهد.

هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون نقش های زیادی دارد.

به غیر از تولید مو، آن را به موارد زیر نیز مرتبط است.

  • هیپرپلازی خوش خیم پروستات
  • پروستات بزرگ
  • سرطان پروستات

هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون یک استروئید جنسی است، به این معنی که آن در گوناد تولید می شود.

این یک هورمون اندروژن است.

آندروژن ها مسئولیت ویژگی های بیولوژیکی مردان، شامل صدای عمیق تر، موهای بدن و افزایش توده عضلانی هستند.

دی هیدروتستوسترون در طول رشد جنین نقش مهمی در رشد آلت تناسلی و غدد پروستات دارد.

در مردان، آنزیم ۵-آلفا ردوکتاز (۵-AR) تستوسترون را به هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون در بیضه ها و پروستات تبدیل می کند.

تا ۱۰ درصد از تستوسترون به طور معمول به  دی هیدروتستوسترون تبدیل می شود.

دی هیدروتستوسترون قوی تر از تستوسترون است.

آن را به سایت های مشابه تستوسترون متصل می کند، اما راحت تر. هنگامی که آنجا بود، آن را به مدت طولانی باقی مانده است.

رشد مو و ریزش مو

ریزش مو مردانه شایع ترین نوع از دست دادن مو در مردان است.

مو در معابد و در تاج آهسته نازک و در نهایت ناپدید می شوند.

علت دقیق این که چرا این اتفاق می افتد ناشناخته است، اما همه فکر می کنند نقش ژنتیکی، هورمونی و محیطی را بازی کنند.

اعتقاد بر این است که هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون یک عامل مهم است.

سه مرحله رشد مو

برای درک الگوهای ریزش مو مردانه، ما باید رشد مو را درک کنیم.

رشد مو به سه مرحله تقسیم می شود: آناژن، کاتاژن و تلگنگ:

Anagen مرحله رشد است. موها در این مرحله به مدت ۲ تا ۶ سال باقی می مانند. هر چه طول می کشد، موهای بلندتر رشد می کنند. به طور معمول، حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد از موهایش در این مرحله است.

Catagen تنها ۲ هفته طول می کشد. این اجازه می دهد فولیکول مو خود را تجدید.

Telogen فاز استراحت است. فولیکول برای ۱ تا ۴ ماه دراز کشیده است. معمولا در این مرحله بین ۱۲ تا ۲۰ درصد موها وجود دارد.

بعد از این، آناژن دوباره شروع می شود. موهای موجود از رشد منافذ خارج شده و به طور طبیعی کاشته می شوند.

ریزش مو

ریزش مو در مردان زمانی اتفاق می افتد که فولیکول ها به آرامی کوچک می شوند، فاز آناژن کاهش می یابد و فاز تلگودن طول می کشد.

فاز رشد کوتاه شده به این معنی است که موها تا زمانی پیش از رشد رشد نمی کنند.

با گذشت زمان، فاز آناژن به اندازه ای کوتاه می شود که موهای جدید حتی از طریق پوست به زیر پوست نمی روند.

رشد مو Telogen کمتر به پوست سر آسیب می رساند، و آن را آسان تر از سقوط است.

همانطور که فولیکول ها کوچکتر می شوند، شفت مو با هر مرحله رشد رشد می کند.

در نهایت، موهایشان به موهای ضخیم کاهش می یابد، نوع موهای نرم و نور که نوزاد را پوشش می دهد و اغلب در بلوغ در پاسخ به آندروژن ها ناپدید می شوند .

مصرف کنندگان داروهای استروئید آنابولیک، از جمله سازندگان بدن، سطوح بالاتر دی هیدروتستوسترون را دارند.

با این حال، آنها اغلب  مو از دست می دهند.

رشد مو و ریزش مو

اثرات

مو در سر بدون حضور دی هیدروتستوسترون رشد می کند، اما موی زیر بغل، موی بلند و موهای ریشی بدون آندروژن می تواند رشد کند.

افرادی که کاندیدا شده اند و یا کمبود ۵-AR دارند، طاسی الگوی مردانه را تجربه نمی کنند، بلکه موهای خیلی کمی هم در بدن دارند.

به دلایلی که به خوبی درک نمی شود، هورمون جنسی مردانه برای رشد بیشتر مو ضروری است، اما برای رشد مو موثر است.

گمان می رود هورمون جنسی مردانه به گیرنده های آندروژن بر فولیکول های مو کمک می کند.

به نظر می رسد که از طریق یک مکانیزم ناشناخته باعث می شود که گیرنده ها شروع به کوچک سازی کنند.

در سال ۱۹۹۸، محققان دریافتند که هر دو فولیکول ها و پوست از پوست سر چسبیده حاوی سطوح بالاتر از گیرنده های آندروژنی نسبت به آنهایی است که از سر پوست غلیظ نشده اند.

بعضی از دانشمندان بر این باورند که برخی افراد دارای حساسیت ژنتیکی نسبت به سطوح طبیعی آندروژنها، به ویژه دی هیدروتستوسترون هستند.

این ترکیبی از عوامل هورمونی و ژنتیکی می تواند توضیح دهد.

چرا برخی افراد به احتمال زیاد نسبت به دیگران موهای خود را از دست می دهند.

چرا هورمون دی هیدروتستوسترون بر روی افراد به روش های مختلف تاثیر می گذارد؟

هورمون جنسی مردانه دی هیدروتستوسترون مردم را به روش های مختلفی تحت تاثیر قرار می دهد. این ممکن است به دلیل:

  • افزایش گیرنده های دی هیدروتستوسترون در فولیکول
  • یک تولید محلی DHT محلی
  • حساسیت گیرنده آندروژن بالاتر
  • دی هیدروتستوسترون بیشتر تولید شده در جاهای دیگر بدن و وارد شدن از طریق گردش خون
  • تستوسترون تسریع کننده تر است که به عنوان پیشگویی کننده برای DHT عمل می کند

شناخته شده است که دی هیدروتستوسترون به گیرنده های فولیکول پنج برابر بیشتر از تستوسترون متصل است، اما مقداردی هیدروتستوسترون در پوست سر در مقایسه با سطوح پروستات، کوچک است.

سطوح کنترل شده و چرا تغییر آنها هنوز درک نشده است.

نقش ۵-آلفا ردوکتاز

۵-آلفا ردوکتاز (۵-AR) آنزیمی است که تستوسترون را به آندروژن قوی و دی هیدروتستوسترون تبدیل می کند.

اگر سطوح ۵-AR افزایش یابد، تستوسترون بیشتر به دی هیدروتستوسترون تبدیل خواهد شد و ریزش مو بیشتر خواهد شد.

دو نسخه ۵-AR: آنزیمهای نوع ۱ و ۲ وجود دارد.

نوع ۱ عمدتا در غدد سباسه وجود دارد که روان کننده طبیعی پوست، پوست گوسفند را تولید می کند.

نوع ۲ بیشتر در داخل دستگاه ادراری و فولیکول مو قرار دارد.

نوع ۲ در روند ریزش مو بسیار مهم است.

داروی ریزش مو

ریزش مو در مردان می تواند تاثیر منفی بر عزت نفس انسان داشته باشد.

برای کمک به کاهش این، برخی از درمان ها در حال حاضر توسعه یافته است.

تزریق هورمون دی هیدروتستوسترون

کار در حال انجام است برای توسعه یک درمان کامل و موثر برای ریزش موی مردانه.

فیناستراید یا Propecia در سال ۱۹۹۷ توسط اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) برای ایمنی و کارآیی تأیید شد.

این یک مهار کننده انتخابی نوع ۲ ۵-AR است. فکر می کنم بر روی آنزیم ۵-AR عمل می کند که در فولیکول های مو متمرکز شده و مانع از تولید دی هیدروتستوسترون می شود.

مطالعات در مورد اثربخشی آن نتایج چشمگیر یافته را به دست آورده است، اما برخی از افراد این سوال را دارند که چقدر موثر است.

تحقیقات نشان داده است که می تواند طاسی از پیشرفت را متوقف کند و در برخی موارد مو دوباره ظاهر می شود.

با این حال، تعداد موهایی که در یک مربع اینچ از پوست سر بیش از ۵ سال رشد کرده بودند ، ۲۲۷ عدد بود ، در حالیکه متوسط ​​موی در اینچ مربع تقریبا ۲۲۰۰ است.

فیناستراید می تواند به صورت خوراکی، به صورت یک دوز ۱ میلی گرم (میلی گرم) هر روز مصرف شود.

تزریق نیز امکان پذیر است. اگر درمان متوقف شود، ریزش مو ادامه خواهد یافت.

عوارض جانبی شامل کاهش میل جنسی، کاهش توانایی برای ایجاد و حفظ نعوظ و کاهش انسداد است.

علل دیگر ریزش مو

نظریه دیگری که پیشنهاد می شود توضیح دهید ریزش مو مردانه این است که با سن، فولیکول ها خود را تحت فشار بیشتری از پوست سر قرار می گیرند.

در افراد جوان، فولیکول ها توسط بافت چربی اطراف زیر پوست محافظت می شوند.

پوست جوان نیز بهتر است در ماندگی هیدراته شود. همانطور که پوست خشک می شود، پوست سر فولیکول ها را فشرده می کند و باعث می شود آنها کوچکتر شوند.

تستوسترون همچنین به کاهش بافت چربی کمک می کند، بنابراین سطح بالاتری از تستوسترون ممکن است باعث کاهش توانایی پوست در از بین بردن فولیکول های مو شود.

همانطور که فولیکولها سعی می کنند وضعیت خود را حفظ کنند، برخی از دانشمندان پیشنهاد می دهند که فعالیت آنزیمی اضافی در سایت رخ می دهد.

تستوسترون بیشتر به دی هیدروتستوسترون تبدیل می شود، منجر به فرسایش بیشتری و ریزش مو می شود.

تحقیقات بیشتر در مورد از دست دادن ریزش موی مردان و دی هیدروتستوسترون ممکن است یک روز دانشمندان را قادر به پایان دادن به کد الگوی طاسی الگوی مردانه، در حال حاضر، شود.

درمان تغدیه | درمان تنها یک تکه از تیم درمان است.

درمان تغدیه | درمان تنها یک تکه از تیم درمان است.

1) او در درمان به فلات عمل کرده  است

اغلب  اختلالات خوردن  و اختلالات مصرف غذا در بیماران سرپایی تنها به دلیل عدم وجود پارامتر نظارت مستقیم غذا و غذا وجود دارد. افراد اغلب انرژی زیادی را برای متقاعد کردن درمانگر خود که او را به خوبی و پیشرفت می کند اختصاص داده است. مشتریان اختلال خوردن اغلب افراد دلسوز هستند و به دنبال اعتبار برای دستیابی به موفقیت هستند. بدون نظارت بر غذا مستقیم، با تهیه غذا، با تهیه غذا و نزدیک بودن با متخصص تغذیه برای شناسایی مواد غذایی مناسب، اغلب برای مشتریانی که دارای اختلالات خوردن هستند، به طور یکنواخت در درمان سرپایی درمان می شود.

 

2) مشتری با اشاره به یک مرکز درمان یا برنامه درمان می کند.

این امر برای مداخله مراقبت از سطح بالای مراقبت از مشتریان اختلال خوردن معمولی نیست و از لطف و استحکام برای حمایت از مشتری ترسناک با انتخاب پاسخگو استفاده می کند. من نظریهپردازان را تحت نظارت قرار داده ام که با مصرف کنندگان اختلال خوردن در حمل و نقل مخالفت می کنند. هنگامی که ما چیزهایی را می شنویم، "او / او به من اعتماد می کند و اعتماد می شود اگر من به یک مرکز درمان اشاره کرد، سپس ما می دانیم مشتری در حال ساخت یک مورد برای جلوگیری از تنظیم درمان است. از بین بردن مانع درمانی بخش مهمی از روابط درمانگر و مشتری است.

 

3) مشتری برای ادغام یک متخصص تغذیه ثبت شده به درمان وحشت زده است.

هنگامی که مشتریان در معرض ناتوانی خوردن یا خوردن اختلال در مبارزه هستند، اغلب متخصصین تغذیه و متخصصان اختلالات خوردن مانند طاعون را از بین می برند. مشتریان من در بازیابی به من می گویند که در زمانی که آنها بیشترین خطر را داشتند، آنها به دنبال متخصصین نبودند و متخصصین تغذیه را اجتناب کردند. درمان تنها یک بخش از تیم درمان است و  همکاری  با یک تیم چند رشته ای از جمله پزشک و متخصص ثبت شده، اجزای کلیدی برای بهبود است. اجتناب از صحبت کردن در مورد مواد غذایی اجتناب از آنچه که مورد نیاز است به طور کامل بهبود می یابند.

 

4) اگر پوند فعلی و یا وزن در مشتری ندارید

یکی از مزایای کار با یک تیم چندرسانه ای، توانایی همگام سازی هر هفته و به روز رسانی در مورد وزن و آزمایشگاه های مشتری می باشد. حتی متخصص ترین متخصص نمی تواند به صورت بصری، اگر یک مشتری در معرض آسیب به بدن خود را با تمیز کردن، نوشیدن و یا محدود کردن رفتار است. پتاسیم و سایر اختلالات الکترولیتی یکی از عواقب خطرناک ترین اختلالات خوردن هستند که بر ارزیابی فیزیکی قابل مشاهده نیستند. هفتگی، دو هفته ای یا ماهانه "نابینایان"، روش خوبی برای نظارت بر روند رفتاری هستند که ممکن است در روند وزن مشاهده شود.

 

به عنوان یک متخصص تخصصی اختلالات خوردن شناخته شده و سرپرست CEDS را از طریق انجمن بین المللی متخصصان اختلالات خوردن تعیین کرده ام، با صدها درمانگر سرپایی کار کرده ام تا اهمیت  فهمیدن  نحوه ایجاد یک تیم چند رشته ای در محیط سرپایی و نحوه شروع آن و مرز شرکت با مشتریان ارجاع به یک برنامه درمان سرپایی نگه دارید. اکثر مراکز درمانی، یک تلفن رایگان یا ارزیابی اختلالات خوردن را در اختیار شما قرار می دهند و برخی از سازمان ها نیز در دسترس هستند. مزایای درمان روز شامل نظارت بر غذا و مشاوره هفتگی شامل می شود  با یک متخصص تغذیه معتبر، حمایت از نظارت بر آزمایشگاه و همکاری با پزشکان، گروه درمانی، حمایت از جامعه همسالان،  خانواده درمانی  و حمایت خانواده، و همکاری هفته ای با متخصصان اختلالات خوردن.