سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
درخانههای
کوچک امروزی و رستورانهای رنگارنگی که به دلیل دادن بهترین سرویس با هم
رقابت میکنند، دیگر کمتر کسی زحمت پخت چندنوع غذا و مهمانداری را به خود
میدهد. اما با وجود این، برای مایی که گاهی مرز صمیمیت و رسمی بودن را
نمیشناسیم، رعایت کردن تمامی آداب رستوران رفتن آسان نیست. اگر شما هم از
برخی از این آداب بیخبرید، نگران نباشید. با خبر شدن از همه این
قانونها سالها زمان میبرد و شما میتوانید یاد گرفتن آنها را از همین
امروز و از همین صفحه شروع کنید. در این صفحه مهمترینها را برای شما
فهرست کردهایم. به زمین افتادهها را رها کنید در
صورتی که به نظر شما قاشق، چنگال و کارد تمیز نبود، نباید با دستمال روی
میز آنها را تمیز کرد، بلکه باید از گارسون بخواهید آنها را تعویض کند.
اگر هم در رستوران قاشق، چنگال یا کارد از دستتان افتاد، نباید خم شوید و
آن را بردارید چراکه این کار توسط پیشخدمت انجام میشود. در زمان خوردن
غذا، سعی کنید قاشق یا چنگال به دندانهایتان نخورد و صدا ندهد و قاشق را
به شکلی روی بشقاب نکشید که صدایش اشتهای دیگران را کور کند. زیادی کلاس به خرج ندهید برای
بریدن و خرد کردن غذا، چنگال را با دست چپ و کارد را با دست راست بگیرید و
سپس با چنگال آنچه را که میخواهید ببرید محکم نگه دارید و آن را با کارد
ببرید. بعد از آنکه غذایتان را بریدید، چنگال را به دست راست منتقل کرده
و میل کنید. سعی کنید در رستوران غذایی سفارش دهید که صرف آن با کارد و
چنگال یا قاشق و چنگال مقدور باشد و غذاهایی که باید با دست خورده شوند را
به موقعیتهای غیر رسمی اختصاص دهید. اما اگر در موقعیتی که کمتر رسمی
است قرار دارید، گمان نکنید که همه غذاها را با قاشق و چنگال باید بخورید.
مثلا میتوانید تکه نان، بلال، گوشت دندهها، مرغ سوخاری، ساندویچ،
میوههای کوچک، شیرینی، سیبزمینی سرخ کرده، چیپس و پیتزا را با خیال راحت
با دست بخورید. برای خارج کردن استخوان یا غضروف غذا از دهان هم از قاشق
یا چنگال کمک بگیرید (نه با دست) و آن را گوشه بشقاب خود قرار دهید. دید و بازدید راه نیندازید در
رستوران هنگام برخورد با یک دوست، یک سلام کوتاه با تکان دادن دست کافی
است و دلیلی ندارد که آنها را به میز خود دعوت کرده یا با رفتن سر میزشان
مزاحم آنها شوید. پس از صرف غذا هم تا مدت زیادی میز را اشغال نکنید و
دیگران را منتظر نگذارید بلکه بعد از مدت کوتاهی رستوران را ترک کنید. هر جا دلتان خواست ننشینید هنگام
نشستن دور میز به سن و سالتان توجه کنید. بهتر است مسنترها در کنار هم
در بالای میز و جوانترها در کنار هم پایین میز بنشینند. در زمان سرو غذا
هم به جهتی که در آن قرار دارید توجه کنید. غذا باید در جهت خلاف
عقربههای ساعت و از سمت چپ افراد سرو شده و ظروف غذا از سمت راست مهمانان
جمعآوری شود. مچاله نکنید دستمال
سفره، هنگام آغاز صرف غذا باید روی زانو قرار داده شود و تا انتهای صرف
غذا همانجا باقی بماند. از دستمال باید تنها برای تمیز کردن مختصر دهان
استفاده کرد نه صورت یا پیشانی. اگر هم خواستید صندلی خود را برای مدت
کوتاهی ترک کنید، میتوانید آن را روی صندلی خود قرار دهید تا دیگران و
پیشخدمت متوجه بازگشت شما شوند و هنگام تمام شدن غذا هم مرتب روی میز و
سمت راست بشقاب خود قرار دهید. جیب میزبان را خالی نکنید در
موقع سفارش غذا، خانم نظرش را به آقا میگوید و آقا دستور غذا را میدهد.
اما اگر در جمع شلوغی هستید، هرکدام از مهمانها میتوانند نظر خودشان را
به گارسون بگویند. از طرف دیگر اگر در رستوران مهمان بودید، سعی نکنید
ارزانترین یا گرانترین غذا را سفارش دهید، بلکه حالت تعادل را حفظ کنید،
مگر اینکه خود میزبان غذاهای دیگری سفارش دهد. به یک نکته دیگر هم
حواستان باشد؛ هنگامی که در رستوران مهمان هستید، هیچگاه باقیمانده
غذایتان را به خانه نبرید.
مشاور
دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 22:48
بعد از اتمام یک ارتباط رمانتیک و نزدیک، همه آدمها احساس
قربانی شدن دارند و حتی یک لحظه هم به این فکر نمیکنند که ممکن است
خودشان مقصر اصلی از هم پاشیدگی ارتباطشان باشند. هرچند زنان در مقایسه
با مردان بیشتر سراغ کتابهای مربوط به روانشناسی روابط میروند اما این
زنان هستند که دو برابر مردان به جدایی فکر میکنند.
بیشترین شکایت زنان این است که مردان از حل مشکلات زناشویی طفره میروند و
در مقابل مردان ساکت و آرام همه چیز را تحمل میکنند و خودشان را قربانی
یک ارتباط ناموفق میدانند اما بالاخره در جایی و در لحظهای خاص این
مردان هستند که کاملا غیرمنتطره دستهایشان را به نشانه تسلیم بالا
میآورند و اینجاست که حتی بهترین و برازندهترین زنها هم نمیتوانند
مانع تصمیم جدایی باشند که شریکشان گرفته است. اما چرا؟
وقتی مردان کم میآورند
اگر یک خانم جوان هستی و به تازگی از همسرت جدا شدهای بهتر است به جای
قربانی فرض کردن خودت، کمیمنطقی در مورد جدایی بین خود و همسرت فکر کنی و
برای همین قبل از هر چیز باید با ذهنیت مردان و احساسات درونیشان در مورد
زنان آشنا شوی. تقریبا میشود گفت درصد زیادی از مردان این دیدگاه را در
مورد شریکشان دارند که چرا با همه تلاش و توجه نسبت به ارتباط
زناشوییشان، همچنان مورد انتقاد و سرزنش خانمها قرار میگیرند. آنها
معتقدند، زنان تنها برای شکایت آفریده شدهاند. مردان
از گریه کردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی که حتی در سادهترین و
کوچکترین بحثها اشکشان در میآید نمیتوانند در دراز مدت مورد علاقه و
توجه یک مرد قرار بگیرند. حالا
چه شکایت و انتقاد شما درست و بجا باشد و چه نباشد، سرزنش کردن زنان حتی
میتواند بهترین و رمانتیکترین ارتباطها را هم از هم بپاشاند.
مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی که میخواهند آنها
را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریکشان
باشند. مردان بهدنبال زنانی هستند که آنها را همانجوری که هستند
بپذیرند. اگر در یک ارتباط موفق و پرسوزوگداز عاشقانه هستید و عادت به
غرزدن و انتقاداز شریکتان را دارید، بهزودی شاهد فرار همسرتان خواهید
بود. بهتر است تا دیر نشده یاد بگیرید که شریکتان را همانطور که هست دوست
داشته باشید.
زنان مستقل مراقب باشند
استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یک
خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریکت نکشی. مردان از
زنانی که تمام کارهایشان را بدون کمک همسرشان انجام میدهند فراری هستند،
آنها دلشان میخواهد که زنان روی قدرت و حمایت آنها حساب کنند و در
واقع تکیهگاه شما باشند. البته یادتان باشد نباید در این موضوع خیلی
زیادهروی کرد چون به همان اندازهای که زنان بسیار مستقل میتوانند مردان
را از خود دور کنند، زنان خیلی محتاج و کسانی که حتی برای خرید خمیر
دندان به کمک شریکشان نیازمندند، مورد تنفر و بیزاری مردان قرار
میگیرند. شاید برایتان غیرمنطقی بهنظر برسد اما این تصمیم شماست که بین
یک ارتباط پایدار و ناپایدار یک کدام را انتخاب کنید.
دلیل مهمیکه زنان، مردان را ترک میکنند
دلایلی که مردان، زنان را به خاطر آن ترک میکنند خیلی بیشتر از دلایلی
است که زنان به خاطر آن مردان را ترک میکنند و جالب اینجاست که زنان در
بیشتر بحثها و مشکلات بهدنبال راهحل هستند هرچند دو برابر مردان به
جدایی فکر میکنند و در این شرایط مردان با بروز یکی از دلایلی که
برایتان گفتیم و ادامه پیدا کردن آن، آسانترین راه را جدایی میدانند.
زنان بهدنبال توجه مردان هستند و دوست دارند مرکز توجه شریکشان قرار
بگیرند. بیتوجهی حتی بیشتر از کتک و آزار و اذیتهای فیزیکی میتواند زن
را نسبت به مرد سرد کند. زنان بهدنبال
توجه مردان هستند و دوست دارند مرکز توجه شریکشان قرار بگیرند. بیتوجهی
حتی بیشتر از کتک و آزار و اذیتهای فیزیکی میتواند زن را نسبت به مرد
سرد کند. بیشترین شکایت زنان در
مورد مردان، روی این موضوع است که چرا مردان در تصمیمگیریهایشان نظر و
دیدگاه آنها را نمیپرسند. مردانی که نسبت به کارهای شریکشان بیتفاوت
هستند و در کارهای مورد علاقهشان، مشوق خوبی نیستند،میگناirبه تدریج باعث
دوری و سردی روابط میشوند. زنان، مردانی که خیلی تودار هستند را
نمیپسندند و در عوض دوست دارند شریکشان در مورد احساسات و باورهایش با
آنها صحبت کند. آنها از مردان مرموز بیزار هستند.در اختلافهای زناشویی
مردانی که عادت به معذرتخواهی ندارند باعث آزار شریکشان میشوند و این
موضوع در درازمدت باعث جدایی ارتباط خواهد شد. با وجود این زنانی که محبت و
توجه کافی را از سمت شریکشان دریافت کنند میتوانند سختترین شرایط را
هم تحمل کنند و این همان اصل مهمیاست که مردان باید به آن عمل کنند.
اینکار، مردان را فراری میدهد
مردان از گریه کردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی که حتی در سادهترین و
کوچکترین بحثها اشکشان در میآید نمیتوانند در دراز مدت مورد علاقه و
توجه یک مرد قرار بگیرند. مردان عاشق زنان منطقی هستند و این همان ویژگی
است که دوست دارند همسرشان آن را داشته باشد. زنانی که میخواهند مردان را
تحت کنترل خود در بیاورند نمیتوانند ارتباط پایداری را داشته باشند.
موضوع مهم دیگر بحث آزادی مردان است.
بعضی از مردان آنقدر در ارتباطهایشان توسط شریکشان محدود میشوند که
حتی نمیتوانند با دوستان و همکاران خود فضایی برای صحبت و ارتباط داشته
باشند و این اتفاق زنگ خطری است که باید جدی گرفت. مردان نیاز به فضا
دارند و اگر این فضا را از آنها سلب کنید دیر یا زود آنها شما را ترک
خواهند کرد. زنانی که هرگز از وضعیت چهره و اندام خود راضی نیستند
نمیتوانند مورد علاقه مردان قرار بگیرند.
آن دسته از زنانی که مدام از وضعیت خود برای شریکشان ابراز ناراحتی و
نارضایتی میکنند با سرعت مردان را از خود فراری میدهند. مردان بهدنبال
زنان شادوقوی هستند و اگر شریک زندگیشان اعتماد به نفس کافی نداشته باشد،
به سرعت از او بیزار میشوند و یک ارتباط، هرچند رمانتیک و نزدیک را ترک
خواهند کرد.
مشاور
دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 20:48

جامعه
به مردان بزرگسالی که هنوز با مادر یا والدینشان زندگی می کنند نگاه منفی
دارد. در مورد آنها زیاد جوک گفته می شود و مردان زیادی توسط زن هایی که
محل زندگی آنان را قبول نداشتند طرد شده اند آیا چنین رابطه ای باید کاملا
کنسل شود؟ قبل از اینکه هر تصمیمی بگیرید باید این 5 مورد را در نظرتان
داشته باشید. آیا او فقط می خواهد پول پس انداز کند؟ مردی
که در مورد پول هایش هوشمندانه عمل می کند هیچ ایرادی ندارد. این کار می
تواند یک جهش مالی هوشمندانه باشد برای اینکه می توانید به جای پرداخت
اجاره خانه در خانه مادر همسرتان مانده و پولتان را برای خریدن خانه خود
پس انداز کنید. پس اگر او چنین برنامه ای دارد زندگی کردن با مادرش در
شروع کار خوبی است. از سوی دیگر اگر او فردی ورشکسته است و فقط قصد
سواستفاده و تلکه کردن مادرش را دارد این داستان دیگری است. نباید مردی را
قبول کنید که برای زندگی اش هیچ کاری نمی کند.
آیا مادرش به او احتیاج دارد یا او به مادرش نیاز دارد؟ در
برخی موارد مردان به دلیلی نیازی که مادرشان به آنها دارد زندگی کردن با
او را انتخاب می کنند. ممکن است مادر او مشکل سلامتی داشته باشد یا این
دوران موقتی باشد. من در جایی خوانده ام که بردلی کوپر بازیگر فیلم خماری
بعد از مرگ پدرش مادرش را پیش خود برد. من فکر می کنم دلایل ارزشمندی برای
زندگی کردن یک مرد با مادرش وجود داشته باشد و اکثرشان مورد موافقت مرد
واقع می شود. حالا اگر او به خاطر اینکه نمی تواند به خوبی از عهده
کارهایش برآید (مثل آشپزی، تمیز کردن خانه، شستن لباس هایش و یا پرداخت
صورت حسابهایش) با مادرش زندگی می کند عدم مسئولیت و تنبلی اش قابل درک
نیست.
آیا او بچه ننه است؟ همه
ما عاشق مادرمان هستیم و باید به انها احترام بگذاریم. اما بعضی از مردها
ار قطع کردن این سیم اتصال اجتناب می کنند! دلیلش مهم نیست، اگر او هنوز
در خانه بچه ننه است باید در موردش احتیاط کنید. مردی که این ویژگی در او
تثبیت شده بیشتر راغب است قبل از همسرش آرزوهای مادرش را برآورده کند. من
اعتقاد دارم در ازدواج نیازهای همسر باید در اولویت باشد وگرنه فرد مقابل
زجر می کشد. من نمی گویم تمام مردان بچه ننه کسانی هستند که در زندگی
مشترک خیلی مجادله دارند، اما خیلی در معرض خطر هستند. آیا این کار موقتی است؟ شاید
او هنوز دانشجو است. شاید تازه به شهر جدید آمده و مشکل جا پیدا کردن
دارد. شاید در شرف طلاق گرفتن است و برای مدتی با مادرش زندگی می کند. اگر
مورد آخر وجود داشته باشد، به خاطر اینکه او هنوز متاهل است نباید رفتار
رمانتیکی با او داشته باشید. اما دو مورد دیگر دلایل قابل قبولی به شمار
می آید. دوباره بگویم مادامی که او برنامه ای برای آینده اش داشته و قرار
است موقتی در چنین شرایطی باشد کارش مورد قبول است.
آیا او خانه مادرش را به عنوان یک سرمایه گذاری می بیند؟ بعضی
از شماها فکر می کنید که چه مشکلی است اگر او بخواهد منتظر به ارث بردن
خانه شود؟ خوب مشکل وقتی است که اگر او هنوز با مادرش زندگی می کند، شاید
او ابدا هیچ برنامه ای برای نقل مکان کردن از ;آن خانه ندارد! شاید او فکر
می کند بهتر است در آن خانه بماند و منتظر بماند تا به او ارثیه برسد یا
اینکه صبر می کند تا مادرش خانه را ترک کند. این دو مورد مثل یک برنامه
مالی طولانی مدت می ماند، اما اگر می خواهید با این موارد برخورد کنید پس
این کار را بکنید. اگر خوشتان نمی آید با مادرش زندگی کنید، شاید نخواهید
که در آن لحظه با او خود او هم زندگی کنید. زنها
قبل از تصمیم گیری همیشه باید بهفمند که چرا مردشان علاقه دارد با مادرش
زندگی کند. زنانی که نمی خواهند با مادر همسرشان زندگی کنند هیچ ایرادی بر
انان وارد نیست، اما رد کردن یک مرد فقط به این دلیل که می خواهد با
مادرش زندگی کند اشتباه است. بر روی رابطه دوستی تان تمرکز کنید و ببینید
که ایا واقعا ارزش زمان گذاشتن و صبر کردن را دارد و آیا خصوصیت های لازم
برای اینکه یک آینده زیبا با یکدیگر بسازید را دارد یا خیر؟
مشاور
دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 14:45
نخستین سال های زندگی مشترک از اهمیت بسیاری برخوردار است و از نظر من، سه
سال اول زندگی مشترک بسیار با اهمیت تر از بقیه آن است و در این میان،
سال اول زندگی، از اهمیت بالاتری برخوردار است.
شغل زن
همان طور که کتابم را ورق می زنم، خاطرات تلخ ابتدای زندگی مشترک مان در
ذهنم تداعی می شود که با وجود تلخی، به یک فعالیت مثبت و شیرین، یعنی
تالیف و چاپ این کتاب منجر شد. من در رشته پزشکی تحصیل کردم و از روزی که
تحصیلاتم تمام شد، تمام وقت درگیر کار بیمارستان، درمان و مطب شدم. در
ابتدای زندگی مشترک مان، همسرم با کارم مشکلی نداشت، ولی هر چه کارم بیشتر
می شد، همسرم بیشتر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نارضایتی خود را از کار
من بروز می داد و به اصطلاح، غُر می زد!
تا اینکه بعد از یک سال، همسرم علناً و به طور کامل با کار من به مخالفت
پرداخت. چیزی که همسرم دائم تکرار می کرد و برای من قابل قبول نبود، این
بود که می گفت: «من که مهندسم و کار و بارم خوب است؛ دیگر نمی خواهم کار
کنی، لطفاً بنشین در خانه. من دوست ندارم زنم فقط متعلق به اجتماع باشد.
اگر نمی توانی کارت را تعطیل کنی، بهتر است از هم جدا شویم!»
این اولین زنگ خطر زندگی من بود. برای رهایی از این مشکل یک مشاور
خوب پیدا کردم. من و همسرم با او مشورت کردیم و بعد از چند جلسه مشاوره،
به نتیجه ای رسیدیم که هر دوی ما در مورد آن وحدت نظر داشتیم؛ برای اینکه
من بتوانم از دانش پزشکی خودم استفاده کنم و در عین حال مراقب زندگی و در
عین حال مراقب زندگی و خانواده خود نیز باشم، کارم را کمتر کردم؛ به طوری
که بتوانم بیشتر در خانه باشم و به زندگی ام بیشتر رسیدگی کنم و به جای
تعطیل کارم، آن را تعدیل کنم! لذا کارم را از تمام وقت به پاره وقت تبدیل
کردم و رفتن به مطب را نیز، به دو روز در هفته (و آن هم فقط عطرها)
رساندم. همچنین به پیشنهاد مشاورمان، در منزل علاوه بر انجام وظایف
همسرداری، تالیف کتابی را هم شروع کردم که محتوای آن، توصیه های ساده پزشکی
برای خانواده ها بود (که اکنون پیش رویم است) و اولین تحقیق و تالیف
خانگی من به شمار می آید. اکنون از آن ماجرا یک سال گذشته است. اگر چه من
با تعدیل شغلم، از یک سری مواهب مادی گذشتم، ولی راستش را بخواهید با این
روش، علاوه بر اینکه محبت همسرم را به دست آورده ام، آرامش و نشاط بسیاری
نیز در وجود خودم و همسرم به وجود آمده است. ما اکنون نسبت به سابق، بیشتر
احساس خوشبختی می کنیم!
مهمترین شغل دنیا
شغل زنان متاهل مهمترین شغل دنیاست؛ حتی اگر در خانه باشند و فرزندی هم
نداشته باشند. اثبات این مطلب کار خیلی سختی نیست، زیرا همواره مردان بزرگ
دنیا، همسری عاشق در کنار خود داشته اند؛ دلیل اینکه نگفتم مردان موفق،
این است که موفقیت و رسیدن به اهداف والا، همواره مساوی با عزت و بزرگی
نیست.
مردانی که هم در عرصه کار و تلاش اجتماعی موفق اند و هم در روابط عاطفی و
خانوادگی، مردان بزرگی هستند که همیشه در دل ها ماندگار می شوند و تاریخ
از آنها یاد خواهد کرد. پزشک، معلم، پرستار، مادر، پدر، همسر و یا دایه،
از آنجا که همگی در ابتدای امر با روح و جان مردم تماس دارند، باید دلسوز،
فداکار و مهربان باشند و تنها به حفظ جان و رشد روح و روان انسان
بیندیشند. دلسوزی و فداکاری، اصل و اساس و محور کارها و وظایف آنهاست؛ اگر
غیر از این باشند، فقط می توانند تاجر یا دلال باشند! همسران، کسانی
هستند که با عشق ورزی نسبت به یکدیگر، باعث زنده شدن دوباره روح و جان هم
می شوند و در این میان، زن در عشق ورزیدن قدرتی بس شگرف دارد که موهبتی
خدادادی است و مردان چنین قدرت و توانی ندارند. مردان بزرگ جهان، همسرانی
عاشق داشته یا دارند.
عشق ورزی شغل مهمی است و نیاز به مدیریت و تمرکز بسیاری دارد. زنانی که
غیر از شغل بسیار باارزش عشق ورزی، شغل اجتماعی دیگری هم دارند، در واقع
دو شغله هستند. تصمیم گیری راجع به اینکه آیا قادرند در هر دو زمینه موفق
باشند یا نه را به قضاوت شما می سپاریم.
سه سال اول
نخستین سال های زندگی مشترک از اهمیت بسیاری برخوردار است و از نظر من، سه
سال اول زندگی مشترک بسیار با اهمیت تر از بقیه آن است و در این میان،
سال اول زندگی، از اهمیت بالاتری برخوردار است. برای درست گذراندن این سه
سال، باید به نکات ویژه ای توجه کرد که یکی از این موارد موضوع اشتغال
خانم ها است که بیشتر به سال اول زندگی مربوط می شود. در هر کاری همیشه
مراحل آغازین آن اهمیت ویژه ای دارد؛ شروع پوشیدن لباس نو، خوردن میوه
نوبرانه و تازه، تولد و آغاز زندگی، آغاز سال نو، آغاز شغل و کسب و کار،
آغاز دوستی، آغاز سال تحصیلی، آغاز زندگی زناشویی و غیره.
معمولاً آغاز هر کاری حساسیت های خاصی دارد و حتی کالاهایی که از نظر فنی
دقیق هستند، به اصطلاح احتیاج به آب بندی دارند و برای شروع، باید با آنها
مدارا کرد و احتیاط های لازم فنی را در استفاده از آنها در نظر گرفت.
خانم محترم، شما قدرت خدادادی عظیمی در عشق ورزی به همسرتان دارید و این
تخصص فطری شماست و از ابتدای ازدواج، به این کار مهم و خطیر شاغل هستید.
در صورت امکان سعی کنید در این دوران، به شغل دیگری فکر نکنید و حداقل در
یک سال یا سه سال اول زندگی، یعنی در ابتدا و آغاز زندگی مشترک خود، فقط
به عشق ورزی نسبت به همسر خود در خانه بپردازید و بلافاصله خود را دو شغله
نکنید.
عشق ورزی کار ساده ای نیست. اگر قبل از ازدواج شاغل بوده اید و همسرتان
شما را در این کار همراهی می کند، کار خود را تعدیل کنید تا بتوانید بیشتر
به عشق ورزی در خانه بپردازید و اگر هنوز شاغل نیستید، سعی کنید خود را
دو شغله نکنید. باور کنید که عشق ورزی نسبت به همسر، کُلفَتی نیست؛ عشق
ورزی یعنی هر روز توان، نشاط و شادابی خود را برای هدیه دادن نگاه مهربان و
نافذ به همسرتان، متمرکزتر و بیشتر کنید.
این نگاه مانند انرژی خورشیدی در وجود مرد ذخیره می شود و موتور فکر و روح
او را شارژ می کند. مردان بزرگ با همین نگاه دلسوزانه و نافذ، بزرگ و با
عظمت شده اند و عظمت واقعی آنها، حاصل عشق ورزی همسرشان است. دو شغله شدن
شما در ابتدای زندگی ممکن است از قدرت عشق ورزی شما بکاهد و زندگی شما را
متزلزل و ناپایدار سازد. در اینجا شما را به مطالعه متن زیر دعوت می کنیم و
قضاوت را به شما می سپارم.
بازگشت به خانه
مقاله ای که با عنوان «بازگشت زنان به خانه» در مجله انگلیسی زبان «ملت و
جهان» در هندوستان چاپ شده است، تمایل و رویکرد جهانی زنان به بازگشت از
محیط کار و مشاغل مختلف به خانه و خانواده و تربیت فرزندان را بررسی می
کند. در این مقاله آمده است که پیدایش عقیده تساوی زنان با مردان، مسئله
ای تصادفی نبود و ریشه آن را باید در اروپای قرن شانزدهم میلادی جستجو
کرد؛ یعنی هنگامی که زنان تحت ستم و استثمار بودند و هیچ گونه حقی در
جامعه نداشتند؛ روزگاری که زنان چیزی به ارث نمی بردند،میگناir به آنها
اجازه داده نمی شد تا بعد از بیوه شدن، ازدواج مجدد داشته باشند و به دیده
حقارت و به عنوان مانع رسیدن به معنویت به آنها می نگریستند. در آن
هنگام، زنان علیه کسانی که بر آنها ستم می کردند، قیام نمودند و خواهان
حقوق مساوی با آنان شدند. این بیداری رفته رفته به یک نهضت تبدیل شد و چند
قرن بعد، اوضاع و شرایط دوران جنگ جهانی دوم، سرعت این نهضت را بیشتر
کرد. اما مسئله طرفداری از حقوق زنان، نتوانست راه حل کاملی برای زنان
باشد؛ چنانچه پس از آزادی و رهایی از قیدوبندهای گذشته، علاوه بر اینکه
مشکلات شان حل نشده باقی ماند، گرفتاری های آنها نیز بیشتر شد و در پی آن،
امروز دنیا شاهد دومین دور بیداری و اگاهی زنان است. این بار آنها در حال
بازگشت به جایگاه حقیقی خود، یعنی خانه هستند و می خواهند به شغل اصلی
خود که تربیت فرزندان و عشق ورزی در خانواده است، برگردند. خانم سوروچی
کاپور، مدیر یک موسسه مهم بین المللی آگهی های تجاری که اخیراً شغل خود را
رها کرده است، می گوید: «خدا را شکر که دوران ارتجاعی و پر از شکنجه
طرفداری از برابری زنان به سرآمده است، زیرا اکنون مجبور نیستیم کارهایی
را که مردها انجام می دهند، انجام دهیم تا واجد شرایط زن آزاده شویم.»
بیشترین ارزش در نظر وی، هویت زن بودن است.
خانم دیگری به نام واگا تادِب نیز معتقد است: «زندگی زنان صرفاً به دلیل
اشتغال شان ارزش پیدا نمی کند.» وی که شغلش را رها کرده، معتقد است که در
منزل بودن به وی غنا می بخشد. در واقع هماهنگی اجتماعی زمانی تحقق می
یابد که مرد و زن، به وظایف خود به خوبی عمل کنند و به یقین، لذت هماهنگی،
بالاتر از هر لذت دیگری است و کلام آخر این مقاله این است: «قلب من، در
خانه بمان و استراحت کن، زیرا قلب های حافظ خانواده، خوشبخت ترین هستند.»
نتیجه:
خواننده محترم، ما نیز حضور زنان موثر در عرصه رشد و تعالی اجتماعی را ارج
می نهیم و منظور ما از بیان مطالب فوق، این نیست که همه زنان باید از
فردا دست از شغل خود بکشند و به خانه برگردند. ما تنها خواستیم یادآوری
کنیم که نباید از ابتدای زندگی مشترک، خانه را یک محیط خسته کننده و کسالت
آور بدانیم. ما باید نگاه خود را به شغل مهم عشق ورزی در خانه، تغییر
دهیم و با روش های عاشقانه، آن را با طراوت تر و سازنده تر کنیم؛ در آن
صورت است که خانواده ای با عظمت و بزرگ خواهیم داشت.
مشاور
دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 09:35

چطور برای ازدواج آشنا شویم؟
آشنایی های منجر به ازدواج باید حد و مرزهایی داشته باشد و بعد از چند
ماه گفت وگو و آشنایی باید تکلیف شان را مشخص کنند؛ معمولاً خانم ها تلاش
می کنند که زودتر ازدواج کنند و آقایان در سطح دوستی و ارتباط رابطه را نگه
می دارند. در چنین موقعیت هایی، نقش خانم ها بسیار مهم است که به این
رابطه تن ندهند و موجب تداوم آن نشوند و اجازه ندهند ازدواج شان به تأخیر
بیفتد.
وقتی مردی تن به ازدواج نمی دهد، آن را به تعویق می اندازد و به خانواده
اطلاع نمی دهد؛ خانم ها فکر می کنند در این شرایط با محبت بیشتر و همراهی
کردن می توانند بیشتر در دل او رسوخ کنند، این اشتباه است و باید بدانند
با فاصله گرفتن و دور شدن از پسر موفق ترند. در دوره آشنایی فقط باید
گفت و گو کنند و هیچ نوع رابطه دیگری برای آشنایی درست نیست.
بسیاری از جوانان تئوری دارند که باید روابط عمیق تری برای آشنایی داشته
باشیم؛ این امر نادرست است حتی گفت وگوها هم باید با اطلاع خانواده و
همراه با تعهداتی باشد. در غیر این صورت باعث می شود رابطه به سمت ازدواج
پیش نرود، زیرا فرد با خود می گوید حالا که هر چیزی که بخواهم در این
رابطه به دست می آورم چرا زیر بار ازدواج، مسئولیت ها و هزینه های آن
بروم؟! گفت و گو هم باید به صورت مناسبی صورت گیرد و از مسائل و گفت و
گوهای عاطفی شدید و احساسات عمیق پرهیز شود. زیرا این مسائل رابطه را عمیق
تر می کند و دیگر از سطح آشنایی خارج می شود و بیشتر شکل دوستی خیابانی
پیدا می کند، و اگر خانواده ها مطلع نباشند می شود نامزدی غیررسمی که هیچ
کسی از آن خبر ندارد و سطح آسیب را بالا می برد.
9 نکته مهم در دوران نامزدی
در دوران آشنایی و نامزدی باید به نکاتی توجه داشته باشید که شاید کمتر
کسی درباره آنها با شما صحبت کرده باشد. این نکات آنقدر مهم هستند که بی
توجهی به آنها می تواند زندگی شما را با بحران طلاق مواجه کند.
1. به حسهای خود در رابطه توجه کنید : خشمگین شدن، نداشتن تمایل به
یکدیگر و بگومگو، علایم هشداردهنده ای هستند. شاید عدهای تصور کنند این
حالتها در یک رابطه طبیعی است و هر دو طرف به مرور به
هم عادت میکنند و وضعیت بهبود مییابد اما دوره نامزدی با این فراز و
نشیب نشانه آن است که قطعا در زیر یک سقف مشکلات تشدید خواهد شد.
2. دوره نامزدی دوره خوشگذرانی نیست : دوره نامزدی برخلاف تصور، دوره
تفریح و خوشگذرانی نیست بلکه دوره دشوار آشنایی برای کسب اطلاعات در یک
زندگی چند ساله است.
3. صفات قابلتحمل و غیرقابلتحمل همدیگر را بشناسید : خطوط قرمز
غیرقابلچانهزنی و غیرقابلمذاکره، خواستههایی هستند که باید به اطلاع
طرف مقابل برسد تا بداند در صورتی که از این خطوط قرمز عبور کند، زندگی به
پایان خواهد رسید مثلا خطقرمز بعضیها اعتیاد یا رابطه خارج از زندگی
زناشویی است.
4. از آزارهای جسمی طرف مقابلتان چشمپوشی نکنید : اگر در دوران نامزدی
از طرف مقابل متحمل آزار جسمی شدید، شک نکنید این مشکل دوباره تکرار
خواهد شد. این زدن به معنای عصبانیت و خشم نیست و عذرخواهی نیز تغییری در
ماهیت عمل ایجاد نخواهدکرد. در پس آن فرهنگ و ذهنیتی وجود دارد که به آن
مرد یا زن اجازه دستدرازی میدهد. البته ممکن است واکنشی نشان دهید که
طرف مقابل دیگر حرکت خود را تکرار نکند ولی فرهنگ و ذهنیت او را نمیتوان
تغییر داد.
5. آزارهای روانی را تحمل نکنید : اگر نامزدتان شما را آنگونه که هستید
قبول ندارد و قصد دارد در رفتار شما تغییری ایجاد کند یا برایتان احترام
قائل نیست، تردید نکنید بعد از ازدواج و ورود به زندگی زناشویی رفتارش به
هیچوجه عوض نخواهد شد.
6. اولویتها را مشخص کنید : در دوره نامزدی بررسی کنید اولویت نامزد
شما کیست؟ شما در اولویت هستید یا پدر و مادرش و چقدر تحتکنترل آنهاست.
آیا آنقدر بلوغ فکری و عاطفی پیدا کرده که از والدین خود جدا
شود؟میگناirاین مشکل یکی از شایعترین علتهای جدایی و طلاق در ایران است.
وابستگی جوانها به خانوادهها مشکلات عدیدهای در زندگی زناشویی به وجود
میآورد.
7. افکار و احساساتتان را بروز دهید : وقتی در دوره نامزدی حس میکنید
افکار و احساساتتان مقابل نامزدتان مجال بروز ندارند و او همیشه به فکر
تحمیل احساسات و افکار خود به شماست، خطر را جدی بگیرید. او ارزشهای خود
را درست میداند و از شما خواهد خواست مانند او فکر کنید.
8. همه معیارها را بررسی کنید : بعضی خانوادههای مذهبی فکر میکنند اگر
هر دو خانواده به مذهب معتقد باشند، نیازی به بررسی دیگر نکتههای مهم
زندگی نیست اما سایر عوامل اثرگذار در ازدواج (مثل اشتغال و استقلال فکری)
هم باید بررسی شوند. نکته دیگر اینکه اگر کسی ادعا کند به دین معتقد است،
این لزوما به معنای عمل کردن او به دستورات دین نیست و چهبسا تلقی او از
دینداری با تلقی شما کاملا متفاوت باشد.
9. تعیین تکلیف کنید : شما ممکن است بحثهایی را مطرح کنید که اهمیت
زیادی برایتان داشته باشد ولی طرف مقابل با شوخی یا طفره رفتن موضوع را
خاتمه دهد. از این مساله نباید به راحتی گذشت. فرض کنید شهر موردنظر برای
زندگی یا دوری و نزدیکی به والدین برای شما مهم است ولی نامزدتان درباره
آن صحبت نمیکند در حالی که ضروری است قبل از ازدواج درباره این موضوعات
مذاکره و تعیین تکلیف شود.
مشاور
دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 07:34