سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
با وجود تمام ویژگی های مثبتی که
ازدواج به موقع به همراه دارد، طولانی شدن دوران تحصیل، فقدان درآمد لازم
برای تشکیل زندگی مشترک، انجام خدمت نظام وظیفه و مشکلاتی مشابه، ازدواج
را برای جوانان مشکل ساخته است و به ناچار بسیاری از افراد، ناگزیرند تا
تثبیت شرایط خود، ازدواج به موقع را به تعویق بیندازند.
بنابراین
خیلی ها سعی می کنند دوران تحصیل خود را به پایان برسانند، خدمت سربازی
را بگذرانند، یک شغل مناسب بیابند، پس انداز لازم را جمع آوری کنند،…و بعد
برای ازدواج اقدام کنند. به تعویق افتادن ازدواج جوانان نه تنها آسیبهای
روحی فراوانی به همراه دارد بلکه باعث شکل گرفتن بسیاری از آسیب های
اجتماعی مانند دوستی های خیابانی، دوستی های اینترنتی و بسیاری از
انحرافات اجتماعی دیگر می شود. مسائلی که مطرح
شد موجب می شود بسیاری از جوانان به خصوص پسران، بعد از 30 سالگی شرایط
ایده آل ازدواج را کسب کنند و به تبع آن با ازدواج نکردن آنان، سن ازدواج
دختران هم بالاتر می رود. اگر در شرایطی هستید
که مشکلات تحصیلی و شغلی و… دارید و از طرف دیگر نیاز به ازدواج را در خود
احساس می کنید، با مشورت و صلاحدید والدین برای ازدواج اقدام کنید و تا
زمان مهیا شدن شرایط لازم برای ازدواج، دوران عقد خود را طولانی تر از
افراد دیگری که دارای شرایط کامل ازدواج هستند، قرار دهید. بااین حال اگر
قرار است از این نسخه پیروی کنید، این نکات را به خاطر داشته باشید: مدت زمان عقد چقدر باشد؟ طول
مدت عقد بستگی به عوامل و شرایط بسیاری بستگی دارد، خدمت سربازی داماد و
وضعیت شغلی او، رفتار اطرافیان، شرایط تحصیلی، فرهنگ جامعه و آداب و رسوم
خانوادهها و شرایط روحی و روانی دختر و پسر و... همگی از عواملی هستند که
لازم است برای تعیین زمان مطلوب دوران عقد در نظر گرفته شود. البته در
میان این شرایط، توافق و تفاهم دختر و پسر، رفتار و نحوهی برخورد آنان
بسیار تأثیرگذار و تعیینکننده است. در
یک دوران عقد طولانی، ملاقاتهای مکرر و نامنظم، دختر و پسر، آمد و
رفتهای سرزده و بدون هماهنگی باعث میشود، این دوران شیرین و دوستداشتنی
برای زوجین و خانوادههایشان خسته کننده و توأم با نارضایتی شود.
علاوه بر این بلاتکلیفی و اختلافاتی که به تدریج رنگ میگیرند و سرزنشها
و زخمزبانهای اطرافیان نیز از عواملی است که با هوشمندی زوجین میتواند
تقلیل یابد و کمتر به اختلافات عمیق و دنبالهدار تبدیل شود. اما وقتی
بنا به دلایلی دوران عقد کوتاه میشود (کمتر از ششماه)، فرصت زن و مرد
برای به دست آوردن شناخت کافی از آداب، فرهنگ و رسوم، رفتارها و اخلاقهای
خاص و بسیاری از نکات ریز دیگر کم می شود. بنابراین دختر و پسر میتوانند
با تمرکز بر به دست آوردن شناخت متقابل و کمی بیشتر رفت و آمد کردن خود
را برای ورود به زندگی مشترک از یک سو و لذت بردن از دوران متمایز عقد از
سوی دیگر مهیا کنند. موازین دوران عقد تعامل
با خانواده همسر در دوران عقد از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که
اولین رابطه ها میتواند نقش تاثیر گذاری بر ادامه فرآیند روابط داشته
باشد. در اولین رابطه ها، پایه ها و مبانی نگرش افراد نسبت به
هم شکل می گیرد و از آن جا که در این دوران همسران بیشتر به فکر ارتباط با
هم هستند، ممکن است از تعامل با خانواده یکدیگر غفلت کنند و یا به
خانواده همسر توجه بیشتری از خود او داشته باشند هر کدام از این موارد می
تواند باعث تنش و اختلاف شود و بیتجربگی در تعامل با خانواده همسر می
تواند زوجین را با مشکلات زیادی روبه رو سازد. تلاش
شود که در ابتدای دوران عقد در زمینه وقت های ملاقات با هم توافق کنید.
این امر مانع بروز چالشهای بعدی می شود. مثلا پسر می تواند از همسر خود
سوال کند که نظر خانواده شما درباره دفعات ملاقات چیست؟ و دختر هم پس از
کسب نظر خانواده خود، نظر آن ها را بگوید و یا نظری را اعلام کند که حاصل
توافق او با خانواده است چرا مدیریت ملاقات مهم است؟ طبیعی
است وقتی دختر و پسری به یکدیگر علاقه دارند و به عقد هم در می آیند،
اشتیاق زیادی برای ملاقات یکدیگر دارند، اما باید در نظر داشت که اگر در
ملاقاتها ناشیانه عمل شود و ضوابط خاصی برای آن ها در نظر گرفته نشود،
قطعا می تواند به ادامه روند روابط سالم در دوران عقد لطمه بزند و زوجین
جوان را در ادامه زندگی دچار مشکل و یا زندگی مشترک آینده آن ها را دستخوش
مخاطره کند؛ بنابراین رعایت این نکات ضروری به نظر می رسد: تلاش
شود که در ابتدای دوران عقد در زمینه وقت های ملاقات با هم توافق کنید.
این امر مانع بروز چالشهای بعدی می شود. مثلا پسر می تواند از همسر خود
سوال کند که نظر خانواده شما درباره دفعات ملاقات چیست؟ و دختر هم پس از
کسب نظر خانواده خود، نظر آن ها را بگوید و یا نظری را اعلام کند که حاصل
توافق او با خانواده است. در هر صورت خوب است با توافق داماد، عروس و
خانواده ها، روز یا روزهای مشخصی برای دیدار معین شود. وجود چنین توافقی می
تواند محاسنی را که در ادامه ذکر می کنیم به همراه داشته باشد: 1- تنظیم وقت ملاقات از قبل باعث می شود که کمتر احتمال اعتراض بین طرفین صورت گیرد؛ زیرا این برنامه ریزی با مشارکت انجام شده است. 2-به
علت اطلاع خانواده عروس از زمان حضور داماد، تمهیدات لازم دراین باره به
عمل می آید و لذا برای پذیرایی از وی آمادگی لازم را دارند. 3-حفظ
احترام متقابل نیز حاصل توافق در وقت ملاقات است. مسلما شرایط پذیرایی و
تکریم از مهمان دعوت شده و با قرار ملاقات، بسیار بهتر و مناسب تر از
مهمان سرزده است. 4-به هم نخوردن دیگر برنامه های خانواده عروس، حسن دیگر برنامه ریزی زمان ملاقات است.
تمهیدات لازم برای ملاقات برای آن که در دوران عقد دیداری موفق داشته باشید به این مطالب توجه کنید: 
1- از رفت و آمدهای افراطی، وقت و بی وقت و برنامه ریزی نشده جدا خودداری کنید. طوری رفتار نکنید که هم خانواده شما و هم همسرتان از این همه رفت وآمد زبان به شکایت باز کنند. 2- به آراستن ظاهر خود توجه داشته باشید؛
یعنی هم مرد باید از لباسی مرتب و تمیز برای دیدار با همسر خود استفاده
کند و هم زن به آرایش ظاهر، مو، چهره و لباس خود اهمیت دهد. گمان نکنید
مثلا اگر دو سال از دوران عقد شما گذشته است این مسئله ضرورت ندارد. 3-قبل از دیدار، در صورت امکان به خانواده همسر خود خبر دهید؛ مثلا سوال کنید که آیا آمادگی لازم برای حضور شما را دارند یا خیر؟ 4-بهتر است اوقاتی که با همسرتان ملاقات دارید، منظم باشد حتی اگر دوران عقد شما طولانی شده باشد. توجه به این مسئله در عقدهای طولانی مدت باعث حفظ احترام همه افراد می شود. 5-تهیه هدیه مناسب برای همسر در دوران عقد کاری است که باید هر از چند گاهی به آن توجه شود؛ به خصوص در مناسبت ها و اعیاد مختلف. 6- اگر قرار است با همسر خود به گردش برنامه ریزی شده بروید، حتما به اندازه کافی پول به همراه داشته باشید.
اصلا درست نیست که در دوران عقد انتظار هزینه کردن و تامین مخارج گردش را
از ناحیه خانم داشته باشید. اگر پول به اندازه کافی ندارید سفر یا گردش
را به تعویق بیندازید و آن را به موقعی مناسب موکول کنید.
مشاور
جمعه 24 دی 1395 ساعت 13:48

یک
روز، زنی با یک مجله در دست پیش شوهرش میآید و میگوید، «عزیزم، این
مقاله فوقالعاده است. یک فعالیتی را توضیح میدهد که هر دوی ما میتوانیم
برای بهتر کردنواجمان آن را انجام دهیم. موافقی امتحانش کنیم؟»
همسرش میگوید، «حتماً!»
زن توضیح میدهد، «این مقاله میگوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست
جداگانه از چیزهایی درمورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم.
چیزهایی که اذیتمان میکنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن
روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟»
شوهر لبخند زده میگوید، «موافقم!»
آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد.
روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت، «شروع کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول شروع کنم؟»
مرد گفت، «شروع کن.»
زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. شروع به خواندن لیستش کرد. «عزیزم
اصلاً دوست ندارم وقتی…» و همینطور لیست را که از کارهای کوچکی درمورد
همسرش که او را اذیت میکرد تشکیل شده بود، ادامه داد.
مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید، «دوست داری ادامه بدم؟»
مرد گفت، «اشکالی ندارد، ادامه بده، میتونم تحمل کنم.»
زن به خواندن ادامه داد.
آخر کار زن گفت، «خوب تمام شد. حالا تو شروع کن.»
مرد ورقی را از جیبش درآورد و گفت، «دیروز از خودم پرسیدم دوست دارم چه
تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم، حتی یک چیز به ذهنم نرسید.»
بعد کاغذ که سفیدِ سفید بود را به همسرش نشان داد. بعد ادامه داد، «چون به
نظر من تو در نقصهایت کاملاً بینقصی. من تو را آنطور که هستی قبول
کردهام--با همه نقاط مثبت و منفی که داری. من کل این مجموعه را دوست دارم.
تو آدم فوقالعادهای هستی و من واقعاً عاشقتم.»
زن ناراحت شد. سه ورق کاغذ را در دستانش مچاله کرد و محکم خود را به آغوش همسرش انداخت.
ما به این دلیل دوست داریم آدمها را تغییر دهیم، که دوستشان داریم. اما
گاهیاوقات، انگیزههای ما خالص نیستند. گاهی وقتها از روی خجالت دوست
داریم که عزیزانمان را تغییر دهیم. از اینکه دیگران درمورد فرزندان، همسر،
خواهر و برادرها و والدینمان چه میگویند، خجالت میکشیم. یک دلیل دیگر
برای میل ما به تغییر آدمها این است که دچار بیماری مقایسه کردن هستیم.
ازدواج کردن مثل رفتن به رستوران است؛ وقتی غذایتان را سفارش میدهید،
میفهمید که میز بغلی هم چه غذایی سفارش داده است و یکدفعه از چیزی که
سفارش داده بودید، پشیمان میشوید. این میل به مقایسه کردن، مایه بدبختی
بسیاری از زندگیهای زناشویی است. اگر همیشه هیکل همسرتان را با جنیفرلوپز
مقایسه کنید، مطمئناً او قادر به رقابت با آن نخواهد بود. یا اگر درآمد
شوهرتان را با بیلگیتس مقایسه کنید، او هم توان رقابت نخواهد داشت. خیلی
وقتها، حتی همسرانمان را با کسی مقایسه میکنیم که اصلاً وجود ندارد.
مثلاً درمورد یک ستاره هالیوودی خیالپردازی میکنیم که اصلاً واقعی نیست.
چون همه نقصها و عیب و ایرادهای آنها با فتوشاپ از بین میرود.
قبل از اینکه ازدواج کنید، برای ارزیابی همسر آیندهتان باید خیلی دقیق
باشید. همه چیز را بررسی کنید. ارزشها، پیشینه، اولویتها، واکنشها،
اعتقادات، همه چیز. اما وقتی ازدواج کردید، دیگر دست از ارزیابی کردن
بردارید، از انتقاد کردن دست بکشید. دیگر وقت درست کردن طرف مقابل تمام
شده است. باید بتوانید او را همانطور که هست تحسین کنید. از پشت میز قضاوت
بیرون بیایید و حس نقاشی را پیدا کنید که میخواهد تصویری زیبا را نقاشی
کند. یک هنرمند همه چیز را همانطور که هست قبول میکند. وقتی فرد مقابل را
بپذیرید و تحسینش کنید، یک معجزه اتفاق میافتد: فرد مقابل یاد میگیرد
خود را بپذیرد و درنتیجه زخم روی دلش التیام یافته و تغییرها شروع میشود.
چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ ممکن است یک چیز
را هم دوست داشته باشید و هم نداشته باشید. مثلاً تلفنهمراهتان. چرا
دوستش دارید؟ چون هر زمان که خواستید میتوانید به کسانیکه در دفترچه آن
ذخیره هستند زنگ بزنید، مثل وقتهایی که مثلاً در خیابان پنچر شدهاید، یا
به دعا نیاز دارید یا هر چیز دیگر. چرا ممکن است دوستش نداشته باشید؟
اینکه آن تعداد آدم هم بتوانند هر زمان که دوست دارند به شما زنگ بزنند،
حتی وقتهایی که دوست دارید استراحت کنید و برای خودتان وقت بگذرانید.
خندهدار است اما درمورد روابط هم همینطور است.
چرا عاشق شدید؟ شوکه نشوید، اما همان چیزی که باعث شد عاشق یک نفر شوید،
سالهای بعد روی اعصابتان خواهد بود. شوخی نمیکنیم. اگر به این دلیل عاشق
همسرتان شدید که وقتی در مهمانی او را دیدید بسیار خوشمشرب و بشاش به
نظر میرسید، سالهای بعد ملتمسانه دوست دارید زیپ دهان او را بکشید که
دست از حرف زدن بردارد. اگر به این دلیل عاشق شوهرتان شدید که ساکت، قوی و
جدی بود، امروز دوست دارید بخاطر سرد بودنش خفهاش کنید. اگر بخاطر
زیبایی بینظیرش عاشق همسرتان شدید، امروز وقتی مجبور میشوید سه ساعت در
ماشین بنشینید تا برای بیرون رفتن آماده شود دوست دارید تک تک موهایتان را
بکنید. یادتان باشد، هر نقطه قوتی یک ضعف دارد.
باز هم نکتهمان را تکرار میکنیم: اگر میخواهید ازدواجی شاد و آرام
داشته باشید، باید دست از اصلاح کردن همسرتان بردارید و شروع به تحسین
کردنش کنید.
اینکه باید از اصلاح کردن همسرتان دست بردارید دو دلیل دارد:
اول اینکه نمی توانید.
دوم اینکه آدمها مثل خانههای قدیمی میمانند. اگر یک جای آنها درست شود، یک چیز دیگر در آنها خراب میشود.
یادتان باشد، هیچوقت نمیتوانید کسی را درست کنید چون اصلاح کردن دیگران
یک کار درونی است. هیچوقت از بیرون نمیتوان به آن اجبار کرد. باید دیگران
را تحسین و راهنمایی کنید. باید به آنها آموزش دهید. اما نباید اجبار
کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که همسرتان را دوست داشته باشید و
به او برای اصلاح خودش فضا بدهید.
مشاور
جمعه 24 دی 1395 ساعت 12:16

قبل از تصمیم به ازدواج، انگیزهتان را بررسی کنید
درمورد انگیزههای ازدواج، تفکرات توهمزایی که با خیالپردازی در ابتدای
رابطهها ایجاد میشود، یکی از بدترینهاست. بعنوان مثال، درمورد
نامزدیهای کوتاهمدت، دو دلیل توهمزا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه
تازه با هم آشنا شدهایم اما همیشه میشناختمت» و «چون از داستان عشق ما
فیلم زیبایی میتوان ساخت» میتوانند باشند.
دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بیکفایتی و واقعیتگرایی خودمحور.
اگر به ازدواج فکر میکنید یا به دنبال همسر ایدآل خود هستید، توصیه
میکنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزهتان برای ازدواج را بسنجید.
آیا انگیزهتان از یکی از این دلایل ریشه میگیرد؟
میخواهم ازدواج کنم…
• چون همه دوستانم ازدواج کردهاند.
• چون نمیدانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.
• چون میخواهم احساس امنیت کنم.
• چون دیگر از روابط دوستی خسته شدهام.
این انگیزهها ریشه در ترس دارند. وقتی میترسیم که تنها بمانیم یا از
قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر
از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما
احساس امنیت میدهد، اضطراب علت اصلی است.
فردی که به این دلایل ازدواج میکند، میخواهد همسرش برای او نقش یک نوع
دیگری از موادمخدر را بازی کند. وقتی کسی به همسر خود بعنوان یک ماده مخدر
نگاه کند نه یک موجود، نتیجه رابطهای کوتاهمدت خواهد بود.
دسته دوم از انگیزه غیرمنطقی ازدواج کردن بخاطر احساس بیکفایتی است که خود را در افکار زیر نشان میدهد:
میخواهم ازدواج کنم…
• چون دوستپسر/دوستدخترم دوستم دارد و این باعث میشود احساس خاص بودن کنم.
• چون ازدواج به همه نشان میدهد که بزرگ شدهام.
• چون ازدواج نشان میدهد که یک نفر هست که من را بخواهد.
• چون این تمرکز بهتری به زندگیم میدهد.
• چون تنها هستم.
اگر انگیزه شما برای ازدواج جزء این دسته است، بد نیست مقالات ما درمورد اعتمادبهنفس و خوشبختی در ازدواج را مطالعه کنید.
و آخر دسته سوم از انگیزههای نادرست برای ازدواج واقعیتگرایی سطحی است که به صورت افکار زیر نمود مییابد:
میخواهم ازدواج کنم…
• چون چند وقتی میشود که با هم دوست هستیم و ازدواج قدم منطقی بعدی برای ماست.
• چون اگر با او ازدواج نکنم نمیتوانم روابط آزاد و راحت داشته باشم.
انگیزههایی که چزء این سه دسته باشند، برای ازدواج کاملاً نادرست و
حطرناک هستند و چنین ازدواجهایی معمولاً دوام چندانی نخواهند داشت.
مشاور
جمعه 24 دی 1395 ساعت 11:16
در حال حاضر بیشتر ساعتهای عمر افراد در محیط کار
سپری میشود و طبیعی است که ساعتهای طولانی در ارتباط بودن با هم باعث
ایجاد علاقه و عشق شدید شود...
معمولا محل کار محیطی است که بیشتر افراد بهترین رفتارها را از خود نشان
میدهند و ظاهری آراسته و مرتب دارند! به همین دلیل باید دقت بیشتری در
این زمینه داشت چون ممکن است رفتار همکارتان در بیرون از محیط کار کاملا
برعکس آنچه در محل کار است، باشد.
آدمها در محیط کار لایههای ظاهری شخصیتشان را نشان میدهند، نه تمام
لایهها را. بنابراین باید دید همکار آقا یا خانمی که با او در ارتباط
هستید و او را بهعنوان همکاری با خصوصیات خوب میشناسید، در زندگی مشترک هم چنین خواهد بود؟
1. همه جوانب را بسنجید
معمولا مراودات مستمر در یک محیط نوعی وابستگی ایجاد میکند. پس بهتر است
از احساسی که به همکارتان دارید، مطمئن شوید؛ آیا واقعا این حس، به معنای
عشق واقعی است یا اینکه به بودن او در کنارتان عادت کرده و به او وابسته
شدهاید و فکر میکنید عاشقش هستید؟
علاوه بر این، در برخی ادارهها و شرکتها ازدواج همکاران ممنوع است و این
قانون بیشتر در محیطهای کاری کشورهای اروپایی دیده میشود زیرا مدیران
معتقدند با این کار، کارایی فرد کاهش پیدا میکند. پس همه شرایط و جوانب
را خوب بسنجید.
2. واقعبین باشید
ازدواج
با همکار را نه میتوان توصیه کرد، نه رد. در این نوع ازدواج هم باید
تمام جوانب بررسی شود و صرفا به شناختی که از همکارتان در محیط کار دست
پیدا کردهاید، بسنده نکنید چراکه ممکن است در محیط کار رفتاری مغایر با
آنچه در خانه دارد، داشته باشد.
پس واقعبینانه با این مساله برخورد کنید و مراقب رفتارتان هم باشید زیرا
با برداشتن قدمی اشتباه، همکاران خیلی زود به این علاقه پی میبرند و ممکن
است این مساله در محیط دهان به دهان بچرخد و اگر در نهایت برای ازدواج به
توافق نرسید، جو ایجاد شده برایتان مشکلساز میشود.
3. معایب را هم ببینید
معمولا وقتی اطرافیان متوجه میشوند دو همکار قصد دارند با هم ازدواج
کنند، مدام از فواید این نوع وصلت میگویند: «اینطوری مدت زمان بیشتری
کنار هم هستید حتی مسیر رفت و برگشت»، «راحت میتونید برنامههاتون رو با
هم هماهنگ کنید» یا «بالاخره تو محیط کار کسی هست که هواتو داشته باشه»
و...
شاید این مسایل از نظر دیگران جزو مزیتهای ازدواج با همکار باشد و زوج
همکار شرایط روانی و فکری یکدیگر را بهتر درک کنند اما اینها فقط ظاهر
قضیه است. ازدواج با همکار هم مانند سایر ازدواجها بیعیب نیست.
4. به درآمدهایتان فکر کنید
واقعیت دیگری که نمیتوان آن را انکار کرد، مسایل مربوط به درآمد است که
برای خیلی از زوجها مشکلآفرین است. گاهی زن و شوهرهایی هم که محل کارشان
یکی نیست، درباره میزان درآمد و نحوه خرجکردن آن از یکدیگر میپرسند و
طرف مقابل را در مورد اینکه چرا پولش را خرج زندگی نمیکند، بازخواست
میکنند،
حالا اگر همسرتان همکار هم باشد و از چند و چون حقوق یکدیگر باخبر باشید،
اوضاع سختتر میشود. معمولا بیشتر مردان اصرار دارند خانمهای شاغل
درآمدشان را صرف زندگی کنند درحالی که هر فردی حق دارد در کنار تامین
مایحتاج زندگی، بخشی از درآمدش را پسانداز کند.
مثلا وقتی خانم یا آقایی میبیند همسرش ارتباط صمیمی با همکارش دارد و با
او گرم صحبت یا خنده است، ناراحت میشود حال آنکه همین فرد قبل از ازدواج
درباره نحوه ارتباط با همکاران آقا یا خانم خود حساسیتی نداشته است. از
سوی دیگر، گاهی ساعتهای طولانی در کنار هم بودن باعث سردی و یکنواختی
روابط میشود و نباید این مساله را نادیده گرفت
5. مرزهایتان را مشخص کنید
ازدواج با همکار میتواند تغییرات یا محدودیتهایی را در زندگی مشترک برای
طرفین ایجاد کند و باعث بروز برخی ملاحظات شود که شاید تا پیش از ازدواج
اصلا برای هیچیک از طرفین مهم نبوده و حتی به آن توجه نمیکردهاند؛
مثلا وقتی خانم یا آقایی میبیند همسرش ارتباط صمیمی با همکارش دارد و با
او گرم صحبت یا خنده است، ناراحت میشود حال آنکه همین فرد قبل از ازدواج
درباره نحوه ارتباط با همکاران آقا یا خانم خود حساسیتی نداشته است.
از سوی دیگر، گاهی ساعتهای طولانی در کنار هم بودن باعث سردی و یکنواختی
روابط میشود و نباید این مساله را نادیده گرفت. تفاهمنداشتن بر سر یک
مساله و گاهی بحثکردن در مورد آن، در زندگی هر زوجی اتفاق میافتد و
نمیتوان آن را انکار کرد.
در چنین شرایطی ممکن است زوج همکار اختلافنظر و قهر و دعواهای خود را به
محل کار بکشند و این یعنی باخبر شدن تمام همکاران از مسایل زندگی خصوصی
آنها. با وجود این، نباید فراموش کرد زن و شوهرهای همکاری هم هستند که
اینگونه رفتار نمیکنند بنابراین قبل از ازدواج مرز مشخصی بین زندگی و
کارتان تعیین کنید.
6. محیط کار را میدان رقابت نکنید
یکی از دلایلی که گاهی باعث میشود کار یک زوج همکار به دفتر مشاوره
روانپزشکان بکشد، ارتقای شغلی یکی از طرفین در محیط کار است؛ موضوعی که
در فیلم «همسر» (ساخته مهدی فخیمزاده) به خوبی نمایش داده شد؛ زن و شوهری
که در شرکتی کار میکنند و رییس شرکت به جرم اختلاس دستگیر میشود. مرد
هم که معاونت شرکت را بهعهده دارد، مطمئن است وی را به ریاست شرکت انتخاب
خواهند کرد ولی هیات امنا همسر او را برمیگزیند.
مرد که تحمل ریاست همسرش را ندارد، مشکلاتی در محل کار و در نتیجه خانواده
به وجود میآورد. علاوه بر این، اخراج یا تعدیل یکی از طرفین هم میتواند
مشکلساز باشد. مثلا ممکن است زنی که به دلیل تعدیل نیرو از شرکت بیرون
آمده، عزمش را جزم کند که شوهرش هم از محیط کار بیرون بیاید.
چون معتقد است محیط کار را به خوبی میشناسد و میداند چه کسانی در اطراف
همسرش هستند و اینکه همسرش با زنان یا مردان شرکت ارتباط صمیمیای دارد او
را ناراحت میکند. قبل از هر اقدامی تمام جوانب را در نظر بگیرید و در
خصوص این مسایل با طرف مقابلتان صحبت کنید.
7. مراقب نگاه دیگران باشید
آدمهای کنجکاو همه جا هستند. وجود این افراد فقط محدود به آشنایان و
اطرافیان نمیشود و ممکن است در محیط کار هم همکار کنجکاوی داشته باشید که
بخواهد سر از زندگیتان دربیاورد.
کنجکاویهایی از این دست که «شوهرت بهتنهایی مخارج خانه را تامین میکند
یا اینکه تو هم مجبوری او را همراهی کنی»، «چرا اجازه میدهی همکاران خانم
یا آقا همسرت را به اسم کوچک صدا کنند» و... پس مراقب رفتار و گفتارتان
در محیط کار باشید و حساسیتهای بیجا نشان ندهید زیرا از هر نظر زیر
ذرهبین نگاه دیگر همکاران هستید.
مشاور
جمعه 24 دی 1395 ساعت 07:14

بهترین همسری که دوست داشتید را پیدا کردهاید: جذاب، مهربان و … اما یک مشکل وجود دارد، طرفمقابلتان از ازدواج
سابق خود بچه دارد، بچههایی که میتوانند نقش بسیار مهمی در زندگی شما
بازی کنند، مخصوصاً اگر قرار باشد این بچه همیشه با شما زندگی کند نه فقط
هفتهای یک روز!
قبل از اینکه این تصمیم بزرگ را بگیرید و با کسی که بچه دارد ازدواج کنید، چند نکته مهم را باید بدانید.
نسبت به بچهها چه احساسی دارید؟
خیلیها
اصلاً بچه دوست ندارند و خوششان نمیآید بچه دوروبرشان باشد. اگر
میدانید که همه عمرتان بچه دوست نداشتهاید، این را به خودتان یادآور
شوید و باز برای فکر بیشتر به خودتان وقت بدهید. اما اگر معمولاً از حضور
بچهها لذت میبرید، مسئلهای که باید به آن فکر کنید این است که بچههای
طرفمقابلتان را دوست دارید یا نه.
بچه نسبت به شما چه احساسی دارد؟
طلاق
همیشه برای بچهها سخت است اما ازدواج دوباره والدینشان میتواند سختتر
هم باشد. بیشتر بچهها وقتی پدر یا مادرشان فردی جدید را پیدا میکند کمی
حسودی میکنند و گاهی هم میترسند که پدر یا مادرشان را از دست بدهند.
گاهی اوقات فکر میکنند شما میخواهید جای پدر یا مادر واقعیاش را
بگیرید. اینها احساساتی کاملاً طبیعی هستند که با ارتباط و گفتگوی
درست میتوان با آنها کنار آمد. واقعیت سختتر این است که این بچه اعتراف
کند که از همسرتان بدش میآید و ترجیح میدهد با آن یکی والدین خود زندگی
کند. یکی دیگر از مشکلات میتواند این باشد که این بچه بطور مداوم شما و
همسرتان را به جان هم بیندازد. برای کنار آمدن و برخورد با چنین
موقعیتهایی یک توصیه سه کلمهای داریم: گفتگو، گفتگو، گفتگو. بچهها
خرابکارهایی عالی هستند. اگر از قبل میدانید که میتوانند مانعی بر سر
راه شما باشند، میتوانید پیش مشاور بروید و خیلی وقتها هم البته این مشکلات قابلحل نیستند.
پدر یا مادرخوانده بودن چطور زندگیتان را تغییر میدهد؟
از
شبها بیرون رفتن و خوشگذرانی لذت میبرید؟ بدانید که اینها و خیلی
کارهای دیگر اگر نگوییم غیرممکن از این به بعد سخت خواهد شد. باید بفهمید
که وضعیت نگهداری بچه بین همسر جدید شما و همسر سابق او به چه صورت خواهد
بود. بعضی والدینی که از هم جدا شدهاند بچهها را به صورت نیمهوقت نگه
میدارند و گاهی کلاً مسئولیت سرپرستی بچه به عهده یکی از آنها خواهد بود.
چه میزان مسئولیت خواهید داشت؟
بفهمید
که همسرتان از شما بعنوان والدین جدید این کودک تا چه میزان توقع دارد.
آیا انتظار دارد اگر بچه دلدرد گرفت، بخاطر او نیمه شب از خواب بیدار
شوید؟ آیا باید هر شب برای او غذای مخصوص درست کنید؟ برایش شبها قصه
بخوانید تا خوابش ببرد؟ اگر شیطنت کرد تنبیهش کنید؟ ممکن است همسرتان همه
مسئولیتهای پدر یا مادری را از شما توقع داشته باشد. اما اینکه هیچ
مسئولیتی هم به شما در قبال آن بچه واگذار نکند به همین اندازه بد است.
آیا میتوانید تحمل کنید همسرتان با همسر سابقش ارتباط داشته باشد؟
اینکه
بدانید همسرتان قبل از شما همسر دیگری داشته است به اندازه کافی بد است
چه برسد به اینکه مجبور باشید تحمل کنید این رابطه بخاطر بچهها همچنان
ادامه داشته باشد. ببینید اگر همسر سابق او تلفن کند یا اگر بفهمید که با
هم برای تفریح بچه، او را جایی بردهاند چه احساسی پیدا میکنید؟ اینکه
بطور مداوم همسرتان را متهم کنید که رابطه با همسر سابقش را از سر گرفته
است یا بعد از جلسه اولیا و مربیان بچه که همراه همسر سابقش به مدرسه رفته
بود چند روز با او حرف نزنید از نبایدهاست. به خاطر داشته باشید که این
فرد الان به شما متعهد شده است!
آیا میتوانید با این مسئله که همیشه نفر اول نیستید کنار بیایید؟
همه
این فکر را دارند که حداقل چند سال اول زندگی برایشان مثل ماهعسل خواهد
بود -- یعنی فقط شما دو نفر و عشقتان. وقتی همسرتان بچه داشته باشد، این
دوره به محض اتمام ماهعسل تمام خواهد شد (تازه اگر تصور کنیم که قرار است
آن را دو نفری بروید!) و بعد مجبورید به واقعیت زندگی برگردید. دیگر به
جای اینکه همسرتان از پشت شمع روی میز شام به شما زل بزند، مشغول زور کردن
بچهاش برای غذا خوردن است. وقتی دوست دارید برای تفریح به جزیره کیش
بروید، همسرتان ممکن است بخاطر بچهها پارک ارم را پیشنهاد کند. حتی ممکن
است مجبور شود به جای گرفتن دست شما، دست دختر کوچولویش را بگیرد. برای
اینکه با مشکل مواجه نشوید، باید انعطافپذیر باشید و درک کنید که همسرتان
تا چه اندازه دوستتان دارد--هر چقدر که بچههایش را هم دوست دارد دیگر
مهم نیست.
آیا همسرتان میخواهد بچههای بیشتری داشته باشد؟
همیشه
این احتمال وجود دارد که همسرتان به اندازهای که میخواسته بچهدار شده
است. اگر شما هم قصد بچهدار شدن دارید، حتماً باید در این مورد با
طرفمقابل صحبت کنید. ممکن است مجبور شوید آرزوی همیشگی داشتن ۲ یا ۳ بچه
را به یک بچه تقلیل دهید اما اگر این فرد همانی باشد که همیشه
میخواستهاید، ارزشش را دارد!
مشاور
جمعه 24 دی 1395 ساعت 06:14