مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

هم صحبت همیشه مخالف من


وقتی مجبوری با فردی گفت‌وگو کنی که مدام به تو می‌گوید‌: من مخالفم، تو اشتباه می‌کنی، درست نمی‌گویی، من بهتر می‌فهمم! باید صبر ایوب داشته باشی.

هر وقت قرار است با مینا حرف بزنم‌، دنیا روی سرم خراب می‌شود. سال‌هاست که یکدیگر را می‌شناسیم. او دختر مهربانی است اما زمانی که می‌خواهیم جدی حرف بزنیم، مطمئنم تا نظرم را بیان کنم‌، با مخالفت سر‌سختانه‌ی او رو‌به‌رو می‌شوم. با دلیل و بی‌دلیل هزار آسمان و ریسمان را به هم می‌بافد که بفهمی اشتباه می‌کنی و چنین وچنان. هر چقدر سعی دارم یک موضوع مشترک با او پیدا کنم اما بازهم او نکته‌ای برای مخالفت کردن می‌یابد. دوستی و هم‌صحبتی با او برایم خسته‌کننده شده است.

حتماً شما هم در زندگی به افرادی برخورد کرده‌اید که فکر می‌کنند عقل‌کل هستند‌. افرادی که در هر بحثی وارد شوند، نقش دادستان را بازی می‌کنند و کلاً با همه‌چیز مخالف‌اند. این‌گونه افراد یک سبک منحصر به خود دارند که پر است از افعال منفی و نقدهای طولانی‌. سبک آن‌ها در گفت‌وگو‌، محاوره‌ی مخالفتی است.


ویژگی‌های این سبک چگونه است؟


سبکی از تعامل و گفت‌وگو که در آن یکی از طرفین‌، عقیده‌ی مخالف داشته و سعی در تغییر نظر طرف مقابل دارند. در یک کلام، افرادی که مدام به ما می‌گویند: تو اشتباه می‌گویی و من درست می‌گویم! و این حرف در اصل یعنی: تو نمی‌فهمی و من می‌فهمم!

کسانی که از چنین روشی در ارتباط استفاده می‌کنند‌، فاقد مهارت‌های لازم برای یک ارتباط مناسب و تاثیر‌گذار هستند زیرا در یک ارتباط صحیح باید موارد زیر رعایت شود؛
-دو نفر سعی کنند که در تعامل مشترک و برابر باشند.
-هر دو فرد سعی در بالابردن عزت نفس طرف مقابل داشته باشند.
-به یکدیگر نشان دهند که این ارتباط برای‌شان ارزشمند است.

اما در سبک محاوره‌ی مخالفتی‌، چنین فردی درست بر عکس همه‌ی موارد بالا عمل می‌کند. وی سعی دارد خود را بالاتر نشان دهد، طرف مقابل را محکوم به ندانستن کند و عزت نفس او را از بین ببرد.


مخالفت‌های گاه دوست‌داشتنی

البته حرف زدن با فردی که چنین سبکی در گفت‌وگوهای خود دارد در برخی مواقع خالی از لطف نیست. با چنین افرادی هیچ‌وقت یک گفت‌وگوی سرد و کوتاه نخواهید داشت. همیشه در مقابل هر اظهارنظر، حرفی برای گفتن دارند و مخالفتی که خود باب گفت‌وگوی بعدی باشد را باز می‌کنند‌. اگر قرار باشد دیر‌به‌دیر مجبور به تحمل چنین آدمی باشید، می‌توانید از هم‌صحبتی پر‌فراز و نشیب لذت ببرید در غیر این‌صورت تحمل چنین همکلامی نه مشکل که گاهی محال است!


یک آینه بردارید


نگاهی به نوع گفت‌وگوی خودتان با دیگران داشته باشید‌، زیرا ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که دیگران از هم‌صحبتی با او کلافه و خسته می‌شوند. فراموش نکنید هیچ‌گاه افرادی که چنین مشکلی در ارتباط دارند، در مرحله‌ی اول نمی‌پذیرند دچار مشکل هستند. آن‌ها فکر می‌کنند حق با خودشان است. شاید شما هم چنین مشکلی داشته باشید، بد نیست از نزدیکان خود بپرسید و مدتی گفت‌وگوهای خود را زیر نظر بگیرید.


تبدیل گفت‌وگوی مخالفتی به فعال


اگر چنین مشکلی ندارید اما در نزدیکان‌تان شخصی را سراغ دارید که سبک محاوره‌ای مخالفتی دارد و همین رفتارش شما را آزار می‌دهد، بهتر است در این خصوص با او صحبت کنید. می‌توانید دوستانه به او بگویید این‌همه مخالفت با نظر بقیه به ضررش تمام می‌شود و روزی بی‌هم‌صحبت می‌ماند و یا کمی با طنز و شوخی مقابله‌به‌مثل کنید تا طعم یک هم‌صحبت همیشه مخالف را بچشد. مسلماً این راهکارها در مورد افرادی‌ست که بی‌دلیل و منطق به مخالفت می‌پردازند، وگرنه لازم نیست همیشه، همه‌ی آدم‌ها با شما موافق باشند.

به او کمک کنید تا بتواند برخی مواقع به‌جای مخالفت‌، سکوت کند. در قدم اول نمی‌توان انتظار داشت دیگران را تایید کند‌. همین که نگوید من مخالفم و تو اشتباه می‌کنی، یک قدم به اصلاح رفتارش نزدیک شده است.

‌همچنین می‌توانید برای او جایزه‌ای تعیین کنید. هرگاه مخالفتی نکرد، دوستانه‌تر و با مهربانی بیش‌تر او را پذیرا باشید و هرگاه مخالفت بی‌موردی انجام داد، کمی خود را ناراحت نشان دهید. هر تغییر رفتاری زمان می‌برد. مهم این است که آن فرد، متقاعد شود رفتارش اشتباه است‌. در غیر اینصورت هرچه تلاش کنید، تغییر نخواهد کرد.

دور شدن زوج ها از هم با فردگرایی



یک جامعه‌شناس گفت: با شروع زندگی مشترک، بین دختر و پسری که پیش از ازدواج با هم دوست بودند، تفاوت‌های فرهنگی و طبقاتی بروز می‌کند و خانواده‌های آنان فشار زیادی به دو طرف تحمیل می‌کنند. در این شرایط وضعیت دختر و پسر نسبت به پیش از ازدواج تفاوت بسیاری پیدا می‌کند.






دکتر فروزنده جعفرپور در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: برخی افراد در دوران جوانی بدون توجه به ارزش‌های خانواده و ملاحظات لازم برای یک ازدواج موفق و فقط برای ارضای نیازهای خود با جنس مخالف روابط دوستی برقرار می‌کنند و معمولا پسران برای وقت‌گذرانی طرح دوستی می‌ریزند.

این جامعه‌شناس درباره علت دوستی زوجین با یکدیگر پس از طلاق نیز گفت: با افزایش فردگرایی در جامعه، سطح مسئولیت‌پذیری افراد کاهش می‌یابد و نسبت به خانواده احساس مسئولیت کمتری می‌کنند، بنابراین روابط دوستی را به روابط قانونمند و هدفمند در خانواده ترجیح می‌دهند.

وی با بیان اینکه تغییرات ارزشی که در جامعه ما رخ داده، موجب شده که فردگرایی تقویت شود، اظهارکرد: در این شرایط بیشترین دغدغه افراد مسایل فردی‌شان است، بنابراین با گذشت دوران طلایی ازدواج - که چند ماه تا یک سال به طول می‌انجامد- شرایط بسیار تغییر می‌کند و فردگرایی هر یک از زوجین موجب می‌شود که آنان از یکدیگر دور شوند.
این مدری دانشگاه درباره راه‌های تغییر این وضعیت، اظهار کرد: لازم است مجموعه‌ای از تغییرات به وجود آید، بطوریکه هم خانواده‌ها به تربیت فرزندان توجه بیشتری کنند، هم کتاب‌های درسی تعلق و تعهد را از طریق هویت‌پذیری به کودکان آموزش دهند و هم اولیای مدرسه در زمینه تقویت این موارد عمل کنند.

جعفرپور در پایان اظهار کرد: اگر تمام زیرساخت‌ها اصلاح شود و الگوهای موجود در جامعه بدرستی عمل کنند، در آینده کمتر شاهد روابط خارج از محدوده ازدواج خواهیم بود، البته دستیابی به این اهداف ایده‌آل گرایانه است که در حال حاضر امیدی به دستیابی به آن‌ها نیست.

سکوت مردانه یا پرحرفی زنانه؟!



چرا؟
زن ها همواره با ذکر جزئیات همه چیز را بیان می کنند و دوست دارند از دیگران نیز همه چیز را با ذکر جزئیات بشنوند. هرچه جزئیات بیشتر باشد برای آنها بهتر است.

این در حالی است که مردان بسیار متفاوت هستند. بیشتر مردها تبادل اطلاعات را به حداقل ممکن کاهش می دهند وتنها نتیجه ی نهائی را اعلام می کنند. بنابراین از ذکر جزئیات خودداری می کنند و به جای آن دید کلی و اجمالی ارائه می دهند و از زنان می خواهند که همین طور باشند و فقط به ارائه یک دید اجمالی بسنده کنند.
مردها هدف مدار و زن ها فرایند مدار هستند. برای مردها هدف از مکالمه و گفت و گو تبادل اطلاعات و داده های مربوط، مناسب و بجاست در حالی که هدف از مکالمه و گفت و گو برای زن ها صرفاً خود حرف زدن و صحبت کردن است.

منشأ این تفاوت ها کجاست؟
دلیل این تفاوت هابه این مربوط می شود که مردها هدف مدار و زن ها فرایند مدار هستند. برای مردها هدف از مکالمه و گفت و گو تبادل اطلاعات و داده های مربوط، مناسب و بجاست در حالی که هدف از مکالمه و گفت و گو برای زن ها صرفاً خود حرف زدن و صحبت کردن است. بنابراین در میان گذاشتن جزئیات افکار، احساسات و تجربیات برای زن ها روشی است که بوسیله آن ارتباطات کوچک و بسیاری را میان خود و مرد زندگی شان برقرار میکنند.

تبادل جزئیات همچنین همان روشی است که زن ها برای برقرار کردن ارتباط میان خودشان نیز از آن استفاده می کنند. در واقع زنها با تبادل اطلاعات و داده ها با یکدیگر پیوندهایی صمیمی میان خود و دیگران ایجاد می کنند. اما چنانچه به مکالمه ی میان دو مرد گوش فرا دهید با تصویری کاملا ًمتفاوت روبه رو خواهید شد. پیش از هر چیز این دو از کلمات محدودتری استفاده میکنند؛ جملات کلی تر، تعمیم یافته تر و به لحاظ محتویات مشخص تر و خاص تر و واضح تر هستند. آنها تنها با همین مقدار حرف زدن هدف شان تأمین شده است و هرچه را که باید به هم گفته باشند گفته و شنیده اند و این مکالمه بسیار کمتر از مکالمه ی مشابه میان دو زن طول می کشد.


اما هرگاه یک مرد و زن با هم به گفت و گو می نشینند، بیشتر اوقات نتیجه ی زیر حاصل می شود:
زن فکر می کند مرد به اندازه ی کافی صحبت نمی کند؛
و مرد نیز فکر می کند که زن بیش از حد لزوم صحبت می کند.

اشتباه مردها

در زیر یکی از مشکلات بزرگ ناشی از عدم شناخت و آگاهی مردها از این راز ارتباطی زنان را گوشزد می کنم: مردها تلاش های زنان مبنی بر به حرف کشیدن آنها را به “بازجویی” و “سین جین” کردن تعبیر می کنند و از این عادت زن ها در ارائه ی جزئیات بسیار به هنگام صحبت کردن خسته می شوند و سپس زنان را موجوداتی پر حرف تلقی می کنند و با اشتباهات زیر از خود واکنش نشان می دهند:

- هنگامیکه زنان هنوز مشغول حرف زدن هستند وسط حرف آنها می پرند و صحبت آنها را قطع می کنند؛
- با بی حوصلگی و بی تفاوتی به صحبت های زنان گوش می دهند؛
- از سؤالات بسیاری که زنان از مردان میپرسند عصبانی و تحریک پذیر می شوند.



آنچه زنها دوست دارند مردها بدانند
مردها به غلط علاقه مفرط زن ها به جزئیات و زیر و بم های زندگی شوهر خود را به” بازجویی” و “بازپرسی” و نیز تجاوز به خلوت شخصی او و ذکر جزئیات بسیار به هنگام صحبت کردن را هدر دادن وقت تعبیر می کنند، به جای آن که درک کنند هدف از این تلاش های زنان تنها برقراری ارتباط با آن هاست.
پس بهتر است مردان هنگامیکه فکر می کنند زنان زیاد توضیح می دهند یا سؤال می پرسند از یک نکته غافل نشوند. زنان با این کار فقط سعی دارند صمیمیت بیشتری میان خود و مردان ایجاد کنند و پیوندهای موجود میان خود و مردان را هرچه مستحکم تر کنند.
به خود یادآوری کنید که زنان سعی ندارند شما را ناراحت یا عصبانی کنند بلکه فقط سعی دارند صمیمیت تولید کنند.


راه حل

زنان از مردان انتظار ندارند به اندازه آن ها به جزئیات مربوط به هر موضوعی علاقه مند باشند یا پا به پای آن ها افکار و احساسات خود را با ذکر جزئیات بسیار ابراز نمایند اما هرگونه تلاش شما آقایان در این زمینه قابل تقدیر است:
1. زنان هنگامیکه جزئیات مربوط به چیزی را با شما در میان می گذارند سعی کنید با عشق و محبت به آنها گوش کنید همانگونه که زمانیکه یکی از دوستانتان در مورد جزئیات یک مسابقه فوتبال صحبت میکند و شما گوش می دهید. به جای آنکه حرص بخورید و زنان را به پر حرفی متهم کنید و با خود بگویید:” آه، دوباره شروع کرد!” نسبت به زنان عکس العمل مناسب نشان دهید و به این واقعیت دقت کنید که آنها چقدر سعی دارند به شما نزدیک شویند و افکار و احساسات شان را با شما سهیم کنند.
۲٫ هنگامیکه مردان با زنان صحبت می کنند سعی کنند جزئیات بیشتری را داوطلبانه با آنها در میان بگذیرند. به خود یادآوری کنید که زنان سعی ندارند شما را ناراحت یا عصبانی کنند بلکه فقط سعی دارند صمیمیت تولید کنند. زن و مرد هرچه به لحاظ احساسی و عاطفی احساس نزدیکی بیشتری کنند زندگی شادتری خواهند داشت.

درباره ی مهارت های حل اختلاف بدانیم



عقل سلیم می‌‌گوید که ارتباطات خوب باعث بهبود و تقویت رابطه دوستی و افزایش صمیمیت و اعتماد می‌‌گردد. عکس این قضیه هم صادق است. یعنی ارتباطات ضعیف می‌‌تواند باعث تضعیف پیوندهای دوستی، ایجاد عدم اعتماد و حتی بی‌احترامی‌ نسبت به یکدیگر گردد. آنچه در زیر آمده است، نمونه‌هایی از برخوردها و الگوهای ارتباطی منفی و گاه مخرّب است که می‌‌تواند باعث عمیق‌تر شدن اختلافات در یک رابطه دوستانه گردد.

1- سکوت
برخی افراد به جای شرکت در بحث‌های سازنده به منظور ریشه‌یابی و فرونشانی اختلاف در محیطی آرام و محترمانه، ترجیح می‌‌دهند هیچ چیز نگویند و فقط سکوت اختیار کنند. این کار، طرف مقابل را به مرز انفجار می‌‌رساند و باعث می‌شود که کنترلش را بر روی حرف‌هایی که می‌زند از دست بدهد. هر چند کناره‌گیری از جرّ و بحث ممکن است مسیر کم استرس‌تری به نظر آید امّا معمولاً به ایجاد استرس بیشتری برای هر دو طرف می‌انجامد و نهایتاً باعث جرّ و بحث‌های به مراتب بیشتری می‌گردد.

2- موضع دفاعی گرفتن
برخی افراد به جای گوش دادن دقیق به حرف‌های طرف مقابل و درک صحیح نقطه نظرات او، موضعی دفاعی در پیش گرفته و صرفاً به انکار انجام هر کار اشتباهی از سوی خود می‌پردازند و احتمال مشارکت داشتن خود در اختلاف پیش آمده را نادیده می‌گیرند. انکار مسئولیتِ خود، ممکن است در کوتاه مدّت باعث کاهش استرس گردد امّا هنگامی که طرفین احساس کنند که حرفشان از سوی طرف مقابل درست شنیده نمی‌شود، این امر به مشکلات بلند مدت و اختلافات فزاینده‌ای منجر می‌گردد.


3- عمومیت بخشیدن
برخی افراد هنگامی که اتفاق ناخوشایندی برایشان می‌افتد به جای آن که به همان مورد بپردازندو مشکل را حل کنند، با عمومیت بخشیدن بیش از حدّ به آن رویداد، عملاً حل مشکل را خارج از دسترس می‌سازند. از بیان جملاتی که با «تو همیشه ... » و «تو هرگز ... » شروع می‌شوند، مثل «تو همیشه دیر به منزل می‌آیی» یا «تو هرگز کاری که من می‌گویم را انجام نمی‌دهی» اجتناب کنید. یک لحظه درنگ کنید و فکر کنید که آیا این حکم شما همیشه درست است. همچنین، اختلافات گذشته را به میان نکشید که شما را به بیراهه می‌کشاند و اثر منفی بر روی حل اختلاف فعلی می‌گذارد.

4- حق به جانب بودن
اگر همیشه فکر کنید که یک راه «درست» برای نگریستن به امور وجود دارد و یک راه «نادرست»، و روش نگریستن شما به امور «درست» است به رابطه‌تان آسیب جدّی می‌رسد. انتظار نداشته باشید که طرف مقابل شما هم همان شیوه نگرش شما را داشته باشد و وجود عقیده متفاوت را حمله شخصی به خودتان تلقی نکنید. همیشه به دنبال مصالحه یا توافق بر سر اختلافات باشید و به یاد داشته باشید که همه چیز را نمی‌توان به «درست» و «نادرست» تفکیک کرد و دو نقطه نظر متفاوت ممکن است هر دو معتبر باشند.

5- روانکاوی و خواندن ذهن
برخی افراد به جای آن که از طرف مقابل درباره افکار و احساساتش سوال کنند، گاهی اوقات تنها بر اساس تفسیرهای اشتباه از اعمال آن‌ها، فکر می‌کنند که «می‌دانند» طرف مقابل دارد چه فکری می‌کند و معمولاً همیشه آن را منفی در نظر می‌گیرند! (برای مثال، فکر می‌کنند دوستی که دیر بر سر قرار آمده است اهمیتی به وقت‌شناسی نمی‌دهد.) این کار باعث دشمنی و سوء تفاهم می‌گردد.

6- گوش نکردن
برخی افراد به جای آن که به دقت به حرف‌های طرف مقابل گوش کنند و سعی در درک آن نمایند، یا مرتب حرف‌های او را قطع می‌کنند و یا هنگامی که او دارد حرف می‌زند پیش خود تمرین می‌کنند که چه جوابی به او بدهند. این کار باعث می‌شود که نقطه نظرات او را درک نکنید و او را نیز به مقابله به مثل وادارید! اهمیت گوش کردن دقیق و همدلی را دست کم نگیرید.

7- سرزنش کردن
برخی افراد از طریق انتقاد و سرزنش کردن طرف مقابل به حل اختلاف می‌پردازند. به نظر آن‌ها پذیرش هرگونه ضعفی از جانب خود، باعث تضعیف اعتبارشان می‌گردد و به هر قیمتی از آن اجتناب می‌کنند و حتی برای کارهای اشتباهی که مرتکب شده‌اند نیز دیگران را سرزنش می‌کنند. به جای این کار، سعی کنید وجود اختلاف را به عنوان فرصتی برای تحلیل وضعیت، برآورد نیازهای هر دو طرف و دستیابی به راه حلی که برای هر دو قابل قبول و مفید باشد، در نظر بگیرید.

8- سعی در «پیروز» شدن
هرگاه کسی بر پیروز شدن در بحث و بگومگو تمرکز نماید، بازنده نهایی «رابطه دوستی» خواهد بود! بنابراین، هدف یک بحث دوستانه باید درک متقابل و دستیابی به توافق یا راه حل مورد قبول دو طرف باشد. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابل چقدر اشتباه می‌کند و بر سر نقطه نظر خود قرص و محکم ایستاده‌اید بدانید که در جهت اشتباه حرکت می‌کنید!

9- حمله به شخصیت طرف مقابل
گاهی اوقات افراد یک عمل اشتباه طرف مقابل را دست آویز قرار داده و آن را به یک نقص شخصیتی تعمیم می‌دهند. (برای مثال، اگر مردی هر لنگه جورابش را جایی انداخته، این را به عنوان نقص شخصیتی تلقی کرده و به او برچسب «بی‌ملاحظه و تنبل» بزنیم و یا اگر زنی می‌خواهد درباره مشکلی در رابطه فی‌مابین حرف بزند به او برچسب «زیاده‌خواه» یا «تسلّط جو» بزنیم.) این کار باعث درک منفی در هر دو طرف می‌گردد. همیشه به یاد داشته باشید که به طرف مقابل احترام بگذارید، حتی اگر از رفتارش خوشتان نمی‌آید.

10- طفره رفتن
هنگامی که یک طرف می‌خواهد درباره مشکلات موجود در رابطه فی‌مابین حرف بزند، گاهی اوقات طرف دیگر از حرف زدن یا گوش‌کردن به حرف‌های طرف مقابل طفره می‌رود و به شیوه‌های مختلف در این کار سنگ‌اندازی می‌کند. این رفتار، نشانه بی‌احترامی و حتی گاهی نشانه تحقیر است و در عین حال باعث بیشتر شدن اختلافات می‌گردد. طفره رفتن، هیچ چیز را حل نمی‌کند و بر عکس باعث آسیب رساندن به رابطه فی‌مابین می‌شود. گوش سپردن به طرف مقابل و بحث کردن با او به شیوه‌ای محترمانه، بسیار مثمرثمرتر است.

باید از خانوده همسر بترسیم؟

بعضی وقت‌ها، اگر پسر یا دختر جوانی تصمیم بگیرند ازدواج کنند، از دوست و آشنا نکاتی را می‌شنوند که بیشتر شبیه اندرزهای قبل از ورود به میدان جنگ است. این که همیشه باید آماده باشند، نباید به خانواده همسرشان اجازه دخالت بدهند، از همان روز اول باید محدوده قدرت همسرشان را تعیین کنند و... بعضی‌ها هم می‌گویند این روشی است برای از بین بردن مشکلات زندگی مشترک؛ به عبارت دیگر، جنگ اول به از صلح آخر.

چنین حالتی که به صورت یک فرهنگ غلط درآمده و به‌عنوان دیالوگ‌ها و جملات بین افراد مختلف رد‌وبدل می‌شود، کم‌کم کمرنگ‌تر از قبل شده و هر روز هم از ارزشش کاسته می‌شود. با وجود این، هنوز هم چنین مواردی وجود دارد و همین شوخی‌ها و گپ‌وگفت‌های دوستانه هم می‌تواند موجب بدبینی عروس و داماد شود. دختر و پسری که می‌خواهند زندگی شیرینی را در کنار هم تجربه کنند، قبل از شروع زندگی مشترک می‌آموزند که خانواده همسر با آنها همدل و همراه نخواهد بود، پس آنها هم باید از خودشان دفاع کنند و حتی ممکن است قبل از آشنایی، خودشان را آماده این مبارزه پنهانی کنند.

بسیاری از زوج‌های موفق فکر می‌کنند هیچ وقت در رابطه با خانواده همسرشان دچار مشکل نخواهند شد. آنها باور دارند که مشکلاتی که برای دیگران پیش آمده یا پیش می‌آید به این دلیل است که اعضای خانواده همسرشان در زندگی آنها دخالت می‌کنند. در حالی که، شاید پس از گذشت چند سال از شروع زندگی مشترک، آنها هم با مشکلاتی مشابه روبه‌رو شوند. پس این همه مشکل از کجا می‌آید؟ علتش چیست و چطور می‌توان با آنها مقابله کرد؟

واقعیت این است که حرف‌ها و جملاتی که از طرف خانواده خود فرد بیان می‌شود در مقایسه با آنچه خانواده همسر می‌گویند، تاثیر متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل بارها شرایطی پیش آمده که مادر عروس نکته‌ای را به او گوشزد کرده و دخترش هم از این که مادر به یاد اوست و می‌خواهد کمکش کند، خوشحال شده، اما اگر همین جمله را مادر شوهرش به او بگوید، شرایط فرق می‌کند و اینجا دیگر دختر خوشحال نمی‌شود و تصور می‌کند مادر همسرش قصد دخالت در زندگی او را دارد یا می‌خواهد او را سرزنش و تحقیر کند.

پس اولین قدم این است که دید مثبتی نسبت به خانواده همسرتان داشته باشید و قبل از آشنایی با آنها، هیچ قضاوتی در موردشان نکنید. مطمئن باشید آنها هم خیر شما را می‌خواهند و از خوشبختی شما و فرزندشان خوشحال خواهند شد.

یکی از باورهای غلطی که میان بسیاری از خانواده‌ها رواج دارد این است که فکر می‌کنند فرزندشان یا باید همسر خوبی باشد یا فرزند خوبی. آنها نمی‌توانند شرایطی را تجسم کنند که فرزندشان هم به همسرش وفادار بماند و هم به آنها. بنابراین فرزند این خانواده‌ هم ممکن است به درستی نتواند وظایفش را انجام دهد و در این مورد مانند پدر و مادرش فکر کند.

شرایط وقتی بدتر می‌شود که همسر چنین فردی به پدر و مادرش محبت کند و فرزند ایده‌آلی باشد. آن وقت است که او احساس می‌کند چون همسرش رابطه خوبی با پدر و مادرش دارد، نمی‌تواند همسر خوبی برای او باشد. چنین مشکلی با این که می‌تواند موجب به هم خوردن زندگی شود و صدمات زیادی به خانواده‌ها وارد کند، اما راه‌حل به نسبت ساده‌ای هم دارد. برقراری تعادل در زندگی تنها راه‌حلی است که نه‌تنها با این مشکل مقابله می‌کند که حتی می‌تواند بسیاری از مسائل دیگر را برطرف کند.

فراموش نکنید یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش می‌آید، توقع ذهن‌خوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگی‌اش تمام خواسته‌ها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهن‌خوانی به جای گفت‌وگو مانند سمی است که می‌تواند زندگی مشترک را بخشکاند

بنابراین زن و مرد باید با همسر خود صحبت کنند و برایش توضیح دهند او چه جایگاهی در زندگی مشترک‌شان دارد. همین موارد هم به شکلی دیگر باید با پدر و مادرها مطرح شود تا آنها هم نسبت به موقعیتی که دارند، آگاه شوند. با این که شاید این کار سخت به نظر برسد، اما شدنی است و باید به بهترین شکل ممکن انجام شود.

از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که اختلافات زناشویی با توجه به مدت زمانی که از شروع زندگی مشترک زن و مرد می‌گذرد، متغیر خواهد بود. با این حساب، در سال اول زندگی باید انتظار اختلاف‌های متعددی را داشته باشیم. چون هر یک از زوج‌ها، نظرات و عقاید مربوط به خودشان را دارند و ممکن است این اختلاف‌نظر موجب مشاجره و بحث شود. به همین علت هم توصیه می‌شود، زن و مرد درباره این مسائل با یکدیگر حرف بزنند تا متوجه اختلافات شده و آنها را به موقع برطرف کنند.

همچنین فراموش نکنید یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش می‌آید، توقع ذهن‌خوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگی‌اش تمام خواسته‌ها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهن‌خوانی به جای گفت‌وگو مانند سمی است که می‌تواند زندگی مشترک را بخشکاند.

پس زن و شوهر باید درباره تمام مسائلی که در زندگی‌شان پیش می‌آید، با هم صحبت کنند؛ هر چقدر هم که موضوع صحبت‌شان ناچیز و بی‌اهمیت باشد، باز هم باید با منطق و آرامش به حرف‌های طرف مقابل گوش کنند و با هم به نتیجه‌ای دلخواه برسند.