مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

انواع آقایان از نظر خانم‌ها

بروز عواطف مثبت در روابط زناشویی، اساس پایداری محبت و عشق زن و مرد به یکدیگر است. اما متاسفانه برخی از مردان از این امر دوری می کنند و عشق فی مابین خود و همسرشان را نادیده گرفته و در جهت فراموشی این گوهره ناب زندگی پیش می روند.چند دسته از همسران هستند که بنا به ساختار شخصیتی و خانوادگی و خواستگاه اجتماعی‌شان ،متاسفانه عشق را در زندگی مشترک ناخواسته از بین می‌برند ...



انواع مرد از نظر خانم‌ها


شوهرهایی که تعصب بی‌جا را با غیرت اشتباه گرفته‌اند


خانمش را چون یک شی می‌پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می‌کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع، رفتن به خانه پدر و مادر و دوستان ممنوع، درس خواندن ممنوع، داشتن شغل ممنوع، مسافرت ممنوع، استفاده از رایانه ممنوع، خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع، تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع، بیرون رفتن از منزل ممنوع.



شوهران سلطه‌جو، زورگو و کنترل‌کننده
چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می‌گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می‌شناسند. از تصمیم‌های مهم و کلی تا جزئی‌ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد.
به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم‌گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه ؛ تصمیم‌گیری در مورد شغل خانم، تصمیم‌گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن؛ انتخاب و تماشای برنامه‌های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان.


شوهران بی‌مسئولیت
این شوهران فراموش کرده‌اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده‌اند و ازدواج کرده‌اند. خانواده تشکیل داده‌اند و صاحب فرزند شده‌اند. لذا در تصمیم‌گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت‌های منزل خود را عقب کشیده‌اند و چون حبابی خود را رها کرده‌اند. هنوز در پی لذت‌طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه‌ها و دل‌مشغولی‌های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می‌کنند. بدون توجه به به مسئولیت‌هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی‌ها، تفریحات، مسافرت‌ها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند.
آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می‌یابند و رنج‌هایشان را به خانواده می‌ریزند و لذت‌هایشان را بیرون از خانواده تقسیم می‌کنند. این افراد گاهی تصور می‌کنند با دادن پول زیاد به خانواده می‌توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی‌استیشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می‌کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می‌کنند.


شوهران بی‌احساس و سخت کوش
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می‌کنند. به بهانه‌های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه‌کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه‌های انسان‌دوستانه و خدمت به خلق را پیش می‌کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می‌دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می‌شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می‌گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می‌رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می‌توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده‌اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته‌اند. حرف زدن برای آنها سخت‌تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه‌ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله ۳ کلمه‌ای به زبان می‌آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می‌گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می‌شمارند.


اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می‌باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی‌کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزادسازی انرژی هسته‌ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی‌دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرف‌ها و احساسات خانمشان داشته باشند. این مردان مهارت‌های گوش دادن، مهارت‌های ارتباطی، مهارت‌های هم حسی یاد نگرفته‌اند یا تمرین نکرده‌اند و یا انگیزه‌ای برای انجامش ندارند. برای این آقایان، سخن محبت‌آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه‌ای خیالی و بی‌فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوج‌هایی که در پارکی نشسته‌اند و در گوش هم نجوا می‌کنند می‌نگرند.
یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه، یک نوازش، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.


شوهران وابسته و غیر مستقل
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته‌اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته‌اند، وابسته، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده‌اند. آنها همین طور که بزرگ شده‌اند به جای اینکه روز‌به‌روز مستقل‌تر شوند، روزبه‌روز وابسته‌تر شده‌اند. هنگام ازدواج نیز نمی‌خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می‌کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت‌گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می‌شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می‌دهند در مسائل خانوادگی این گونه شوهران دخالت کنند.


شوهران کمالگرا و خسیس
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته‌ای در ذهن خود ترسیم می‌کنند و آن را وحی منزل و تخلف‌ناپذیر تصور می‌کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می‌دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می‌دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده‌آل‌خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس‌انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می‌کنند. و فردای آنها که باعث نگرانی‌شان بود، هرگز نمی‌آید. حسرت تفریح، مسافرت، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه‌های مختلف، بردل زن و بچه خود می‌گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی‌عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی‌بینند.

چرا مردها همیشه در رویای دختران زیبا هستند؟

مردها حتی در روابط دوستانه قبل از ازدواج نیز به دنبال دختران زیبا هستند.مردها همیشه در رویای دختران زیبا هستند ، حتی اگر خودشان بسیار زشت باشند یا زیبا باشند.

اما به چه دلیل؟
علت علاقه مردان به دختران زیبا

این حس در تمامی مردان وجود دارد و تنها مختص به یک یا دو نفر نیست و در نهان تمام مردها این حس وجود دارد فقط درصد آن کمی بیشتر یا کمتر است .
مردها حتی در روابط دوستانه قبل از ازدواج نیز به دنبال دخترهای زیبا هستند ، در تحقیقی که بر روی درصد زیادی از مردها انجام شد مشخص شده است که این حس در تمامی مردان وجود دارد و تنها مختص به یک یا دو نفر نیست و در نهان تمام مردها این حس وجود دارد فقط درصد آن کمی بیشتر یا کمتر است .
هنگامی که یک مرد با یک زن مواجه می شود او را از هر لحاظ می پسندد جز مسئله زیبایی، معتقد است که اگر توانسته است او را پیدا کند پس می تواند شخص دیگری را نیز پیدا کند و به همین دلیل گزینه اول را رها می کند و به دنبال شخص دیگری می رود زیرا معتقد است که زن های بسیار زیبایی وجود دارند و مصرانه بر این مساله تاکید می کنند که ” زن های زیبای بسیاری وجود دارند”.
جالب است بدانید که خانم ها همچین رویایی را در زمان نوجوانی خود دارند و زمانی که به دوره جوانی می رسند این رویا دیگر رنگ می بازد و جلای اولیه خود را ندارد معمولا دخترها در دوره نوجوانی در رویای این هستند که شخصی با یک اسب سفید به دنبال آنها می آید ، غول ستمگر را می کشد و او را به همسری خود برمی گزیند اما پسرها از همان ابتدا واقع گراتر هستند و به دنبال این وقایع نمی روند اما همیشه به دنبال یک زن زیبا هستند .
یک پرنسس زیبا ، پرنسسی که تنها مالکش خود اوست، رویاهایی هستند که در ذهن پسران جوان می چرخد و در اکثر مواقع با شکست مواجه می شوند زیرا تنها معیار زیبایی برایشان مطرح می شود و چشمشان را در برابر سایر گزینه های کلیدی که مهم تر از زیبایی ظاهری هستند می بندند در نهایت نیز به زندگی بدون عشق می رسند . نتایج یک نظرسنجی که توسط یک روان شناس فرانسوی در فرانسه انجام شده است ، بیانگر موضوعات زیر می باشد .
هنگامی که از مردها سوال می شود آیا دوست دارند که یک همسر مثل سیندرلا داشته باشند :
بسیاری از آنها این موضوع را نمی پذیرند و می گویند همسری مثل سیندرلا را نمی پذیرند در صورتی که نام یکی از بازیگران یا خوانندگان هالیوودی را ذکر می کنند و عنوان می کنند که مایلند این شخص همسر او باشد .

این موضوع بیانگر تغییر دید نسبت به زیبایی است . دیگر دختر ساده و در عین حال زیبایی مانند سفید برفی یا سیندرلا محبوبیتی را که باید در بین جوانان قرن حاضر داشته باشد را ندارد و در عوض مدل ها و هنرپیشه ها جایگزین آن می شوند.
یکی از دلایلی که ذکر می شود مبنی بر این موضوع است که سفید برفی یا سیندرلا دارای شخصیت هایی ساده بوده اند.
برخلاف اینکه گفته می شود بسیاری از آقایان خانمهای ساده را بیشتر می پسندند اما این روان شناس فرانسوی در طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که مردها دوست دارند خانم هایشان همیشه آرایش داشته باشند.
بسیاری از آقایان معتقد هستند که تنها مادرشان زیبا بوده و شخص دیگری نمی تواند زیبایی او را داشته باشد به همین دلیل به دنبال شخصی هستند که از مادرشان زیبا تر باشد .البته لازم به ذکر است زیبایی مادر تنها به دلیل زیبایی صورت مطرح نیست بلکه به دلیل زیبایی هایی معنوی که برای فرزندان دارد بخصوص در ذهن پسران ماندگار می شود ، به دلایلی مانند عقده های ادیپ.

عقده ادیپ چیست :
عقده ادیپ ، عقده ای که در آن فرزند پسر ،پدرش را از بین می برد تا بتواند به ازدواج با مادرش برسد و مانعی بر سر راه نباشد ، این موضوع یک داستان افسانه ای و در کتب روان شناسی فروید بسیار بحث شده است .
بخاطر داشته باشید که پرنسس نیز پیر ، بیمار و زشت می شود و در نهایت تمام انسان ها روزی به مرگ نزدیک می شوند . در تمام روزهایی که گقته شد با وجود یک پرنسس زشت چه خواهید کرد ؟ پس به دنبال زیبایی های دیگری در وجود همسرتان باشید.
اما زیبایی های دیگری نیز در این نظرسنجی مورد توجه قرار گرفته اند :
بسیاری از آقایان ذکر کردند که منظورشان از زیبایی ، زیبایی باطنی است نه زیبایی ظاهری و این زیبایی را این چنین توصیف می کنند :
* آنها به دنبال دختر و همسری هستند که مهربان و سخت کوش باشد ، به صحبت های آنها گوش دهد و با هم تفاهم داشته باشند .
*زنی که قوی و مصمم باشد و او را در کارهایش به دنبال خود بکشد.
*بسیاری از مردها معتقد هستند که تنها موردی که برایشان بسیار مهم است ، روابط زناشویی شان است حتی اگر زنشان کمی زشت باشد البته کمی نه خیلی ، در صورتی که روابط زناشویی خوبی با او داشته باشند این موضوع برایشان کمتر آزار دهنده است.
*باید به خاطر داشته باشید که شما تنها برای داشتن رابطه های زناشویی یا اعمال خارق العاده ای که در فیلم های غیر اخلاقی نشان داده می شود ازدواج نمی کنید علاوه بر ارضاء نیازهای جنسی شما نیاز به ارضاء نیازهای روحی تان نیز دارید . اگر تنها برای ارضاء این حس ازدواج می کنید بسیار در اشتباه هستید.
این روان شناس در ادامه به تمام آقایان توصیه می کند : افرادی که با این هدف وارد مسائل عاشقانه و احساسی خطرناکی مانند روابط زناشویی می شوند با همان شدت و سرعت نیز خارج می شوند زیرا رابطه زناشویی رابطه ای نیست که تنها ملاک خود را بر اساس زیبایی زن قرار دهید . همان طور که همیشه گفته می شود زیبایی ظاهری ممکن است با یک اتقاق ساده از بین برود اما این زیبایی باطنی است که هیچ گاه از بین نمی رود و به تمام آقایانی که دارای این دید نسبت به زن هستند ، توصیه می کند که شیوه نگارش خود را تغییر دهند تا در زندگی های مشترکشان دچار مشکل نشوند .
وی می افزاید : مکانی که شما با همسر آینده تان روبرو می شوید نیز نقش مهمی دارد با یک نگاه، عاشق می شوند و زندگی مشترکشان را تشکیل می دهند و به سرعت همان یک نگاه، از هم جدا می شوند.

زمانی که رفتار همسرمان را احساسی قضاوت می‌کنیم!




حامد و لیلا با یکدیگر همکار بودند. در محیط کار با هم آشنا شدند و بعد ازدواج کردند. اکنون دو سال از آن زمان می گذرد و تازه یک ماه است که اولین فرزندشان متولد شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتند که دیگر لیلا سرکار نرود تا بهتر بتواند از فرزندش مراقبت کند. در واقع این پیشنهاد اول از طرف حامد مطرح شد و لیلا هم قبول کرد. روزهای اول وقتی حامد از سرکار برمی گشت تمام اتفاقات آن روز را برای لیلا تعریف می کرد. یعنی این عادت همیشگی حامد بود که هر وقت از جایی برمی گشت از همان بدو ورودش به خانه شروع به حرف زدن می کرد و با این عادتش فضای خانه را پر از هیجان و شور و نشاط می کرد، اما چندوقت بود که لیلا احساس می کرد همسرش خیلی کم حرف و بی حوصله شده است، بعضی روزها دیرتر از معمول به خانه می آمد و هنگامی که در خانه بود یا با تلفن صحبت می کرد یا سرگرم کار با رایانه اش بود. لیلا احساس می کرد همسرش نسبت به او بی توجه شده است و همین عاملی شد برای ناراحتی لیلا ولی به جای حرف زدن با حامد سعی می کرد خودش را مشغول فرزندش کند. از طرف دیگر حامد هم نسبت به قبل عصبی تر شده بود و بیشتر سعی می کرد خودش را با تلویزیون مشغول کند و دیگر از آن فضای پرشور و با صفای خانه خبری نبود.



متاسفانه این داستان می تواند قصه واقعی زندگی خیلی از همسران باشد، قصه ای که به راحتی نمی توانیم مقصر اصلی آن را پیدا کنیم، امروز با بیان این مقدمه قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که در چنین موقعیت هایی چه باید بکنیم تا دچار عاقبتی مانند لیلا و حامد نشویم؟ امروز می خواهیم مراحلی را برای شما شرح دهیم تا متوجه شوید ریشه اصلی مشکلات لیلا و حامد و بسیاری از زوج های دیگر از کجا نشأت می گیرد و راه حل چیست؟


احساسات و افکار خودانگیخته
زن روز نوشت: در ماجرای لیلا و حامد وقتی لیلا مشاهده می کرد حامد کمتر از قبل حرف می زند و دیرتر به خانه می آید، نگران و ناراحت می شد و از طرف دیگر هم وقتی حامد به خانه می رسید و می دید لیلا نسبت به امور خانه بی تفاوت است عصبی و برآشفته می شد.

شاید خانم‌ها بگویند:
لیلا حق دارد چون هر زنی از دیر آمدن شوهرش ناراحت و دلخور می شود و در مقابل هم مردان می گویند: حامد حق دارد چون هر مردی وقتی به خانه می آید و مشاهده می کند همسرش برای او شام درست نکرده است، ناراحت و عصبی می شود. اما واقعیت این است که این رفتارها یعنی دیر آمدن به خانه و شام درست نکردن، باعث عصبی شدن حامد و ناراحت شدن لیلا نشده است بلکه قضاوتی که آن ها از رفتار یکدیگر داشتند باعث ناراحتی، اضطراب و خشم آن ها شد.
آیا شما می توانید تفسیرهایی که لیلا و حامد از رفتار یکدیگر داشتند را حدس بزنید؟!

با استفاده از جدولی که ملاحظه می کنید برای پاسخ دادن به این سوال به شما کمک می کنیم. همان طور که دیدید این افکار لیلا و حامد بود که باعث ناراحتی شان شده بود و نه خود رفتار و شبیه همین افکار هم در زندگی واقعی همه ما وجود دارد اما چون در همان لحظه بسیار عصبانی هستیم اصلا متوجه آن ها نمی شویم و فکر می کنیم این حادثه و رفتار نامناسب همسرمان است که باعث ناراحتی و عصبانیت ما شده است در حالی که این افکار خودانگیخته ماست که برایمان ایجاد مشکل کرده است. البته برای رسیدن به این مرحله یعنی تشخیص افکار خودانگیخته و قضاوت های منفی نیازمند تمرین های فراوانی هستیم که سعی می کنیم امروز تعدادی از آن ها را برای شما بیان کنیم.


استفاده از تصور و تخیل
حتما زمان هایی بوده که شما از دست رفتارهای همسرتان احساس بدی پیدا کرده اید، مثلا عصبانی شده اید و قهر کرده اید یا ناراحت و دلخور شده اید و گریه کرده اید یا مضطرب و نگران شده اید و سردرد گرفته اید. اکنون یکی از همین اتفاقات را به یاد بیاورید و سعی کنید افکاری را که در آن زمان به ذهنتان رسیده است به خاطر بیاورید و سپس احساسی را که به خاطر آن افکار داشته اید یادداشت کنید.


شناخت افکار منفی
سعی کنید افکار منفی خودتان را که براساس آن رفتارهای همسرتان را تفسیر و درباره اش قضاوت می کنید شناسایی کنید. اگر شما بتوانید افکار خودانگیخته خودتان را شناسایی کنید در آینده متوجه آثار مثبت آن می شوید.
یکی از مهم ترین آثار آن این است که به جای آن که احساساتتان شما را کنترل کند و بر رفتارتان اثر بگذارد شما می توانید بر احساس و در نتیجه رفتارتان کنترل داشته باشید.
برخی از افکار برانگیخته عبارت است از:
خودخواه است،بی عرضه است،خسیس است،بدبین و شکاک است،تنبل است،پرخاشگر است،کاری را درست انجام نمی دهد،هر کاری می کنم نمی توانم او را راضی کنم،تعهد ندارد و...
قضاوت های نادرست شما از کدام یک از این افکار ناشی می شود؟
برای آن که بهتر بتوانید افکارتان را شناسایی کنید بهتر است قلم و کاغذی در اختیار داشته باشید و هر گاه در اثر رفتاری احساس بدی پیدا کردید آن رفتار یا اتفاق را به صورت خلاصه بنویسید و افکارتان را شناسایی کنید و در جدولی افکار و احساستان را یادداشت کنید. البته شناخت افکار خودانگیخته به تنهایی کافی نیست اما اگر شما بتوانید افکار خودانگیخته خودتان را شناسایی کنید آن گاه قدم بسیار مهمی برای تسلط بر فکر، رفتار و به طور کلی فراهم کردن زمینه زندگی آرام تر و خوشبختی بیشتر برداشته اید.
شاید بسیاری از افراد این حرف ها و پیشنهادها را شعار بدانند و بیان کنند که در زندگی واقعی اوضاع بدتر و بسیار پیچیده تر از آن است که با این راه حل ها مشکلات برطرف شود. اما اگر دقت کنید متوجه می شوید این فکر هم یکی از همان افکار خودانگیخته ای است که بر عملکرد و رفتار شما تاثیر منفی می گذارد.
برای روشن تر شدن این قضیه نیازمند آن هستیم که افکارمان را بازبینی کنیم. برای بازبینی افکار آن ها را مورد سوال قرار دهید مثلا حامد می توانست قبل از اینکه برای آماده نبودن غذا نسبت به لیلا عصبی و پرخاشگر شود از خودش بپرسد: چه دلیلی دارم که فکر می کنم لیلا به خاطر خودخواه بودن و بی توجهی نسبت به من غذا را آماده نکرده است؟ آیا لیلا رفتارهای دیگری دارد که این فکر مرا تایید نکند و برعکس توجه و مهربانی او را نشان دهد؟
آیا دلیل دیگری برای غذا درست نکردن لیلا وجود دارد ؟
مثلا خستگی یا رسیدگی به امور فرزندمان؟
آیا می توانم بگویم غذا درست نکردن همسرم نشانه بی توجهی و خودخواهی اوست؟
به دلیل اینکه لیلا غذا درست نکرده است آیا می توانم از این رفتار او نتیجه بگیرم که: لیلا مرا دوست ندارد
لیلا به من بی توجه شده است
همسرم همیشه رفتار غیردوستانه ای دارد همسرم زندگی را به کام من تلخ کرده است و...


برخورد منطقی
بعد از اینکه افکار خودانگیخته خودتان را شناسایی کردید سعی کنید با آن ها برخورد منطقی داشته باشید مثلا لیلا می توانست در مقابل این فکر منفی که دیر آمدن حامد به خانه به خاطر این است که دیگر من برایش جذاب نیستم. این طور پاسخ دهد: دیر آمدن او لزوما به معنی بی توجهی به من نیست، خب چون من دیگر سرکار نمی روم او مجبور است بیشتر از قبل کار کند یا این طور به خودش پاسخ دهد: اگر او به من بی توجه بود که سالروز ازدواجمان را فراموش می کرد در حالی که او با شاخه گلی روز ازدواجمان را به من تبریک گفت. با انجام این تمرین بیشتر از قبل متوجه می شوید که رفتار منفی شما مربوط به افکارتان است و با حقیقت فرسنگ ها فاصله دارد.


پرسش مستقیم
گاهی هم می توان با پرسیدن یک سوال ساده از تمام اتفاقات بد بعدی جلوگیری کرد، مثلا اگر لیلا از همسرش می پرسید که چرا چند وقت است کم حرف شده؟احتمالاً با پاسخ منطقی همسرش روبه رو می شد که چون نگران مخارج خانه است ذهنش بسیار مشغول است. یا اگر حامد از لیلا می پرسید که چرا فقط درباره مسائل بچه با او حرف می زند و درباره مسائل دیگر اصلا از او سوالی نمی پرسد؟
احتمالا با این پاسخ لیلا روبه رو می شد که چون فکر می کرده است حامد تمایلی به حرف زدن ندارد با او حرفی نمی زده! همیشه به یاد داشته باشید که گاهی اوقات ما رفتاری را انجام نمی دهیم به دلیل اینکه گمان می کنیم اگر رفتاری را انجام دهیم اتفاق بدی می افتد و مثلا با پرخاشگری همسرمان روبه رو می شویم این پیش بینی از رفتار دیگران هم جزو همان افکار خود انگیخته و قضاوت های نادرستی است که از حقیقت فرسنگ ها فاصله دارد.

روابطی که تاریخ انقضائشان 4 هفته می باشد!

ابتدای رابطه، وقتی نامزدتان جمله های شما را تمام می کرد لذت می بردید و برایتان بسیار هم جالب بود اما اکنون پس از گذشت هشت هفته، این کار او نه تنها دوست داشتنی نیست که موجب عصبانیت شما هم می شود.

یا به طور مثال، در طول ماه اول رابطه میان دو نفر با اینکه تلفن های طولانی مدت با هم داشته اید و بیشتر بعد ازظهرها را با هم بیرون بوده اید اما متوجه می شوید که به علایق و گذشته یکدیگر هیچ حس کنجکاوی ندارید. این مساله چندان خوشایند نیست. با خود تصور می کنید، نکند برای او این چیزها اهمیتی ندارد و این رابطه فقط برایش نوعی سرگرمی است؟



باید با نگاه تیزبین و حواس جمع و البته صداقت و انسانیت بررسی کنید، ببینید آیا رابطه ای که فقط دو ماه است آغاز کرده اید ارزش ادامه دادن دارد یا خیر؟ برای این منظور مسایلی هست که باید به آنها توجه کنید:


هنگامی که عادت های عجیب و دوست داشتنی آزار دهنده می شوند ...
گاهی دو طرف رابطه سعی می کنند از مسایلی که تصور می کنند تاحدی آزار دهنده است چشم پوشی کنند زیرا مسایل دیگری میان آنها برقرار است که دوست دارند به رابطه شان ادامه دهند. برخی از مردم اعتقاد دارند اصولا مسایلی که از همان ابتدا کمی آزاردهنده هستند، خصلت های شخصیتی فرد است و گاهی باید آن را نادیده گرفت. اما گاهی پس از گذشت زمانی، آن حس جدید بودن از بین می رود و ایرادها یا نکات منفی افراد برای طرفین آزار دهنده می شود و برای چشم پوشی از ایرادهای یکدیگر هم دلیل خاصی هم پیدا نمی کنند.
مثلا اگر یکی از دو طرف همیشه دیر سرقرار حاضر شود شاید یکی دو ماه اول قابل تحمل باشد اما پس از دو ماه مسلما طرف صدایش در می آید و به این مساله اعتراض می کند.


تعیین نقطه پایان برای رابطه نوعی دوره آزمایشی کاری است
انسان ها با هم دوست می شوند یا ازدواج می کنند تا در کنار هم به کمال برسند. بهترین دوستی، رابطه ای است که موجب رشد روحی و فکری شما بشود. اگر دوست شما نتوانست در همان مدت کوتاهی که در کنار هم هستید آموزه ارزشمندی برای شما داشته باشد باید با احتیاط بیشتری این دوستی را ادامه دهید. سعی کنید به دوره ابتدایی آشنایی خود همچون دوره آزمایشی کاری نگاه کنید.


قرار گذاشتن و بیرون رفتن شما همچون ارسال رزومه برای شرکت مورد نظر است. در طول قرارها می توانید تا اندازه ای طرف مقابل را بشناسید. پس از گذشت دوماه افراد اطلاعات بیشتری از خود در اختیار طرف مقابل قرار می دهند. مثلا در مورد اعتقادات، عقاید، ارزش ها، ارتباط های قبلی، سرگرمی ها، علاقه مندی ها و اهداف او در زندگی اطلاعات کسب می کنید. در این زمان می توانید تصمیم بگیرید آیا رابطه را ادامه دهید یا باید در همین جا به آن پایان ببخشید.


مراقب نشانه های از بین رفتن علاقه باشید
گاهی یک بحث و ناراحتی یک طرفه باعث می شو تا رابطه خاتمه پیدا کند. گاهی هم هر دو طرف علاقه شان کم می شود و این دوران آزمایشی را پایان می بخشند و به آن به چشم تجربه ای در زندگی نگاه می کنند. مثلا مردی که به ادامه دوستی کوتاه مدت خود علاقه ای ندارد سعی می کند خود را درگیر کار نشان دهد تا کمتر با هم تلفنی صحبت کنند. یا شب ها با دوستانش برنامه ریزی می کند تا با طرف مقابل بیرون نرود. با ادامه این کارها مسلما طرف مقابل نیز دلزده و خسته می شود و این رابطه به تدریج از بین می رود.


تصور آینده رمانتیک در کنار یکدیگر
اگر احساس کردید به ادامه رابطه نوپای خود علاقه ای ندارید یا شاهد تفاوت های بسیاری میان خود و طرف مقابل هستید، سوال های زیر را از خود بپرسید و ببینید آیا این رابطه ارزش ادامه دادن و سرمایه گذاری دارد:

1 - صدای درونی شما در این رابطه چه می گوید؟
هنگامی که در رابطه ای دچار سردرگمی می شوید شاید ساده ترین کار مشورت با دوستان باشد. اما فقط خودتان هستید که می دانید بهترین چیز برای شما چیست. البته نباید صدای قلب خود را با صدای ترس هایتان اشتباه بگیرید (دیگر کسی با این مشخصات پیدا نمی کنی یا تو خیلی دیرپسند و ایرادگیر هستی). برای اینکه تصمیم درست اتخاذ کنید این سوال ها را از خود بپرسید: من از این رابطه چه می خواهم؟ آیا واقعا دوست دارم با این فرد ادامه دهم؟ آیا به او اعتماد دارم؟ آیا از اینکه زمانم را با او صرف کنم خوشحال هستم؟


2 - فقط به رفتارهای طرف مقابل توجه کنید و ببینید ایا صادقانه و از ته دل است؟
چند دقیقه وقت بگذارید و به زمان هایی که با یکدیگر بوده اید، فکر کنید. مانند اینکه فیلمی بی کلام تماشا می کنید. آیا او با بزرگواری و صداقت با شما رفتار می کند؟ آیا مسایلی که با آنها موافقت کرده است را انجام می دهد؟ اگر فردی قابل اعتماد باشد باید حرف و عملش با هم یکی باشد.


3 - در نخستین بحث و دعوای خود، هر دو طرف چگونه آن را مدیریت کرده اید؟
آیا مشکلات را به نحوی که برای هر دو طرف قابل قبول و احترام باشد برطرف کرده اید؟


4 - آیا هر دو به دنبال مسایل مشترک در زندگی هستید؟
اگر دوطرف نگاه و انتظارات مشابه در زندگی نداشته باشند با مشکلات بسیاری در زندگی روبه رو خواهند شد.


5 - می توانید تصور کنید یک ماه، یک سال یا ده سال آینده را در کنار این فرد سپری کنید؟
شاید اگر همین امروز به رابطه ای که دوست ندارید، خاتمه بدهید بسیار بهتر باشد. اما اگر هر دو طرف احساس می کنید این رابطه همان است که دوست دارید و موجب شادی و آرامش شما می شود، باید سعی کنید با هوشیاری و صداقت این رابطه را ادامه دهید.

چرا فاصله ی بینمان هر روز بیشتر می شود؟

امروزه بسیاری از خانم ها در روابط با همسرشان دچار شکست و عقب نشینی نسبت به ابتدای زندگی مشترکشان هستند واین سوال همیشه ذهن آنها را درگیر می سازد براستی چرا هرروز از تو دور می شوم؟!



ما زن ها دوست داریم با تک تک حرف ها و رفتارهایمان یک قدم به همسرمان نزدیک تر شویم اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را خرج کرده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست.

اولین قدم آن است که بدانیم ک مردها بعد از ازدواج از ما چه می خواهند و ما باید نگرش خود را با دید آنها اصلاح کنیم .

اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده اید؟


باید با منطقی باشید: گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد. بهتر است بدانیم مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.

باید خاص باشید: یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.
برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد

باید قانع باشید: مردها دوست دارند، بعد از ازدواج همان طوری که پیش از این بوده اند بمانند. آن ها همسری می خواهند که با وجود معایب یا خلق و خوی خاص شان آن ها را بپذیرد و عاشق شان بماند. این ویژگی یکی از مهم ترین چیزهایی است که در ذهن مردها می گذرد. آن ها از سرکوفت خوردن بیزارند و دوست دارند همسرشان با همین اخلاقی که دارند و همین وضع زندگی ای که دارند بسازد و مدام برای تغییر کردن، آن ها را تحت فشار نگذارد. برخلاف اغلب زن ها که سعی می کنند، از مرد معمولی مقابل شان همسر ایده آل و رویایی بسازند، مردها دوست دارند با زنی زندگی کنند که به همین وضع موجود قانع باشد.

باید ستایش کنید: دوست داشته شدن حس خوبی به آدم ها می دهد. مردها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن ها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند. برای شان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند. مردها دوست دارند همسرشان قدرت و توانایی شان را ستایش کند و به آن ها تکیه داشته باشد. آن ها از این که مستقل ترین زن جهان هم برای تصمیم گیری هایش با آن ها مشورت کند و در مشکلاتش به آن ها تکیه کند لذت می برند.
باید نیمی از مشکلات مال شما باشد: سال ها از روزگاری که بعضی مردها بار خانه را یک تنه به دوش می کشیده اند گذشته است. مردهای امروزی دوست دارند زن شان دوشادوش آن ها حرکت کند، بحران های خانه را بشناسد و گاهی مانند آن ها استرس های زندگی بعد از ازدواج را به دوش بکشد. شاید کافی است بداند در کنار او وهمراه اوهستید.



باید پیشرفت کنید: برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد. گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد. یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد.

مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد.