مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

به چه دلیل خانواده مهمترین رکن در دنیاست؟


اولین کسانی که به محض چشم باز کردن می‌بینیم اعضای خانواده‌مان هستند (البته به جز پرسنل بیمارستان). اولین فرد مادر است که زحمات زیادی را برای به دنیا آوردنمان متحمل شده است. پس از او پدر است که همیشه برای مراقبت از ما آماده است. بعد از آنها هم خواهر و برادرها هستند.


کلمه «خانواده» معانی مختلفی در لغت‌نامه دارد: «یک واحد اجتماعی که با هم زندگی می‌کنند» یا «والدین و فرزندان آنها، بعنوان یک گروه، چه در کنار هم زندگی کنند و چه نکنند». به عبارت گسترده‌تر، خویشاوندان را هم می‌توان به این گروه اضافه کرد. اما خانواده چیزی فراتر از اینهاست. خانواده اولین محیط آموزشی برای هر فرد است. فرد از کودکی تا بزرگسالی همه چیز را در خانواده آموزش می‌بیند. راه رفتن خانواده‌اش را می‌بیند و آن را امتحان می‌کند. حرف زدن آنها را می‌بیند و سعی می‌کند از آنها تقلید کند. کم‌کم نحوه ارتباط را در میان آنها آموزش می‌بیند. همچنین عشق ورزیدن، رفتار کردن، کنار آمدن با زندگی و همه چیز را از خانواده خود یاد می‌گیرد. این مسئله محبت خاصی میان افراد هر خانواده ایجاد می‌کند و باعث می‌شود همیشه برای کمک به همدیگر آماده باشند.


خواهر یا برادرهای بزرگتر به کوچکترها کمک می‌کنند. والدین فرزندانشان را در هر قدمی از زندگی‌شان هدایت می‌کنند تا اینکه مستقل می‌شوند. ۷-۵ سال اولی که در خانواده سپری می‌شود رابطه‌ای عمیق بین همه اعضای آن ایجاد می‌کند و برای همه عمر آنها را کنار همدیگر نگه می‌دارد. همانطور که همه می‌دانید انسان موجودی اجتماعی است و نمی‌تواند برای مدتی طولانی به تنهایی سپری کند و نیاز به همدم دارد. بهتری همراه و همدم برای او خانواده‌اش است. محبتی که بین اعضای خانواده ایجاد می‌شود در طول زندگی ادامه می‌یابد. به همین دلیل است که دوست داریم هر موفقیتی در زندگی خود را اول با خانوداه‌مان جشن بگیریم. وقتی دچار مشکل می‌شویم، همیشه از آنها کمک می‌‌گیریم و آنها همیشه آماده کمک به ما هستند. دوستان بعد از خانواده وارد زندگی ما می‌شوند. ممکن است بارها دوستانمان را تغییر دهیم اما هیچوقت دوست نداریم حتی یکی از اعضای خانواده‌مان را هم از دست بدهیم، حتی اگر با آنها تفاوت داشته باشیم. دلیل آن این است که می‌دانیم خانواده‌مان همیشه درکنارمان هستند.


دستگاه خانواده مثل یک زنجیر عمل می‌کند. اعضای جوان‌تر از بزرگترها یاد می‌گیرند درحالیکه والدین هم برای خیلی چیزها به فرزندان خود وابسته هستند. وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند، ازدواج می‌کنند خودشان بچه‌دار می‌شوند، کل چرخه دوباره تکرار می‌شود. اعضای خانواده هر زمان که نیاز داشته باشید برای کمک به شما حاضر می‌شوند. به طرق مختلف از شما حمایت می‌کنند، چه مالی و چه اخلاقی. همیشه می‌توانید مشکلاتتان را با آنها در میان بگذارید تا برای آنها راه‌حل‌های بهتری پیدا کنید. خانواده یکی از بزرگترین نعمت‌های خداوندی است. خیلی‌وقت‌ها کسانی را می‌بینیم که خانواده خود را از دست داده‌اند. می‌بینیم که اکثر آنها شخصیتی نامتعادل دارند و دلیل عمده آن هم این است که وقتی نیاز داشته‌اند خانواده‌شان کنارشان نبوده است. افرادیکه خانواده خود را ترک می‌کنند و زندگی تنها را انتخاب می‌کنند معمولاً به بدترین شخصیت‌های اجتماع تبدیل می‌شوند. دلیل آن این است که آموزش‌های لازم را از خانواده دریافت نکرده‌اند. فردی حتی اگر یکی از والدین خود را از دست داده باشد باز هم شخصیت کامل و رشدیافته‌ای نخواهد داشت و همیشه خلائی در وجود او باقی می‌ماند.


خانواده همیشه شما را با همه اشتباهات و ضعف‌هایتان می‌پذیرد و با همه آنها دوستتان دارد. هیچکس دیگری در دنیا اینطور نیست. هیچوقت هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین مهر و محبت مادر، پدر، همسر، فرزند و یا خواهر و برادر شود.


خیلی از جوانان و نوجوانان خانواده را مایه آزار خود می‌بینند و خود را از آنها دور می‌کنند. آنها نمی‌فهمند که خانواده گروهی است که باعث قوی شدن آنها برای رویارویی با دنیا شده است.


محبت متقابل، اعتماد و تقسیم مسئولیت‌ها در خانواده موجب قدرت آن است. همه خوبی‌های ما بخاطر وجود خانواده‌مان است. هیچ چیز در ما ذاتی نبوده، ما ویژگی‌هایمان را از خانواده‌مان آموخته‌ایم. خانواده آنقدر به ما قدرت داده است که با این دنیای وحشی و بیرحم پر از انسان‌های خودخواه روبه‌رو شویم.


با وجود همه اینها می‌توان گفت که خانواده بزرگترین و باارزش‌ترین نعمتی است که خداوند به ما بخشیده است.


پس قدر خانواده‌تان را بدانید و به آنها عشق بورزید!

خانواده های امروزی و عاطفه های گم شده


آیا با وجود گرفتاری‌های شغلی، اقتصادی و دست و پا زدن در زندگی نیمه‌صنعتی جامعه امروز، اعضای خانواده در حال فاصله گرفتن از یکدیگر هستند؟ امروزه پدرها و مادرها سرشان شلوغ شده و کمتر به فرزندان خود توجه دارند. آیا این‌گونه است؟ آیا آن‌ها باید به‌جای توجه به موفقیت‌های تحصیلی به مسائل عاطفی فرزندانشان اهمیت دهند؟ چندی است انسجام و رابطه عاطفی میان اعضای خانواده با وجود وسایل ارتباطی نوین، تغییرات چشمگیری پیدا کرده و انزواجویی یا فردیت خانواده‌ها در سطح جامعه افزایش یافته است.

در گذشته افراد حداقل برای صرف ناهار یا شام در کنار اعضای خانواده می‌نشستند و با هم گفت‌وگو می‌کردند اما اکنون با وجود وسایل ارتباطی، حتی در مراسم خانوادگی و مهمانی‌ها، افراد مشغول کار با موبایل یا وسایل ارتباطی جدیدشان هستند. بنابراین در خانواده‌ها موضوع فردیت به‌نوعی تقویت شده است و مفهوم سنتی سرپرست که فردی الگوهای فرهنگی خود را به فرزندانش انتقال دهد یا شیوه برخورد و منش اجتماعی را به آن‌ها بیاموزاند، دگرگون شده است. امروزه با وجود وسایل ارتباطی نوین،‌ کودکانی که سواد خواندن و نوشتن دارند نیز بلافاصله وارد این چرخه می‌شوند و شخصیت‌هایشان در این مسیر شکل می‌گیرد. از این رو ضرورت بازنگری مفهوم سرپرست احساس می‌شود. شاید 30 سال پیش مفهوم بدسرپرست معنا داشت اما امروزه با وجود وسایل ارتباطی جدید، این مفاهیم تغییر کرده است. دیگر این‌که کودکان با ورود به فضای آموزشی و مدرسه و کسب دانش ارتباطی در این فضا پس از ورود به خانه، آن حرف‌شنوی سابق را از خانواده و والدین ندارند و این گلایه بیشتر والدین و مایه تعجب خانواده‌ها شده است.

گسترش روزبه‌روز وسایل ارتباطی نوین و شبکه‌های اجتماعی مجازی، شرایطی را به وجود آورده که کودکان کم سن و سال به‌راحتی می‌توانند وارد این فضاها شده و به عضویت این شبکه‌ها درآیند. طبیعی است چنین فضایی روی نگاه این قشر تأثیر ویژه‌ای برجا می‌گذارد. در این راستا باید محتاطانه عمل و رفتار کرد. در این میان بحث انسجام اجتماعی، اهمیت دارد.

چنان‌چه خانواده را به‌عنوان معیار تحلیل در نظر بگیریم، امروزه به شدت آسیب‌پذیر است و یکی از دلایل آن فضای مجازی بویژه برای نسل جدید است که با وجود تلفن‌های هوشمند و اینترنت در همه حال همراه افراد است.

نقش سرپرست هم در دنیای امروز هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ تأثیرگذاری به دو دلیل افزایش پیدا کرده است. اول این‌که در گذشته با خانواده‌هایی پرجمعیت سروکار داشتیم که در آن شرایط سرپرست برای فرزندان میانی زمان کافی صرف نمی‌کرد. اما در حال حاضر با کوچک شدن خانواده‌ها، درگیری عاطفی درون خانواده میان فرزند و پدر و مادر افزایش پیدا کرده است که این خود خطری جدی به حساب می‌آید؛ زیرا خانواده‌ها به سوی تک‌فرزندی تمایل پیدا کرده و تمام هم و غم و فکر والدین به فرزندشان معطوف است. ولی به‌دلیل آن‌که اغلب خانواده‌ها شیوه‌های فرزندپروری را نمی‌دانند، میزان آسیب وارد شده به فرزند بشدت افزایش پیدا می‌کند.

نکته دیگر در زمینه بی‌سرپرستی عاطفی، بحث تقسیم قدرت یا ساختار قدرت در درون خانواده است؛ در گذشته براساس یک سنت، تکلیف مشخص بود. مرد نفر اول خانواده بود تا وقتی که فرزندان بزرگ شوند و زن نفر دوم بود و پس از آن با بزرگ شدن فرزندان، پسر بزرگ، نفر دوم به حساب می‌آمد و به همین نسبت تقسیم قدرت تا انتها ادامه پیدا می‌کرد. اما امروز دچار نوعی گیجی درباره تقسیم قدرت در درون خانواده شده‌ایم. به این معنا که زنان تاحدی به حقوقشان واقف شده‌ و در خانواده درخواست سهم قدرت دارند که بجاست ولی اغلب مردان حتی تحصیلکرده، این موضوع را نمی‌پذیرند و این درگیری، بین خانواده، تعارض ایجاد کرده و مشکل‌ساز شده است. فرزندپروری از این مجموعه در حالی پا به عرصه می‌گذارد که بحث فرزندسالاری به دنبال آن مطرح است. همه اینها نشانه‌های بدسرپرستی است و اولین حوزه‌ای که درون خانواده و با این شرایط دچار آسیب و لطمه می‌شود، حوزه عاطفی است.


خانواده های امروزی

نکته دیگری که درباره بحث عاطفی کودکان در خانواده مطرح است، پدیده چندشغلی والدین است. افراد مجبورند برای تأمین معاش ساعات بیشتری را به کار و فعالیت بپردازند و کارهای زیادی انجام دهند.

بخش دیگر به اشتغالات عاطفی خانواده‌ها بازمی‌گردد؛ این‌که حالت موازی پیدا کرده و خطری است که جامعه را درگیر می‌کند و بالطبع بر فرزندان نیز اثر می‌گذارد. در برخی خانواده‌ها روابط مثلثی و گاه مربعی شکل گرفته است.

به این معنا که مرد بخشی از عاطفه‌اش را با همسر و بخشی از آن را به بیرون از خانه انتقال می‌دهد. مطالعات نشان می‌دهد این حالت در میان زنان هم در حال افزایش بوده و این خلاء عاطفی از راه تلفن، پیامک و اشکالی از این دست جبران می‌شود و تمام بار عاطفی این موارد بر دوش فرزند در سن کم قرار خواهد گرفت.

در این مرحله دچار نوعی به‌هم ریختگی و بی‌هنجاری در این حوزه‌ها هستیم که نتیجه دوران گذار است. کارکردهای اخلاق سنتی به آرامی در حال از دست رفتن است اما جامعه به دلیل نوسانات اجتماعی که در سال‌های اخیر شاهد آن بوده، قادر نبوده تا اخلاق متناسب با شرایط جدید اجتماعی و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی نوین را به صورت غیررسمی ایجاد کند. به‌دلیل همین ناتوانی در خلاء به سر برده و در این فضا همه نوع اتفاقی خواهد افتاد.

اشتباهات رفتاری زوج ها پس از دعوا

اینکه زن و شوهر با یکدیگر بحث و دعوا کنند بسیار عادی است. آنها دو انسان مجزا با طرز فکرهای متفاوت هستند. کاملا طبیعی است که در مواردی با هم اختلاف نظر داشته باشند و حتی به واسطه این اختلاف نظر با یکدیگر بحثشان نیز بشود. اما برخی از اشتباهات مخرب پس از این دعواها روی می دهند. زن و شوهرها پس از بحث با هم کارهای اشتباهی را انجام می دهند که به تثبیت و طولانی تر شدن ناراحتی بسیار کمک می کند. ما در این مطلب 10 مورد از این اشتباهات را یادآور شده ایم که توصیه اکید داریم آنها را ترک کنید و دیگر تکرار نکنید.

با هم سرد رفتار نکنید

پس از بحث و دعوا اصولا دو طرف حوصله حرف زدن با هم را ندارند. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از پاسخ دادن به او امتناع نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. کارشناسان روابط زناشویی می گویند: با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس را به او می دهید که در حال تنبیه کردن او هستید و این باعث می شود تا او نتواند حرف هایش را راحت تر با شما در میان بگذارد. تکرار این مسایل، فاصله بزرگی میان زن و شوهر ایجاد می کند که شاید خسارت های جبران ناپذیری نیز در پی داشته باشد. به جای این کار بچه گانه به همسر خود بگویید: «من هنوز ناراحت هستم و نتواسته ام همانند تو به این زودی همه چیز را فراموش کنم. به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم. سپس در مورد آن با هم حرف خواهیم زد.»

جمله های او را به خاطر نسپارید

حتما شنیده اید که می گویند: «در دعوا حلوا خیرات نمی کنند!» دقیقا هم همین طور است. جملات یا واژه هایی که هنگام دعوا از دهان همسر خود می شنوید را نادیده بگیرید. به آنها اهمیت ندهید و بگذارید همان جا وسط دعوا خاک شوند. بار سنگین آنها را به دوش نکشید. بدون شک هنگام دعوا دو طرف قربان صدقه هم نمی روند و واژه های ناامیدکننده به کار می برند. اما هوشمندانه ترین کار این است هر زمان حرف های ناراحت کننده او به ذهنتان رسید، یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید فکر خود را با مسایل مثبت پر کنید. دوره این جملات چیزی جز درد و ناراحتی در پی ندارد.

هنگامی که او ناراحت است به او نگویید: «ببخشید»

وقتی در اوج بحث و دعوا هستید گفتن خشک و خالی «ببخشید» دردی را دوا نمی کند. باید سعی کنید پس از اینکه اوضاع بهتر شد، نزد او بروید و عذرخواهی کنید و سوتفاهم پیش آمده را برایش توضیح دهید. یا بگویید چه شد که آن کار را انجام داده اید یا آن حرف را گفته اید. عذرخواهی کردن بدون پشیمانی واقعی و بدون توضیح چندان قابل قبول نیست. باید سعی کنید اشتباه خود را تکرار نکنید و این اطمینان را نیز به طرف مقابل بدهید.

برای دعوای خود دنبال بهانه نباشید

هزاران مساله ناراحت کننده در زندگی وجود دارند که می توانید به واسطه آنها دعوا راه بیندازید. به طور مثال، یک روز کاری سخت، سردرد، بی خوابی، کم خوابی و ... . اما محققان دانشگاه برکلی کالیفرنیا ثابت کرده اند زوج هایی که کم می خوابند و استراحت کامل ندارند، بیشتر در معرض مشاجره های دایمی قرار دارند. اینکه تقصیرها را گردن طرف مقابل بیندازیم کار درستی نیست. اگر شما ناراحت، عصبانی یا دلخور هستید یا خبرهای ناراحت کننده شنیده اید، باید این مساله را با همسرتان در میان بگذارید. این مساله به آرام ماندن جو، کمک شایانی می کند. کم خوابی موجب حساسیت بیشتر اعصاب می شود.

بحث را دوباره باز نکنید

اگر چند دقیقه پس از بحث دوباره بخواهید در مورد آن با هم حرف بزنید ایرادی ندارد. اما اگر چند روز پس از آن دوباره این مساله باز شود و بخواهید صحبت کنید، چندان جالب نیست. اگر در دعوایی خود را مقصر می دانید، نزد همسرتان بروید و از او عذرخواهی کنید. اگر حرفی زده اید که او را ناراحت کرده است، آن را تصحیح کنید.

مساله را خیلی ادامه ندهید

وقتی در مورد مساله ای با همسر خود دعوا یا بحث می کنید، سعی نکنید پس از تمام شدن دعوا، به طور غیرمستقیم و بی نیش و کنایه موضوع دعوا را با یاد او بیاورید. به طور مثال، اگر سر هزینه های سفر با هم بحث کرده اید، لازم نیست وقتی عکس های مسافرت دوستان خود را می بینید در مورد هزینه هایی که کرده اند و مکان هایی که رفته اند به همسر خود طعنه بزنید. بهتر است به جای این کارهای بچه گانه، در فرصتی که هر دو آرام هستید در مورد این مشکل با هم حرف بزنید.

اگر دوست ندارید، پس از دعوا نزدیکی نداشته باشید

پس از دعوا هر دو از یکدیگر عذرخواهی کرده اید و شرایط کمی آرام شده است. در این مواقع مردها دوست دارند نزدیکی داشته باشند و این کار را برای نزدیکی بیشتر به همسرشان انجام می دهند. اما زنان شاید این کار را دوست نداشته باشند. اگر شما هم این طور هستید، با مهربانی و آرامش به مرد خود بگویید: می دانم برای بهتر شدن رابطه این درخواست را داری اما اکنون من در فاز چنین کاری نیستم. او را در آغوش بگیرید و محبت صادقانه خود را به او نشان دهید. هرگز بدون توضیح از این کار امتناع نکنید. او باید احساسات قلبی و واقعی شما را بداند تا موجب ناراحتی بیشتر نشود.

بر دلیل آغاز دعوا تمرکز نکنید

بهتر است انرژی خود را برای یافتن راهکار صرف کنید. نه برای فکر کردن به اینکه چه چیزی باعث دعوا شد. تفاوت میان یک دعوای خوب و دعوای بد این است که بتوانید برای مشکل خود راهکار مناسب بیابید. به طور مثال، اگر همسرتان فراموش می کند در جاهایی که باید پول نقد با خودش بیاورد، به جای داد و بیداد، با هم یک عابر بانک پیدا کنید و پول بردارید. به همین سادگی می توانید مشکل را حل کنید و لازم نیست یک دعوای طولانی راه بیندازید.


نگویید: «منظورم این نبود»

این جمله همچون استفاده از پاک کن برای پاک کردن ماژیک یا خودکار است. حرفی که بیان کرده اید را گفته اید. همسر شما هم در پاسخ خواهد گفت: «ولی تو همین را گفتی!» کلید کردن روی حرف ها و اینکه من این را گفته ام یا نگفته ام، یا منظورم از این حرف این بوده یا نبوده است، مرور گذشته ها است، مرور اتفاق هایی که افتاده و آبی که ریخته شده است. باید سعی کنید مشکل را برطرف کنید.

از بحث و دعوا ناراحت و ناامید نشوید

باید بدانید دعوا کردن زن و مرد با هم نشانه این است که می خواهند رابطه خود را درست کنند. آنها هنوز به بهبود امید دارند و در نتیجه بحث می کنند تا به یک راهکار مناسب دست پیدا کنند. نباید این بحث ها موجب ناامیدی شما از همسر یا رابطه تان بشود.

راهکارهایی برای داشتن شب های خوش با خانواده


در اینجا توصیه و پیشنهادهایی برای آن شب‌های خاص ارائه می‌شود، چنانچه اعضای خانواده‌تان برنامه زمانبندی فوق‌العاده شلوغی نداشته باشند می‌توانند از آنها نهایت لذت را ببرند.

در دنیای پر مشغله امروز خانواده‌ها زمان بسیار اندکی دارند که برای با هم بودن صرف کنند. اما همین زمان‌های کوتاه و اندک نیز می‌تواند بسیار مفید و خوب باشد در صورتی که بتوانید بهره لازم و کافی را از آنها ببرید.

اگر ظاهرا اعضای خانواده شما هر یک به راه خود می‌روند و کمی از هم فاصله گرفته‌اند، زمانی را در هر هفته یا شب‌های خانوادگی ویژه‌ای را در هفته برای با هم بودن در نظر بگیرید. در اینجا توصیه و پیشنهادهایی برای آن شب‌های خاص ارائه می‌شود، چنانچه اعضای خانواده‌تان برنامه زمانبندی فوق‌العاده شلوغی نداشته باشند می‌توانند از آنها نهایت لذت را ببرند. خانواده‌های مختلف علایق متفاوتی دارند، اما هر خانواده‌ای باید یک یا چند فعالیت جالب و هیجان انگیز را بیابد و از آنها برای گرم کردن بیشتر کانون خانوادگی و سرگرمی و لذت اعضای خانواده بهره ببرد. البته، هر یک از این فعالیت‌ها می‌توانند در هر زمانی انجام بشوند، اما در صورتی که یک فعالیت را برای سرگرمی و لذت بردن خانواده تان در نظر بگیرید و آن را در شبهای خاص و مشخصی انجام دهید، شما سنتی را راه می‌اندازید که اعضای خانواده را در کنار هم نگه می‌دارد و باعث ایجاد خاطره‌هایی خوش می‌گرددکه در تمام طول عمر در اذهان افراد خانواده نقش می‌بندد.


شام همراه با خواندن مطلب

همه آنچه که برای شام همراه با خواندن مطلب نیاز دارید یک شام است و چیزی برای خواندن! به جای گفتگو و مکالمه معمولی که سر میز انجام می‌شود، اعضای خانواده می‌توانند سر میز شام چیزی مطالعه کنند. شام همراه با مطالعه به دو روش اجرا می‌شود: هر یک از اعضای خانواده می‌تواند مطلب خودش را برای مطالعه سر شام بیاورد. مطالب نباید در مورد کار یا تکالیف و درس مدرسه و دانشگاه باشد! خانواده با هم بر روی خواندن مطلبی خاص توافق می‌کنند. این مطلب باید چیزی باشد که همه اعضای خانواده از خواندن و شنیدن آن لذت ببرند، که بتواند چالش نیز ایجاد کند! نمایشنامه هم می‌تواند برای خواندن دسته جمعی افراد خانواده مناسب باشد، اما به این شرط که هر فردی بتواند نقش متفاوتی را به عهده بگیرد و بخواند. این شا‌م‌ها اهمیت و لذت خواندن را دو چندان می‌کنند.


شب بازی
یک شب در هفته یا هر دو هفته یکبار شبی را برای بازی کردن یک یا دو بازی اختصاص دهید. شاید بعضی از اعضای خانواده باید کمی تلاش کنند تا زمانی را برای شب‌های بازی منظم، تنظیم کنند، اما بی‌شک به زحمتش می‌ارزد. فقط مطمئن شوید که بازی‌هایی را که انتخاب می‌کنید برای کودکان هم جالب و چالش‌برانگیز باشد. بسیاری از بازی‌های معروف آنقدر سرگرم کننده نیستند که بتواند بچه‌ها را کل شب سرگرم و هیجان‌زده کنند و همه بازی‌ها را هم نمی‌توان با کل اعضای خانواده بازی کرد. شما باید بازی‌هایی را انتخاب کنید که هم بچه‌ها و هم خانواده همگی با هم بتوانند آنها را انجام دهند و از آن بازی‌ها لذت وافر ببرند.


شب فیلم

تماشای فیلم فعالیت دیگری است که اعضای خانواده با هم می‌توانند از انجام آن لذت ببرند. همه آنچه نیاز دارید یک فیلم و کمی پاپ کورن است. اگر کمی خلاقیت صرف کنید و زمان بگذارید، بچه‌ها می‌توانند برای فیلم پوستر و بلیط درست کنند. اگر شما فیلمی را جمعه کرایه کنید و برنامه‌ریزی کنید تا آن را شنبه شب ببینید، کودکان زمان کافی دارند تا پوستر و بلیط آماده کنند. ممکن است سخت باشد که فیلمی پیدا کنید که همه اعضای خانواده از آن لذت ببرند. بعضی از فیلم‌های کارتونی هم برای همه خانواده مناسب‌اند و حتی افراد بزرگسال از دیدن آنها لذت می‌برند. شما ممکن است حتی فیلم‌های آموزشی با موضوعات مورد علاقه تمامی افراد خانواده خصوصا کودکان پیدا کنید، مانند فیلم‌های فضایی و آتشفشان.


شب موسیقی

خواه خانواده شما اهل موسیقی باشند یا نه، شما می‌توانید هر دو هفته یا بیشتر شبی را برای شب موسیقی تعیین کنید. شما می‌توانید DVD یا ویدئوی موسیقی کودکان را به اتفاق تماشا کنید، مانند اشعار کودکانه؛ و با آلات موسیقی، موسیقی بنوازید یا فقط بخوانید، می‌توانید به CD گوش کنید و بنوازید، یا می‌توانید موسیقی خودتان را بسازید. اگر هیچ کس در خانواده شما اهل موسیقی نیست، از ابزار الات موسیقی اسباب‌بازی یا هر چیز دیگری که بتوان با آن موسیقی اجرا کرد استفاده کنید، حتی کازوخانگی (نوعی ساز بادی اسباب بازی است)، قابلمه و قاشق چوبی، می‌تواند خیلی جذاب و جالب باشد. نه تنها این کار یک فعالیت خوب خانوادگی است، بلکه روش مناسب و خوبی برای آشنا کردن بچه‌ها با موسیقی است.


شب هنر
اگر خانواده شما هنر را به موسیقی ترجیح می‌دهند، شما می‌توانید یک شب هنری خاطره‌انگیز داشته باشید، که در طول شب همه اعضای خانواده یا نقاشی و رنگ‌آمیزی کنند یا کارهای هنری خلق نمایند. هر شب می‌تواند یک تم مخصوص و ویژه داشته باشد، برای مثال «طبیعت»، بنابراین با توجه به علاقه هر یک از اعضای خانواده به نقاشی، طراحی یا کار با خاک رس، چیزی متناسب و مربوط به طبیعت بسازید و خلق کنید. یا خانواده می‌تواند یک شیوه و ابزار را برای هر یک از شب‌های هنری انتخاب کند، برای مثال یک شب را فقط به نقاشی اختصاص دهید، شب هنری بعد را به طراحی و ... . شما می‌توانید تکنیک‌های متفاوت را با رنگ‌ها، نقاشی و قلم مو ایجاد کنید. کوچک‌ترین فرد خانواده می‌تواند با رنگ‌های انگشتی کار کند، یا اینکه همه اعضای خانواده از رنگ انگشتی استفاده نمایند.


شب علم و آزمایشات علمی
خانواده‌هایی که از علم لذت می‌برند، دو شب در هفته را می‌توانند برای آزمایشات علمی ساده در نظر بگیرند. اطلاعات ارزشمندی را برای این آزمایشات علمی می‌توانید از اینترنت و سایت‌های علمی تهیه کنید. بیشتر آنها ساده و ارزان هستند و همه آنها جالب و فوق‌العاده‌اند، و تجارب زیبایی را برای شما و اعضای خانواده ایجاد می‌کنند. شما می‌توانید کتاب‌های بسیاری با آزمایشات علمی ساده در کتابخانه محل یا کتاب فروشی پیدا کنید و برای آزمایش‌های‌تان از آنها استفاده نمایید.


شب نمایش
اگر خانواده شما عاشق تئاتر و نمایش هستند، پس یک شب نمایش می‌تواند شب خانوادگی فوق‌العاده‌ای باشد. شما می‌توانید برای بچه‌ها نمایشنامه‌هایی از کتاب‌های کودکان انتخاب کنید. و همچنان که فرزندانتان بزرگتر می‌شوند می‌توانید متن‌ها و نمایشنامه‌های سخت‌تری را انتخاب نمایید. با انتخاب نمایشنامه‌های ساده‌تر و کوتاهتر، آماده شدن و تهیه لباس و مکان بازی راحت‌تر می‌شود، و سپس شما زمان بیشتری دارید تا تمرین کنید و در شب موعود اجرا نمایید. برای کارهای طولانی‌تر و مشکل‌تر، شما می‌توانید در هفته اول فقط نمایشنامه را بخوانید و در هفته بعد روی اجرای آن کار کنید. تمامی راهکارها و توصیه‌های فوق می‌توانند فرصت‌های طلایی و ارزشمندی برای خلق خاطراتی زیبا و قشنگ در کنار اعضای خانواده برای‌تان ایجاد نمایند خاطراتی که همیشه در ذهن تک تک افراد خانواده خواهد ماند. با چنین راهکارهای ساده‌ای روابط خانوادگی‌تان را گرم‌تر و مستحکم‌تر و شادیتان را دو چندان نمایید.

آسیب های اجتماعی ناشی از طلاق عاطفی


مرد باید در طول شبانه روز برای همسرش وقت بگذارد؛ با او به صحبت بنشیند و به حرف هایش خوب گوش دهد. خانمی برای مشاوره مراجعه کرده بود و گریه می کرد که همسرش پس از گذشت 14 سال از زندگی مشترک، هنوز شماره ی تلفن همراه او را حفظ نیست و به دفتر تلفن اش مراجعه می کند. این واقعاً تأسف آور است!


طلاق عاطفی

-من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم، من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم...


- اَه ، خدا کنه امشب دیر بیاد خونه یا اصلا نیاد..


اینها جملاتی است مخصوص همسرانی که طلاق عاطفی گرفته اند، طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته می‌شود و بیشتر در خانواده هایی مشاهده می شود که سال ها از زندگی مشترک آنان گذشته است.

در واقع در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر، منجر می‌شود به سردی تمامی روابطی که یک زوج، می‌توانند با هم داشته باشند، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری.

وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی‌مهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده می‌شود، زوج‌ها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شده‌اند و فقط برای هم حکم یک هم‌خانه یا یک مصاحب که به او عادت کرده‌اند را دارند. در این خانواده‌ها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند، همه افراد خانواده به هر نحوی می‌خواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بی‌روح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری می‌دهد. بچه‌ها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمی‌کنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند.

همانطور که می دانید، طلاق دو گونه است: «طلاق رسمی» و «طلاق عاطفی». در طلاق رسمی، زن و شوهر به صورت قانونی از یکدیگر جدا شده و طلاق آنان برای همیشه ثبت می شود، اما طلاق عاطفی به معنای یک نوع شکاف عاطفی و احساسی بین زن و شوهر است، به گونه ای که زن و مرد، زیر یک سقف زندگی می کنند اما رابطه ی دوستانه ای با هم ندارند و مدام با هم در کشمکش و تضاد هستند.

طلاق عاطفی از آسیب های پنهان محسوب می شود که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد و نمود خارجی ندارد اما مهم ترین نوع طلاق است. در طلاق عاطفی، زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می دارند و احساس خود را از یکدیگر پنهان می کنند؛ جذابیتی برای یکدیگر ندارند و از کنار هم بودن، لذت نمی برند.


روانشناسان تعاریف زیر را برای طلاق عاطفی به کار برده اند:


**
طلاق عاطفی به عنوان انتخابی نفرت انگیز بین تسلیم و نفرت از خود است که زن و شوهر هر کدام آن را تجربه می کنند که در آنها هر یک از زن و شوهر به دلیل غمگینی و ناامیدی دیگری را آزار می دهد.


** طلاق عاطفی متضمن فقدان اعتماد ، احترام و محبت به یکدیگر است . همسران بجای حمایت از همدیگر در جهت آزار و ناکامی و تنزل عزت نفس یکدیگر عمل می کنند و هر کدام به دنبال یافتن دلیلی برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد دیگری است.


**
طلاق عاطفی ، فاصله عاطفی و مشخص و آشکار میان همسران است.


طلاق عاطفی چگونه شروع می‌شود؟

طلاق عاطفی معمولا از شکایت و گله‌گذاری زوج‌ها نسبت به هم شروع می‌شود. انتظاراتی که گفته می‌شود ولی برآورده نمی‌شود درواقع نیازهای 2طرف از یکدیگر تامین نمی‌شود. به نیازها و خواسته‌های دیگری اهمیت داده نمی‌شود طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را می‌بینند ولی صدای هم را نمی‌شنوند و این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.

در مرحله بعد نزاع زناشویی رخ می‌دهد انتظاراتی که قبلا به آرامی مطرح می‌شد حالا با صدای بلند و داد و بیداد بیان می‌شود و آرامش نسبی جای خود را به خشم می‌دهد؛ خشمی که خود را به شکل‌های گوناگون نشان می‌دهد. خشم درونی تبدیل می‌شود به صدای بلند، پرتاب کردن وسایل و برخورد فیزیکی‌ با توهین و تحقیر. پس از این مرحله اختلاف‌ها بیشتر شده و دیوار سکوت مابین زن و شوهر قرار می‌گیرد و این به معنای نشنیده شدن و ندیده گرفتن است یعنی هر 2 در مقابل یکدیگر ناتوان شده‌اند و هرکس به دنیای درونی خود فرو می‌رود و دیگر اهمیتی به طرف مقابل نمی‌دهد که کار به جایی می‌رسد که برای یکدیگر تنها و تنها حکم یک هم‌خانه را بازی می‌کنند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا می‌کنند.


تأثیر طلاق عاطفی بر فرزندان چیست؟

از نظر «اریکسون»، اعتماد (در برابر بی اعتمادی)، اعتماد به نفس، ابتکار، خلاقیت و عزت نفس، در سنین اولیه شکل می گیرد و اگر فضای خانواده و جامعه غیر استاندارد باشد، فرد فضایی ناایمن را تجربه خواهد کرد که عواقب روانی و اجتماعی وحشتناکی به دنبال دارد که می توان به موارد بی اعتمادی، دلبستگی آشفته، احساس تنهایی در یک دنیای بی رحم و غیرقابل اعتماد، سرد بودن با دیگران، افت تحصیلی، انتقام از اطرافیان خشونت و پرخاشگری، بزهکاری و رفتارهای ضداجتماعی اشاره کرد.

براساس تحقیقات،به عمل آمده، آسیب وارده بر فرزندان طلاق امری احتمالی است و اینکه فرزند وارد محیطی نابه هنجار می‌شود و یا اینکه والدین نتوانند سرپرستی فرزند و یا فرزندانی را که به عهده گرفته اند را، به درستی انجام داده و یا سرپرستی آنان را به دیگران محول کنند؛ لیکن در خانواده هایی که اختلاف و کشمش میان والدین به صورت مداوم وجود دارد، به طور قطع عوامل آسیب زا در شخصیت فرزندان ظهور خواهد،یافت.

در خانواده هایی که به صورت پیوسته مشاجره و دعوا میان والدین صورت می‌پذیرد و ایشان ساعات و یا روزهای متمادی با یکدیگر قهر هستند؛در واقع فرزندان در محیطی که بی عاطفگی، سردی، نبود آرامش در آن حکم فرماست؛تربیت می‌شوند و به این علت که محیط گرمی را از نظر عاطفی تجربه نمی‌کنند، پرخاشگری را به عنوان یک رفتار آموخته و حتی در صفات شخصیتی خود آن را به نمایش خواهند گذاشت.

پس طلاق عاطفی بیش از طلاق قانونی بر فرزندان تأثیرگذار است، و باید گفت: ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی از طلاق عاطفی ایجاد می‌شود.


زن و شوهر چگونه می توانند خود را از این مهلکه نجات دهند؟ در حقیقت، چه راهکارهایی باید مورد استفاده ی آنان واقع شود؟

بیش تر کسانی که از طلاق عاطفی رنج می برند یا زندگی مشترک شان به سمت طلاق رسمی کشیده می شود، در واقع از فلسفه و هدف ازدواج آگاهی ندارند. آموزش های قبل از ازدواج، یک امر مهم است که باید جدی گرفته شود. بیش تر جوانانی که اقدام به ازدواج می کنند، معمولاً به اهداف کوتاه مدت فکر می کنند و چشم انداز و دورنمای روشنی از آینده ی خود در نظر نمی گیرند.


از جمله راهکارهای مهمی که می توان در این زمینه به آن اشاره کرد، شامل موارد زیر است:
1) «آموزش مهارت های زندگی، قبل و بعد از ازدواج» و حتی برای ازدواج هایی که مدت طولانی از آن ها می گذرد.


2) «تنوع بخشیدن به زندگی»؛ در واقع، افرادی که از زندگی مشترک خود لذت نمی برند، به این دلیل است که زندگی شان یک نواخت و فاقد تنوع شده است.

زن و مرد نباید به دلیل مشکلات، به هم تشر بزنند و یکدیگر را سرزنش کنند و مشکلات را به گردن همدیگر بیندازند. زمانی که مشکلی پیش می آید، باید با همدیگر مشورت کنند و با تشکیل جلسات خانوادگی و همکاری فرزندان، به مشورت پرداخته و برای حل مساله، از فرزندان کمک بگیرند. یک نکته ی مهم دیگر، توجه آقایان به خانم های شان می باشد؛ مرد باید در طول شبانه روز برای همسرش وقت بگذارد؛ با او به صحبت بنشیند و به حرف هایش خوب گوش دهد. خانمی برای مشاوره مراجعه کرده بود و گریه می کرد که همسرش پس بعد از گذشت 14 سال از زندگی مشترک، هنوز شماره ی تلفن همراه او را حفظ نیست و به دفتر تلفن اش مراجعه می کند. این واقعاً تأسف آور است!