از ابتدا درباره حجاب با همسرمان صحبت کنیم
/۱۵۳ دیدگاه /در دانستنی های ازدواج /توسط مشاورحجاب و عقاید مختلف و متفاوت در این باره ،از آن دسته از مسائلی است که همواره باعث ایجاد اختلافات زن و شوهر می شود. گرفتن تصمیمات احساساتی در انتخاب همسر و امید به تغییر وی در طول زندگی باعث می شود تا جوانان انتخاب غلط داشته و در انتخاب خود آن دقت لازم را انجام ندهند.
باید خاطر نشان کرد که بسیاری از مراجعین به مراکز مشاوره از نوع پوشش زنان خود می نالند و آن را دلیلی بر اختلاف خود می دانند اما باید این سوال را از آنان پرسید که در زمان خواستگاری چرا به اینگونه مسائل توجه ندارند! مگر آنان همسر خود را انتخاب نکرده و به تفاهم نرسیده اند؟!
بنابراین نباید به همسران خود در آن زمینه ایراد بگیرند البته بوده اند مواردی که حجاب آنان در طول زندگی عوض شده و موجب بروز مشکلاتی شده است که توصیه اکید مشاوران به این دست از بانوان این است که اگر می خواهند زندگی خود را ادامه دهند و در زندگی موفق و خوشبخت باشند باید این تصمیمات را فراموش کرده و در اینباره با همسران خود صحبت کنند.
در غیر این صورت این خود مردان هستند که همسران خود را بدین گونه انتخاب کرده اند بنابراین نباید به آنان ایرادی را وارد کنند.
بنابراین پسرانی که دوست دارید همسر با حجاب و متدین داشته و یا کسانی که به این مسئله اهمیت نمی دهید در انتخاب همسر خود دقت کرده و کسی را انتخاب کنید که به معیارها و ملاک های خانم ایده آل شما نزدیک باشد.
مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران
با سلام ، پسری هستم ۳۰ ساله دارای مدرک مهندسی عمران ولی با توجه به اینکه شغل مناسبی مرتبط با رشته تحصیلی پیدا نکردم الان به کار آزاد مشغول هستم ، اخیرا” با دختر خانمی آشنا شدم که ایشون مدرک لیسانس داره و تو بیمارستان ( قسمت آزمایشگاه ) مشغول به فعالیت میباشد . میترسم که ازشون خواستگاری کنم چون ایشون کار دائم دارند و من آزاد بعدا” به مشکل بخوریم . و سوال دیگر اینکه با شاغل بودن همسر در ساعت های طولانی در طول روز مخالفم ،نهایتا” میگم کاری باشه که زمانی بیشتر از ۱ -۲ ساعت از وقتشون رو نگیره ولی متاسفانه تا الان موفق نشدم . کسانی هم که خانه داری رو ترجیح میدهند تحصیلات دانشگاهی ندارند ، منم دوست دارم همسرم تحصیلات دانشگاهی داشته باشند . ممنون میشم کمکم کنید
با سلام دوست عزبز در مورد مساله اول که فرمودید تفاوت لین شغل ازاد و دولتی خب طبیعتا شما هم تحصیل کرده هستید و تمایل داشتید که شغل دولتی داشته باشید ولی متاسفانه جو جامعه به صورتی است که داشتن شغل دولتی واقعا سخت است و در رشته شما کار شرکت و ..سرمابه عظیمی می خواهد .
به هر حال چون شما در مورد دوم دنبال فردی تحصیل کرده با کار نینه وقت هستید بهتره دنبال چنین فردی باشید امروزه اکثر خانم ها تحصیل کروه هستند و بسیاری از انها اصلا شغل ندارند و خب بهتره به مادرتون و یا هر واسطه ای در این مورد بسپارید .طببعی است که وقتی تمایل به شغل تمام وقت برای همسرتون ندارید سراغ فرد کارمتد اگر رفتید بهتره صحبت کنید شاید به هر حال ایشون بپذیرند که شغلی نداشته باشند .در مورد اینکه فرد شما را با شغل ازاد بپذیرید اگر فردی تز شخصیت و اخلاق و خانواده شما خوشش بیاد این کار رو می کنه کما اینکه از این موارد در جامعه زیاد اتفاف می افتد .
به هر حال تصمیم با خود شماست گاهی باید جسارت داشت و خواسته را مطرح کرد و شرایط خودتون رو صادقانه بفرمایید به هر حال پاسح طرف مقابل از دوحالت خارج نخواهد بود .امیدوارم خوشبخت باشید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید
با سلام.دختری بیست ساله هستم .دو سال است با پسری در دانشگا آشنا شدم وخوانواده هایمان این را میدانند و ب قصد ازدواج رابطه مان را ادامه میدهیم . من در شهری کوچک و او در پایتخت بزرگ شده
اما بخاطر خانواده تقریبا مذهبی اهل دوستی با دختری نبوده . من هم دختر محدودی نبودم بااینحال با کسی دوستی خاصی نداشتم .گذشته مان خیلی شبیه هم است هردو اکیپ مختلف داشتیم و با جنس مخالف راحت بودیم اما زمانی ک وارد رابطه شدیم ب هم متعهد شدیم و با بقیه اکیپ ها قطع رابطه کردیم.حال ک او فارغ الحصیل و ب شهر خود بازگشته مدام از اکیپ دوستانش و محل کار انها ک پر ازدختر است میگوید. طرف مقابل من کاملا قابل اعتماد است و کسی نیست ک ب دخترها رو بدهد و ازین بابت نگرانی ای ندارم.میخواهم بدانم میتوانم به او بگویم ک میتواند آزاد باشد و وارد اکیپ هایشان شود و بگردد و خوش باشد و حس نکند در بند من است؟ میخواهم ب او این احساس را بدهم ک با وجود من دست و پایش بسته نیست.اگر مرا میخواهد ب من خیانت نمیکند و اگر خیانت کرد و کسی دیگر را خواست بهتر است قبل از ازدواجمان این اتفاق بیوفتد تا من تکلیف خودم را بدانم.میخواهم ایم چیزها را خووی تجربه کند تا بعد از ازدواج ب دلش نماند.. نظر شما چیست ایا عقیده من درست و بجاست؟
با سلام دوست عزیز خیر عقیده شما درست نیست کسی که اکنون با اجازه شما وارد ارتباطاتی شود و بخواهد شرایطی را تجربه کند خب طبیعتا بعدا هم نمی توان ایشان را متقاعد کرد که اشتباه کرده چون شما به او اجازه دادید با این شرایط که دوست نداشتید حس کند در بند شماست ؟به هر حال ایشون بدون این ارتباطات و به محک تجربه گذاشتن شرایط هم می توانند قطعی اعلام کنند که شما را برای ازدواج انتخاب کردند یا خیر و اگر پاسخ مثبت است باید متعهد باشند و باید بپذیرند که خب خیانتی نباید در کار باشد البته حق دارید قبل از ازدواج این مساله را بدانید و منطقی است ولی به هر حال ایشون اگر قصدش ازدواج است یعنی نخواسته ارتباطات جدایی باشد و خواسته محدودیت ها و چهارچوبی با ازدواج برای خودش تعیین کند باز بسته به شناختی که خودتون از ایشون دارید اگر فکر می کنید ممکنه بسته به روابظ خدای ناکزده خیانت یا هر چیزی اتفاق بیفتد دیگر چرا منتظر ایشون و نظر و رفتارشون باشید خیلی راحت اقدام کنید و هم اکنون مساله را تمام شده فرض کنید ..و البته بدونید شخصیت و ذات ادم ها گاها بعد از ازدواج مشخص تر می شود به هر حال این افرادی که امروز خیانت می کنند همه متاهل هستند والا خیانت در دوستی ها و تجرد مطرح نیست چون اصلا افراد تعهدی به هم ندارند و نمی شود انتظار داشت به یک فرد پایبند بمانند .در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و موفق باشید و بهتره حتما از مشاوره پیش از ازواج استفاده کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید
سلام من بیست و دو سالمه و دو ساله که با فردی جهت ازدواج در رابطه ام. ما اکثر اوقات بر سر حجاب مشکل داریم و هردفه بخاطر این سزی موضوعات کات میکنیم و باز بخاطر علاقه و دلبستگی بینمون با هم کنار میایم . امروز هم مثل دفعه های قبل من گفتم حجابو قبول ندارم و اون گفت من زن باحجاب میخوام و باز کات کردیم . کات هامون هم ب یک روز نمیکشه ..وقتی پیشم است با حرفهایش مرا قانع میکند و من قبول میکنم ولی وقتی دور است از حجاب متنفرم و لجم میگیرد من انقدر محدودم ب خیلی چیزها ک واقعا موهایم را اسیب ب جایی یا کسی نمیبینم ن ارتباطی با پسرهای دیگر ن رابطه های مجازی و ن حتی کوچکترین مخفس کاری یا دروغ بینمان نیست… میخواستم بپرسم آیا قطع کزدن یک رابطه ک با تمام روحیات هم اشنایی داریم و ب هم میخوریم از همه لحاظ روحی ظاهری باطنی و فقط بخاطر یک تار مو مشکل داریم کار عاقلآنه ایست؟ شاید کیس بعدی هم از نظر خیلی شرایط خوب باشد و خانواده راضی باشند و او هم بگوید حجاب . من نمیتوانم ریسک کنم . من او را با تمام وجود دوس دارم او خیلی وقتها ک باهمیم مرا ازاد میگذارد و من موهایم را بیرون میگذارم اما وقتی نیست میگوید موهایت را بپوشان ..میترسم میدهد بعد از ازدواج تا اخر عمرمان بر سر مو بحث داشته باشیم . من تجربه ای در این باره ندارم ک بعد ازدواج این تفاوت نظر ب کجا ختم میشود
درضمن خیلی حس استبدادی دارد. دوست دارد من حرفهایش رو مو ب مو انجام بدهم ک این اصلا معقولانه نیست. نگاه او جنسیتی است مث تمام ایرانیان . میگوید من پسرم .تو دختری نباید فلان کنی اما خودش همانکار را انجام میدهد .منظورم از فلان کار چیزهای ریزی است ک با هم یک تفکر را میسازد مثلا دختر نباید فالور مرد داشته باشد اما پسر میتواند فالور زن داشته باشد.دختر نباید با پسر های کلاسش بخند ولی پسر میتواند .دختر نباید با پسری دست دهد اما پسر میتواند با دختران دست دهد…. اگر من این عقاید او را قبول نداشته باشم چکار باید بکنم .ایا میشود ب او فهماند در اشتباه است؟
لطفا راهنماییم کنید مرسی
با سلام
دوست عزیز در مورد بحث حجاب واقعا مساله مهمی است که خیلی از اوقات نادیده گرفته می شود و مشکلاتی را ایجاد می کند .همین که فکر می کنیم همینکه فردی رو دوست داشتیم خیلی از مسائل جانبی حل می شود و اصلا مسال ایجاد نمی کند و متاسفانه بعد از ازدواج اتفاقا همان مسائل به شدت مشکل ساز می شود و بسیاری جر و بحث ها سر همین مسال است اگر برای ایشون پوشش مهمه و شما می تونید منعطف باشید و بپذیرید که مسال ای نیست ولی اگر شما فردی نیستید که بخواهید این شرایط رو قبول کنید به هیچ وجه ادامه ندهید البته اگر ایشون واقها سر مساله حجاب حساس هستند و اینکه بسته به شخصیت شما دارد در مو رد اینکه می فرمایید فرد مستیدی است و دوست دارد حرفش را به کرسی بنشاند خوب بعدا در زندگی هم که مدام بخواهد بگوید فقط حرف خودش درست است این شما هستید که اذیت می شوید .این ها همه مواردی هستند که در زندگی مشترک شما را با مشکلاتی مواجه خواهند کرد در هر حال تصمیم گیری با خود شماست که قبول کنید که با یک فردی با این خصوصیات که خیلی از موارد را برای شما مشکل دار می بیند و برای خودش نه زندگی کنید یا نه داشتن حریم ها و حد و مرزها ربطی به دختر و پسر بودن ندارد .مخصوصا بعد از ازدواج افراد نسبت به هم حس تعلق خاط بیشتری می کنند و خوب وقتی می بینند که از طرف مقابل حمایت هایی نمی شوند و او روابط ازادی دارد هر چند خود فرد فرد ازادی باشد ازار می بیند مثلا فردا که همسر شما شدند با دختر ها دست بدهند به هر حال شرایط امروز را نبینید بهتره واقعا اینده را در نظر بگیرید چون واقعا مهم است که ایشون تا چه حد با معیارها و ملاک های شما هم خوانی دارند خب اکنون شرایط دلبستگی فراهم است پس طبیعی است که بخواهید همیشه کنار ایشون باشید ولی برای ازدواج دوست داشتم فقط مهم نیست و عاقلانه دیدن و بررسی کردن نقش بسیار مهمی دارد در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید
سلام من ۳۰ سال وخواستگارم از اقوام و ۳۱ سالشه و هر دو لیسانسیم. البته من سوالمو مطرح کردم ولی پاسخ دریافت نکردم به همین جهت مجددا سوالمو مطرح میکنم. ایشون آقایی مذهبی هستن و من معمولی به هر جهت من راضی ب قبول شرایط ایشون هستم ولی بعد از دو جلسه خواستگاری ایشون جواب منفی دادن ک روحیمون با هم متناسب نیست اکنون با توجه به علاقه ای که در من نسبت ب ایشون ب وجود اومده میخواستم ببینم آیا صحیح هست ک من مجدد تماس بگیرم برای جلسات بیشتر البته من شماره موبایلشون رو وقتی ک جواب منفی ب من دادن رو دارم.م منون میشم راهنمایی کنید
با سلام
دوست عزیز متناسب با سوال شما پاسخ داده شد البته شاید شما دنبال این پاسخ نبودید .شاید بهتر باشد در ان رابطه که واقعا سوال دارید دوباره طرح سوال کنید .شما می فرمایید ایشون مذهبی هستند .و شرایط ایشون رو قبول کردید که متناسب با اعتقادات ایشون رفتار کنید احتمالا در سطح حجاب و سایر مسائل ولی ایشون فرمودند که به دلیل تفاوت روحیه ادامه ندهید بهتر است و جواب منفی رو ایشون دادند ؟و شما چون علاقه مند هستید مایل هستید مجدد تماس بگیرید خب اگر این طرز برداشت بنده درست باشد باید بدانید وقتی مردی پاسخ رد می دهد و مذهبی است به تماس شما پاسخ نخواهد داد و شاید برداشت منفی هم نسبت به این مساله داشته باشد که شما پیش دستی کنید و خواهان صحبت بیشتر و تجدید نظر در تصمیم گیری ایشون باشید .منتهی اگر با شناختی که دارید فکر می کنیدبهتره شانس خودتون رو امتحان کنید و سریع مساله را فراموش نکنید و خودتون تماس مجدد بگیرید شاید بهتر باشد خوب اقدام کنید .بنده با توجه شرایط مطرح شده و شناخت نسبی نسبت به افراد مذهبی و ا توجه به اینکه ایشون جواب رد دادند گفتم بهتر است از طرف شما تماسی نباشد ولی اگر متوجه صحبت بنده نشدید و یا بنده منظور شما را متوجه نشدم بهتر است ان طور که فکر می کنید درست است اقدام کنید و امیدوارم خوشبت باشید و مشکلی پیش نیاید که در روحیه شما اثر سوئی داشته باشد
ممنون . سپاس از شما به خاطر کمک های بدون توقع. اجرتون با خدا
به نظر من با ایشون صحبت کنید، و بهشون اطمینان بدید که شرایطشون رو میتونید انجام بدید. چه زن و چه شوهر باید به همدیگر برای رسیدن به یک نظر واحد برای ازدواج کمک کنند، شما باید عمل خودتون رو ببینید، شاید کارهایی که انجام دادید متناسب با قولی که به ایشون دادید نبوده، و ببینید میخواید مذهبی بشید و اعتقاداتتون رو بالا ببرید؟ اگر اینطور هست به ایشون بگید که میخواید با کمکش سطح اعتقادی خودتون رو بالا ببرید و مسائل مذهبی رو در زندگیتون رعایت کنید. مشکل زمانی به وجود میاد که شما نخواید اعتقاداتتون رو بهتر کنید و این سد ایجاد میکنه. شوهر شما باید به شما اطمینان داشته باشه، شاید از شما خوشش اومده ولی هنوز اطمینانی از شما بابت مسئله اعتقادیتون نداره. انتخاب معمولا سخت هست و هیچ کسی دوست نداره با فردی ازدواج کنه که بعدا پشیمان بشه. همانطور که شما از یک فرد مذهبی خوشتون میاد، مسلما ایشون هم از رعایت حدود دینی از طرف شما خشنود میشه و محبت بین شما بیشتر و بیشتر میشه. راز زندگی موفق همینه. چه بسا موقعیتی فراهم شده که زندگی شخصیتون رو تغییر بدید و درونیاتتون رو تغییر بدید، نه برای همسرتون بلکه برای خودتون. شاید چیزی که تا الان بهش رسیدید درست نبوده. به هر صورت به نظر من باهاش صحبت کنید و خودتون تمام مطالبی که شبهه ایجاد کرده در ذهنش رو توضیح بدید و بگید برنامتون چیه و تصمیم قطعی گرفتید که به چه شکل رفتار کنید و بهش بگید به کمکش نیاز دارید برای تغییر. وقتی مردی زنی رو دوست داره بهش کمک میکنه. با صحبت کردن از طرف شما، شما کوچیک نمیشید، اگر ایشون به شما محبت دارن به حرفتون گوش میدن و باهاتون صحبت میکنن. یک فرد مذهبی، در کارهاش رضایت خداوند رو در نظر میگیره و مسلما رفتار بدی با شما نمیکنه. بنابراین باهاش صحبت کنید البته بذارید خانواده شما در جریان نباشند و خودتون این تصمیم گیری رو بکنید و اجرا کنید، افراد دیگه با شما نمیخوان زندگی کنن و این مسائلی که شما میخواید در زندگی شخصیتون ایجاد کنید، توسط خود شماست و مسئولیت زندگیتون بر عهده شماست. بنابراین بدون ترس و با توکل به خدا، باهاشون صحبت کنید. به این فکر کنید که شما و ایشون با هم قبلا صحبت کردید و اصلا عیب نیست. من هم مذهبی هستم و چیزی که یک مرد رو تو زندگی خوشحال میکنه، اینه که ببینه زنش اول خدا رو در زندگیش مدنظر داره و بعد شوهرش رو. وقتی شما مظهر خوبی و زیبایی رو دوست داشته باشید ایشون هم عاشق شما میشه. به خاطر خدا زندگی کنید و اگر میخواید توکلتون به خدا باشه، دستورات خداوند رو در زندگی رعایت کنید. موفق باشید.
ازدواج کردن مثل هر کار بزرگ و مهم دیگری، نیاز به آماده شدن دارد. اگر نتوانید از ابتدا خود را برای یک انتخاب مهم آماده کنید و توانایی پذیرفتن مسئولیت ها را نداشته باشید، هیچ وقت ازدواج موفقی را تجربه نخواهید کرد. به یاد داشته باشید که هدف اصلی ازدواج، رسیدن به آرامش است.
گاهی سختگیری بی جا، منجر به مجرد ماندن طولانی مدت می شود اما کسانی هم که مواردی مثل جذابیت، خصوصیت های فرهنگی و اجتماعی، تعهد و قابلیت های طرف مقابل را در نظر نمی گیرند، در آینده امنیت لازم را در زندگی زناشویی شان احساس نخواهند کرد و در نهایت پایه های سست این زندگی روزی فرو خواهد ریخت. دکتر آذین، مشاور خانواده و سلامت جنسی می گوید با وجودی که مهم ترین رکن هر جامعه ای خانواده است اما به یاد داشته باشید که هدف اصلی ازدواج، رسیدن به آرامش است. اگر روز به روز آمار طلاق در جامعه بالا می رود، به این علت است که در بسیاری از ازدواج ها ملاحظات لازم در نظر گرفته نمی شود.
ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند در وهله اول باید بدانند که قرار نیست فقط یک “آدم خوب” پیدا کنند. چرا فقط خوب بودن کافی نیست؟ بگذارید موضوع را با مثالی روشن کنیم؛ مثلا در مشاوره پیش از ازدواج وقتی از دخترخانم سوال می شود که اگر پسری به خواستگاری شما بیاید که پاک باشد، خانواده دار باشد، با اخلاق باشد، متعهد باشد یا هر ویژگی را که مد نظر شما هست داشته باشد ولی این آقا یک ویژگی دیگر هم دارد؛ اینکه او فوق العاده خسیس است، آیا باز هم با او ازدواج می کنید؟ پاسخ اغلب دخترخانم ها منفی است یا مثلا به آقاپسری بگویند دختر خانمی هست پاکدامن، محترم، دارای خانواده خوب و همه ملاک های شما برای ازدواج را دارد ولی بدبین است و اگر چند دقیقه دیر به منزل برسید باید به او جواب پس بدهید، آیا شما می توانید با این فرد زیر یک سقف زندگی کنید؟
مسلما اکثر افراد نمی پذیرند. مگر اینکه عاشق باشند و چشم هایشان را روی خیلی از مسائل ببندند؛ مثلا یکی از مواردی که زوج ها حتما باید راجع به آن صحبت کنند دیدگاه هایشان در خصوص زندگی جنسی است. این روزها تامین خواسته های جنسی بیش از گذشته برای افراد اهمیت پیدا کرده است و برای برخی حتی از جمله ملاک های مهم ازدواج محسوب می شود. پس تنها پیدا کردن یک آدم خوب کافی نیست؛ اگرچه ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است ولی در ادامه به بررسی ملاکهای اصلی ازدواج که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد، می پردازیم:
جذابیت
برای یک ازدواج موفق دو طرف باید در خصوصیاتی ۷۰ ،۸۰ درصد اشتراک داشته باشند و برای مدیریت این ۲۰ تا ۳۰درصد اختلاف نظر یا خصوصیاتی که کاملا مدنظر دیگری نیست که حتی در بهترین انتخاب ها هم وجود دارد (همچنین ناملایمات غیرقابل گریز زندگی پیچیده امروزی)، لازم است زوج ها ضمن داشتن مهارت های ارتباط موثر از روش های مناسب حل مساله هم استفاده کنند اما الزامات برای شروع یک زندگی مشترک چه باید باشد؟ در درجه اول برای دو فردی که می خواهند زیر یک سقف بروند جذابیت مهم است. اینکه از هم خوششان بیاید. گاهی اصلا مشخص نیست دو نفر چطور جذب هم می شوند و از چه چیز هم خوششان می آید! البته جنبه های جنسی حتما در آن دخیل هستند.
برخی اوقات هم جنبه های رفتاری و اخلاقی باعث جذب آدم ها به هم می شود اما این موضوع بیشتر به سلیقه های شخصی افراد بر می گردد. البته ۸۰،۷۰ درصد خصوصیاتی که برای شما مهم است حتما باید وجود داشته باشد تا احساس خوبی داشته باشید از اینکه این فرد در کنار شما راه می رود، صبح که از خواب بیدار می شوید چهره او را می بینید و …
خصوصیت های شخصیتی
نباید به دیگران برچسب باشخصیت یا بی شخصیت بزنیم. اتفاقی که متاسفانه در جامعه بسیار رایج است؛ مثلا یک نفر بر اساس خصوصیت های شخصیتی اش می تواند بازاریاب خوبی شود یا فردی ممکن است معلم یا هنرپیشه موفقی شود. در واقع رگه های شخصیتی (نه اختلال شخصیتی) کارکرد خودشان را دارند. بسیار مهم است کسی که یک عمر قرار است با او زیر یک سقف زندگی کنید به لحاظ شخصیتی چه خصوصیاتی دارد. حتما باید به خصوصیات شخصیتی طرف مقابلتان فکر کنید. تشخیص اختلالات شخصیتی به عهده متخصصین امر است اما رگه های شخصیتی را با تعاملات روزمره هم می توان تا حدودی شناخت.
هر فردی رگه های شخصیتی متفاوتی دارد؛ مثلا ممکن است فردی بسیار دقیق باشد و از ماه ها قبل برای همه اقداماتش از جمله یک سفر برنامه ریزی کند و در شغل خود هم بسیار منظم و موفق باشد؛ اما همین فرد نمی تواند با خانمی که عاشق اتفاقات و گردش های بدون برنامه و پیش بینی نشده است به تعامل برسد. این دو نمی توانند توقعات هم را برآورده کنند اما هر یک از این دو نفر می تواند با فرد دیگری زندگی سازگار و دلچسبی داشته باشد. پس تناسب خصوصیت های شخصیتی و نه الزاما یکسان بودن رگه های شخصیتی، بسیار مهم است.
خصوصیت های فرهنگی
باز هم نمی توان برچسب بی فرهنگی به کسی زد. در هر جامعه ای خانواده های مختلف با خصوصیات و رسم و رسوم متفاوتی وجود دارند. انتخاب ها باید سنخیت و شباهت داشته باشند. اینکه ما همدیگر را دوست داریم و پسندیده ایم و اگر تشابهی هم نداریم با هم کنار می آییم، گاهی فقط در حد حرف است! حتما یک سری از ویژگی های فرهنگی آن خانواده وارد زندگی زناشویی شما می شود. بالاخره آن دختر یا پسر در همان خانواده بزرگ شده اند. بدون قضاوت سعی کنید به شناخت درستی نسبت به فردی که پسندیده اید برسید. قرار نیست آدم ها در طول زندگی تغییر خارق العاده ای داشته باشند. اصلا وظیفه زن و شوهرها تغییر دادن یکدیگر نیست. ممکن است آدم ها در کنار هم تغییرات مثبتی داشته باشند و ممکن است اینگونه هم نباشد.
پس با همین آدمی که هست و می بینید، قرار است ازدواج کنید. البته قطعا در ادامه زندگی تغییراتی حتی در خصوصیت های شخصیتی، الگو و سبک زندگی پیش می آید. زن و شوهرها به هم نزدیک می شوند اما این اتفاق الزامی نیست. اگر به فکر تغییر طرف مقابل تان هستید باید بدانید که چنین تضمینی وجود ندارد؛ بنابراین به احتمال زیاد در آینده حتما دچار تنش و تعارض خواهید بود. پس باید به خصوصیت های فرهنگی خود فرد و خانواده طرف مقابل توجه شود و در مجموع پذیرش نسبی وجود داشته باشد؛ مثلا اگر پسری از یک خانواده مذهبی به خواستگاری خانمی از خانواده ا ی می رود که به اصول مذهبی اعتقادی ندارد، از الان مسائلی را که بعدها برایش پیش می آید باید پیش بینی کند.
تعهد و مسوولیت پذیری
ازدواج پیمانی است که بحث تعهد و مسوولیت پذیری در آن بسیار مهم است. فقط هم به این معنا نیست که دو طرف خدای ناکرده به هم خیانت نکنند بلکه باید بدانند در ازدواج تعهدات و مسوولیت های متفاوتی تعریف می شود. این را درک کنید که دیگر همان فرد دوران مجردی نیستید و در مقابل فرد و زندگی دیگری مسوول هستید. بسیاری از زندگی هایی که دچار فروپاشی می شوند به این دلیل است که زن یا شوهر یا هر دو این مساله را درک نکرده اند. فرد باید این قابلیت را داشته باشد و این مفهوم را درک بکند که قالب زندگی اش از حالت مجردی خارج شده است؛ بنابراین در همان تعاملات پیش از ازدواج باید میزان مسوولیت پذیری طرف مقابل را بررسی کنید.
شایستگی ها و قابلیت های طرف مقابل
این هم موردی نیست که برایش یک نسخه واحد بپیچیم. از نظر هر کسی درآمد، تحصیلات، تمکن مالی، جایگاه اجتماعی و. . . ارزش های متفاوتی دارند. شاید فردی دوست داشته باشد همسرش موقعیت اجتماعی بالایی داشته باشد و در مقابل فردی دیگر به دنبال همسری باشد که در عرف جامعه جایگاه اجتماعی بالایی ندارد اما مستقل یا دارای خصوصیات ویژه ای مثل مهارت ها یا هنر خاصی است. پس مهم است فردی که بررسی می کنید چقدر از ویژگی هایی را که همیشه برای همسر آینده تان در ذهن داشته اید دارد. این مسائل به ظاهر ساده ممکن است در آینده گرفتاری های زیادی را برای شما ایجاد کند.
توجه به خصوصیات ظاهری همسر آینده
دیگر با طرز فکر برخی افراد درگذشته نمی توان به این مساله نگاه کرد که عشق بعدها ایجاد می شود و جذابیت در زندگی مشترک شکل می گیرد یا حتی اینکه قدیم ها دخترخانم تا شب عروسی شوهرش را نمی دید یا. . . این نسخه هایی که بعضا در گذشته از سوی برخی بزرگترها تجویز می شد حداقل در زندگی امروز جوابگو نیست. اگر برای پسری یک سری از خصوصیات در همسر آینده اش، حتی ویژگی های ظاهری مهم است و این خصوصیات به دور از واقع بینی هم نیست، نباید از آن بگذرد. قطعا توجه به این خصوصیات ضریب دارد و توجه بیش از حد به این موضوع مورد تایید نیست. چون ممکن است کسی در ایده آل های ذهنی اش بسیار افراط کند؛ بنابراین در هنگام انتخاب نباید حتی به سلایق جنسی تان بی توجه باشید. فرد در همان جلسه اول آشنایی هم باید برخی جذابیت ها را برای شما داشته باشد.
تا زمانی که یک نفر برخی “آمادگی ها” را در خود رشد و پرورش نداده باشد، لزوماً با یافتن فردی که دارای تمام ملاک های مورد نظرش است، نمی تواند ارتباط پایداری داشته باشد. وقتی این آمادگی ها نباشند، کم کم تنش ها شروع خواهد شد، دو طرف حرف هم را نخواهند فهمید، درگیری ها بیشتر خواهد شد و روزبه روز طرفین از هم دور خواهند شد.
اشتراک پذیری
ازدواج یعنی پذیرش همیشگی فردی که کاملا از شما متفاوت است. روحیات متفاوتی دارد، علایقش فرق می کند و شرایط رشد و پرورش متفاوتی دارد. بنابراین اگر فردیت تان خیلی پررنگ است یا عادت ندارید، سازهای مخالف را بشنوید، هنوز آماده ازدواج نیستید.
افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه “من و تو باید ما شویم” یا “من و تو یک روح هستیم در دو بدن” به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند، در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند، بلکه می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه “فردیت” خود را به نفع “رابطه” کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند.
در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آن ها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید. ارتباط عاطفی طولانی مدت، نیازمند “سازگاری” و “پذیرش” ویژگی های متفاوت دیگری است. شما قرار است مدتی طولانی با فردی که کاملاً متفاوت با شماست، زندگی کنید، پس به جای جنگ برای تغییر دیگری، پذیرش تان را بالا ببرید.
مهارت سازگاری
هیچ وقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه مهارت سازگاری و تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان ها و شرایط سخت، آدم ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می دهند: یا خودخواه می شوند و فقط به خودشان فکر می کنند و یا ازخودگذشته می شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده اید.
مستقل شدن از خانواده
انسان ها غیر از اینکه “بند ناف جسمانی” دارند، “بند ناف روانی” هم دارند. جنین تا زمانی که در رحم مادر است، نیاز به بند نافی دارد که تمام زندگی اش را از آن می گیرد و درست بعد از تولد، همان چیزی که تمام زندگی اش بود، قطع می شود تا بتواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند و به گونه ای دیگر زندگی کند. تا یک جایی از رشد، انسان ها نیاز به حمایت روانی خانواده نیز دارند، این همان “بند ناف روانی” است که ما برای رشد به آن نیازمندیم، حمایت همه جانبه. ولی درست مثل “بند ناف جسمانی”، از یک جایی به بعد باید “بند ناف روانی” را هم قطع کرد، چراکه برای رشد روانی، نیاز به استقلال از خانواده داریم. مخصوصاً برای برقراری ارتباط عاطفی، به نظر می رسد که برخی وابستگی ها به خانواده باید برطرف شده باشد، وابستگی های مالی، وابستگی های عاطفی و وابستگی های حمایتی. پس قبل از برقراری ارتباط عاطفی با دیگری، مطمئن شده باشید که از خانواده مستقل شده اید.
لذت بردن از زندگی
شاید شعاری به نظر برسد؛ اما واقعیت محض است. اگر شما در دوران مجردی احساس شادی نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خوشبختی و خوشحالی واقعی چیزی است که از درون به وجود می آید و اتفاق ها و افراد بیرونی لزوماً نمی توانند شما را شاد کنند. اگر شما در دوران مجردی و تنهایی به اندازه کافی نیرومند هستید که با مشکلات و اتفاق ها کنار بیایید، از زندگی لذت ببرید و با ویژگی های خودتان کنار بیایید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز می توانید این کار را بکنید.
حریم دو نفره
در این تردیدی نیست که “حریم خصوصی” مهم است، ولی باید این آمادگی را داشته باشید که اجازه دهید دیگری در زندگی روزمره شما وارد شود و برای او زمان بگذارید. در واقع “ارتباط عاطفی” پلی بین زندگی های طرفین است. وقتی افراد به جای کشیدن پل، “دیوار” بین زندگی های شخصی طرفین بکشند، احتمالاً باید منتظر تنش های جدید باشند.
قدرت اعتماد کردن
اعتماد یکی از ضروری تری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی ها فکر می کنند که نمی توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه ای بدون اعتماد باقی نمی ماند.در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
ساناز برو باهاش صحبت کن، و باید بهش اطمینان بدی که میتونی برخلاف گذشتت رفتار کنی، مردهای مذهبی خدا رو در نظر دارن و اصلا به این فکر نکن که کوچیک میشی، اون شما رو دوست داشته و باید به تفاهم فکری برسید، باید خودت رو نشون بدی تا اون بتونه درست تصمیم گیری کنه. اون از درون شما چیزی نمیدونه و باید هم حق بدید اگر وضع حجابتون نامناسب بوده، اون ممکنه به این فکر کرده باشه که شاید بعدا از تصمیمتون تو زندگی برگردید. بنابراین باهاش صحبت کنید. بذارید کاملا حرفهای همدیگر رو بشنوید بعد تصمیم بگیرید با هم بمونید یا جدا بشید. موفق باشی.
با سلام ممنون که با صحبت ها و استفاده از تجربیات باعث دلگرمی دیگر دوستان می شوید منتهی تا وارد زندگی و شرایط فردی نشویم نمی توانیم قضاوتی داشته باشیم حتی در موردافراد مذهبی برخی صرفا ظاهری از مذهب دارند و اخلاقیات درستی ندارند و بالعکس در هر حال بهتره شرایط و جوانب امر را در نظر بگیرید .همه دوستانی که قصد ازدواج دارند باید بدانند ایا می توانند متناسب با خواسته های طرف مقابل رفتار کنند یا خیر ؟و این مساله بسیار مهمی است که اگر چنین شرایطی وجود ندارد خوب بهتره باعث ازار هم نباشند و رک و صریح از ادامه صحبت ها انصراف دهند چون زندگی شوخی نیست که روزی بخواهیم و روزی کنار بگذاریم .
سلام من بیست و دو سالمه و دو ساله که با فردی جهت ازدواج در رابطه ام. ما اکثر اوقات بر سر حجاب مشکل داریم و هردفه بخاطر این سزی موضوعات کات میکنیم و باز بخاطر علاقه و دلبستگی بینمون با هم کنار میایم . امروز هم مثل دفعه های قبل من گفتم حجابو قبول ندارم و اون گفت من زن باحجاب میخوام و باز کات کردیم . کات هامون هم ب یک روز نمیکشه ..وقتی پیشم است با حرفهایش مرا قانع میکند و من قبول میکنم ولی وقتی دور است از حجاب متنفرم و لجم میگیرد من انقدر محدودم ب خیلی چیزها ک واقعا موهایم را اسیب ب جایی یا کسی نمیبینم ن ارتباطی با پسرهای دیگر ن رابطه های مجازی و ن حتی کوچکترین مخفس کاری یا دروغ بینمان نیست… میخواستم بپرسم آیا قطع کزدن یک رابطه ک با تمام روحیات هم اشنایی داریم و ب هم میخوریم از همه لحاظ روحی ظاهری باطنی و فقط بخاطر یک تار مو مشکل داریم کار عاقلآنه ایست؟ شاید کیس بعدی هم از نظر خیلی شرایط خوب باشد و خانواده راضی باشند و او هم بگوید حجاب . من نمیتوانم ریسک کنم . من او را با تمام وجود دوس دارم او خیلی وقتها ک باهمیم مرا ازاد میگذارد و من موهایم را بیرون میگذارم اما وقتی نیست میگوید موهایت را بپوشان ..میترسم بعد از ازدواج تا اخر عمرمان بر سر مو بحث داشته باشیم . من تجربه ای در این باره ندارم ک بعد ازدواج این تفاوت نظر ب کجا ختم میشود لطفا راهمماییم کنید مرسی
با سلام دوست عزیز اختلافات مذهبی و عقیدهدای خودش می تونه منشا مشکلاتی باشد همین که ایشون با حجاب شما مشکل دارند هنوز که ازدواج نکردید هر دفعه به این خاطر کات می کنید و دقیقا نکتهوای که خوتدن می فرمایید وابستگی عاطفی باعث می شود باز ادامهودهید یعنی منطقی تصمیم نمی گیرید .باید دقت داشته باشید که به هر حال شما واقعا اعتقادی ندارید و حتی حالت انزجار دارید پس اینکه فقط دلبستگی بخواهد روند ادامه داشته باشد اشتباه است و ایشون موضعشون مشخصه بعدا که ازدواج کنید و به شما متعهد شوند قطعا سخت گیری بیشتری دارند پس توجه داشته باشید کهدبهتره هم اکنون تکلیفتون رو مشخص کنید یا حجاب رو قبول دارید یا نه و اگر نه ادامه دادن با فردی که سر این مساله کوتاه نمی اید کاملا اشتباه است .پس دقت داشت۶دباشد که بهتره همه جوانب را بسنجید و بعد اقدام کنید .و بهتره به یک عمر زندگی فکر کنید ر هم فکر می کنید می توانید تا حدی انعطاف به خرج دهید که مساله ای نیست و بهتره هم اکنون تغییر مورد نظر رو داشته باشید ولی اگر نه ادامه دادن به صلاح نیست در نهایت امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
,موفق باشید
با سلام.دختری بیست ساله هستم .دو سال است با پسری در دانشگا آشنا شدم وخوانواده هایمان این را میدانند و ب قصد ازدواج رابطه مان را ادامه میدهیم . من در شهری کوچک و او در پایتخت بزرگ شده
اما بخاطر خانواده تقریبا مذهبی اهل دوستی با دختری نبوده . من هم دختر محدودی نبودم بااینحال با کسی دوستی خاصی نداشتم .گذشته مان خیلی شبیه هم است هردو اکیپ مختلف داشتیم و با جنس مخالف راحت بودیم اما زمانی ک وارد رابطه شدیم ب هم متعهد شدیم و با بقیه اکیپ ها قطع رابطه کردیم.حال ک او فارغ الحصیل و ب شهر خود بازگشته مدام از اکیپ دوستانش و محل کار انها ک پر ازدختر است میگوید. طرف مقابل من کاملا قابل اعتماد است و کسی نیست ک ب دخترها رو بدهد و ازین بابت نگرانی ای ندارم.میخواهم بدانم میتوانم به او بگویم ک میتواند آزاد باشد و وارد اکیپ هایشان شود و بگردد و خوش باشد و حس نکند در بند من است؟ میخواهم ب او این احساس را بدهم ک با وجود من دست و پایش بسته نیست.اگر مرا میخواهد ب من خیانت نمیکند و اگر خیانت کرد و کسی دیگر را خواست بهتر است قبل از ازدواجمان این اتفاق بیوفتد تا من تکلیف خودم را بدانم.میخواهم ایم چیزها را خووی تجربه کند تا بعد از ازدواج ب دلش نماند.. نظر شما چیست ایا عقیده من درست و بجاست؟
با سلام
دوست عزیز فکر می کنید اگر فردی قبل از ازدواج روابطی داشته باشد مثلا با ازدواج متعهد می شود و به دلش نمی ماند .وقتی فردی خیانت کندو اصلا چنین شخصیتی داشته باشد قبل و بعد ازدواج مهم نیست به طور کل فردی است که تعهد خاصی نخواهد داشت و اصلا این مساله برایش اهمیت ندارد که بخواهد خودش را به فردی ملزم کند .پس دقت داشته باشید درسته که اکنون ایشون و شما رابطه ای جز دوستی ندارید و خوب هر دو ازاد هستید هر طور ی خواهید رفتار کنید ولی اگر فردی که برای ازدواج انتخاب کردید فردی بود که چهارچوب ها را رعایت نکرد و درگیری های عاطفی داشت و در محیط های مختلط احساس راحتی بیشتری می کند .خوب نمی توانید بعد از ازدواج هم اعتماد کنید مگر اینکه اصلا برایتان مهم نباشد و خودتان هم مشکلی با این رفتارها نداشته باشید .خوب مساله ای نیست و می توانید ایشون رو راحت بگذارید .در ازدواج مساله مسئولیت نسبت به فرد مقابل است و مساله اصلی بحث این است که افراد هر چند بهم اعتماد داشته باشند باز یکدیگر را جز حریم خصوصی هم محسوب می کنند وداصلا دوست ندارند ارتباطاتی خارج از عرف وجود داشته باشد گاهی وقتی فردی قبل از ازدواج برخی رفتارها را تجربه می کند و برایش لذت بخش است بعد از ازدواج هم حفظ تعهد برایش طبیعتا سخت می شود .در هر حال تصمی گیرنده خود شا هستید و امیدوارم خوشبختب باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید
با سلام من دو سال است رابطه ای رو شروع کردم ک تا چن وقت دیگه ازدواج میکنیم .قبل از این رابطه من در گروهی بودم ک با پسری فقط دوست بودم و او ب من علاقه ی زیادی داشت …او تلاش زیادی برای داشتنم کرد اما من نامزد فعلیم را ترجیح دادم و راضیم ..منتها از آنجا ک من بسیار دختر حساسی هستم و خوابهایم ب شدت درست در میایند چند وقت است خوابش را میبینم ..یا در خیابان حس میکنم او را میبینم با اینکه نیست.او هر از گاهی با شماره ای ب من پیام میدهد و من جواب نمیدهم..حس میکنم خیلی ناراحت است و عذاب وجدان دارم ..انقدر درموردش ناراحتم ک انگار او مرا رها کرده و من شکست خورده ام…مشاور عزیز میخاهم بدانم این چه حسیست؟ چرا من اینگونه ام؟ باید چکار کنم؟با او حرف بزنم؟ایا اگر پر خیابان یا جایی او را دیدم با او گفتگو کنم ؟خیانت محسوب نمیشود؟ خوابهایم ب من چه میخاهند بگویند؟ در خوابهایم پیشم است …نامزدم در موردش میداند اما نمیداند ک با شماره هایی ب من پیام میدهد … از نامزدم نیز شرمنده ام بخاطر این افکارم:'(
با سلام
دوست گرامی این افکار می تواند کاملا طبیعی به دلیل علاقه ای باشد که هنوز وجود دارد و چون ناهشیار است شما می فرمایید فرد جدید شرایط بهتری دارد در صورتی که هنوز با یاد نفر قبل زندگی می کنید بحث خواب یا هر چیزی دیگر صرفا احتمال است و نباید جدی بگیرید ولی اینکه شما به خاطر حس درونی و خواب و هر چیز دیگری می فرمایید صحبت کنید و….خب قطعا خیانت محسوب می شود و اگر نامزد شما بدانند قطعا واکنش خوشایندی نخواهند داشت .و اگر ایشون به شما پیام هم می دهند شما نباید پاسخ بدهید .اینکه بخواهید با او حرف بزنید خب مگر ممکن است حسی شکل نگیرد شما بهتره حتما حضوری مراجعه کنید چون از حدود رابطه با این نفر اطلاعی نداریم و قطعا مساله ای است که شما تا این حد درگیری ذهنی دارید با وجود اینکه اذعان دارید نفر جدید شرایط مطلوبی دارد و اگر این درگیری ها وسوسه ها وجود داشته باشد می تواند منجر به رفتاری می شود که شاید مطلوب نباشد در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و یتوانید این شرایط جدید را مدیریت کنید.
با سلام
من ۳۱ سالمه مدت ۳ سال هست که با پسری که ۴ سال از خودم کوچکتره و سودای سفر به خارج از کشور داره برای ازدواج آشنا شدم، من چون از دوستم بزرگترم ، ۱۰۰% خانواده اش مخالف هستن به همین دلیل قرارشد من شناسنامه ام را ۵ سال کوچکتر کنم که فعلا دنبال راه و چاره واسه کوچکتر کردم شناسنامه ام هستیم. بنا به گفته دوستم چون شرایط مالی وسربازی اش جور شده و اگه قضیه شناسنامه هم حل بشه تا چند ماه آینده میتونه بیاد خواستگاریم و چون میخواد خارج زندگی کنه قراره در ایران هیچگونه هزینه جهیزیه و … نکنیم تا بتوانیم برای زندگی به خارج از ایران برویم… که درحالت کلی من از ریسک کردن میترسم .
ولی مساله ای که اکنون پیش اومده اینه که یکی از اقوام به خواستگاری ام اومده که شرایط اخلاقی و مالی مناسبی داره و از من هم بزرگتره و خانواده اش هم با این وصلت موافق هستند و خانواده من هم موافق هستند و ۲ جلسه با هم صحبت کرده ایم و همه چی خوب بوده …حالا من مانده ام که چطور این مساله را حل کنم؟ اگر اقوامم را رد کنم که مورد غضب خانوده ام قرار میگیرم و اگر دوستم را قبول کنم شاید بنا به دلایلی مثه حل نشدن قضیه شناسنامه و یا مخالفت خانواده دوستم و … ایشون نتونه بیاد خواستگاریم. میخوام نظر شما رو بدونم که کدوم برای ازدواج با من مناسب تره دوستم مناسبتره یا فامیلمون ؟ حال اگه من اقوامم رو برای ازدواج انتخاب کنم چطور با دوستم تموم کنم که کمترین آسیب بهش برسه و این وسط من بده نشم؟؟؟
با سلام
دوست عزیز چقدر این مقایسه معقولانه است .شما کار غیر قانونی را انجام دهید با فرض اینکه انجام شود و در صد تا زمینه دیگر خودتون رو دچار مشکل کنیدبه این امیدو که فردی قرار است به خارج از کشور برود از شما کوچکتر است خانواده ها مخالفن و ظاهرا صرفا یک احساس بدون پشتوانه است و معقولیتی وجود ندارد .این اقا کارشون چیست چقدر از مهاجرت و ..مطمئن هستید و اینکه شمت احتیاج به حمایت عاطفی دارید و قطعا چون مردان دیرتر به بلوغ فکری می رسند .و به لحاظ عاطفی شاید شما تامین نشوید .دوست داشته باشید طرف مقابل حمایتگر باشد ولی چنین اتفاقی نیفتد .خب همه این ها بعدا مساله ساز خواهد شد و باید توجه داشته باشید .شما اکنون خواستگاری دارید که هم شرایط مناسبی دارد هم سنی با شما تناسب دارد خودتون با صحبت رضایت خاطر دارید و خانواده رضایت دارند و هر دو خانواده در جریانند همیشه از این فرصت ها نخواهید داشت پی در ابتدا تکلیف دوستتون رو مشخص کنید که مطلع باشند دیگر تمایلی به ادامه دادن ندارید و ضمن اینکه بدون دروغ و عوض کردن شرایطی و کاهش سن و سایر مسائل مشکل ساز وارد زندگی شوید .و بدانید زندگی که از ابتدا با دروغ به خانواده ها با سودای خارج رفتن اغاز شود انتهای خوبی هم نخواهد داشت ضمن اینکه زندگی در خارح از کشور شرایط اسانی نخواهد بود برخلاف تبلیغ ها و الزامات خاص خود را می خواهد تازه مشخص نیست این فرد چقدر در تصمیمش مصمم است ولی ان چیزی که معقول و مشخص است را انجام دهید امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و خوشبخت باشید
ممنون از پاسخ سریع
راستش در این ۳ سال تا حد توانش حمایت های عاطفی و مالی از من کرده و از لحاظ روحی وعقیدتی مشابه هم هستیم و در تصمیمش مبنی سفربه خارج مصمم هست چرا که تو این ۳ سال با رفتن به کلاس های زبان کاملا به زبان انگلیسی مسلط شده و به سفارتخانه ها وافراد زیادی مراجعه کرده ولی با تماماین اوصاف با راهنمایی هایی که به من کردید متوجه شدم که ازدواج با اقوام برای من مناسب تره
ولی مشکلم اینه که احساس میکنم با جواب رد دادن به دوستم دارم بهش خیانت میکنم و رفیق نیمه راه شدم و اینکه از نفرین و ناله های که ممکنه بعدا بکنه میترسم چرا که قرارگذاشتیم با هم ازدواج کنیم و با اینکار اسیب بهش می زنم .چطور قانعش کنم که به دردهم نمیخوریم .. عذاب وجدان دارم چکارکنم
لطفا راهنماییم کنید که بهش چی بگم
سلام، پسری هستم ۲۳ ساله، ۲سالونیم است که با دختری دوست بودم که بعد از چند ماه از آغاز دوستی تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما اتفاقات عجیب سرراهمان قرار گرفت، مادرش سرطان گرفت و فوت کرد، از مشهد به بیرجند نقل مکان کردند چون بقیه خونوادشون اونجا بودن، از همان راه دور دائم ۲۴ساعت باهم درارتباط بودیم، کاملا یک نفر شده بودیم، اما نمیدونم به خاطر شرایط دوری بود یا نه خیلی رو حجاب حساسیتم بیشتر شد و همین موضوعات سبب شد که ۶ماه بعد از اینکه بیرجند رفتند کات کنیم، اما بعد ۸ماه بهم زنگ زد و دیدیم حسمان مثل گذشته قوی و حتی شدیدتر هم هست و احساس کردیم پس واقعا عشق بوده نه هوس بچگانه، ولی در اون ۸ ماه داداش هایش دفترچه خاطراتشو خونده بودن و همه جزییات روابطمان را نوشته بوده، حالا که میخواهم جلو بروم برا خواستگاری مخالفند و فکر میکنند از اون پسرهای لات هستم که با چنتا دختر دوست بودن در صورتی که اصلا همچین شخصیتی ندارم و بسیار به من بدبین هستند، جدا از این ها خودش چند بار برای جزییات حجاب که حساس هستم مثلا خط چشم یا شال سفید پوشیدن برا بازار و خیابون قول داده که عمل میکند ولی هرچند وقت یا عمل نمیکند یا با اکراه و اجبار انجام میدهد، چند مشاور گفتند این رابطه بهتره تموم بشه چون زندگی آیندتون جالب نمیشه، خودمون هم به این پی بردیم که تفاوتای بیسیک فکری داریم، ولی خیلی وابسته ایم ، هرکار میکنیم نمیشه جدا بشیم، خودم هم هی دو دل میشم ، چیکار کنم؟ راه درست چیه؟
مرسی
با سلام .دوست عزیز اینکه خود شما متوجه اختلاف ها هستید ولی نمی توانید جدا شوید کاملا طبیعی است له هر حال دو ۹نس مخالف در اوج احساسات درگیر روابط عاطفی شدید .و دل کندن دشوار است ولی بحث ازدواج صرف این دوستی ها نیست .شماا باید به لحاظ عقیده ای هم مشابعت داشته باشید ضمن این ه خانواده ایشون از ارتباط شما دو نفر مطلع شدند و همین مساله شرایط را سخت تر می کند .و خب شما را به فرض درست شدن این ازدواج به چشم دیگری خواهند دید .در نهایت امید وارم برای رفع شرایط روحی مراجعه حضوری داشته باشید و امید وارم خوشبخت باشید.و مشکلات مرتفع شود و واقع بینانه و منطقی تصمیم بگیرید
باسلام .دوسال ایت با پسری ب قصد ازدوتج آشنا شدیم و خانواده ها درجریان قرار گرفتند
من از سیگاری و ماذی جوانا و قلیون ایشان باخبر و بشدت متاثر شدم.خودش میخوید معناد نیست.میگوبد ببین چهار ماه نکشیدم پس معتاد نیسم ولی هر از گاهی خواستم بکشم جلوی تو نمیکشم..نمیگذارم بفهمی یا دهانم بو بدهد.یعنی حتی حاضر ب ترک نیس.از انجا ک ما سختی زیادی کشیده ایم و این تنها مشکل زندگی ماست واقعا نمیدانم چ کنم.من واقعا از فرد سیگاری یا معتاد ب هرچیزی متنفرم .پدرم سیگاری بود و بشدت بااو مخالف بودم .از انجا ک رابطمان الکی شکل نگرفته و نمیشود الکی فرو پاشید راه حل پیشنهادی شما چیست. ضمنا هیچکس جز من نمیداند ک او اهل دود است.بارهای خواستم ب خواهرش بگویم ولی نگفتم ک قبح کارش در خانواده اش از بین برود بنظر شما من چکار کنم.
با سلام
دوست عزیز شما پذیرشی به سیگار و ..ندارید حالا یا به خاطر شرایط خانوادگی خودتون و یا هر مسئله دیگر که می فرمایید .خب در این شرایط به نظرتون اینکه شما مخفی کاری کنید یا اصلا توجه نکنید که ایشون سیگاری هستند و به قول خودتون حتی به خانوادش نگید درسته ؟وقتی شما باید سالها با ایشون زندگی کنید می توانید خودتون رو گول بزنید بدانید همه افرادی که معتاد شدند به قولی تفریحی استفاده کردند و فکر کردند روزی می توانند ترک کنند و هیچ مشکلی پیش نمی اید ایشون مقابل شما نکشند و حتی بوی بد دهان رو کنترل کنند عوارض رفتاری و مغزی اعتیاد را می توانند مقابله کنند یا خید؟بهتره منطقی باشید می فرمایید ارتباط الکی شکل نگرفته بتده توصیه می کنم برای یک عمر زندگی منطقی شرایط را بررسی کنید شما وارد زندگی نشدید اگر ازدواج می کردید شاید رفتار پنهان کاری منطقی بود وتلاش می کردید همسرتون در مقابل بقیه با مشکل مواجه نشود و احترامش فرو نپاشد ولی اکنون چه ؟شما باید از این به بعد با فرض دانستن مساله مدام نگران رفتارهای طرف مقابل باشید .وقتی راجب ایشون فکر کنید که مطمئن شوید اصلا اهل دود و . نیستند نه موقتی .امیدوارم منطقی تصمیم بگیرید و خوشبخت باشید
باسلام
تقریبا دو سال است با پسری آشنا شدم ک هردو ۲۲ساالمان است .رابطه ی تقریبا سالمی را در پیش گرفتیم و جهت آشنایی و با هدف ازدواج رابطه مان را ادامه دادیم
ب دلیل بدشانسی های زندگیش و اتفاقات و بی کاری فعلی بااینکه تازه فارغ التحصیل شده است و سربازی هم معاف است و بدبینی ب اینده خود انقدر افسرده شده ک مدام درگیری ذهنی دارد و از انجا ک خانواده من هم سختگیرند و کاری مناسب مد نظر دارند برای انتخاب داماد و سختگیری هایی ک خودم برای پیدا کردن شغل خوب کردم نمیتواند فعلا اقدام کند اصلا ب پدر خود نیز نمیتواند بگوید کسی را دوست دارد .ولی مادر و خواهرهایش درجریانند و تلفنی صحبت کرده ایم. او چند روز پیش ب من گفت انقدر کلافه است و فشار زندگی وبیکاری را ب دوش دارد ک نمیخواهد ب ازدواج فکر کند .فکر ب ازدواج عذابش میدهد و مشکلاتش را دو چندان کرده . گفتم پس بیا دوست معمولی باشیم و او گفت ینی میشود؟و تصمیم گرفتم سرد رفتار کنم ولی او در روز بعد انقدر با من صمیمانه و عاجزانه رفتار کرد ک من رفتارم مثل قبل شد ولی دیگر تصمیم ب ازدواج نداریم.خیلی خنثی ام.سعی میکنم حالم بد نباشه .. حس کم بودن دارم حس بیچارگی ..چند روز گریه کردم میدونم دیگه ب هم نمیرسیم.شهر دیگه ای هم هست و بخاطر فاصله مان بعد از فارغ التحصیلی دیگه همدیگرو نمیبینیم.ولی او گفته تو هنوز مال منی و بیا ب هم تعهد داشته باشیم و کاری نکنیم همدیگه رو ناراحت کنیم.ینی ک باکسی دوست نشوم یا کارهایی از سر بی فکری انجام ندهم .حتی از اسم دوست معمولی هم پیشمان شد و کلی قربان صدقه ک بدون تو نمیتونم و کاش همه مشکلات تمام میشد و ما سر خانه زندگیمان بودیم… میدانم شما حتما میگویید این رابطه غلط است.من اهل دوستی باکسی نیستم و اگر قطع رابطه کنم نمیدانم چ بلای روحی سرم میاید خیلی احساسی هستم.میخواهم تا پیدا شدن کیس مناسب بااو در ارتباط باشم. چون او مرا از تمام بدی هاو گمراهی ها حفظ میکند .راستش بااو پیشرفت کردم .درسم بهتر شد و اهداف بالایی برای خود ساختم و ب او مدیونم بخاطر تمام کمکهایش .با بودنش با حلقه ای ک بهم داده میتوانم از خودم درمقابل کرکس صفتها جلوگیری کنم.لطفا کمکم کنید و بگویید راه درست برای دختر احساساتی مثل من چیست.ببخشید اگه طولانی شد
با سلام ممنونم از توضیحات مبسوط جنابعالی حال روحی شما و وابستگی ایجاد شده کاملا طبیعی است و قابل درک .ولی خودتون قضاوت کنید می دانید این ازدواج اتفاق نمی افتر ولی تمایل به حفظ دوستی دارید .بالاخره شما قرار است ازدواج کنید اینکه مدت ها با فرد دیگری باشید عاطفه به خرج بدهید و دوستش داشته باشید نمی شود با فرد جدید هم همانطور باشید مانند فردی می مانید که عشقش را از او گرفتند و حالامجبور است لا فرد دیگری سپری کند و این زندگی اینده شما را دچار مشکل می کند .صدها دختر وجود دارند که مجردند و خوب اوضاع جامعه برای همه یکسان است تا وقتی فردی برای ازدواج بیابند .و خوب از خودشان محافظت می کنند و مشکلی هم ایجاد نمی شود .پس صبور باشید سرنوشت رو بپذیرید و دوستی به هر شکلی را ادامه ندهید چون راحت دل کندن صورت نمی گیرد و ممکنه عرصت های اینده را از دست بدهید موفق و سلامت باشید .
سلام و خسته نباشید
من با فردی اشنا شدم ک همدیگر را دوست داریم .خانواده هایمان در جریان است و مشکلی نداریم
تهنا مشکل این است ک ایشان ب اندازه کافی برایم وقت نمیگذارد .بااینکه فاصله مان از هم دور است و سه ماه است ندیدمش .مشغول ب کار اسه و اگر سر کار نباشد میگوید با بچه های فامیل هستیم .یا میگوید خسته ام .بااینکه من دوس دارم ازش خبر داشته باشم باهم حرف بزنیم از اتفاقای روز براش بگم و کلی شوخی کنیم و حرف جدی بزنیم ولی چون اهل گوشی و مجازی نیست و مشغول ب کار است نمیتواند . و من کل روز نگاهم ب گوشی خشک میشود تا پیامکم را جواب دهد یا پیامی دهد در روز شاید ده الی پانزده پیام بدهیم . ما طی دوسالس ک باهم بودیم ن خیانت کرده ایم و ن دروغ گفته ایم ب هم وکاملا ب هم اطمینان داریم .ایشان خیلی مصرن ما رابطه مان سالم باشد و هیچ دروغ و ناپاکی بینمان نباشد .یک روز از شدت دلخوری من با یک پسر در مجازی چت کردم. و این کارم را ب او گفتم .بااینکه کلی راه امده بود ب شهر ما ک مرا ببیند اما بااین کار من حس میکند خیانتی ب او کردم و واقعا قصدم برانگیختن احساسش بود چون بارها خواهش و درخواست کرده بودم ک برایم وقت بگذارد و بهم توجه کند.اما او کلی قسم میخورد ک سرش بسیار شلوغ است و جبران میکند. حالا دیگر نمیخواهد مرا ببیند . ب من گفت ارزشی برایش ندارم دیگر .دوستم ندارد دیگر و خیانتکاری و ….
آیا باید بگذارم رابطه تمام شود؟ ب خانواده ام بگویم چرا تمام شد؟آیا این رابطه تمام شده ؟با توهین هایی ک شنیدم و کوچک شدم بااینکه من قربانی ماجرا هستم چ کنم؟ باز خواهش کنم برگردد؟خودش برمیگردد؟
من کسیو برا درددل ندارم و واس مشورت .واس همین ازشما کمک میخام ممنون میشم جواب کامل بدین
با سلام .دوست عزبر شما از ایشون به عنوان خانم انتظاراتی داشتید که براورده نشده و شما وارد رابطه هر چند موقتی با فردی شدید و به ایشون اطلاع دادید .به این فکر کردید چقدر از ابن علاقه منطقی است .اگر بعدا در زندگی اینده که افراد تمایل دارند وقت بیشتری با هم سپری کنند به خاطر این تفاوت روحیات دچار مشکل شوید چقدر راه برگشت وجود خواهد داشت .به هر حال شما فردی عاطفی و ابرازگر هستید و تمایل داری طرف مقابل چنین باشد ولی ایشون بیشتر درگیر کار هستند اگر چه قطعا ویژگی های مثبتی وجود دارد .ولی خب وقتی حرف هایی زدند که درست نبوده و با این شدت برخورد کردند صحیح نیست شما وارد عمل شوید و بخو اهید برگردند .هر دو شناخت به هم داشتید و شما به هر دلیلی که داشتید جریان چت رو مطرح کردید در صورتی که می توانستید نگویید .پس اگر کار شما اشتباه بوده ایشون هم باید در جاهایی از زندگی گذشت داشته باشند با توجه به شناختی که از شما داشتند .بهتره اگر چه شرایط روحی سختی است ولی اجازه بدید ایشون اگر تمایل به ادامه دارند جلو بیایند .امیدوارم ان چیزی که به صلاح شماست اتفاق بیفتد ولی تفاوت روحیات را جدی بگیرید مخصوصا در بحث یک عمر زندگی مشترک .موفق باشید در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
با سلام.بیست سالمه و یک ساله با پسری در دانشگاه آشنا شدم.خوانواده ها کم و بیش در جریانند. خوانواده بسیار عالی دارند.ایشان یک سال ازمن بزرگتر هستش و امسال فارغ التحصیل شده در زشته مهندسی و ب دنبال شغل. خیلی علاقه ب شغل آزاد دارد.میگوید برای پیشرفت باید از یک شهرکوچک شروع کنم. اما من شغل آزاد رو ی جورایی در شان خودم نمیبینم ..همیشه دوس داشتم شوهرم دکتر یا مهندس باشد .خودم هم از بچگی ب مهندسی علاقه داشتم و درسش رو هم دارم میخونم تمام خواستگار هایی ک تاالان داشتم هم دکتر و مهندس بودند ولی ب دلایلی از جمله زود بودن ازدواج یرایم بهشون فکر نکردم .خیلی به این اقا میگم یک کار مهندسی پیدا کن ولی خب واقع گرایانه ک نگاه کنیم کار در مهندسی خیلی نیست و حقوقش هم مثل یک شغل آزاد نیست . از عرضه و پشتکار و زرنگی این اقا هم هم دیده ام هم شنیده ام. خونواده من هم چون در اطرافمان و همه فامیل شوهرهایی با شغل های خیلی خوب دارند شک دارم این وصلت را قبول کنند کما اینکه پدرم ب مادرم گفته همشهریمان نیستند و راهشان دور است و دخترمان چ انتخابی کرده است…..
سوالم این است آیا ماندن ب پای همچین پسری ک سن و سالش مثل خودم است .درسش تمام شده و از سربازی معاف است و ب قول خودش از همسن و سالهای خودش جلوتر است .بسیار عاقل است و مثل پسرهای جلف امروزی فکر نمیکند. سالم است . روحیاتمام خیلی ب هم شبیه است .خانواده بسیار خوبی دارد و اهل کار است و مطمینا زود پیشرفت میکند اما شغل دولتی ندارد و میخواهد کسب و کار آزاد مثل شیرینی فروشی یا کافی شاپ راه بیاندازد درست است؟ شاید فکر کنید بااینهمه آب و تاب دادن سوال پرسیدنم چ هست.اما مشکل اینجاست ک آنقدر شغل ازاد را پایین میبینم ک او را خیلی اذیت کرده ام و حالا او برای خودش یقین دارد من عاشقش نیستم و فقط اسم و کلاس کار برایم مهم است .ب نظر شما باید چگونه رفتار کنم ؟
با سلام .دوست عزیز شما تجربه زندگی مشترک را ندارید اینکه به خاطر جو و شرایط خانوادگی و رشته تحصیلی خودتون دنبال فردی باشید که صرفا اسم و کار و پرستیژ اجتماعی داشته باشد درست نیست .البته منظورم این نیست که حتما به فرد مورد تظر پاسخ مثبت دهید خیر ؟چون در مورد ایشون هم خانواده باید رضایت داشته باشند هم خودتان بیشتر بررسی کنید و شرایط را در نظر بگیرید .ولی داشتن ملاک های واقع بینانه مهم تر است و اینکه هیچ وقت یک سری ظواهر که بیشتر برای رضایت خاطر دیگران است تا خودما ملاکی برای خوشبختی نخواهد بود .درون زندگی شخصی پر از تنش ها و شرایط دشوار است .باید فردی همرا ه باشد یک سری ظواهر در ابتدای زندگی دلچسب است و به مرور مشکلاتی را ایجاد می کند .موفق و خوشبخت باشید و تصمیم منطقی بگیرید .
سلام.به نظر شما یه خانوم وقتی میخواد ازدواج کنه آیا باید تو نوع پوشش و رفتار و ارتباطاتش تغییرایی بده یا باید کسیو انتخاب کنه که عین خودش باشه و همونجوری بپذیرتش؟ آیا همچین چیزی امکان داره که مسیو پیدا کنیم که از ما نخواد هیچ تغییری کنیم؟ اکه باید تغییر کنیم به نظر شما تا چه حد طبیعیه و عمومی و قابل تحمله؟ بیشتر پوشش مد نظر منه..
با سلام .تغییرا مثبت و منفی داریم همسو یا غیر همسو با اعتقادات داریم .گاهی شما بسته به شرایط خود مسائلی را می پذیرید و مشکلی پیش نخواهد امد و گاهی ممکنه این مساله و پذیرش مشکل ساز شود .ولی بهتر است هر فردی را همان طور که هست بپذیرید نه به امید تغییر .بلکه باید اکنون افرتد را ببینیم .زندگی با فردی که ویژگی های مثبت داشته باشد خوب تا حدی هم انعطاف را می طلبد و هر زندگی زناشویی شامل چنین شرایطی خواهد بود .پس باید قبول کنید که مشکلاتی وجود دارد در همه زندگی ها که از قبل باید اماده پذیرفتن را داشته باشید .امیدوارم خوشبخت و موفق باشید و انتخاب درستی داشته باشید .
سلام . دختر و پسری هستیم ک ۲سال هست داخل دانشگاه همکلاسی هستیم و یک سال است ک باهم در ارتباطیم و از همون اول قرارمون ازدواج بوده و من باب اشنایی باهم یه اشنایی نسبت بهم پیدا کردیم .
خیلی از خصوصیات خونوادگی و سطح مالیمون شبیه هم هستش .
خونوادشون مانتویی هستن و راحت و ما چادری هستن همگی ولی خشک مذهبی نیستن به هیچ عنوان .
موهای دخترخانوم پیداس ولی بقیه حجابشون درسته .
ازشون درخواست کردم ک موهاشون پیدا نباشه بخاطر من ، و این اعتقاد رو پیدا کنن . چون نماز و روزشون سرجاش درسته و مامانش هم چادری هستن .
دخترخانوم قبول نمیکنن و میگن شما منو اینجوری خواستین و با فکر تغییر اومدین جلو و من اینجوری راحتم .
ولی خودم دوست دارم موهای خانوممو نامخرم نبینه .
نظر شما چیه ؟
ممنون و معذرت برای طولانی شدن
با سلام منطق حرف دختر خانم درست است که می فرمایند شما مت رو همین طور دیدید و انتخاب کردید .معیار شما معیار درستی است ولی اینکه بخواهید این فرد رو تغییر بدهید درست نیست .اگر هم ایشون تمایل داشتند به خاطر شما حجاب داشته باشند باز معلوم نیست تا اخر همین طور بمانند .پس هررفردی رو خواستید برای ازدواج انتخاب کنید همان طور که هست بپذیرید و اگر هم فکر می کنید معیارهای شما براورده نشده خب به جای فکر تغییر بهتره دیگر ادامه ندهید .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و انتخاب درستی داشته باشید
با سلام .من یک سال و خورده ایست با کسی از طریق دانشگاه آشنا شدم .خانواده هایمان آگاه هستن .ما همه ی اخلاق و خصلتهای همدیگرو دوس داریم و دوتامون اهل تلاش و موفقتیم. ب زودی رابطه مان رسمی میشود.ایشان ب حجاب مو خیلی حساسند . میگویند همیشه باید موهایت را بپوشانی .درصورتی ک من اصلا لازم نمیبینم مو پوشیده باشم ولی بااینحال در دانشگاه رعایت کردم اما وقتی دوریم رعایت نمیکنم..او خیلی مواقع میگذاشت بدون حجاب کامل پیشش بروم ولی هروقت ک او اجازه میداد اینگونه بود و من احساس راحتی میکردم. سوال من اینست ک آیا همچین فردی را میشود گفت در آینده شل میشود و خیلی سخت نمیگیرد؟چون اگر خیلی سختگیر بود هیچوقت نمیگذاشت موهایم بیرون باشد. یا اینکه آیا من اذیت نمیشوم بااین موضوع؟واقعا خوشم نمیاید از حجاب ولی باتعریف و ها و خوشزبانی من حجاب را میپذیرم… لطفا کمکم کنید .اگر خیلی لطف کنید ی من ایمیل بزنید
با سلام
دوست گرامی طرف مقابل رو همان طوری ببینید که خودش را به شما معرفی می کند .نه به امید اینکه در اینده تغییر کند البته درست می فرمایید خب امکان اینکه ایشون تغییر کنند هم وجوددارد وشاید اکنون به خاطر جو خانواده این سخت گیری رو به شما دارند و در زندگی مشترک مشکلی با حجاب شما نداشته باشند ولی اگر می بینید خیلی حساس هستند و شما نمی پذیرید که همیشه حجاب داشته باشید به نظرم باید بیشتر فکر کنید خیلی از موارد اختلافی در حال حاضر به خاطر همین مباحثی است که افراد فکر می کنند بعدا در طی زندگی حل می شود و کاملا احساسی قضاوت می کنند .امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید
سلام همکارم ب خواستگاریم اومد علاقه شدید ب هم پیدا کردیم منتها اختلاف فرهنگی داریم حجاب برای اونها باارزشه ولی برای خانواده من خیر، به خاطر علاقم بهش قبول کردم و مشکلی ندارم اما اطرافیان دخالت میکنند و میگویند جلو شوهرخواهرم روسری نپوشم،گیر کردم بین علاقه ام و دخالت دیگران تو این موضوع، خواستیم تموش کنیم اما برای هردومان سخت است، چندبار تا الان با خانواده اش ب منزلمان اماده، خانواده بسیار خوبی هستن،خود آقا هم مرد کاملی است ،بین خواست او و خانواده ام کدام راانتخاب کنم؟
با سلام
برای شما چه چیزی مهم و ارزش است .اگر واقعا ایشون و خانوادشون مورد قبول شما هستند و فکر می کنید حرف دیگران برای شما اهمیتی ندارد خب بهتره به ایشون پاسخ مثب بدهید مگر اینکه خوب اونقدر تفاوت خانواده ها زیاد باشد که بعدا هر دو در خانواده هم پذیرشی نسبت بهتون نباشه شاید بهتره ادامه ندهید .امیدوارم متوجه صحبت بنده باشید فرض اینکه اون اقا وقتی حجاب براشون مهمه ممکنه ایده ال های دیگری هم داشته باشند و به لحاظ مذهبی و اعتقادی خیلی از مسائل براشون مهم باشه .ممکنه در فضای خانواده شما نخواهند مراعات هایی داشته باشند .و ایشون هم تمایل نداشته باشد رفت و امدهایی داشته باشید .به هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید .ولی بهتره برای رفع دو دلی به مشاوره پیش از ازدواج هم مراجعه کنید امیدوارم خوشبخت باشید .
سلام من اولین جلسه آشنایی با آقایی به قصد ازدواج داشتم طی صحبت هایی که کردیم بهدطور کلی از هم خوشمان آمد اما چیزی که نگرانم میکند اینه که ایشون شرط گذاشتن در صورتی که من چادری بشم ایشون سیگار رو ترک میکنند وشدیدا به پوشش چادر اصرار دارن در صورتی که زیاد مذهبی نیستن ،پوشش من نیز مانتوست.نمیدونم قبول کنم این شرطو یا نه؟
بهتره در این مورد عجله نکنید شما فقط قدم اول و برداشتید … و تا شناخت پیدا نکنید نمیتونید اعتماد هم بکنید
خیلی از این مسایل ریشه در اعتقادات و یا بدبینی افراد داره . یعنی فرد بخاطر رفتارهایی که در گذشته داشته دوست نداره شریک زندگیش شبیه همان موارد تجربه کرده باشه
به همین خاطر بهتره در بیان قاطع درخواستها و انتظاراتتون صریح و روشن باشید … مگر اینکه قصد داشته باشید ایشون رو به هر قیمتی نگهدارید که در این مورد راه شما مشخص خواهد بود
با سلام .فکر نمی کنم این حرف خیلی منطق داشته باشد اسیبی که سیگار به ایشون وارد می کنه و اینکه ممکنه سیگار خودش منجر به مصرف چیز دیگری هم بشود .ولی خب اینکه شما بپذیرید چادری شوید .ولی قلبا ناراضی باشید و بعد از مدتی مانتویی پوشیده باشید مشکل چندانی ایجاد نخواهد ورد به هر حال ه دوی شما باید بیینید می توانید چنین شرط هایی را بپذیرید یا خیر؟فقط احساسی قضاوت نکنید و درست تصمیم بگیرید .تغییر افراد ان طو که مایل هستیم مخصوصا در سنین خاصی دشوار است .امیدوارم درست تصمیم بگیرید.
سلام
دختری ۲۵ساله هستم خواستگاری خوبی دارم واز نطر خانوادگی وفرهنگ ومالی شبیهه هم هستیم فقط من چادری هستم اما خواستگارم ملاکشون اینه همسرشان مانتویی باشن ولی نه مانتویی که بد حجابی عنوان بشه میخواستم بدونم کاردرستی که من بخاطر ایشون مانتویی بشم به شرط ینکه توافق کنه یه سری جاها باهمون چادر حضور پیدا کنم؟
اولا حجاب با مانتو مشکلی نداره که چنین اشکالی رو گرفتید تا در مرحله خواستگاری هستید در موردش صحبت کنید
ولی دوست عزیز تا دوران نامزدی بدون خواندن عقد و وارد کردن در شناسنامه رو نگذرونید و خانواده ها با هم رفت و آمد نکن شما نمیتونید هیچ شناختی از ایشون پیدا کنید
با سلام
من مدت ۳ سال هست که با همکارم آشنا شدم و از همون موقع بحث ازدواجمون مطرح بوده و هست ولی مشکلی که همچنان هست اختلاف سنی۴ سال من با همکارم هست که من از همکارم بزرگترم همکارم با این موضوع مشکلی ندارد ولی به صورت غیر مستقیم نظر خانواده اس را جویا شد که خانواده اش شدیدا با این موضوع مشکل دارند و به همین خاطر همکارم از اینکه موضوع ازدواجش با من را مطرح کند و یا اینکه من را معرفی کند میترسد در این مدت هم من خواستگارانی داشته ام که به خاطر همکارم اونها رو رد کردم. الان میخوام بدونم نقش خانواده و مخالف آنها در ازدواج چقد میتونه تو زندگی تاثیر داره از طرفی همکارم از مادرش خیلی میترسه. اصلا من رابطمو با همکارم بیش از ۳ سال ادامه بدم یا نه …. چون سنم داره میره بالا الان ۳۱ سالمه نمیدونم اگه ادامه بدم اصلا ازدواجمون سر میگیره یا نه !!! از طرفی هم قول ازدواج به هم دادیم ؟؟؟ خودم هم خسته شدم
هرچند همکارم ۲ سال از این ۳ سال رو سرباز بوده و فقط چند ماهه که مشغول به کار شده و تا الان هم اقدامی نکرده حتی در جهت معرفی من به خانوادش. نمیدونم طبیعیه این کاراش یا نه.
ممنون میشم اگه پاسخ بدید
با سلام
ببینید دوست عزیز خودتون با منطق زیر بنایی دارید پاسخ خودتون رو می دهید .شما خواستگاران رو به خاطر فردی رد می کنید که از شما کوچکتر است این مساله برای خانوادشون قابل پذیرش نیست خانوادشون شما رو احتمالا نمی پذیرند .و اینکه اصلا این اقا شما رو معرفی نکردند تا لااقل نظرات رو بدونند .و سه سال شما عمرو وقتتون رو گذاشتید و قول ازدواج دادید در صورتی که خب هیچ پشتوانه ای وجود ندارد .نگرانی شما طبیعی است و با توجه به شرایط سنی شما ممکنه موقعیت های اینده رو از دست بدهید .و ادامه دادن درست نیست ایشون اگر می خواستند اقدام کنند تا الان اقدام کرده بودند ضمن اینکه ۴ سال رو جدی بگیرید و شاید در درک نیازها و شرایط با هم متفاوت باشید البته که ۳ سال اشنایی وابستگی های عاطفی رو ایجاد می کنه و خب شرایط رو سخت می کند ولی در هر حال نباید احساسی قضاوت کرد بهتره به مورد های ازدواجتون فکر کنید و بدونید که داشتن حمایت خانواده بسیار اهمیت دارد و در اینده نمی تونید بگید نظر اونها مهم نیست چون به هر حال فرزندشون رو رها نخواهند کرد و وقتی به اجبار تن به درخواست ازدواج بدهند بعدا به خاطر هر مشکلی قطعا شما را بازخواست خواهند کرد و مشکلات ببیشتری برای شما ایجاد می کنند و شاید تحمل کردن شرایط برای شما سخت شود .
با تشکر فراوان
موفق باشید
وقتتون بخیر.من دختری ۲۲ ساله هستم و با پسری ۲۶ساله بیش از ۱سال ارتباط دارم و علاقه ی زیادی بین ما وجود داره.مشکل اختلاف فرهنگی خانواده هاست.من و اون آقا از خیلی جنبه ها بهم شبیهیم و اختلاف های خیلی سطحی داریم.مشکل اینجاس که خانواده ی این آقا به شدت مذهبی هستن در حدی که آهنگ رو حرام میدونن و خود پسرشون عقاید خانواده ش رو نمیپذیره از طرفی شرط خانواده ش برای موافقت با ازدواج ما حجاب چادر برای منه و اون آقا از من خواستن تنها جلوی خانواده ش چادر داشته باشم.من تیپ امروزی دارم و به حجاب مو هم اعتقادی ندارم.سوال من اینه خانواده ش در آینده برای زندگی ما مشکلی درست نمیکنن؟(با این اطلاع که من فقط به احترام اونا چادر دارم)از طرفی این تفاوت فرهنگی بین خانواده ها باعث مشکل نمیشه؟
با سلام
دوست عزیز توجه داشته باشید که اختلافات فرهنگی و مذهبی امر بسیار مهمی است و نمی شود راحت از ان گذشت .درسته شما بهم علاقه دارید ولی همین که بخواهید به خاطر اونها چادر بپوشید و یا شاید وعده اینکه بعد از ازدواج و درست شدن قضایا راحت باشید و به سلیقه خودتون زندگی کنید مساله ای است که خب باید توجه کنید .نمی شود در مورد افراد این طور گفت که فقط محبت و علاقه اهمیت دارد و نظر خود فرد مهم است که با خانواده موافق نیست .قطعا حمایت خانواده مهم است اینکه بعدا شما می خواهید با این خانواده رفت و امد داشته باشید نمی توانید ان ها را انکار کنید البته اگر شما بپذیرید قلبا متناسب با عقاید انها حجاب داشته باشیدورعایت کنید شاید مشکلات کمتر شود ولی در نهایت به تفاوت ها اهمیت بدهید .و راحت از این مسائل نگذرید بازهم می توانید برای اطمینان از تصمیم گیری با روانشناس صحبت کنید .و هر دو به مشاوره بروید .ولی در مورد مسائل این طور حساس باشید .امیدوارم موفق باشیدو خوشبخت باشید
مردایی که حجاب دوست دارن اگه حجاب و روسری برای خودشون واجب بشه ایا قبول میکنن که خودشون حجاب داشته باشن؟ایا چیزی که برای دیگرا میپسندن برای خودشون هم میپسندن؟فکر نکنم .چون مردای ایرانی زیر بار زور نمیرن .اما زنای ما متاسفانه زور پذیر هستند و تازه به این ذلت خودشون هم افتخار میکنن!!!!!
با سلام دوست عزیز منطق صحبت شما دقیقا در چه بخشی است .حجاب مساله ای است که درسته اثرات اجتماعی دارد ولی در هر حال وقتی فردی می پذیرید که بتواند ان را رعایت کند .اگر فکر می کنید شما یا هر فرد دیگری این مساله رو نمی پذیرید خب الزامی ب رعایت ان وجود ندارد .اگر بعضی از اقایان این مساله را مهم می دانند به هر حال چهارچوب فکر ی و اعتقاد انهاست و قطعا برای انها ارزشمند است .و نمی شود در این موارد بحث مقابله را بیان کرد .به هر حال مساله ای است که رعایت ان در کل جامعه امنیت ایجاد می کند .و نمی شود صرف اینکه فردی ان را قبول ندارد به کل تعیم داد و بحث ذلت و …مطرح نیست .بهتره به عقاید هم
با سلام دوست عزیز منطق صحبت شما دقیقا در چه بخشی است .حجاب مساله ای است که درسته اثرات اجتماعی دارد ولی در هر حال وقتی فردی می پذیرید که بتواند ان را رعایت کند .اگر فکر می کنید شما یا هر فرد دیگری این مساله رو نمی پذیرید خب الزامی ب رعایت ان وجود ندارد .اگر بعضی از اقایان این مساله را مهم می دانند به هر حال چهارچوب فکر ی و اعتقاد انهاست و قطعا برای انها ارزشمند است .و نمی شود در این موارد بحث مقابله را بیان کرد .به هر حال مساله ای است که رعایت ان در کل جامعه امنیت ایجاد می کند .و نمی شود صرف اینکه فردی ان را قبول ندارد به کل تعیم داد و بحث ذلت و …مطرح نیست .بهتره به عقاید هم احترام بگذاریم و فلسفه هر مساله ای را مد نظر قرار دهیم .موفق باشید
وقتتون بخیر
سوالم در مورد خواسته غیر منطقی خواستگارم از من هس.ایشون در مورد حجاب و پوشش من که مانتویی هستم مشکلی نداره ولی نسبت به معاشرت با محارم سختگیر هست.مثلا در خانواده من بوسیدن یا بغل گرفتن پدر و فرزندی یا خواهر و برادری یه چیز روتین و عادیه و معمولی هست ولی ایشون از من میخاد که به جز پدرم حتی برادرم رو نبوسم یا مثلا جلو عمو و دایی که حلال هستن روسری بپوشم .از نظرتون طرز فکر ایشون مشکل داره یا رفتار من؟ لطفا راهنمایی کنید که رفتار مناسب چیه؟
با سلام
اینکه در برابر محارم هم حجا ب داشته باشید شاید در جامعه امروزی قابل پذیرش نباشد ولی نمی شود به ایشون هم برچسب غیر منطقی بودن را زد .باید دید شما چقدر نسبت به مساله پذیرش دارید و می توانید این شرایط را تحمل کنید .اگر شما واقعا این را نوعی افراط می دانید خب باید راحت مطرح کنید و بفرمایید که این مساله را قبول ندارید .اگر مشکلی با این نوع رفتار ندارید که خب مشکلی وجود نخواهد داشت ..ولی توجه داشته باشید که در مساله ازدواج باید منطقی فکر کنید و هر توقعی را نمی توانید براورده کنید و نمی پذیرید خیلی راحت مطرح کنید چون بعدا اگر اجرایی نشود ممکن است کدورت هایی شکل بگیرد .بهتره در ازدواج هر فردی را همان طوری که هیت بپذیریم امید داشتن به تغییر فرد فقط مشکلات را افزایش می دهد .
موفق باشید