روان درمانی رابطه ای حرفه ای بین بیمار و درمانگر است که
مبتنی بر اصالت، جدیت، صمیمیت و آزادی است. روان درمانی یا درمان
رواشناختی، اشاره به روشی دارد که توسط درمانگری آموزش دیده به شکل
حرفهای، با توجه به خاستگاه "اختلال تحت درمان"، انجام گیرد. روان درمانی
به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان
مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد.
روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تن کمک می
کند. روان درمانی یعنی همراهی فکری و روحی در طی دوره درمان، به ما امکان
تفکر عمیق را روی خودمان می دهد تا بتوانیم در اهداف خود همانطوری که
خودمان دوست داریم پیش برویم و نه آنطوری که زندگی (تربیت و جامعه) ما را
شکل و مسیر داده است.
به کمک جلسات مرتب و تکنیکهای تخصصی، درمانگر به ما کمک می کند تا ارزشهای
خود را بهتر بشناسیم و تغییراتی را که شایسته آن می باشیم در خود ایجاد
کنیم.
روان درمانگری بر دو پایه "رابطه" و "ارتباطات" به شکل کلامی و غیرکلامی
استوار است. روان درمانی کاربرد اگاهانهٔ روشهای بالینی و "مواضع میان
فردی" است که از اصول روانشناسی رایج حاصل شده وهدف آن کمک به درمانگیران
است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی خود را، در جهت
درمان مطلوب تغییر دهند.
روان درمانی دارای سبک های گوناگونی است به صورت نمونه برای درمان ترس
مرضی روان درمانی به "سبک رفتاری" از چهارشیوهٔ حساسیت زدایی منظم ، غرقه
سازی ، سرمشق گیری و تنش کاربردی کمک میگیرد . در درمان اختلالهای شخصیت ،
روان درمانی تحلیلی یا روانکاوانه کاربرد دارد.
مفهوم متداول روان درمانی، همان گفتار درمانی سنتی است. بیمار، کاناپه و یک
روان شناس با مداد و دفترچه یادداشت در دست. با وجودی که هنوز هم از این
شیوه کم و بیش استفاده می شود امّا انواع روش های درمانی دیگری نیز وجود
دارند که می توانند برای کمک به بیمار جهت غلبه بر مشکلاتش به کار گرفته
شوند.
منظور از رواندرمانی، درمان اختلالهای روانی به کمک تدابیر روانشناختی
است(نه تدابیر جسمانی یا زیستی). این اصطلاح شیوههای درمانی گوناگونی را
دربردارد که همگی قصد کمک به افراد آشفته هیجانی را دارند تا رفتار، افکار و
هیجانهایشان را طوری تغییر دهند که بتوانند راههای مفیدتری برای کنار
آمدن با فشار روانی و افراد محیط پیدا کنند.
امروزه با توجه به اینکه یک دیدگاه درمانی برای همه مشکلات روانی بشر
کارآمد نیست و نیز با توجه به پیچیدگی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان و نظر
به مسایل مالی و محدودیتهای زمانی مراجعان، لزوم استفاده از رواندرمانی
کوتاهمدت احساس میشود. درمانگر در این شیوه از درمان با استفاده از
دیدگاههای درمانی مختلف و براساس نوع مشکل و شرایط مراجع، دست به انتخاب
یک فن درمانی خاص میزند و با نگرشی انعطافپذیر و خالی از تعصب، آن را
دنبال میکند.[2]
رواندرمانی، متکی بر این اعتقاد است که احساسات، برداشتها، نگرشها و
رفتار، محصول تجربیات زندگی است و اگر چیزی در طول این تجربه، یاد گرفته
شده باشد، امکان تغییر آن وجود دارد؛ لذا رواندرمانی، یک روند یادگیری
است و میتوان کار درمانگر را با کار معلم قیاس کرد. رابطه حرفهای
درمانگر و بیمار از اصالت، آزادی، جدیت و صمیمیتی برخوردار است که آن را
از دیگر روابط بیمار در زندگیاش متمایز میسازد. ضمن اینکه نمیتوان در
دنیای واقعیت، این رابطه را از مداخلات درمانگر متمایز ساخت. چنین
رابطهای صرفنظر از الگوی درمانی به کار رفته، اثر مستقیمی بر نتیجه درمان
دارد. ترجمه تجارب هیجانی به واژهها و ابراز کلامی آنها در فرآیند
روایتگری نیز، از دیگر سوی، از مشخصههای عمومی رواندرمانی است و به
اندازه مداخلاتی که درمانگرهای مختلف به کار میگیرند اهمیت دارد.
تجربه کردن در طی زندگی امری معمول است. در هر مقطع زمانی ممکن است شخص جهت شناخت بهتر خود و مواجهه با نگرانی هایش نیازمند کمک یک مشاور یا درمانگر باشد. برای کسانی که بدنبال مشاوره
هستند این مطلب مروری کلی بر فرایند مشاوره _ چه انتظاری از مشاور می
رود , مسئولیت های مراجع در فرایند مشاوره _ گامهای استفاده بهتر از
مشاوره و مشکلات احتمالی که ممکن است در طی مشاوره ایجاد شوند را فراهم می
سازد.
مشاوره چیست؟
به زبان ساده, مشاوره
عبارت از هر نوع ارتباطی است که در آن یک شخص به شخص دیگر برای فهم بهتر
خود و حل و فصل مشکلاتش کمک می کند. دوستان و بستگان نوعی مشاوره ارائه می
دهند, همین طور افراد مذهبی, راهنمایان تحصیلی, معلمان و خیلی از افراد
دیگر نیز همین کار را میکنند. کارشناسان دفاتر مشاوره بدلیل آموزش وسیع
خود در روان شناسی و رفتار انسانی مشاوره هایی متفاوت با دیگران ارائه
میدهند. آنها تجارب وسیعی در ایجاد روابط یاورانه و در کار با مشکلات
مختلف دارند.
روان درمانی چیست؟
روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از
طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد. روان درمانگر
به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تن کمک می کند. روان
درمانی به یاد گرفتن در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد، شما یاد
می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و با زمان حال تطبیق دهید. در موارد
دیگر شما از آن دسته از پاسخهایتان که مشکلاتی را در زندگی شما ایجاد می
کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید.
به همان اندازه که شما مسائل شخصی خود را برای درمانگر بیان می کنید،
انتظار دارید که به همان اندازه هم او در این رابطه با شما صحبت کند. به
مسائل زیر با دقت توجه کنید:
داشتن مقداری احساس تنش و عصبیت در جلسه اول طبیعی است اگر درمانگر دارای
صفاتی است که فکر می کنیدآن صفات نخواهد گذاشت احساسات خود را براحتی
بیان کرده و یا به درمانگرتان اعتماد کنید.، بهتر خواهد بود که درمانگر
دیگری انتخاب نمایید.
در اولین جلسه به احساسات خود اعتماد کنید. از احساسات خود به عنوان یک
راهنما جهت تصمیم گیری در مورد ادامه کار با آن درمانگر و یا تغییر او
استفاده کنید.
به محض پیدا کردن شخصی که در حضور او احساس آرامش می کنید، ضمن گشودن دریچه
های ذهن خود شرایط را برای اعتماد به درمانگر مهیا کنید. رک و صریح بودن
در امر درمان نکته ای بسیار مهم است.
در همه روش ها، هدف از روان درمانی فراهم ساختن محیطی غیرانتقادی است که به
بیمار و درمانگر اجازه دهد تا به سوی مجموعه ای از هدف های توافق شده، با
یکدیگر همکاری کنند.
چه نوع از روان درمانی مورد استفاده قرار می گیرد؟
امروزه انواع بسیاری از درمانها مورد استفاده قرار می گیرد. انواع درمانهایی که متداول تر است، عبارتند از:
۱) درمان روانکاوانه
▪ درمان روانکاوانه چیست؟
این نوع درمان یکی از معروف ترین شکل های درمان است امّا معمولاً درک نادرستی از آن در بین مردم وجود دارد.
این روش توسط زیگموند فروید بنیان نهاده شده است. روانکاوان معمولاً به
صحبت های بیماران درباره زندگی شان گوش می سپارند. به همین دلیل است که
گاهی به این روش «گفتار درمانی» هم گفته می شود. روانکاو در صحبت های
بیمار به دنبال کشف الگوها یا رویدادهای مهمی که ممکن است در مشکلات فعلی
بیمار نقش داشته باشند می گردد. روانکاوان اعتقاد دارند که رویدادهای
کودکی و احساسات، افکار و انگیزه های ناخودآگاه در بیماری ذهنی و رفتارهای
ناسازگارانه، نقش دارند.
درمانگر با هدف کشف تجارب و احساسات نیمه آگاه و عمیق مربوط به دوران کودکی
به شما گوش می دهد. شما معمولاً درمانگرتان را هر هفته چهار بار یا بیشتر
برای چندین سال باید ملاقات کنید.
▪ مزایای درمان روانکاوانه
با وجودی که انتقادات زیادی از این روش درمان به عمل آمده و بسیاری آن را
پرهزینه، زمانبر و معمولاً ناکارآمد می دانند امّا این روش دارای مزایایی
نیز هست. درمانگر محیط غیرانتقادی، راحت و همدلانه ای را فراهم می سازد که
شخص مراجعه کننده، خود را برای نشان دادن و آشکار ساختن احساسات یا
اعمالی که به استرس یا تنش در زندگیش انجامیده، راحت حس می کند. در بیشتر
مواقع، همین در میان گذاشتن این عوامل فشار روحی با یکنفر دیگر، خود می
تواند اثر مثبتی داشته باشد.
۲) درمان شناختی رفتاری یا رفتار درمانی شناختی:
▪ درمان شناختی رفتاری چیست؟
درمانگرِ شناختی، بر روی مسائل خاصی تمرکز می کند. این درمانگران معتقدند
که تفکّر نامعقول یا درک خطا باعث بدکاری می شود. بنابراین، درمانگرِ
شناختی بر روی تغییر الگوهای تفکّر بیمار خود کار می کند. این نوع درمان
غالباً برای افرادی که از افسردگی یا اضطراب رنج می برند موثر است.
درمانگرِ شناختی، بر روی تغییر رفتارهای مشکل سازی که طی سال ها فرا گرفته
شده و جا افتاده کار می کند. مثال خوبی از رفتار درمانی، کاری است که
درمانگر با مراجعه کننده خود برای غلبه او بر ترس از ارتفاع می کند.
درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج
با ترس خود از ارتفاع مواجه گردد. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر
بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصوّر کند. سپس، فرد خود را
به آرامی در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از ترس خود قرار می دهد تا آن که
سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود. درمانگر به شناختن نگرش غیر
واقعی تان نسبت به خود، دنیا و آینده کمک می کند. این درمان به شما در
تشخیص روشهای فکری نادرست کمک می کند. شما الگوهای رفتاری و فکری جدیدی
پیدا خواهید کرد که شما را به سوی زندگی سالم تر رهنمون می شود.
درمان متمرکز بر درمانجو (روان درمانی بی رهنمود):
درمانگر به حرفهای شما گوش می دهد و به شما در فهمیدن بهتر احساسات کمک
می کند.
▪ مزایای درمان شناختی رفتاری
رویکردهای شناختی رفتاری برای درمان مسائل خاص می توانند بسیار اثربخش
باشند. در بیشتر مواقع، روش های شناختی و رفتاری برای درمان یک اختلال با
یکدیگر ترکیب می شوند. مثلاً درمانگری که به درمان مراجعه کننده ای مبتلا
به اضطراب اجتماعی می پردازد، هم به او در شکل دادن الگوهای فکری دقیق تر
کمک می کند و هم بر روی رفتارهای خاصی، نظیر کناره گیری اجتماعی، تمرکز می
نماید.
۳) گروه درمانی
▪ گروه درمانی چیست؟
گروه درمانی شکلی از روان درمانی است که در آن، دو یا بیشتر بیمار با یک یا بیشتر درمانگر یا مشاور
کار می کنند. این روش، روش متداول و جا افتاده ای است که در آن، اعضای
گروه می توانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آن ها درس بگیرند. این
روش نسبت به روان درمانی فردی، هم از نظر هزینه ای با صرفه تر است و هم در
بیشتر موارد اثربخش تر.
▪ مزایای گروه درمانی
معمولاً کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج می برند، دارای احساس
تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروه درمانی، فضایی را برای گردآمدن
افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند و یا در گذشته به مشکل
مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافته اند، فراهم می سازد. اعضای گروه می
توانند با پشتیبانی عاطفی همدیگر، رفتارهای تازه ای را تجربه کنند.
روان درمانی پویشی
در این روش درمانگر بدون استفاده از روانکاوی رسمی, احساسات ناخود آگاه شما را به آگاهی آورده و آن را تعبیر و تفسیر می کند.
این نوع درمان, اغلب متضمن این است که هر چه به ذهنتان می آید, بگویید. (تداعی آزاد).
پسیکودرام (نقش گذاری روانی):
از این نوع درمان برای بیان احساسات پنهان استفاده می شود. از شما خواسته
می شود که در نقش مردم مختلفی که در زندگیتان وجود دارند, بازی کنید و خود
را به جای آنان قرار دهید. این روش هم می تواند به صورت گروهی انجام شود و
هم به صورت دو نفره.
مشاوره زناشویی:
درمانگر زن و شوهر را به بهبودی روابطشان تشویق می کند و به آنها در فائق
آمدن بر مشکلات زندگییتان کمک می کند. هر دو نفر (زن و شوهر), برای یاد
گرفتن الگوهای رفتاری جدید، تلاش می کنند. گاهی اوقات زوج پیمان یا توافق
نامه ای را مبنی برچگونگی تغییر رفتارشان می نویسند.
روان درمانی خانواده:
این شکل روان درمانی به جای توجه به تک تک اعضاء, خانواده را به عنوان یک
کل مورد توجه قرار می دهد. این روش بر این عقیده استوار است که شخص مشکل
دار را جدای از محیط خانوادگی اش نمی توان شناخت.
درمانگر بیان آزاد احساسات را در بین افراد خانواده تشویق می کند. روان
درمانی خانواده اغلب برای خانواده هایی که بچه هایی با مشکلات رفتاری
هستند و نیز برای خانواده هایی که با سوء استفاده جنسی, بیماری های خطرناک
و سایر حوادث آسیب زا مواجهند, مناسب می باشد.
گروه درمانی (روان درمانی گروهی )
یک گروه حدوداً از هشت نفر که مشکلات یکسانی دارند و به طور منظم با درمانگر ملاقات
می کنند, تشکیل می شود. آنان در مورد مشکلاتشان با یکدیگر و با درمانگر
مذاکره می کنند. گروه درمانی بیشتر برای مسائل رفتاری مانند مشکلات شخصیتی,
استفاده از الکل و مواد مخدر, اختلالات در خوردن و انواع مشخصی از
افسردگی کاربرد دارد.
اهداف روان درمانی:
- تغییر الگوهای آسیب زای رفتاری
- بهبود احساس ارزشمندی
- حل و فصل تعارضها
روان درمانی به یاد گرفتن در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد،
شما یاد می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و با زمان حال تطبیق دهید. در
موارد دیگر شما از آن دسته از پاسخهایتان که مشکلاتی را در زندگی شما
ایجاد می کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید.
چگونه یک درمانگر انتخاب کنم؟
درمانگر شما باید شخصی باشد که در حضور او احساس آرامش کنید. درمانگرها شامل افراد زیر هستند:
روان پزشکان، روان شناسان، پرستاران روانپزشکی، مددکاران اجتماعی، مشاوران
آموزش دیده. بسیاری از مردم از اشخاصی که عقیده آنها را می پذیرند، اسامی
درمانگران را بدست می آورند. این اشخاص عبارتند از:
- دوستان
- اعضای خانواده
- پزشکان
حتی با وجود کمک گرفتن از دیگران هم، پیدا کردن یک درمانگر خوب امر بسیار
شخصی می باشد. مراقب باشید درمانگران زیادی وجود دارند که صلاحیت کافی برای
این کار ندارند. مطمئن باشید شخصی که شما به عنوان یک درمانگر انتخاب می
کنید، حتماً دارای مجوز کار باشد و اعتبار کافی برای این امر داشته باشد.
ممکن است که شما قبل از اینکه یک درمانگر انتخاب کنید، با درمانگران زیادی
صحبت کنید. هنگامی که با اولین درمانگر ملاقات می کنید، درباره مطالب زیر
از او بپرسید:
- حق الزحمه
- نوع درمانی که او برای شما بکار می برد
- مجوز قانونی کار مخصوص درمانگران
به همان اندازه که شما مسائل شخصی خود را برای درمانگر بیان می کنید،
انتظار دارید که به همان اندازه هم او در این رابطه با شما صحبت کند. به
مسائل زیر با دقت توجه کنید:
- چگونه درمانگر با شما ارتباط برقرار می کند.
- به چه نحوی شنونده سخنان شماست.
درجه راحت بودن شما با درمانگر
داشتن مقداری احساس تنش و عصبیت در جلسه اول طبیعی است اگر درمانگر دارای
صفاتی است که فکر می کنیدآن صفات نخواهد گذاشت احساسات خود را براحتی
بیان کرده و یا به درمانگرتان اعتماد کنید.، بهتر خواهد بود که درمانگر
دیگری انتخاب نمایید.
در اولین جلسه به احساسات خود اعتماد کنید. از احساسات خود به عنوان یک
راهنما جهت تصمیم گیری در مورد ادامه کار با آن درمانگر و یا تغییر او
استفاده کنید.
به محض پیدا کردن شخصی که در حضور او احساس آرامش می کنید، ضمن گشودن
دریچه های ذهن خود شرایط را برای اعتماد به درمانگر مهیا کنید. رک و صریح
بودن در امر درمان نکته ای بسیار مهم است.
روان درمانی چه مدت وقت می گیرد؟
ممکن است روان درمانی جلسات محدودی وقت بگیرد و یا سالیان زیادی طول
بکشد. این مسئله بستگی به وسعت مشکلات شما و اهدافی که در معالجه تان مد
نظر است, دارد. هم شما و هم درمانگر لحظه به لحظه پیشرفتتان را تشخیص می
دهید. شما باید به طور جدی در مورد اینکه چه مدت تحت درمان قرار بگیرید,
تصمیم بگیرید. شما, (نه درمانگر), تصمیماتی که می گیرید, بر روی زندگیتان
تاثیر مهمی دارد.
عوامل مشترک در رواندرمانی
1. در تمام انواع رواندرمانی، رواندرمانگر میکوشد به بیمار کمک کند تا
از طریق گوش دادن و صحبت کردن بر مسایل هیجانی خود فایق آید. در این
فرآیند، گوش دادن مهمتر از صحبت کردن است. چون هدف عمده، کمک به بیمار
برای درک هر چه بیشتر خویش است. برای بیمار قسمتی از این فرآیند، بازگویی
افکار است که راهی خوب برای مشخص نمودن افکاری است که قبلا تبدیل به کلام
نشدهاند.
2. اکثر بیمارانی که تحت درمان قرار میگیرند، قبلا سعی کردهاند مشکلات
خود را حل کنند و توفیق نیافتهاند، به همین دلیل روحیه خود را از دست
دادهاند؛ بازگرداندن روحیه قسمت مهمی از درمان است. به علاوه به بیمار
روانی کمک میشود تا باور کند، میتواند بدون اتکا به دیگران مشکلات خود
را حل نماید.
3. افرادی که در پی رواندرمانی برمیآیند معمولا از نظر هیجانی در حال
تحریک هستند و تمام انواع رواندرمانی، مجالی برای تخلیه هیجانات
(Emotional Release) به وجود میآورند. برخی از هیجانات به کندی و برخی
دیگر به سرعت تخلیه میشوند که به آن تخلیه سریع(Abreaction ) میگویند.
4. تمام انواع درمانهای روانی، دلیلی اساسی و منطقی در بردارند که اختلال
موجود بیمار را قابل فهمتر میسازند. این دلیل را ممکن است درمانگر به
تفصیل برای بیمار شرح دهد. القای دلیل به هر گونهای که باشد، این تاثیر
را دارد که مسایل را قابل فهمتر کرده و بیمار را اطمینان خاطر دهد تا
برای حل مشکلاتش جرات پیدا کند.
5. تمام رواندرمانیها یک جزء تلقین(Suggestion) نیز در بردارند. در
هیپنوتیزم، این جزء عملا به عنوان عامل عمده تغییر انتخاب میشود. در سایر
درمانها حتیالمقدور از تلقین خودداری میشود، چون آثار آن به طور کلی
ناپایدار است.
6. در انواع رواندرمانی، رابطه درمانگر با بیمار اهمیت اساسی دارد.
تاثیر یا عدم تاثیر رواندرمانی تا حدود زیادی بستگی به ماهیت این روابط
دارد و مهمترین عناصر در این رابطه درمانی عبارتند از:
الف) توافق(Rapport): واژهنامه روانپزشکی، توافق را احساس هماهنگی و
پاسخگویی دو جانبه که به اعتماد بیمار نسبت به درمانگر و علاقهمندیاش
به همکاری در امر درمان کمک میکند، تعریف کرده است. توافق، موثرترین
وسیله واحد درمانی است که درمانگر در اختیار دارد. این مساله باید از
پدیده انتقال که ناخودآگاه است، تمیز داده شود. توافق، در هر نوع رابطه
درمانی اهمیت دارد. در این مورد بعضی از درمانگرها صحبت از
اتحاددرمانی(Therapeutic Alliance ) میکنند. اتحاددرمانی، شامل جنبههای
خودآگاه و مسوول روابط درمانی میشود. اتحاددرمانی، توافقی است در کار
کردن برای یک هدف درمانی مشترک. در مجموع، هر شکل درمانی که مورد استفاده
قرار گیرد، رازداری یک عنصر اصلی در رابطه درمانی است.
ب) انتقال(Transference): انتقال عبارتست از، پیوستگی ناخودآگاه بیمار به
درمانگر(یا اشخاص دیگری که در درمان بیمار دخالت دارند) به وسیله احساسات
و گرایشهایی که در اصل، مربوط به احساسات و گرایشهایی میشود که آن
شخص در اوایل زندگی خود نسبت به اشخاص مهم(مثل والدین، خواهران و برادران)
داشته است.
ج) مقاومت(Resistance): مقاومت که هم از نیروهای روانشناختی خودآگاه و هم
ناخودآگاه در بیمار به وجود میآید، با آوردن مطالب واپسزده(ناخودآگاه)
به سطح آگاهی مخالفت میکند؛ در انواع درمانها مشاهده میشود ولکن در
رواندرمانی فردی بیشتر به چشم میخورد و نماینده بسیج مکانیسمهای دفاعی
نهفته برای مقابله با درمان میباشد.
هدف از رواندرمانی ایجاد سلامت روانی است. سلامت روانی دو جنبه دارد: یکی
سازگاری با محیط بیرونی و دیگری سازش با محیط درونی. محیط، مجموعه عوامل و
امکاناتی است که مراجع میتواند از آن میان برای توسعه تواناییهای خود،
به منزله یک انسان آزاده، دست به انتخاب بزند.
تحول رواندرمانی
از نظر تاریخی، روند تکاملی رواندرمانی طی 5 مرحله عمده صورت گرفته است:
در اولین مرحله، جادو نقش عمدهای به عهده داشته است و کاهنان جادوگر اولین درمانگران روانی بودهاند.
در دومین مرحله سیر تکاملی، جادو جای خود را به مذهب داد و در این زمان
بر قدرتهای مابعدالطبیعه تاکید میشد و اعتقاد بر آن بود که از این نیرو
باید برای غلبه بر درد و رنج غیرقابل اجتناب استفاده کرد.
سومین مرحله تحول رواندرمانی، مرحله فلسفی است. واژه فلسفه به معنای تحت اللفظی، عشق به خرد و دانش است.
چهارمین مرحله، که بر اثر پیشرفت علم تجربی ظهور کرد، توسعه علم پزشکی
است. در این مرحله، برای تخفیف هر گونه درد و رنج انسانی، درک کامل علمی
ضرورت داشت.
و پنجمین مرحله در تاریخ رواندرمانی، علم روانشناسی است، که توسط
زیگموند فروید معرفی شد. وی توانست استفادههای علمی آن را در درمان بازگو
کند. از اینرو اجزای اساسی نظام نظری فروید، یعنی سطوح آگاهی، به خصوص
بخش ناخودآگاه، تکامل جنسی ـ روانی، ساخت منش، تقسیم شخصیِت به سه بخش
نهاد، خود و فراخود و مفاهیم وابسته به آنها، اساس شیوه روانشناسی و
روانکاوی معاصر را به وجود آوردهاند.
از مشاور خود چه انتظاری می توانید داشته باشید
شما می توانید انتظار کسی را داشته باشید که با علاقه به دل مشغولی های شما
گوش کرده و کمک میکند تا درک بهتری از آنها داشته باشید و بنابراین
بتوانید با راحتی و کارآمدی بیشتری با مشکلاتتان مواجه شوید. مشاورتان با
جدیت به (مشکلات) شما پرداخته و مایل است شما با آزادی و بطور صریح مسائل
مورد علاقه خود را مطرح سازید. مشاور
از شما سئوالاتی را در مورد خودتان بصورت مستقیم و مشخص خواهد پرسید. از
آنجا که مشاوران عقاید مختلفی در مورد نحوه تغییر مردم دارند, آنها از نظر
میزان صحبت کردن در جلسات, تکالیفی که از شما خواهند خواست و تمرکزشان بر
موضوعات با همدیگر فرق می کنند. اگر می خواهید بدانید که در جلسات مشاوره
چه چیزی خواهد گذشت به طریق مختلف در آن باره بپرسید. مشاوران مهارت یا
دانش «جادویی» ندارند و نمی توانند بطور مستقیم مشکلات شما را حل و فصل
نمایند. مشاور می خواهد که با شما کار کند ولی آنچه را که خودتان می
توانید انجام دهید, برای شما انجام نخواهد داد. به استثنای پیشامدهای غیر
معمول (از قبیل خطر خودکشی) مشاور در رابطه با مسائل بیان شده از جانب شما
به شدت راز دار خواهد بود و در موارد استثنایی فوق الذکر نیز موضوع را به
صورت صریح با شما در میان خواهد گذاشت.
مسئولیتهای اصلی شما در مشاوره
عبارت هستند از شرکت منظم در جلسات برنامه ریزی شده, صحبت رُک و صریح در
مورد آنچه که شما را رنج می دهد و انجام تکالیف منزل که توسط مشاور از شما خواسته می شود. انتظار بر این است که اگر قادر به عمل به تکالیف فوق نباشید, موضوع را با مشاور در جریان بگذارید.
اغلب مشاوران از شما می خواهند که چیزی جدید یا «رویکردی متفاوت» را
امتحان کنید. یک چیز دیگر که مشاورتان از شما انتظار دارد این است که آماده
آزمایش و تلاش برای انجام کارها باشید. بدون اینکه سعی در نتیجه گیری
شتابزده داشته باشید. همچنین انتظار می رود که در صورت حل مشکلاتتان موضوع
را به اطلاع مشاور
خود برسانید و البته اگر پیشرفتی نیز در خود مشاهده نکردید, مشاورتان را
مطلع سازید. این موضوع بسیار مهم است، مشاورتان به شدت خواهان بهره گیری
شما از مشاوره است.
یکی از گامهای مشکل در مشاوره زمانی است که شما برای اولین بار یک مشاور
را ملاقات میکنید. تصمیم به رفتن برای مشاوره، گام اول در فرایند تغییر
است. وقتی این تصمیم را گرفتید ساز و کار تغییر به جریان خواهد افتاد. در
فرایند تغییر نحوه تفکر, احساس یا رفتار خود, باید بکوشید تا شیوه های
جدید انجام کارها را امتحان نمائید. این ممکن است شما را مضطرب یا ناکام
کند. همچنین در طی مشاوره
امکان دارد به این نتیجه برسید که چیزهایی که قبلاً شما آنها را فقط به
صورت مثبت یا منفی می دیدید, کاملاً متفاوت هستند. چالش یا محدودیت های
مذکور نیز ممکن است در شما احساس ناکامی بوجود آورد, اما با پذیرش و تمرین
متوجه می شوید که قادر به برطرف کردن محدودیت ها و نقاط ضعف خود بوده و
جنبه هایی جدید و مهیج در خود, خواهید یافت.
گامهای آماده شدن برای بهره بردن از مشاوره
_ آماده تمرکز بر مشکل یا موضوع خاصی باشید.
_ آماده (رفتن به) جلسات مشاوره باشید.
_ به جلسات مشاوره ای خود توجه کرده و نقش فعالی در آن داشته باشید.
_ تکالیف منزل خود را انجام دهید (یا حداقل سعی خود را بکنید).
_ اگر احساس می کنید از مشاوره سود نمی برید, موضوع را به مشاور خود بگوئید.
رواندرمانی کوتاهمدت Brief Psychotherapy
روزبهروز مدت رواندرمانی برای رواندرمانگرها مهمتر میشود. بسیاری از موسسات از جمله مراکز خدمات روانی اجتماعنگر و مراکز مشاوره
دانشگاهی به دلیل تقاضای زیاد از سوی مراجعان، تعداد جلسات درمان را
محدود کردهاند. تعداد جلسات میتواند بین 3 تا بیش از 40 جلسه باشد؛ این
قضیه نیز به امکانات و فلسفه وجودی موسسه مورد نظر بستگی دارد. از این
گذشته سازمانهای حفظ سلامتی و شرکتهای بیمه که مسئولیت پرداخت هزینههای
خدمات روانی را بر عهده دارند نیز تعداد جلساتی را که دستمزد به آنها
تعلق میگیرد محدود کردهاند و از طرفی مراجعان غالبا دنبال درمانهایی
هستند که چند هفته تا چند ماه طول بکشد. این عوامل همگی بر مدت درمان
تاثیر گذاشته و زمینهساز رواندرمانیهای کوتاهمدت شدهاند.
در مورد رویکردهای کوتاهمدت رواندرمانی از اصطلاحات مختلفی استفاده شده
است: رواندرمانی فشرده، رواندرمانی کوتاهمدت و درمان با محدودیت زمانی.
به طور کلی درمان فشرده و کوتاهمدت، به درمانهایی اطلاق میشود که
تعداد جلسات آنها کمتر از 20 جلسه است. درمان با محدودیت زمانی معرف یک
رویکرد نظری خاص است. در این رویکرد، درمان مثلا 12 جلسه طول میکشد و در
هر مرحله از این 12 جلسه، موضوعات خاصی بررسی میشوند. روانکاوی تنها
رویکردی است که هم به صورت کوتاهمدت و هم بلندمدت اجرا میشود.
به طور کلی درمانهای محدود به زمان، درمانهای کوتاهمدتی هستند که در
محدوده زمانی خاص یا جلسات مشخص صورت میگیرند. در این نوع درمانها به
مراجعان گفته میشود که درمان در زمان خاصی مثلا پس از 12 جلسه خاتمه خواهد
یافت و یا طول درمان حداکثر 4 ماه خواهد بود. مزیت اصلی استفاده از
حدود زمانی مشخص در درمان کوتاهمدت این است که بیمار و درمانگر، هر دو
از همان آغاز کار میدانند که موظف به رعایت این محدوده زمانی هستند و در
طی آن باید سعی کنند که پیشرفت لازم به عمل آید. بدینترتیب آنان علاقه
دارند تا از وقت مجاز حداکثر بهره را ببرند. سهلانگاری و بیهدفی
سرگردانکننده در این نوع رواندرمانی به وضوح بینتیجه خواهد بود.
اهداف رواندرمانی کوتاهمدت
هدف کلی رواندرمانی کوتاهمدت، کمک به بیمار برای غلبه بر مشکلات یا
ناراحتیهایی است که او را به جستجوی کمک واداشتهاند. مراجع میخواهد از
درد، ناراحتی و یا غمگینی و ناخشنودی رها شود و امیدوار است که درمان باعث
رهایی او شود. کمک به بیمار برای غلبه یافتن بر ناراحتیها و رسیدن به
کارکرد مناسب و معقول و توانا ساختن وی برای مدارا با مشکلات بعدی به
شیوهای سازندهتر، از اهداف اولیه رواندرمانی کوتاهمدت به شمار میآیند.
این رویکرد درمانی ضرورتا هدایتکننده و متمرکز بر مساله(problem
centered) است و هدف خاصی را دنبال میکند؛ از جمله اینکه به مراجع کمک
میکند تا بر مشکل فعلی خود غلبه کرده و برای برخورد با نیازمندیهای زندگی
روزمره، توانایی پیدا کند.
به خاطر کیفیت هدایتگر درمان، دو جنبه مجزا را میتوان از هم جدا کرد.
1. در سطح نظری یا قیاسی، درمان به این مفهوم، رهنمودی است که از همان
ابتدا بر مشکلات بیمار و موقعیت کنونی وی توجه میشود(یعنی اینجا و حالا
به جای آن وقت و آنجا)، در این درمان با رفتارها و افکار فعلی بیمار به
شیوههای مستقیم برخورد میشود. رواندرمانی کوتاهمدت از نقطه نظر رفتار
یا نقش درمانگر نیز کاملا رهنمودی است؛ درمانگر درمان را هدایت میکند و
نقش شرکتکننده فعال را در جریان درمان بازی میکند.
2. در رواندرمانی کوتاهمدت اختصاصی بودن اهداف درمان، نقش فعال درمانگر
و طول مدت درمان، همگی فرآیند درمان را تسهیل کرده و از بروز مشکلاتی که
در رواندرمانی طولانیمدت رخ میدهد، جلوگیری میکنند.
چه کسی از رواندرمانی کوتاهمدت سود میبرد؟
مشکلاتی که مراجع به خاطر آنها برای درمان مراجعه میکند، از قرار
معلوم از جمله مسایلی هستند که در رواندرمانی کوتاهمدت بالقوه میتوان
آنها را رفع کرد. این شیوه درمانی به هیچ وجه داروی همه دردهای بشری
نیست، بلکه به طور بالقوه برای رفع مشکلات روانی خاص مفید است. در این روش
رواندرمانی، بیماران باید بتوانند یک ناحیه خاص را به منظور درمان مشخص
نمایند، پرانگیزه باشند، معتقد به روانشناسی و قادر به تحمل افزایش موقتی
اضطراب یا غمگینی که این نوع درمان میتواند ایجاد کند، باشند. بنابراین
آنهایی که ایگوی(Ego) شکننده دارند، مانند بیماران انتحاری، پسیکوتیک،
اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی و آنهایی که کنترل تکانه در آنها ضعیف
است و همچنین به تعبیر کلیتر بسیاری از اختلالات شدید چون
سایکوز(Psychosis)، اختلالات مرزی(borderline disorder)،
اعتیاد(addiction) و غیره، مناسب این درمان نیستند. بیشتر این بیماران
علیرغم طول مدت درمان به خوبی به رواندرمانی پاسخ نمیدهند.
به استثنای افرادی که از نظر روانی به شدت مختل هستند، رواندرمانی
کوتاهمدت برای بیشتر بیمارانی که با واقعیت زندگی تماس دارند و تا
اندازهای ناراحتی احساس میکنند و برای رفع مشکلات خویش به جستجوی کمک
برمیآیند؛ کاربرد دارد. به عبارتی میتوان گفت، حالاتی که در آن
اضطراب(anxiety) یا افسردگی(depression) از ویژگیهای مهم به شمار
میآیند، با استفاده از رواندرمانی کوتاهمدت بهبود مییابند.
به طور کلی در درمانهای کوتاهمدت چندین عنصر مشترک وجود دارد:
·غالبا درمان کوتاهمدت یک درمان متمرکز(Focused therapy)
است.
· ارزیابی معمولا سریع و زود انجام میگیرد.
·تصریح میشود که درمان محدود خواهد بود و انتظار میرود که بهبودی در عرض چند جلسه(از 6 تا 20 جلسه) حاصل شود.
· اهداف عینی بوده و متمرکز بر تخفیف شدیدترین نشانهها، کمک به بیمار به
درک آنچه در زندگیاش رخ میدهد و قادر ساختن بیمار برای بهتر کنار آمدن
در آینده است.
· تفسیر، بیشتر معطوف به شرایط زندگی کنونی و رفتار بیمار است تا اهمیت تاریخی احساسات او.
درک کلی آن است که رواندرمانی، کسی را شفا نمیدهد، بلکه میتواند به
فرد گرفتار کمک کند تا شیوه بهتری برای برخورد با محرکهای تنشزای
اجتنابناپذیر زندگی خویش فرا گیرد.