روانشناسانى نظیر دیوید باس، لِدا کاسمیدس و
جان توباى براى توضیح رفتار انسان از نظریه تکامل کمک
گرفتهاند. بدین ترتیب، رشته روانشناسى تکاملى پدید آمده
است.
نظریه «زیست جامعهشناسى» (sociobiology) ادوارد ویلسون، مفهوم وراثت
ژنتیکى ویژگىهاى رفتارى را مطرح ساخت. در روزهاى
اولیه، روانشناسى تکاملى بسیارى از ایدههایش را از زیست
جامعهشناسى وام گرفت.
در کتاب «مقدمهاى بر فلسفه زیستشناسى» که در سال ١٩٩٩ انتشار یافته است،
روانشناسى تکاملى، شاخه جدیدى از زیست
جامعهشناسى خوانده شده است. با وجودى که روانشناسى تکاملى
بسیارى از پیشرفتهایش را مدیون زیست جامعهشناسى است امّا اینک به عنوان
گرایش جدیدى در رشته روانشناسى نیز مطرح گشته است. اثرات انقلابِ شناختى
در اواخر دهه ١٩٥٠، رفتارگرایى رو به افول گذاشت و روانشناسى شناختى رفته
رفته محبوبیت یافت. کارهاى نوام چامسکى و دونالد برادبنت پایهگذار چیزى
شد که بعدها «انقلابِ شناختى» نام گرفت. دانشمندانِ شناختى با رد ایدههاى
مطرح شده در رفتارگرایى، براى درک استعدادهاى ذهنى انسان به مطالعه هوش
مصنوعى و سامانههاى رایانهاى پرداختند. ظهور رشته زیستشناسى تکاملى
روانشناسى تکاملى، همان طور که از نامش برمىآید، ترکیبى از تکامل و
روانشناسى است. مفاهیم تکاملى موجود در زیست جامعهشناسى با فرضیات نظرى
انقلابِ شناختى در هم آمیخت و درک زیستشناسانهاى از رفتار انسان به وجود
آورد.
با وجودى که غالباً از کتاب «تکامل جنسى انسان» نوشته دونالد سایمون در
سال ١٩٧٩، به عنوان نخستین کار در زمینه ظهور تکامل در روانشناسى نام برده
مىشود اما کارهاى چند روانشناس مهم دیگر در دهه ١٩٨٠ و اوایل دهه
١٩٩٠، زمینه را براى بروز گرایش جدید روانشناسى تکاملى فراهم ساخت. این
کارهاى تأثیرگذار شامل کارهاى دیوید باس در زمینه انتخاب همسر و کارهاى
لِدا کاسمیدس و جان توباى در زمینه نسلهاى فرهنگ میشود بنیانگذاران
روانشناسى تکاملى تفکر منطقى و انتزاعى داشتند.
جالب است بدانید که بسیارى از دانشمندانى که در رشد و توسعه روانشناسى
تکاملى نقش داشتهاند گرایش خاصى به ریاضیات داشتهاند. ویلیام همیلتون از
طریق ریاضى به قانون «گزینش خویشاوند» دست یافت، رابرت ترایورز و دیوید
باس استعداد فوقالعادهاى در ریاضیات داشتند و لِدا کاسمیدس و جان توباى
طرفدار مطالعه رفتار انسان بر پایه الگوهاى الگوریتمى بودند.
نکته جالب توجه این است که اغلب این دانشمندان در عالم هنر نیز دست
داشتند. ترایورز طراح بود، دونالد سایمونز سرگرم پژوهشهایى درباره
داستانهاى علمى، تخیلى است و باس علاقهمندى ثابتى به نوسندگى خلاقانه، از
دوران کودکى داشته است. شاید این قابلیت توأم تفکر منطقى و انتزاعى به
این دانشمندان اجازه داده است که رویکرد سیستماتیکى به چنین ایدههاى نظرى
(تئوری) داشته باشند. آینده روانشناسى تکاملى
روانشناسى تکاملى به عنوان یک جریان نسبتاً آرام در روانشناسى باقى
مىماند. و البته مطمئناً رشد خواهد کرد. در مقالهاى که در سال ١٩٨٩
درباره زیست جامعهشناسى و کردارشناسى منتشر شده آمده است: «روانشناسى
تکاملى دوران جنینى را پشت سر میگذارد.» با وجودى که بیش از ٢٠ سال از آن
تاریخ مىگذرد این حوزه روانشناسى همچنان در حال رشد و توسعه است.
به دلیل آن که روشها و نتیجهگیرىهاى روانشناسى تکاملى بحثانگیز است،
به زمان بیشترى نیاز است تا آنچنان که طرفدارانش انتظار دارند، به صورت
نیروى فراگیر و غالب در روانشناسى درآید. از آنجا که نظریه تکامل هر سال
مورد پذیرش بیشترى قرار مىگیرد، بنابراین زمان زیادى طول نخواهد کشید تا
کتابهاى درسى روانشناسى در برگیرنده توضیحات تکاملى درباره نظریههاى جا
افتاده روانشناسى گردند.