در میانسالی، ضروریات
شناختی زندگی روزمره به موقعیتهای جدید وآگاهی چالش انگیزتری گسترش می
یابد. نظریه شای میانسالی را مرحله مسئولیت نامید. دوره ای که مسئولیت ها
درکار، جامعه وخانه بیشتر می شود. افراد میانسال برای هماهنگ کردن نقشهای
گوناگون خود وعملکرد کارآمد، به تواناییهای عقلانی، از جمله دانش ، فصاحت
کلام، حافظه، تحلیل سریع اطلاعات ، استدلال، مسئله گشایی، ومهارت درحوزه
تخصصی شان متکی هستند. در میانسالی، تفکرچه تغییراتی می کند؟ چگونه زندگی
شغلی - مهمترین حوزه ای که شناخت درآن ابراز می شود - برمهارتهای عقلانی
تاثیر می گذارد؟
هوش متبلور وسیال
بررسی های متعدد، از روند با ثبات دو توانایی ذهنی گسترده خبر می دهند.
هریک از این تواناییها مجموعه گوناگونی از عوامل عقلانی را دربر دارند که
آزمونهای هوش آنها را بررسی می کنند.
یکی از توانایی های گسترده، هوش متبلور نامیده می شود، این نوع هوش به
مهارت هایی اشاره دارد که به آگاهی و تجربه انباشته، قضاوت درست وتسلط
برآداب اجتماعی وابسته هستند. این توانایی ها به این علت فراگیری شده اند
که فرهنگ فرد برای آنها ارزش قایل است.
درآزمون
های هوش ، مواد مربوط به واژگان، اطلاعات عمومی، قیاس کلامی واستدلال
منطقی، هوش متبلور را اندازه می گیرند.درمقابل هوش سیال، قویا به مهارت
های پردازش اطلاعات متکی است. یعنی، سرعتی که می توانیم اطلاعات را
پردازش کنیم، ظرفیت حافظه فعال، وتوانایی پی بردن به روابط بین محرکها. هوش
سیال برای کمک به استدلال کارآمد، انتزاع و مسئله گشایی، معمولا با هوش
متبلور همکاری می کند. اما تصور می شود که هوش سیال کمتر تحت تاثیر فرهنگ
قرار دارد و شرایط موجود در مغز ویادگیری منحصر به فرد، تاثیربیشتری برآن
دارند. مواد آزمون هوش که تواناییهای سیال را نشان می دهند، سری اعداد،
تجسم فضایی، ماتریسهای شکلی، وسری تصاویر را شامل می شوند. پژوهش
نشان می دهد که هوش متبلور تا اواخر بزرگسالی (پیری) افزایش می یابد،
درحالیکه هوش سیال در اواخر 20 تا30 سالگی یا اوایل 40 سالگی روبه کاهش می
رود.
بررسی طولی سیاتل نشان داد که از اوایل تا اواسط میانسالی، پنج توانایی
عقلانی افزایش می یابد وتا 50 الی60 سالگی این روند حفظ می شود وبعد از
آن، عملکرد به تدریج افت می کند. این پنج توانایی - توانایی کلامی،
استدلال استقرایی، حافظه کلامی، موقعیت یابی فضایی - وتوانایی عددی - از
مهارت های متبلور وسیال استفاده می کنند. مسیر تغییر آنها نشان می دهد که
میانسالی دوره اوج عملکرد دربرخی از توانایی های عقلانی بسیار پیچیده است.
افراد میانسال، برخلاف پندارهای قالبی، از لحاظ عقلانی در «بهار زندگی»
هستند نه در« اوج پیری.»
تغییرات هوش متبلور وسیال درطول عمر
بررسی های میان
فرهنگی نشان می دهند که هوش متبلور تا اواخر بزرگسالی افزایش می یابد،
درحالیکه هوش سیال در اواخر 30-20 سالگی رو به کاهش می رود. پژوهش طولی
تصویر خوشبیانه تری از توانایی های سیال ارائه می دهد. بااین حال این
پژوهش تایید می کند که تواناییهای سیال سریعتر و زودتر از توانایی های
متبلور، کاهش می یابد.
اما توانایی ششمی هم وجود دارد: سرعت ادراک. سرعت ادراک مهارت سیالی است
که به موجب آن، آزمودنیها باید برای مثال، دریک زمان، محدود تشخیص دهند
کدامیک از پنج شکل با مدل همانند هستند یا یک جفت عدد چند رقمی همسان
هستند یا متفاوت. سرعت ادراک از 20تا30 سالگی اواخر80 سالگی افت می کند
واین یافته با پژوهش های زیادی که نشان می دهند پردازش شناختی با افزایش
سن کند می شود، همخوان است. ضمنا توجه داشته باشید که در اواخر زندگی،
عوال سیال (موقعیت یابی فضایی، توانایی عددی وسرعت ادراک) بیشتر از عوامل
متبلور(توانایی کلامی، استدلال استقرار یابی وحافظه کلامی) کاهش می
یابند.چند نظریه پرداز معتقدند زیربنای تقریبا همه افت های عملکرد شناختی
مرتبط با سن، کند شدن فعالیت دستگاه عصبی مرکزی است. تعدادی از پژوهشگران
این نظریه را آزمایش کرده وتا اندازه ای آن را درست می دانند. آنها به
تغییرات مهم دیگری در پردازش اطلاعات پی برده اند که برخی از آنها توسط
کاهش سرعت ایجاد می شوند.
تفاوت های فردی وگروهی
در پس گرایشهای سنی، تفاوتهای فردی زیادی نهفته است. برخی افراد به دلیل
بیماری یا محیط های بسیار نامساعد، در چهل سالگی از لحاظ عقلانی روبه زوال
می روند. تعداد معدودی درسن بسیار بالا، عملکرد کامل خود را حفظ می کنند.
به نظر می رسد به کارگیری مهارت های عقلانی بر درجه ای که این مهارت ها
نگهداری می شوند، تاثیر می گذارد، در بررسی طولی سیاتل، افت شناختی افرادی
که تحصیلات بالاتر از متوسطه داشتند، مشاغل آنها بسیار پیچیده بود
ودراوقات فراغت فعالیت های تحریک کننده ای مانند مطالعه، مسافرت ومشارکت
در رویدادهای فرهنگی داشتند ودر کلوبها وسازمان های حرفه ای شرکت می
کردند، به تعویق افتاد. افراد دارای شخصیت انعطاف پذیر، آنهایی که زندگی
زناشویی با دوامی داشتند ( مخصوصا باهمسری که از لحاظ شناختی قوی بود) وبه
بیماریهای قلبی - عروقی وسایر بیماری های مزمن مبتلا نبودند نیز توانایی
های عقلانی خود را تا اواخر بزرگسالی حفظ کردند. و وضعیت مالی مرفه نیز با
رشد شناختی مطلوب ارتباط داشت، زیرا مرتبه اجتماعی، اقتصادی بدون تردید
با خیلی از عواملی که گفته شد، رابطه دارد.تفاوتهای جنسیت نیز مشاهده شد،
زنان در سرعت ادراک زودتر از مردان تنزل کردند، بطوریکه به جای 30تا40
سالگی، در20تا30 سالگی این تنزل را آغاز کردند، اما زنان در توانایی های
عقلانی ای که تا میانسالی افزایش می یابد، طولانی تر از مردان به افزایش
این تواناییها ادامه دادند، بطوریکه به جای اوایل 50 سالگی در اوایل 60
سالگی به اوج عملکرد رسیدند.
پردازش اطلاعات
پژوهشگران پردازش اطلاعات به رشد بزرگسالی علاقه مند هستند. زمانی که سرعت
پردازش کند می شود، برخی از جنبه های توجه و حافظه کاهش می یابند. چون
بزرگسالان دانش گسترده وتجربه زندگی خود را در حل کردن مسائل روزمره زندگی
به کار می گیرند، میانسالی دوره گسترش کارایی شناختی نیز هست.
سرعت پردازش
در تکالیف ساده زمان واکنش (فشردن شستی در پاسخ به یک چراغ) وتکالیف
دشوار زمان واکنش (فشردن شستی سمت چپ در پاسخ به چراغ آبی وفشردن شستی سمت
راست در پاسخ به چراغ زرد) زمان پاسخدهی از اوایل بیست سالگی تا نود
سالگی افزایش می یابد. وقتی موقعیتهایی که به پاسخدهی سریع نیاز دارند
دشوارتر می شوند، افراد مسن به طور فزاینده ای ضعف نشان می دهند. این کاهش
ناچیزاست ودر اغلب تحقیقات کمتراز 1 ثانیه است، ولی بااین حال، اهمیت
کاربردی دارد. به دلایل نامعلومی، زمان واکنش در زنان ، سریعتر از مردان
کند می شود.
علت کند شدن پردازش شناختی
درافراد مسن چیست؟ با اینکه پژوهشگران قبول دارند که احتمالا تغییرات
درمغز مسبب آن است، ولی درمورد توجیه دقیق آن اختلاف نظر دارند. طبق
دیدگاه شبکه عصبی، هنگامی که نورونهای مغز می میرند، در شبکه های عصبی
گسیختگی هایی روی می دهد. مغز با تشکیل بای پاسها با این وضعیت سازگار می
شود، به این صورت که اتصالات سیناپسی تازه ای مناطق گسیخته را دور می
زنند، ولی کارآیی کمتری دارند. فرضیه دوم که دیدگاه از دست رفتن اطلاعات
نامیده می شود، می گوید افراد مسن ازنظر سرعت از دست رفتن اطلاعات هنگامی
که درسیستم شناختی جابه جا می شود،با جوانان تفاوت دارند.
توجه
تحقیقات درباره توجه، روی این موضوع تمرکز می کنند که بزرگسالان دریک
لحظه چه مقدار اطلاعات را می توانند در سیستم ذهنی خود جذب کنند، تا چه
اندازه می توانند به صورت گزینشی توجه کنند، اطلاعات نامربوط را نادیده
بگیرند، ودرصورتی که شرایط ایجاب کند، با چه سهولتی می توانند توجه خود را
ازیک تکلیف به تکلیف دیگر، جابه جا کنند.
پژوهش آزمایشگاهی نیزنشان می دهد که انجام دادن دو تکلیف دشوار دریک
لحظه، با افزایش سن، دشوارتر می شود. کاهش توجه مرتبط با سن، در توانایی
توجه کردن به اطلاعات مربوط وجابه جا شدن در عملیات ذهنی نیز مشاهده می
شود. مثل قضاوت کردن دراین باره که یک جفت عدد دربرخی آزمایشها «زوج هستند
یافرد» ودر کوشش های دیگر« بیشتر هستند یا کمتر.» این کاهشها درتوجه ممکن
است به علت کندشدن پردازش اطلاعات باشند که قبلا شرح دادیم، زیرا کند شدن
پردازش اطلاعات، مقدار اطلاعاتی را که فرد می تواند دریک لحظه مورد توجه
قرار دهد، محدود می کند. کاهش سرعت پردازش در یافته مربوطه دیگری نیز دخالت
دارد: کاهش توانایی ترکیب کردن چندین قطعه اطلاعات دیداری دریک طرح با
معنی. وقتی که ذهن محرک ها را به کندی وارسی می کند، این محرکها به احتمال
زیاد جدا از هم و پراکنده می مانند. این مشکل به نوبه خود می تواند مشکلات
توجه را تشدید کند. بدون یک الگوی منسجم که وظیفه راهنما را برعهده داشته
باشد، بازداری شناختی که جلوگیری کردن از تداخل اطلاعات است، دشوارتر می
شود. درنتیجه، گاهی افراد مسن حواسپرت به نظر می رسند، یعنی به طرز
نامناسبی تحت سلطه افکار و ویژگی های محیط قرار می گیرند ونمی توانند به
تکلیف دردست انجام برگردند. اما باردیگر، بزرگسالان این تغییرات را می
توانند جبران کنند. تمرین می تواند توانایی تقسیم کردن توجه بین دوتکلیف،
تمرکز گزینشی روی اطلاعات مربوط، و جابه جا شدن در عملیات ذهنی را بهبود
بخشد. در صورتیکه افراد مسن در این مهارتها آموزش ببیند، عملکرد آنها به
اندازه جوانان بهبود می یابد، هرچند که آموزش، اختلاف بین گروه های سنی را
برطرف نمی کند.