مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آقای خانه پس از بازنشستگی




اصولاً بازنشستگی ، یک مرحله از زندگی به شمار می رود که تازه و جدید است و باید فرد حتماً با موقعیت خو بگیرد. چون که فرد در این سال ها درس خوانده و حرفه ای یاد گرفته و می بینیم که به یکباره این مسیر 50 ساله تمام می شود و فرد احتیاج دارد که با این فاز جدید تطابق پیدا کند. معمولاً هر موقعیت جدید استرس زاست. اگر خود فرد دلبستگی و سرگرمی داشته و در خانواده جایگاهی داشته باشد این مشکل کمتر و تقریباً حذف می شود اما اگر فرد در خانواده موقعیت خوبی نداشته و با افراد خانواده تفاهم نداشته باشد و نتواند ارتباط برقرار کند.

محیط و موقعیت جدید برای او استرس آور است و به دنبال آن فرد واکنش روان شناختی نشان می دهد از جمله افسردگی، اختلال در تعاملات زناشویی، پرخاشگری و شاید ترکیبی از همه اینها. این مشکلات در یک سال اول بیشتر است و بعد از گذشت زمان و خو گرفتن با شرایط به مرور کم می شود. البته اگر فرد بتواند از همان ابتدا سرگرمی جدیدی پیدا کرده و خود را مشغول کند تا از این فضای راکد و خسته کننده دوری کند این علایم حذف می شود وگرنه اثرات آن همچنان تداوم پیدا می کند و دوران سختی در زندگی فرد بازنشسته به وجود می آید .

مشکل دیگری که در این میان می تواند خود را نشان دهد ، داشتن یا نداشتن توان اقتصادی است. عاملی که باعث ناراحتی، برخورد و پرخاشگری می شود و افسردگی را تشدید می کند به خصوص اینکه فرد در خانه مشکلاتی هم داشته باشد. بیماری افسردگی در این سن بین افراد رایج است که از علائم آن می توان مشکلات خواب، پرخوری، کم خوری، گوشه گیری و انزوا _ حساس و زودرنج شدن _ داشتن افکار مرگ و نابودی گریز از افراد و جامعه و احساس پوچی را نام برد.

مسأله دیگراین است که اگر زن و شوهر با هم تعارضاتی داشته باشند در آن صورت مجبور هستند یکدیگر را تحمل کنند و چون علاقه ای به یکدیگر ندارند و با هم تطابق شخصیتی ندارند در نتیجه به هم صدمه می زنند و روابط زناشویی آرامی نخواهند داشت که در این صورت بنیان و سازمان خانواده به هم می ریزد و آزادی فرد محدود می شود که افسردگی را در پی خواهد داشت.
در این مرحله زنان در نقش همسر وظایف مهمی دارند که عشق ورزیدن و محبت کردن و ایجاد روابط دوستانه از جمله آنهاست. باید روابط زندگی زناشویی را محترم شمرد و زن و شوهر از یکدیگر حمایت کنند و جایگاه فرد را در خانواده محترم بدانند. اگر خانواده و زن و شوهر همدیگر را درک نکنند و بخواهند به اجبار یکدیگر را تحمل کنند بالاخره روزی این حوصله تمام می شود و منجر به دعوا و درگیری می شود. به همین دلیل به فکر طلاق و جدایی از هم می افتند. ولی با کمی حوصله و درک شرایط و موقعیت همسر می توان از خیلی برخوردها و ناآرامی ها در زندگی جلوگیری کرد.
یکی از ابعاد مهم وجودی انسان در زندگی تنوع طلبی است. ما ذاتاً چون تنوع طلب هستیم قاعدتاً به تفریح و سرگرمی احتیاج داریم که یکی از آنها می تواند کار کردن باشد که مهمترین جنبه آن سرگرمی است و اگر کسی از کار خود راضی باشد اصلاً احساس خستگی نمی کند و از آن لذت می برد و لحظات شادی بخش و به یاد ماندنی برای او به وجود می آورد که این اصل مهم بهداشت روانی است. حالا اگر این عامل به طور ناگهانی حذف شود و چیز مهمی جایگزین آن نشود فرد در اوج استرس و فشار روانی قرار می گیرد که منجر به پیش آمدن پیامدهای منفی بعد از آن می شود و فقط یک سرگرمی و کار است که می تواند او را از این حالت خارج کند تادوباره آرامش روحی خود را باز یابد.


چند روز اول بازنشستگی خوب است زیرا ما یک آدم را که زیاد نمی دیدیم در خانه کنار بچه ها و همسرش است اما این تازگی بعد از چند روز از بین می رود و فرد کسل و مغموم شده و به دنبال این بی حوصلگی فرد با همسرش دچار چالش می شود در پخت و پز غذا دخالت می کند و به آن سرک می کشد، در مسائل خانه، همسر و بچه ها داخل می شود و همه اهل خانه دچار فشارهای عصبی شدید می شوند. به دنبال این برخوردها فرد از خانه بیرون می زند و به ناچار به پارک ها روی می آورد و سعی می کند تمام وقت خود را صرف نشستن در پارک ها و روزمرگی می کند.
نقش همسر دراین مقطع بسیار حیاتی است. او باید به همسرش عشق بورزد و عاشقانه او را دوست داشته باشد و این دوران جدید زندگی همسرش را درک کند و برای او برنامه ریزی کند.

در مسائل خانه نظر او را بپرسد و سعی کند در کارهای خانه او را شریک کند و او را به کار مشغول کند تا از یک جا نشستن و گوشه گیری او جلوگیری شود. زن و شوهرها در این مقطع باید برای زندگی شان برنامه ریزی کنند چون بعد از سال ها کار و تلاش، وقت بیشتری را در کنار یکدیگر هستند و برای تفریح و سرگرمی های خارج از منزل وقت بیشتری دارند چون در غیر اینصورت اگر علاقه و محبت نباشد مشکلات عدیده ای پیش می آید که در آخر کار منجر به پیامدهای منفی و حتی طلاق می شود. زن سعی می کند شوهرش را مدام به بیرون از خانه بفرستد تا با هم کمتر در تماس و مجادله باشند از یکدیگر دوری می کنند و بعد هم مجبور می شوند همدیگر را تحمل کنند در نتیجه فرد حالت بیمارگونه پیدا می کند و در هیچ زمانی با محیط جدید و موقعیت خود سازگاری پیدا نمی کند.
در این وضعیت همسر باید کاری کند که فرد بداند هنوز توانایی های زیادی دارد و هنوز می تواند مسؤولیت بعضی از کارها را قبول کند. می داند که هنوزنابود نشده و وجود دارد و می تواند در خیلی از کارها مؤثر باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.