سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
از نگاه سیمون دوبووار زن پنجاه ساله کم کم سن و سال خود را بهانه می کند...
برای رهایی از همه قید و بندهای که جامعه به او تحمیل کرده است...

از روابط جنسی گریزان می شود، از زیر بار اجبار معاشرت، رژیم های غذایی و مراقبت های زیبایی در می رود...
فرزندان این زن بائسه دیگر آنقدر بزرگ شده اند که او را رها کنند و خانه را ترک گویند...
. زن رها شده از این وظایف بالاخره خود را آزاد می بیند (!) ...
اما، از آنجایی که جامعه مردسالار به همه وظیفه های زنانه سیمایی بردگی داده...
زن زمانی که از همه جنبه ها آزاد می شود، گمان می کند تمام جنبه های موثر بودن خود را نیز از دست داده است...
زن پنجاه ساله در نهایت توان است، سرشار از احساس تجربه است...
این همان سنی است که مردان در آن به رفیع ترین مقام و موقعیت شغلی خود می رسند...
اما زنان (از زنانگی که همه هویت ذهنی آنان است) بازنشسته می شوند...
به او در دوران زندگیش چیزی جز زنانگی و فداکاری و از خود گذشتگی یاد داده نشده است...
زن، کم کم بیهوده، توجیه ناشده، سال های دراز بی نوید خزان زندگی را به نظاره می نشیند ...
و نجوا کنان می گوید هیچ کس به من نیازی ندارد. هر چند که این زن بلافاصله و با رضایت تن به این موقعیت نمی دهد...
(بی دلیل نیست که زنان از این زمان به بعد سن خود را پنهان می کنند) و برای کتمان آن بسیار تقلا می کند...
مشاور
چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 02:59