
انتخاب
همسر مناسب مهمترین انتخاب زندگی است و یک اشتباه کوچک در این انتخاب
میتواندبهشت رویاها را به جهنم تبدیل کند و جالب اینجاست که اکثر مردم
درست زمانی که فکرمیکنند که بهترین تصمیم را گرفتهاند مرتکب بزرگترین
اشتباهشان میشوند.
بنابراین
اگر میخواهید شریک زندگیتان را انتخاب کنید مراقب باشید که از حول حلیم
با سر توی دیگ حلیم نیفتید و پایتان توی یکی از دهها تلهای که در مرحله
انتخاب ممکن است پیش پایتان پهن شده باشد گیر نکنید.
تله اول : زیبایی
شکی
نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب میشویم، اما وقتی
نقش زیبایی در انتخاب انتخابی بیشتر از حد معقول باشد، دردسرها شروع
میشود. بهتراست قبل از این که کسی را به عنوان همسر انتخاب کنید،
اولویتهایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد،
اما چه چیزهایی هست که برایتان اززیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی
را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چهمعیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید
بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود،بازهم او را انسان خوبی
میدانستید؟ در این صورت میتوانید فکر کنید که او همسرمناسبی برای شما
خواهد بود.
تله دوم : موقعیت اجتماعی
موقعیت
اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال اشتباه در انتخاب همسر را به شدت
بالا میبرد. عناوین و موقعیتهای چشمگیر به راحتی میتوانند سایر خصوصیات
فرد راتحت تأثیر قرار دهد و چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این
صورت ما باموقعیت طرف مقابل ازدواج میکنیم، در حالی که با «خود» او زیر یک
سقف میرویم –شما در داخل خانه مجبورید با یک آدم منهی شغل و عنوانش زندگی
کرد.
در چنین شرایطی باید فکر کنید اگر طرف مقابل چنین موقعیتی
را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه
ویژگیهای دیگر او شما را به خود جذب میکند؟
تله سوم : عشق بیاندازه
عشق
یکی از لازمههای ازدواج است، اما برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی
عشق ازدواج میکنید، منتظرباشید که روزی به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی
از خطرناکترین شرایط انتخاب همسر زمانی است که «عاشق» میشوید. در
اینحالت شما آن قدر تحت تأثیر هیجانات و احساسات هستید که نمیتوانید درست
ببینید ودرست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند
بسیار سخت است.اما واقعیت این است که مغز در حالت هیجانزدگی نمیتواند به
طور طبیعی فعالیت کند.بنابراین خود عاشق جز خوبی چیزی نمیبیند.
در
واقع چشم عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق میبیند و از پشت این عینک همه
چیز بهتر از آن چه که هست دیده میشود اما. فقط مشکل اینجاست که ما
نمیتوانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این
شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش میکند.
اگر عاشق
هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا تب در شمافروکش
کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آیندهتان تصمیم بگیرید.
تله چهارم : احساس تنهایی
تنهاییهای
دوران مجردی گاهی تحملناپذیر میشود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع
میشوند ممکن است ما به دلیل مجرد بودن نتوانیم در جمعشان باشیم. وقتی با
جمعی ازبچههای فامیل به مسافرت میرویم و همه با همسرشان هستند به جز ما.
وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمیگردند که همسرشان در
انتظارشان است اما ما به خانهای میرویم که در و دیوار منتظرمان است و
همین جاست که زنگهای خطربه صدا درمیآید.
تنهایی مفرط سادهتر
از آن چه فکرش را بکنید میتواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد.
وقتی در تنهایی به حال خودتان تأسف میخورید، کسی پیدایش میشودفکر میکنید
که می تواند شما را از تنهایی نجات دهد در حالی که بهتر است.
فکر
کنم میشود تنهایی را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کرد و به فکر حل
مساله از طریق ازدواج نیافتاد اما بعد از اینکه از عمق تنهایی کاسته شد،
میشودتصمیمات بهتری گرفت.
تله پنجم : عجله
شما
آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به
شماست که نوهشان را ببینند. شما خواهر بزرگتر هستید و ازدواج خواهر
کوچکترتان در گروازدواج شماست. یا اصلاً سن شما بالا رفته و احساس میکنید
برای ازدواجتان دیر شدهاست. هیچ کدام از این موارد نباید باعث شود که شما
عجولانه و نسنجیده تن به ازدواج بدهید.
در
هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار میگیریم، امکان اشتباه
کردنمان چندین برابر میشود پس اجازه ندهید آینده زندگیتان قربانی عجله
شود.
تله ششم : شناخت ناقص
با
کسی قرار ازدواج گذاشتهاید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط
هستید، اما ارتباط شما محدود به کافیشاپ رفتن آخر هفته همراه دوستان یا
ارتباط تلفنی است. بگذارید خیالتان را راحت کنیم: اگر 20 سال هم آخر
هفتهها با این فردبیرون بروید و هر روز ساعتها با او تلفنی صحبت کنید،
باز هم شناخت شما نسبت به اوکاملا ناقص است!
وقتی با
یک نفر ازدواج میکنیم، در واقع با کل وجود او و با همه ابعاد
زندگیاش،خانوادهاش، گذشتهاش، آیندهاش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم
او ازدواج کردهایم؛در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپی» یا به عبارتی
بُعد «تفریحی» فرد را شناختهاید،یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار
متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شدهاید واین هرگز شناخت کافی برای یک
ازدواج خوب به حساب نمیآید. ما زمانی میتوانیم به شناخت کاملتر برسیم که
با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیتهای مختلف روبه رو شده باشیم.
تله هفتم : بحران روحی
در
رابطهای شکست خوردهاید، هنوز زخمهایی که از ارتباط ناموفق قبلی
خوردهایدخوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگیتان
برنگشتهاید : حال شما و نیاز شما به یک همدم قابل درک است، اما این حالت
اصلا فرصت مناسبی برایتصمیمگیری در مورد ازدواج نیست.
بحران
روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست
داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا
شدهباشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران،
ذهن مافعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است
کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی میآید، بعد از عبور از بحران، دیگر
چندان مناسب به نظر نرسد وخودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین
فردی ازدواج کردیم.
تله هشتم : سرخوشی وهیجان
در
عروسی دخترخالهتان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شدهاید که
انگاردقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس
بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر میکنید شادی وصفناپذیری را
در خود احساس میکنید.احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطهتان جدی نشده،
دست نگه دارید. چون دقیقا درلبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفتهاید!
هیجانات
مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار میدهد.اسم
این حالت «جوزدگی» است. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» میشویم و کارهایی
میکنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما
خوش میگذرد،عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که
ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار میافتد.
اشتباه بزرگی است که به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در
این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و
مجددادرمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخابهای هیجانی بعد از
مدتی از چشممان میافتند.
تله نهم : چشم و هم چشمی
متاسفانه
چشم و هم چشمی همیشه چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات میبندد وامکان
درست دیدن را از ما میگیرد. اگر احساس میکنید در شرایطی هستید که میل به
کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی
درزمینه ازدواج بردارید.
از کجا میفهمیم که تصمیمگیری ما از
روی چشم و هم چشمی است؟ از این جا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودمان
با مورد ازدواج کسی هستیم که حسادت ما رابرانگیخته و این خیال رهایمان
نمیکند که ازدواج بافلان آدم چطور میتواند حال اورا بگیرد و دل شما را
خنک کند.
توصیه میشود برای این جبران و رو کم کنی، راههای دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید