آقایان
مجرد توصیه میکنیم بیدلیل روی همه دختران عیب نگذارید زیرا زن خوب بسیار
زیاد است و حتی به جرات میتوان گفت زنان خوب، بیشتر از مردان خوب هستند.
پس نگویید قصد دارید برای همیشه مجرد بمانید. برای اینکه بدانید چه زنی زن
زندگی نیست و بیجهت به همه خانمها انگ نزنید به مشخصات زنانی که با
ازدواج با آنها دچار دردسر میشوید، اشاره کردهام.
مالدوستها
در
این تقسیمبندی بیشترین توجه به دخترانی است که به خاطر داشتن چنین
امتیازی، از هنرهایی مثل خانهداری، توجه به همسر، احترام به خانواده و
اقوام همسر و محبت و رعایت حرمتهای زناشویی بهرهای نبردهاند و اعتقاد
دارند چون ثروتمندند، کسی نباید به آنها بگوید بالای چشمشان ابروست و کسانی
که فاقد این امتیاز هستند، بیارزش و بیعرضه میدانند. البته در مقابل
آنها هستند دختران ثروتمندی که چنین نمیاندیشند و به سایر ارزشهای واقعی
زندگی واقفند.
خانم های پولکی
خیلی
ساده و راحت بگوییم آنها تنها به خاطر پول با شما ازدواج می کنند و از
آقایون انتظار دارند که تمام هزینه های غیر ضروری زندگی آنها را برآورده
سازند، او هیچ چیز نیست جز یک انسان مادی. فکر می کند که تمام وجودش از طلا
درست شده است. او فقط به فکر بر آورده کردن نیازهای خودش است و برای
دیگران هیچ اهمیتی قائل نیست. و بهتر است که حواس خود را جمع کنید، چراکه
عده بسیاری از دخترهای جوان جزء این گروه قرار دارند.
خانم های فمینیست
این
دست از خانم ها تصور می کنند که تمام ناخوشی های زندگی از مردها نشئت می
گیرد. آنها تصور می کنند که وجود خانم ها، فرشته وار است و می توانند تمام
دنیا را عوض کنند، البته فقط در صورتیکه معضل "مردسالاری" از جلوی پای آنها
برداشته شود. رفتار این مدل خانم ها با آقایون اصلا مناسب و قابل قبول نمی
باشد." بهتر است در هر شرایطی از آنها دوری کنید.
مدپرستها
به
زبان طنز، دختران مدپرست را دختران «مخ کوچک» لقب دادهاند زیرا از
واقعیتهای زندگی و از دشواریهایش بیاطلاعند بنابراین در بحرانها و در
فشار و تنگناهای زندگی تاب و تحمل خود را از دست میدهند. از آنجا که
آراستگی زینت هر زن است هیچکس حق ندارد در خارج از چارچوب اخلاق، قانون و
شرع، به دختران بگوید موی خود را آرایش نکنید یا اینکه لباسهای زیبا
نپوشید و...، فقط کار از جایی عیب پیدا میکند که زن بخواهد خود را هر دم
به رنگی درآورد.»یکی از بزرگان میگوید: «خداوند همه زنان را زیبا آفریده
است»، اما یکی از معایب جامعه ما این است که اگر دختری کمی هم از زیبایی
بهرهمند باشد، تمام فامیل و دوستان دائم از کودکی میگویند چه دختر زیبایی
است! و آنقدر این جمله طی سالها تکرار میشود که دخترک معصوم حتی اگر
خودش هم نخواهد، ناخودآگاه لوس و از خودراضی بار میآید.
دخترانی
که چنین شخصیتی دارند به دلیل اینکه مدام موردتوجه اطرافیان قرار
میگیرند، دیگر نیازی نمیبینند برای ارتباط با اطرافیان یا بهبود روابط
اجتماعی با دیگران تلاشی کنند. آنها تصور میکنند هنرهای آشپزی، خانهداری
و خلاصه کدبانوگری برای آنها لازم نیست
.
این قبیل دختران غرور زیاد و مخربی دارند چون در کودکی توجه زیادی به آنها
شده و هرچه را که میخواستهاند پدر و مادر در اختیارشان گذاشتهاند، فکر
میکنند پس از ازدواج هم بقیه درهای زندگی روی همین پاشنه میچرخد و حاضر
نیستند در ناملایماتی که در هر زندگیای پیش میآید، صبر یا تلاشی بکنند
زیرا آنها آموختهاند که زیبایی تنها عامل موفقیت در زندگی است و کسی هم
آنها را متوجه نکرده که زیبایی بعد از چند صباحی که گاهی به 6 ماه و یک سال
هم نمیرسد، برای شوهر عادی میشود.البته هستند پدران و مادران آگاه و
فرزانهای که فرزندانشان را طوری تربیت کردهاند که علاوه بر زیبایی صورت،
به سایر زینتهای اخلاقی و اجتماعی و محاسن پسندیده دیگر نیز مزین و
آراستهاند.
وابستهها
این
دختران باید قبل از انجام هر کاری، حتما آن را با دیگران در میان بگذارند،
حتی کارهای بسیار جزئی و پیشپا افتاده. گرچه مشورت بسیار خوب است، اما نه
برای هر کار کوچکی. در میان گذاشتن هر مشکلی حتی یک سوءتفاهم جزئی با
همسر، راهنمایی خواستن از دیگران، نشانه متکی بودن فرد است که بهتدریج در
زندگی زناشویی مشکلآفرین میشود.
از خودراضیها
برای
ازدواج با چنین دخترانی عجله نکنید و به امید اینکه وقتی به خانه شوهر
میروند، خوب میشوند، نباشید. به خود وعده ندهید که چون بچه است، من او را
میسازم. البته شاید موفق شوید ولی به چه قیمتی؟ این کار سخت و
طاقتفرساست.
گرچه
مخالف جاهطلبی همراه تلاش سازنده، نیستیم، اما زنانی که چنین خصوصیتی
دارند، همه چیز را فدای کار خارج از خانه میکنند. آنها برای مردانشان به
صورت رقیب درمیآیند و دائما در فکر مقایسه با همسرشان هستند. این زنان به
آشپزخانه نمیروند، لباس یا ظرف نمیشویند و صراحتا میگویند چرا باید چنین
کارهایی را انجام دهم؟
جاهطلبها گرچه
مخالف جاهطلبی همراه تلاش سازنده، نیستیم، اما زنانی که چنین خصوصیتی
دارند، همه چیز را فدای کار خارج از خانه میکنند. آنها برای مردانشان به
صورت رقیب درمیآیند و دائما در فکر مقایسه با همسرشان هستند. این زنان به
آشپزخانه نمیروند، لباس یا ظرف نمیشویند و صراحتا میگویند چرا باید چنین
کارهایی را انجام دهم؟ آدم جاهطلب در زندگیاش هدفی مشخص دارد و میخواهد
با پشتکار به آن برسد.
جاهطلبی زمانی مشکلآفرین میشود که کسی بخواهد همه چیز را تحت کنترل خود
درآورد و به صورتی بیمارگونه، در تعقیب اهداف بلندپروازانه صاحب آن ایده
جلوهگری و خانه و کاشانه شخص را فدای آن کند. اینکه چرا نباید با این زنان
ازدواج کرد، به دلیل فراوانی پروندههایی است که منجر به جدایی و طلاق
شده است.
همه چیزدانها
عنوان بالا خیلی چیزها را روشن میکند، اگر زنی تصمیم بگیرد شوهرش را تغییر
دهد و برای او یک معلم اخلاق شود یا همهچیزدان، باید بداند فقط همسرش را
از خانه فراری خواهد داد زیرا مردها نمیتوانند تحت کنترل زنها بودن را
تحمل کنند
.
البته حتما این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید: «پشت سر هر مرد موفق
همواره یک زن خوب ایستاده است» این مطلب گویای این واقعیت است که «مشاور
مهربان» مرد بودن، با «عقل کل» شدن در خانه تفاوت بسیاری دارد.
خانم های رمانتیک
این نوع خانم ها زندگی خود را بر طبق فیلم های عاشقانه و کتاب های رمان
سپری می کنند. و در عین حال در انتظار شاهزاده ای هستند که با اسب سفیدش
از میان آسمان به زمین فرود آید و او را سوار بر اسب سفیدش کرده ، به جایی
ببرد که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد، تا بتوانند به خوبی زندگی کنند. آنها
دخترهایی هستند که توسط پدر و مادرها و خانواده هایشان نازپرورده بار آمده
اند و چیزی از واقعیات زندگی نمی دانند. او انتظار دارد کسی تمام مدت از
او مراقبت و نگهداری کند، تا مبادا او خواب بدی ببیند و بترسد. فرار کنید!
خانم های بدگمان
این
خانم ها تمام خصوصیات منفی افراد رمانتیک را با خود به همراه دارند. و
همیشه جزء "زخم خوردگان" اجتماعند. افراد احساساتی که از ازدواج گذشته خود
شکست خورده و به طور ناخودآگاه از ازدواج مجدد واهمه دارند. ارتباط شما با
این افراد به جایی راه نمی برد، چرا که آنها در ابتدا علاقه فراوانی از خود
نسبت به شما نشان می دهند، اما پس از چندی اثری از آن باقی نخواهد ماند.
شما همیشه در رابطه خود با او سردر گم هستید. تنها چیزی که تحویل شما می
دهد یک مشت معذرت خواهی بیهوده است. هیچ وقت به اندازه کافی برای شما زمان
ندارد؛ پس بهتر است با چنین زنی ازدواج نکنید.
خانم های عصبانی
مثل خانم های فمینیست خانم های عصبانی نیز دل خوشی از مردها ندارند. آنها
به مردها اهانت می کنند، و می توانند بدی ها و خطاهای تمام مردان را به
سادگی به خاطر بیاورند. برای خانم عصبانی چیزی به عنوان "مرد خوب" وجود
ندارد. خون آنها از دست مردها به جوش می آید و در هر لحظه می توانند مانند
یک کوه آتشفشان منفجر شوند. ازدواج با این نوع خانم ها مساوی است با ورود
به تراژدی و داد و فریاد ، پس بهتر است عقب بایستید!
خانم های نامطمئن
در نگاه اول چنین خانم هایی خیلی خوب جلوه می کنند؛ با شما به مهربانی
رفتار می کنند و خوش مشرب هستند. اما چیزی نمی گذرد که ترس های درونی آنها
پدیدار می شوند. روزی چند مرتبه به شما تلفن میزند. او می خواهد مطمئن شود
که به اندازه کافی جذاب و پذیرفتنی است؛ او محتاج و نیازمند است و همواره
با این ترس زندگی می کند که مبادا در نظر همسرش مثبت نباشند.
خانم های مغرور
اخلاق این خانم ها واقعا عجیب و غریب است. آنها افراد نا مطبوعی هستند که
به دیگران با چشم حقارت نگاه می کنند و فقط به خودشان اهمیت می دهند و اصلا
مهم نیست که قلب دیگران را بشکنند و آنها را آزرده خاطر سازند. او می
خواهد که همیشه مرکز توجه قرار گیرد و هر کاری که می خواهد، انجام دهد و هر
کجا که می خواهد، برود. او خود خواه و خود محور است. شیفته خودش می باشد و
به عنوان "دختر کوچولوی بابایی" بزرگ شده، و انتظار همان توجهات را از شما
دارد. بیشتر آنها به فکر پول و مال و منال نیز هستند. درست مثل خانم های
پولکی. آنها معمولا خوش قیافه و خوش لباس هستند و به راحتی با اخمی که در
چهره دارند قابل شناسایی می باشند. لذا باید تا آنجا که می توانید خود را
از آنها دور نگاه دارید.
خانم های قدرت طلب
آنها انسان هایی هستند که می خواهند قدرت کنترل تمام امور زندگی شما را به
دست گیرند. آنها به شما می گویند چه لباسی بپوشید، کجا بروید، با چه کسی
صحبت کنید، و خلاصه همه چیز... و اگر بخواهید در مقابل عقاید آنها از خود
مقاومت نشان دهید، اخم هایشان در هم فرو می رود، و چاره دیگری جز سر فرود
آوردن در مقابل خواست هایشان را برایتان باقی نخواهند گذاشت.

دختران کم سن وسال دخترانی که سنشان از پسران کمتر است
بر خلاف اداعای کلیه روانشناسان خانوادگی که سن دختران وپسران را از نظر
علمی در سنینی خاص تخمین زده اند که معمولا پایین بودن سن دختران را
معقول دانستند . در طول گذشت سالیان سال تجربه ثابت کرده است که اکثرا
ازدواجهایی که سن دختران پائین تر از سن پسران بوده اکثرا با شکست مواجه
شده دختران که فاصله سنیشان ازهمسرانشان کمتر است بااعمال رفتارها بچه گانه
ودور از منطق منجربه ایجاد ناهنجاریهای اخلاقی وتشنجهای روحی بین خود
وهمسرانشان می شوند .
که اگر خوب به ازدواجهای که سن دختران بیش از پسران بوده توجه کنید به
خوبی متوجه چنین تفاوت از نظر نوع واکنشها خواهید شد . بر خلاف اینکه
همیشه گفته شده دختران زودتر از سن پسران به بلوغ می رسند از نظر فکری
هرگز چنین نبوده واین قائده همیشه شعار بیش بر سر زبانها نبوده که اگر
چنین بود شاهد چنین رفتارهای از سوی دختران نبودیم که البته رفتارهای
کودکانه ودور از منطق به نوع تربیت خانوادگی نیز بر می گردد وتنها نمی
توان سن را ملاک قرار داد ولی چون دختران با بالا رفتن سن ترجربیاتشان
افزایش می یابد به طبع پخته تر شده ورفتارهای معقولانه تری را در زندگی در
پیش می گیرند . با اینکه از دیر باز در فرهنگ خانواده های ایرانی مرسوم
بوده که هرگاه مادری جهت خواستگاری دختری برای پسر خود اقدام می کرد قبل
از هر چیز برای به تحت سلطه گرفتن دختران توسط پسرانشان ویا خودشان سراغ
کم سنترین دختران می رفتند . با خود گمان می کردند دختران کم سن را
انگونه که می خواهند تربیت کرده وزیر سلطه خود در می اورند به محض اینکه
متوجه می شدند سن دختری از پسرانشان بزرگتر است زود عقب نشینی می کردند .که
دقیقا بر عکس ان اتفاق می افتاد . زیرا دختران کم سن وسال معمولا تحت سلطه
مادران خویش هستند و به دلیل عدم رسیدن به بلوغ فکری با رفتارهای نا
معقول ودور از منطق که تشنجهای خانوادگی را به همراه داشت عمل می کردند .
وهرگز هیچگونه سازگاری با مادر شوهرانشان را نداشتند. و زندگی را برای
پسران به جهنمی غیر قابل تحمل مبدل می سازند زیرا اکثر پسران بنا به دلیل
تعهد اخلاقی نسبت به خانواده خویش بدلیل کهولت سن مادر ویا پدران ویا
تنهایی انان سر پرستی خانواده خویش ناگذیر مادران ویا پدران خویش را اداره
می کردند و به همبن دلیل به خاطر پایین بودن سن دختران با مشکلات اخلاقی
بسیاری مواجه می شدند.. پس در نتیجه پسرانی موفق ترند که سعی کنند دخترانی
را که یا هم سن خود می باشند جهت زندگی مشترک انتخاب کنند یا اینکه چند سال
از خودشان بزرگتر باشد زیرا دختران در سن بالا با تدبیرترند وعاقلانه تر
عمل می کنند .
با دخترانی که تک فرزند هستند ودارای خانواده متمول وسرشناس هرگز ازدواج نکنید
زیرا
ازداج با اینگونه دختران جز سرخوردگی وناکامی چیز دیگری به همراه ندارد .
زیرا ثروت ودارایی پدران متمول اینگونه دختران ناز پرورده همیشه مانند پتکی
بر سر این پسران می باشد . و فخر فروشی وغرور اینگونه دختران موجب می
شود که خوشبختی وسعادتی را که پسران پیش از ازدواج با اینگونه دختران در
ذهن خود ساخته اند را با خود به گور ببرند . و هرگزطعم خوشبختی را در
کنار اینگونه دختران نخواهند چشید .
ازدواج با دختران که ذاتا حسود هستند وچشم روهم چشمی دارند
این
نکته در دختران نز حائز اهمیت میباشد زیرا چشم ودل اینگونه دختران بدلیل
حسادت به اطرافیان وداشتن چشم روهم چشمی هرگز نمی گذارند همسرانشان اب خوش
از گلویشان پایین رود . زیرا تنها چیزی که هرگز انان را سیراب نمی کند مال
دنیا وزرق وبرق ان است . حس حسادت موجب عدم سازش با خانواده پسران را موجب
می شود وهمیشه پسران بین خانواده خود وهمسرانشان قرار می گیرند که به
ناگذیر برای رهایی از جهنم ساخته شده مجبور می شوند در نهایت یکی را
انتخاب کنند یا مادر وپدر وخانواده خویش را یا همسرشان را که غیر از این
شود هرگز روی ارامش را از سوی همسران خویش نخواهند دید .
ازدواج با دخترانی را که دارای غرور بیش از اندازه هستند ورفتار وکردارشان بیشتر شبیه یک عروسک کوکی میباشد
تا
یک زن مهربان وعاطفی . که برای پسران بعد از مدتی مبدل به عروسکانی با
روحیات خشک در می ایند . یعنی شکل ساختار اخلاقی انان به شکلی تکراری
وخسته کننده در می اید با بروز تلخ زبانی گستاخی _ پرخاشگری _ ناسازگاری _
بهانه جویی قهر های مکرر تحقیر همسران خود در جمع _ نامرتب بودن ونازیبا
بودن در منزل برای همسرانشان که هیچ مردی هرگز حریف اینگونه از زنان
نخواهند بود . واینگونه مردان برای چنین زنانی مانند نوکران وغلامان حلقه
به گوشند . که می بایست همیشه دست به سینه بله قربانگو باشند که اگر غیر
از این باشد روزگار این مردان در کنار چنین زنانی سیاه می شود همانگونه که
به وضوح در خانواده های خویش ویا خانواده های دیگران می بینید . و اینگونه دختران برای رسیدن به هدف خویش از بروز واعمال هیچ گونه رفتار غیر اخلاقی دریغ نخواهند کرد .
ازدواج با دخترانیکه ذاتا اعتقادات ضعیفی دارند 
کار بسیار بیهوده ای است البته منظورم گروه خاصی هستند . گروه بیشماری از
دختران در بستر خانواده های که کاملا بی بند وبار هستند تربیت شده وهیچ
اعتقاد معنویی ندارند وتنها در زندگی به چیزی بیشتر از خوشگذرانی وعیش
ونوش دنیا فکر نمی کنند واز زندگی وآیین همسرداری و تعهد ووفاداری به همسر
هیچ باور و تعهد اخلاقی در ذهن خود ندارند زیرا اعتقادت اصولی انان
بسیار ضعیف می باشد وهمیشه برای درست حرکت کردن ویا جلوگیری از بروز
رفتارهای غیر اخلاقی و دور از شان یک زن همسرانشان به زورشمشیر بالای
سرشان باشند که در این مورد من اعتقاد شدید دارم منظور به اسارت وبندگی
کشیدن دختران نیست منظورم این است که اگر دختری ذاتا خویشتن دار باشد وخصلت
نجابت وحجب وحیا بطور ذاتی در وجودش شکل گرفته شده باشد راه وشیوه زندگی
خویش را بدرستی طی می کند که نیازی به نگهبانی ندارند بدست اوردن خوشبختی
ویا داشتن یک زندگی ایدال تنها زمانی میسر میباشد که مدیریت خانواده را
دخترانی عاقل وکاردان به عهده بگیرند که از نظر روانشاسی دارای اطلاعات
کافی بوده وبا عقل ودرایت بدانند که چگونه با همسر ویا خانواده همسرانشان
رفتار کنند که پایه های زندگی همیشه استوار وبر قرار باقی بماند و هرگز نمی
توان قدرت بی اندازه ای را که یک زن دارا می باشد که میتواند در خانواده
اعمال کند انکار کرد که وظیفه زنان در خانواده با توجه به سنگینی وظایف
بیشتر می باشد که خداوند روزی پاداش خیر اینگونه زنان را به دلیل افکار
پاکشان وسختی ها ورنجهای کشیده اشان به انان خواهد داد واکثر زنان ایرانی
همیشه به زندگی خویش بیش از مردان پایبند بودن که نمی توان انکار کرد که
دقیقا زندگی درست وبی دغدغه و با ارامش تحقق پیدا نخواهد گرفت مگر به
اینکه در خانواده ای زنی کاردان وبا ایمان به خداوند مدیریت کند که
دختران بی بند وبار بیشتر مواقع با اینکه به ظاهر به همسران خویش عشق می
ورزند وابراز علاقه می کنند مخفیانه ودوراز چشم همسر خویش به انان وفادار
نبوده وحتی به دلیل عدم داشتن اعتقادت معنوی مرتکب خیانت جنسی نیز به
همسرانشان می شوند که باز بر می گردد به اعتقاد وباور یک زن که حتی اگر
خیانتی را از سوی همسر خویش می بینند به دلیل اعتقادات وباورهای خود به
خواست خداوند هرگز دست به عمل غیر اخلاقی نمی زنند زیرا ذاتا چنین رفتارهای
را دوست نمی دارند .
و
می دانند که روزی جدا از همسرانشان به پیشگاه خداوند خواهند رفت ودر مقابل
او می بایست به اعمال مرتکب شده خود پاسخ دهند که خداوند جز پاکی
وزیبایی فکر برای بندگانش چیزی نمی خواهد که زیرا خداوند ذاتش زیباست
وزیبای ها را دوست می دارد هدفش از خلق زن و مرد و زندگی روی زمین بسیار
مقدستر وپاکتر از این حرفاست هرزگی و افسارگریختگی تنها در افکار ناپاک شکل
می گیرد وقوت بخشیده می شود که بدست اوردن زنی که ذاتا دارای اعتقادات قوی
نیستند از بد شانسی گروهی از مردان بشمار می اید که اسیبهای غیر قابل
جبران ناپذیری به زندگی مشترک یک مرد وارد میاورد . و وقتی انسانی حالا
در موضوع بحث ما یک زن فرمانبردار خداوند خویش نیست واز خشم وغضب خداوند
نمی هراسد به خانواده وهمسر خویش نیز پایبند نبوده و همسران مناسب برای
پسران نیستند پس پسرا ن دخترانی را به همسری بگیرند که اول اعتقاد قلبی به
خداوند داشته باشند نه اینکه در حد یک باور معمولی .