هنوز بعضی افراد در خانواده هیجانهای جدید میآفرینند
تا به حال شده کسی را در حال نگاه کردنش هستید، به یکباره محو شود و یا
اینکه وسیلهای که در حال دیدنش هستید، یکدفعه ناپدید شود؟ مگر میشود
لوستری که از سقف آویزان است و یک زیبایی خوبی به مدل و دکوراسیون منزل
بخشیده یکدفعه غیب شده و از جای خودش تغییر یابد؟ مگر میشود انسانی که در
حال راهرفتن است و به یک دیواری میرسد، بدون این که دیوار را دور بزند،
یکدفعه از داخل دیوار عبور کند؟ مقالهای که پیش روی شماست، داستانهای
واقعی و باورنکردنی را برای شما شرح میدهد.
نامرئیشدن انسانها دیگر رویا نیست. تنها یک مشکل بر سر راه است. آن هم
بینایی شخص است. کسی که نامرئی شود، برای همیشه کور میشود، چرا که نور از
بدن او عبور میکند و چون چشم هم جزئی از بدن است، فرد قدرت بینایی خودش را
از دست میدهد.
اینها جدیدترین اکتشاف پروفسور گرهارد فونفر آلمانی است که بعد از چندین
قرن انتظار بشر موفق به کشف آن شده است. آیا بشر حاضر است برای نامرئیشدن
چنین تاوانی بپردازد؟
1
برای شروع سفری کنیم به سال 1807 و شهر کوچک لیپون واقع در جنوب غربی
بولیوی. خسوس معروفترین کیمیاگر این شهر بود. روزی او مدعی میشود که
میتواند یکی از دستان خود را نامرئی کند.
فکر میکنید مردم لیپون بعد از شنیدن این ادعا چهکار کردند؟ آنها مشتاقانه
در میدان اصلی شهر جمع شدند و منتظر خسوس ماندند تا او بیاید و به همه
نشان دهد که چگونه میتواند یکی از دستانش را نامرئی کند. خسوس هم در حضور
چشمان از حدقه درآمده مردم، با ریختن مادهای روی دست چپش، آن را نامرئی
میکند.
او برای آنکه مردم به واقعیبودن این نامرئیشدن ایمان بیاورند، از یکی از
حاضران میخواهد پیش او آمده و دست نامرئی شده او را لمس کند تا ببیند که
دست او وجود دارد، اما دیده نمیشود.
از آن روز به بعد اوضاع به کامِ خسوسِ پیر میشود. اما تنها پس از چند هفته
او از دنیا میرود و راز چگونگی نامرئیشدن دست چپ خسوس همراه با او مدفون
میشود. نام او بهعنوان نماد اصلی لیپون بعد از گذشت بیش از 200 سال هنوز
قابل احترام هست.
2
چین همیشه کشور عجیب و اسرارآمیزی بوده است. پس چندان تعجببرانگیز نیست که
بدانیم تمام بحثهای پیرامون نامرئیشدن ابتدا در این کشور به وجود آمده
است. سانوو یکی از استراتژیستهای معروف نظامی چین در سده پنجم قبل از
میلاد بود. انتشار اثر کلاسیک - نظامی او «سان تزو» در ژاپن همزمان بود با
تشکیل گروهی به نام نینجاها که با لاکپشتهای نینجا تفاوت اساسی دارند.
این گروه هنرهای رزمی و استراتژیهای نظامی کتاب «سان تزو» را با قدرتهای
اسرارآمیزی ترکیب کردند و در نهایت بهعنوان نیرویی بسیار بانفوذ در کشور
ژاپن مطرح شدند.
دوباره به بحث اصلیمان برگردیم. عجیبترین و شاید حتی غیرقابلباورترین عمل نینجاها، نامرئیشدن بود.
هیچ کس به درستی مطمئن نیست نینجاهای قدیمی چگونه این کار را انجام
میدادند، اما اسناد باقیمانده در ژاپن این موضوع را تایید میکند.
البته این روزها نینجاهای تقلبی هم فراوان شدهاند. یکی از این نینجاها اوایل سال گذشته ادعا کرد روح پرقدرت
رهبر نینجاها در قرن پانزدهم «اُدا نوبونگا» در او تجلی یافته. او
بلافاصله اعلامیهای در شهر اوزاکای ژاپن منتشر میکند و در آن مینویسد با
گرفتن هزینهای بالغ بر یک میلیون ین حاضر است آن را به علاقهمندان تعلیم
دهد.
اما قبل از اینکه او بتواند حتی یک ین هم از راه آموزش نامرئیشدن نینجایی
به جیب بزند و نامرئی بشود، توسط نیروهای پلیس دستگیر میشود.
3
گاهی اوقات نامرئیکردن (البته اگر واقعا نامرئیشدن در کار باشد) میتواند بدجور دردسرساز باشد.
حتما بعضی از شما نام جائهکیم را به خاطر دارید. اگر داستان او را
میدانید که به قسمت بعد بروید، اما اگر جزو آن دسته هستید که برای اولین
بار است نام او را میشنوید، با این قسمت همراه شوید.
دادگاه جائهکیم یکی از جنجالیترین دادگاههای کشور برمه در سال 1993 بود که توجه خیلی از کشورهای دیگر دنیا را هم به خودش جلب کرد.
او یکی از دانشمندان معتبر برمه بود و بارها جوایز زیادی را در زمینه فیزیک
برده بود. او در سال 1993 ادعا میکند که همسر خود را توسط مادهای که خود
آن را کشف کرده، نامرئی کرده است و همسر او بعد از نامرئیشدن از شدت ترس
فرار کرده و ناپدید شده است.
حتی با این همه سرشناسی علمی که آقای جائه داشت، اگر شما جای قاضی بودید، چه میکردید؟
دادگاه در اولین اقدام دستور آزمایش ماده اکتشافی جائهکیم را میدهد.
تحقیقات در آزمایشگاه نشان میدهد که این ماده باعث کمرنگشدن عجیب اشیا
میشود، اما در انسان به هیچ عنوان تاثیری ندارد و حتی باعث سوختگی بدن
انسان هم میشود.
آقای کیم در جواب میگوید در محصول اختراعی او که باعث نامرئیشدن همسر
نگونبختش شده، نوعی ماده شیمیایی گیاهی بوده که او دستور ساختش را فراموش
کرده و به همین خاطر است نامرئیشدن توسط معجونش(!) دیگر مقدور نیست.
گروهی به دستور قاضی مسئول تحقیق در مورد اینکه احتمال قتل همسر توسط آقای
کیم چه مقدار است، تشکیل میشود که بعد از چند هفته هیچگونه مدرکی مبنی
بر قتل همسر توسط آقای دانشمند ما پیدا نمیشود.
دادگاه در نهایت به خاطر پیدانکردن مدارکش که باعث گناهکاربودن او باشد،
جائهکیم را آزاد میکند، اما غافل از آنکه سرنوشتی شبیه خسوس پیر در
انتظار اوست. او تنها چند روز پس از تبرئه به دلیل سکته مغزی جان خود را از
دست میدهد.
وقتی سرنوشت خسوس و جائهکیم را در کنار هم میگذاریم، ماجرا دقیقا شبیه
فیلمهای ترسناک میشود؛ هر کس به فرمول نامرئیشدن دست پیدا میکند، بعد
از مدتی میمیرد.
اما لازم نیست شما بترسید. میپرسید چرا؟ چون اولا شما عمرا بتوانید نامرئی
شوید، ثانیا به جز این موارد، موردهای دیگری هم بوده که نهتنها باعث فوت
کاشف نامرئیشدن نشده، بلکه حسابی برایش شهرت و نان و آب هم داشته. کافی
است قسمت بعد را بخوانید تا خودتان متوجه شوید.
4
مطمئنم 90 درصد شما دیوید ست کوتکین را میشناسید. باز سریع نگویید نه
نمیشناسم. همان دیوید کاپرفیلد، شعبدهباز معروف آمریکایی را میگویم.
دیوید کاپرفیلد تمام شهرت و آب و نان خودش را از شعبدهبازیهای عجیب و غریبش به دست آورده است.
سه نمایش بزرگ او همچنان از شگفتانگیزترین هنرهای دست بشر است. در هر سه
این نمایشها (ناپدید کردن مجسمه آزادی، گذشتن از دو سوی دیوار چین و فرار
از زندان آلکاتراز) او از تکنیک نامرئیشدن استفاده میکند. در اولی
که در سال 1983 اتفاق افتاد، او در حضور هزاران چشم مجسمه غولپیکر آزادی
را ناپدید میکند و در دو تای دیگر با نامرئیشدن از تمام حصارها و دیوارها
میگذرد.
خوشبختانه برخلاف افراد قسمتهای قبل او هنوز زنده است و با 54 سال سن،
ثروتی بیش از 60 میلیون دلار دارد و حتی توسط دبیرخانه کنگره ملی آمریکا
بهعنوان «اسطوره زمان» نامیده شده است.
او در سال 2000 در جواب سؤال لری کینگ، مجری سرشناس آمریکایی که از او
پرسیده بود واقعا چطور نامرئی و غیب میشوی، گفت: فقط همین را بگویم که
نامرئیشدن بسیار سادهتر از آن چیزی است که دانشمندان علم فیزیک سالهاست
در پی کشف آن هستند.
میشود در قرن بیستم بود و با این رشد تکنولوژی و علم از وسوسه نامرئیشدن به همین راحتی گذشت؟
اگر فکر میکنید انیشتین سرش تنها در داستان نسبیت گرم بوده، باید بگویم
خیلی بیخبر هستید، چون این وسوسه (نامرئیشدن) در انیشتین هم پیدا شده
بود.
جریان از جایی آغاز میشود که انیشتین بعد از اینکه از نظریه نسبیتش
سوءاستفاده میشود، (چطوری؟ همین که با استفاده از این نظریه و شکاف
هستهای اتم، بمب اتم ساخته شد و موجب مرگ صدها هزار نفر در ژاپن شد.)
شش دانگ هوش و حواسش را به نظریهای دیگر به نام «نظریه میدان واحد» معطوف
میکند. البته قبل از اینکه بتواند این نظریه را کامل کند، میمیرد و هرگز
نمیتواند به صورت علنی آن را اثبات کند. ولی بعضی از دوستان نزدیک او بعد
از مرگ انیشتین پرده از رازی بزرگ برمیدارند.
آنها اعتقاد دارند او این تئوری را اثبات میکند، ولی هنگامی که پیامدها و
نتایج و اثراتش را میفهمد و میبیند این نظریه حتی انسان را در آستانه
نامرئیشدن قرار میدهد و تا چه اندازه میتواند برای بشریت هولناک باشد،
همه آنها را از بین میبرد تا این نظریهاش هم مانند قبلی باعث قدرتنمایی
حکومتها و در نهایت مرگ انسانها نشود.
6
در سال 1943 و در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی دریایی ایالات متحده دست به
انجام پروژهای به نام Rainbow میزند که عدهای معتقدند که بر پایه همان
نظریه انیشتین که در قسمت قبل به آن اشاره شد، بود.
وقتی نیروی دریایی آمریکا از نظریه انیشتین خبردار میشود، تصمیم میگیرد به صورت مخفیانه و سری این نظریه را آزمایش کند.
آنها تصمیم میگیرند در 27 اکتبر 1943 در فیلادلفیا دست به آزمایشی بزنند
که مطابق با آن میبایست یک ناوشکن نیروی دریایی به نام Uss Eldrige نامرئی
شود.
دانشمندان نیروی دریایی آمریکا برای انجام این آزمایش یک میدان مغناطیسی
بزرگ به قطر 100 متر ایجاد کردند و برق این میدان هم توسط دو ناو دیگر که
در طرفین Eldrige بودند، فرستاده میشد.
در این آزمایش افرادی که در نزدیکی میدان مغناطیسی بودند، خدمه کشتی را به
صورت مبهم در میان آسمان و دریا میدیدند، ولی کشتی از نظر آنها ناپدید
بود. با این همه این آزمایش یک شکست بزرگ بود!
حتما میپرسید چرا. بر اثر این عملیات، نیمی از خدمه که داخل میدان نیرو
قرار داشتند، دچار جنون مطلق شدند، بعضی دیگر دیوانه شدند، عدهای هم
بدنشان در بدنه فولادی کشتی نفوذ کرد و سپس مشتعل شد، بعضی دیگر از خدمه که
به بیرون پریدند هم هیچگاه به آب نرسیدند! آن دسته که پس از انجام آزمایش
سالم بودند، به مرور اتفاقات عجیبی برایشان رخ میداد. آنان گاهی در جا
خشک و منجمد میشدند، چون هنوز تاثیر میدان نیرو بر بدنشان باقی بود.
بازماندگان این حادثه اظهار میداشتند که این میدان مغناطیسی دریچهای از
فضا و زمان را شکافته و در این حالت، آنها سفینههای بیگانه را که در حال
رفت و آمد بودند میدیدند.
اما بشنوید از خودِ کشتی Eldrige. این کشتی چند ثانیه پس از ناپدیدشدن در
بندر فیلا دلفیا، در سواحل بندر نورفولک واقع در 600 کیلومتری فیلادلفیا
ظاهر شد، عدهای کشتی را به وضوح در آن محل مشاهده کردند، ولی چند ثانیه
بعد غیب شد و به لنگرگاه فیلادلفیا بازگشت.
هرچند وزارت دفاع و نیروی دریایی ایالات متحده همیشه منکر این آزمایش
میشوند و قصد سرپوشگذاشتن روی آن را دارند، اما همه شواهد گواه انجامشدن
این آزمایش را دارد.