نیاز به
حرف زدن، درد دل کردن و شکوه و شکایت، مختص زن یا مرد
نیست. انسان ذاتاً اجتماعی است و نیاز به هم صحبت دارد. در بعضی اشخاص،
این نیاز کمتر و در بعضی زیادتر است. وقتی مرد از سر
کار میآید، نیاز دارد که با
همسرش صحبت کند.
مرد می خواهد که هنگام
صحبت با همسر
خود از موفقیتهایش هم برای زن بگوید و در ضمن این که او را به خاطر
کامیابیهایش شگفت زده کند، چند کلمهای هم از همسرش به عنوان تشویق و
تأیید
بشنود.
وظیفۀ زن، ایجاب میکند که در این گونه مواقع، سراپاگوش باشد و حتی – اگر
توانست – بچهها را هم تشویق به گوش دادن بکند. همسری که نسبت به افکار،
عقاید و ایدههای شوهرش بیاعتناست، باید
هرچه زودتر در تفکرات خود تجدیدنظر کند.
صحبت کردن با همسر حرف زدن مرد
یک حسن دارد و یک عیب. حسن مطلب در این است که زن را در جریان کارهایش
قرار میدهد؛ در این صورت ممکن است زن هم کمکی به حل مشکلاتش بکند. ولی عیب
کار از جایی شروع
میشود که مرد بخواهد جزئیات کارها را به اطلاع زن برساند و زن هم مایل
باشد که در همۀ کارها، نقش راهنما و ناصح را بازی کند. بخصوص، زنهای کمال
طلبی که طالب موفقیت در همۀ زمینهها هستند
و مایل نیستند شکستی داشته باشند؛ یعنی شکست و عدم موفقیت را یک فاجعه تلقی میکنند.
سنگ صبور هم باشید؛ نه سوهان روح هم!
چنین زنانی، در این مورد خیلی صدمه میبینند. زنی که مایل نیست در زندگی
خودش و شوهرش حتی یک نقطۀ ضعف را ببیند، حاضر هم نیست شاهد ناکامیهای
شوهرش باشد؛ بنابراین به شدت ناامن
و مضطرب میشود. خانمهای محترم باید بدانند وقتی مردی حرفهایش را با زنش
در میان میگذارد، قصد دارد که با او حرف بزند و ضمن درددل، تأیید زنش را
بگیرد؛ نه اینکه راهنمایی بخواهد یا صورت او را
برآشفته و نگران ببیند. یک زن باهوش، در این گونه مواقع، فقط گوش میماند!