زندگی در واقع یک شوخی است، نه یک امر جدی، اگر آن را جدی بگیری، آنوقت رنج میبری، از افکارت رنج خواهی برد، زندگی مانند یک وزنه سنگین میشود و تو زیر بار آن خرد میشوی، آنگاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست میدهد، تمام خندههایش را.خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود. اغلب ما سالهای طولانی از عمر خود را صرف تلاش برای کسب موقعیت و ساخت زندگی بهتر و شرایط آرمانی میکنیم، حال آنکه تعداد کمی هستند که در طول این تلاش مداوم و طی کردن مسیر و یا حتی در زمان رسیدن به اهداف مد نظرشان، از زندگی لذت میبرند. شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبههای زیستن، سادهتر زندگی کنیم. این عبارت شعارگونه که تحت عنوان سادهزیستی از کودکی به عنوان یک خصلت معنوی بیان شده است به راحتی قابل دسترس نیست. نمیشود یک شبه شیوه زندگی را عوض کرد، بلکه نیاز است همگی راهکارهایی را بشناسیم که به کمک آن بتوانیم بهنر و سادهتر زندگی کنیم. در نظر داشته باشید که قاعدتا لازمه «زندگی» داشتن سطح استانداردی از جنبههای مختلف است و منظور از زندگی سادهتر پایین آوردن پارامترها و حقیر شمردن زندگی نیست بلکه درک بهتر معنای زندگی است.
اوشو
زمانی که یاد بگیرید که سادهتر زندگی کنید، قادر هستید زمان بیشتری را به فعالیتهایی بپردازید که دوست دارید، بیشتر وقت خود را با افرادی بگذرانید که از همنشینی با آنها لذت میبرید. از بسیاری از مسائل و درگیرهای جسمی و روحی آزاد میشوید و پیرامون شما را مباحثی پر میکنند که در واقع ارزشمند و یا ضروری هستند .
هدف اساسی ما از ساده کردن زندگی آن است که بسیاری از چیزهایی را که در حال حاضر زندگی روزمره اغلب ما را پر کردهاند (چیزهایی نظیر، عجله، استرس، افراد و کارهایی که مورد علاقه ما نیستند و یا حتی برای ما آزاردهنده هستند و فکرهای منفی) حذف کرده و در عوض فرصتی را برای فکر کردن، خلاقیت و ارتباطهای موثر ایجاد کنیم.
قاعدتا هرگز نمیتوانید این نظم را به طور قطع در زندگی خود ایجاد کنید زیرا که شما هم در این دنیای پر مشغله زندگی میکنید و در دنیای حقیقی پیرامون ما برای برآورده کردن برخی از نیازهای اساسی زندگی از قبیل داشتن یک سرپناه حداقلی، مجبور هستید که خود را درمعرض استرس و گاه کارهای طاقتفرسا قرار دهید . بنابراین ما هم در این مقاله قصد نداریم یک دنیا و زندگی رویایی را برای شما به تصویر بکشیم. تنها تلاش شده است با پیشنهاد کردن راهکارهایی، تا آنجا که ممکن زندگی را سادهتر دید و سادهتر زندگی کرد.
۱- زندگی ساده به مفهوم اضافه کردن عناصر معنیدار به زندگی است که البته پیش از اضافه شدن این عناصر باید جای خالی برای آنها باز کنید. در اطراف شما بسیاری اقلام غیر ضروری است که نه تنها از آنها استفاده نمی کنید بلکه کماکان هزینهای را صرف نگهداری آنها میکنید. قاعدتا زندگی بدون پرداخت هزینه بابت اقلام غیرضروری نه تنها ممکن، بلکه دلپذیرتر خواهد بود.
۲- قرار نیست به بهانه ساده کردن زندگی، فقیرانه و یا در شرایط حادتر حقیرانه زندگی کنید. هدف ایجاد تفاوت در نگاه شما در خصوص زندگی است. شما یک بار زندگی می کنید و بنابراین زمان و عمر شما بسیار ارزشمند و تکرار نشدنی است در نتیجه باید وقت خود را صرف چیزهای ارزشمند در زندگی خود کنید.
۳- در کنار هنر «انجام دادن کارها» هنری فراموش شده هم وجود دارد: هنر «انجام نشده رها کردن کارها»! سادگی و بهرهوری در زندگی به شدت متکی به حذف موارد غیر ضروری است.
۴- پر واضح است که باید در مقابل وسوسهها که هر ثانیه به سراغ شما میآیند مقاومت کنید و اجازه ندهید که نحوه زندگی کردن اطرافیان و یا تبلیغات پر زرق و برق رسانهها شما را از این مسیر خارج کند.
[اغلب، نوع زندگی ما به خصوص وقتی که در این گوشه از دنیا زندگی میکنیم بسیار تحت تاثیر اطرافیان و دوستان و آشنایان است. بسیاری از اقلامی که در خانههای ما نگهداری میشود و حتی هر از چندی بهروزرسانی میشود، تنها برای قرار گرفتن در معرض دید اطرافیان است در حقیقت با نمایش داراییهای اغلب غیر ضروری خود تلاش داریم برای مخاطبین خود این دید را ایجاد کنیم که زندگی بسیار خوبی داریم و خوشبخت هستیم و عجب آن که متاسفانه موفق میشویم و دقیقا به همین صورت در نگاه مخاطب خود قضاوت میشویم. نکته جالب و البته قابل تامل آن است که اکثر هموطنان ما بعد از مهاجرت و دور شدن از جمع کثیری از دوستان و آشنایان، زندگی متفاوتی را انتخاب میکنند و در خانههایشان دیگر از آن ویترینهای کریستال و زرق و برقهای غیر ضروری خبری نیست.
۵- اگر میتوانید کاری را انجام دهید به این معنا نیست که باید آن را انجام دهید! آنچه که در ملاقات با اطرافیانتان میبینید یا میشنوید، آن چه در شبکههای مجازی در صفحات مختلف دنبال میکنید قطعا بسیار هیجانانگیز و وسوسه کننده است. اما بلافاصله تصمیم نگیرید آنها را به زندگی خودتان هم اضافه کنید. پیش از آنکه در دام آن اسیر شوید اجازه دهید به این فکر کنید که آنها فضای زندگی شما را اشغال میکنند. فضایی که میتواندکمک کند ذهنتان حرکت کند و ایدههای جدید و موثری را جایگزین وسوسههای شیطانی کند! تمرکز خود را بر روی موارد با اهمیت و حیاتی قرار دهید.
۶- چیزهایی که حواس ما را پرت میکنند بیش از آنچه فکر میکنیم اغواکننده و خطرناک هستند. این که ما زندگیمان را با این دلمشغولیهای بیارزش پر میکنیم، نشانگر ترسی است که از دنیای بدون آنها (بدون تلویزیون، بدون شبکههای اجتماعی، بدون بازیهای ویدیویی، بدون چت و موسیقی و …) داریم. خودتان را با شلوغی بیش از حد خسته نکنید. اجازه ندهید این دلمشغولیها شما را از خود زندگی بازدارند. آنها را کنترل کنید پیش از آنکه شما را کنترل کنند.
۷- اگر به تغییر علاقهمند نباشید و همهچیز را به روال عادی رها کنید، نمیتوانید زندگی سادهتری داشته باشید.
۸- همکار شما با مشغله کاری مشابه، آخر هفته به کوهنوردی میرود، در حال یادگیری یک نرم افزار تخصصی است و ایدههای خلاقانهای برای شروع کسب و کاری جدید دارد. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که خود را با چنین فرد یا افرادی در جمع همکاران و دوستان خود مقایسه کنید. همواره در نظر داشته باشید که اولویتها خود به خود انجام نمیشوند. شما هستید که باید برای کارهای مهمتان وقت بگذارید. وقتی برای صرف کردن با بچهها، وقتی برای کارهای خلاقانه، وقتی برای یادگیری و . . . برای ایجاد این وقتها باید سایر چیزها را کنار بگذارید. با نه گفتن به چیزهای جذابی که چندان هم ضروری نیستند، میتوانید وقت کافی برای کارهای واقعا مهم کنار بگذارید.
۹- سحرخیز باش تا کامروا باشی. زودتر از خواب برخاستن واقعا مفید است. داشتن صبحی بدون استرس و عجله یک نعمت است که نباید از آن غافل شد.
۱۰- برای آن که بتوانید کارهای جدید انجام دهید و در نتیجه سبک زندگی خود را عوض کنید باید عادتهای جدید را جایگزین عادتهای گذشته کنید. دور ریختن عادتها و سیستمهای قدیمی و ساخت عادات تازه کار دشواری است . به عنوان یک پیشنهاد کارآمد برای ترک هر عادت چالشی ۳۰ روزه برای خودتان تعریف کنید شاید کار کمی سادهتر شود. مثلا ۳۰ روز دوری از سریالهای تلویزیون. قطعا نمیشود به یکباره در تمام ابعاد زندگی تغییر ایجاد کرد، صبور باشید و کار را مرحله به مرحله و با آرامش به پیش ببرید.
۱۱- بیشتر و بیشتر خرید کردن، مشکلات ما را حل نمیکند. یک وعده خوراک بیشتر و یک برنامه تلویزیونی جدید صرفا حواس شما را پرت میکند و نه تنها مفید نیست بلکه میتواند بسیار مخرب باشد.
۱۲- خرید کردن یک سرگرمی نیست، و مسلما نمیتواند درمان چیزی هم باشد. خرید (بیخود) تنها تلف کردن وقت و پول است و به زندگی شلوغتری منجر میشود.
۱۳- شاید برای شما در طول سال بارها موقعیت سفر پیش آمده باشد اما هر بار به دلیلی آماده رفتن نیستید. وقتی سبکتر سفر میکنید، آزادتر هستید، کمتر خسته میشوید و کمتر دچار استرس میشوید. این موضوع را میتوانید به سفر زندگی هم تعمیم دهید.
۱۴- تعداد چیزهایی که داریم یا چیزهایی که نداریم مهم نیست. مهم این است که کدامها برای ما مهم و مفید هستند. داشتن ۳ جلد کتابی که واقعا آنها را بخوانید از داشتن ۳۰۰ جلد کتابی که به سراغ آنها هم نمیروید بهتر است.
۱۵- خلوت کردن فضای فیزیکی اطرافتان میتواند به ساده کردن و خلوت کردن فضای ذهنتان کمک کند. این شلوغیهای بصری بیش از چیزی که فکر میکنید حواس ما را پرت کرده و به ما فشار میآورند.
۱۶- زیادی فکر کردن یکی از شایعترین منابع استرس و آشفتگی ذهنی است. نکته کلیدی این است که بفهمیم خود «مشکلی که داریم» مشکل ما نیست. مشکل اصلی ما زیاد فکر کردن به آن است. رهایش کنید و آزاد باشید.
۱۷- مثبت بودن همیشه نتایج خوبی در بر خواهد داشت. پس پیش از اینکه با عصبانیت، رنجش و حسادت آن را تلف کنید به این فکر کنید که زمان شما تا چه اندازه ارزشمند و غیرقابل بازگشت است.
۱۸- در رویاهای دیگران زندگی نکنید. و البته بدون دلیل و احتیاج برای خودتان رویای بیاساس نسازید.
۱۹- ذهنی سادهتر و مثبتتر در هر زمان و مکانی با تغییر دادن شیوه تفکر قابل دستیابی است. چرا که استرس و آشفتگی حاصل نحوه واکنش شما است نه نتیجه واقعیت چیزهایی که با آنها روبرو میشوید.
۲۰- سادهترین راز شادی و آرامش در زمان حاضر این است که بگذارید همه چیز به همان شکلی که هست (و نه آن شکلی که شما ترجیح میدهید) باشد و از آن بهترین بهره را ببرید.
۲۱- قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را سادهتر میکند. چرا که وقتی دست از گلایه از مشکلات بردارید و برای مشکلاتی که ندارید شکرگزار باشید، شادی سادهتر به سراغ شما میآید.
۲۲- اشتباه کنید، از اشتباهاتتان درس بگیرید، به آنها بخندید و به حرکت ادامه دهید. حتی یک دقیقه را هم برای چیزهایی که نمیتوانید کنترل کنید به هدر ندهید.
۲۳- وقتی هیچ چیز را شخصی نکنید، آزادی تمام وجود شما را در بر میگیرد.
۲۴- صداقت سادهترین مسیر پیشرفت است. اگر به دقت به ندای درونتان گوش دهید، همواره خواهید دانست که بهترین کار برای شما کدام است. همواره بهترینها صادقانه خود را به شما نشان خواهند داد.
۲۵- احساسی که از انجام یک کار مهم (و صادقانه) خواهید داشت، بسیار بهتر و کماسترستر از احساسی است که با نشستن و آرزو کردن به شما دست خواهد داد.
ممکن است ایراد بگیرید که این همه دستورالعمل برای «سادهزیستی» زیادی بلند و طولانی است و خود نوعی نقض غرض است! باید به همه شماهایی که چنین فکری میکنید بگوییم که همه اینها تنها بسط دو قدم ساده است:
بدانید چه چیزهایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند
هر چه میتوانید بقیه عوامل را حذف کنید
اما خوراندن این دستورالعمل به جنبههای مختلف زندگی، کاری است که تنها خودتان باید انجام دهید.