مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تفاوت ساختاری زن و مرد

تمایلات جنسی:

مردان مدام به برقراری رابطه جنسی می اندیشند. این یکی از تصورات زنان نسبت به مردان است. بله این گفته کاملا واقعیت دارد اما زنان باید آگاه باشند که این یکی از خصوصیتهای

بیولوژیکی مردان است.در واقع مردان در طبیعت اینگونه طراحی گردیده اند و نباید به آنها به دید موجوداتی شیطانی نگریست. علت دیگر را میتوان در تبلیغات گسترده رسانه ها در فیلمها

و آگهی های تبلیغاتی جستجو کرد که مدام سکس و پورنوگرافی را ترویج میدهند.


انگیزش بصری نقش مهمی در تهییج جنسی مردان ایفا میکند. مردان از لحاظ جنسی موجوداتی بصری هستند اما زنان بیش از آنکه با نگاه کردن و یا لمس کردن از لحاظ جنسی

برانگیخته گردند، نسبت به کلام و واژه ها و لحن صدا از خود واکنش نشان داده و برانگیخته میگردند. عدم آگاهی نسبت به این تفاوت بارز میان دو جنس میتواند برای زنان و مردان مشکل

ساز باشد.

تخیلات نیز نقش بسیار قدرتمندی در تهییج جنسی مردان ایفا میکند.این بدان معناست که مردان بسیار در مورد رابطه جنسی خیالپردازی میکنند. یافته ها بیانگر آن است که مردان 3 برابر

زنان برقراری رابطه جنسی را در رویاهای خود میبینند.

مردان و زنان در سطح انرژی و تمایلات جنسی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. زنان معمولا یک باطری و یا منبع انرژی دارند که تمام کارهای خود را با آن انجام میدهند از قبیل کار، مراقبت و

رابطه جنسی. اما مردان یک باطری تعبیه شده یدک صرفا برای برقراری رابطه جنسی همواره در اختیار دارند. بدین مفهوم که یک مرد ممکن است مانند یک دونده ماراتون خسته و ناتوان

باشد اما کماکان انرژی کافی برای برقراری رابطه جنسی در اختیار خواهد داشت. اما این سناریو برای زنان هیچ مصداقی ندارد. اما تصور ''خیلی خسته برای برقراری رابطه جنسی''

بندرت به ذهن یک مرد خطور میکند. این مسئله به ساختار مغزی زن و مرد مربوط میگردد. میل جنسی زنان شدیدا به بخش احساسی و عاطفی مغزشان مرتبط است. میل جنسی

مردان کمتر به احساسات مقید است. این تفاوت نیز میتواند تنش جنسی بزرگی را میان زنان ومردان پدید آورد. اما این نیز یک تمایز بیولوژیکی میباشد.

زنان و مردان هر دو تحت تاثیر سیکل هورمونی قرار دارند. اکثر زنان سیکل 28 روزه ای داشته که بروی خلق و خو و تمایلات جنسی آنان تاثیر گذاراست. مردان نیز دارای سیکل

بیولوژیکی هستند. مردان دارای انباشت تستوسترون 3 روزه در بدن خود میباشند. یک مرد معمولی دارای سائق جنسی 3 روز در میان میباشد. یعنی تمایل دارد حداقل 3 روز در میان

رابطه جنسی داشته باشد. اما این سیکل نیز همچون سیکل زنان در افراد مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. البته این موضوع نباید توجیهی برای زیاده خواهی مردان باشد از آنجایی که این

تمایلات قابل کنترل میباشد.

خیانت جنسی برای مردان و خیانت احساسی (رابطه صمیمی) برای زنان غیر قابل تحمل است. بدین مفهوم که برای یک مرد حتی تصور خیانت جنسی همسرش میتواند واکنش شدیدی در وی ایجاد کند. اما در زنان بیشتر از این موضوع هراس دارند که نکند همسرشان آنها را رها کرده و عاشق زن دیگری شود.

پیک جنسی (اوج تمایلات جنسی) در مردان در سن 18 سالگی و در زنان در سنین 35 تا 40 سالگی میباشد. یکی دیگر از تفاوتهای فاحش.

شدت اورگاسم (اوج لذت جنسی) در زنان بیشتر از مردان میباشد.

مدت رسیدن به اوج لذت جنسی در مردان کمتر از 3 دقیقه و در زنان 10 تا 20 دقیقه(حداقل 12 دقیقه) بطول می انجامد.ی کی دیگر از تفاوتهای دردسر ساز.

کاهش تناوب روابط جنسی در مردان وزنان واکنشهای متفاوتی ایجاد میکند: در مردان میل جنسی افزایش یافته، سریعتر تحریک شده و آسانتر به اوج لذت جنسی میرسند اما در زنان

کاملا برعکس است بطوری که میل جنسی کاهش یافته، به سختی برانگیخته میگردند و رسیدن به اوج لذت جنسی بسیار دشوار میگردد. یکی دیگر از تفاوتهای مشکل آفرین.

2- روانشناختی:

* تفکر غالب در مردان: جدایی (استقلال)، موفقیت، شغل و در زنان: وابستگی(تعلق)، گفتگو و رابطه میباشد.

* زنان بیشتر از مردان نگران سلامتی خود هستند.

* زنان به پول به چشم ابزار مینگرند اما مردان به عنوان منبع قدرت.

* زنان بیشتر از مردان از دیگران در خواست کمک میکنند.

* مردان از لحاظ جنسی حسد میورزند زنان از لحاظ احساسی و رابطه صمیمی.

* وفاداری در زنان بیشتر از مردان است.

* مردان بیشتر به اشیاء و اهداف و زنان به افراد و احساسات علاقه مند میباشند.

*مردان هیچگاه در مورد مشکلاتشان صحبت نمی کنند مگر آنکه بخواهند نظر و اندرز یک کارشناس را جویا گردند. درخواست کمک از دیدگاه مردان ضعف تلقی میگردد.

*مردان پرخاشگر، جنگجو تر و سلطه جو تر از زنان میباشند.

* دغدغه فکری مردان وضعیت مالی و زنان جذابیت فیزیکی است.

* مردان بیشتر منطقی، تحلیل کننده و خرد گرا هستند زنان بیشتر خلاق، کل نگر و احساساتی.

*برخلاف تصور مردان بیشتر از زنان نسبت به پایان یافتن رابطه آسیب پذیر تر و وابسته تر میباشند و در صورت پایان یافتن یک رابطه خرد میگردند. زیرا مردان معمولا دوستان و پشتیبان احساسی کمتری نسبت به زنان دارند.

* مردان نصیحت زنان را به منزله عدم کفایت و شایستگی خود قلمداد میکنند.

* مردان برای دلداری دادن زنان آزرده راه حل برای مشکلاتشان ارائه میدهند اما این عمل از سوی زنان بی توجهی به احساساتشان تفسیر میگردد.

1- تک تک سلولهای مردها با سلولهای زنها تفاوت دارند. این تفاوت در ترکیب کروموزوم های داخل سلول تعیین کننده جنسیت یک انسان است.

2- زنها بطور متوسط عمر طولانی تری دارند. عمر متوسط زنها در غرب بین سه تا چهار سال بیشتر از مردهاست.

3- میزان سوخت و ساز در بدن مردها و زنها با هم فرق دارد. زنها معمولاً انرژی کمتری مصرف می کنند.

4- استخوان بندی زنها با مردها با هم فرق دارد. زنها دارای جمجمه کوتاهتر، چهره پهن تر، چانه کوتاه تر، پاهای کوتاه تر و بدن کشیده تری هستند. دندانهای مردها قوی تر است.

5- زنها دارای شکم، کلیه، کبد و آپاندیس بزرگتری هستند ولی ریه آنها از ریه مردها کوچکتر است.

6- برخی از کارآئی ها فقط ویژه زنهاست و در بدن مردها وجود ندارد، مثل: قاعدگی، حاملگی و تولید شیر. این فعالیتهای جسمی روی رفتار و احساس زنان تأثیر فراوان دارد.
عملکرد بعضی از غدد در مرد و زن متفاوت است. غده تیروئید زنها بزرگتر و فعال تر است ودر دوران قاعدگی و حاملگی بزرگتر هم می شود و استعداد گواتر در زنها، بالاتر از مردهاست و همچنین مقاومت زنها در مقابل، بالاتر بوده و از پوست نرم تری برخوردار هستند و بدنشان از مردها کم مو تر است. زیر پوست زنها لایه ای از چربی وجود دارد که در زیبایی آنها مؤثر است. بزرگی و فعالیت بیشتر غده تیروئید همچنین باعث عدم ثبات احساسی زنها می شود و در نتیجه میزان خنده و گریه در زنها بیشتر است.

7. خون زنها دارای آب بیشتر و 20% گلبول قرمز کمتر است، بنابر این اکسیژن کمتری در بدن زنها تولید می شود و آنها زودتر خسته می شوند و امکان غش کردنشان بیشتر است. در انگلستان ساعات کار را در روزهای گرم از 10 ساعت به 12 ساعت افزایش دادند و در نتیجه میزان حوادث بین زنهای کارگر 150% افزایش یافت، در حالی که در مردها ثابت ماند.

8. قدرت جسمی(زور) مردها 50% بیشتر از زنهاست.


9. قلب زنها تندتر می تپد(80 بار در دقیقه در مقابل 72 بار در مردها)، فشار خون زنها که بطور متوسط 10 درجه کمتر از مردهاست، مرتب در نوسان است، اما امکان مبتلا شدن به بیماری فشار خون در آنها کمتر از مردهاست(حداقل تا قبل از یائسگی).


10. گنجایش ریه های زنها کمتر است.


11. از آنجا که میزان سوخت و سوز بدن زنها کمتر از مردها در هوای گرم مختل می شود، زنها هوای گرم را بهتر تحمل می کنند




سایر فرقها


جنسهای مخالف افزون بر این همه تفاوتهای جسمی، از دیدگاه احساسی هم با هم فرقهای زیادی دارند. شوهر خردمند و متعهد، مردیست که به دنبال آگاهی از نیازهای روحی

همسرش بوده و برای بر آورده کردن آنها به خوبی بکوشد.


بطور خلاصه، در زنها عشق و اتکاء به نفس مثل حلقه های زنجیر به هم متصل هستند. داشتن لحظات رومانتیک با همسر، برای مردها خوش و به یاد ماندنی است، اما واجب نیست. در

صورتیکه این لحظات برای زنها مثل خون جاری در رگها، حیاتی است. اعتماد، اطمینان، میل جنسی و انگیزه ادامه زندگی در زنها اغلب رابطه مستقیمی با آن لحظاتی دارد که احساس

کنند عمیقاً مورد احترام همسرشان قرار گرفته اند.

برای همین است که هدیه های کوچکی مثل گل، شیرینی و یا یک یادداشت عاشقانه برای زنها بسیار مهمتر از مردهاست. و باز به همین دلیل است که معمولاً این خانمها هستند که

تلاش می کنند شوهرشان را از پای تلویزیون و یا پشت روزنامه به سوی خود متوجه کنند و یا به سالگردهای مختلف خیلی اهمیت بدهند و آنرا هیچوقت فراموش نکنند.


بعضی ها به اشتباه فکر می کنند که زنها زیادی رؤیایی هستند و از روی خودخواهی و یا دمدمی مزاجی به اینگونه رویدادها اهمیت زیادی می دهند. اما زن اینطور آفریده شده.


نکته دیگری که مردها باید بدانند این است که زنها بیشتر از مردها به خانه و وسایل آن اهمیت می دهند. شاید بشود این را با غریزه لانه سازی پرنده ها مقایسه کرد. من سالها شاهد این

توجه خاص جنس مؤنث به خانه و کاشانه بوده ام، البته بعضی زنها هم خانه خود را تمیز و مرتب نگاه نمی دارند، اما حتی در همین گروه از زنها هم این توجه خاص دیده می شود.

گاهی وقتها شوهرها اهمیت وجود این غریزه را در زنها به خوبی درک نمی کنند.



به حرفهای این خانم دقت کنید :


ما چند سال پیش یک کباب پز گازی خریدیم و یک لوله کش در زمانی که من و همسرم سر کار بودیم آمده و آنرا در حیاط خانه نصب کرد.

عصر که به خانه آمدیم، هر دو متوجه شدیم که کباب پز حدود 20 سانتی متر بلندتر از آنچه قرار بود، نصب شده بود. هر دو به کباب پز نگاه می کردیم و واکنشهای متفاوتی نشان دادیم:

من گفتم: " بله کار لوله کش خوب نبوده، یک کمی بلنده. خوب امشب شام چی داریم؟"

اما همسرم موضوع را جدی تر گرفته بود. " او گفت کباب پز رو توی هوا نصب کرده. باید برگرده و درستش کنه."

من می توانستم آن وضع را تحمل کنم. فقط کمی بلند بود. زیاد مهم نبود. اما برای همسرم خیلی هم مهم بود. چرا؟

چون دیدگاه ما نسبت به خانه با یکدیگر فرق دارد. در نهایت با لوله کش تماس گرفتیم و خواستیم که برگردد و آنرا درست کند.


من فقط به مردان توصیه نمی کنم که در اینگونه موارد خود را با خواسته های همسرشان هماهنگ کنند، بلکه از زنها هم می خواهم که به علایق و نظرات شوهرشان توجه نشان

بدهند.


برای مردها رعایت شدن خواسته هایشان از جانب همسر اهمیت زیاد دارد. نتیجه یک بررسی در این مورد که چه چیزی برای شوهرها از همه مهم تر است و توقع دارند که همسرشان

آن را درک کند، خیلی جالب بود. مردها دنبال مبلمان گرانقیمت، اتاق اختصاصی و از این قبیل چیزها نبودند. آنها خواهان آرامش در خانه بودند.

رقابت و فشار در محیط کار آنچنان سنگین است و جلب رضایت مدیران به قدری انرژی می برد که خانه باید مانند لنگرگاهی باشد که مرد بتواند در آن با آرامش ساکن شود.

یک زن عاقل همه سعی خود را انجام می دهد تا این خواسته مهم شوهرش را در محیط خانه برآورده کند.

امروزه خیلی از خانمها هم بیرون از خانه کار می کنند و آنها نیز نیازمند آرامش هستند و این مشکل اصلی در خانه هایی است که زن و شوهر هر دو شاغل هستند. و اما در خانه هایی

که پدر یا مادر مجرد است، مسئله از این هم پیچیده تر است. من راه حل ساده ای برای حل این مشکل ندارم. اما اطمینان دارم که زیستن در یک محیط " ناامن" می تواند باعث بی ثباتی

روحی و احساسی و حتی بیماری جسمی شود.

ترکیب خانواده به هر شکلی که باشد، باید به هر حال به ایجاد محیط امن و آرام اولویت بالایی بدهد.

هدف من از این مقاله کوتاه فقط بیان کردن ویژگیهایی متفاوت در جنسهای مختلف نیست. این را همه می دانند. من می خواهم همچنین عنوان کنم که خداوند زن و مرد را متفاوت آفریده

و ما باید به این تفاوتها احترام بگذاریم.

همین ویژگیهای منحصر به فرد است که به زندگی زن و مرد رنگ و تازگی می بخشد و آنها را به یکدیگر نیازمند می کند.

اگر زن و مرد مانند یکدیگر بودند، زندگی یکنواخت و خسته کننده می شد.

اگر خداوند آدم را خواب کرده، از دنده وسط او آدمی کاملاً مشابه اولی درست می کرد، کاری تکراری انجام داده بود. ولی او زنی آفرید و به آدم هدیه کرد.

خداوند آدم را سخت جان تر و خشن تر آفرید و در حوا لطافت و غریزه پروراندن را نهاد و آن دو را برای خواسته ها و نیازهای یکدیگر جور کرد، و رابطه بین آنها را به رابطه بین ایمانداران با

خودش یعنی عیسی تشبیه کرد، که مثال بسیار زیبایی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.