مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

نکاتی کلیدی برای برطرف کردن اظطراب و استرس

درود - اول با یک فکر آزاردهنده شروع می‌شود که بعد فکرهای دیگری در سرتان ایجاد می‌کند و بدون اینکه بفهمید طوفانی از این نوع افکار در ذهنتان ایجاد می‌شود و باعث می‌شود شروع به غیرمنطقی اندیشیدن کنید و انرژی فکری و جسمی‌تان را به هدر می‌دهید. حالا این دوست قدیمی‌تان برگشته است و غوغایی در درونتان ایجاد کرده است. احتمالاً هیچکدام از ما با این حس و تاثیرات منفی بسیار قوی آن بر زندگی غریبه نیستیم. اما راه‌ها و عادت‌های مختلفی وجود دارد که کمکتان می‌کند این نگرانی‌ها را کم کنید و خیلی راحت‌تر با چنین افکاری کنار بیایید.





1. بیشتر چیزهایی که بخاطر آن نگران می‌شوید، هیچوقت اتفاق نمی افتند.

به این جمله از چرچیل توجه کنید: "وقتی به عقب به همه این نگرانی‌ها نگاه می‌کنم، داستان پیرمردی را به خاطر می‌آورم که در بستر مرگ خود گفت که مشکلات بسیار زیادی در زندگی خود داشته است که بیشتر آنها هیچوقت اتفاق نیفتادند."

این داستان زندگی همه ماست. پس وقتی می‌فهمید که نگرانی‌ها کم‌کم در حال نمود است، این سوال را از خودتان بپرسید:


چقدر از چیزهایی که از آن می‌ترسیدم در زندگی‌ام اتفاق بیفتد، واقعاً اتفاق افتاده است؟

اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، پاسختان به این سوال این خواهد بود: خیلی کم.

و آن تعداد کم اتفاقات بد هم به اندازه که انتظار داشته‌اید دردناک نبوده‌اند. نگرانی‌ها دیوهایی هستند که خودتان در ذهنتان می‌سازید. پرسیدن مرتب این سوال از خودتان و یادآور شدن به خودتان که چقدر این نگرانی‌ها کوچک هستند، آرام ماندن قبل از اینکه آن نگرانی به یک طوفانی از افکار منفی تبدیل شود، را بسیار ساده‌تر می‌کند.



2. از گم شدن در ترس‌های مبهم خودداری کنید.

وقتی ترس‌ها در ذهنتان توام با ابهام هستند، خیلی راحت در آن نگرانی‌های افراطی و داستان‌های فاجعه‌آمیزی که برای خودتان می‌سازید، گم خواهید شد. پس برای روشن کردن این افکار از خودتان سوال کنید:

صادقانه و منطقی، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

وقتی به این سوال پاسخ دادید، زمانی را برای بررسی و فکر کردن به اینکه اگر آن اتفاق بیفتد، چه می‌توانید بکنید اختصاص دهید. تجربه ثابت کرده است که بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد آنقدرها که فکر می‌کنید ترسناک نیست. چند دقیقه وقت گذاشتن برای روشن و واضح کردن این افکار کمکتان می‌کند در زمان و انرژی بسیار زیادی از خودتان صرفه‌جویی کنید.


3. سعی نکنید حدس بزنید در فکر دیگران چه می‌گذرد.
اینکه سعی کنید فکر کسی را بخوانید معمولاً خیلی درست از آب درنمی‌آید. درمقابل خیلی راحت یک داستان خیلی افراطی و فاجعه‌بار در ذهنتان می‌سازد. بنابراین باید راهی انتخاب کنید که به نگرانی‌ها و سوءتفاهمات کمتری منجر شود.

حرف بزنید و چیزی که می‌خواهید بدانید را سوال کنید. با اینکار آزادی بیشتری در روابطتان ایجاد خواهید کرد و با جلوگیری از بروز مشاجرات و منفی‌گرایی ارتباطات شادتری خواهید داشت.



4. در موقعیتی که می‌دانید نمی‌توانید درست فکر کنید، دست از فکر کردن بکشید.

خیلی وقت‌ها وقتی گرسنه‌تان است یا می‌خواهید بخوابید، ذهنتان بسیار آسیب‌پذیر است. به همین دلیل نگرانی‌ها راحت‌تر در ذهنتان پدیدار می‌شود. خیلی وقت‌ها بخاطر همین احساسات ساعت‌های دردناک زیادی را خواهید گذراند.

فقط کافی است که خیلی زود این افکار را بشناسید و به خودتان بگویید:


بعداً که ذهنم بازتر و سرحال‌تر بودم به این مسئله فکر می‌کنم. البته این به کمی تمرین نیاز دارد اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد و تفاوت بسیار زیادی در زندگیتان ایجاد خواهد کرد.

5. یادتان باشد، آدمها آنقدرها که شما تصور می‌کنید به شما و درمورد شما فکر نمی‌کنند.

آنها خودشان بسیار مشغول فکر کردن به نزدیکانشان و به این فکر می‌کنند که دیگران درموردشان چه فکر می‌کنند. پس لازم نیست غرق در نگرانی فکر کردن به این شوید که دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند. اجازه ندهید این افکار شما را از زندگی‌تان عقب بیندازد.


6. ورزش کنید.

هیچ چیز مثل ورزش کردن فشارهای درونی‌تان را تخلیه نمی‌کند و ورزش باعث می‌شود احساس قطعیت و تمرکز بیشتری هم داشته باشید. بنابراین بااینکه ورزش کردن کمکتان می‌کند جسم قوی‌تری بسازید، اما انگیزه اصلی‌تان برای انجام آن باید فواید عالی و فوق‌العاده آن برای فکر و ذهنتان باشد.


7. نگرانی‌تان را زیر روشنایی ببرید.

با زیر نور بردن آن نگرانی بزرگتان و حرف زدن درمورد آن با یکی از نزدیکانتان، دیدن واقعیت ماجرا برایتان خیلی راحت‌تر خواهد شد. بیرون ریختن نگرانی‌ها تفاوت بزرگی در وضعیتتان ایجاد می‌کند و بعد از مدتی به این فکر خواهید کرد که چه بود که اینقدر برایش نگران شده بودید.

گاهی‌اوقات آن فرد فقط کافی است که به حرف‌های شما گوش کند و گاهی اوقات هم خیلی خوب است که از طرف‌مقابلتان کمک بگیرید تا یک راه‌حل عملی‌تر و مفیدتر پیدا کنید. اگر در آن لحظه کسی را ندارید که با او دومورد نگرانی‌ که ذهنتان را درگیر کرده صحبت کنید، با نوشتن آن را بیرون بریزید. فقط کافی است که آن را به بیرون از ذهنتان بیاورید تا آرام‌تر شوید.



8. زمان بیشتری را در زمان حال بگذرانید.

وقتی زمان زیادی را به زندگی کردن گذشته در ذهنتان سپری می‌کنید، بیشتر دچار نگرانی‌های مربوط به آینده خواهید شد. وقتی هم که زمان زیادی را غرق در آینده می‌شوید، راحت‌تر اتفاقات بد به ذهنتان خطور می‌کند. بنابراین سعی کنید بیشتر وقت و تمرکزتان را صرف زمان حال کنید.

دو راه عالی برای ارتباط برقرار کردن با اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتد عبارتند از:

- سرعتتان را کم کنید. همان کاری که در زمان حال انجام می‌دهید را ادامه دهید اما کمی سرعتتان را پایین بیاورید. با اینکار آگاهی بیشتری درمورد اتفاقاتی که در آن لحظه و در اطرافتان می‌افتد پیدا می‌کنید.


- قطع کنید، دوباره وصل شوید. اگر احساس می‌کنید نگرانی‌‌هایتان در حال پدیدار شدن است، با فریاد زدن این جمله در ذهنتان به خودتان آن فکر را قطع کنید: دست بردار! بعد با یک تا دو دقیقه وقت گذاشتن برای تمرکز بر اتفاقاتی که در همان زمان و مکان می‌افتد، دوباره با زمان حال ارتباط برقرار کنید. آن را با همه حس‌های خود در آغوش بکشید. آن را حس کنید، ببینید، ببویید، بشنوید و روی پوستتان لمسش کنید.



9. دوباره روی قدم کوچکی که برای جلو رفتن می‌توانید بردارید تمرکز کنید.

برای بیرون ریختن نگرانی‌ها و خالی کردن ذهنتان خیلی خوب است که سریع وارد عمل شوید و برای حل مسائل و مشکلات مربوط به چیزی که باعث نگرانی‌تان شده است قدم بردارید. پس از خودتان بپرسید:

آن قدم کوچکی که می‌توانم همین الان برای بهبود وضعیتم بردارم چه می‌تواند باشد؟

بعد روی آن کار متمرکز شوید. بعد از آن می‌توانید به قدم کوچک بعدی فکر کنید و باز وارد عمل شوید

هفت درسی که میتوان از زندگی آموخت

تحصیل موضوعی با ارزش در جامعه به شمار میرود. در مدرسه تاریخ انسانیت را به شما آموزش میدهد و کمکتان میکند در زمینه کاری خودتان استاد شده و برای کار کردن در دنیای واقعی آماده شوید. بدون آموزش و تحصیلات خوب، دستیابی فرد به موفقیت دچار مشکل خواهد شد.

آموزشهایی که مدرسه و دانشگاه ارائه میدهد، با درسهایی که زندگی به اجبار به شما می آموزد قابل قیاس نیست. زندگی ما را به سمت موقعیتهایی سوق می دهد که خیلی وقتها باعث ویرانی ما میشود اما در عین حال به ما قدرت میدهد. خیلی وقتها بارها و بارها زمینمان میزند تا توانایی ما برای برخاستن دوباره را بسنجد. زندگی ما را تا مرز شکستن خم میکند تا استقامت و انعطافپذیری درونیمان را بالا ببرد. بله باید بجنگیم اما از طریق همین جنگیدنهاست که خواهیم درخشید.

همه ما در مسیر زندگی با موانعی روبه رو میشویم. زندگی هم مثل کلاس درس، هفت درس مهم به ما میدهد. رد شدن از این هفت آزمایش زندگی نیازمند عبور کردن از یکی، قویتر شدن و رفتن به مرحله بعدی است.









1.
درس دادن و گرفتن

هیچ چیز بدون عوض از شما گرفته نمیشود. این یعنی چیزهایی که از دست میدهید به طریقی جبران میشوند. از دست دادن همیشه همراه با فهمیدن بهای آن چیز است. مگر اینطور نیست که همیشه وقتی چیزی را از دست میدهیم چیز دیگری را بدست می آوریم؟ همیشه به دنبال از دست دادن چیزی، به طرق مختلف، چیزهای دیگری به دست می آورید. وقتی دری به رویتان بسته میشود، تنها کاری که باید بکنید این است که به دنبال دری باشید که به رویتان باز شده است.

2. درس زمان و صبر
زمان میتواند بهترین دوست یا بزرگترین دشمن ما باشد. در زمان سختیها، زمان بسیار کند میگذرد اما وقتی از زندگی راضی هستیم، زمان مثل باد میگذرد. زمانبندی مهمترین چیز است. ارتباط زمان و صبر در وقت سختیها خودش را نشان میدهد: میخواهیم چیزی همان لحظه اتفاق بیفتد. اما زمان به ما یاد میدهد که باید صبور باشیم، خصوصیتی که میتواند رویکرد ذهنی ما را به کلی تغییر داده و زمان را به جبهه ما بکشاند.

3. درس درد و ترس
این دو احساس هیچکس را از درس سختی که به آنها میدهد، رها نمیکند. طبق میل شما هم رفتار نمیکنند. البته ممکن است در فواصل مختلف برایتان اتفاق بیفتند اما همه ما گاهی گرفتار ترس و درد میشویم. راه فراری از درد نیست. باید روی دردهایمان کار کنیم، آنها را شناخته و در آغوششان بگیریم. اما به هر ترتیبی شده باید از ترس دوری کنید. از چیزی که میترسیم همیشه وارد زندگیمان میشود و به این تریتیب بدون اینکه بفهمیم به جای امکاناتمان ترسهایمان را نشان میدهیم. از تجربه درد نترسید، هدف آن را فهمیده و از آن برای بالا بردن سطح خودآگاهیتان استفاده کنید. اما تا جایی که میتوانید با ترس همراه آن مقابله کنید.

4. درس هدف زندگی
همه ما در زندگی هدفی داریم اما خیلی از ما یا آن را پیدا نکرده ایم یا هنوز درمورد آن وارد عمل نشده ایم. وقتی طبق استعدادها، توانایی های ذاتی و علایق طبیعیمان عمل میکنیم، متوجه میشویم که موفقیت برایمان بسیار ساده تر میشود. به این ترتیب، به کاری که میکنیم عشق خواهیم ورزید. آنوقت دیگر به کارمان بعنوان یک شغل نگاه نمیکنیم، بلکه آن را ندایی میبینیم که صدایمان میکند. این درس به ما یادآوری میکند که برای زندگی کردن یک دلیل واقعی داریم که هم باید هدف زندگیمان را برآورده کند و هم امنیت مالیمان را. پس هر روز کار یا سرگرمیهایتان را برحسب استعدادهایتان انتخاب کنید.

5. درس روابط
روابط حلقه اتصال ما به دنیای بیرون است. این ارتباطات ما انعکاس درونی ترین مشکلات، امیال و کمبودهای ما هستند. باید اینطور باشد که شریک زندگی شما، نیمه گمشده تان باشد اما شما را مجبور خواهد کرد روی تکه های گمشده درونیتان هم کار کنید. با روبرویی با چالشهای روابط، میتوانیم از ارتباطاتی سالم و دلنشین با اطرافیانمان و مهمتر از آن با خودمان لذت ببریم. ما میتوانیم با حل کردن مشکلاتی که در روابطمان ایجاد میشود، خودمان را تغییر دهیم. با تشخیص مشکلاتی که مداوم با دیگران برایتان اتفاق میافتد شروع کرده و بعد روی آنها کار کنید.

6. درس ثبات و تغییر
ثبات و تغییر باید در تعادل باشند. ما نمیتوانیم دوره های تغییر طولانی را تحمل کنیم اما ثبات از این تغییرات ناخوشایند حاصل میشود. اما این اصلاً کار آسانی نیست، این تغییرات غیرقابل پیش بینی ما را از محدوده امنمان بیرون میکشد. رمز موفقیت در کنار آمدن با تغییر، درک این است که منطقه امن شما گروهی از موقعیتهای خارجی نیست بلکه یک محل طلایی درون شماست. باید بدانید که تغییر موقتی است و شما را به یک موقعیت ثابت میرساند.

7. درس پیشرفت
خلاصه همه درسها، درس پیشرفت به ما یاد میدهد که زندگی پیش میرود. ممکن است آزمایشات مختلف به ما آسیب زده باشند اما جای این زخمها از ما دربرابر آسیبهای آینده محافظت میکند. وقتی بتوانیم از اشتباهات گذشته درس بگیریم و رفتارهای جدیدی که نتایج متفاوتی خواهند داشت انجام دهیم، پیشرفت خواهیم کرد. اگر رفتاری متفاوت با آنچه در گذشته داشته اید از خود نشان دهید، پیشرفتی عالی خواهید داشت. و جهتی که به آن سمت پیش میروید، فقط به تصمیم خودتان بستگی دارد.

درسهای زندگی، جدا از آموزشهایی که در مدرسه و دانشگاه دریافت میکنید، به ما کمک میکند نسبت به تواناییهایمان آگاهی پیدا کنیم. ممکن است مورد آزمایش قرار گیریم، اما با درک حقیقت این آزمایشات میتوانیم به راحتی بر چالشهای زندگی پیروز شویم.

نوشتن دفتر خاطرات




دفتر خاطرات رمانتیک ترین و هیجانی ترین راه نوشتن هیجانات است. در دنیای مجازی وبلاگ ها مکان مناسبی برای ثبت خاطرات مثبت و کمک به دیگران در
عرصه اطلاع رسانی است. دکتر سفیدچیان درباره تاثیر نوشتن بر ایجاد آرامش فرد گفت: نوشتن چه درباره خاطرات و چه غیر خاطرات باعث ایجاد آرامش در فرد می شود و تقریبا مطالعات زیادی در حوزه روان شناختی و روان پزشکی نشان داده که مغز با به یاد آوردن خاطرات تحریک می شود و این موضوع کمک می کند که فرد به آرامش برسد.
وی در ادامه افزود: در تحقیقاتی از برخی افراد خواسته شد که خاطرات منفیشان را بر روی کاغذ بنویسند که این موضوع نشان داد که پس از آن فرد به آرامش رسیده است در واقع روند نوشتن بر فرد تاثیر درمانی گذاشته است. این روان پزشک با اشاره به اینکه در حوزه روان شناختی نوشتن، مدل جدید محسوب می شود تا فرد بتواند با رنج هایی که در خاطراتش وجود دارد کنار بیاید، ابراز داشت: این موضوع جنبه تاریخی نیز دارد وقتی گذشته بشر را نگاه می کنیم می بینیم که در غار ها بشر تلاش کرده تصاویر را بکشد و آن ثبت نماید. سفید چیان ادامه داد: به هر شکلی که هیجانات فرد بروز پیدا کند، حائز اهمیت است و یکی از این روش ها نوشتن محسوب می شود؛ وقتی تجربیات خود را در مسئله ای می نویسیم به آن قاطعیت می بخشیم و آن را هدفمند می کنیم و با این کار درباره تجارب خود سخن می گوییم.

با نوشتن و حذف مطالب زاید می توانیم برای خود آرامش ایجاد کنیم
این روان پزشک با اشاره به این که از راه نوشتن بیشتر می توانیم افکار و اندیشه های خود را بشناسیم خاطرنشان کرد: با این شیوه می توان درباره افکار نظر داده و آن را ارزیابی کنیم؛ وقتی مشکلات نوشته می شود راه های مختلف در زمینه حل آن به ذهن ما خطور می کن، این افکار قابل نوسازی می شود و در نوشتن ما می توانیم جاهایی را خط بزنیم یعنی وقتی یک احساس یا نوشته یا ذهنیت آزار دهنده را در قالب نوشته تغییر دهیم. سفیدچیان با بیان این که در نوشته می توانیم فاز منفی را به فاز مثبت تغییر دهیم، افزود: با نوشتن و حذف مطالب زاید و نا خوشایند می توانیم به خود کمک کنیم تا آرامش ایجاد شود.
وی درباره این که فرد باید چه چیزهایی بنویسد، گفت: گاهی خاطره، داستان، دل نوشته یا منویات درونی نوشته می شود که این موضوعات جایگاه خود را دارند و در یک پله بالا تر و عمیق تر نگاه کردن موضوع می توانیم از احساسات خود نیز بنویسیم زیرا این کار به تخلیه هیجانی، روحی و روانی در فرد بسیار کمک می کند.

با نوشتن احساسات و شناخت آن ها احساس مثبت را در خود ایجاد کنیم
سفیدچیان در ادامه تصریح کرد: وقتی فرد از احساساتش می نویسد درواقع برای دل خود می نویسد و با این روش احساسات شناخته می شوند و می توانیم آن را از افکار جدا کنیم در این حالت احساساتی که ناشناخته هستند را خواهیم شناخت برای مثال این که غمگین یا شاد هستیم و یا این که در حالت تعجب قرار داریم و از این طریق احساسات مثبت جایگزین کنیم.

وی با بیان اینکه برخی معتقد هستند که احساسات باعث بروز رفتارهایی می شود، ابراز داشت: وقتی که احساس خود را بشناسیم و بتوانیم آن را در قالب نوشته مرور و تغییر دهیم مطمئنا می توانیم یک سری از رفتارمان را نیز تغییر دهیم. این روان پزشک با اشاره به این که برخی معتقدند که افکار جلو تر از احساسات است و اگر بتوانیم افکارمان را بنویسیم در واقع توانسته ایم احساسمان را نیز تغییر دهیم، تاکید کرد: کسانی که مضطرب و افسرده می شوند و دارای مشکلات اعصاب و روان هستند یک سری افکار اتوماتیک و منفی دارند که اگر این افکار نوشته و شناخته شده و نوسازی شوند، همان گونه که فکر منفی باعث رفتار منفی می شود می توانیم آن را به فکر و رفتار مثبت تغییردهیم.

نوشتن ، اثرات درمانی فوق العاده ای دارد
نوشتن درمان استاندارد غیر دارویی در حوزه روان شناسی محسوب می شود
وی در ادامه افزود: نوشتن اثرات درمانی فوق العاده ای دارد، این شیوه در حوزه روان شناختی و مدل های روان درمانی تحت عنوان رفتار درمانی یا شناخت درمانی شکل گرفته است؛ نوشتن درمان استاندارد غیر دارویی در حوزه روان شناسی و روان پزشکی است که بسیار جا افتاده و باعث حل بسیاری از مشکلات اعصاب و روان می شود. این روان پزشک به یادآوری نکته ای پرداخت و گفت: افرادی که به مشاوره مراجعه می کنند به مشاور بگویند تا رفتاری که موجب شناخت افکار می شود را به آنان آموزش دهند.

داشتن دفتر خاطرات یکی از قدیمی ترین و موثر ترین راه های ابراز هیجانات است
سفیدچیان درباره نوشتن چند توصیه را بیان و تاکید کرد: دفتر خاطرات یکی از قدیمی ترین، محبوب ترین و رمانتیک ترین راه های نوشتن هیجانات است، البته ما بسیار کم عادت به نوشتن داریم باید بدانیم اصولا نوشتن داستان زندگی توسط فرد در این زمینه بسیار کمک کننده است. وی در ادامه افزود: یادداشت های مرور کار ها و خاطرات روزانه بسیار توصیه می شود اینکه فرد بتواند نسبت به پدرو مادر و هر کسی که بزرگترش محسوب می شود نامه بنویسد و هیجاناتی را که نتوانسته بر زبان بیاورد با این شیوه بازگو کند. این روان پزشک افزود: این روش بسیار به فرد کمک می کند و یا این که نامه نوشتن بدون آدرس در بروز هیجانات و احساسات کمک کننده است. سفیدچیان با اشاره به این که نوشتن رویا ها و خواب ها نیز یکی از راه ها برای کمک به بروز هیجانات و احساسات است، اظهارکرد: ما معمولا خواب ها را به خاطر نمی آوریم و زود آن ها را فراموش می کنیم پس نوشتن رویا ها در تخلیه هیجانات مفید است.

وی ادامه داد: با توجه به این که اکنون دنیای مجازی وجود دارد فعالیت در این عرصه می تواند حائز اهمیت باشد پس با ساخت وبلاگ ها می توان دل نوشته ها را نوشت و از این طریق در فضای مجازی قرار داد زیرا در کشورهای توسعه یافته یکی از شاخص ها در زمینه بیان احساسات در فضای مجازی است و افراد یادداشت های روزانه خود را به این شکل می نویسند. این روان پزشک گفت: جدای از آسیب هایی که فضای مجازی ممکن است داشته باشد اگر نکات مثبتی در این نوشته ها باشد می تواند به دیگران هم در عرصه اطلاعات کمک کند.

سفیدچیان اظهار کرد: با این روش کسانی که کیلومتر ها دورر تر هستند نیز می توانند این مطالب را بخوانند و اگر در این زمینه نظری دارند در قالب کامنت آن را بیان کنند البته ما این راهکار را زمانی توصیه می کنیم که این افکار جنبه مثبت دارد. وی درباره راهکار تغییر خاطرات منفی به مثبت و یا فراموش کردن خاطرات منفی ابراز داشت: اگر نوشتن خاطرات منفی بر اساس موضوعات مطرح شده باشد به این شکل که فرد نوشته ها را بازبینی و نگاه کند و با کسی در این زمینه مشورت کند، بیان احساسات و افکار داشته باشند و با قرار دادن این موضوعات در کنار یکدیگر مطمئنا می تواند پس از آن افکار مثبت را جایگزین کند. سفیدچیان در ادامه افزود: اگر چه صرف نوشتن آرامش بخش است اما اگر قرار است معطوف به هدف باشد باید این سبک را یاد بگیریم اینکه چه کنیم که افکار، خاطرات افکار منفی را چگونه به افکار مثبت تغییردهیم؟ این موضوع یک مهارت است که باید به فرد آموزش داده شود.

زنان در زمینه نوشتن از مردان موفق تر هستند
این روان پزشک در پاسخ به این پرسش که در زمینه نوشتن زنان یا مردان موفق تر هستند، تصریح کرد: معمولا خانم ها به دلیل تفاوت روان شناختی زن و مرد که در حوزه ادبیات و مسائل اجتماعی بسیار نزدیک تر هستند امکان دارد در این زمینه موفق تر باشند اما در کل به جنس خاصی بستگی دارد. سفیدچیان درباره بالا بودن سرعت زندگی درعصر تکنولوژی و زمان بر بودن نوشتن تاکید کرد: ما وقتی می خواهیم کلمات نوشته شود در واقع برای دیده شدن است وقتی کلمات نوشته می شود درواقع خاطره می شود و ما با نوشتن آن را تکرار می کنیم یعنی مانند جریان یک فیلم است به این معنا که وقتی دیده می شود فقط یک فیلم است اما وقتی نوشته می شود در واقع گفته، خوانده و دیده شده است به این دلایل اثر بخش خواهد بود البته در این زمینه فرد نمی تواند راز هایش را هرجایی بازگو کند اما با نوشتن برای خود می تواند یک مرور ذهنی انجام دهد.

چطور با مرگ عزیزان کنار بیاییم؟

کنار آمدن با مرگ عزیزان یکی از دشوارترین کارهاست که معمولاً برای آن آمادگی ندارید. همانطور که انسان‌ها با هم متفاوت هستند، مرگ آنها هم متفاوت استدر این میان خیلی‌ها نمی‌دانند به فرد داغدیده چه باید بگویند. واکنش افراد به مرگ متفاوت است؛ بعضی افراد خیلی حرف می‌زنند، بعضی‌ها خیلی کم حرف می‌زنند و یا حرف‌های نادرست می‌زنند.اما نکته مهم این است که باید مراحل مختلف سوگواری را تجربه کنید تا بتوانید مرگ آن عزیز را بپذیرید. مهم‌ترین مشکلاتی که افراد دچار می‌شوند، انکار، خشم و تنهایی است. وقتی مرگ عزیزی ناگهانی باشد واکنش معمول، عدم‌باور آن است.وقتی می‌دانید که کسی در بستر مرگ است و به اندازه کافی وقت داشته‌اید که خود را از لحاظ ذهنی برای مرگ آن عزیز آماده کنید، احتمالاً این مرحله که مرحله انکار است را موقع شنیدن خبر بیماری یا آسیب دیدگی او از سر گذرانده‌اید.بعضی‌ها تصور می‌کنند که دیدن جسد به آنها حس نزدیکی به مرحوم را می‌دهد اما خیلی‌های دیگر از آن احساس ناراحتی می‌کنند.با این حال در هنگام سوگ کاملاً طبیعی است که از دست همه عصبانی شوید. مرگ گاهی اوقات ایمان افراد را هم می‌لرزاند. گاهی اوقات می‌پرسید چرا باید اتفاقات بدی بیفتد؟ چنین احساساتی کاملاً طبیعی است. باید قبل از اینکه به مرحله پذیرش برسید، مرحله انکار و خشم را پشت سر بگذارید.به هر حال مرگ عزیزان مهم‌ترین رویداد در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید می‌شود. مرحله «بهبود» آرام و تدریجی است، زیرا پذیرش واقعیت مشکل است و فرد دچار سردرگمی می‌شود. اگر فرد مرگ را به‌عنوان واقعیت زندگی بپذیرد، غم و اندوهش کمتر می‌شود. فرد باید بپذیرد که می‌تواند با مرگ و شرایط جدید سازگار شود.با پشت سر گذاشتن مرحله رشد روان شناختی، فرد می‌تواند در مقابل رویدادهای سخت زندگی مقاوم شود. فرد باید احساس تنهایی، خشم و غم را به راحتی با دیگران در میان گذارد و امیدوار باشد و با وجود بی‌اشتهایی، غذای مقوی بخورد.غم و اندوه پس از مرگ عزیزان شامل این مراحل می‌شود: انکار و ناباوری، خشم، گناه و افسردگی. در این حالت فرد غمگین و گوشه گیر شده و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می‌شود. ولی با گذشت زمان به‌تدریج فرد به روال عادی باز می‌گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می‌گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست.علائم این افسردگی هم به این صورت خود را نشان می‌دهند: عدم‌تمرکز، بی‌خوابی، زود از خواب بیدار شدن، دیر خوابیدن، خواب طولانی و بیدار شدن با خستگی، تغییر عادات غذاخوردن، بی‌اشتهایی، عدم‌احساس مزه غذا، پرخوری و افزایش اشتها، احساس گناه، ناامیدی و تنهایی، افزایش انتقاد از خود، افکار خودکشی، انزوای شدید، افزایش مصرف دارو و آرام بخش.روانشناسان توصیه می‌کنند که در این شرایط از فرد داغدار حمایت کنید، اگر افسرده است او را به شاد بودن تشویق نکنید، زیرا آمادگی ندارد. تا زمانی که فرد تمایل دارد، در مورد موقعیت موجود و مرگ عزیز با او صحبت کنید. تـن صدایتان آرام و با محبت باشد.به فرد نشان دهید که برایتان مهم است و به او توجه می‌کنید. با توجه و علاقه، به صحبت‌های فرد گوش کنید. از تجارب مشابهی که در زندگی داشته‌اید، احساسات غم و اندوه خود را برایش تعریف کنید. هرگز نگویید: «احساساتت را درک می‌کنم».البته باید گفت زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد؛ این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان، معمولاً این مرحله یکسال به طول می‌انجامد. البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی‌تر باشد، مرحله بهبود طولانی‌تر است.با این حال فرد کم کم به مرحله‌ای می‌رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می‌شود، به آینده چشم می‌دوزد و امیدوار است. البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ‌های مختلف تفاوت می‌کند.

مدیتیشن برای اولین تجربه




مدیتِیشن یا مراقبه یک هنر واقعی است که به واقع به جسم و روح آرامش می‌بخشد، گرچه اغلب مردم آن را نادیده می‌گیرند. حتی برخی فکر می‌کنند مدیتیشن برای آدم‌های عجیب است و به همین دلیل از آن دوری می‌کنند.
با تمام اوصاف حتی همان‌هایی که از مدیتیشن دوری می‌کنند اگر یک بار آن را انجام دهند دیگر نمی‌توانند تاثیر آن را انکار کنند. مدیتیشن مانند دعا کردن می‌ماند، با این تفاوت که شما را نسبت به احوالات درونی‌تان آگاه‌تر می‌سازد.

برخی از پزشکان می‌گویند که اگر جسم و روح ما تقویت شود، سیستم ایمنی بدن نیز به تبع آن در برابر بیماری‌ها مقاوم‌تر شده و همین نکته بیشتر بر اهمیت مدیتیشن دامن می‌زند. دلیلش نیز این است که بر اثر مدیتیشن، انرژی بدن در فرکانس‌های بالاتری ارتعاش پیدا کرده و همین مسئله اجازه نمی‌دهد میکرو ارگانیزم‌‌های بیماری‌زا در بدن رشد مطلوبی داشته باشند. علاوه بر آن، آرامش ذهنی حاصل از مدیتیشن از میزان استرس می‌کاهد و قدرت تمرکز را افزایش می‌دهد.

مبتدی‌ها چگونه مدیتیشن را شروع کنند؟

اغلب افراد تازه‌کار زمانی که می‌خواهند مشغول مدیتیشن شوند، سر و صداهای افکار خودشان را شنیده و نمی‌توانند به خوبی تمرکز کنند. البته اکثر افراد این تجربه تلخ را در شروع کار دارند، ولی رسیدن به راه‌حل آن دشوار نیست. مدیتیشن یعنی آرامش ذهن و تمرین تمرکز بر روی تنفس، بنابراین هر بار که به آرامی دم و بازدم می‌کنیم به آرامش بیشتری می‌رسیم.

اگر تازه کار خود را شروع کرده‌اید و نمی‌توانید مدیتیشن کنید، این نکات را در نظر داشته باشید تا بتوانید کاملا تمرکز کنید و به آرامش واقعی دست پیدا کنید.

مرحله یک – بدن خودتان را بپویید!

ذهن شما همیشه در حال فکر کردن است و به راحتی با کوچکترین پیامی منحرف می‌شود. بنابراین پاک‌سازی ذهن از افکار کاری دشوار است. یک ترفند برای اینکه بتوانید افکار جانبی مغز را کنار بزنید این است که همگام با هر نفس، بدن خود را بپیمایید!

در ابتدا بر روی انگشتان پا تمرکز کنید و در اعماق مغز خود به آن‌ها فرمان دهید که آرام باشند. این کار را برای تمام اعضای بدن خود تکرار کنید: پاها، شکم، انگشتان دست، قلب، دست‌ها و سر. زمانی که این کارها را انجام دادید متوجه تاثیر آن خواهید شد.

مرحله دو – مانترا

واژه مانترا ریشه سانسکریت دارد. بخش اول آن معنای «مرد» و بخش دوم آن معنای «ابزار» می‌دهد. مانترا یعنی آواهایی که با آهنگی خاص و به دفعات تکرار می‌شوند و می‌تواند صدای انسان یا وسیله‌ای دیگر باشد که ذهن انسان را آرام می‌کند.

اکثر افراد با آوای «اُم» آشنایی دارند که در مانترا زیاد به کار می‌رود، اما آواهای دیگری هم وجود دارد. کلید اصلی این است که آن واژه یا آوا را با ریتمی خاص تکرار کنید تا صدا و ارتعاش آن در بدن شما بچرخد.

مرحله سه – موسیقی آرامش‌بخش

موسیقی کلید ورود به آرامش ذهن در مدیتیشن است. باید موسیقی را انتخاب کنید که حس آرامش، رویاپردازی و آسودگی را به شما القا کند. البته بهتر است آن موسیقی بی‌کلام باشد، اما اگر طرفدار موسیقی‌های کلامی هستید بهتر است که گزینه‌ای را انتخاب کنید که تُن آرامی داشته باشد.

صدای پخش موسیقی نیز مهم است. بهتر است موسیقی در پیش‌زمینه پخش شود تا حواس شما را پرت نکند. نکته آخر این است که حتما مطمئن شوید که موسیقی در وسط مدیتیشن شما تمام نشود.

مرحله چهارم – تصویرسازی ذهنی

اگر تصویر بدی را در ذهن خود مرور کنید، هورمون استرس و کارتیزول ترشح شده و بدن در حالت هشدار قرار می‌گیرد. از طرف دیگر، اگر بر روی یک تصویر آرام و زیبا تمرکز کنید، بدن شما هم در حالت آرامش فرو می‌رود. این دسته از تصاویر برای تامین انرژیِ جسم و ذهن بسیار کارایی دارد.

در مدیتیشن، تمرین حرف اول و آخر را می‌زند. بنابراین تا می‌توانید تمرین کنید تا سریع‌تر از به حالت مدیتیشن برسید. سعد کنید به صورت منظم آن را انجام دهید تا بدنتان به آن عادت کند. همیشه قبل از شروع مدیتیشن باید ببینید که آیا آمادگی آن را دارید. اگر احساس می‌کنید که آماده نیستید، آن را کمی به تاخیر بیندازید.

مرحله پنج – بر روی مغز و قلب تمرکز کنید

اکثر کسانی که مدیتیشن می‌کنند تمام حواس خود را خرج تمرکز بر مغز می‌کنند، اما نمی‌دانند که یک بخش اساسی دیگر را نادیده گرفته‌اند. همان اندازه که مغز اهمیت دارد، قلب نیز اهمیت دارد، بنابراین نباید آن را نادیده گرفت.

یکی از روش‌های موثر برای رسیدن به آرامش این است که ابتدا بر روی مغز تمرکز کنید، سپس کمی از فعالیت‌های مغزی خود را کم کنید و افکار اضافی را دور بریزید. وقتی این کار را انجام دادید، تمام هوشیاری خود را به سمت قلب ببرید تا همزمان بر روی مغز و قلب تمرکز کنید.