مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

چگونه میتوان در جامه اعتیاد را پیشگیری کرد ؟

اعتیاد به مواد مخدر یک معضل بسیار جدی در جامعه است شما عزیزان چه راهکارهایی برای آگاه سازی مردم حتی بچه ها در زمینه پیشگیری از اعتیاد را دارید؟077ab55046ce80eaf9a3ddea999597ca_l.jpg

آشنایی با آزمون میلون 3

پرسشنامه شخصیت سنج میلون یکی از آزمون های معروف در روان شناسی برای شناسایی ویژگی های شخصیتی است. این آزمون جزو آزمون های تخصصی است که نتایج آن باید توسط روان شناس آموزش دیده تفسیر شود و نتایج و اعداد نمایش داده شده در انتهای تست برای شما گنگ و نامفهوم خواهد بود. به همین دلیل فقط در صورتی اقدام به پاسخگویی به این تست بکنید که روان شناس تان از شما خواسته باشد آن را تکمیل کند.


هدف آزمون:
تعیین ویژگی های شخصیتی
سازنده ی آزمون:
دکتر تئودور میلون
دستورالعمل پاسخگویی به آزمون:
این آزمون شامل 175 جمله است که افراد برای توصیف خودشان به کار می برند. این جمله ها برای کمک به توصیف احساس، رفتار و طرز فکر شما در نظر گرفته شده است.
اگر شما با یک جمله موافق هستید یا معتقدید که منطبق با وضعیت شماست گزینه بله را انتخاب کنید.
اگر شما با یک جمله موافق نیستید و یا فکر می کنید که در مورد شما صحت ندارد گزینه خیر را انتخاب کنید.
سعی کنید به همه جمله جواب دهید حتی اگر از انتخاب خود مطمئن نیستید. اگر برای یک جمله حداکثر سعی خود را نموده اید ولی نتوانستید نتیجه بگیرید، گزینه خیر را انتخاب کنید.

پرسشنامه چند محوری بالینی میلون 3
Millon Clinical Multiaxial Inventory (MCMI-III)
دفترچه ای که در اختیار شما قرار گرفته است دارای جمله هایی است که مردم برای توصیف خودشان به کار می برند. این جمله ها برای کمک به توصیف احساس، رفتار و طرز فکر شما در نظر گرفته شده است. صداقت و جدیت شما در علامت گذاری جمله ها به شناخت شما کمک می کند. چنانچه تعدادی از سوال ها غیر واقعی به نظر می آیند یا با شرائط شما منطقی نیستند، نگران نباشید زیرا آن ها برای توصیف افرادی با مشکلات مختلف تهیه شده اند.
- اگر شما با یک جمله موافق هستید یا معتقدید که منطبق با وضعیت شماست واژه ” بلی” را در پاسخنامه علامت بزنید.
- اگر شما با یک جمله موافق نیستید یا معتقدید که در مورد شما صحت ندارد واژه ” خیر” را در پاسخنامه علامت بزنید.
- سعی کنید به همه جمله ها جواب دهید حتی اگر از انتخاب خود مطمئن نیستید.
- اگر حداکثر سعی خود را نمودید ولی نتوانستید نتیجه بگیرید، واژه خیر را در پاسخنامه علامت بزنید.

1. اخیرا، حتی صبح ها احساس ضعف و بی حالی می کنم.
2. برای قوانین و مقررات احترام زیادی قائلم ، زیرا از حقوق افراد حمایت می کنند.
3. به قدری از انجام دادن کارهای مختلف لذن می برم، که نمی توانم تصمیم بگیرم ، کدام یک را اول انجام بدهم.
4. بیشتر وقت ها احساس ضعف و خستگی می کنم.
5. چون فکر می کنم آدم بزرگ و مهمی هستم برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری می کنند.
6. دیگران به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمی دانند.
7. اگر خانواده ام به من زور بگویند احتمالا عصبانی می شوم و در برابر خواست آنها مقاومت می کنند.
8. مردم پشت سرم در مورد قیافه و رفتارم حرف می زنند و مسخره ام می کنند.
9. اغلب اگر کسی اذیتم کندبه شدت از او انتقاد می کنم.
10. به ندرت تحت تاثیر چیزی قرار می گیرم.
11. هنگام راه رفتن نمی توانم تعادلم را حفظ کنم.
12. به آسانی و به سرعت احساساتم را بروز می دهم.
13. استعمال مواد مخدر اغلب مرا به دردسر می اندازد.
14. گاهی اوقات با خانواده ام بسیار تند و خشن برخورد می کنم.
15. خوشی های من دوام چندانی ندارند.
16. من آدمی خیرخواه و فروتن هستم.
17. در نوجوانی به خاطر رفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوانی می شدم.
18. از ارتباط نزدیک با دیگران می ترسم، زیرا ممکن است رسوا شوم و مسخره ام کنند.
19. دوستانی را انتخاب می کنم که بدی هایم را به من گوشزد کنند.
20. اغلب از دوره کودکی افکار غم انگیزی به خاطر دارم.
21. من ارتباط با جنس مخالف را دوست دارم.
22. بسیار دمدمی مزاج هستم، دایم نظرات و احساساتم را تغییر می دهم.
23. هرگز مصرف مواد مخدر، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است .
24. چندسالی است که احساس می کنم در زندگی شکست خورده ام.
25. نمی دانم چرا اغلب دچار پشیمانی و احساس گناه می شوم.
26. دیگران نسبت به قدرت من حسادت می کنند.
27. اگر حق انتخاب داشته باشم ترجیح می دهم تنها کار کنم.
28. فکر می کنم نظارت و کنترل دقیق بر اعضای خانواده ام لازم و ضروری است.
29. دیگران مرا آدمی گوشه گیر و منزوی می دانند.
30. اخیرا دلم می خواهد چیزها را بشکنم.
31. من با جذابیت خودم می توانم توجه هر فرد خاصی را به خودم جلب کنم.
32. من همیشه دنبال این هستم که دوستان جدیددی پیدا کنم و با افراد تازه ای نشست و برخاست کنم.
33. اگر کسی از من انتقاد کند فورا خطاها و عیب های او را بیان می کنم.
34. تازگی ها به کلی خرد شده ام.
35. اغلب از انجام کار دست می کشم، زیرا می ترسم آن را درست انجام ندهم.
36. اغلب خشم و عصبانیتم را بروز می دهم و بعد پشیمان می شوم.
37. گاهی قدرت حس کردن را در بعضی از قسمت های بدنم از دست می دهم.
38. من بدون توجه به این که انجام کاری چه اثری بر دیگران دارد کارم را انجام می دهم.
39. مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد ولی در گذشته حس می کردم به آن احتیاج دارم.
40. من آدم آرام و ترسویی هستم.
41. اغلب احمقانه و بی مقدمه رفتار می کنم به طوری که بعدا مرا به دردسر می اندازد.
42. هرگز کسی را که از من سوء استفاده کرده نمی بخشم، یا موقعیت دردناکی را که تحمل کرده ام فراموش نمی کنم.
43. اغلب بعد از آن که حادثه برایم اتفاق افتاد احساس ناراحتی و تنش می کنم.
44. اکثر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی وحشتناکی دارم.
45. همیشه سعی می کنم دیگران را از خود خشنود کنم حتی اگر از آنها بدم بیاید.
46. در مقایسه با دیگران ، همیشه کمتر به مسائل جنسی علاقه نشان داده ام.
47. وقتی اتفاق بدی می افتد، احساس گناه می کنم.
48. از خیلی وقت پیش، صلاح خود را در این دیده ام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم.
49. از بچگی مواظب بودم کسی سرم کلاه نگذارد.
50. از آدم هایی که خیال می کنند هر کاری را می توانند بهتر از من انجام دهند متنفرم.
51. وقتی حوصله ام سر برود ، دوست دارم به کار پر هیجانی دست بزنم.
52. اعتیاد من مشکلاتی برای من و خانواده ام به وجود آورده است.
53. تنبیه هرگز مانع انجام کاری که دوست دارم نشده است.
54. بارها بی دلیل ، شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است.
55. چند هفته است که بی دلیل احساس خستگی و فرسودگی می کنم.
56. مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمی دهم و به این دلیل شدیدا احساس گناه می کنم.
57. فکر می کنم آدمی اجتماعی و خونگرم هستم.
58. اخیرا بسیار کم رو و خجالتی شده ام.
59. برای روزهای تنگدستی پس انداز می کنم.
60. من به اندازه دیگران در زندگی شانس ندارم.
61. دائم افکار و اندیشه ها ، در ذهنم موج می زنند و رهایم نمی کنند.
62. چند سالی است که از زندگی کاملا دلسرد و ناامید شده ام.
63. چند سالی است که افراد زیادی در مورد زندگی خصوصی ام جاسوسی می کنند.
64. نمی دانم چرا ولی گاهی حرفهای بد می زنم، صرفا برای این که دیگران را رنجیده خاطر کنم.
65. در سال گذشته، بیش از 30 بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرده ام.
66. در گذشته اعتیاد به مواد مخدر باعث شده شغلم را از دست بدهم.
67. فکر های مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آن را نمی فهمند.
68. اخیرا مجبورم بدون دلیل در مورد چیزی مکررا فکر کنم.
69. از اکثر موقعیت های اجتماعی دوری می کنم زیرا می ترسم مردم از من انتقاد کنند یا مرا طرد کنند.
70. بیشتر وقتها فکر می کنم شایسته موفقیت هایی که نصیبم شده است نبوده ام.
71. اغلب وقتی تنها هستم، احساس می کنم کسی کنارم نشسته که دیده نمی شود.
72. اغلب به دیگران اجازه می دهم تصمیم های مهمی برایم بگیرند.
73. احساس بی هدفی می کنم و نمی دانم در زندگی به کجا می روم.
74. ظاهرا نمی توانم بخوابم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خواب خسته ام.
75. اخیرا خیلی عرق می کنم و کلافه ام.
76. پیوسته فکرهای عجیبی به سرم می زند کاش می توانستم از شر آنها خلاص شوم.
77. حتی وقتی بیدارم متوجه آدم هایی که دور و برم هستند، نمی شوم.
78. برایم مشکل است که بر هوس مشروب خواری خود غلبه کنم.
79. من اغلب اوقات افسرده و غمگین هستم.
80. پیدا کردن دوست برایم کار ساده ای است.
81. از سوء استفاده ای که در کودکی از من شده شرمنده ام.
82. همیشه نگرانم که کارهایم خوب برنامه ریزی و تنظیم باشد.
83. ظاهرا اغلب خلق و خویم از روزی به روز دیگر تغییر زیادی می کند.
84. می ترسم ریسک کنم و چیزهای جدید را امتحان کنم.
85. سوء استفاده کردن از کسی که خود اجازه چنین کاری را می دهد عیب نمی دانم.
86. مدتی است غمگین و گرفته ام و نمی توانم از این حالت خلاص شوم.
87. اغلب از دیدن آدم هایی که کند کار می کنند عصبانی می شوم.
88. در مهمانی ها هیچوقت گوشه گیر نیستم.
89. من آن چه اعضای خانواده ام انجام می دهند را زیر نظر دارم تا به چه کسی می توان اعتماد کرد.
90. گاهی در برابر مهربانی مردم دستپاچه و عصبانی می شوم.
91. استعمال مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است.
92. اکثر اوقات تنها هستم و این تنهایی را ترجیح می دهم.
93. بعضی از اعضای خانواده ام می گویند که خودخواه هستم و فقط به خودم فکر می کنم.
94. مردم خیلی راحت می توانند نظرم را نظرم را عوض کنند حتی اگر تصمیم نهایی را خودم گرفته باشم.
95. بیشتر وقت ها به دیگران دستور می دهم و آنها را عصبانی می کنم.
96. قبلا دیگران به من گفته اند که به خیلی چیزها بیش از حد شور و علاقه نشان داده ام.
97. بهتر است آدم زود بخوابد و زود بیدار شود.
98. احساس من نسبت به افراد مهم زندگی ام اغلب بین محبت و نفرت در نوسان است.
99. در جمع و موقعیت های اجتماعی همیشه مضطرب و کلافه ام.
100. من هر روز مشروب می خورم.
101. قبول دارم که مسئولیت های خانوادگی را جدی نمی گیرم ، ولی باید آن ها را جدی بگیرم.
102. از همان کودکی بتدریج رابطه خودم را با واقعیت از دست داده ام.
103. افراد آب زیرکاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام داده ام یا فکرش از من بوده است را به اسم خودشان تمام کنند.
104. من نمی توانم شادی زیادی تجربه کنم چون احساس می کنم لیاقتش را ندارم.
105. علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم.
106. بارها در زندگیم وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم حالت افسردگی به من دست داده است.
107. اشتهایم را به کلی از دست داده ام.
108. من از تنهایی و بی کسی و از این که به خودم متکی باشم می ترسم.
109. خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم فکر مرا پریشان می کند.
110. در سال گذشته عکس من روی جلد مجله های زیادی چاپ شد.
111. ظاهرا علاقه ام را به اکثر فعالیت های لذت بخش مثل رابطه جنسی از دست داده ام.
112. در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بوده ام.
113. یکی دوبار با قانون مشکل داشته ام.
114. بهترین راه اجتناب از اشتباه ، تجربه داشتن است.
115. مردم به خاطر کاری که انجام نداده ام، به من تهمت می زنند.
116. اکثر اوقات عادت دارم برخی از مردم را اذیت کنم.
117. گاهی مردم فکر می کنند من عجیب و غریب صحبت می کنم و صحبت های من برای آنها غریب و نا آشناست.
118. دوره هایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبوده ام.
119. مردم تلاش دارند مرا بگیرند چون فکر می کنند من دیوانه ام.
120. من هرکاری لازم باشد انجام می دهم تا فردی که دوستش دارم مرا ترک نکند.
121. یکی دوبار در هفته پرخوری می کنم.
122. فکر می کنم تمام فرصت های خوبی که برایم پیش آمد را از دست داده ام.
123. هیچ وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه رهایی یابم.
124. وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس می کنم.
125. گاهی مردم از دست من عصبانی می شوند زیرا فکر می کنن من زیاد حرف می زنم یا تند صحبت می کنم.
126. امروزه اکثر افراد موفق ، یا خوش شانس اند یا کلاه بردار.
127. من نمی خواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقه مند می شوند.
128. بدون علت مشخصی احساس افسردگی می کنم.
129. بعد از سالها همچنان در مورد حادثه ای که واقعا زندگی ام را تهدید می کرد، خواب های وحشتناک می بینم.
130. توان انجام کارهای روزمره ام را ندارم.
131. وقتی به کمک احتیاج دارم الکل می نوشم.
132. من از فکر کردن در مورد این که چگونه در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته ام متنفرم.
133. وقتی همه کارها خوب پیش می رود دائم نگرانم، بزودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد.
134. وقتی حادثه بدی در زندگی ام اتفاق می افتد گاهی احساس ناتوانی می کنم و تقریبا دیوانه می شوم.
135. واقعا از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که من به آنها وابسته ام، می ترسم.
136. می دانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کرده ام.
137. همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم که آن کار در آن مدت محدود تمام می شود.
138. می دانم که مردم پشت سرم صحبت می کنند.
139. من در گرفتن عفو و بخشش دیگران مهارت دارم.
140. می دانم که برایم نقشه کشیده اند.
141. احساس می کنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند.
142. اغلب احساس تنهایی و پوچی می کنم.
143. گاهی بعد از غذا خوردن خودم را مجبور به استفراغ می کنم.
144. من معتقدم که همه را خوشحال می کنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام می دهم و حرف هایی که می زنم تحسین می کنند.
145. دائم نگران کسی یا چیزی هستم.
146. همیشه بی جهت فریب می خورم، به ویژه وقتی کسی خودش را برتر از من نشان می دهد.
147. دائم افکار اضطراب برانگیز به ذهنم می آید.
148. در زندگی ام چیزهای کمی وجود دارد که واقعا مرا حوشحال کند.
149. وقتی به سرنوشت دردناکی که در گذشته داشته ام فکر می کنم احساس ناکامی کرده و به مرگ می اندیشم.
150. از این که خیلی زود بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم ناراحتم.
151. من هرگز قادر به ابراز احساساتم نیستم چون در نظر مردم ارزشی ندارم.
152. من مشکل اعتیاد دارم و تلاشم برای کنارگذاشتن آن ناموفق بوده است.
153. عده ای تلاش می کنند افکارم را کنترل کنند.
154. قبلا تلاش کرده ام خودم را بکشم.
155. من گرسنگی می کشم تا از همین هم که هست لاغر تر شوم.
156. نمی دانم چرا برخی از مردم به من می خندند.
157. در ده سال گذشته هیچ ماشینی ندیده ام.
158. از آدم هایی که مرا لمس می کنند شدیدا می ترسم چون فکر می کنم آنها ممکن است به من صدمه بزنند.
159. چون آن ها از توانایی های فوق العاده من خبردارند می خواهد مرا دستگیر کنند.
160. دائم فکرم درگیر حادثه ای است که برایم اتفاق افتاده است.
161. ظاهرا کاری می کنم که دیگران فکر کنند می خواهم به خودم صدمه بزنم.
162. اغلب آن قدر غرق افکارم می شوم که متوجه نمی شوم اطرافم چه می گذرد.
163. مردم به من می گویند لاغر هستم ، اما من احساس می کنم خیلی چاقم.
164. وقایع هولناک گذشته دائم به فکر و خواب من می آیند.
165. من به جز اعضای خانواده ام هیچ دوستی ندارم.
166. من اغلب کارهایم را سریع انجام می دهم و در مورد چیزهایی که باید انجام دهم فکر نمی کنم.
167. من به گونه ای حمایت دوستانم را جلب کرده ام که دیگران نمی توانند از من سوء استفاده کنند.
168. اغلب به وضوح چیزهایی می شنوم که مرا ناراحت می کند.
169. من همیشه برای نزاع با دیگران خودم را مجهز نگه می دارم زیرا از برخورد تندشان می ترسم.
170. من هر کار را چند بار انجام می دهم . گاهی به خاطر کاهش نگرانیم و گاهی به خاطر این که مطمئن شوم حادثه بدی اتفاق نمی افتد.
171. تازگی ها به طور جدی به این فکر افتاده ام که به زندگیم خاتمه دهم.
172. مردم مرا آدمی منظم و مقرراتی می دانند.
173. وقتی به حادثه دردناکی که سالها پیش برایم اتفاق افتاد فکر می کنم دچار ترس و اضطراب می شوم.
174. اگر چه من از دوست پیدا کردن می ترسم ولی مایلم دوستان بیشتری داشته باشم.
175. واقعیت این است که مردم می خواهند با من دوست شوند تا مرا خرد کنند.



فتحی آشتیانی ، علی . آزمون های روان شناختی – ارزشیابی شخصیت و سلامت روان . انتشارات بعثت . 1388
شریفی، علی اکبر (1386) . راهنمای ام . سی . ام . آی .(میلون3 ) . تهران . مرکز نشر روان سنجی
نظر پایگاه روان سنجی :
همان طور که از عنوان تست بر می آید کاربرد بالینی دارد . دو نکته در بررسی ماده های تست به نظر رسید . اول این که پاسخ به گویه شماره 23 ” هرگز مصرف مواد مخدر، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است” دارای ابهام است . فرض مقدماتی بر مصرف مواد مخدر است ، اگر فرد مصرف کننده نباشد پاسخش بلی می شود .ولی در مقابل تایید مصرف مواد است ، اگر پاسخ خیر باشد ، نیز ابهام وجود دارد . یعنی مصرف برایش مساله ساز است . با توجه به راهنمای تست ، اگر سوال درباره آزمودنی موضوعیت نداشته باشد ، باید پاسخ خیر بزند !
همینطور گویه 101 دارای ابهام در پاسخ دهی است . مسئولیت های خانوادگی را جدی نمی گیرم ، ولی باید آنها را جدی بگیرم . این گویه نیز از دو گزاره تشکیل شده است . که پاسخ ” بلی” یا ” خیر” هر کدام بار خاص خود را دارد .

دلقک درمانی (Clown Therapy)


دلقک درمانی (Clown Therapy) چیزی بیش از خنده درمانی یا صرفاً ادا درآوردن برای بیماران بستری به منظور خوب کردن حالشونه.



مدتی پیش 1 مقاله برای ترجمه به دستم رسید با این موضوع :Therapeutic clowning خیلی عجیب و جالب بود برام.. این یک حرفه ی تمام عیاره که به تازگی شروع شده و تاریخچه اون به عنوان یکی از مراقبتهای بهداشتی مدرن به همین چند دهه ی اخیر(1970) بر میگرده و مرهون کارهای انقلابی پچ آدامز. دلقک درمانگران آموزش حرفه ای دیدن و توی بیمارستانها (عمدتاً در بخش های کودکان) به عنوان پای ثابت تیمهای پزشکی و به صورت تمام وقت کار میکنن. اجازه سرک کشیدن به همه ی بخشها رو دارن و کسی مانعشون نمیشه.

مکانیسم اثر دلقک درمانی خیلی جالبه!

ما آدما سازو کاری داریم به اسم psychological immune system یا سیستم ایمنی روانشناختی، یکی از کاراش اینه که به هنگام بیماری ها و شرایط طاقت فرسا بوسیله ی خلق یک دنیای فانتزی در کنار زندگی واقعی که داره ما رو رنج میده یک دنیای فانتزی خلق میکنه و به ما کمک میکنه با پریشانی و رنجی که داریم هم ذات پنداری کمتری کنیم. در واقع تخیل کمک میکنه فاصله خودمونو با اون بخش "شوم" حفظ کنیم و به اون به عنوان یک بخشی که موقتاٌ تخریب شده نگاه کنیم. در این وضعیت این خویشتن ما نیست که بیمار یا فاجعه زدست بلکه بیماری تنها بخش کوچکی از و جود ماست و باید برای اون کاری بکنیم. گاهی اوقات این مکانیسم خوب کار نمیکنه و ما نیاز به کسی یا چیزی داریم که این دنیای فانتزی رو در ما به وجود بیاره. دلقک به عنوان نمادی از جهان تخیل، یک بازنمایی مشخص از این قلمروست.
بنابراین دلقک تبدیل به پلی می شه که ما را به جهان تخیل متصل می کنه: دلقک یک اثر فوری در یادآوری ما برای استفاده از ابزاری ست که ما به طور طبیعی ازش برخورداریم.
دلقک تنها با حضورش ما رو به قلمرو تخیل هدایت می کنه، و به ما کمک می کنه تا منبع درونی تخیل خود رو فعال کنیم، به این ترتیب حتی بعد از رفتن دلقک این منبع به کار خودش ادامه میده! در واقع کار دلقک درمانگر ها تسهیل فرایند تخیل پردازیه. یکی از مثال های موردی توی مقاله داستان دختر بچه ای بو د با یک بیماری مزمن و دنیای تخیلی که دلقک براش بوجود اورده بود اینطوری بود: دلقک دختر بچه رو در "سفنیه ی فضاییش" ( یک ویلچر تزیین شده)، می گذاشت و اونو از میان سیاره ها (بیمارستان)، ملاقات با یوفوها (کارکنان بیمارستان) و بیگانگان فضایی به سفر می برد..... دخترک به شرط حضور دلقک، پذیرفت که سه سال به فرآیند درمان تن بده..! "جایگاه هنر را در پزشکی و همچنین در علم به یاد خواهم داشت و اینکه گرمی، ملایمت و درک کردن می تواند موثرتر از تیغ تیز و داروی شیمیایی باشد."

استفاده از دلقک ها برای درمان کودکان سرطانی
متخصصان در مراکز درمانی از دلقک ها برای بهبود سریع تر کودکان مبتلا به سرطان بهره می گیرند. به گفته محققان : وجود دلقک ها سبب می شود تا کودکان حتی زمانی که پزشک در حال درمان آنهاست ، تصورکنند ، مشغول بازی و خنده اند و از نگرانی بیماری خود خارج شوند .
این دلقک ها پیش از اجرای برنامه خود برای کودکان، دستورات ویژه ای از روانشناسان می گیرند .




براساس پژوهش های علمی و پزشکی ، دلقک درمانی یکی روشهای موثر در بهبود روند درمان بیماری کودکان مبتلا به سرطان است. به گزارش شبکه تلویزیونی دویچه وله، با توجه به حساسیت های روانی و ومراقبت های ویژه از کودکان سرطانی، اخیرا یکی از درمانگاههای برلین برای تسکین روانی کودکان سرطانی در دوره درمان ، از چند دلقک سیرک کمک گرفته است. دو دلقک با لباسهای رنگارنگ و حرکات خنده آور قرار است تا پایان دوره درمان کودک سرطانی را همراهی کنند.
وجود دلقکها سبب می شود تا کودکان در زندگی روزانه خود ، حتی زمانیکه پزشک متخصص در حال درمان آنها است، تصور کنند مشغول بازی و خنده بوده و از نگرانی بیماری خود غافل شوند. پزشکان می گویند، وجود دلقکها برای همه کودکان ضروری نیست زیرا برخی از بیماران نیازبه آرامش و استراحت بیشتری دارند.


دلقکها پیش از آنکه آماده اجرای برنامه خود برای کودکان بیمار شوند ، باید دستورات لازم را از روانشناس بگیرند.
دلقکها می گویند تاثیر فراوان بودن با کودکان بیمار بگونه ای که آنها بطور ناخودآگاه مجبور به حرکات فیزیکی و گفتاری شوند، در مقایسه با گذشته بخوبی آشکار است. آنها همچنین تصریح می کنند ، کوچکترین حرکات کودکان سرطانی تحت تاثیر حرکات هنری ما لذت بخش ترین انگیزه زندگی است.



-



-
-


-



-



-


حالا بهتره بدونید این عکسایی که دیدید دلقک نیستند متخصصین درجه یک پزشکی هستند که به خاطر تقویت روحیه بیماران بدین شکل آنها را ویزیت میکنند این روش در خیلی جاهای دنیا امروزه طرفداران زیادی پیدا کرده زیرا زمان بهبودی را به نصف کاهش داده است .
موضوع عکس ها: خنداندن بیماران عفونی توسط پزشکان دلقک در بیمارستانی در کشور اسلونی/رویترز

درمان کم رویی از دید امام علی +روش علمی آن

یکی از مشکلات نسل جوان و از جمله شخص شما مسئله ی کم رویی است که مانند بیماریهای روحی دیگر به طور قطع قابل درمان و معالجه است. راههای عملی درمان کمرویی عبارتند:


1. تلقین :
به نظر روان شناسان، تلقین در درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی مؤثر است. این جمله ر همواره با خود تکرار کنید که من از عهدهی سخن گفتن در برابر دیگران برمیآیم. کم رویی نشانهی ترس از شکست و دلیل بر وحشت از برخورد با اشخاص است. این ضعف روحی را با فرار از معاشرت نمیتوان رفع کرد بلکه باید خود را به حشر و معاشرت با مردم مجبور سازید و در مقابل انکار نفس از خود بپرسید که چرا ازاین شخص یا از این جمعیت میگریزم؟ ترس یا اضطراب، اساس تمام حرکات عصبی است. اگر نمیتوانید در جمع سخن بگویید و یا دچار مشکل میشوید دلیلش ترس درونی است. علی(علیه السّلام) میفرماید : (( سخن آدمی حاکی از درجه ی قدرت روحی او است.))

با تلقین به قدرت و تظاهر به نترسیدن بخشی از مشکل حل میشود. یکی از گویندگان مشهور انگلیسی در قرن نوزدهم اقرار میکند که در طول چند هفته قبل از نخستین خطابه-ای که قرار بود ایراد کند چنان ناراحت بود که آرزو میکرد پیش از فرا رسیدن روز معقود پایش بشکند تا از حضور درمجلس معاف گردد، او موقعی که به طرف کرسی خطابه میرفت آن چنان از وحشت و اضطراب خود را میباخت که قیافهی رقت باری پیدا میکرد. عاقبت روزی تصمیم گرفت در وضع خود به درستی تأمل کند، با خود گفت: هنگام سخنرانی چه خطری ممکن است برای من پیش بیاید؟ هیچ چیز مهمی اتفاق نخواهد افتاد. اضطراب شدید او با این جمله مرتفع شد و متوجه شد که خیلی سخن میگوید و در نتیجه یکی از بزرگترین گویندگان عصر خود گردید.


2- اعتماد به نفس :


توجه به تواناییها و استعدادها مانع اظهار ضعف است. یکی از دلایل کم رویی، بیاعتمادی به خویش است. افراد کمرو همواره در این فکرند که دیگران درمورد آن ها چه فکر میکنند، در صورتی که اگر این افراد بدانند در مقایسه با دیگران ضعفی ندارند و شاید در بسیاری از موارد در زندگی نسبت به دیگران ارجحیت هم دارند، در این حال در خود چنان قدرتی می-یابند که میتوانند در برابر هر امری مقاومت کنند. خودباوری و دوری از خود کمبینی بسیاری از مشکلات روحی را درمان میکند.


3- معا شرت با مردم :


علی رغم ترس درونی، برای درمان کمرویی لازم است با دیگران معاشرت کنید. علی(علیه السّلام) میفرماید: (( هرگاه سختی چیزی باعث بیم و هراس شما شد تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو تا مشکل بر تو آسان گردد)) . و در جای دیگر میفرماید: (( موقعی که دربارهی چیزی دچار ترس شدی خود را در آن بیفکن که اضطراب، سختتر از ابتلای به آن است.)) به این جمله خیلی توجه کن . وقتی حس کردی ی جا کم رو شدی یا میخوای ی حرفی بزنی نمیتونی ، نترس ، حرفتو بزن ببین چه اتفاقی میفته (نمکشنت که ...)
سعی کنید در معاشرت ها خود را فراموش کنید. برای آن که این امر حاصل شود اولاً، به هر که میرسید سلام کنید و ثانیاً، خوشرو باشید. علی(علیه السّلام) میفرماید: هر تازه واردی در محیط نامأنوس حیرت زده میشود ، برای آرامش خاطر سخن خود را با سلام آغاز کنید.


4- تمرین و ممارست :


سخن گفتن مانند هرکار دیگر احتیاج به تمرین و ریاضت دارد. همهی گویندگان کم و بیش در ابتدا با مشکلی همچون مشکل شما مواجه میشوند و حتی از ضعف و نارسایی در ادای کلمات رنج میبرند ، اما با صبر و تحمل و تمرین نقایص خود را بر طرف میکنند. به کوشش به هر چیز خواهی رسید *** به هر چیز خواهی کماهی رسید از همین امروز شروع کنید . به خود بگویید "من میتوانم"

از کتاب درمانی چه میدانید؟



خواندن رمان می‌تواند به عنوان یک عامل قابل‌توجه در فرایند توانبخشی افرادی که در مرخصی استعلاجی به سر می‌برند، عمل ‌کند.

مطالعه بین‌رشته‌ای دانشمندان دانشگاه گوتنبرگ در خصوص تجارب زنان بیمار نشان می‌دهد خواندن رمان سلامتی آن‌ها را ارتقا می‌دهد. چنین پدیده‌ای «کتاب‌درمانی» نام دارد.
لنا مارتنسو و سیسیلیا پترسون در مصاحبه با زنان کارمند که به مدت 4 تا 36 ماه در فهرست کارکنان بیمار قرار داشتند، تجارب رمان‌خوانی آن‌ها را در طول مرخصی استعلاجی‌شان بررسی کردند. به گفته مارتنسون، خواندن رمان فعالیتی معنی‌دار است که این زنان خود ابداع کردند و چنین عملی توانایی آن‌ها را در انجام فعالیت‌های روزانه ارتقا داد.

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد مطالعه با واقعیت ملموس و بیرونی و همچنین واقعیت درونی و تجارب ذهنگرایانه انسان‌ها مرتبط است.

در سطح عینی و ملموس، مطالعه به زنان مزبور در بازیابی توانایی و ساختار روزانه‌شان کمک کرد و همچنین تصویر و درک مطلوبی از خود را با ارائه تجربه ذهنی و همچنین فضایی خصوصی برای بهبودی آن‌ها در اختیارشان گذاشت. تمامی زنان مورد بررسی در این تحقیق، همواره به مطالعه علاقه داشتند، با این حال، بسیاری از آن‌ها نشان دادند زمانی که نخستین بار در فهرست بیماران قرار گرفتند، مطالعه خود را کاهش داده یا هیچ انرژی برای این فعالیت نداشتند. زمانی که این افراد فرایند مطالعه را دوباره آغاز کردند، بسیاری از آن‌ها رمان‌های عوام‌پسند و کتاب‌هایی را برگزیدند که موقعیتشان را برایشان تداعی می‌کرد.

با بهترشدن تدریجی، سوژه‌های مزبور به طور فزاینده‌ای به نوع ادبیاتی که در گذشته خوانده بودند، روی آوردند. این زنان بسیاری از رویکردهای مختلف مورد استفاده‌شان را هنگام بیماری برای مطالعه توصیف کردند. تعدادی از آن‌ها داستان‌هایی را ترجیح می‌دادند که موقعیتشان را منعکس می‌کرد و آن‌ها به شدت با متون مزبور همذات‌پنداری می‌کردند. دیگران نیز برای لذت زیبایی‌شناختی یا فرار از بیماری‌شان در لحظه مطالعه می‌کردند.

زنان موردبررسی با تمامی شیوه‌های مختلف و در اوقات متعدد طی زمان مرخصی استعلاجی‌شان مطالعه می‌کردند و دریافتند که این عمل به سرعت در توانبخشی آن‌ها مفید بود.

نتایج این پژوهش حاکی از آن است مطالعه دارای چندین بعد بوده و با مهارت‌های ذهنی و فیزیکی، ارتباط و اعتماد به ‌نفس افزایش‌یافته زنان مرتبط بود.