مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

یک راه حل ساده برای اشتی کردن!

مناسب ترین شیوه برای آشتی کردن و پایان دادن به مشاجره های زناشویی استفاده از روش دیالکتیک است. پیش فرض این روش آن است که یک فکر یا یک جمله هم می تواند هم درست باشد و هم غلط. به کار بردن قیدهای احتمالی مانند گاهی، برخی اوقات و... در این روش بسیار دیده می شود و از قیدهای مطلق مثل همیشه، هیچ وقت پرهیز می شود. در روش دیالکتیک، مطلق اندیشی و باید و نباید ها وجود ندارد. در دل این شیوه همدلی وجود دارد و احترام به تفاوت های فردی در آن نهفته است. این روش به ما می گوید همسر ما حتی بعد از دعوا هم انسان بدی نیست و مسلما دارای برخی ویژگی های مثبتی است که باعث برتری او نسبت به دیگران در انتخاب مان شده که می توان با تکیه روی آن خصوصیات پیشقدم آشتی کردن شد. مثلا اگر زوجی در باره مسئله پیش پا افتاده ای مثل اینکه عید امسال اول باید به خانه کدامیک از والدین بروند مشاجره کنند، به راحتی با این دیدگاه می توانند مسئله را حل کنند. مثلا عید امسال اول به منزل خانواده تو می رویم و عید سال آینده به دیدن خانواده من می رویم. رفتار غیرعادی و عجیب

این قضیه که شما بپذیرید بحث و دعوا نیز بخشی از روابط شما با همسرتان را تشکیل می دهد، بسیار مهم است. همه ما در زمان و مکان های مختلف ممکن است رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهیم. اما وقتی به نظر می رسد، بحث و دعوا جز این که باعث انزجار و لطمه دیدن احساس شده و به رابطه سالم صدمه وارد می کند، فایده دیگری ندارد باید آن را متوقف کنیم. اولین گام به سوی این هدف، این است که بفهمید واقعاً سر چه چیزی در حال بحث کردن با یکدیگر هستید و دیدگاه متضادتان را تعادل ببخشید. بعد از آن شما می توانید تکنیک های زیر را به کار ببندید. اجرای بعضی از این تکنیک ها را باید خود به تنهایی بر عهده بگیرید و در بعضی دیگر، همکاری همسرتان نیز ضروری به نظر می رسد. خودآگاه باشید

خودآگاهی و مسئولیت پذیری، اولین گام برای اجتناب از تضادها است. تقریباً غیرممکن است که شما بتوانید همسرتان را بدون تغییر رفتار خود تغییر دهید. اما اگر رفتار خودتان را تغییر دهید، در اکثر اوقات واکنش رفتاری او نیز متفاوت خواهد بود. وانمود کنید که بهترین هستید:

اگر بی جهت لجبازی نکرده و کج خلق نباشید، به همسرتان حس خوبی را منتقل می کنید و او در بی نظیر بودن شما شکی نخواهد کرد. وجدان خود را در نظر بگیرید:

در حال جر و بحث هستید، چون شما حاضر نیستید عذرخواهی کنید. مصالحه کنید یا ببخشایید. مطمئن شوید که به دعوا فقط برای این که غرور خود را نشکنید، ادامه نمی دهید. در مورد این که آیا شما تحت تأثیر عوامل دیگری قرار گرفته اید یا نه؟ فکر کنید:

نیروی عوامل و شرایط خارجی به هیچ وجه تخمین زدنی نیست. آیا شما خسته اید؟ در مورد چیزی نگرانید؟ یا از موضوعی ناراحت هستید؟ بچگی نکنید:

آیا شما تمایل دارید، مثل یک بچه بد عنق، بهانه گیر و لجباز باشید؟ یا مانند یک والد انتقادگر دائماً منت بگذارید، انتقاد کرده و یا سرزنش نمایید؟ یک فرد بزرگسال، آرام است، روی مسائل تمرکز می کند، گوش می دهد و مذاکره می کند. احساسات خود را کنترل کنید:

همسر شما نمی تواند به شما القاء کند که چه احساسی داشته باشید. احساسات شما تحت نظارت و کنترل خود شما است. اگر عصبانی هستید بگویید: من عصبانی ام به این علت که ... نه این که فقط بگویید: تو مرا عصبانی کردی. بهبودسازی روابط

داشتن ارتباطات مناسب برای برقراری آرامشی دوباره، بسیار حیاتی و مهم است. اغلب دعواهایی که مرتب تکرار می شوند، فقط به این دلیل است که یکی از همسران یا هر دوی آنها، احساس می کنند طرف مقابل حرف هایش را نمی شنود و یا به آن اعتنا نمی کند. تکنیک های زیر ضمن این که شانس مورد توجه قرار گرفتن شما را توسط همسرتان، افزایش می دهند، به شما نیز کمک می کنند به همسرتان نشان دهید، به او توجه دارید و به حرف هایش اهمیت می دهید. گوش کنید:

این مهمترین بخش برای داشتن ارتباطی خوب و مناسب است. به حرف های همسر خود بدون حدس و گمان و قضاوت، گوش دهید. کنکاش کنید:

سؤالاتی بپرسید برای این که مطمئن شوید، منظور حرف های همسر خود را به درستی فهمیده اید. توضیح دهید:

این نوع دیگری از کنکاش است. برای این که در جهت درک دیدگاهتان، به همسر خود اطلاعات بیشتری بدهید، آماده باشید. توقع نداشته باشید که او ذهن شما را بخواند. تأکید کنید:

خود را به جای همسرتان قرار دهید. حدس بزنید که او چه احساسی دارد و بگذارید او بفهمد که شما به او توجه دارید. مثلاً بگویید: «می دانم که الآن چقدر ناراحت هستی؟» به طور گویا بیان کنید:

بگویید، منظورتان چیست و آنچه می گویید چه معنایی دارد. واضح و آشکار سخن بگویید و نکته گویی کنید. لبخند بزنید:

شاید ذکر این راهکار در حین دعوا عجیب به نظر برسد. اما شوخی کردن و لبخند زدن راهکار بسیار نیرومندی جهت توقف و پرت شدن مسیر دعوا است. خشم خود را کنترل کنید:

عصبانیت نیز نیرویی است که به ما کمک می کند تا بتوانیم به خواسته های خود برسیم. اما اگر عصبانیتتان به حدی است که از بحثی اصولی و عاقلانه جلوگیری می کند، سعی کنید بحث خود را متوقف کرده و از راهکارهای زیر استفاده کنید. تکنیک های برقرارسازی ارتباط

از بزرگترها جهت پادرمیانی کمک بگیرید:

می توانید برای جلوگیری از ادامه دعوا از کسی که با شما همفکر است جهت پادرمیانی کمک بگیرید. شما تعجب خواهید کرد که ادب و منطق با هم چقدر مؤثر واقع می شوند. واژه های مناسب به کار ببرید:

قبول کنید، کلماتی که در زمان بحث و زمانی که هر دوی شما بیش از حد احساساتی هستید به کار می برید، بسیار مهم اند. منطقی باشید:

سعی کنید تکنیک های حل مسله را فرا بگیرید تا بتوانید مشکل خود را به طور منطقی حل کنید. مخالفت طرف مقابلتان را بپذیرید:

گاهی اوقات این راهکار آسان تر است. همه دعواها نیاز به برنده و بازنده ندارد. به صورتی مؤثر و ثمربخش بحث کنید:

سعی کنید در هر مکان و هر زمانی این راهکار را به یاد داشته باشید. هر بحثی اگر نتیجه ای داشته باشد که توسط همسران مورد توجه قرار گیرد، راهکاری است برای جلوگیری از وقوع بحثی مشابه.
نوبت حرف زدن را رعایت کنید:

به طرف مقابلتان نیز فرصت برای حرف زدن بدهید و نوبت خود را حفظ کنید. در این صورت است که بحث تا بهبود روابط ادامه می یابد.

ده دلیلی که باید به سرعت شغل خود را ترک کنید

جف هایدن در مجله تجاری «اینک» ده دلیل برای اینکه به سرعت شغل را ترک کنید نوشته است. این نوشته بر اساس اعتقادی که زندگی‌ کوتاه است و انسان نباید حتی یک دقیقه آن را هدر دهد و یا با ناراحتی‌ بگذراند نوشته شده است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین اگر درآمد کاری تان مورد قبول نیست، شانس موفقیت در کارهای دیگر دارید و یا کار بهتری سراغ دارید دلایل واضحی برای تغییر شغل است. بعضی‌ از کارمندان از محل کار خود راضی‌ نیستند و مطمئن نیستند دلایلی‌ که خود برای بیرون آمدن از کار دارند منطقی‌ و یا درست است. چندسال کار کردن در یک محل باعث دلسرد شدن از آنجا و خستگی‌ از آن کار می شود ولی اگر این ۱۰ مورد را در محل کار و شغل خود احساس می‌کنید باید آن جا را ترک کنید.

۱.رئیس خود توجهی‌ به نظر شما نمی کند یا ایده های شما را مورد تمسخر قرار می دهد.
۲.در مقابل دیگران مورد انتقاد های شدید قرار می‌گیرید.
۳.هیچوقت مورد تشویق و تمجید قرار نگرفتید.
۴.رئیس شان بیشتر به دیگران و کار رؤسای دیگر توجه می‌کند.
۵.حس می‌کنید در کارتان بی‌هدف هستید.
۶.اگر در آنجا کار نکنید جای خالی تان حس نمی‌شود و یا کارتان کمک شرکت نیست.
۷.ذوقی در کار کردن ندارید.
۸.آینده‌ا‌ی در کارتان نمی‌بینید.
۹.در خود توانایی‌ های دیگری می‌بینید.
۱۰.وجه مشترکی بین خود و همکاران خود احساس نمی‌کنید .

چگونه یک سخنرانی موفق و موثر داشته باشیم؟

“مهم‌ترین قسمت کار شروع آن است ” – افلاطون

دارلن پرایس رییس شرکت Well Said می‌گوید وقتی ما شروع به صحبت می‌کنیم، ۶۰ ثانیه زمان‌داریم تا توجه مخاطبمان را جلب کنیم، اعتبار و باورپذیری به وجود آوریم، مخاطب ها را در مورد موضوع خود توجیه کنیم، و آن‌ها را تشویق به ادامه ی گوش دادن کنیم.
اگر این ثانیه‌های آغازینِ ارزشمند را با یک لطیفه، دستور جلسه، عذرخواهی، جزئیات رسیدگی به امور جلسه، رشته‌ای از سپاسگزاری‌ها، حرف‌های نامربوط و بی‌معنی کردن پاراگراف با من‌من کردن، از دست بدهید ذهن‌ مخاطبان شما احتمال دارد منحرف شود و به سختی خواهید توانست دوباره ذهن آنها را به خودتان معطوف کنید. پرایس می گوید “شما نیاز دارید که هنر خود را در همان ابتدای سخنرانی به همه نشان دهید زیرا آغاز آن مهم ترین بخش کار است.”
برای اینکه بتوانید یک سخنرانی و یا همایش تاثیرگذاری داشته باشید, پرایس هفت مورد را پیشنهاد می دهد:






یک داستان شیفته کننده بگویید
پرایس می گوید “از بین همه ی شروع کننده هایی که در اختیار دارید، داستان گفتن از قدرتمندترین و بی شک موفق ترین آنهاست،” و ادامه می دهد “ما به عنوان انسان، برای لذت و یادگیری از داستان ها ساخته شده ایم. از داستان های زمان خواب و جمع شدن های خودمانی تا تئاترهای شهری – قهرمانان، آدم های بد، تضاد و ناسازگاری، طرح داستان ها، دیالوگ ها و درس های یاد گرفته شده ای که ما را درخود فرو می برند و زندگی های خودمان را به ما یادآوری می کنند. همه ی اینها به گونه ای داستان محسوب می شوند و بسیار هم مجذوب کننده هستند.
داستان می تواند شخصاً در مورد خود شما باشد که در وهله ی اول به مخاطب می گوید که چرا شما در مورد موضوع بحث سرمایه گذاری کرده و در مورد آن پرشور هستید یا اینکه می توانید داستانی درمورد شخص دیگری بگویید که مخاطبان می توانند از او یاد بگیرند. پرایس می گوید “یک گزینه ی دیگر این است که: یک حکایت، قصه ی فرزانگی، رویداد تاریخی، یا ضرب المثل بگویید،” و ادامه می دهد “نکته این است که، با یک روایت مختصر ۶۰ تا ۹۰ ثانیه ای شروع کنید که سخنرانی تان را راه بیاندازد و شنوندگان تان را شیفته ی گوش دادن کند و اطمینان حاصل کنید که این داستان نکات کلیدی پیام شما را بطور خلاصه می گوید.”






یک پرسش بی نیاز به پاسخ ولی محرک بپرسید
همانطور که شکسپیر در اثر خود “تاجر ونیز” می نویسد “اگر ما را با سوزنی بخراشی، از ما خون نمی رود؟ اگر به ما سم بدهی، نمی میریم؟ و اگر به ما زیان وارد کنی، ما انتقام نمی گیریم؟” پرایس می گوید “به عنوان یک سخنگو، شما پرسش های بی نیاز به پاسخ را برای اثر متقاعد کننده ی آن می پرسید و از مخاطب انتظار ندارید که با صدای بلند پاسخ دهد، بلکه به آرامی به خودشان جواب خواهند داد.”
هنگامی که پرسش های بی نیاز به پاسخ به خوبی سخنرانی و نطق شوند، مخاطب را در باور جایگاه و مقام سخنران تحت تأثیر قرار می دهند. “واضح است که، شایلاک، کاراکتر شکسپیر به منظور توجیه انتقامش علیه آنتونیو شنونده های خود را چهار بار به فکر کردن به جواب “بله” وادار می کند. از اینکه جواب مخاطب شما “بله” یا “خیر” باشد چه چیزی می خواهید؟”
او می گوید، علاوه بر پرسیدن سؤال های بله یا خیر، همچنین می توانیدکنجکاوی مخاطب خود را برانگیزانید و او را برای فکر کردن به جواب تحریک کنید.





یک آمار یا خبر مهم و تکان دهنده بیان کنید
پرایس می گوید نایب رییس فروش برای یک کمپانی سلامت در آمریکا, راه حل های نرم افزاری را با شروع ارائه ی خود به این گونه به بیمارستان ها می فروشد:
“طبق یک مطالعه ی جدید در ژورنال سلامت بیمار، درصد اشتباهات پزشکی که منجر به مرگ بیمار می شوند خیلی بیشتر از آن چیزی است که قبلا فکر می کردیم. رخدادهای مضری که قابل جلوگیری هم هستند, موجب به ۴۰۰۰۰۰ مرگ در سال برای بیمارانی می شوند که در بیمارستان به دنبال درمان می روند. این بدین معنی است که اشتباهات پزشکی سومین دلیل عمده ی مرگ بعد از بیماری قلبی و سرطان هستند. تصور ما به وجود آوردن جهانی خالی از اشتباهات پزشکی است و به کمک شما نیاز داریم.”
پرایس توضیح می دهد که “همانطور که در مثال دیدید, آمار، ادعای چشمگیر و یا خبر مهم, نیازمند این هستند که بطور مستقیم به مقصود اصلی ارائه ی شما مربوط باشند.”
“تأثیر آن طبعاً مخاطب را برای گوش دادن و پاسخ دادن به پیشنهاد شما و گام های بعدی بطور مثبتی ترغیب می کند.”



از یک نقل قول قوی استفاده کنید
پرایس می گوید “سخنان عاقلانه ی یک شخص معروف را بکار ببرید، به این دلیل که نام آن فرد به شما این امکان را می دهد که از اعتبار، مطلوب بودن و شهرت وی بهره برداری کنید.” نقل قول باید مفهوم داشته باشد و به مخاطب مربوط باشد.
تصور کنید که دارید یک گروه را برای رسیدن به یک تصمیم مشترک ترغیب می کنید, می توانید این گونه شروع کنید: زمانی مارک تواین گفت، اگر دو نفر راجع به هرچیزی موافق باشند پس خودبخود وجود یکی از آنها غیر ضروری می شود. اگرچه همه ی ما درمورد بعضی مسائل باهم نظر متفاوتی داریم ولی همه ی ما ملزم هستیم که به یک نتیجه واحد برسیم.




یک تصویر گیرا نشان دهید
پرایس می گوید “ارزش یک تصویر برابر با هزاران کلمه – یاحتی بیشتر – است”.
او پیشنهاد می کند ” اگر ممکن بود، به جای نوشته از تصویر استفاده کنید”. یک تصویر از طبیعت می تواند جاذبه ی هنری را اضافه کند، قدرت درک را افزایش دهد، قوه ی تخیل مخاطب را بکار گیرد و پیام را فراموش نشدنی تر کند.
پرایس مثال زیر را برای استفاده ی مؤثر از یک عکس پیشنهاد می کند:
رییس یک شرکت تجهیزات الکتریکی نیاز داشت که مدیران هزینه ها را کم کنند. به جای نشان دادن نمودارها، نقشه های هندسی و صفحه گسترده های معمولی و پیش پاافتاده، جلسه را با این پرسش آغاز کرد: “چه چیزی کشتی تایتانیک را غرق کرد؟” وقتی همه یک صدا پاسخ دادند “یک کوه یخ”، او یک تصویر با وضوح بالا و زیبا از یک کوه یخ را بر روی صفحه نمایش نشان داد: سر کوه یخ کاملا واضح در بالای آب نمایان بود ولی بخش اصلی آن زیر آب پنهان بود.
او ادامه داد “همین رویداد برای شرکت ما در حال پیش آمدن است”. “هزینه های مخفی – یعنی همان خطراتی که در زیر سطح آب هستند، در حال غرق کردن این شرکت هستند. من به کمک شما نیاز دارم.” پرایس می گوید، این تشبیه تصویری موجب یک جلسه ی خلاقانه و تبادل اندیشه ای سودبخش شد که موجب شد هر مدیر واحد تجارت با سخت کوشی به جستجوی چیزی که آنها آن را “کوه یخ” نامیدند، برود. نتیجه ی آن حفظ میلیون ها پول و در نهایت شرکت شان بود.







سخنرانی : از یک ابزار کمکی ابتکار آمیز استفاده کنید


از یک ابزار کمکی ابتکار آمیز استفاده کنید
پرایس می گوید “ابزار کمکی وسیله ای است که مخاطب شما را مجذوب می کند و باعث می شود آنها به نگاه کردن – یا گوش دادن ادامه دهند.” ابزار کمکی دیداری همچنین می توانند برای تأکید روی یک نکته کمک کنند.
پرایس از مثال یک نایب رییس فروش در یک شرکت بیمه ی بزرگ استفاده می کند. پرایس می گوید که او می خواست که در جلسات سالانه اش با موفقیت پروژه ها را نهایی و فعال کند, بنابراین “او با زیرکی با نشان دادن راکت تنیسش, برای تأکید روی بردن رقابت، جمع شدن کنار هم به عنوان یک تیم و به موفقیت کامل رسیدن از طریق سرویس رسانی بالا به مشتری استفاده کرد.”
“درباره ی این فکر کنید که چگونه می توانید از آیتم هایی مثل یک ساعت دیواری بزرگ، یک کیف هدیه ی رنگی، توپ های تردستی، یک دسته ورق بازی، یک دسته هویج یا وسیله ی دیگری برای معرفی موضوع مورد بحث خود، جلب کردن مخاطب، شوخ طبعی و تأکید روی پیام خود استفاده کنید.”




یک ویدیو کوتاه پخش کنید - بخصوص برای پایان نامه و رساله های دکتری در هنگام پرزنت

تصور کنید نهایی کردن یک جلسه ی مدیریت محصول یا یک مراسم خیریه برای گونه های در معرض خطر را با نمایش یک پلنگ وحشی که با بچه هایش در طبیعت بازی می کند، شروع کنید.
پرایس توضیح می دهد که “ویدیو ها باعث برانگیخته شدن واکنش های احساساتی می شوند.”
“برخلاف نوشته ها، شما می توانید افراد، تصاویر و صداها را برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، اضافه کردن هیجان و رساندن پیام اصلی تان به شنوندگان با هم تلفیق کنید.”
همانطور که والت دیسنی گفت “من ترجیح می دهم مردم را سرگرم کنم و امیدوار باشم که چیزی یاد گرفته باشند تا اینکه آنها را آموزش بدهم و امید داشته باشم که سرگرم شده اند.”

تاثیر نفرت در زندگی

در سایت گروه متخصصین گرانقیمت درس زندگی به مطلب جالبی در زمینه تاثیر مخرب تنفر و انزجار در زندگی افراد روبرو شدم در این مطلب سیناتهرانی می نویسد
خانم دکتری با نام فرضی مانیسا ( به دلیل حفظ حریم خصوصی افراد از ذکر نام واقعی آنها معذوریم) که علاوه بر حرفه پزشکی، صاحب یک تجارت بزرگ نیز هست سال گذشته در کلاس خصوصی می گفت: ” آقای تهرانی! من به هر مردی که علاقه مند می شوم، با لذت تمام درباره دخترهایی که قبلاً با آنها دوست بوده حرف می زند و این باعث ایجاد نفرت و انزجار من نسبت به آن مرد می شود و بلافاصله او را کنار می گذارم؛ اما متأسفانه این ماجرا باز هم تکرار می شود. بطوریکه اکنون چند روزی است که با مردی آشنا شده ام اما او نیز در حین صحبت، به یکی از دوست دخترهای سابقش اشاره کرده و با آب و تاب فراوان در مورد وی سخن می گفت. جناب تهرانی! من دیگر از این وضعیت خسته شده ام و نمی دانم چرا باید مردانی را جذب کنم که همگی یک مشکل مشترک دارند؟
به آن خانم عرض کردم: ” مگر نشنیده اید که از قدیم گفته اند از هرچه بدت بیاید به سرت می آید. ” مانیسا خانم گفت : ” اینکه خرافه است، تصور نمی کردم شما هم به خرافات اعتقاد داشته باشید! ”

به ایشان گفتم: ” اتفاقاً علم سایکوسیبرنتیک که بر روی ذهن نیمه هوشیار متمرکز است، ثابت کرده است که این جمله و نظایر آن، دلیل علمی هم دارد؛ وقتی انسان نسبت به فرد یا چیزی نفرت می ورزد، تصویری روشن در ضمیر نیمه هوشیار خود پدید می آورد که در دنیای ما به واقعیت پیوسته و رخ می دهد. همین امر باعث می شود که تجربه های ناخوشایند در زندگی شما و بسیاری از مردم بارها و بارها تکرار شود و تنها راه زدودن این تصاویر، استفاده از تکنیک Non-resistance است. ”
سپس این تکنیک را به او آموختم تا نسبت به هرآنچه که نفرت دارد بکار ببرد.

از آن لحظه به بعد مانیسا مصمم شد تا از هنر Non-resistance برای حذف نفرت از زندگی اش بهره بگیرد؛ او می دانست که اگر اینکار را نکند با هرمردی که مواجه شود، انباری پر از روابط زنانه با خود به ارمغان خواهد آورد.

نکته حائز اهمیت دیگر در صحبتهای مانسیا این بود که او وقتی با یک تجربه تکراری دیگر مواجه می شد، بیشتر از گذشته برای دوستان و اطرافیانش از این تجربیات تلخش می گفت و این باعث می شد تا بارها و بارها همان تجربه را با مردی دیگر تکرار کند.

علم سایکوسیبرنتیک ثابت کرده است که هرچه شما برای دیگران از مشکل تان بگویید به همان نسبت به تشدید آن کمک می کنید. مانیسا به کمک تکنیک ذهنی Non-resistance موفق به مهار کردن تکرار آن تجربه تلخ شد. چندماه بعد مانیسا اعلام کرد که با مردی فوق العاده آشنا شده است اما با اینحال دوست دارد که من نیز به عنوان مشاوره خصوصی اش؛ آن مرد را مورد تحلیل رفتارشناسی قراردهم ، لذا با یک برنامه از قبل طراحی شده او مرد دلخواهش را به جلسات مشاوره آورد. بعد از چند جلسه بررسی دقیق به مانیسا گفتم او فرد مناسبی برای ازدواج است. خوشبختانه تغییر نگرش مانیسا و فراگیری مهارت های لازم برای موفقیت در بازی زندگی باعث شد تا وی با مرد دلخواهش ازدواج کند.

مانسیا معتقد است این نگرش جدید منجر به جهش بزرگی در زندگی شخصی و تجاری وی شده و آرامش را نیز به او بازگردانده است.

چه متن قشنگیه

قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
یکی رفت و،
یکی موند و،
یکی از غصه هاش خوندو
یکی برد و،
یکی باخت و،
یکی با قسمتش ساختو
یکی رنجید،

""یکی بخشید""

یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد،
یکی رد شد،
یکی پابند مقصد شد

تو اما باش .