مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

چه کنیم پیردختر و پیرپسر نشویم؟



با این وجود ازدواج کردم چون شنیده و خوانده بودم که بزرگان ما گفته بودند اگر ازدواج کنی خدا روزی تان را چند برابر می کند. همین طور هم شد. من این جملات را قبل از اینکه تجربه کنم، باور کرده بودم و این باور موجب شد که روزی ام چندین برابر شود و به راحت ترین شکل ممکن دوران خدمت سربازی را بگذرانم و صاحبخانه شوم و یک فرزند سالم نصیبم شود. اینکه ملاکهای ازدواجم چه بوده و آیا خوشبخت شدم یا یک زندگی معمولی را می گذرانم یا بدبخت شدم و یا اگر کسی در سنین پایین ازدواج کند خوشبخت می شود یا نه، مساله ای دیگر است که می توان در نوشته های آینده به آن پرداخت. موضوع زمان ازدواج است که به بحران تبدیل شده است. با ازدواج من خیلی از دوستانم هم به فکر ازدواج افتادند اما حداقل نصف آنها ازدواج نکرده اند و در 20 سالگی از این مساله خیلی می ترسیدم. می ترسیدم از اینکه دلسرد شوم و بسیاری از دوستانم همین طور شده اند. می ترسیدم از اینکه با مرور زمان شرایط ازدواج سخت تر از اینی که هست شود و شد و می شود! می ترسیدم که با مرور زمان آن شور و نشاط جوانی لازم برای آغاز زندگی از بین برود و برای خیلی از اطرافیانم همین طور شده است.

افزایش سن ازدواج تهدیدی برای آینده کشور است و از سوی دیگر بنیانهای خانواده را متزلزل می کند و پدیده پیردختری و پیرپسری را در کشور رواج می دهد.در حال حاضر بیش از 10 میلیون جوان در سن ازدواج وجود دارد که هنوز تشکیل خانواده نداده اند. از دیگر سو فاصله بین بلوغ و ازدواج به شدت در حال افزایش است و پسران که باید در سن 22 سالگی ازدواج کند، در سنین 29 تا 35 سالگی تشکیل خانواده می دهند که با این وضعیت به تعداد جوانان آماده ازدواج افزوده می شود

آیا دیدن یک عروس 40 ساله در لباس عروسی شما را نمی ترساند؟ دیدن داماد بی مو یا دامادی با موهای سپید شما را نمی ترساند؟ دیدن مردی 35 ساله و 40 ساله مجرد بر سر سفره پدر شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش سن دختران مجرد شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش آمار عروسانی که دختر نیستند شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش خبرهای تجاوزها و آدم ربایی ها و اغفال ها و آزار و اذیت ها شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش سن پسرانی که هر روز سردتر از روز قبل می شوند شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش بیماران روحی جوان شما را نمی ترساند؟ بله برای ازدواج نکردن هزاران بهانه است از مشکلات مالی پسرها گرفته تا نداشتن خواستگار مناسب برای دخترها اما کاش برای ازدواج نکردن وحشت هم وجود داشت وحشتی مثل پیر دختر شدن و پیر پسر شدن.

سن ازدواج بالا و بالاتر

طبق آخرین آمار ازدواج مردان بالای 35سال و زنان بالای 30سال طی 8 سال اخیر دوبرابر افزایش یافته است. این آمار را 3 ماه پیش، علی اکبر محزون مدیرکل دفتر اطلاعات وآمار جمعیتی سازمان ثبت ارائه کرده بود: براساس آمارهای موجود در سال84 سهم ازدواج‌های بالای 35سال برای مردان 6/7درصد و ازدواج‌های بالای 30سال برای زنان 6/3درصد بوده که این ارقام از افزایش حدود دوبرابری سهم ازدواج‌های در سنین بالا در فاصله سال‌های 84 تا 91 حکایت دارد.آخرین آمارهای جمعیتی در زمینه ثبت واقعه ازدواج نشان می‌دهد که در سال 91، 831هزار و 670 ازدواج به ثبت رسیده است و مردان گروه سنی 20 تا 24ساله با 312هزارو498 واقعه و زنان با همین سن با 275هزارو873 واقعه ازدواج بیشترین آمار ازدواج زوجین را به خود اختصاص داده‌اند.

اما سهم ازدواج‌های بالای 35سال برای مردان و ازدواج‌های بالای 30سال برای زنان در آمارهای سال‌های اخیر همچنان رو به افزایش است؛ به‌طوری که سهم ازدواج‌های بالای 30سال برای زنان از 10/5درصد در سال90 به 11/2درصد در سال91 افزایش یافته و سهم ازدواج‌های بالای 35سال برای مردان نیز از 8/6درصد در سال90 به 8/8درصد در سال91 افزایش یافته است.

همان طور که مشاهده می کنید موضوع خیلی خطرناک تر از آن است که فکر کنید.

آیا دیدن یک عروس 40 ساله در لباس عروسی شما را نمی ترساند؟ دیدن داماد بی مو یا دامادی با موهای سپید شما را نمی ترساند؟ دیدن مردی 35 ساله و 40 ساله مجرد بر سر سفره پدر شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش سن دختران مجرد شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش آمار عروسانی که دختر نیستند شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش خبرهای تجاوزها و آدم ربایی ها و اغفال ها و آزار و اذیت ها شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش سن پسرانی که هر روز سردتر از روز قبل می شوند شما را نمی ترساند؟ آیا افزایش بیماران روحی جوان شما را نمی ترساند؟

تهدید پیر دختری پیر پسری

اگر می خواهید بدانید که افزایش تعداد پیر دخترها و پیرپسرها چه تهدیدهایی را به دنبال دارد سخنان مجید ابهری، آسیب شناس می تواند کمک بسیاری به شما کند. او در گفتگو با مهر با هشدار نسبت به وجود بیش از 10 میلیون جوان ازدواج نکرده در کشور گفت: وجود این تعداد جوان ازدواج نکرده در کشور در شرایطی است که شاهد افزایش فاصله بین بلوغ و سن ازدواج در میان جوانان کشور هستیم و این می تواند منجر به بروز پدیده پیردختری و پیرپسری در دهه‌های بعدی می شود.

ازدواج مردان جوان با زنان مسن

مجید ابهری در آستانه آغاز هفته ازدواج با بیان این مطلب افزود: افزایش سن ازدواج تهدیدی برای آینده کشور است و از سوی دیگر بنیانهای خانواده را متزلزل می کند و پدیده پیردختری و پیرپسری را در کشور رواج می دهد.در حال حاضر بیش از 10 میلیون جوان در سن ازدواج وجود دارد که هنوز تشکیل خانواده نداده اند. از دیگر سو فاصله بین بلوغ و ازدواج به شدت در حال افزایش است و پسران که باید در سن 22 سالگی ازدواج کنند، در سنین 29 تا 35 سالگی تشکیل خانواده می دهند که با این وضعیت به تعداد جوانان آماده ازدواج افزوده می شود.

ابهری با بیان اینکه در سال آینده تعداد پسران آماده ازدواج افزایش پیدا می کند، دلایل بالا رفتن سن ازدواج و کم شدن تمایل جوانان به ازدواج را اینگونه بیان کرد: براساس نتایج تحقیقات بنیاد خانواده، عوامل مختلفی منجر به کاهش ازدواج در کشور می شود که شامل عوامل اقتصادی، رفتاری و روانی است.

وی ادامه داد: بیکاری، گران شدن مسکن، مهریه های نامتعارف، تورم، هزینه های سنگین ازدواج، خرید جهیزیه های نامعقول از جمله عوامل اقتصادی است. همچنین عدم مسوولیت پذیری پسران و ترس آنها از اداره زندگی و خانواده از جمله عوامل روانی و رفتاری برای کاهش ازدواج در کشور است.

به گفته این آسیب شناس، کاهش ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج پیامدهایی را شامل می شود که رواج زندگی های مجردی، افزایش آمار فساد در جامعه، بروز پدیده پیردختری و پیرپسری از جمله پیامدهای این اقدام است که دولت می تواند با حمایت مادی و معنوی مانع از بروز این خطرات در جامعه شود.

وی با اشاره به آمار ازدواج جوانان گفت: براساس سازمان ثبت احوال آمار ازدواج نسبت به سال گذشته دو و نیم درصد کاهش داشته است و آمار طلاق افزایش. در تهران به ازای هر سه ازدواج یک طلاق و در شهرستان ها به ازای هر پنج ازدواج یک طلاق انجام می شود.

کدام مرد شما را خوشبخت تر می کند؟!

مرد زندگی‌تان چطور روزهایش را می‌گذراند، در حرفه‌اش چه می‌گذرد و چه برنامه‌ای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنش‌هایش را در مهمانی‌هایی که قرار است در آینده بروید پیش‌بینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه می‌کند.
قرار است یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنید. صاحب فرزند شوید و در کنارش با جوانی‌تان خداحافظی کنید. اما معمولا آنچه دلیل انتخاب‌تان می‌شود، چنین تصویری نیست. شاید شما به دنبال انتخابی هستید که همه را شگفت‌زده کند؛ انتخاب شایسته‌ای که ارزش شما را در ذهن دیگران بیشتر کند و مهم‌تر اینکه زندگی بی‌دغدغه و آرامی را برایتان به همراه بیاورد. خب... بهتر است کمی دید‌تان را باز‌تر کنید و چند قدم آن‌طرف‌تر را هم ببینید.



شما علاوه بر این موضوعات به چیزهای دیگری هم برای خوشبختی نیاز دارید. باید بدانید که مرد زندگی‌تان چطور روزهایش را می‌گذراند، در حرفه‌اش چه می‌گذرد و چه برنامه‌ای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنش‌هایش را در مهمانی‌هایی که قرار است در آینده بروید پیش‌بینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه می‌کند. باخبر شدن از این موضوعات پیچیده آسان نیست اما اگر به شغل خواستگار‌تان نگاه کنید و از اسطوره‌ها کمک بگیرید، کار برایتان کمی آسان‌تر می‌شود.

تاجر است؟
خوبی‌اش این است که:

آدم‌هایی که سراغ حرفه تجارت می‌روند، حسابی با اجتماع درگیر می‌شوند. ساعات طولانی این کار باعث می‌شود که صمیمیتی میان آنها و همکاران‌شان ایجاد شده و دایره روابط اجتماعی‌شان هر روز بزرگ‌تر شود. اگر با یک بازاری ازدواج کنید، دغدغه مالی نخواهید داشت و خوبی این شغل این است که همسرتان هیچ‌وقت کارش گیر نمی‌افتد،‌ چون همیشه آدم‌هایی در کنارش هستند که مشکلاتش را حل کنند. افرادی که چنین شغلی دارند، از حساب، کتاب و اقتصاد سر درمی‌آورند. آنها می‌توانند راهنمای خوبی برای اطرافیان‌شان باشند و در مورد موضوعات شایعی مثل پرداخت مالیات، وام گرفتن و دیگر مسائل مالی به آنها مشاوره دهند.
بدی‌اش این است که:

به دلیل ساعات کار طولانی، خسته و فرسوده به خانه می‌رسند و گرچه در بسیاری مواقع اوضاع مالی‌شان روبه راه است اما نوسانات اقتصادی به آنها اضطراب زیادی وارد می‌کند. آنها می‌توانند شرایط مالی خوبی را برای شما فراهم کنند، اما ممکن است مثل مرد‌های دیگر نتوانند زمان زیادی را با شما بگذرانند و شاید مجبور باشند که حتی در روزهای تعطیلی که همه به مسافرت می‌روند، در خدمت شغل‌شان باشند. مردی که شغل آزاد دارد، نمی‌تواند مثل یک کارمند ساعت 6 بعد از ظهر به خانه بیاید و به احتمال زیاد وقتی در کنار شما حضور پیدا می‌کند که فکر و جسمی خسته دارد. زئوس؛ فرمانروای بی‌رقیب مرد بازاری، یک مرد زئوسی است. او در کارش حرفه‌ای است و چنین توانایی‌ای برایش غرور را هم به همراه می‌آورد. چنین مردی همیشه زیردست‌هایی دارد که خرده‌کاری‌هایش را انجام می‌دهند و اصلا هم بعید نیست که در دنیای زندگی مشترک هم به دنبال زیردست بگردد. تفریح برای او جمع شدن در گروه مردانی است که همه صاحب شهرت و قدرت هستند. کم پیش می‌‌آید که یک مرد زئوسی توصیه‌های دیگران را بپذیرد زیرا گمان می‌کند هیچ کس به خوبی او نمی‌تواند دنیا را ببیند. همسری از جنس زئوس برای این مرد‌ها قدرت حرف اول را می‌زند و احساس در درجه دوم اهمیت قرار دارد. درست است که مردان زئوسی عاشق قدرت هستند اما بعضی‌هایشان ترجیح می‌دهند زنی فرمانروایشان شود و اختیار‌شان را به دست بگیرد. آنها ترجیح می‌دهند با فردی مثل خود یا بالاتر از خود ازدواج کنند. برای مثال مرد زئوسی‌ای که صاحب یک شرکت است، ترجیح می‌دهد با دختر فردی ازدواج کند که شرکتی بزرگ‌تر در اختیار دارد. به همین دلیل است که در میان برخی بازاری‌ها، ازدواج‌های عاشقانه را کمتر می‌بینیم زیرا آنها ترجیح می‌دهند با چشم باز معیار‌های دختر مقابل‌شان را بسنجند و سنتی ازدواج کنند. در اغلب موارد چنین مردی یک پدرسالار است که هم قدرت را به دست می‌گیرد و هم خودش وظایفی که در قبال خانواده دارد را به خوبی انجام می‌دهد. اگر می‌خواهید با یک زئوسی ازدواج کنید، باید خیلی واقعیت‌ها را بپذیرید و قبول کنید که او مثل خیلی از مرد‌های دیگر شریک تک‌تک لحظات زندگی‌تان نمی‌ماند زیرا چنین مردی بعد از تمام شدن ماه عسل، وقت زیادی برای همسرش ندارد و تازه در میانسالی یادش می‌آید که باید به روابطش عمق بدهد و قدر اطرافیانش را بداند. البته در موارد کمی هم یک زن چنان پیکان عشقش را به قلب او می‌زند که حتی یک زئوسی تا آخر عمر برده‌اش می‌شود.

خبرنگار است؟
خوبی‌اش این است که:

اگر خواستگار شما اهل رسانه و وسایل ارتباط جمعی است، خوشحال باشید. او روحیه‌ای لطیف و درکی خوب از اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، دارد. حساس است و به جزئیات توجه می‌کند و در هر جمعی که بنشیند، حرفی برای گفتن دارد. چنین فردی برون‌گراست و نه‌تنها از اینکه دانسته‌هایش را در اختیار دیگران بگذارد، خجالت نمی‌کشد، بلکه از این راه برای جلب نظر آنها هم استفاده می‌کند. او خیلی خوب روی آدم‌های اطرافش تاثیر می‌گذارد و آنها را طرفدار خود می‌کند. زندگی با چنین فردی زیباست زیرا او همیشه راه تازه‌ای برای رفتن پیش رو دارد و هیچ‌وقت تکراری و کسل‌کننده نمی‌شود.
بدی‌اش این است که:

ظرف یک چشم بر هم زدن بیکار می‌شود و روی همیشگی بودن درآمدش نمی‌توانید حساب کنید. شغلش پراسترس است و زمان‌بندی کارش می‌تواند زندگی‌تان را به هم بریزد زیرا اگر در کارش حرفه‌ای باشد، احتمالا وقت و بی‌وقت برای رسیدگی کردن به آن از خانه بیرون می‌زند و حتی ممکن است گاهی چند روز تنهایتان بگذارد. اگر به دنبال یک همسر مظلوم و باوقار می‌گردید، او را انتخاب نکنید، چون بیش از حد اجتماعی بودنش ممکن است شما را آزار دهد. گرچه او فردی توانمند است و همیشه راهی برای موفق بودن پیدا می‌کند، اما از این شاخه به آن شاخه پریدنش گاهی شما را آزار خواهد داد. هرمس؛ خلاق و ماجراجو مرد هرمسی ذهنی سریع دارد. او ایده‌پردازی موفق است و بدون وقت‌کشی می‌تواند ایده‌هایش را محقق کند. او مدام در حال حرکت است و هرگز نمی‌توانید یکجا بنشانیدش. چنین مردی سخنور خوبی است گرچه خلاقیتش همیشه او را پیش می‌راند اما علایق متنوعش نمی‌گذارد که یک کار را تا آخر انجام دهد و در آن متخصص شود. او دوست ندارد کاری را بر اساس نظر دیگران انجام دهد و ترجیح می‌دهد میانبری را برای رسیدن به هدف و مقصدش پیدا کند. مرد هرمسی مدام در سفر است، سبک و ساده سفر می‌کند و برای آزادی فیزیکی و روانی‌اش ارزش زیادی قائل است. همین حس ماجراجویی است که این مردها را مورد توجه قرار می‌دهد و باعث می‌شود در همان ملاقات‌های اول، زن مقابلش احساس کند که مرد زندگی‌‌اش را پیدا کرده ‌است. همسری از جنس هرمس مرد هرمسی اگر بتواند زن رویایی‌اش را پیدا کند، با تمام وجود عاشقش می‌شود و اگر زنی انتظارات غیرواقعی از او نداشته باشد، به خوبی در کنارش زندگی می‌کند. او به دنبال همسری می‌گردد که در نبودش بتواند خانه و زندگی را به شکلی شایسته نگه ‌دارد و همیشه منتظر بازگشت او باقی بماند. البته انتظار نداشته باشید که یک مرد هرمسی جزئیات کارش را با شما در میان بگذارد و از شما همفکری بخواهد چراکه حتی اگر نظر شما را هم بپرسد، در نهایت کار خودش را می‌کند. این مردها دوست دارند با زنانی مستقل ازدواج کنند؛ زنانی که از زندگی و معادلاتش سر درمی‌آورند و دنیا را به شکلی متفاوت از آدم‌های عادی می‌بینند. زندگی با یک مرد هرمسی زیباست اما می‌تواند بعد از مدتی استرس‌زا هم شود. از این شاخه به آن شاخه پریدن این مرد، باعث می‌شود که هیچ‌وقت نتوانید روی ثبات زندگی‌تان حساب کنید و چه از نظر مالی و چه از نظر اجتماعی، همیشه دلتان بلرزد. چنین مردی معمولا در حال زندگی کرده و کمتر از هر چیزی به آینده و عاقبت‌نگری فکر می‌کند.

هنرمند است؟
خوبی‌اش این است که:

لطیف و بااحساس است و پلیدی‌هایی که شاید در آدم‌های دیگر بتوانید پیدا کنید در ذهن و زندگی او جایی ندارد. او به چهره‌اش نقاب نمی‌زند و با آدم‌های دورو هم میانه‌ای ندارد. چنین مردی به دنبال زنی می‌گردد که ارزش واقعی عشق را بداند. اگر با او ازدواج کنید، می‌توانید به حسی که دارد هم مطمئن باشید. حمایت عاطفی این مرد را می‌توانید تا ابد از آن خود کرده و یک زندگی رمانتیک و پر از عشق را در کنارش تجربه کنید. او معمولا فردی متین است که برای آدم‌های دور و برش هم قابل احترام است.
بدی‌اش این است که:

زیاد به فکر پول و درآمد نیست و نمی‌تواند زندگی مرفهی را برای شما بسازد. اگر ازدواج‌تان با او با عشق انجام نشود، هیچ امیدی به خوشبختی نمی‌توانید داشته باشید چراکه تنها دلیل دلبستگی او به زندگی مشترک، عشق است. گاهی از اینکه در دنیای واقعی زندگی نمی‌کند و زندگی را با تمام بدی‌هایش نمی‌بیند عصبانی می‌شوید و گاهی از اینکه آنقدر بی‌آلایش است که مورد سوء‌استفاده آدم‌های دور و برش قرار می‌گیرد آسیب می‌بینید. اگر در خانواده‌ای که هنر در آن جایی ندارد زندگی می‌کنید، نباید انتظار صمیمی شدن او با اطرافیان‌تان را داشته باشید زیرا او به داشتن حرف مشترک و بی‌آلایش بودن آدم‌ها اهمیت زیادی می‌دهد. هادس رؤیایی و عاشق برای انسانی که دور از اجتماع زندگی می‌کند، آنچه در دنیای بیرون رخ می‌دهد، اهمیتی ندارد و زندگی هادس هم چنین زندگی‌ای است. مرد هادسی از شهرت و ثروت کافی برخوردار نیست و اهمیتی هم به آن نمی‌دهد. او نقابی به چهره ندارد و دوست دارد خودش را همانطور که هست به آدم‌های بیرون نشان دهد. حتی اگر او مزه دنیای بیرون را چشیده باشد و در دوره‌ای از زندگی‌اش غنا را تجربه کرده باشد، باز هم ترجیح می‌دهد که به دنیای درونش بازگردد و قید همه داشته‌هایش را بزند. او فردی قابل اطمینان و مشاوری خوب است. چنین مردی می‌تواند یک همیشه عاشق باشد و معمولا به کارهایی مشغول می‌شود که برایش معنا دارد. همسری از جنس هادس انتظار نداشته باشید که یک مرد هادسی مدیرکل یک سازمان بزرگ شود چون نه‌تنها او درهیچ حرفه‌ای استخدام نمی‌شود، بلکه تا پایان عمر کاری معمولی که از آن لذت می‌برد را، حتی با کمترین درآمد انجام می‌دهد. او برای زن‌ها مناسب و خودش هم می‌تواند عشق را به عمیق‌ترین شیوه تجربه کند اما درون‌گرایی بیش از حدش گاهی می‌تواند به تنهایی‌اش تا پایان عمر بینجامد زیرا او تنها با یک عشق دو طرفه تن به ازدواج می‌دهد. خبرهای ورزشی، سیاست و موضوعاتی از این دست برای او زیبایی ندارد. مرد هادسی حتی در شلوغ‌ترین جمع‌ها هم ساکت است و کمتر توجه دیگران را به خود جلب می‌کند. اگر به دنبال یک همسر برون‌گرا هستید که شمع مجالس باشد، هرگز چنین مردی را انتخاب نکنید، چون حتی با اصرار‌های شما هم حاضر نمی‌شود از لاک خودش بیرون بیاید. او نمی‌تواند به‌راحتی با آدم‌ها صمیمی شود و احساسات خودش را بیرون بریزد و تنها اگر همسری ایده‌آل برایش باشید، می‌توانید از راز‌هایش باخبر شوید.

پزشک است؟ آپولو مرد قانون و نظم مردی که عاشق نظم و قانون است، یک آپولویی است. او میانه‌ای با رفتارهای هیجانی و احساسی ندارد و با قانون، موسیقی و نظم زندگی می‌کند. او معمولا فردی ایده‌آل‌گراست اما محدودیت‌های خود را هم می‌شناسد. یک مرد آپولویی سیمایی قهرمانانه دارد اما هرگز مثل یک قهرمان بی‌محابا عمل نمی‌کند و با احتیاط، از خطر دوری می‌کند. او به‌جای انداختن خود در مهلکه ترجیح می‌دهد فقط تماشاگر باشد. مرد آپولویی کاملا پیشرو و موفق است و می‌تواند روی یک کار تمرکز کند و با موفقیت آن را به اتمام برساند. به همین دلیل است که چنین مردی می‌تواند رهبر سازمانی موفقی باشد. او هدفمند است و ترجیح می‌دهد به رشته‌های حقوق و پزشکی وارد شود. مردی با روحیه آپولویی در سازمان‌های بزرگ مشغول کار می‌شود و حتی می‌تواند با وجود روابط دوستانه‌ای که با دیگران دارد، رقابت‌جو باشد.
خوبی‌اش این است که:

احتمالا درآمد خوبی دارد و به‌دلیل مهارتی که دارد، می‌تواند در زندگی شخصی هم از شما محافظت کند و به فکر سلامت‌تان باشد. حضور چنین فردی در خانه، می‌تواند شما را با گروه زیادی از آدم‌ها در شغل‌ها و جایگاه‌های مختلف پیوند بزند و نگذارد که مشکلات‌تان حل نشده باقی بماند. معمولا به نشانه‌ها و جزئیات توجه زیادی نشان می‌دهد و دقت و صبوری‌اش هم زیاد است. اگر با چنین مردی زندگی می‌کنید، می‌توانید مدیریت برنامه‌های خانواده را بر عهده‌اش بگذارید و نگران چیزی نباشید.
بدی‌اش این است که:

مدام درگیر کار یا مطالعه است و از آنجا که بیشتر با درد‌ها و غصه‌های آدم‌ها درگیر است، فکرش مشغول می‌شود؛ اما لذت یک درمان موفق، می‌تواند احساس غرور‌ش را بیشتر کند. اگر با چنین مردی ازدواج می‌کنید، انتظار نداشته باشید که پابه‌پایتان مسئولیت‌های خانه و خانه‌داری را برعهده بگیرد چراکه او بیشتر شریک شما در برنامه‌ریزی و امور مالی‌ است. در کنار او خودتان را فراموش نکنید چراکه میانه‌ای با زنان وابسته و ناتوان ندارد و این موضوع می‌تواند به شکست زندگی شما بینجامد. وکیل است؟
همسری از جنس آپولو
چنین مردانی معمولا جذب زن‌های مستقل، با لیاقت و زیبا می‌شوند و در محیط کار هم ترجیح می‌دهند با چنین افرادی همکار باشند. سرگرمی آنها بازی‌های رقابتی است و در اوقات فراغت‌شان هم دوست دارند با شما مسابقه دهند. مرد آپولویی به هنر و موسیقی اهمیت می‌دهد اما معمولا درگیر عشق نمی‌شود و در رابطه با همسرش، چندان احساسی رفتار نمی‌کند. در مقابل او مراقب رفتار‌هایتان باشید و کاری نکنید که نتواند تا پایان عمر آن را فراموش کند چراکه کینه و انتقام‌جویی رفتار‌هایی است که می‌تواند در وجودش پنهان شده باشد. با تمام این اوصاف، ازدواج برای او مثل وارد شدن به دانشگاه و شروع یک کار جدید است که با جدیت و برنامه‌ریزی آن را ادامه می‌دهد. این مردها به دنبال این هستند که جفتی مناسب و هماهنگ با خود پیدا کنند اما دوام ازدواج آنها، کاملا به همسرش بستگی دارد.
خوبی‌اش این است که:

معمولا افراد منظمی هستند و اغلب پایگاه اجتماعی شایسته و درآمد خوبی هم دارند. این آدم‌ها معمولا در میان فامیل و دوستان محبوب هستند چون می‌توانند آنها را در مورد مسائل رایج زندگی راهنمایی کرده و در لحظات سخت زندگی‌شان، مشکلات را برایشان حل یا کمرنگ کنند. آنها آدم‌های سخت‌کوشی هستند و معمولا روانشناسان خوبی هم به‌شمار می‌آیند چون هم می‌توانند دل مراجعان‌شان را راضی کنند و هم در مقابل قانونمداران به تاثیرگذارترین شکل حرف‌هایشان را بیان کنند.
بدی‌اش این است که:

شغل آنها یکی از خطرناک‌ترین شغل‌هاست و نه‌تنها پر از اضطراب و هراس است بلکه می‌تواند صاحبش را هم در معرض تهدید‌های جدی قرار دهد. او یا از نظر ذهنی و عاطفی درگیر مشکل موکلش می‌شود و به خاطرش عذاب می‌کشد یا به دلیل بن‌بست‌هایی که در مراحل انجام کار با آنها روبه‌رو می‌شود، مدام تحت فشار و استرس است. اگر او دفتر وکالت دارد،‌ نباید انتظار آوردن یک پول ثابت ماهانه به خانه را داشته باشید چراکه پول‌های کلان را در فاصله‌های زمانی طولانی کسب می‌کند.

لیلی و مجنون ها و تفاوتشان


بر آنیم تا ، جهت کاهش اختلافات زناشویی ، شما را با تفاوت های موجود درمیان دوجنس آشنا نمائیم . تفاوت هایی در ساختار مغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.


تفاوت‌های همسران
یکی از دلایل اصلی بروز اختلافات زندگی زناشویی، عدم شناخت زن ومرد از یکدیگر است.اگر به دانش بشری رجوع کنیم ، به این نتیجه می رسیم که بسیاری از باورهای ما ، پندارهای استواربرروی آب بوده اند،واگر این گونه پندارهای نادرست، اساس یک ارتباط جدی وسرنوشت سازهمانند زندگی طولانی زناشویی باشند، به تحقیق زندگی ما دستخوش کژی وکاستی خواهد شد وروزی نیز با کمال تاسف به بن بستی تلخ خواهد رسید.

تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ، ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود ، امیدوارم که این چند مقاله ، بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار شما عزیزان قرار دهد.

تفاوت، با تساوی حقوق درتضاد نیست. منظوراز تساوی حقوق، آزادی برای انجام کاری است که برای آن ساخته شده ایم ومنظور از تفاوت ، این است که زن و مرد برای کار یکسانی ساخته نشده اند.

این سلسله مقالات ، درصدد تبیین تفاوتهای زیست شناختی واساسی زنان و مردان است وبحثی کاملا منطقی وتحقیقی را مطرح می کند که میانگین زنان ومردان را دربرمی گیرد. یعنی ممکن است کسانی فکرکنند که این تعبیر وتعریف صد در صد بر آنان منطبق نیست . از آنجا که مسائل مطرح شده ، برمبنای دلایل بیولوژیکی انسان است، منطقه جغرافیایی، فرهنگ، نژاد ومذهب هیچ تفاوتی دراصل موضوع ایجاد نمی کند .

شاید به غلط تصور می کنیم ، رفتاری که از همسرمان می بینیم، خاص خود اوست .درحالی که با مطالعه ی این مقاله ، درمی یابیم تا چه حد این رفتارها عمومیت دارد و اشتباه ما ، ناشی از عدم شناخت ما نسبت به این تفاوت هاست .

وقتی شما دلایل شکل گیری بعضی از تفکرات ورفتارهای فرد مقابل را بدانید، می توانید نسبت به او واکنش منطقی و درستی نشان دهید. مثلا وقتی بدانید آقایان به دلیل تفاوت دربینایی نمی توانند به آسانی وسایل خود را درکمد ویا جایی دیگر پیدا کنند ویا خانم ها نمی توانند کم حرف بزنند به خصوص وقتی مشکلی دارند – چرا که یکی از روش های حل مشکلاتشان همین رفتار است –دیگرمثل سابق از یکدیگر خرده نمی گیرید ، ویا همدیگر را مسخره نخواهید کرد.

اگر انتظار داشته باشیم فردمقابل ما مثل خودمان رفتاری از خود نشان دهد ویا واکنشی داشته باشد،به طورحتم دچار رفتارها وبرخوردهایی خواهیم شد که به ناچار مارا با یاس وناامیدی مواجه خواهد کرد.این نوع تصور وبرخورد ، نه تنها کارساز نخواهد بود بلکه موجب برخورد احساسی فرد مقابل ما خواهد گردید.

اگربه منظور کمک به همسرمان رفتاری را که نسبت به خود مناسب می دانیم، درارتباط با او به کار گیریم، مسلما دچار مشکل خواهد شد.شاید با اندیشه اینکه" آنچه برای من خوب است برای او خوب یا بهتر است" چنین رفتاری را پیش می گیریم، اما این تصور درزندگی زناشویی جواب منفی خواهد داد ونتیجه ی معکوسی از آن خواهیم گرفت.

هرزن و مردی باید درک کند و بپذیرد که فرد مقابلش مجبور نیست که مثل او بیندیشد، تصور کند یا دست به عمل بزند.



چرا از درک تفاوت‌ها می‌ترسیم؟

یکی از دلایل مهم در ترس از پذیرشِ وجود تفاوت میان خود ودیگران ، این است که : وقتی به سن بلوغ می رسیم، همیشه واهمه داریم که شاید دیگران مارا قبول نکنند ویا رد نمایند.

هرانسانی از روزی که خود وموقعیت اجتماعی اش را می شناسد، سعی دارد به نحوی نگاه های جامعه را به سوی خود جلب ویا چهره مردمی پیدا کند.

حتی در دوران کودکی نیز همه ما سعی داشته ایم که بیش از دیگران محبوب باشیم و یا درمدرسه وخانواده مطرح گردیم.اگر روزگار با ما یار باشد وحتی به آن موفق گردیم که درجامعه به پیروزی های اجتماعی وشخصیتی نایل آییم وحتی اگر این موفقیتها تا پایان زندگی وسنین پیری نیز ادامه پیدا کند، باز ازاینکه شاید موقعیت خودمان را بادرک اینکه با دیگران متفاوت هستیم، از دست بدهیم ترس و واهمه وجودمان را می گیرد.

بسیاری از انسانها از درک اینکه با دیگران متفاوت هستند احساس ناامنی وناراحتی می کنند، دلیل این ناراحتی ، استنباط شخصی آنهاست که تصور می کنند با درک وقبول تفاوتشان با دیگران به نوعی معترف به نواقص شخصیتی ووجودی خود هستند.البته دراین واهمه حق با ماست ولی باید قبول کرد که ادامه ی این ترس ، به رکود شخصیتی ودیدگاهی ما منجر خواهد شد وخود زیانبار است.ناگفته نماند که انسانهایی که از درک تفاوتهای خودشان می ترسند ، اغلب دارای شخصیتی خودخواه می باشند وهرکاری را بدون اینکه به درستی به آن بیندیشند ویا توجه داشته باشند ویا نظرات دیگران را بپرسند، انجام می دهند.ازاین روست که عدم توجه به تفاوتهای فردی ، بسیار خطرناک ودرعین حال تهدید کننده ی روابط درست اجتماعی است.
تفاوت‌ها ، عامل جذب زوجین
همانطور که جنسهای مختلف از بسیاری جهات جاذب یکدیگر هستند، درجهت وجود تفاوتها نیز همدیگر را جذب می نمایند.تفاوتهای میان زنان ومردان دراساس تکامل دهنده وجود هر دوی آنهاست.هرکدام از آنها درنوع خود کامل نیستند وبرای کسب توازن زندگی وزیستی ، باید درکنار هم باشند وبه تکامل خود بیندیشند.

اگر فرض کنید شما انسانی عصبی باشید و همیشه با تهاجم با دیگران برخورد نمایید، ممکن است باانسانی که درخود وساکت وآرام است جور دربیایید.

در زندگی های بادوام ، همیشه میان زن وشوهر تفاوت هایی بوده که وجود هرکدام ، تکمیل کننده آن تفاوتهاست.همین تفاوتها هستند که انسانها را به یکدیگر جلب می نمایند وزمینه ی سازش آنها را فراهم می آورند. وجود تفاوتها وسحروجادوی آنها ، به روابط دوجانبه معنا وارزش دیگری نیز می بخشد.


زن ومرد با هم تفاوت دارند؛ نه بهترند ونه بدتر، بلکه متفاوتند
با اینکه زن و مرد ، هر دو به یک گونه از موجودات تعلق دارند، هیچ اشتراک قابل ذکری بین آنها وجود ندارد.

آنان در دو دنیای متفاوت زندگی می کنند، ارزش گذاری متفاوتی دارند واز قوانین متفاوتی تبعیت می کنند.این را همه می دانند، اما افراد کمی به خصوص مردان ، حاضرند آن را بپذیرند. ومشکل درست همین جاست.تمامی زنان ومردان دارای هرفرهنگ، مذهب و نژادی که باشند، روش برخورد، کردار وعقاید همسرانشان را مانعی نفوذناپذیر تصور می کنند.


تفاوت‌ها از کجا شروع شد؟
زنان ومردان در طول تاریخ ، به طرز متفاوتی تکامل یافتند ؛ وگرنه امکان بقا برایشان وجود نداشت.مردان به شکار می رفتند وزنان آذوقه جمع آوری می کردند.مردان محافظت می کردند و زنان غذا آماده می کردند.نتیجه اش این شد که مغز واندام آنان کاملا متفاوت تکامل یافت.

مغز همزمان با بدن که باید برای کارکردهای خاصی شکل می گرفت، تغییر کرد. مردان قوی تر ودرشت تر از اغلب زنان شدند و مغزشان متناسب با وظایفشان رشد کرد.زنان اکثرا از این که مردان بیرون خانه بودند تا غذایی تهیه کنند وخودشان آتش را در غار روشن نگه می داشتند، راضی بو دند.مغز آنان درطول زمان متناسب وظایفشان رشد کرد.

پس از میلیون ها سال، ساختار مغز زنان ومردان به طور متفاوت برنامه ریزی شد. ما در این بین فهمیده ایم هر دو جنس ، اطلاعات را به شکلی متفاوت پردازش می کنند.آنان به شیوه های متفاوتی فکر می کنند واولویت ها، دریافت ها، ورفتارهای متفاوتی دارند.

حال که در این مقاله ، ضرورت شناخت علمی و منطقی تفاوت میان زن و مرد ، برایمان آشکار گردید ، در چندین مقاله ی بعد، به تفاوت های اساسی بین زوجین و دلیل علمی و روان شناختی آن خواهیم پرداخت .

تفاوت هایی مثل اینکه : " چرا مردان قدرت عینی و زنان قدرت ذهنی دارند " و یا اینکه "چرا زنان از حرف زدن دست نمی کشند؟ "

شادترین سال ازدواج، سال سوم می باشد!





نتایج تحقیقی که روی دو هزار زوج بریتانیایی انجام شده نشان می‌دهد با وجود هیجان و جذابیتهای سال اول، سال سوم شادترین سال ازدواج است؛ در سال پنجم جذابیتها و احساسات کاهش پیدا کرده و جای آن را خستگی و دشواری می‌گیرد و حوالی سال هفتم رابطه ممکن است گسسته یا مستحکم شود.

این تحقیق که توسط شرکت حقوقی اسلیتر و گردون انجام گرفته است، نشان می‌دهد سال اول معمولا با شادی و هیاهوی ازدواج سپری می‌شود و در سال دوم زوج‌ها شروع به شناخت بیشتر یکدیگر می‌کنند.
در سال سوم زوج‌ها یاد گرفته‌اند با تردیدهای گهگاهی و ایرادات همدیگر چطور کنار بیایند بنابراین همزیستی راحتی را تجربه می‌کنند. تقریبا در همین زمان است که موضوع تحکیم بیشتر رابطه و اضافه شدن عضو تازه به خانواده مطرح می‌شود، زوجها از پیامدهای مالی ازدواج و تقسیم هزینه‌ها رضایت دارند، و مزایای دو منبع درآمد، این دوره را دوران لذت بخشی می‌کند. معمولا در همین ایام بهبود وضعیت مسکن (بازسازی یا خرید خانه) در جریان است یا به پایان رسیده است. اما در سال پنجم اوضاع عوض می شود؛ خستگی و افزایش روزافزون آنچه باید انجام شود شادی و رضایت زوج‌ها را کم می‌کند. آماندا مک آلیستر وکیل خانواده در موسسه اسلیتر و گوردون می‌گوید: “معمولا زوج‌ها در سال‌های اول برای مشاوره مراجعه نمی‌کنند اما بعد از پنج سال، یا یکی دو سال بعد، بخصوص بعد از بچه‌دار شدن از ما کمک می‌خواهند.”
“حفظ هیجان سال‌های اول که همه چیز تازگی دارد کار دشواری است و اغلب افراد به این نتیجه می‌رسند که زندگی زناشویی انتظارشان را برآورده نکرده است. ما توصیه می کنیم هر کسی که در این مقطع از زناشویی دچار تردید می‌شود جدا به این موضوع فکر کند که آیا این بحران واقعا حل نشدنی است؟
در اغلب موارد این فقط یک برهه دشوار است و شش ماه بعد این مرحله کاملا پشت سر گذاشته می‌شود.” آشنایی با خوب و بد یکدیگر، بگو مگوی دائم در باره تقسیم کار و دغدغه های مالی بچه‌داری همگی در حوالی سال پنجم تاثیر منفی خود را بر ازدواج می‌گذراند. زوج‌هایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند سال هفتم را مانند “دیوار” توصیف کردند. اگر آنها از این دیوار با موفقیت عبور کنند، راه برای یک زناشویی شاد و دراز مدت هموار می‌شود.
ده درصد از شرکت‌کنندگان در این پژوهش گفته‌اند “نمی‌دانستند ازدواج چقدر ممکن است سخت باشد” و یک‌سوم زوج‌ها نیز اعتراف کرده‌اند که عشق‌شان به همدیگر نسبت به روزهای اول بعد از عروسی کاهش پیدا کرده است. در واقع یک سوم زوج‌ها از نظر عاطفی کمبود داشتند و بیست درصد زوج‌ها گفته‌اند روزهایی هست که کاملا از تصمیم خود برای ازدواج احساس پشیمانی می‌کنند.
عدم تطبیق نیازهای جنسی، تفاوت سرگرمی‌ها و تمایلات اجتماعی از موانعی هستند که در سال‌های اول سر راه زوج‌ها قرار می‌گیرند. نیمی از دو هزار نفری که در این تحقیق شرکت کردند، روز عروسی را شادترین لحظه زندگی و سال اول را شادترین سال (البته بعد از سال سوم) توصیف کردند. به نظر آنها دلیل اصلی این شادی، “گرمای تازه عروس یا داماد بودن” بعلاوه “خوش‌بینی لگام گیسخته به زندگی تازه در کنار یکدیگر” بوده است. اما این احساسات خیلی زود فروکش می‌کند؛ بعد از آنکه زوج‌ها متوجه این واقعیت ناخوشایند می‌شوند که رابطه موفق نیاز به چه عزم جزمی دارد. آماندا مک آلیستر می‌گوید “زوجها اغلب چنان در تب سالهای اول غرق می‌شوند که فراموش می کنند برای ازدواج موفق باید زحمت کشید. ازدواج بالا و پایین و سردی و گرمی دارد.
بسیاری از مشکلات را می توان با مشاوره بر طرف کرد اما اگر سردی خیلی بیشتر از گرمای آن است، بجای مشاوره باید به وکیل مراجعه کرد.”

ازدواج با کدام دسته از اشخاص حرام است؟



ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام آنقدر زیاد است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در احادیث متفاوت و به گونه های مختلفی بارها و بارها بر آن تاکید فرموده اند.

« مَا بَنَی بَناءً فِی الاِسلام اَحَبُّ إلَی الله مِنَ التَزوِیج؛ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153.) نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد.»و نیز می فرمایند: «برای مرد مسلمان(بعد از ایمان به اسلام) فایده ای برتر از همسری مسلمان نیست که مرد با نگاه به او شادمان گردد و...» (بحارالانوار، ج 103، ص217.)با اینکه در اسلام در مورد مباحث مهمی چون ازدواج کردن، اجتناب از تجرد، آداب ازدواج و... بسیار بحث شده و مسیر برای مومنان هموار و روشن گردیده است، اما در کنار آنها بحث بسیار جالب دیگری با عنوان «ازدواج های ممنوعه» نیز مطرح می شود که بررسی آن لازم و ضروری به نظر می رسد.



در اسلام ازدواج های ممنوع به چند دسته تقسیم می شوند:

الف) ازدواج با محارم

« برای شما (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه هایتان و خاله هایتان و دختران برادران و دختران خواهرانتان و مادرانی که شما را شیر دادهاند و خواهران رضاعی شما و مادران همسرانتان و دخترانشان حرام است... » (سوره نساء، آیات 22 و 23)

محارم سه دسته اند:

1. نسبی: برخی از زن و مردها به واسطه خویشاوندی بر هم محرم شده و نمی توانند با هم ازدواج نمایند.

محارم مرد:

-مادر و مادر بزرگ ها-دختر-نوه های دختری و پسری-خواهر-دختر خواهر و نوادگان او-دختر برادر و نوادگان او-عمه و عمه های پدر و مادر-خاله و خاله های پدر و مادر

محارم زن:

-پدر و پدربزرگ ها-پسر-نوه های پسری و دختری-برادر-پسر برادر و نوه های او-پسر خواهر و نواده های او-عمو و عموهای پدر و مادر-دایی و دایی های پدر و مادر

2. سببی: افراد به واسطه ازدواج بر برخی دیگر محرم می شوند.

کسانی که پس از عقد به داماد محرم می شوند:


-مادر و مادربزرگ های عروس-دختر زن ( نادختری) و نوه های او-زن پدر( نامادری)-زن پسر (عروس)-نواده های پسری زن

کسانی که پس از عقد به عروس، محرم می شوند:-

پدر و پدر بزرگ های داماد-پسرشوهر (ناپسری) و نوه های او-شوهر مادر (ناپدری)-شوهردختر (داماد)-نواده های دختری شوهر

3. رضاعی: اگر کودکی، شیر زنی غیر از مادر خود را ( با شرایط خاصی) بنوشد، به آن زن و بستگان او محرم می شود. در اصطلاح به این نوع رابطه، محرمیت رضاعی یا شیری گفته می شود.

شرایط شیرخوارگی محرمیت:

-شیر زن، محصول زایمان و آمیزش حلال باشد. یعنی اگر زنی بدون زایمان کودک را شیر بدهد یا از راه زنا زایمان کرده باشد، به کودک محرم نمی شود.-کودک، شیر را به طور مستقیم از سینه زن بمکد نه از طریق شیشه شیر و...-2 سال کودک تمام نشده باشد.- کیفیت شیر خوردن کودک به صورتی باشد که: آن قدر شیر بخورد که گوشتش بروید و استخوانش محکم شود، یک شبانه روز، غذایش منحصر در شیر دایه باشد، یا 15 مرتبه به طور متوالی شیر دایه را بنوشد. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 265-267)

ب) ازدواج با کافر

در دین مبین اسلام فرد مسلمان حق ازدواج با کافر و مشرک را ندارد. چه به طور دائم، چه به طور موقت. ولی ازدواج موقت مرد مسلمان با زن اهل کتاب، مانند یهودی و مسیحی جایز است. (همان، ص 285)« ... هرگاه زنان را مومن یافتید آنها را به سوی کفار بازنگردانید. نه آنها برای کفار حلالند و نه کفار برای آنها حلال ... » (سوره ممتحنه،آیه 10.)« با زنان مشرک ازدواج نکنید، مگر آن که ایمان آورند و همانا کنیزکی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است، هر چند از حسن او به شگفت آیید و زن به مشرکان ندهید، مگر آن که ایمان آورند و ...» (سوره بقره آیه 221)

ج) ازدواج با زن عده دار

« و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان (در زمان عده شان) خواستگارى کرده یا (آن را) در دل پوشیده داشته اید بر شما گناهى نیست‏. خدا مى دانست که (شما) به زودى به یاد آنان خواهید افتاد ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذارید مگر آنکه سخنى پسندیده بگویید و به عقد زناشویى تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید مى داند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است.» (سوره بقره آیه 235)عده به مدت زمانی گفته می شود که زن بعد از وفات شوهر یا پس از جدائی از او، باید در آن مدت از ازدواج امتناع ورزد.

انواع عده:

- عده زنی که قاعده و حیض می شود سه دوره حیض است.-عده زنی که حیض نمی شود سه ماه است.-عده زنی که شوهرش مرده چهار ماه و ده روز است مشروط بر آنکه آبستن نباشد.-عده زنی که حامله است تا زمان وضع حملش می باشد.

د) ازدواج با زن شوهردار

« و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‏اید (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است). اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرر داشته است ... » (سوره نساء ،آیه 24)براساس این آیه زنان غیر مسلمانى که به در جنگ ها به اسارت مسلمانان در می آمدند، اسارتشان بمنزله طلاق از شوهران سابقشان تلقى می شده و اجازه داشتند پس از اتمام دوره عده شان با فرد دیگری ازدواج نمایند.

این حکم درست مانند حکم زن غیر مسلمانى است که با اسلام آوردنش، رابطه اش با همسر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع ‏گردیده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار می گیرد.از اینجا روشن مى‏شود که اسلام به هیچوجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج نمایند.
(تفسیر نمونه، ج3، صفحه333)