مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

راه هایی برای عمیق تر کردن رابطه عاشقانه

داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست!
خبر بهتر برای زوج های خوشبخت این است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید،
داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبخت این است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید. بااینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به ۱۰ راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.


۱- خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.
همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقعبینانه هستند. انتظارات غیرواقعبینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.


۲- هر از گاهی مهربان شوید.
اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، “من به تو فکر می کنم” برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.


۳- ده دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.
بیشتر زوج ها فکر می کنند که همیشه با هم در تماس هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیق من بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. ۱۰ دقیقه در روز را اختصاص دهید که با همسرتان درمورد چیزی جز کار، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.


۴- هر هفته عاشق شوید

قرارملاقات های ناگهانی فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.
یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و علاقه شان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.


۵- با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.
رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود.
جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس های مختلف بروید.


۶- دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.

تحقیق من نشان داد که بخصوص مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.


۷- مراقبت و حمایت کنید.
یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت در تحقیق من متفقاً گفتند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.


۸- بخندید.
خنده یک تمرین معنوی است. در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را فراموش نکنید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.


۹- اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.
وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجاز بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید. مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.

۱۰- راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.
همه زوج های خوشبخت در تحقیق من می گفتند داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. این یعنی نه تنها از همسرتان بپرسید که به چه چیز نیاز دارد بلکه نیازهای خودتان را هم با او در میان بگذارید. این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!

بیست و پنج سئوال برای کشف هدف زندگی




هر انسانی برای زندگی خود اهدافی دارد. هدف داشتن، مانند اعتماد به نفس، ارزش و دلیلی برای ادامه زندگی است و اگر انسان از وجود اهداف زندگی خود آگاه باشد، یا نباشد، به ارزش واقعی آنها خدشه ای وارد نمی شود. درست مانند واقعیت های جهان هستی؛ آگاهی و یا عدم آگاهی ما، باعث هیچگونه تغییری در آنها نمی شود.


اگر در مورد اهداف زندگی خود شک و تردید دارید، اصلا ناراحت نباشید. افراد زیادی هستند که حتی، هدف داشتن را به تمسخر می گیرند! مانند بسیاری از جوانان و شاید خود شما در دوران جوانی!


بسیاری از مردم بصورت شناور بروی جریان زندگی، بدون هدف و برنامه ریزی، مشغول گذران عمر هستند. این امری طبیعی است که انسان روز به روز زندگی خود را سپری کند. یک روز، پر از تنش و عصبانیت و روز دیگر آرام و بدون خشونت، مانند اقیانوسی که در یک گوشه آن طوفان و در گوشه ای دیگر آرام و آفتابی است.


بهر حال، زندگی از بدو تولد تا سنین بلوغ و بزرگسالی و پایان باشکوه آن، بصورت شناور ادامه دارد. آیا این واقعا همان چیزی نیست که همه خواهان آن هستیم؟ یک زندگی بدون تشویش و نگرانی؟


بدون شک این یک زندگی دلخواه است، ولی انسان می تواند بیشتر بخواهد و برای خواست و دریافت بیشتر، به هدف نیازمند است. هدف زندگی!


هدف زندگی، دلیل اصلی قرار گرفتن انسان بروی زمین است. وظیفه ما در روی این کره خاکی چیست؟ احتمالا بیش از آنچه تنها، روز خود را به اتمام برسانیم یا بیش از آنچه تنها، از گذراندن اوقات خود لذت ببریم.

جمله «هیچ پاسخ اشتباهی وجود ندارد»، هنگامی یک جواب خوب است که سئوال در مورد هدف زندگی باشد. چیزی به نام هدف اشتباه در زندگی وجود ندارد و هیچ یک از ما انسان ها، هدف کاملا همسان با یکدیگر نداریم. اهداف زندگی ما، مانند خود ما، یگانه و ویژه است. در اینجا باید توجه بیشتری را بخود معطوف کنیم، چرا که افراد و شرایط بسیار زیادی در صدد دورکردن، و حتی، منصرف کردن ما از اهدافمان هستند.

برای افراد مختلف، اهداف متفاوتی در زندگی وجود دارد. کتاب نوشتن، اتمام مسابقه دو ماراتن، تولید محصولات جدید، انتقال دانش، عکاسی از طبیعت، کاهش فقر و گرسنگی، کمک به همنوع، و...


سایه ای، رنگی، صدایی، زاویه ای میان هر یک از ماست که تفاوت ها را ایجاد می کند.


هر یک از اهداف یاد شده برای یک نفر در گوشه ای از این دنیا، بسیار جدی است و هیچ چیزی نمی تواند میان او و هدفش قرار گیرد. اهداف زندگی، هدیه هستی و به ارمغان آورنده امید و معنا برای انسان است.


چگونه می توان هدف زندگی را، اگر واقعا نمی دانید که چه باید بکنید، پیدا کرد؟ در اینجا 25 سئوال وجود دارند که با پاسخ به آنها، میتوان هدف اصلی زندگی را یافت. این بیشتر یک روش تحلیلی برای پیدا کردن هدف زندگی است.

سئوالات کوتاه هستند، ولی جواب ها می توانند طولانی باشند. محدودیت زمانی برای پاسخ به سئوالات وجود ندارد و بهترین هنگام برای پاسخ به این سئوالات، صبح؛ بعد از بیداری کامل از خواب است. قبل از اینکه هرج و مرج زندگی روزمره، ذهن شما را درگیر سازد. بهترین همراه می تواند؛ شنیدن به موسیقی دلخواه در کنار حیوان مورد علاقه خانگی شما باشد، در گوشه ای آرام با شرایطی هماهنگ!

یک) چه چیزی خواست مرا برآورده می کند؟


دو) چه چیزی باعث حرکت من می شود؟


سه) چه چیزی برایم الهام بخش است؟


چهار) چه چیزی در سئوالات 1، 2 و 3 مشترک است؟


پنج) با جواب یه سئوال 4، چه مشکلی از دیگران حل می کنم؟


شش) چه چیزی باعث شکست من می شود؟


هفت) چه چیزی برایم دردآور است؟


هشت) چه چیزی مرا اندوهگین می کند؟


نه) چه چیزی در سئوالات 6، 7 و 8 مشترک است؟


ده) با جواب به سئوال 9، چه مشکلی از دیگران حل می کنم؟


یازده) از چه چیزی وحشت دارم؟


دوازده) چه چیزی نگرانم می کند؟


سیزده) چه کاری برای تغییر جواب 11 و 12 می توانم انجام دهم؟


چهارده) با این تغییر، چه کمکی به دیگران می کنم؟


پانزده) چه کاری را با عشق انجام می دهم؟


شانزده) احساسم در زمان انجام جواب 15 چیست؟


هفده) اگر جواب 15 را متوقف کنم، چه می شود؟


هجده) اگر جواب 15 را همیشه انجام دهم، چه می شود؟


نوزده) از چه کاری منزجرم؟


بیست) وقتی کار جواب 19 را انجام می دهم، چه احساسی دارم؟

بیست و یک) اگر کار جواب 19 را متوقف کنم، چه می شود؟

بیست و دو) اگر جواب 19 را برای همیشه انجام دهم، چه می شود؟


بیست و سه) چرا اینجا هستم؟


بیست و چهار) وظیفه من در اینجا چیست؟

بیست و پنج) اگر من نباشم و یا کاری انجام ندهم، جهان چه چیزی را از دست می دهد؟

حال چه خواهد شد؟ آیا می خواهید که هدف اصلی خود را در زندگی شناسایی کنید؟

اشتباهاتی که باعث تنها ماندن شما پس از ازدواج خواهد شد



این که چرا برخی افراد نمی توانند آشنایی هایشان را به ازدواج برسانند یا در فرصت جوانی شان ازدواج کنند، برای خیلی ها دغدغه است. اما این که چرا برخی افراد حتی بعد از ازدواج هم باز احساس تنهایی می کنند مشکلی است که کمتر به آن پرداخته شده.

واقعیت این است که مرتکب شدن برخی اشتباهات در روابط، ما را به سمت تنهایی سوق می دهند.


در ادامه ۲۰ اشتباه ذکر شده که باعث می شود شما همیشه حتی در ازدواج تان هم تنها و بی یاور باشید.

۱ -ازدواج با فردی که نمی تواند هیجانش را کنترل کند. چنین آدم هایی مرتبط بار روی دوش شما هستند چون باید مهارشان کنید، مراقب شان باشید و عین یک بچه هیجاناتشان را بپذیرید. واقعا کار سختی است!



۲ -ازدواج با فردی که احساس می کنید فرسنگ ها از شما دور است یا ذهنش به شدت مشغول افکار دیگری است.



۳- ازدواج با فردی که بسیار ساکت است/ یا به ندرت آغازگر یک مکالمه است.



۴- ازدواج با کسی که فقط در مورد خودش صحبت می کند. این آدم ها به شما فرصت نمی دهند خودتان را نشان دهید. اساسا شما را نمی بینند و مرکز دنیا، خودشان هستند و بقیه عالم و آدم برایشان اهمیتی ندارد.


۵- ازدواج با کسی که علاقه کمی برای برقراری ارتباط با طرف مقابل (شما) از خود نشان می دهد.


۶ -ازدواج کردن باکسی که در رابطه قبلی اش نتوانسته رابطه احساسی نزدیکی با زوجش داشته باشد.


۷- ازدواج با فردی که همیشه از دیگران فاصله می گیرد و دنیایش با آدم های دیگر خیلی فرق دارد. (ممکن است فیلسوف مسلک باشد یا نوع دیگری به دنیا نگاه کند. چنین آدم هایی حرف عموم افراد را درک نمی کنند و عموم افراد هم آنها را بیگانه می پندارند.)


۸- ازدواج با فردی که خیلی به ندرت به چشمان طرف مقابل (شما) نگاه می کند. (این ها از پایه و اساس در برقراری ارتباط مشکل دارند.)


۹- کسی که گارد بسته دارد. در اولین دیدارها معمولا پاهایش را به شکل علامت «به علاوه» روی هم انداخته است و اطلاعات کمی درباره خود می دهد. این وضعیت در دیدارهای بعدی هم ادامه پیدا می کند.


۱۰- فردی که همیشه در نخ دیگران است. در ملاقات هایتان حواسش به دیگران است و شما را نادیده می گیرد یا موضوع بحثش با شما، همیشه دیگران است نه خودتان دو نفر.


۱۱- فردی که در یک جمع، بیشتر تمایل به برقراری رابطه با دیگران دارد تا شما! او عامدانه شما را نادیده می گیرد چون مطمئن است که شما چیزی برای سرگرم کردنش ندارید. بنابراین خودش را با دیگران مشغول می کند.


۱۲ -فردی که از عمیق شدن شناخت و بروز عقاید شخصی اش پیشگیری می کند و مدام با عوض کردن بحث و تعیین خط مکالمه، چیز زیادی در مورد خودش بروز نمی دهد.


۱۳- کسی که مدام تلفن همراهش را بررسی می کند. در دنیای مجازی بیشتر و راحت تر از دنیای واقعی زندگی می کند. هیچ بعید نیست مدتی بعد از زندگی با این فرد، مجبور باشید به جای تلفن کردن به هم با هم ایمیل رد و بدل کنید! آدم هایی که در دنیای مجازی غرق می شوند، دوست دارند از واقعیت فاصله بگیرند و شما هم به عنوان همسر آنها، یا بایددر این دنیای مجازی شریک باشید یا با واقعیت های بیرونی حذف شوید!


۱۴- کسی که هیجان کمی در مورد شما از خود نشان می دهد. این آدم ها معمولا از همان دیدارهای اول شبیه یک روبات یا مرده متحرک هستند. با شما ازدواج می کنند، چون بالاخره بایدیک روز ازدواج کنند. همین!


۱۵- کسی که عشق و علاقه کمی در مورد هرچیزی از خود بروز می دهد. این آدم ها سفت و سخت و سنگی هستند و معمولا هیچ حسی به هیچ چیز ندارند. از جمله زندگی مشترک و عشق و عاشقی.


۱۶ -کسی که بی تاب و بی قرار به نظر می رسد، انگار که ترجیح می دهد هرجای دیگری جز پیش شما باشد.


۱۷- کسی که به حرف های شما گوش نمی کند، به شوخی های شما نمی خندد، و دغدغه های شما برایش اهمیتی ندارد.


۱۸- کسی که از لحاظ ظاهر هم جذب او نشده اید. این یک اخطار جدی است! در همان دیدارهای اول طرف باید به دلتان بنشیند و کمی کشش نسبت به او در خود احساس کنید. اگر این حس همان زمان سراغ شما نیاید هیچ وقت نمی توانید در زندگی مشترک آن را ایجاد کنید. در نهایت دچار سردی روابط می شوید و کارتان به جاهای باریک می کشد.


۱۹- ازدواج با کسی که به نظر نمی رسد از لحاظ عقل و منطق برایتان جذاب باشد. عقایدش پرت است یا مایه خجالت شما می شود.


۲۰- ازدواج با فردی که برای امیال و اهداف شما ارزشی قائل نیست.


یک سوال مهم


«چرا آدم ها به رابطه با کسی که باعث می شود احساس تنهایی کنند، ادامه می دهند تا آشنایی شان به ازدواج برسد؟»

اغلب افراد به این سوال این طور پاسخ می دهند: «چیزهای دیگری در آن فرد دیدم که مورد علاقه ام بود و دوست داشتم به او فرصت بدهم تا رابطه مان پیش برود؛ به این امید که اوضاع بهتر شود». اما واقعیت این است که بیشتر افراد به ندرت در رابطه شان پیشرفت می کنند و در یک کلام، فقط و فقط عمرشان را هدر می دهند و در مقابل احساس تنهایی بیشتری نصیبشان شده است!

اشتباهات خطرناک در انتخاب همسر



هر کس برای ازدواج معیارهایی دارد که به اعتقاد خودش منطقی و اصولی است اما واقعیت این است که حتی منطقی ترین معیارهای ازدواج هم ممکن است با باورهای غلط و تمایلات اشتباهی ترکیب شوند که چشم شما را روی واقعیت ها ببندند.

این احتمال وجود دارد که هر کدام از مجردهای در آستانه ازدواج در شرایطی قرار بگیریند که به اجبار تن به ازدواج دهند و یا در موقیتی قرار داشته باشند که گمان کنند، ازدواج کردن بهترین راه برای خلاصی از موقعیت ناخوشایندشان است. در ادامه وضعیت های خطرناک مورد بررسی قرار می‌گیرد که بهتر است به هنگام مواجهه با آنها به جای تصمیمات غیرمعقول، سعی در رفع و رجوع آن‌ها برآیید.
هر چه زودتر، بهتر تصور خیلی از افراد درباره سن ازدواج این است که هر چه زودتر اقدام کنند، نتیجه بهتری کسب خواهند کرد. حتی خانواده‌ها هم فرزندانشان را مجاب می‌کنند که ازدواج در سنین پایین به معنای شانس بیشتر برای انتخاب همسری ایده‌آل است و هر چه سن افزایش یابد، میزان انتخاب‌های خوب و مطلوب فرد نیز رو به افول می‌گذارد. قبل از هر چیز باید خود را محک زد. آیا زمان ازدواج‌مان فرا رسیده؟ آیا آمادگی پذیرش زندگی مشترک را داریم؟
نمی‌توان سن مشخصی برای ازدواج تعیین کرد. این مسئله به فرهنگ و آداب و رسوم نیز وابسته است. هر فردی برای ازدواج نیاز دارد بلوغ‌های چندگانه را پشت سر بگذارد و به علاوه شناخت درستی از خویش به دست بیاورد. اولویت‌هایش را تعیین کند و سپس به انتخابی دور از هیجانات کاذب برسد. اما اگر همین حالا در موقعیت ازدواج قرار گرفته باشیم بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم بررسی ملاک‌هایمان است و پرسیدن چند باره این سوال که آیا فرد موردنظر می‌تواند در پیش بردن اهداف‌مان به ما کمک کند؟
شناخت ناقصشناخت طرف مقابل هم به اندازه شناخت خود مهم است. اگر در شرایطی هستید که احساس می‌کنید شناخت درستی از وی ندارید بهتر است برای ازدواج عجله نکنید! ممکن است دو نفر در یک رابطه چند ساله احساس کنند آن‌چنان که باید و شاید یکدیگر را شناخته‌اند اما پاسخ کارشناسان به چنین وضعیتی عکس نظر آنهاست. در واقع یک رابطه دوستانه که حتی به قصد ازدواج ایجاد شده باشد نمی‌تواند پاسخگوی شناختی درست و کامل باشد.
وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ اما در شناخت های کافی شاپی و رستوران و.. شما تنها بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.ازدواج پیوندی همه جانبه است که به شناختی عمیق و دوطرفه افراد از یکدیگر نیاز دارد.
ازدواج به امید معجزه تغییربا فردی مواجه شده اید که بخشی از خواسته ها و نیازهایتان را برآورده می کند. آدم جالبی است اما شخصیت او تفاوت های عمیقی با شخصیت شما دارد.با این حال تصمیم می گیرید دل به دریا بزنید و زندگی را با او شروع کنید به این امید که در طول زندگی بتوانید او را تغییر دهید یا شاید همین تفاوت ها تبدیل به جذابیت های زندگی شما شود.تصمیم می گیرید با او ازدواج کنید تا با صبوری و محبت نواقص شخصیتی او را که به دلیل محرومیت ها و مشکلات دوران کودکی اش به وجود آمده تغییر دهید.یا او را زیر پر و بال تان بگیرید و بهش اعتماد به نفس دهید و تشویقش کنید تا به راه درست بیاید. تغییر دادن همسر بعد از ازدواج و نادیده گرفتن مشکلات موجود به امید معجزه ای که در آینده رخ دهد و اوضاع را عوض کند!
هر فردی برای ازدواج نیاز دارد بلوغ‌های چندگانه را پشت سر بگذارد و به علاوه شناخت درستی از خویش به دست بیاورد. اولویت‌هایش را تعیین کند و سپس به انتخابی دور از هیجانات کاذب برسد
چشم دوختن به ظواهر افرادشما گاهی خواسته یا ناخواسته جذب افرادی می شوید که در جایگاه قدرت قرار دارند.یا به خاطر موقعیت شغلی شان برجسته اند یا جذابیت ظاهری شان، محبوبیت شان در جمع و سایر ویژگی هایشان آنها را برجسته کرده است.این فرد کسی است که هر فرد دیگری دوست دارد با او ازدواج کند اما واقعیت این است که هر کسی باید با فردی که برای زندگی با او مناسب است، ازدواج کند!
تناسب در ازدواج بر هر گرایش و تمایل دیگری ارجحیت دارد و کسی که هر مرد و زن دیگری در آرزوی ازدواج با او باشد، تنها با فردی در حد و اندازه های خودش خوشبخت خواهد بود. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون آن موقعیت خاصش(شغل، زیبایی، پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه و...) تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
بحران روحیاگر بدانیم همه انسان‌ها با وجود تمام نقاط مثبت‌شان در نهایت دارای عیب و نقص هستند، می‌توانیم بپذیریم که یک آدم کاملاً معمولی که هیچ شناختی از روش‌های درمانی ندارد، نمی‌تواند باعث نجات ما از بحران‌های روحی و افسردگی‌های طولانی مدت باشد. این موقعیت به خصوص درباره افرادی پیش می‌آید که دچار «شکست‌ عاطفی» شده‌اند و گمان می‌کنند با ازدواج می‌توانند از احوالات بدشان نجات یابند که البته چنین گمانی کاملاً نادرست و اشتباه است.این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است. ناجی تمام احوالات بدشما ازدواج می کنید تا همراه و همدل و شریک زندگی داشته باشید نه این که کسی را از بدبختی نجات دهید. اعتیادش را درمان کنید، تنهایی اش را پایان دهید یا ضعف هایش را بپوشانید.اگر قرار است چنین نقشی برای فرد مقابل ایفا کنید، شما مددکار او هستید نه همسرش. و بعد از مدت کوتاهی از تلاش برای نجات خسته خواهید شد و زندگی تان را خسته کننده و عذاب آور خواهید دید.
احساس تنهایی شدیدتنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.
عجلهدر هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!
سرخوشی و هیجانهیجانات چه از نوع مثبت و چه منفی، می‌توانند ما را در انتخاب دچار اشتباه کنند. اگر در موقعیتی قرار گرفته باشیم که تحت تاثیر هیجانات، تصمیم به ازدواج گرفتیم، درست به این معناست که جوگیر شده‌ایم. اما راه‌حل ساده برای رفع چنین حالتی صبوری است. باید صبر کنیم تا هیجانات‌مان فرو بنشینند و آن‌گاه دوباره تصمیم‌مان را ارزیابی کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
چشم و هم چشمیاگر احساس می کنیم در شرایطی هستیم که میل شدید به جبران کردن و کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجمان داریم، و یا آنکه مدام در حال مقایسه کردن مورد خودمان با مورد ازدواج کسی هستیم که حسادت ما را برانگیخته ، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج برداریم، چون ضریب خطا در این انتخاب تا حد زیادی بالا است.
یا نصیب و یا قسمت!باور غلط بعدی را کسانی دارند که معتقدند ازدواج تمام و کمال به قسمت بر می گردد و به همین دلیل دور مشورت و مطالعه و تحقیق را خط می کشند. آنها به جای تحقیق استخاره می کنند و به جای مشورت می گویند: یا نصیب و یا قسمت! و صرفا با توجه به کلیات پیش می روند تا در زندگی مشترک بالاخره راهشان را پیدا کنند. برای این افراد، ازدواج یعنی یک تقدیر از پیش تعیین شده نه یک انتخاب.

ویژگی زن خوب برای ازدواج



ویژگی های زن خوب برای ازدواج
خواندن ذهن خانم ها سخت ترین کار دنیاست و زمانی که موضوع ازدواج در میان باشد واقعا ناممکن به نظر می رسد اما نگران نباشید؛ علائمی هست که به شما نشان می دهد آیا او به ازدواج فکر می کند یا نه.

5 ویژگی زنانی که آمادگی برای ازدواج دارند
1- زنی که آمادگی ازدواج دارد، برای خودش محدودیت و قیدو بندهایی خواهد داشت.
او می داند که از رابطه چه می خواهد و این آشنایی را باید به کدام سمت ببرد. زنی که آمادگی برای ازدواج دارد نمی گذارد شما از وقت ارزشمندش استفاده بیهوده کنید. او می داند که این رابطه یا باید به سمت ازدواج برود و یا همه چیز همین جا تمام شود.این یکی از خصوصیات دختران خوب برای ازدواج میباشدکه مورد توجه مردان میباشد.

او برای ازدواج برنامه ریزی کرده است، خودش را آماده کرده و درباره آن فکر می کند و حرف می زند. از به میان آمدن حرف ازدواج کهیر نمی زند، بلکه با خوشحالی درباره زندگی مشترک، بچه دار شدن، استقلال و زندگی خانوادگی صحبت می کند.

زنی که قوانین خاصی برای خودش ندارد، در نتیجه هیچ برنامه ای برای ادامه رابطه ندارد، هیچ انتظار خاصی از یک مرد نداشته و هیچ شرط و محدودیتی برای او قائل نیست؛ چرا که به ازدواج فکر نمی کند.

او بدون هیچ هدفی وارد رابطه ای شده که برایش پیش آمده و سیاست فعلی اش این است: «هر چه پیش آید خوش آید.» اگر در هر ساعت از شبانه روز که دلتان خواست می توانید با او تماس بگیرید یا بیرون بروید، اگر برای خودش احترام قائل نیست، اگر پوشش و رفتار درستی ندارد، پس نمی تواند زن زندگی شما باشد.

زن باهوش می داند که اگر قرار است زدواجی صورت بگیرد، نباید به این سادگی از قوانینش کوتاه بیاید. زن کم هوش هم که به درد زندگی نمی خورد!

2- زنی که آمادگی ازدواج دارد، به وضعیت مالی شما اهمیت می دهد
شاید فکر کنید زنان موجودات پول پرستی هستند که شما را فقط برای پولتان می خواهند. این از ساده اندیشی شماست. اگر زنی به هیچ وجه به وضع مالی شما اهمیتی نمی دهد به این معنا است که اصلا به ازدواج با شما فکر نمی کند.

روابط بی هدف و کوتاه مدت نیازی به امنیت مالی ندارد؛ وضعیت مالی شما فقط زمانی اهمیت پیدا می کند که مسئله ازدواج در میان باشد نه به این خاطر که زنان دنبال جیب شما هستند بلکه به این خاطر که آنها به دنبال امنیت هستند، آن هم نه فقط برای خوشدان، بلکه برای فرزندانشان و فرزندان شما.

غریزه مادری قویترین غریزه در زنان است، اگر اینطور نبود بچه های شما به هیچ وجه نمی توانستند زنده بمانند. همین غریزه مادری به زنان می گوید که اگر می خواهند فرزندانشان را به خوبی و در امنیت و آسایش تربیت و بزرگ کنند بایدبرای آنها پدری قدرتمندانتخاب کنند.

در دوران اجداد غارنشین ما، زنان به سمت مردانی جذب می شدند که قدرت بدنی بیشتری داشتند چون تنها در این صورت بود که می توانستند برای خانواده به شکار بروند، با رقبا بجنگند و با دست پر برگردند واز خانواده در برابر دشمنان و حیوانات وحشی و بلایای طبیعی حفاظت کنند و تنها در این صورت بود که زنان می توانستند با خیال راحت در غار بنشینند و بچه هایشان را بزرگ کنند!

اما در حال حاضر دیگر نیازی به قدرت جسمی نیست. البته نه اینکه شکار و رقیب و دشمنن دیگر وجود ندارد، بلکه شکل آن عوض شده است. امروزه قدرت مردان تا حد زیادی در توانایی شان در پول درآوردن خلاصه می شود.

البته نیازی نیست از باشگاه بدنسازیتان انصراف بدهید، چرا که حافظه زنان در طول تاریخ هنوز به طور کامل پاک نشده اما در کنارش به فکر قدرت امروزیتان هم باشید.




3- زنی که آمادگی ازدواج دارد، آشپزی بلد است
واقعا شما آقایان چه فکری می کنید؟ مگر می خواهید آشپز استخدام کنید؟ در این صورت بهتر است بروید با رستوران قرارداد ببندید.

اما اگر در فکر تشکیل خانواده هستید و می خواهید بدانید او به ازدواج فکر می کند یا نه، این یکی از خصوصیات دختر خوب برای ازدواج است. او آشپزی می داند و از خانه داری هم سردر می آورد. به هر حال وقتی خانمی خودش را برای ازدواج آماده می کند، حداقل در کشور ما، در واقع با فداکاری و لطف تمام خودش را برای انجام کارهای خانه و به خصوص آشپزی هم آماده می کند. او می داند مردان می توانند بدون سقف، بدون خواب یا حتی بدون مسابقات فوتبال زنده بمانند اما قطعا بدون غذا می میرند! هیچ زنی هم این را نمی خواهد، حداقل قبل از ازدواج!
4- زنی که آمادگی ازدواج دارد، با زن بودن خودش کنار آمده است
زن بودن مشکلی ندارد اما از آنجایی که زنان همواره در طول تاریخ مورد ظلم و ستم و بی عدالتی قرار گرفته اند و البته بعد از تعالیم جنبش فمنیستی، بسیاری از آنها حداقل در دوره ای از زندگی شان احساس می کنند جنس دوم هستند و با جنسیت خودشان کمی مشکل پیدا می کنند.

این برای زن امروزی یک امر کاملا طبیعی به شمار می رود اما زن سالم بالاخره این بحران را پشت سر می گذارد و زن بودن خودش را با کمال افتخار می پذیرد و به نقاط قوت خودش پی می برد. او می داند اگرچه تفاوت هایی با جنس مرد دارد اما این تفاوت نها به هیچ وجه نشانه برتری یکی بر دیگر نیست.

زنی که آمادگی برای ازدواج دارد دیگر به دنبال بحث های بچگانه «زن ها بهترند یا مردها» یا «چقدر مردان به ما ظلم کرده اند» نیست و این مسائل برایش حل شده است. او به جنس مرد به عنوان رقیب یا دشمن نگاه نمی کند و به دنبال گرفتن انتقام کل زنان تاریخ از شما نیست. او از اینکه زن متولدشده خشمگین نیست و از مادر شدن، همسر بودن و وظایفی که به عنوان یک زن برعهده اش است استقبال می کند.

5- زنی که آمادگی ازدواج دارد، به بچه ها علاقه خاصی نشان می دهد
آقایان! این رازی است که مطمئنم از اینکه آن را با شما در میان گذاشته ام تشکر خواهید کرد. خیلی جالب است که تقریبا همیشه علاقه خانم ها به بچه ها با علاقه آنها با ازدواج رابطه دارد. این یک نشانه شگفت انگیز است که بر اساس آن خیلی راحت و بدون دردسر می توانید نظر طرف مقابل تان درباره ازدواج را کشف کنید: وقتی به طور اتفاقی با بچه ها یا خانم های بچه دار برخورد می کنید، واکنش او را زیر نظر بگیرید. اگر با بی حوصلگی و بی توجهی و حتی انزجار به بچه ها واکنش نشان داد، فکر ازدواج با او را فعلا از سرتان بیرون کنید اما اگر با شوق و ذوق تمام با بچه ها ارتباط برقرار و شروع به بازی با آنها کرد و با حسرت به نوزدان خیره شد،