مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

همسرتان را همانگونه که هست بخواهید!


چون او را دوست دارم می خواهم تغییر کند! من از این که او مبادی آداب نیست خجالت می کشم! همسر همکارم چنان متشخص و با وقار است که نگو... حسرت می خورم که چرا همسر من مثل او نیست!


همسران انگیزه های مختلف و دلایل متعددی برای تغییر دادن و اصلاح کردن طرف مقابل شان دارند:

گاهی با ادعای دوست داشتن متمایلند همسرشان را تغییر دهند ، گاهی از روی شرمندگی، دوست دارند تغییرش دهند و گاهی اوقات نیز از انتخاب و ازدواج شان پشیمان شده و دچار بیماری مقایسه می شوند و سعی می کنند با ایجاد اصلاحاتی، همسرشان را وفق مرادشان سازند.

علت تمایل به تغییر هر چه باشد، اصرار به اصلاح طرف مقابل، مایه بدبختی بسیاری از زندگی های زناشویی می شود.


گل بی عیب، فقط ...؟!

روزی که برای اولین بار تلفن همراه به دست تان گرفتید هرگز تصور نمی کردید که روزی از دست آن عاصی شوید!

آخر شما آن را برای تلفن های اضطرای، اینترنت، ارتباط سریع و... تهیه کرده بودید اما حالا پیام های وقت و بی وقت تبلیغاتی و یا دوستانه امان تان را بریده است! دیگر وقت استراحت ندارید چرا که خاموش کردن و یا رد پاسخ زدن موجب رنجش اطرافیانتان می شود! و... شما تلفن همراه تان را هم دوست دارید هم دوست ندارید!! این خنده دار نیست؟!

روابط ما بالخص روابط نزدیکی چون همسری نیز، چنین حکمی دارند . همان طور که قدیمی تر ها می گفتند گل بی عیب فقط خداست... پس باید بپذیرید که هر نقطه قوتی، یک ضعف دارد و صد البته فراموش نکنید، هر نقطه مثبتی، علیرغم یک ضعف اساسی که به همراه دارد تنها با آن نیز می تواند معنا و مفهوم پیدا کند !


دلخواه دیروزتان، ناخواستنی امروزتان است!

به این سوال، به طور خصوصی اما بی رودربایستی پاسخ دهید: چرا عاشق همسرتان شدید؟!


دقیقا علت عاشق شدن تان را به یاد آورید!

درست است تعجب نکنید! دقیقا همان چیزی که دلیل علاقه مندی شما به همسرتان بوده، هم اکنون منجر به ناراحتی و دلخوری تان شده است. این حقیقت، یک اصل بنیادین در روابط زناشویی است؛علت جذب، سال های بعد دلیلی بر دفع و دوری می شود. اگر به این دلیل عاشق همسرتان شدید که بسیار آرام و ساکت است، سال های بعد ملتمسانه دوست خواهید داشت که او بشاش باشد چرا که از سرد و بی عاطفه بودنش خسته شده اید! اگر عاشق خوش مشربی و گشاده رویی همسرتان شده اید، اکنون دوست دارید برای لحظه ای هم شده، سکوت اختیار کند و هیچ نگوید. اگر عاشق جدیت و تلاش همسرتان شدید، امروز دوستدار آنید که لحظه ای قرار داشته باشد و دست از کوشش و مجاهدت بردارد!

یادتان باشد، ویژگی مورد اکراه امروز، همان خواستنی دیروزتان بوده است!


فکر "تغییر دادن همسر" را برای همیشه دور بیندازید
اگر خواهان یک ازدواج شاد، آرام و موفق هستید، باید اراده جزم کنید و خط قرمز پررنگی بر تصور اشتباه " تغییر و اصلاح همسر" بکشید. بله، شما باید دست از اصلاح کردن همسرتان بردارید و او را آنگونه که هست بپذیرید و دوست داشته باشید.


اصلاح کردن و یا تغییر دادن همسر به دو دلیل اندیشه ای بس عبث و ساده اندیشانه است:

اول این که شما هرگز نمی توانید؛ دوم آنکه انسان ها چون خانه های قدیمی هستند، اگر جایی از آنها را ترمیم و درست کنید، بی شک چیزی دیگری در آنها ویران و نابود می شود.

بپذیرید که؛ شما هرگز نمی توانید همسرتان را اصلاح کنید چون تغییر دادن دیگران، یک کار درونی است و انگیزه ای درونی نیز می خواهد پس هیچ وقت نمی توان کسی را از بیرون و بالاجبار مجبور به تغییر کرد.


همسرت را با تمام نقص‌هایش قبول کن!

پیش از ازدواج باید او را به طور دقیق زیر ذره بین می گذاشتید و رصدش می کردید! حالا که دیگر ازدواج کرده اید، چشم و گوش هایتان را ببندید و دست از ازریابی کردن بردارید. انتقاد و سرزنش شما بی فایده است. بپذیرید که دیگر زمان درست کردن همسرتان تمام شده است! چه بخواهید و چه نخواهید با اصرار به تغییر و اصلاح، نه تنها ره به جایی نمی برید بلکه از ترکستان هم سر در می آوردید!

از مرکب قضاوت پائین بیائید! حس نقاشی را داشته باشید که می خواهد تصویر زیبایی را خلق کند، اولین اصل موفقیت هنرمند نقاش، آن است که همه چیز را همانطور که هست، قبول کنید. پس نقاش ماهر همسرتان شوید. به جای اصلاح همسرتان، او را همان طور که هست بپذیرید و به همسرتان نیز بفهمانید که او را آنطورکه هست، با تمام نقاط مثبت و منفی که دارد، قبول کرده اید و با وجود نقص هایش، او را بی نقص می بینید و کل مجموعه وجودی او را دوست دارید و عاشقش هستید.


دیر و زود دارد اما سوخت و ساز ندارد!

وقتی همسرتان را بپذیرید و تحسینش کنید، معجزه دلخواهتان اتفاق می افتد. او را تحسین و راهنمایی کنید. به او آموزش دهید و خود الگو مساعدی باشید.

اما یادتان باشد هرگز مجبور به تغییرش نکنید. او را دوست داشته باشید و رهایش کنید اما برای اصلاح او فضا دهید. بی گمان همسرتان با پذیرش خود خواهد توانست بر خلقیات و ویژگی های نه چندان مناسب خویش رنگ و لعاب ویژه ای بخشد شاید بدان سان که شما طالب و خواهان آنید! البته اگر عجله نکنید و سرکوفتش نزنید و او را به همان گونه که هست دوست داشته باشد!

چتری برای عشق ما........ نخونی ضرر کردی هاااااا


وقتی زیر یک سقف زندگی می کنید هر آنچه که از طرف مقابلتان می بینید، می رود زیر یک چتر، چتری به نام اعتماد. وقتی که اعتماد می کنید، دیگر نگران تکیه گاه تان نیستید.

در واقع یک گام مهم در زندگی مشترک احساس امنیت است. این احساس وقتی بوجود می آید که افراد به یکدیگر اعتماد داشته باشند. در طول رابطه هر چه زن و شوهر زمان بیشتری با هم زندگی کنند، اعتمادشان به یکدیگر بیشتر می شود. این فرایند تعهد و آرامش را افزایش می دهد. برای بدست آوردن اعتماد در یک رابطه توجه به نکات زیر می تواند مثمر ثمر باشد.

حقیقت را بگویید
در زندگی مشترک، شاید بهتر بگوییم از همان روز اول خواستگاری، صداقت حرف اول را می زند. در بحرانی ترین شرایط، گفتن حقیقت بازنده بودن نیست. شاید به صراحت می توان گفت که دروغ گفتن سریعترین راه از بین رفتن اعتماد است. در واقع فرار کردن از راست گویی نابودی رابطه شما با همسرتان را در پی خواهد داشت. صداقت با ایجاد اطمینان و اعتماد متقابل پایه های زندگی مشترک را تقویت می کند.

در رفتارهای تان تعادل داشته باشید
سعی کنید، فراز و نشیب های رفتارتان همسرتان را درگیر نکند. رفتارهای ضد و نقیض در زندگی مشترک اطرافیان را سردرگم می کند و به نوعی می توان گفت صداقت شما رو زیر سوال می برد. این امر منجر به سلب اعتماد همسر شما می شود. در طول زندگی مشترک اگر هدف تان درک و سهیم شدن در افکار و احساسات فرد مقابل تان باشد در پیچ و خم های زندگی دچار سوء تفاهم نخواهید شد.

با یکدیگر باشید
گاهی پیش می آید که شما مجبور می شوید و در شرایطی قرار می گیرید که ناچار هستید، تمام برنامه هایتان را کنسل کنید تا در کنار همسرتان باشید. اهمیت دادن شما نسبت به این موضوع نشان می دهد شریک زندگی تان مهم است. صرف نظر کردن از یک مهمانی دوستانه و در کنار همسر بودن به او ثابت می کند، که او را دوست دارید. می توان گفت این موضوع در روزهای اول زندگی میخ اعتماد و اطمینان همسرتان بر روی دیوار زندگی را محکم تر می کند.

به یکدیگر احترام بگذارید
شریک زندگی تان نیاز به احساس امنیت و اطمینان شما دارد، هیچگاه قدرت ابراز عقیده را از همسرتان نگیرید و عکس العمل های تلافی جویانه را در زندگی مشترک دنبال نکنید. احترام به عقاید شریک زندگی تان جایگاه شما را نزد همسرتان و اطرافیان بالا می برد. احترام گذاشتن، اعتماد سازی را در زندگی پر رنگ تر می کند.

همدلی از همزبانی بهتره
ممکن است شما فرد دلسوزی باشید و همسری مهربان اما نتوانید به راحتی و به خوبی احساسات طرف مقابل را درک کنید. اما این نکته را فراموش نکنیم که همدلی در زندگی زناشویی باعث می شود به احساسات یکدیگر آسیب نرسانید. از آنجایی که در زندگی مشترک همدلی پر رنگ تر است، لازم است خیلی سریع شریک زندگی هر نوع تغییر احساسی و عاطفی را درک کند. همدلی باعث می شود فرد در تمام مراحل زندگی احساس تنهایی نکند و اطمینان داشته باشد که همیشه گوش شنوایی برای مشکلات او وجود دارد.

قدرانی کنید
از همسرتان قدرانی کنید. این بهترین راه برای ابراز محبت شما است. اعتماد و عشق در گذر زمان، زندگی مشترک شما را رونق می بخشد.

اعتماد سازی کنیم
در آخر اینکه گاهی اتفاقاتی رخ می دهد که همسر شما به دلایلی هر چند کوچک اعتمادش را از دست می دهد، وقتی اعتماد در زندگی کم رنگ می شود به نوعی خصومت و دلگیری ها خود را نشان می دهد. قضیه وقتی حادتر می شود که در تلاش برای پنهان کاری هستید و منتظر هستید تا شرایط مناسب پیش آید تا موضوع را مطرح کنید اما گاهی زمان را از دست می دهید و همین امر باعث کدورت می شود، اتفاقاتی از این دست پایه های صمیمیت و همدلی را می شکند.

این روزها داشتن یک شوهر خانه دار بهتر است!


می‌خواهید شریک زندگی‌تان هم در کارهای خانه شریک شود؟ روی کمک ما حساب کنید! ما راه‌های شریک کردن مردها در کار خانه را به شما می‌گوییم.

مردهای امروزی بیشتر از قدیمی‌ها همسرشان را درک می‌کنند یا لااقل ادعا می‌کنند نسبت به مردان دیروز با شریک زندگی‌شان صمیمی‌ترند. اما همین آقایان نیمه روشنفکر وقتی با انبوهی از ظرف‌های نشسته و خانه پر گرد و خاک روبه‌رو می‌شوند، خود را کنار می‌کشند و همسرشان را به عنوان تنها مسئول انجام کارهای خانه معرفی می‌کنند. در میان مردهای امروزی، کم نیستند کسانی که بار مسئولیت خانه را برای همسرشان کمی‌سبک‌تر می‌کنند. اما اغلب آنها هم از انجام کارهای خانه نه به عنوان یک وظیفه ثابت، بلکه به عنوان یک لطف به همسر دوست‌داشتنی‌شان یاد می‌کنند. در این مطلب از اصلی‌ترین شکایت‌های زنان از دست تنهایی‌شان در انجام کارهای خانه صحبت کرده‌ایم و برای خلاص شدن از آنها راه‌حلی‌هایی را پیشنهاد داده‌ایم. اگر در موقعیت مشابهی قرار دارید، از این راه‌ها برای کم کردن خستگی‌تان کمک بگیرید.


از توانایی‌هایش استفاده کنید


شکایت خانم‌ها: انگار اصلا حرف‌های من را نمی‌شنود. من می‌گویم خسته‌ام، دیگر نای کار کردن ندارم اما او باز هم دست به سیاه و سفید نمی‌زند. از اینکه یک‌تنه باید مهمان داری کنم، به بچه برسم، غذا درست کنم و خانه را تمیز نگه دارم کلافه شده‌ام. چرا خودش خستگی‌ام را نمی‌بیند و برای آرام شدنم تلاشی نمی‌کند؟

درست است که شریک کردن مردها در کارهای خانه شدنی است اما باید انتظارات‌تان را با واقعیت هماهنگ کنید. شاید همسر شما اهل گردگیری خانه نباشد اما بتواند گاز را بشوید و شاید در طول هفته انرژی جارو کردن را نداشته باشد اما در خانه تکانی آخر هفته بتواند به شما کمک کند. پس برای جلب همکاری‌اش، بیشتر از آنکه به مساوی بودن حجم کارهای‌تان توجه کنید، به توانایی‌ها، مهارت‌ها و علایق او توجه کنید. ممکن است همسرتان توانایی یا حوصله انجام کارهای ظریف مثل برق انداختن قاشق‌ها را نداشته باشد اما بهتر از شما بتواند کاشی‌های حمام را برق بیندازد. پس در این مورد با هم حرف بزنید و اجازه دهید از میان کارهای بی‌شمار خانه، چند کار را برای شروع انتخاب کند.


چرا ظرف‌ها را نمی‌شوید؟


شکایت خانم‌ها: تا به حال بارها و بارها به‌ دلیل همکاری نکردن همسرم در کارهای خانه با هم بحث کرده‌ایم. هر بار که ناراحتی من را می‌بیند، زود دست به کار می‌شود اما از فردا من را دست تنها رها می‌کند. از بحث کردن در مورد این موضوع خسته‌ام. چرا همسرم بدون اینکه من بخواهم یا بحث کنم، برای شستن ظرف‌ها یا گردگیری خانه پیش قدم نمی‌شود؟

تصور نکنید همه این پیش فرض‌های همسرتان، قرار است یک روزه تغییر کنند. شما به زمان و صبر بیشتری نیاز دارید و قطعا نمی‌توانید یک روزه از همسری که سال‌ها به شما کمک نکرده، مرد دیگری بسازید، پس صبور باشید و قدم قدم جلو بروید. ناامید نشوید و برای تنبیه کردن همسرتان دوباره همه کارها را با عصبانیت و قهر یک‌تنه به عهده نگیرید. شاید لازم باشد تا مدتی هر بار که به کمک او نیاز دارید، موضوع را با جزئیات کامل مطرح کنید. مردهایی که از کار خانه چیزی سر در نمی‌آورند، نمی‌توانند خودجوش به این امور رسیدگی کنند و باید کسی دقیقا به آنها بگوید که باید از کجا شروع کنند و کارها را چطور پیش ببرند.


با کار کردن شما در خارج خانه مشکل دارد؟


شکایت خانم‌ها: صبح ساعت 7 از خانه بیرون می‌زنم و ساعت 6عصر از اداره برمی‌گردم. تازه وقتی به خانه می‌رسم باید ظرف‌های هله‌هوله‌ای که همسرم دیشب خورده و خرده‌های بیسکویت و پوست‌های تخمه را از جلوی تلویزیون جمع کنم. نمی‌توانم هم به کار بیرونم خوب برسم و هم خانه را هر روز مرتب کنم. وقتی به همسرم موضوع را می‌گویم، می‌گوید کار بیرون را رها کن تا اینقدر خسته نشوی.

نه تنها بی‌تفاوتی همسرتان و به هم ریختن خانه، بلکه کمک نکردن او در وظایف روزمره هم می‌تواند به یکی از دلایل اصلی اختلاف میان شما تبدیل شود. می‌توانید برایش توضیح دهید که همراهی‌اش برای انجام کارهای خانه، تنها خستگی شما را کم ‌نمی‌کند یا شما را به هم نزدیک‌تر نمی‌کند، بلکه عشق میان‌تان را بیشتر می‌کند. به او بگویید که کمک کردن‌هایش احساس آرامش بیشتری را در شما ایجاد کرده و رابطه میان شما را نزدیک‌تر و دوستانه‌تر می‌کند. شاید هم همکاری نکردن او در کارهای خانه، راهی برای ابراز مخالفت او با شاغل بودن شما باشد، یادتان نرود که اغلب مردها مخالفت‌شان با یک موضوع را به شکلی غیر مستقیم نشان می‌دهند. پس در یک گفت و گوی آرام اما شفاف، نظرش را در این مورد بپرسید و اگر گفت با کار کردن شما مخالف است، دلایل مخالفتش را جویا شوید. ساعت کار؟ محل آن؟ مسیر کار؟ حقوق ماهانه آن؟ سبک خرج کردن درآمدتان؟ کدامشان دلیل اصلی مخالفت و مقاومت او هستند؟ این دلیل را پیدا کنید و برای تغییر دادن شرایط تلاش کنید.


چرا حرفم را پشت گوش می اندازد؟


شکایت خانم‌ها: بعد از مدت‌ها بحث و جدل، همسرم راضی شده که در کارهای خانه به من کمک کند اما با سهل انگاری وظایفش را پشت گوش می‌اندازد و به محض اینکه اعتراض می‌کنم، می‌گوید تو قدر کمک‌های من را نمی‌دانی و با همین بهانه از ادامه دادن طفره می‌رود.

نمی‌گوییم همسرتان حق دارد اما شاید رفتارهای اشتباه شما در این مورد بی‌تاثیر نباشد. به همسرتان با رفتار و حرف‌های‌تان نشان دهید که کمک‌هایش چقدر در آرامش شما و نزدیک‌تر شدن‌تان به هم تاثیر گذاشته. به او امر و نهی نکنید، بی وقفه از کارهایش ایراد نگیرید و تاثیر این همکاری را از او پنهان نکنید. انجام کارهای خانه برای اغلب مردها لذت بخش نیست اما می‌توانید با قدردانی از زحماتش احساس خوب‌تان را به او هم منتقل کنید. اگر همسرتان بداند که با انجام همین مسئولیت‌های کوچک تا چه اندازه شما را آرام‌ کرده، برای به عهده گرفتن وظایف پیش‌قدم می‌شود.


چرا به بچه نمی‌رسد؟


شکایت خانم‌ها: همه مسئولیت‌های خانه با من است. عصر زودتر از همکاران دیگرم از کار بیرون می‌زنم تا بچه را از مهد بیاورم. رئیسم مدام از غیبت‌های هر روزه‌ام ایراد می‌گیرد و بچه‌ام به دلیل دیر رسیدن‌هایم غر می‌زند. وقتی می‌بینم خاک روی میز خانه نشسته عصبی می‌شوم و اینکه هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهد، آزارم می‌دهد.

چه همسرتان در کارهای خانه کمک کند و چه نه، انجام کارهای بیرون از منزل، رسیدگی به وضعیت فرزندتان و بی‌عیب و نقص نگهداشتن همه این مسئولیت‌ها آسان نیست. پس بیشتر از توان‌تان از خود انتظار نداشته باشید. قطعا خانه شما نمی‌تواند به تمیزی خانه کسی باشد که چند ساعت در روز برای رفت و روب فرصت دارد. پس کمال‌گرایی را کنار بگذارید و به جای تلخ کردن زندگی به کام خود و همسرتان، راهی برای آرام شدن پیدا کنید. یکی از موثرترین راه‌ها برای جلب همکاری مردها، ساختن خانه‌ای آرام است. اگر شریک زندگی‌تان بعد از ورود به خانه دغدغه‌ای نداشته باشد و از تلاش‌هایی که برای آرامشش می‌کنید باخبر باشد، کمتر احتمال دارد که تنهای‌تان بگذارد و با انبار کردن مسئولیت‌ها روی دوش شما، کسی که دوستش دارد را خسته کند.

همسر ناراضی و عصبانی خود را نرم کنیم

8850apddxn_resize-292x217.jpg
گاهاً پیش می آید که همسرتان به خاطر فشار های کاری و یا مشکلات پیش آمده دچار بی حوصلگی شده و حالتی عصبانی به خود می گیرد. در این مواقع این هنر شماست که بتوانید با صحبت کردن با او و دلگرمی دادن او را از این حالت خارج کنید.


مشاهدات و تحقیقات مشاوران ما در مرکز مشاوره ازدواج حاکی از این است که بسیاری از زوج های جوان هنگامی که یکی از آنها ، تفاوتی ندارد چه خانم و چه آقا دچار بی حوصلگی شده و به اصطلاح اعصاب ندارند، دچار مشکلات حادی می شوند و به جای اینکه یکی از آنها در صدد آرام کردن دیگری برآید، بدتر به هم پیله کرده و بحث و مشاجره می کنند.


اما ذکر این نکته ضرروی است که در این هنگام و با بروز این مشکل باید سعی در آرام کردن همسر خویش کنیم. با او صحبت کنیم . از دل نگرانی و مشکلات او مطلع شویم. از کلمات محبت آمیز استفاده کرده و به او بگوییم که به هر اتفاق ، مشکل و پیش آمدی در زندگی بربخوریم، با او بوده و در کنار او با مشکلات مبارزه خواهیم کرد. به او دلگرمی داده و حتی المقدور سعی در تعویض موضوع بحث کرده و حواس همسرمان را از آنچه که باعث دلخوری و آزار وی شده پرت کنیم.


شاید این نکات کوچیک به نظر آیند اما باعث تحکیم زندگی زوجین و درک متقابل آنان از یکدیگر خواهند شد.

روش تشخیص نشانه های عشق حقیقی

اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی-و سلامت احساسی-هستند.


در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی-و سلامت احساسی-هستند.

به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.

دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
"من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!" این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.

شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.

جایی می روید که از آن متنفر هستید.
اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.

وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.
لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.

اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید
مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.
ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.

هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد
در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه. در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.
وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.

حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید
خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.
بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید