مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آیا شما و افکار شما همانند؟


"همجوشی شناختی" و به همین دلیل مهم است.

به طور فزاینده، فرایندهای ایجاد تغییرات رفتاری انطباقی، در مقایسه با اختلالات گسسته از سنت پزشکی، در تلاش برای ایجاد یک مدل تعویض شناسانه سلامت روانی و آسیب شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند. همجوشی شناختی سازنده ای است که از تئوری قاب های ارتباطی (RFT، Hayes، Barnes-Holmes، & Roche، 2001) تشکیل شده است که اساس پذیرش و تعهد درمان (ACT، Hayes، Strosahl و ویلسون، 1999، 2011) است و درک می شود به عنوان یک دولت که در آن کسی نمی تواند تمایز بین محتوای ذهن خود و آنچه که او در واقع در جهان تجربه است. هر دو RFT و ACT مربوط به چگونگی ارتباط با افکار خود (Twohig و همکاران، 2015)، در حالی که CBT سنتیبر ارزش گذاری افکار خاص تأکید دارد. افرادی که در فیوژن شناختی بالا هستند، تمایلات خود را به صورت معناداری به کار می گیرند و در الگوهای سفت و سخت رفتار می کنند تا دچار افسردگی ناخوشایند، اما به نظر می رسد "واقعی"، همانند موارد OCD .

تخفیف شناختی به فرایند جداسازی تجربیات درونی افکار و احساسات از تجربیات بیرونی رفتارها در زمینه اشاره دارد به این معنی که با افزایش آگاهی ذهن از افکار مزاحم و پذیرش افکار به مثابه افکار و یا تصادفات تصادفی تصادفی (Blacklegde، 2018). دیگران به این فرایند اشاره می کنند، از جمله عبارت از deliteralization (هیز، استروشال و ویلسون، 1999)، فاصله گیری (Beck، 1976)، decentering (Fresco et al، 2007)، ذهنیت (Bishop et al 2004)، آگاهی فراشناختی (ولز، 2008)، و ذهنیت(Fonagy & Target، 1997). پیشگیری از تخریب شناختی فرض شده است که می تواند منجر به رفاه روانی شود و بنابراین در بسیاری از درمان ها، از جمله در روش های استاندارد OCD مانند Exposure and Prevention Response (ERP) هدف قرار می گیرد.

 

شیوه های تخریب به فرد اجازه می دهد که سهام کمتری را در اندیشه های بی نظیر یا تحریک کننده به کار بگیرد، به رغم وجود افکار بالقوه ناراحت کننده، به شیوه ای که با ارزش های آن سازگار است. در ERP، افراد به طور عمدی افکار وسواس انگیز خود را با افشای خود به یک محرک ترس از خود در حالی که خودداری از رفتار در الگوهای سفت و سخت (به عنوان مثال اجبار) به منظور کاهش پریشانی در خدمات ایجاد انعطاف پذیری بیشتر رفتاری است. از طریق این تمرینات، فرد می آموزد که فقط به این دلیل که یک اندیشه ترسناک رخ می دهد یا وجود دارد، لزوما به این معنی نیست که اندیشه درست است. مطالعات متعدد اخیر نشان داده اند که افراد مبتلا به OCD که رفتارهای اجتناب بیشتری دارند (برای کاهش اضطراب) نیز در همجوشی شناختی بیشتر هستند؛ به این معنا که،

 

با توجه به اهمیت همجوشی شناختی به عنوان یک مکانیزم تغییر فرآیند فرآیند تشخیصی بالقوه مهم است، برای تجارب مفید است تا خود را با شیوه های تخفیف شناختی خاص آشنا کنیم که می تواند در جلسه با مشتریان مورد استفاده قرار گیرد و یا به عنوان تکلیف به منظور انجام تخفیف مورد استفاده قرار گیرد. به غیر از ERP، راه های دیگری برای تقویت تخفیف شناختی از طریق تمرینات تکرار کلمه است، اشاره می شود که یک فرد "داشتن" افکار دارد، نه فقط بیان محتوایی از اندیشه، درست مثل آن است که ادعا می کند روی کارت های یادداشت، کند شدن گفتار، آواز خواندن، یا با استفاده از صداهای احمقانه برای بیان یک فکر دشوار. تکنیکهای تخریب شناختی همه به هدف تفکیک فرایندهای زبان و فکر است که اکثر افراد با مشکالت ذهنی یا بدون آن در معرض خطر قرار می گیرند. بسیاری از روشهای تخریب به نظر می رسد به مشتریان "احمقانه" و بنابراین مهم است که برای ایجاد روابط کافی قبل از درخواست مشتری به طور کامل درک و درک آنچه که از آنها خواسته انجام دهید. یک عمل تخفیف ساده که می تواند در هر مرحله از درمان مورد استفاده قرار گیرد، نشانه گذاری افکار به عنوان افکار است. به عنوان مثال، آموزش دادن به مشتریان برای گفتن چیزهایی مانند «من فکر می کنم که ماشینم را خراب کنم و به کسی آسیب برسانم»، به جای «من ماشینم را سقوط خواهم داد و به کسی آسیب می رسانم» برای ابراز افکار ناراحت کننده. تمرینات تکرار کلمه نیز نمونه ای از عمل تخریب است. در تکرار کلمه، ارائه دهنده خدمات بهداشتی به مشتری می گوید که یک تفکر ناراحت کننده را به یک عبارت کوتاه فقط چند کلمه تقسیم می کند. از مشتری ممکن است خواسته شود که تفکر کاملا پریشانی را بیان کند و احساسات و احساسات فیزیولوژیکی را که رخ می دهد را بشناسید. این به خودی خود می تواند یک شکل از قرار گرفتن در معرض باشد. سپس مشتری خواسته می شود که عبارت کوتاهی که آنها به سرعت و به طور مکرر به مدت 30 ثانیه شناسایی کرده اند، تا زمانی که عبارت بی معنی می شود، تکرار شود. مشتری دوباره خواسته می شود احساسات و احساسات فیزیولوژیکی را در طول و بعد از این فرایند یادداشت کند.

 

به جای بازسازی و یا چالش کشیدن افکار، مانند CBT، شیوه های تخفیف شناختی هدف کمک به بیماران خود را از افکار خود فاصله می گیرند زمانی که افکار آنها خدمت نمی کنند و یا زمانی که آنها افکار خود را بیش از حد به معنای واقعی کلمه است. به خصوص با OCD، بسیاری از بیماران آگاه هستند که اندیشه های وسواسی آنها بیش از حد است و تلاش می کنند آنها را به چالش بکشند یا الگوهای تفکر خود را دوباره و بدون هیچ موفقیتی تغییر دهند. چنین افرادی که بینش مناسبی دارند، می توانند تشخیص دهند که افکار مزاحم یا وسواس آنها غیر منطقی است و هنوز هم در رفتارهای اجباری دخالت می کنند و استرس های بالایی را به دلیل احساسات منفی و ارزیابی تجربه می کنند (Foa & Franklin، 2001).

 

یک رویکرد رو به رشد از شواهد علمی نشان می دهد که همجوشی شناختی اهداف درمان مناسب است. یک مطالعه نشان داد که پس از 30 ثانیه تکرار سریع تفکر منفی، افراد دچار افسردگی را کاهش دادند، زیرا شدت عاطفی و فیزیولوژیکی کاهش می یابد (Masuda، Hayes، Sackett، & Twohig، 2004). مطالعه دیگری که مخصوصا در بیماران مبتلا به افسردگی است (که معمولا برای افراد مبتلا به OCD مشکلی ایجاد می کند) نشان می دهد که حتی پس از فرآیند کنترل ذهن، همجوشی شناختی توانایی پیش بینی منحصر به فرد را در قدرت و میزان علائم افسردگی که بیماران تایید می کنند (Pinto-Gouveia، Dinis، Gregorio، & Pinto، 2018). با این حال، مطالعه دیگری که اخیرا انجام شده است، نشان داد که تعداد بیماران همجوشی شناختی، قدرت پیش بینی شده و نوع اعتقادات وسواسی در OCD را تایید می کند (رؤوان، Jacoby، & Abramowitz، 2016). چندین گروه تحقیقاتی دیگر (Blackledge، 2015) همگرایی شناختی را در نتیجه درمان و مطالعات میانجی گری با اختلالات مختلف روانشناختی و همچنین آزمایشات علمی پایه آزمایشگاهی با داوطلبان سالم در نظر گرفتند. مهمتر از همه، تمرینات تخفیف شناختی با کاهش اعتقادات افکار ناخواسته یا منفی و کاهش افکار مرتبط با آن کار می کنند (Levin et al.، 2012). با این وجود، این نشان می دهد که تخفیف شناختی نه تنها در OCD انتقادی است، بلکه توانایی جدا شدن از خود افکار و احساسات زمانی که مورد نیاز است، به جای اینکه «فکر کردن به خرید» گیر کرده، یک مهارت کلیدی برای عملکرد سالم است. 2015) همجوشی شناختی را در نتیجه درمان و مطالعات میانجی گری با سایر اختلالات روانشناختی دیگر، و نیز آزمایشات علمی پایه آزمایشگاهی با داوطلبان سالمند، مرتبط دانسته اند. مهمتر از همه، تمرینات تخفیف شناختی با کاهش اعتقادات افکار ناخواسته یا منفی و کاهش افکار مرتبط با آن کار می کنند (Levin et al.، 2012). با این وجود، این نشان می دهد که تخفیف شناختی نه تنها در OCD انتقادی است، بلکه توانایی جدا شدن از خود افکار و احساسات زمانی که مورد نیاز است، به جای اینکه «فکر کردن به خرید» گیر کرده، یک مهارت کلیدی برای عملکرد سالم است. 2015) همجوشی شناختی را در نتیجه درمان و مطالعات میانجی گری با سایر اختلالات روانشناختی دیگر، و نیز آزمایشات علمی پایه آزمایشگاهی با داوطلبان سالمند، مرتبط دانسته اند. مهمتر از همه، تمرینات تخفیف شناختی با کاهش اعتقادات افکار ناخواسته یا منفی و کاهش افکار مرتبط با آن کار می کنند (Levin et al.، 2012). با این وجود، این نشان می دهد که تخفیف شناختی نه تنها در OCD انتقادی است، بلکه توانایی جدا شدن از خود افکار و احساسات زمانی که مورد نیاز است، به جای اینکه «فکر کردن به خرید» گیر کرده، یک مهارت کلیدی برای عملکرد سالم است. تمرینات تخفیف شناختی با کاهش اعتقادات افکار ناخواسته یا منفی و کاهش اضطراب مرتبط با افکار کار (Levin et al.، 2012) کار می کنند. با این وجود، این نشان می دهد که تخفیف شناختی نه تنها در OCD انتقادی است، بلکه توانایی جدا شدن از خود افکار و احساسات زمانی که مورد نیاز است، به جای اینکه «فکر کردن به خرید» گیر کرده، یک مهارت کلیدی برای عملکرد سالم است. تمرینات تخفیف شناختی با کاهش اعتقادات افکار ناخواسته یا منفی و کاهش اضطراب مرتبط با افکار کار (Levin et al.، 2012) کار می کنند. با این وجود، این نشان می دهد که تخفیف شناختی نه تنها در OCD انتقادی است، بلکه توانایی جدا شدن از خود افکار و احساسات زمانی که مورد نیاز است، به جای اینکه «فکر کردن به خرید» گیر کرده، یک مهارت کلیدی برای عملکرد سالم است.